#داستان_عبرت_آموز
عجیب ترین معلم دنیا بود
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح میکرد
آن هم نه در کلاس،درخانه
دور از چشم همه
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم
نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان،هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچهها برگههایشان را تحویل دادندفهمیدم همه ۲۰ شدهاند به جزمن
به جز من که ازخودم غلط گرفته بودم
من نمی خواستم اشتباهاتم رانادیده بگیرم و خودم رافریب بدهم
بعد از هرامتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمرهی بهتری بگیرم
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد،معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت
چهرهی هم کلاسیهایم دیدنی بود
آن ها فکر میکردنداین امتحان را هم مثل همهی امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند.
اما این بارفرق داشت
این بار قرار بودحقیقت مشخص شود.
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم؛از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم.
💎 @goftarniek
عجیب ترین معلم دنیا بود
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح میکرد
آن هم نه در کلاس،درخانه
دور از چشم همه
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم
نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان،هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچهها برگههایشان را تحویل دادندفهمیدم همه ۲۰ شدهاند به جزمن
به جز من که ازخودم غلط گرفته بودم
من نمی خواستم اشتباهاتم رانادیده بگیرم و خودم رافریب بدهم
بعد از هرامتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمرهی بهتری بگیرم
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد،معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت
چهرهی هم کلاسیهایم دیدنی بود
آن ها فکر میکردنداین امتحان را هم مثل همهی امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند.
اما این بارفرق داشت
این بار قرار بودحقیقت مشخص شود.
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم؛از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم.
💎 @goftarniek