.
می شود ... #برای_تو ...
خط بکشم بر رویِ ...
خواسته های ... دلم ...
(و صبر کنم ...)
.
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ...
و به خاطر پروردگارت صبر کن
مدثر ۷
.
#عاشق_شوید #عاشق_خدا ...
دنیا با تمام سختی ها و لذت های ش ، می گذرد ، صبر کنیم ، و به او در سختی ها اعتماد داشته باشیم.
می شود ... #برای_تو ...
خط بکشم بر رویِ ...
خواسته های ... دلم ...
(و صبر کنم ...)
.
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ...
و به خاطر پروردگارت صبر کن
مدثر ۷
.
#عاشق_شوید #عاشق_خدا ...
دنیا با تمام سختی ها و لذت های ش ، می گذرد ، صبر کنیم ، و به او در سختی ها اعتماد داشته باشیم.
درسته نمیدونم چه غذایی دوست داری، چه رنگی چه عطری
درسته نمیدونم هوایِ بارونی رو ترجیح میدی یا نیمچه گرمیِ آفتابِ اواسطِ دی ماهُ
نمیدونم دلت میخواد روزای زمستون ژاکت سرمه ایتُ بپوشی یا کاپشنِ چرمِ مشکیتُ....
نمیدونم موی کوتاه دوس داری یا بلند
دوست داری واسه تولدت ساعت کادو بگیری یا عطر
نمیدونم دوست داری تو برگایِ پاییز قدم بزنی یا روزایِ برفی بشینی پشت پنجره یِ خونه اتُ قهوه بخوری
اصلا نمیدونم دوست داری قهوه بخوری یا نسکافه یاچای...
نه من اینارو نمیدونم....
یعنی این دوری نمیذاره که بدونم
نمیذاره بفهمم دلت میخواد سه شنبه ایی که قراره بعدها همو توش ملاقات کنیم روسریِ قرمزمُ سرم کنم یا شالِ آبیِ روشنمُ...
نمیذاره بفهمم چشمامو بی آرایش بیشتر دوست داری یا با خطِ چشمِ گربه ای
صدام وقتی خواب آلودس دلتُ می بره یا وقتی دارم با شیطنت پچ پچ میکنم...
نمیدونم
نمیفهمم....
اما عاشقِ خندیدناتم
عاشق صدای بمِ دوست داشتنیت
خالِ رویِ چونه ات، رویِ بینی ات
عاشق شیطنت و برق چشمایِ مهربونِ گیراتم
من هیچی ازت نمیدونم
این طرفِ این "دوری" وایسادم و تو اون سرِش
تو اون طرفِ این علاقه ای وایسادی که روحتم ازش خبر نداره
اما یه روزی همه این هارو میفهمم
نه که خودت بگی نه که ازت بپرسم
از ثانیه ثانیه ای که کنارت زندگی میکنم میفهممشون
آخه من به امیدِ کنارِ تو مُردن زنده ام، زندگی میکنم....
#برای_تو_که_نمیخوانی
🍃
درسته نمیدونم هوایِ بارونی رو ترجیح میدی یا نیمچه گرمیِ آفتابِ اواسطِ دی ماهُ
نمیدونم دلت میخواد روزای زمستون ژاکت سرمه ایتُ بپوشی یا کاپشنِ چرمِ مشکیتُ....
نمیدونم موی کوتاه دوس داری یا بلند
دوست داری واسه تولدت ساعت کادو بگیری یا عطر
نمیدونم دوست داری تو برگایِ پاییز قدم بزنی یا روزایِ برفی بشینی پشت پنجره یِ خونه اتُ قهوه بخوری
اصلا نمیدونم دوست داری قهوه بخوری یا نسکافه یاچای...
نه من اینارو نمیدونم....
یعنی این دوری نمیذاره که بدونم
نمیذاره بفهمم دلت میخواد سه شنبه ایی که قراره بعدها همو توش ملاقات کنیم روسریِ قرمزمُ سرم کنم یا شالِ آبیِ روشنمُ...
نمیذاره بفهمم چشمامو بی آرایش بیشتر دوست داری یا با خطِ چشمِ گربه ای
صدام وقتی خواب آلودس دلتُ می بره یا وقتی دارم با شیطنت پچ پچ میکنم...
نمیدونم
نمیفهمم....
اما عاشقِ خندیدناتم
عاشق صدای بمِ دوست داشتنیت
خالِ رویِ چونه ات، رویِ بینی ات
عاشق شیطنت و برق چشمایِ مهربونِ گیراتم
من هیچی ازت نمیدونم
این طرفِ این "دوری" وایسادم و تو اون سرِش
تو اون طرفِ این علاقه ای وایسادی که روحتم ازش خبر نداره
اما یه روزی همه این هارو میفهمم
نه که خودت بگی نه که ازت بپرسم
از ثانیه ثانیه ای که کنارت زندگی میکنم میفهممشون
آخه من به امیدِ کنارِ تو مُردن زنده ام، زندگی میکنم....
#برای_تو_که_نمیخوانی
🍃