قرار بود با سواد شویم
یک عمر صبح زود بیدار شدیم...
لباس فرم پوشیدیم...
صبحانه خورده و نخورده...
خواب و بیدار...
خوشحال یا ناراحت ...
با ذوق یا به زور...
راه افتادیم به سمت مدرسه
قرار بود با سواد شویم
روی نیمکت های چوبی نشستیم
صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند
سیاه است را شنیدیم
با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم
و زنگ آخر که می خورد
مثل یک پرنده که در قفسش باز می شود
از خوشحالی پرواز کردیم
قرار بود با سواد شویم
بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم
به ما دیکته گفتند
تا درست بنویسیم
گفتند
از روی غلط هایت بنویس
تا یاد بگیری،
ما نوشتیم و یاد گرفتیم
قرار بود با سواد شویم
از شعر گفتند...
از گذشته های دور گفتند...
از مناطق حاصل خیز گفتند...
از جامعه گفتند...
از فیثاغورث گفتند ...
از قانون جاذبه گفتند...
از جدول مندلیف گفتند...
استرس...
ترس...
نگرانی...
دلهره...
حرف مردم...
شب بیداری و تارک دنیا شدن
کنکور شوخی نداشت...
باید دانشجو می شدیم...
قرار بود با سواد شویم
دانشگاه و جزوه و کتاب و امتحان و نمره و معدل...
تمام شد
تبریک ...
حالا ما دیگر با سواد شدیم
فقط می خواهم چند سوال بپرسم...
ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ماچقدر سواد دوست داشتن داریم؟؟
ماچقدر سواد انسانیت داریم؟
و ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود با سواد شویم
#حسین_حائریان
یک عمر صبح زود بیدار شدیم...
لباس فرم پوشیدیم...
صبحانه خورده و نخورده...
خواب و بیدار...
خوشحال یا ناراحت ...
با ذوق یا به زور...
راه افتادیم به سمت مدرسه
قرار بود با سواد شویم
روی نیمکت های چوبی نشستیم
صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند
سیاه است را شنیدیم
با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم
و زنگ آخر که می خورد
مثل یک پرنده که در قفسش باز می شود
از خوشحالی پرواز کردیم
قرار بود با سواد شویم
بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم
به ما دیکته گفتند
تا درست بنویسیم
گفتند
از روی غلط هایت بنویس
تا یاد بگیری،
ما نوشتیم و یاد گرفتیم
قرار بود با سواد شویم
از شعر گفتند...
از گذشته های دور گفتند...
از مناطق حاصل خیز گفتند...
از جامعه گفتند...
از فیثاغورث گفتند ...
از قانون جاذبه گفتند...
از جدول مندلیف گفتند...
استرس...
ترس...
نگرانی...
دلهره...
حرف مردم...
شب بیداری و تارک دنیا شدن
کنکور شوخی نداشت...
باید دانشجو می شدیم...
قرار بود با سواد شویم
دانشگاه و جزوه و کتاب و امتحان و نمره و معدل...
تمام شد
تبریک ...
حالا ما دیگر با سواد شدیم
فقط می خواهم چند سوال بپرسم...
ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ماچقدر سواد دوست داشتن داریم؟؟
ماچقدر سواد انسانیت داریم؟
و ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود با سواد شویم
#حسین_حائریان
بی خوابی شاید دلیلش یک درد باشد ، یک درد روحی ... شاید هم دلیلش افکاری باشد که به روح و روانمان تجاوز می کنند...
بی خوابی هر چه هست ، یک زهر است ... زهری که به یادمان می اندازد یک جای کار می لنگد ... کسی که شب ها نمی خوابد یعنی از روز و روزگارش راضی نیست ، در تاریکی شب دنبال چیزی می گردد که در روشنی روز هرگز به دست نیاورده است ...
دلیل بی خوابی برای هر کسی متفاوت است... یکی اسیر خاطرات است و دیگری درگیر اتفاقات آینده...چه فرقی می کند ، مهم این است که در همه ی این ها درد وجود دارد ... یک درد روحی ... دردی که حتی اگر کوچک و ناشناخته هم باشد می تواند تا صبح ما را بیدار نگه دارد
#حسین_حائریان
بی خوابی هر چه هست ، یک زهر است ... زهری که به یادمان می اندازد یک جای کار می لنگد ... کسی که شب ها نمی خوابد یعنی از روز و روزگارش راضی نیست ، در تاریکی شب دنبال چیزی می گردد که در روشنی روز هرگز به دست نیاورده است ...
دلیل بی خوابی برای هر کسی متفاوت است... یکی اسیر خاطرات است و دیگری درگیر اتفاقات آینده...چه فرقی می کند ، مهم این است که در همه ی این ها درد وجود دارد ... یک درد روحی ... دردی که حتی اگر کوچک و ناشناخته هم باشد می تواند تا صبح ما را بیدار نگه دارد
#حسین_حائریان
گفتم از کجا بفهمم روحم قشنگه؟
گفت : ببین چند نفر کنارِ تو نقاب به روحشون نمیزنن. چند نفر برات نقش بازی نمیکنن.
چند نفر کنار تو خودشون رو زندگی میکنن...
#حسین_حائریان
گفت : ببین چند نفر کنارِ تو نقاب به روحشون نمیزنن. چند نفر برات نقش بازی نمیکنن.
چند نفر کنار تو خودشون رو زندگی میکنن...
#حسین_حائریان