‍ ‍ #سنگین_چشم_تو_بسته_شد
#کربلایی_حمید_علیمی
#شب_تاسوعا_محرم_1396
#حضرت_اباالفضل_ع

چشم تو بسته شد و
چشم حرامی وا شد
تو زمین خوردی و دور
حرمم غوغا شد

مشک تو پاره شد و
آبرویت ریخت زمین
سیل آن خورد به خیل
همه جا دریا شد

مشک تو پاره شد و
خاک به سر کرد رباب
ذکر اووای علی
جای گلم لالا شد

علمت خورد زمین
حرمم رفت به باد
دسمنم بعد تو با
جرأت و بی پروا شد

تیر باران شدی و
عمود خیمه افتاد
زینب آواره شد و
دخترکم تنها شد

دست تو شد قلم و
خون تنت جوهر شد
حکم قتل من و غارت
شدنم امضا شد

غیرت الله منی
روضه ی تو ناموسی است
زائر جسم زمین
خورده تو زهرا شد

ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم

خیز و به ما آبی رسان
لب تشنه ماندن کودکان
ای میر و سردارم
عباس علمدارم

من بی برادر چون کنم
با این سپاه دون
دردامن هامون

بینم تو را در ابر خون
ای ماه تابانم
سقای طفلانم

برخیز ای جان برا
در کن علمداری
بنما مرا یاری

بی تو غریب و بی معین
در این بیابانم
سقای طفلانم

بی تو یقین دارم که فر
دا زینب نالان
بر ناقه ی عریان

شد روز روشن پیش چشم
تیره تر از شب
چون معجر زینب

کانال متن اشعار کربلایی حمیدرضا علیمی🔻
‏🔶🔹 @hamidalimi_matn