🌞قلعه شیر امروز🌞
461 subscribers
11.8K photos
4.68K videos
92 files
562 links
اخبار روز روستای قلعه شیر در کانال
قلعه شیر امروز


@Hamid4068 👈 ارتباط با مدیر کانال

@Ghasem1024 👈 ادمین_آگهی_ تبادل

کانال دوم ما #گنجینه_قلعه_شیر 👈 @Ganjine_Gh_Sh
Download Telegram
📚#حکایت_بهلول_دانا

یک روز مردی از بازار عبور می‌کرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد. از بخاری که از سر دیگ بلند می‌شد خوشش آمد. تکه نانی که داشت بر سر آن می‌گرفت و می‌خورد. هنگام رفتن، صاحب دکان گفت: «تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی!»
مردم جمع شده بودند. مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می‌گذشت.
از بهلول تقاضای قضاوت کرد. بهلول به آشپز گفت: «آیا این مرد از غذای تو خورده است؟»
آشپز گفت: «نه، ولی از بوی آن استفاده کرده است.»
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت: «ای آشپز، صدای پول را تحویل بگیر.»
آشپز با کمال تحیر گفت: «این چه قسم پول دادن است؟»
بهلول گفت: «مطابق عدالت است؛ کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.»


🆔 @GhaleshirEmrooz
🆔 @GhaleshirEmrooz
📚#حکایت_بهلول_دانا

بهلول سڪه طلائی در دست داشت و با آن بازی می‌نمود.
شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت:
اگر این سڪه را به من بدهی در عوض ده سڪه را ڪه به همین رنگ است به تو
می‌دهم!!
بهلول چون سڪه‌های او را دید دانست ڪه سڪه‌های او از مس است و ارزشی ندارد به آن مرد گفت به یک شرط قبول می‌نمایم!
سپس گفت:
اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر ڪنی.
شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود!

بهلول به او گفت:
تو با این خریت فهمیدی سڪه‌ای ڪه در دست من است از طلاست
چگونه من نفهمم ڪه سڪه‌های تو از مس است؟!!!