حرف دل
45 subscribers
6.77K photos
25 videos
143 links
Download Telegram
در حوالی ما زن ها که خسته میشوند داد و قال نمیکنند
بی مهری ببینند نامهربان نمیشوند
بی توجه های مکرر هم سردشان نمیکند.
در حوالی مــا...
زن ها وقتی میشکننــ💔ـد چمدان نمیبنندند و عزم سفر نمیکنند.
زن های حوالی ما را
از سیل جاری شده از چشمانشــان میشود شناخت...
از خط چشم هایی که روز به روز از شدت دلتنگی پهن تر میشود و
از رژ لبی که هر روز قرمزیــ💋ـش بیشتر توی ذوق میزند
و یا از رنگ جیغ لــ💅ـاک هایشان!
زن های حوالی ما...
شکست که میخورند از درون میشکنند.
خودشان را بر باد میدهند اما خم به ابروی یار نمی آورند.
زن های حوالی ما مرد بودن برای نامرد هارا خوب یاد گرفته اند...
#فاطمه_عینی
ما زبون تلخـا
ماهایی که دلمون پاکه ولی زبونمون بی سیاسته
و نمیدونه کجا به چه کلمه ای بچرخه و کجا لال بشه
آدمایِ مظلومی هستیم
پشتِ خیلی از حرفامون خیرخواهیه اما جز تیزیِ زبونمون چیزی به چشم نمیاد...
پشتِ یه عالمه از حرفامون جز بغض و دلخوری هیچی نیست اما ناخواسته زخم میزنه به دلِ عزیزترینامون...
ماها که دلمون بغلشونو میخواد و بودنشونو، دلمون حرفایِ قشنگشونو میخواد برایِ آروم شدن و رفعِ دلگیریا و تیزیِ این زبونِ کوفتی کار میده دستِ رابطه هامون و جز رفتن و رنجیدنشون چیزی عایدمون نمیشه خیلی مظلومیم خیلی...
ما زبون تلخا که تنِ صدامون یکم بی هوا بالا میره و کلمه هامونُ ناخودآگاه از بینِ تلخ ترین ها انتخاب میکنیم
خیلی مظلومیم
ما انقدر دلمون کوچیکه و زود رنج که زود تلخ میشیم، که زود بغض هامون میشن یه مشت کلمه یِ بی رحمُ میریزیمشون به کامِ عزیزترینامون و بعدش پشیمونی بدجوری عایدِ روزگارِ سیاهمون میشه...
ما زبون تلخـا
ماهایی که دلتنگیمونم با کلمه هایِ تند و صدایِ بلند فریاد میزنیم تو صورتِ طرفمون
آدم هایِ مظلومی هستیم
ماها بدجنس نیستیم فقط
دلمون کوچیکه و طاقتمون کم
ماها یه عالمه عشق تو دلمونه اما همین که از حنجرمون بیرون میاد و کلمه میشه
فقط زخم میزنه و می رنجونه...
ما زبون تلخا
کاش میشد سینه امونُ بشکافیم تا بفهمید
جز دوست داشتنُ خواستنتون هیچی توش نیست
جز دلتنگی و عشقتون هیچی تو دلمون نیست...
ما زبون تلخا
خیلی مظلومیم، جایِ ترکمون، درکمــون کنید
جایِ ترکمون، آغوشتونو باز کنید رو بهمون تا ببینید که چطور همه یِ زهرماریمون، میشه"پـَـر" واسه پرواز سمتِ بغلتون
جایِ رها کردنمون
یه بار
فقط یه بار در جوابِ"ازت متنفرم"هایی که میگیم بعضی وقتا، درست زمانی که قلبمون داره پاره میشه از دوست داشتن
بگید "ولی من عاشقتم" و ببینید
چطور همه یِ تلخیامون، شیرینی میشه
تا ببینید چقدر تهِ دلمون فرق داره با حرفایِ رو زبونمون...
ما زبون تلخـا رو
فقط بغل کنید، ما به فشارِ بازوهاتون برایِ ترکیدنِ بغضامون نیازمندیم....

#فاطمه_صابری_نیا


زبانِ سرخ
سرِ سبز میدهد بر باد :)
این خود شمایید که اجازه یِ خیانت می دهید....
شمایید که به اسمِ علاقه
هزاران بار از گناه و خطا و اشتباهش می گذرید
که بارها و بارها فرصتِ جبـران می دهید وقتی می دانید جز تکرارِ هزار باره یِ گناهش چیـزی عایدِ رابطه اتان نمی شود....
نه نه اشتباه نکنیـد
نمیگـویم آدم ها را با یک اشتباه دور بیاندازید
نـه
امـا کمی دیرتـر ببخشید، کمی دیـرتر آغوشِ گذشت به رویش باز کنیـد تا بفهمد هر اشتباهی تاوانی دارد و هر خطایی، مجازاتی....
خیلی هم آسان که ببخشید و بگذرید
می بینید یک روز هزار بار رفته و دور هایش را زده
کیف و حالش را برده و خوش گذرانده و برای بارِ هزار و یکم به آغوشِ همیشه بازُ بخشنده یِ شما بازگشته است....
آنوقت شما می مانید و آدمی که نمیدانید مالِ شماست
یا کنار دستی اتان.....
مقصـر همیشه
خودِ شمـایید که به کسی که شما را خورد و خاکشیر کرده و احساستان را لگد
هزاران بار فرصت اشتبـاه کردن داده اید....!

#فاطمه_صابری_نیا
🔻

مردها دوستت دارم نمیگویند؛
عوضش صدایت خش دار که باشد به ساعت نرسیده با یک کیسه پر از ویتامین ث جلوی خانه اتان هستند...
مردها دوستت دارم نمیگویند؛
ولی حواسشان به تار موی افتاده توی صورتت که چشمانت را اذیت میکند هست...
مردها دوستت دارم نمیگویند؛
ولی تاریخ تولد خودشان را که نه تاریخ تولد تو را هیچ وقت فراموش نمیکنند...
مردها دوستت دارم نمیگویند؛
ولی بلدند یکهو وسط خیابان دستهایشان را بگذارند دو طرف صورتت و بگویند:
ای من فدای این بودنت شوم...
مردها دوستت دارم نمیگویند؛
ولی حواسشان هست صدایت از بغض نلرزد و قطره اول به دوم نرسیده یک کاری کنند که لبهایت باز شود به خنده...
مردها دوستت دارم نمیگویند؛
ولی میم مالکیتی که موقع صدا زدنت میگذارند ته اسمت،
می ارزد به تک تک جملات عاشقانه ی دنیا...

#فاطمه_جوادی
تلگرام عزیز
جانم ب قربان تکنولوژی ات
حالت روح کم بود
قابلیت حذف پیام کم بود
که حال این ربات چک کردن پروفایل را
به جان مردم انداخته ای
نمی گویی دستم رو شود برایش
اینکه بفهمد گاهی قبل از خواب
چشمانی را میبوسم که با دقت هرچه تمام تر
به لنز دوربین خیره شده است
یا از لبانی کام میگیرم که با ان چند مروارید سفید را به نمایش گذاشته است
اینکه بفهمد هر شب با عکس هایش دعوایم میشود که کمتر دلبری کند در عکس هایش
اصلا همه این ها هم به کنار ٬
اینکه چه کسانی پروفایل شما را ذخیره کرده اند چه صیغه ایست دیگر
جواب دلم را چه بدهم؟؟؟
بگویم نمیتوانم عکس هایش را ذخیره کنم
چون ابرویمان بر باد میرود؟؟؟
خودت بگو از نظر تو دل حرف میفهمد؟؟؟
تلگرام جان
کم دست و دل مردم را
در این رابطه های یکطرفه رو کن

#فاطمه_مقدم
باید بفهمی
من اولویت چندم یا استراحتگاه نیستم
منو باید وسط سرشلوغیات بخوای
وقتی دورت شلوغه و دستت بند...
منُ واسه اوقاتِ بی حوصلگی و بیکاریت کنار نذار
ذخیره نگهم ندار که وقتی بقیه نیستن باشم...
واسه من
واسه خاطرِ کنارِ من بودن
اگه وسطِ مشغله هات جا باز کردی و فلان قرارُ کنسل، حسابه....
واسه خاطرِ نیم ساعت دیدنِ من اگه چند صد کیلومتر رانندگی کردی
اگه وسطِ روز
لایِ سرشلوغیات دلت هوامُ کرد و تنگ شد برام، حسابه...
وگرنه آخرِ شب ها که رو تخت دراز کشیدی و خوابیده هیاهویِ دورت
همه بلدن بگن دلم برات تنگ شده
همه بلدن دوستت دارم بگن...
منُ
بودنمُ
ذخیـره نکن برایِ بعد
بعضی چیزا، با ذخیـره کردن زیاد نمیشن، تموم میشن
حروم میشن...
مثلِ چایی که
سـرد میشه و میوفته از دهن....

#فاطمه_صابری_نیا
🍃🌹🍃
رابطه مان درحد یک دوستی معمولی بود ، گهگاهی به هم اس ام اس میدادیم و حال هم را میپرسیدیم یا اگر یک متن جالب به دستمان میرسید برای هم میفرستادیم.
همه چیز خیلی خیلی معمولی شروع شد،
چند اس ام اسی که هر هفته بینمان رد و بدل می شد تبدیل شد به اس ام اس های هرشب..
راس ساعت 11که میشد خیره میشدم به صفحه ی موبایل تا اس ام اس "سلام. خوبی؟" اش را بیینم ،که لبخند به لبم بیاید و بنویسم
" سلام .مرسی. تو چطوری؟ "
یک مکالمه ی کلیشه ای که برایم جذاب ترین احوال پرسی دنیا بود.
گاهی که ساعت از 11می گذشت و خبری از او نبود دلم طاقت نمی اورد و من شروع کننده ی این کلیشه میشدم.
کم کم عادت کرده بودیم از اتفاقات روزمره مان باهم بگوییم و تعریف کنیم که روزمان چطور به شب رسید.
گاهی اوقات دلم تاب نداشت تا ساعت 11صبر کنم و اس ام اس میدادم .وقتی به دقیقه نمی کشید که جوابم را میداد در دلم قند اب میشد که ببین اوهم عینِ من منتظر است و حرکت کُند عقربه ها بیتابش کرده...
کم کم اضافه شد به عزیزترین ادم های زندگیم..دیر جداب دادنش نگرانم میکرد ...ندیدنش دلتنگم میکرد وحال بدش ناراحتم ..
از ارزو هایش برایم میگفت از منی که جزء مهم ارزو هایش بودم...از دلتنگی هایم برایش میگفتم از فوبیای از دست دادنش که شب ها خواب هایم را پر از کابوس کرده بود...
بعضی شب ها که خیلی دلتنگ میشدم میگفت هندز فری ات را اماده کن برایت لالایی بخوانم.. نیمه شب های زیادی را برایم شعر میخواند از حافظ و مولانا از سعدی و صائب تا فروغ و شاملو ..

شعر خواندنش دیوانه ام میکرد..صدای بم و مردانه ای که سعی میکرد آرام و لالایی وار شعر بخواند. تمام سلول های جسمم تا مغز استخوانم را پر میکرد از ارامش...شعر که تمام میشد یک شب بخیر میگفت و قطع میکرد.
میگفت بعضی شب ها که خوابش نمی برد، اس ام اس هایی را که برایش فرستاده بودم را میخواند،میگفت ارام ش میکند کیفش را کوک میکند و دلش را قرص میکند به بودنم.. گاهی که سر یک چیز کوچک قهر میکردم به جای منت کشی و این حرف ها چند تا ازهمان اس ام اس ها را برايم سند میکرد.
و میگفت هزار سالم قهر باشی من با خوندن اینا مطمئن میشم سَنَد قلب مهربونت شیش دونگ به اسمِ منه،پس بیا و بازم مهربونی کن.
میگفت و میگفت، دلبری میکرد و میرسیدیم به آشتی...

اما حالا نمی دانم این سالهایی که نیستی از ارزو هایت برای چه کسی میگویی و دلت قرص است به حضور چه کسی.. و زمزمه های شبانه ات خواب را مهمان چشم چه کسی میکند...

نمی دانم هنوز هم اس ام اس هایم را داری یا مثلِ فرستنده شان به زباله دان تاریخ فرستادی
اما
میخواهم بدانی این قلب مهربان اما غمگینم سندش بلاعزل و 6 دانگ به نامت خورده حتی اگر دور باشی و قلب تازه ای به نامت سند خورده باشد همین...

#فاطمه_عزتی
💭
آدم
کسی که دوست داره رو ناراحت نمیکنه
دق نمیده
کاری رو نمیکنه که خم بیاد به ابرویِ آرومِ جونش....
آدم
کسی که دوست داره رو، که واقعی دوس داره رو
میذاره الویتِ زندگی و تک تکِ تصمیماتش
واسه خوشحالیش دست به هر کاری میزنه...
آدم کسی که دوست داره رو عذاب نمیده
حتی شده میـره، میذاره طرفش بره
تا حتی شده از دور
لبخندشُ ببینه....
آدم واسه حالِ خوب کسی که دوستش داره
هرکاری میکنه ...

#فاطمه_صابری_نیا
رابطه مثلِ یه بافتنی می مونه
دوتا رو
دوتا زیـر
دوتا بوسه
دوتا قهـر....
رابطه مثل یه بافتنی می مونه
هرچی بلند تر باشه
روحتُ، زندگی و دلتُ گرمـتر میکنه....
باید کلی حواستُ جمعش کنی
که یهو یه دونه دَر نره از دستت
یه جا گند نزنی به کلِ روزایِ قشنگتون!
با یه حواس پرتی
با یه دروغ ؛ یه دل شکوندن
باید حواست حسابی جمعـش باشه
فوقش یه دونه هم اگه در رفت سریع درستش کنی مبادا بذاری واسه فردا و پس فردا
نذاری دونه به دونه باز بشه گره های رابطه
*گره دست ها؛چشم ها؛دل ها*
دونه یِ اول اگه بازشـد و نگرفتی
باز شد و بیخیالش شدی
فاتحه اشُ بخـون....
تا آخرش شکافته میشـه...!
#فاطمه_صابری_نیا
یار جان
سفرِ طولانی داشتی قصد بازگشت نداری؟
قصد بازگشت به کلبه کوچک دلم را!
باورکن حتی زمان هم از تو دلخور است...
بیا عزیز جان
بیا...
دیگر با ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه ها بحث نکن
بیا
که این کلبه بعد از متروکه شده
وفقط خیالت تو در آن ساکن است !
بیا
خودت بیا
نه خیالت
تمامت را بیاور
نه نصف و نیمه ات را!
بیا که این کلبه
دوباره جان بگیرد...
میدانی ؟بعد از تو غمگین ترین نقطه ی جهان
آغوشِ من است که از تن تو خالیست!
سرد ترین نقطه ی جهان دستان من است
که از دستان تو خالیست!
بارانی ترین نقطه ی جهان چشمان من است
که از نگاه تو خالیست!
زلزله خیزترین نقطه ی جهان صدای من است
که جهان را ویران کرده از فریاد نامت!
میدانی وقتی از پشت ابر ها آمدی
زیبا بودی
آن صورت سرخ و سفیدت به دلم نشست
نگاهت کردم ، نگاهم کردی
در برق چشمانت ستاره ها را دیدم
آن صورت ماهت مهربانی خاصی داشت
همین که داشتم به تو عادت میکردم
نگاهت را دزدیدی
پشت ابرها قایم شدی
صدایت کردم نشنیده ای
آیینه شدم ندیدی!
از دوری تو یخ زدم ، نتابیدی !
کلاغ ها را به دنبالت فرستادم ،
آسمان پر از صدای قارقار شد
نامه ها را دست کفتر ها دادم
تا عشق مرا خبر دهند اما تو نادیده گرفتی
آتش گرفت ،خطوطِ بی رنگم !
آمده بودم به سیاهی شبت نگاه کنم
دزدید افق نگاهم را آن قرصِ ماه !
آمده بودم تمنا کنم از سنگ آرزو ها
آرزوهایم را بلعید آن مار گرسنه ی ارزوها!
پرنده شدم بر طاقچه ی دلت نشستم
سنگ انداختی
من
نه رمیدم نه گسستم
و گفتم مشکلی نیست او صیاد است
من اهوی دشتم
تا که به دامت بیوفتم تمامِ شهر دلت را گشتم... گشتم...
تورا ندیدم....حیف...
به دامت نیوفتادم...حیف...
از همه زاویه های منطق حساب کردم
این حجم نبودت،عادلانه نیست
آمده بودم از عشق رویایی بنویسم نه اینکه تو را تمنا نکنم
آمده بودم محوِ بودنِ تو شوم
نه اینکه نبودنت مرا ،محو کند...محو...
#فاطمه_محمدی
حال این روزهایم حال خوبی نیست...
حس عجیبی دارم‌...
حسی شبیه به حس دلتنگی
دلتنگ چه کسی و یا چه چیزی را نمیدانم!!!
فقط میدانم که دلم تنگ است و هر لحظه امکان باریدن آن اشک هایی را که در گوشه ی چشمانم لانه کرده اند را بیشتر میکند
حال این روزهایم حال خوبی نیست...
کاش خدا برایم قدمی بردارد...!!!

#فاطمه_دهقان

شما را last seen recently بودنِ یار اذیت میکند،
من را
این آنلاین بودن ها و پیام ندادن هایش،
این آنلاین بودن ها و تیک دوم نخوردن کنار دوستت دارم گفتن هایم
اذیت که نمیکند،رسما میکشد...
لااقل last seen recently که باشد،
هی خودخوری نمیکنم که الان دارد جواب دوستت دارم چه کسی را با من هم همینطور میدهد،فکر میکنم که حتما توی خوابش دستانِ من را گرفته و دوستت دارم به من میگوید...
یا هی این فکر روی مغزم رژه نمیرود که الان از ژست لم داده اش برای چه کسی عکس میفرستد،خودم را توجیه میکنم که حتما سرش آنقدر شلوغ است که وقت نکرده به این صفحه نیم نگاه هم بندازد...
کل دنیا این تلگرام طفلی را لعن و نفرین کنند بابت این گزینه
من تحسینش میکنم،
برایِ آدمِ خودآزاری مثلِ من بهترین فکر بوده اضافه کردنِ این last seen recently

#فاطمه_جوادی
#∞

تمام عاشقانه های دنیا، توهمنــد...
وقتی
به خانه ی شما و حضرت امير می رسند!
#عشق را زندگی کردید...
و این،
تنها کارگاهِ عملیِ عشق است؛
که زمین، به چشم خود دیده است !
هزاران سجده بر من واجب
قربه الی الله...؛
که #فاطمه مـــادر من است...♥️
ببین من دلم میخواد منِ تو باشم
تو چی
دلت مالِ من بودنو نمیخواد؟؟
اصلا بگو ببینم
دلت میاد مالِ من نباشی،
ما مالِ هم که باشیم خیلی خوشگل تریما....

#فاطمه_جوادی
...

یک "شب بخیر"
حال مرا خوب می کند

آن را بگو ..
و نسخه ی من را تمام کن ...

#فاطمه_دشتي
اين روزها، روزهاى #فاطمه (س) و اين شب‏ها، شب‏هاى #على (ع) است.
بارها با خودم می‌گويم: «يك لحظه و اين همه ارزش؟! نُه سال و اين همه استمرار؟!».
همين لحظه از همين بلندگوهاى دور و خسته می‌شنوم: «فَاطِمَةُ امُّ ابِيهَا».
و در جواب فرشته‌ها در مورد اصحاب كساء مى‌شنوم: «هُمْ فَاطِمَةُ وَ ابِيهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنِيهَا».
رسالت و ولايت و امامت را فاطمه رابط است و پيوند.
اگر بيشتر گوش بدهيم می‌توانيم صداى حزن‌آلود على(ع) را از مدينه‌ى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت می‌گويد: «امَّا حُزْنِى فَسَرْمَدٌ وَ امَّا لَيْلِى فَمُسَهَّدٌ».
راستى اين فاطمه(س) در كجا ايستاده كه على(ع) اين گونه از او می‌گويد؟ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد می‌آورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشسته‏‌اى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال می‌كشد؟

#استادعلی_صفایی
#روزهاى_فاطمه
💭
بگذار دیوانه خــــطابم کنند
خیالی نیست ......
ایـن عــشــــق به تمام دیوانگی هایش می ارزد ....
آن ها چه می دانند
از من از قلبم از تو
نمی دانند که تو ساکن آن نقطه از وجودم
هستی که قلبم در تپش است
و تپش های قلب من
وابسته از به وجود تو
و وجود تو سرشار است از عشق
پس جاودانه باد عشق
که با تمام تلخی هایش شیرین است

#فاطمه_مجدی
حس ناب
💭
دوست داشتنت با همه سختی هایش
عجیب شیرین است!!💙
هرچیزی به تو مربوط باشد شیرین است
من تپش قلبم را دوست دارم چون برای توست،
اضطرابِ دلم را دوست دارم چون عاملش تویی!
من لرزش پاهایم را دوست دارم چون قبل از دیدنِ تو اتفاق می افتد
من چشم هایم را دوست دارم چون تورا میبینند فقط...
من لبخندم را دوست دارم چون تو آن را به روی لب هایم می آوری...
من خودم را دوست دارم چون من فقط تورا دوست دارد...💫

#فاطمه_فخیمی
💭
داشت قهوشو مزه میکرد
گاهی مستقیم به چشمای من که خیره
ته ریش مردونش بودم نگاهی میکرد
صدامو صاف کردمو
اروم گفتم :
حبس ابدو یک روزکه میگن یعنی چی
نگاهم کردو گفت :
یعنی فردی که حبس میخوره توی زندان بمیره تا یک روز بعد از مرگش هم تو حبسه
گفتم : جرم باید چی باشه تا حکم ابدو یک روز صادر بشه ؟
گفت: اینا چیه میپرسی
گفتم : جوابمو بده دیگه
گفت: نمیدونم حتما جرم سنگینی باید باشه
گفتم : میشه منو حبس کنی؟
گفت: چی؟
گفتم: حبسم کن با حکم ابدو یک روز در قلبت
گفت : گفت تو حکمت همون ابد میمونه
گفتم : چرا
گفت : اخه من یروزم بعد از تو دووم نمیارم

#فاطمه_زهرا_خزاعی
🍂
خواستم بگویم؛
فقط یک نفر توی دنیا هست
که ارزشِ دوست داشتن را دارد...
یعنی تو دلت به عقلت التماس میکند تا باور کند او ارزش اینهمه عشق را داشته باشد...
آن یک نفر را سفت بچسب؛
بعد از او نه دلت برای چیزی به دست و پایِ عقلت می افتد،
نه کسی به چشمِ دلت ارزشِ به پا افتادن را دارد...

#فاطمه_جوادی