گفتار نیک
9.66K subscribers
1.93K photos
2 links
متن‌های زیبا و دلنشین
گلچین سخنان بزرگان
داستان و حکایت‌های آموزنده
Download Telegram
#داستان_درخت_تاک

مادرم خواب دید که من درخت تاکم.
تنم سبز است و از هر سرانگشتم، خوشه‌های سرخ انگور آویزان.
مادرم شاد شد از این خواب و آن را به آب گفت.
فردای آن روز، خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم اینجا که منم باغچه‌ای است و عمری‌ست که من ریشه در خاک دارم. و ناگزیر دست‌هایم جوانه زد و تنم، ترک خورد و پاهایم عمق را به جستجو رفت.
و از آن پس تاکی که همسایه ما بود، رفیقم شد.
و او بود که به من گفت: همه عالم می‌روند و همه عالم می‌دوند، پس تو هم رفتن و دویدن بیاموز.
من خندیدم و گفتم: اما چگونه بدویم و چگونه برویم که ما درختیم و پاهایمان در بند! او گفت: هر کس اما به نوعی می‌دود. آسمان به گونه‌ای می‌دود و کوه به گونه‌ای و درخت به نوعی. تو هم باید از غورگی تا انگوری بدوی.
و ما از صبح تا غروب دویدیم.
از غروب تا شب دویدیم و از شب تا سحر. زیر داغی آفتاب دویدیم و زیر خنکی ماه، دویدیم. همه بهار را دویدیم و همه تابستان را.
وقتی دیگران خسته بودند، ما می‌دویدیم. وقتی دیگران نشسته بودند، ما می‌دویدیم و وقتی همه در خواب بودند، ما می‌دویدیم. تب می‌کردیم و گُر می‌گرفتیم و می‌سوختیم و می‌دویدیم. هیچ کس اما دویدن ما را نمی‌دید. هیچ کس دویدن حبّه انگوری را برای رسیدن نمی‌بیند.
و سرانجام رسیدیم....
و سرانجام خامی سبز ما به سرخی پختگی رسید. و سرانجام هر غوره، انگوری شد. من از این رسیدن شاد بودم، تاك همسایه اما شاد نبود و به من گفت: تو نمی‌رسی مگر اینکه از این میوه‌های رسیده‌ات، بگذری. و به دست نمی‌آوری مگر آنچه را به دست آورده‌ای، از دست بدهی. و نصیبی به تو نمی‌رسد مگر آنکه نصیبت را ببخشی.
و ما از دست دادیم و گذشتیم و بخشیدیم؛ همه دار و ندار تابستان‌مان را.
مادرم خواب دید که من تاکم. تنم زرد است و بی برگ و بار؛ با شاخه‌هایی لخت و عور.
مادرم اندوهگین شد و خوابش را به هیچ کس نگفت. فردای آن روز اما خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم که درختی‌ام بی‌برگ و بی‌میوه. و همان روز بود که پاییز آمد و بالاپوشی برایم آورد و آن را بر دوشم انداخت و به نرمی گفت:
خدا سلام رساند و گفت: مبارکت باد این شولای عریانی؛
که تو اکنون داراترین درختی. و چه زیباست که هیچ کس نمی‌داند تو آن پادشاهی که برای رسیدن به این همه بی‌چیزی تا کجاها دویدی.

نویسنده: #عرفان_نظرآهاری

💎 @goftarniek