شغل شما چیست؟
من دکتر «س. ص» متخصص اطفال هستم.سال ها قبل، چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم؛
کنار بانک دستفروشی بساط باتری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته.
آن زمان تلفن های عمومی با سکه های دو ریالی کار می کرد.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها «صلواتی» است!
گفتم: یعنی چه؟
گفت: برای سلامتی خودت «صلوات» بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.
(دو ریالی «صلواتی» موجود است)
باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم دوریالی مجانی داد
گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می دهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان؛ که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می گیرم و صلواتی می دهم.
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر برای پول دویدن و حرص زدن، دیدم این دستفروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد
در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم ی یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم.
احساساتی شدم و دست کردم جیبم، ده تومان به طرف او گرفتم.
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت:
برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم.
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف داشتم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم.
به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟
گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر! شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمی دانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم
ما کجا اینها کجا؟
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛
«شبهای جمعه مریض صلواتی می پذیریم.»
دوستان و آشنایان طعنه ام زدند
اما گفته های آن دستفروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:
«گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش...»
راستى یك سوال:
«شغل شما چیه؟»
برای بخشنده بودن، پول مهم نیست باید ببینیم چی داریم؟
گاهی با بخشیدن بک لبخند کوچک می تونیم بزرگترین بخشنده باشیم
«خدا» را فقط با «خم و راست شدن» و امتداد «والضالین» نمی توان شناخت.
شغل شما چیست؟
چه کاری در راه خدا میتوانید انجام بدهید؟
«دریغ نکنید»
💎 @goftarniek
من دکتر «س. ص» متخصص اطفال هستم.سال ها قبل، چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم؛
کنار بانک دستفروشی بساط باتری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته.
آن زمان تلفن های عمومی با سکه های دو ریالی کار می کرد.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها «صلواتی» است!
گفتم: یعنی چه؟
گفت: برای سلامتی خودت «صلوات» بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.
(دو ریالی «صلواتی» موجود است)
باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم دوریالی مجانی داد
گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می دهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان؛ که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می گیرم و صلواتی می دهم.
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر برای پول دویدن و حرص زدن، دیدم این دستفروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد
در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم ی یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم.
احساساتی شدم و دست کردم جیبم، ده تومان به طرف او گرفتم.
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت:
برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم.
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف داشتم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم.
به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟
گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر! شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمی دانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم
ما کجا اینها کجا؟
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛
«شبهای جمعه مریض صلواتی می پذیریم.»
دوستان و آشنایان طعنه ام زدند
اما گفته های آن دستفروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:
«گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش...»
راستى یك سوال:
«شغل شما چیه؟»
برای بخشنده بودن، پول مهم نیست باید ببینیم چی داریم؟
گاهی با بخشیدن بک لبخند کوچک می تونیم بزرگترین بخشنده باشیم
«خدا» را فقط با «خم و راست شدن» و امتداد «والضالین» نمی توان شناخت.
شغل شما چیست؟
چه کاری در راه خدا میتوانید انجام بدهید؟
«دریغ نکنید»
💎 @goftarniek
باخراب بودن
سیبی درون یک جعبه
تمام سیبها را دور نمی ریزند .
اگر در میان آدمها
یک نفر پیدا شد که
قدر خوبیهایت را ندانست
خوبیهایت را برای دیگران
قطع نکن، آن یک نفر را کنار بگذار
🍏 @goftarniek
سیبی درون یک جعبه
تمام سیبها را دور نمی ریزند .
اگر در میان آدمها
یک نفر پیدا شد که
قدر خوبیهایت را ندانست
خوبیهایت را برای دیگران
قطع نکن، آن یک نفر را کنار بگذار
🍏 @goftarniek
هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن.
حرمتها شکسته میشود.
هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن.
تبدیل به وظیفه میشود.
هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز.
بی ارزش میشوی ...
از ذهن تا دهن
فقط یک نقطه فاصله است.
🍃🧡 @goftarniek
حرمتها شکسته میشود.
هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن.
تبدیل به وظیفه میشود.
هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز.
بی ارزش میشوی ...
از ذهن تا دهن
فقط یک نقطه فاصله است.
🍃🧡 @goftarniek
فرقی نمیکند
۲۰ساله هستید یا ۸۰ ساله ؛
هرکس آموختن را متوقف کند
پیر خواهد شد.
هرکس پیوسته بیاموزد،
جوان خواهد ماند.
مهمترین چیز در زندگی،
جوان نگهداشتن ذهن است.
🍃💛 @goftarniek
۲۰ساله هستید یا ۸۰ ساله ؛
هرکس آموختن را متوقف کند
پیر خواهد شد.
هرکس پیوسته بیاموزد،
جوان خواهد ماند.
مهمترین چیز در زندگی،
جوان نگهداشتن ذهن است.
🍃💛 @goftarniek
بالا رفتن سن هیچ تاثیری
در سطح شعور ندارد
نهایتاً یک بیشعور
پیر میشود و فکر میکند
هر چیزی که میگوید
بقیه باید بخاطر سنت
قبول کنند و احترام بذارند.
🌾 @goftarniek
در سطح شعور ندارد
نهایتاً یک بیشعور
پیر میشود و فکر میکند
هر چیزی که میگوید
بقیه باید بخاطر سنت
قبول کنند و احترام بذارند.
🌾 @goftarniek
اگر کسی را دیدید که
درک و فهمی
فراتر از حد متعارف داشت،
حتما از او بپرسید که
چه کتابهایی میخواند.
🍃🌸 @goftarniek
درک و فهمی
فراتر از حد متعارف داشت،
حتما از او بپرسید که
چه کتابهایی میخواند.
🍃🌸 @goftarniek
گویند: دهقانی مقداری گندم
در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت
پیرمرد خوشحال شد
و گوشه های دامن را گره زد و رفت
در راه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده،
عنایتی فرما و گره ای
از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای
از گره هایش باز شد
و گندمها به زمین ریخت
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند
درکمال ناباوری دید
دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بـین که منم مفتاح راه
” مولانا “
💎 @goftarniek
در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت
پیرمرد خوشحال شد
و گوشه های دامن را گره زد و رفت
در راه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده،
عنایتی فرما و گره ای
از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای
از گره هایش باز شد
و گندمها به زمین ریخت
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند
درکمال ناباوری دید
دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بـین که منم مفتاح راه
” مولانا “
💎 @goftarniek
هیچ دشمنی
خطرناکتر از جهل و تعصب نیست.
تا وقتی جهل
حاکم بر اندیشه آدمیان است ،
بت ها تغییر میکنند
اما بت پرستی همچنان ادامه دارد.
⚓️ @goftarniek
خطرناکتر از جهل و تعصب نیست.
تا وقتی جهل
حاکم بر اندیشه آدمیان است ،
بت ها تغییر میکنند
اما بت پرستی همچنان ادامه دارد.
⚓️ @goftarniek
ملت ها اینگونه تباه شدند
نخست حافظه شان را از آنها دزدیدند
کتابهایشان را تباه کردند
و در آخر تیر خلاص را به آنها زدند
و تاریخ و فرهنگشان
را به سخره گرفتند.
🍂🧡 @goftarniek
نخست حافظه شان را از آنها دزدیدند
کتابهایشان را تباه کردند
و در آخر تیر خلاص را به آنها زدند
و تاریخ و فرهنگشان
را به سخره گرفتند.
🍂🧡 @goftarniek
گوسفندی كه تمام وسعت
دیدش در پشت گوسفند جلوی خودش
خلاصه میشود چگونه تشخیص دهد که امروز
او را به چرا خواهند برد یا به قتلگاه ؟
🍃🌷@goftarniek
دیدش در پشت گوسفند جلوی خودش
خلاصه میشود چگونه تشخیص دهد که امروز
او را به چرا خواهند برد یا به قتلگاه ؟
🍃🌷@goftarniek
اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق ﺷﻮد ﻗﻄﻌﺎً میمیرد؛
ﭼﻪ در درﯾﺎ، ﭼﻪ در رؤﯾﺎ، چه در دروغ، ﭼﻪ در ﮔﻨﺎﻩ، چه در خوشی، چه در قدرت، چه در جهل، چه در انکار، چه در حسد، چه در بخل، چه در کینه، چه در انتقام.
مواظب باشیم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ.
انسان بودن، خود به تنهایی یک دین خاص است که پیروان چندانی ندارد
🛶 @goftarniek
ﭼﻪ در درﯾﺎ، ﭼﻪ در رؤﯾﺎ، چه در دروغ، ﭼﻪ در ﮔﻨﺎﻩ، چه در خوشی، چه در قدرت، چه در جهل، چه در انکار، چه در حسد، چه در بخل، چه در کینه، چه در انتقام.
مواظب باشیم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ.
انسان بودن، خود به تنهایی یک دین خاص است که پیروان چندانی ندارد
🛶 @goftarniek
بسیار عادت بدی است که اندیشههای دیگران را بد و نادرست بدانیم
و مالِ خودمان را نیک و درست،
و باور داشته باشیم که هر کس
عقیده و نظرِ ما را ندارد، دشمن کشور است.
«گاندی»
🍃💛 @goftarniek
و مالِ خودمان را نیک و درست،
و باور داشته باشیم که هر کس
عقیده و نظرِ ما را ندارد، دشمن کشور است.
«گاندی»
🍃💛 @goftarniek
از کسانیکه همه چیز را در ترازوی
دین وزن میکنند .
دور باش زیرا ؛ اگر وزنت به دلخواهشان نباشد .
با سنگ های ترازو سنگسارت میکنند.
«سيمين بهبهانی»
🍃🌼 @goftarniek
دین وزن میکنند .
دور باش زیرا ؛ اگر وزنت به دلخواهشان نباشد .
با سنگ های ترازو سنگسارت میکنند.
«سيمين بهبهانی»
🍃🌼 @goftarniek
همیشه کسی را
برای دوست داشتن
انتخاب کن که
آنقدر قلبش بزرگ باشد
که نخواهی برای اینکه
در قلبش جای بگیری
بارها و بارها خودت را کوچک کنی.
🍃🌷@goftarniek
برای دوست داشتن
انتخاب کن که
آنقدر قلبش بزرگ باشد
که نخواهی برای اینکه
در قلبش جای بگیری
بارها و بارها خودت را کوچک کنی.
🍃🌷@goftarniek
نگاه که هرزه باشد ،
حجاب هم که داشته باشی
آن طور که میخواهند
تو را تصور خواهند کرد .
پس باید بیشتر
به فکر نگاههای هرزه باشیم
نه نوع پوشش دیگران .
📷 @goftarniek
حجاب هم که داشته باشی
آن طور که میخواهند
تو را تصور خواهند کرد .
پس باید بیشتر
به فکر نگاههای هرزه باشیم
نه نوع پوشش دیگران .
📷 @goftarniek