همدمان( هیٲت مکتب الشهدا )
1.12K subscribers
7.29K photos
1.35K videos
167 files
5.9K links
📱کانال رسمی هیأت مکتب الشهداء
دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی

ارتباط با خادم کانال:
@Hamdaman_Resane
صفحه اینستاگرام هیات:
Instagram.com/hamdaman_uma
صفحه آپارات هیأت:
aparat.ir/hamdaman_uma
روابط عمومی هیات:
+۹۸۹۱۴۵۹۸۱۷۷۴
دفتر هیأت: مسجد دانشگاه
Download Telegram
بسم الله الرحمن الرحیم

#شب_دوم
#حمد📿

💠 ماجرای من و سوره حمد از همان دفعه ای شروع شد که خواستم دنبال جواب سوالم بگردم.
یعنی از همان روزی که واقعا برایم سوال شد که چرا باید در هر نمازی سوره حمد بخوانیم؟
چرا خدا اینقدر بر آن تأکید کرده؟
این سوره چه دارد؟
اصلا این سوره چه ربطی به من و زندگی ام دارد که باید حداقل روزی ده مرتبه تکرارش کنم؟
از آن روز به بعد هر جا می رفتم می خواستم جواب سوال هایم را بگیرم.
هر کسی هر چیزی می گفت ربطش می دادم به سوال ها.
آخر مگر من چند بار عمر می کردم؟
اگر راز این سوره را نمی فهمیدم، یک عمری بیهوده چیزی خوانده بودم که نمی دانستم چه فایده ای دارد.
اصلا از آن مهم تر، شایددر این سوره یک خاصیتی، رمزی، رازی باشد.
شاید به یک کاری بیاید که خدا اینقدر بر آن اصرار داشته.
این یکی را خوب می دانم که خدا هیچ وقت کار بی حساب و بی دلیل نمی کند.
باید زودتر، قبل از اینکه فرصت هایم را از دست بدهم دلیلش را پیدا می کردم.

ادامه دارد...

#با_ما_همراه_باشید☺️

#خاطرات_ما_و_سوره_حمد📖

#سمیه_افشار

┄┄┄••❅●●❅••┄┄┄
@hamdaman_uma
┄┄┄••❅●●❅••┄┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم

#شب_نهم
#حمد_و_شکر

💠 چند وقت است که به جای دوتا چشم و گوش، چهارتا چشم و گوش پیدا کرده ام. یعنی شش دانگ حواسم به اطراف و ماجراهای اطرافم است. آخر مطمئن شدم در هر چیزی می شود زیبایی دید و ستایشش کرد. تازه فهمیدم که خیلی از آدم ها هم ندانسته یا دانسته، در موقعیت های مختلف در حال حمد کردن هستند. آخر خیلی ها بعد از اتفاق های بدی که برایشان می افتد، می گویند《باز هم جای شکرش باقیست که آنطوری نشد. باز هم خدا را شکر. الحمدلله》. دیگر هر وقت این جمله ها را می شنوم خنده ام می گیرد. آخر آنها هم حمد می کنند. یعنی در همان اتفاق بد، یک زیبایی می بینند و می گویند خدارا شکر.
یک چیز جالب دیگر هم کشف کردم. حمد با شکر خیلی رابطه دارد. هر وقت در یک ماجرای به ظاهر بد، یک چیز خوب پیدا می کنیم، می گوییم《خدا را شکر》.
انگار ستایش زیبایی در هر ماجرا و اتفاق، به خدا ختم می شود.
این من را یاد الف و لام اول حمد می اندازد. همان که باعث شده حمد فقط مخصوص خدا باشد.

ادامه دارد...

#با_ما_همراه_باشید☺️

#خاطرات_ما_و_سوره_حمد📖

#سمیه_افشار

┄┄┄••❅●●❅••┄┄┄
@hamdaman_uma
┄┄┄••❅●●❅••┄┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم

#شب_سیزدهم
#پرورش

💠 اتوبوس آرام آرام از میان خیابان ها می گذشت و ایستگاه به ایستگاه می ایستاد تا مسافرها سوار و پیاده بشوند، چشمم افتاد به درخت ها و بوته های وسط بولوار. درخت ها یکی در میان خشک بودند. یعنی یکی برگ هایش سبز سبز بود و یکی زرد و زرد. وقتی باد از لابلای درخت ها می گذشت، برگ های زرد یکی یکی می افتادند زمین. نمی دانم شاید به خاطر اینکه آب کافی به آن ها نرسیده بود به این روز افتاده بودند. یعنی مسئول و باغبان این قسمت، کارش را خوب انجام نداده بود. شاید هم دلیل دیگری داشت. آخر نمی شد به یک درخت آب داد و به یکی نداد. شاید هم واقعا باغبان مسئول نبود. به هر حال هر باغبانی می دانست پرورش گل و گیاه چگونه است. همینطوری که به او نمی گویند باغبان. تجربه دارد. خیلی از باغبان ها یک عمر در کار پرورش گل و گیاه بودند. اما واقعا چگونه یک گل یا درخت، سبز و قشنگ است و یکی دیگر زود پژمرده می شود؟
شاید باید به درخت ها و گل هایی که پژمرده شدند، بیشتر رسیدگی می شد. یعنی باغبان باید بیشتر از آنها مراقبت می کرد. اما باغبان بیچاره از کجا بفهمد به کدام درخت باید بیشتر توجه کرد؟ آخر درخت های وسط بلوار همه شان شبیه هم بودند.
از آنجا که جدیدا در هر چیزی به دنبال حمد می گردم، پیش خودم فکر کردم که شاید این درخت ها یک پیام برای باغبانشان دارند. شاید می خواهند بگویند ببین با این که به همه ما به یک اندازه آب دادی و به یک اندازه توجه کردی، ولی بازهم بعضی هایمان خشک شدیم!! پس یک دست دیگر هم در پرورش ما دخالت دارد. فکر نکن اگر سبزیم و گل می دهیم، به خاطر توجهاتی است که تو به ما کرده ای.
خدا کند باغبان ها بادیدن این درخت ها، پیامشان را بشنوند و بروند سراغ دستی که در پرورش درخت ها دخالت دارد. #حمد_یعنی_همین.

ادامه دارد...

#با_ما_همراه_باشید☺️

#خاطرات_ما_و_سوره_حمد📖

#سمیه_افشار

┄┄┄••❅●●❅••┄┄┄
@hamdaman_uma
┄┄┄••❅●●❅••┄┄┄