خبر فوری قائمشهر
7.16K subscribers
71.2K photos
27.6K videos
187 files
22.6K links
🔘 تبلیغات با قیمت مناسب و بازخورد فوق‌العاده

ارسال خبر ،انتقادات و پیشنهادات شما👇

@Miri1347123


ادمین تبلیغات👇👇

@SaemeM


ارتباط با مدیریت 👇👇👇

@hosienmi76

اینستاگرام قائمشهریا👇

https://www.instagram.com/ghaemshahrya?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Download Telegram
روزای آخر سال می بایست اونقدر منتظر بمونیم تا مامان سادات و بابا حقوقشون واریز می شد بعدش ما رو ببرن بازار از جوراب بگیر تا پیراهن همه بچه ها رو نونوار می کردن غیر از خودشون ...
خونه ما ۲۸ ماه داستان خودشو داشت بابا و مامان غروبی که حقوق می گرفتن اول با هم ی دعوای حسابی می کردن ازونجا که بابا همیشه به حقوق مامان چشم داشت ی جار و جنجال حسابی رخ می داد البته منظور از جار و جنجال آبروریزی نبود بلکه ی تقابل مشخصانه که نهایتا بابا دوتالیوان می شکست و مامان می گفت به درک ...
شب همچی عوض می شد من بعد سال ها فهمیدم بابا بخاطر پول نبود که با مامان دعوا میفتاد بلکه میخواست قدرت و حاکمیت خودشو برخ بکشه و بگه اینجا مرد حرف آخر رو میزنه....
خلاصه همیشه آخرین روز اونم غروب یا شب فرصت خرید می رسید حتی سبزه عید خریدنش برای ما شوق داشت ماهی قرمز بماند که برای همه ذوق داشت عید برای من با خوابیدن همراه لباس های عیدم شروع می شد یعنی لباسامو با خودم اون شب آخر می بردم زیر پتو و صبح بوی عود .....
هنوز تو مشامم هست و اینکه کجا بریم و اولین عیدیمونو بگیریم و چیکار کنیم که بابا عیدیمونو به بهانه عیدی دادن به دیگران از ما نگیره ....اره پدرم همیشه حواسش بود که از عیدی ما به دیگران عیدی بده ....
بهر حال خوردن میوه خونه فامیلا لباس نو چپ چپ نگاه کردن مامان سادات وقتی خونه یکنفر پرخوری می کردیم و تهدید اینکه بعد ازینکه بردم خونه درستون می کنم همه و همه برای خودش لذت بخش بود و قسمت هیجان انگیز داستان اونجا که خونه یکی می رفتیم و تا تو حیاط نمی رسیدیم طرف عیدی رو نمی داد چقدر استرس زا بود خب فامیل عزیز همون تو اتاق عیدی رو می دادی که ما اینهمه استرس نکشیم و پیش خودمون نگیم وای این نمی خواد عیدی بده و این حس حالمو جهنم می کرد ....
گذشت و زندگی اونقدر زمخت شد که خیلی از لذت ها اینروزها فقط یک خاطره ست و بس ....... #حسین_میری
#عید #نوروز #ماهی #تنگ
https://www.instagram.com/p/B9-DpxxFgT6/?igshid=12nrstl7aef2i