This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بارش زیبای برف امشب
روستای گلامبحری منطقه #چواری_دلفان
🎥ارسال: از مخاطب کانال
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
روستای گلامبحری منطقه #چواری_دلفان
🎥ارسال: از مخاطب کانال
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
❤2👍1😍1
کانال تلگرامی گلونی
درگذشت شاعر پیشکسوت زبان و ادبیات لکی سوختهزار مرادی از ادیبان و سخنسرایان دیرین منطقه لکستان و شهرستان دلفان، صبح دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴، پس از طی دورهی سخت بیماری، دار فانی را وداع گفت. این شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات لکی، صاحب اشعار متعددی به زبانهای…
سوختهزار مرادی؛ بانگ خاموشِ یک آتش روشن، در کوهسار زبان لکی خاموش شد
✍در طلیعه خرداد، هنگامی که آفتاب بر دشتهای لکستان به آهستگی میتابید، یکی از آخرین مشعلداران زبان و فرهنگ لکی، در سکوتی سنگین، بار سفر بست و به افلاک پیوست. استاد «سوختهزار مرادی»، شاعر و پژوهشگر سترگ دیار لکستان، پس از سالها نبرد خاموش با بیماری، در سن ۸۳ سالگی، چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی کوچ کرد.
او نه تنها شاعری صاحبسبک که نگهبان زبانی کهن و گنجینهای زنده از حافظه قومی ما بود. مردی که نامش، از دل خاک دلفان و چواری برآمد و صدایش در بلندای کوههای زاگرس پیچید. مرادی، در روزگارانی که واژههای لکی زیر غبار فراموشی آرام میمردند، با قلمی آتشین به میدان آمد و آنها را از نو زنده کرد.
«سوختهزار» در خانوادهای دینمدار و فرهنگپرور در چهاردهم مهر ۱۳۲۱ در روستای گلام بحری چواری چشم به جهان گشود. در همان کودکی، شعلهی نبوغش زبان گشود، و دیری نپایید که معمار واژهها شد؛ شاعری که نه تنها با کلمات، بلکه با جانش میسرود.
برای تحصیل، دل به نهاوند سپرد و در آنجا دانش آموخت، اما دلش هرگز از دیار دلفان جدا نشد. بعدها به تبریز کوچ کرد؛ در آن شهر نیز، اگرچه خانه ساخت، اما دل و دفترش همواره در طنین زاگرس میتپید.
مرادی، شاعری سهزبانه بود؛ فارسی را با طراوت، لکی را با عمق، و آذری را با شور میسرود. آثارش، منظومههایی از تاریخ، عرفان و هویت قومیاند. برجستهترین اثر او، «مولود بشر (از آفرینش تا مرگ)» است، شاهکاری به زبان لکی که آینهای از حیات و مرگ است، همچون سوگنامهای که با واژههای آسمانی نگاشته شده:
> دسِ عزرائیل رسی وه دَسِت
خاموشه میو صدای نفست
دیدَه گِل مَدِین موینین کَسانِت
قومان و خویشان حاوالپرسانت...
در سالهای واپسین، در مهرآباد رودهن سکونت گزید، اما هیچگاه از راه و رسالتش دست نکشید. با پای دل، از روستایی به روستای دیگر میرفت تا زبان لکی را بیاموزد، ثبت کند و زنده نگه دارد. او نه تنها پژوهشگر، که مرمتگر زبان مادریاش بود.
اکنون که سوختهزار خاموش شده، کوهها دلتنگاند، واژهها یتیماند، و لکستان یکی از ستونهای زبان و ادب خود را از دست داده است.
آیین بدرود با این شاعر فرزانه، عصر پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ در مسجد علی ابن ابیطالب (ع) مهرآباد رودهن برگزار خواهد شد. آیین دیگری نیز با حضور دوستدارانش، روز جمعه ۹ خرداد در زادگاهش، شهرستان دلفان، برپا خواهد شد.
یادش در تاریخ ادبیات این دیار جاودانه است.
#لکستان #یارسان #شاعران_لک #مرحوم_سوخته_زار_مرادی #چواری #گلام_بحری
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
✍در طلیعه خرداد، هنگامی که آفتاب بر دشتهای لکستان به آهستگی میتابید، یکی از آخرین مشعلداران زبان و فرهنگ لکی، در سکوتی سنگین، بار سفر بست و به افلاک پیوست. استاد «سوختهزار مرادی»، شاعر و پژوهشگر سترگ دیار لکستان، پس از سالها نبرد خاموش با بیماری، در سن ۸۳ سالگی، چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی کوچ کرد.
او نه تنها شاعری صاحبسبک که نگهبان زبانی کهن و گنجینهای زنده از حافظه قومی ما بود. مردی که نامش، از دل خاک دلفان و چواری برآمد و صدایش در بلندای کوههای زاگرس پیچید. مرادی، در روزگارانی که واژههای لکی زیر غبار فراموشی آرام میمردند، با قلمی آتشین به میدان آمد و آنها را از نو زنده کرد.
«سوختهزار» در خانوادهای دینمدار و فرهنگپرور در چهاردهم مهر ۱۳۲۱ در روستای گلام بحری چواری چشم به جهان گشود. در همان کودکی، شعلهی نبوغش زبان گشود، و دیری نپایید که معمار واژهها شد؛ شاعری که نه تنها با کلمات، بلکه با جانش میسرود.
برای تحصیل، دل به نهاوند سپرد و در آنجا دانش آموخت، اما دلش هرگز از دیار دلفان جدا نشد. بعدها به تبریز کوچ کرد؛ در آن شهر نیز، اگرچه خانه ساخت، اما دل و دفترش همواره در طنین زاگرس میتپید.
مرادی، شاعری سهزبانه بود؛ فارسی را با طراوت، لکی را با عمق، و آذری را با شور میسرود. آثارش، منظومههایی از تاریخ، عرفان و هویت قومیاند. برجستهترین اثر او، «مولود بشر (از آفرینش تا مرگ)» است، شاهکاری به زبان لکی که آینهای از حیات و مرگ است، همچون سوگنامهای که با واژههای آسمانی نگاشته شده:
> دسِ عزرائیل رسی وه دَسِت
خاموشه میو صدای نفست
دیدَه گِل مَدِین موینین کَسانِت
قومان و خویشان حاوالپرسانت...
در سالهای واپسین، در مهرآباد رودهن سکونت گزید، اما هیچگاه از راه و رسالتش دست نکشید. با پای دل، از روستایی به روستای دیگر میرفت تا زبان لکی را بیاموزد، ثبت کند و زنده نگه دارد. او نه تنها پژوهشگر، که مرمتگر زبان مادریاش بود.
اکنون که سوختهزار خاموش شده، کوهها دلتنگاند، واژهها یتیماند، و لکستان یکی از ستونهای زبان و ادب خود را از دست داده است.
آیین بدرود با این شاعر فرزانه، عصر پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ در مسجد علی ابن ابیطالب (ع) مهرآباد رودهن برگزار خواهد شد. آیین دیگری نیز با حضور دوستدارانش، روز جمعه ۹ خرداد در زادگاهش، شهرستان دلفان، برپا خواهد شد.
یادش در تاریخ ادبیات این دیار جاودانه است.
#لکستان #یارسان #شاعران_لک #مرحوم_سوخته_زار_مرادی #چواری #گلام_بحری
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
👍9❤2
کانال تلگرامی گلونی
درگذشت شاعر پیشکسوت زبان و ادبیات لکی سوختهزار مرادی از ادیبان و سخنسرایان دیرین منطقه لکستان و شهرستان دلفان، صبح دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴، پس از طی دورهی سخت بیماری، دار فانی را وداع گفت. این شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات لکی، صاحب اشعار متعددی به زبانهای…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بزرگداشت مرحوم استاد سوخته زار مرادی از شاعران و ادیبان و سخن سرایان منطقه لکستان
آواز: یونس خان بیگی
تنبور: پوریا خرم آبادی
#لکستان #یارسان #دلفان #شاعران_لک #مرحوم_سوخته_زار_مرادی #چواری #رودهن #گلام_بحری #تنبور #یونس_خان_بیگی #پوریا_خرم_آبادی #تمیره
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
آواز: یونس خان بیگی
تنبور: پوریا خرم آبادی
#لکستان #یارسان #دلفان #شاعران_لک #مرحوم_سوخته_زار_مرادی #چواری #رودهن #گلام_بحری #تنبور #یونس_خان_بیگی #پوریا_خرم_آبادی #تمیره
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
❤6😢2
#برای_تو_دلفان
✍زهرا نجاتی
دلفان شهری که همیشه میان کوه و آسمان ایستاده،
اما گاهی تنهایی هایش را فقط دلهای آشنایش می فهمند.
باد و باران مهمانش هستند..
اما دلخور از رفت وآمدهای کوتاه،
تنهایی دلفان
شبیه شبهای بلندش
در سینه ساکت و آرام جا خوش کرده است.
غروب
یک نفر دلم را آزرده است…
انگار تمام این شب، سایه شد روی شانه هایم.
حرفهایش مثل باد سرد، تا ته جانم نشست
و من در این تاریکی، فقط به مهربانی فردا امیدوارم.
دلفان،
تو قصه ی تنهایی را خوب بلدی،
هر صبح با مه کوه ها حرف میزنی
و هر شب زیر ستاره ها آرام میگیری.
اما حتی اگر بادها نامهربان باشند.
دل مردم تو همیشه گرم است.
و امید تو از دل همین سکوت، دوباره جوانه میزند.
دلت شاد باشد دلفان،
که زمستان تو همیشه جای بهار را خالی نمیگذارد.
و تو
دلفان،
هر کدوم از طایفه هایت قصه ای از تنهایی خودشان را دارند...
#ایتیوند #میربگ #شاهیوند #کاکاوند #خاوه #چواری #کولیوند #سنجابی #نورعالی #اولادقباد...
همه، انگار ستاره هایی پراکنده زیر یک آسمان بزرگیم.
هر تیره، با آوازها، غمها و خاطره هایش،
تنهایی خودش را زندگی میکند؛
اما با همه این فاصله ها
باز هم دلهایمان جایی دور از هم اما کنار هم می تپد.
دلفان، تو تنهایی اما
تنهاییت یک بخش از قلب ماست…
دوری و دلتنگی این طایفه ها، عمیق ترین شعر سکوت #لکی است.
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
✍زهرا نجاتی
دلفان شهری که همیشه میان کوه و آسمان ایستاده،
اما گاهی تنهایی هایش را فقط دلهای آشنایش می فهمند.
باد و باران مهمانش هستند..
اما دلخور از رفت وآمدهای کوتاه،
تنهایی دلفان
شبیه شبهای بلندش
در سینه ساکت و آرام جا خوش کرده است.
غروب
یک نفر دلم را آزرده است…
انگار تمام این شب، سایه شد روی شانه هایم.
حرفهایش مثل باد سرد، تا ته جانم نشست
و من در این تاریکی، فقط به مهربانی فردا امیدوارم.
دلفان،
تو قصه ی تنهایی را خوب بلدی،
هر صبح با مه کوه ها حرف میزنی
و هر شب زیر ستاره ها آرام میگیری.
اما حتی اگر بادها نامهربان باشند.
دل مردم تو همیشه گرم است.
و امید تو از دل همین سکوت، دوباره جوانه میزند.
دلت شاد باشد دلفان،
که زمستان تو همیشه جای بهار را خالی نمیگذارد.
و تو
دلفان،
هر کدوم از طایفه هایت قصه ای از تنهایی خودشان را دارند...
#ایتیوند #میربگ #شاهیوند #کاکاوند #خاوه #چواری #کولیوند #سنجابی #نورعالی #اولادقباد...
همه، انگار ستاره هایی پراکنده زیر یک آسمان بزرگیم.
هر تیره، با آوازها، غمها و خاطره هایش،
تنهایی خودش را زندگی میکند؛
اما با همه این فاصله ها
باز هم دلهایمان جایی دور از هم اما کنار هم می تپد.
دلفان، تو تنهایی اما
تنهاییت یک بخش از قلب ماست…
دوری و دلتنگی این طایفه ها، عمیق ترین شعر سکوت #لکی است.
کانال تلگرامی گلونی
🌹🌹🌹🌹
@Golvani_lak
❤8👍2