حرف دل
45 subscribers
6.77K photos
25 videos
141 links
Download Telegram
اشتباه‌است این‌که گوییم
از پشیمانی چه‌سود؟
یک پشیمان می‌شناسم
توبه کرده ، حُر شده ..
اللهُم عِشقُ حبيب ، اصطفاءُ وهب ، افتداءُ
زُهير، وفاءُ بُرير ، اهتِداءُ الحُر ، قلبُ مُسلِم ،
طِيبُ جون ، و جُنون عابِس ، في الحُسين
عليه السلام ارزقنا ..
قال الامام الحسين عليه السلام 🖤

َإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى 🖤
وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي 🖤
«کُلُنا سُفُن النّجاة و لکن سَفینة جَدّی الحُسُین أوسَع وفی لُجج البحار أسرع»

همه ما اهل‌بیت کشتی‌های نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین _علیه‎السلام_ وسیع‌تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریع‌تر است.

[امام صادق علیه‌السلام]
ببین به این و به آن رو زدم، نشُـــــــد بابا
به شمـــــــــر تا به سنان رو زدم، نشُد بابا

به قدر یک کف دست آب هم نمی‌خواهی
برای کمتر از آن رو زدم، نشُـــــــــــــد بابا

ببین که پیر و جــــــوانِ سپاه می‌خندند
به پیر و جوان رو زدم، نشُــــــــــــــد بابا

بگو به مــــــــادر خود کم نذاشت بابایم
به قدرِ توان رو زدم، نشُــــــــــــــــــد بابا
طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت
زخم پیشانی او را عرقی سرد گرفت

رو زد و آب ندادند، دل مرد گرفت
حرمله؛ خیر نبینی جگرش درد گرفت
واحدةٌ؛ لکنّه کلُّ القُوا
ـ
یکی بود، اما تمام قوا بود
یکی دیگر از لقب‌های شیرینش هم این بود؛ «کاشفَ الکرب عَن وجهِ الحُسین». بلد بود غم را از چهره‌ی برادرش بزداید، ببرد. حسین علیه‌السّلام وقتی می‌دیدش چهره‌اش روشن می‌شد، خندان می‎شد. بس که خاطرش را می‎خواست. 

لابد برای همین، وقتی که آمد برای رفتن اجازه بگیرد، حسین علیه‌السلام گریه کرد؛ خیلی گریه کرد.*

*فبکی الحسین بکاء شدیداً
.
توصیه مرحوم کشمیری به این ذکر:
در باب توسل به
حضرت ابوالفضل علیه السلام می فرماید:

دو رکعت نماز حاجت خوانده شود و
به حضرت ابوالفضل علیه السلام هدیه
شود. سپس تسبیح حضرت زهراسلام الله علیها خوانده و باز ثوابش هدیه شود و سپس ۱۳۳ مرتبه خوانده شود:

یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ
اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
هرجا که امید از همه آفاق بریدی...
فریاد بزن حضرت عباس، دخیلک

#طاهره_اباذری_هریس
خَلق اللّٰــه العباس كافلاً، فَتكفل بكُل عاشقيـهِ.
.
دست پیشِ کسے دراز مکن
سائلِ دست‌هاے سقا باش....
.
روضه اش ساده و واضح میشود
''با زره رفت با عبا‌ اربا اربا برگشت....
عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر. من گمان نمیڪنم در تمام عالم، میان یڪ پدر و پسر، این همه تعلق، این همه عشق، این همه انس و این همه ارادت حاڪم باشد.

من همیشه مبهوت این رابطه‌ام. گاهے احساس میڪردم ڪہ رابطه‌ے حسین با علےاڪبر فقط رابطه‌ے یڪ پدر و پسر نیست؛ رابطه‌ے یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است، رابطه‌ے عاشق و معشوق است، رابطه‌ے دو انیس و همدل جدایےناپذیر است.

احساس میکردم رابطه‌ے علےاڪبر با حسین، فقط رابطه‌ے یڪ پسر با پدر نیست؛ رابطه‌ے مأموم و امام است، رابطه‌ے مرید و مراد است، رابطه‌ے عاشق و معشوق است، رابطه‌ے محبّ و محبوب است و اگر ڪفر نبود میگفتم رابطه‌ے عابد و معبود است.»

#پدر_عشق_پسر
گفت برایمان روضه‌ی
کشتنِ حسین را بخوان ...


رفت بالای منبر
روضه علی اکبر خواند ...
.
چه کنم
با تو و این
ریخت و پاشی که شده؟

#علی_اکبر
امـشب ،
خیلے هـا
دلشـان را
زدند به
تاریڪے ها
و رَفتند ...
قُربةاِلی‌اللهُ...

هرکس‌رسید‌ضربه‌‌ایی‌زد
اما یکی نگفت‌
تو که سنگ‌‌میزنی‌،
دگر‌ باعصا‌مزن...
مسـیر روضـه باز به سمت گـودال رفـت
حسیـن کنار آب تشـنه لـب از حال رفـت
يكـي با نيـزه اش از پشـت ميـزد...
يكـي با چكـمه و با مُشـت ميـزد...
یکــی پیـرمـرد تر بود عصایـی
آورد محکــم میـــزد...
آن یــکی نَــذر کردُ میــــزد...
خودم ديـدم سـنانِ دائـمُ الخَـمر...
حسينـم را بـه قصـد كشـت ميزد...

آه قلبم...
‏ما سَمعناه في عَشر ليالٍ
‏رأتهُ العقيلة في يوم واحد.
💔
اگر چشمتون تر شد
واسه منم دعا کنید
همین منو بس.....