🌞قلعه شیر امروز🌞
460 subscribers
11.8K photos
4.68K videos
92 files
562 links
اخبار روز روستای قلعه شیر در کانال
قلعه شیر امروز


@Hamid4068 👈 ارتباط با مدیر کانال

@Ghasem1024 👈 ادمین_آگهی_ تبادل

کانال دوم ما #گنجینه_قلعه_شیر 👈 @Ganjine_Gh_Sh
Download Telegram
🆔 @GhaleshirEmrooz

به کجا پر بزنم ؟! من که پرم ریخته است
شهر آوار شده روی سرم ریخته است !

من به شوق قفس ات آمده ام، در بگشا
وعده ی دانه مده ، دور و برم ریخته است

سر کشیدم که دل دوست نرنجد ، چه کنم ؟!
زهر در ساغر من همسفرم ریخته است

شمع ام و بعد تو دیگر دل من روشن نیست
قطره قطره بدنِ شعله ورم ریخته است

ماهی قرمز کوچک ، دل من پر تَـرک است
آب این تنگ تو را تا ببرم ، ریخته است

ترسم این است که در شهر شما سیل شود
اشکهایی که فقط نامه برم ریخته است

خواستم پیش تو برگردم و عاشق باشم
هر چه پل بود ولی پشت سرم ریخته است
#شعر
🆔 @GhaleshirEmrooz

بزن باران درين بستر که همراهِ تو مے بارم
ميانِ عقل و احساسم زلالِ اشڪ مے کارم

بزن باران به رگ برگِ صداے خيسِ احساسم
بدونِ چتر مے خواهم کنارت گام بردارم

برقصان با ترنّم اشڪ را در قابِ چشمانم
که دردے از غمِ دورے درونِ سينه ام دارم

نمے خواهد ببيند عقل ،پابندِکسے هستم
دلم زورش نمے چربد نشسته پشتِ افکارم

نمے دانم کجاے کار مے لنگد ...پريشانم
براےگفتگو با عقل خود تا صبح بيدارم

بیا باران بزن آهسته تر بر عشق ِبے جانم
که جاے سنگ ،قلبمرا کمے دلتنگ پندارم

شدم عاقل ترين عاشق ،ندانستےکه ناچارم
درين بارانِ بے پايان به سوگِ عشق ...مےبارم .

#شعر
🆔 @GhaleshirEmrooz

ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم تو
حس لذت آور شهناز دارد چشم تو

می نوازد روح را دیدار گرم چشمهات
یک نگه شیرینی اواز دارد چشم تو

کار حیرت اوری در چشمهایت دیده ام
پسر پیغمبری؟ اعجاز دارد چشم تو

در نگاهت خوانده ام اشعار نغز خواجه را
جلوه های گلشن شیراز دارد چشم تو

پشت چشمان سیاهت روشنی خوابیده است
یک چمن،یک باغ چشم انداز دارد چشم تو

می برد عطر نگاهت عقل و هوشم را،مگر
شیشه ی عطر غزل را باز دارد چشم تو

#شعر
🆔 @GhaleshirEmrooz

#شعر

بیا جانم نگاهی کن که من بی ساز میرقصم
میان کف زدنهایت در این اعجاز میرقصم

نمیترسم ز دیو و دد ، سبکبالم ز خوب و بد
به پهنه بیکران گیتی در این پرواز میرقصم

شوم محو رخ ماهت ، شوم مجنون لیلایت
در این رقص سما هر دم ببین در راز میرقصم

بیا جانم بزن سازی ، که بیتابم در این محفل
صدایت صوت عاشقها ، به صد آواز میرقصم

تمام رقص من باشد ، برای عاشقی چون تو
در این عالم اسیرعشق ، ولی چون باز میرقصم

تو میپرسی ز رقص من ، چرا از کِی چنین رقصم
من از روز الست ای عشق ، من از آغاز میرقصم

برقصم تا که من شاید ، بمیرم در ره عشقم
منم تنهاترین معشوق ، ببین با ناز میرقصم

هما_دادوند
🆔 @GhaleshirEmrooz

شوق من چندین برابر میشود با دیدنت
وای من دیوانه ام دیوانه ی خندیدنت

تو گلی گل،گل به معنایی پر از احساس ناب
می شوم دیوانه تر هر لحظه از بوییدنت

یا که نه تو سیب سرخی بر فراز یک درخت
دست من دور است حتی از خیال چیدنت

آه اصلا" بیخیالش، با خیالت هم خوشم
سایه ای کافیست بانو از همه تابیدنت

دلخوشی یعنی همین که هستی و میبینمت
دلخوشی یعنی که گاهی دزدکی پاییدنت

من کویر خشکم و تو ابری از بغض منی
بشکن این بغضی که دارم با کمی باریدنت

هرچقدر از تو بگویم...باز هم لَختی بخند
آه من دیوانه ام دیوانه ی خندیدنت

#شعر
🆔 @GhaleshirEmrooz

چنديست، که ناقوس مکافات شکسته‌است
از پايه مگر سقفِ سماوات شکسته‌است ؟

هر رشته به جز سبحه تزوير بريده‌است
هر مزد، به جز اجرت طامات شکسته‌است

دل جای حقيقت بود، اما هنرش نيست
اين آينه با سنگ خرافات شکسته‌است

سجاده تدليس تو ای شيخ بسوزد
کز دست تو، محراب کرامات شکسته‌است

ديگر دلم از سنگ حوادث نهراسد
اين کاسه صدبست، به کَرّات شکسته است

گفتم به فلک حقه مهر تو کدامست ؟
لبخندزنان گفت، که هيهات، شکسته‌است

زين راه به خورشيد حقايق نرسد علم
با آنکه دل از جمله ذرّات شکسته‌است!

#شعر_معینی_کرمانشاهی
🆔 @GhaleshirEmrooz

به چشمان تو می بخشم همه دار و ندارم را
به لبخند تو می بازم همه ایل و تبارم را

تو چون خورشیدی بی پایان دلم را گرم خواهی کرد
و من دست تو می سپارم زمستان و بهارم را

دلم را خوب می فهمی ، غمم را خوب می دانی
بگیر از من به لبخندی تو این شبهای تارم را

کمی باران ، کمی دریا ، کمی هم عصر پاییزی
و تو باشی همین کافی است قلب بی قرارم را

به چشمانت فقط باید کمی طعم غزل بخشید
که جدی تر بگیری باز
شعر ماندگارم را

همه ایمان من هستی در این بیراهه ی تردید
به لبخند تو می بازم همه ایل و تبارم ر
ا

#شعر_نجمه_زارع
🆔 @GhaleshirEmrooz

چشمِ تو قاضی و حُکمم به ابد زندان است
لذتِ عشق به جان دادنِ جان در جان است

آتشِ وسوسه ات گرچه مرا سوخت، ولی
آن که بر پاکیِ تو طعنه زده، شیطان است

" به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد "
پاسخِ عقل به آزردگیِ وجدان است

مصرعِ چشمِ تو بوده که مرا شاعر کرد
جانِ من! شعر بدونِ تو همان هذیان است

تلخیِ دوریِ تو جایِ خودش را دارد
لذتِ قهوه ی تلخِ قجریِ، قندان است

من و باغِ اِرَم و حافظ و سعدی با تو
مثلِ شادابیِ گُل در وسطِ گُلدان است

بوسه ات بر من و آثارِ خوش و نابش هم
مثلِ جایِ لبِ سرخی به لبِ فنجان است

این غزل قصّه ی لایَنحلِ من بود، ولی
وحیِ چشمانِ تو آغازگرِ پایان است
#شعر
#شعر
🆔 @GhaleshirEmrooz

رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای
مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای

سیب لب و سُنبله مو، ساقه طلا سرکه سبو
سبزه قدم از همه سو، سویِ قرار آمده ای

تنگِ عسل پیرهنت، ماهیِ قرمز دهنت
رودی و با موجِ تنت باز کنار آمده ای

شانه به گیسو زده و سُرمه یِ آهو زده و
ماه به یکسو زده و رویِ مدار آمده ای

خرمنِ ابریشمِ تر، ریخته تا قوسِ کمر
فرشِ غزلبافی و در نقش و نگار آمده ای

جانِ دلم راست بگو، هرچه دلت خاست بگو
بی کم و بی کاست بگو، سهمِ که بار آمده ای؟

پیچکِ هر نرده ای و پنجره وا کرده ای و
رقصِ گُلِ پرده ای و چلچله وار آمده ای

سبزه به زنبیلی و بس، وِلوِله در ایلی و بس
ساعتِ تحویلی و بس، لحظه شمار آمده ای

دفترِ من باز شده، غرقِ گُلِ ناز شده
سالِ نو آغاز شده بس که بهار آمده ای
🆔 @GhaleshirEmrooz

#شعر

بازاین جان هوس گیسوی رعنای توکرد
صحبت از لعل لب و آن قد مینای تو کرد

حوریان دم مزنند،گر به تو نوبت افتاد
هر چه کرد خوب بدان،قهر دلارای تو کرد

آتشت سوخت مرا ،موهبت جان چه کنم؟
نیست اندیشه که جان در قدم پای تو کرد

عاقبت هر چه کنم موسی جانی اکنون
سائلم بر سر آن صورت و سیمای تو کرد

یوسف جانم کجایی؟ گر وصالت گم کنم
من چو یعقوبم که چشمان در تمنای تو کرد

گر زر و سیمم بخواهی من همین دم چون کنم
دست تقدیر گر مرا،لایق سودای تو کرد

در هوا خواهی بسان و عین فرهادم ببین
روح شیرین بین،فدای در رخشان تو کرد

ای دل انگیز امیر، سازش مکن با هیچ میر
چونکه عالم را چنین در دم به قربان تو کرد
🆔 @GhaleshirEmrooz

صد دوا بادا فدای درد بی درمان ما
درد دردش نوش کن گر می بری فرمان ما

خون دل در جـام دیده عاشقانه ریختیم
بر امید آنکه بنشیند دمی بر خوان ما

خانه خالی کرده ایم و خوش نشسته بر درش
غیر اورا نیست بارش در سرا بستان ما

دل حیات جاودانی یافته از عشق دوست
همدم زنده دلان شو تا بدانی جان ما

در میان ما و او غیری نمی آید بکار
ما از آن دلبریم و دلبر ما زانِ ما

درد درد او دوای درد ما باشدمدام
عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما

آشنای نعمت اللهیم و غرق بحر او
ذوق اگر داری درآدر بحر بی پایان ما

#شعر_شاه_نعمت_الله_ولی
🆔 @GhaleshirEmrooz

ناز چشمان تو وامروز و فردا کردنت
می‌کشد آخر مرا این پا وآن پا کردنت

می‌پسندی بی تو بنشینم در آتش روز وشب
یا که یادت رفته با عاشق مدارا کردنت

می‌دهی دلتنگی ام را در شب مستی به باد
غنچه‌های باغ لب‌ها را شکوفا کردنت

هر کجا باشد دلم را با تو تقسیم می‌کنم
خوش ندارم بیش از این اینجا و آنجا کردنت

گرچه رسوای توام ناچار بنشین با دلم
تا ببینی نیستم در بند رسواکردنت

چشم‌هایم را بدست آور نگاهم را ببین
سرد مهری‌هاست حتی در تماشا کردنت.

#شعر_رهی_معیری
🆔 @GhaleshirEmrooz


زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد
آنکه از یاد تو را برد به یادت باشد

بعد از این از ته دل کاش بخندی نه فقط
خنده بر کنج لبت از سر عادت باشد

غم نبینی گل من! اشک نبیند چشمت
از تو در یاد همه چهره ی شادت باشد

آنقدر بخت به روی تو بخندد که فقط
حس هر کس که تو را دید حسادت باشد

این همه غم که تو بر دوش کشیدی ای کاش
جاش بر شانه ی تو مرغ سعادت باشد

#شعر_وجیهه_جامه_بزرگی


🌺دوستان زندگیتون بر وفق مراد🌺
🆔 @GhaleshirEmrooz

با تیشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را

از آسمــان بــه دامنـــم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده‌ام تو را

هر گل به رنگ‌و‌بوی خودش می‌دمد به باغ
من از تمــــام گلهـا بوییـده‌ام تـو را

رويای آشنای شب و روز عمــــر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را

از هــــر نظر تـــــو عين پسند دل منی
هم ديگده، هم نديده، پسنديده ام تو را

زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را

با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را

از شعر و استعـاره و تشبيه برتــــری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را
#شعر_قیصر_امین‌پور
شده در حسرت یک شانه ی محکم باشی
زیر آماج بلا در پیِ مرهم باشی ...

شده از دید همه صاحب یک قصر ولی ...
در خودت ارگ فرو ریخته ی بـم باشی

شده چون هرزه گیاهی به بیابان کویر
سالها منتظر قطره ی شبنم باشی

شده یک عمر درون قفسی حصر شوی؟
روز در برزخ و شب حبسِ جهنم باشی

شده احساس کنی هست ولی نیست کسی
دم به دم در تبِ یک حالت مبهم باشی

غرقِ رویای کسی باشی و یادت نکند
تو ولی در طلبش شهره ی عالم باشی

بی وفا هستی و می دانم و ای کاش دمی
پشت هر هق هق من شانه ی محکم باشی

#شعر_فاطـمـه_اتـحـاد

🆔 @GhaleshirEmrooz
سخت است بخندی و دلت غم زده باشد
هر گوشه ای از پیرهنت نم زده باشد

سخت است به اجبار به جمعی بنشینی
وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد

احوال من ای دوست چنین است که انگار
یک صاعقه بر جنگل خرم زده باشد

دور از تو شبیه م به یتیمی که به رویش
در جمع کسی سیلی محکم زده باشد

دور از ادب است اینکه بخندد لبت اما
دیوار دلت مشکی و ماتم زده باشد

با این همه تا خرده نگیرند عزیزان
میخندم و هرچند دلم غم زده باشد

🆔 @GhaleshirEmrooz
#شعر
#شعر مادر

خنده ام با دیگری،درمان دردم مادر است
مایه ی دلگرمیَم،وقتی که سردم مادر است

آنکه در هر سجده اش حتما دعایم می کند؛
با تمام آن خطاهایی که کردم مادر است

او که میبخشاید و من را نمی راند زِ خود؛
آن زمانی که خدا هم کرده طردم مادر است

دائما دلشوره ی فردای من را دارد و...
میشود دلواپسم هرجا و هردم،مادر است

او که بی این واژه ها هم خوب میفهمد فقط...
حال و احوال مرا از روی زردم،مادر است

این غزل هم مانده عاجز،نه نشد وصفش کنم...
او تمام هستیم،درمان دردم مادر است

🆔 @GhaleshirEmrooz
#شعر

نه فقط ساده به دستان تو تسليم شدم
كه به تاريخِ پس و پيش تو تقسيم شدم

دلِ من قبل تو كه اين همه محروم نبود
انقلابی شد و من يك شبه تحريم شدم

لحظه ی ديدنِ تـو فاتحه ام را خواندم
چون دچـار سرطــانِ دلِ بدخيم شدم

بعدِ تو روزِ خوشم جن شد و من بسم الله
تا ابد جمعه ترين جمعه ی تقويم شدم

كمی فاصله ها شاخص نزديكی نيست
مـن كنارت به موازاتِ تو ترسـيم شدم

وسطِ زندگی ات گاف بعيدی بـودم
كه نفهميده، خودم جمع شدم... جيم شدم

دستٰ بی حوصله ات قيچی و من ريش كه نه
بمب بی ساعتِ بی طاقتِ پر سيم شدم

جاي آن نيمه ی پر در ته ليوان خالی!
نيمه ی گمشده ام كامل و من نيم شدم

🆔 @GhaleshirEmrooz
🌞قلعه شیر امروز🌞
‍ این شعر تقدیم به تمام متولّدین دهه های سی ، چهل، پنجاه و شصت ؛ که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند 🌸 : من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی این که روباهی چگونه می فریبد زاغکی ! قصّهٔ افتادنِ دندانِ شیری از هُما لاک پشت و تکّه چوب و فکرهای…
دنیا چه قشنگ است اگر جنگ نباشد
بی پولی یک مرد بر او ننگ نباشد

دنیا چه قشنگ است اگر دست گرفتار
در قافیه ی زندگی اش تنگ نباشد

دنیا چه قشنگ است اگر در گذر عمر
آنکس که تو دلدادیش هفرنگ نباشد

دنیا چه قشنگ است اگر بلبل مستان
از هجر گلش غمزده, دلتنگ نباشد

دنیا چه قشنگ است اگر آن دلِ دلبر
در پاسخ دلدادگیم سنگ نباشد

دنیا چه قشنگ است اگر در ره یاری
این پای خدادادیمان لنگ نباشد..  ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎

🆔 @GhaleshirEmrooz

#شعر
🌺 پیامبر رحمت، ختمی مرتبت، حضرت #محمد مصطفی(ص) در #شعر شاعران بنام #ایران زمین

🌼ماه فرو ماند از جمال محمد(ص) سرو نباشد به اعتدال محمد(ص)🌼


#حافظ #سعدی #مولوی #عطار #جامی

🆔 @GhaleshirEmrooz