فلفل نبین چه ریزه
(انتشار مجدد)
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ این ضربالمثل «فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه» برای توجه کردن به یکی از مسائل مهم کشور یاری کند، و آنرا در خاطر ما نگه دارد و هر وقت با این مسأله مواجه شدیم، بگوییم «فلفل نبین چه ریزه.»
💧من هر بار درباره لزوم صرفهجویی در آب شرب و بهداشتی خانهها نوشته یا مطلبی منتشر کردهام، گروهی برایم چیزی شبیه به این جملات را نوشتهاند: «نود درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود، حالا شما گیر دادهای به این پنج شش درصد آب شرب؟ ... حالا این حمام و دستشویی رفتن مردم شد عامل کمآبی؟ چرا فکری به حال آب کشاورزی نمیکنید؟»
💧این گونه عبارات دو بخش دارند. بخش اول درست است که حجم آب مصرفشده در بخش شرب و بهداشت – در کل ایران - نسبت به بخش کشاورزی کم است. اگرچه در برخی شهرها (بالاخص شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان و شرهای بزرگ) حتی آب کشاورزی نیز برای شرب مهار میشود. حدود شش میلیارد متر مکعب برای شرب و بهداشت شهری و روستایی مصرف میشود (این همان فلفل نسبتاً ریز است در مقابل آب کشاورزی). گفته میشود مقدار آب کشاورزی ده پانزده برابر این مقدار است. اما درباره بخش دوم، یعنی کماهمیت بودن صرفهجویی در آب شرب نکات زیر را هم باید مد نظر داشت.
💧اول، آب شرب اهمیت حیاتی دارد و کمبود آن به سرعت به مسألهای اجتماعی با پیآمدهای دردآور برای زندگی مردم بدل میشود. تصور کنید سه روز آب منزلتان قطع شود (تصور کن، اگرچه تصور کردنش سخته).
💧دوم، گاه هزینه تولید هر متر مکعب آب شرب (حتی در اقتصاد یارانهای ایران) حدود ۱۰۰۰ تومان و بیشتر (سال ۹۷) است و دهها و گاه بیش از صد برابر هزینه تولید آب کشاورزی است، پس هزینه هدررفت هر لیتر آب شرب هم دهها برابر هدر رفت هر لیتر آب کشاورزی است.
💧سوم، اهمیت آب بهطور کلی، و آب شرب در هر منطقه، تابع اقلیم و ظرفیتهای منطقه، و امکانپذیری دست یافتن به منابع آب بیشتر است. برای مثال هر چه منابع آبی در دسترس بوده برای تأمین آب شرب تهران بهرهبرداری شده است و تقریباً منابع آبی دیگری وجود ندارد. وقتی آب بیشتری وجود ندارد، یعنی دیگر قیمت و نسبت آب شرب به کل آب کشاورزی کشور مهم نیست. همین آب موجود را باید با صرفهجویانهترین شکل استفاده کرد.
💧چهارم، آب بر خلاف برق یا گاز، به راحتی قابل انتقال نیست (البته انتقال برق و گاز هم هزینه سنگین و ملاحظات و پیآمدهای زیادی دارد). سرعت انتقال برق و سهولت بیشتر آن امکان میدهد تا کمبود برق را حتی از کشورهای دیگر هم تأمین کرد، اما آب اصلاً این گونه نیست. هزینه انتقال آب بسیار زیاد است و ساخت خطوط انتقال نیز سالها طول میکشد.
مردم ایران امروز هر متر مکعب آب را با قیمت حدود ۴۷۰ تومان مصرف میکنند. قیمت آب در برخی پروژههای انتقال آب که امروز درباره آنها بحث میشود، بین متر مکعبی پنج هزار تا سیزده هزار تومان در نوسان است (امروز خیلی بیشتر است). آیا شما حاضرید این رقم را بابت قیمت آب بپردازید؟ (تصور کن، اگرچه تصور کردنش سخته)
💧پنجم، کم شدن آب کشاورزی میتواند با تغییر دادن اشتغال کشاورزان، صنعتیشدن و وارد کردن محصولات کشاورزی و تأمین غذا (البته به سختی و با پیآمدهای سنگین) جبران شود؛ اما آب شرب را در مقیاس کلان نمیتوان وارد کرد. آب شرب از این منظر، اهمیت اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی دارد.
💧ششم، منابع آب شرب برخی مناطق، بسیار خاص است و برای مثال چاههای محدودی برای تأمین آب شرب وجود دارد. این گونه نیست که بتوان منابعی را بهراحتی جایگزین این چاهها کرد. بنابراین هدررفت چنین آبی، قابل مقایسه با منابع آب بخش کشاورزی نیست.
💧این دلایل سبب میشوند مقایسه آب شرب و آب کشاورزی از اساس نادرست باشد. ما باید همزمان به فکر اصلاح «#بدمصرفی_کشورسوز» خود در زمینه آب و انرژی باشیم؛ و هر دو عرصه شرب و بهداشت، و کشاورزی را هم هدف بگیریم.
⭕️ فلفلی بودن اندازه آب شرب و بهداشت (فلفل سیاه ریز و تیز) در مقابل درشت بودن مقدار آب کشاورزی (شاید مثل فلفل دلمهای) نباید سبب شود، صرفهجویی در آب شرب را بیاهمیت تلقی کنیم. آب شرب و آب کشاورزی اگرچه هر دو آب هستند، اما این تشابه ظاهری نباید تفاوتهای اساسی آنها را نادیده بگیرد. #موفقیتهای_کوچک برای صرفهجویی در مصرف آب شرب و بهداشتی، از این زاویه بسیار مهماند.
(ااگر میپسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.)
@fazeli_mohammad
(انتشار مجدد)
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ این ضربالمثل «فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه» برای توجه کردن به یکی از مسائل مهم کشور یاری کند، و آنرا در خاطر ما نگه دارد و هر وقت با این مسأله مواجه شدیم، بگوییم «فلفل نبین چه ریزه.»
💧من هر بار درباره لزوم صرفهجویی در آب شرب و بهداشتی خانهها نوشته یا مطلبی منتشر کردهام، گروهی برایم چیزی شبیه به این جملات را نوشتهاند: «نود درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود، حالا شما گیر دادهای به این پنج شش درصد آب شرب؟ ... حالا این حمام و دستشویی رفتن مردم شد عامل کمآبی؟ چرا فکری به حال آب کشاورزی نمیکنید؟»
💧این گونه عبارات دو بخش دارند. بخش اول درست است که حجم آب مصرفشده در بخش شرب و بهداشت – در کل ایران - نسبت به بخش کشاورزی کم است. اگرچه در برخی شهرها (بالاخص شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان و شرهای بزرگ) حتی آب کشاورزی نیز برای شرب مهار میشود. حدود شش میلیارد متر مکعب برای شرب و بهداشت شهری و روستایی مصرف میشود (این همان فلفل نسبتاً ریز است در مقابل آب کشاورزی). گفته میشود مقدار آب کشاورزی ده پانزده برابر این مقدار است. اما درباره بخش دوم، یعنی کماهمیت بودن صرفهجویی در آب شرب نکات زیر را هم باید مد نظر داشت.
💧اول، آب شرب اهمیت حیاتی دارد و کمبود آن به سرعت به مسألهای اجتماعی با پیآمدهای دردآور برای زندگی مردم بدل میشود. تصور کنید سه روز آب منزلتان قطع شود (تصور کن، اگرچه تصور کردنش سخته).
💧دوم، گاه هزینه تولید هر متر مکعب آب شرب (حتی در اقتصاد یارانهای ایران) حدود ۱۰۰۰ تومان و بیشتر (سال ۹۷) است و دهها و گاه بیش از صد برابر هزینه تولید آب کشاورزی است، پس هزینه هدررفت هر لیتر آب شرب هم دهها برابر هدر رفت هر لیتر آب کشاورزی است.
💧سوم، اهمیت آب بهطور کلی، و آب شرب در هر منطقه، تابع اقلیم و ظرفیتهای منطقه، و امکانپذیری دست یافتن به منابع آب بیشتر است. برای مثال هر چه منابع آبی در دسترس بوده برای تأمین آب شرب تهران بهرهبرداری شده است و تقریباً منابع آبی دیگری وجود ندارد. وقتی آب بیشتری وجود ندارد، یعنی دیگر قیمت و نسبت آب شرب به کل آب کشاورزی کشور مهم نیست. همین آب موجود را باید با صرفهجویانهترین شکل استفاده کرد.
💧چهارم، آب بر خلاف برق یا گاز، به راحتی قابل انتقال نیست (البته انتقال برق و گاز هم هزینه سنگین و ملاحظات و پیآمدهای زیادی دارد). سرعت انتقال برق و سهولت بیشتر آن امکان میدهد تا کمبود برق را حتی از کشورهای دیگر هم تأمین کرد، اما آب اصلاً این گونه نیست. هزینه انتقال آب بسیار زیاد است و ساخت خطوط انتقال نیز سالها طول میکشد.
مردم ایران امروز هر متر مکعب آب را با قیمت حدود ۴۷۰ تومان مصرف میکنند. قیمت آب در برخی پروژههای انتقال آب که امروز درباره آنها بحث میشود، بین متر مکعبی پنج هزار تا سیزده هزار تومان در نوسان است (امروز خیلی بیشتر است). آیا شما حاضرید این رقم را بابت قیمت آب بپردازید؟ (تصور کن، اگرچه تصور کردنش سخته)
💧پنجم، کم شدن آب کشاورزی میتواند با تغییر دادن اشتغال کشاورزان، صنعتیشدن و وارد کردن محصولات کشاورزی و تأمین غذا (البته به سختی و با پیآمدهای سنگین) جبران شود؛ اما آب شرب را در مقیاس کلان نمیتوان وارد کرد. آب شرب از این منظر، اهمیت اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی دارد.
💧ششم، منابع آب شرب برخی مناطق، بسیار خاص است و برای مثال چاههای محدودی برای تأمین آب شرب وجود دارد. این گونه نیست که بتوان منابعی را بهراحتی جایگزین این چاهها کرد. بنابراین هدررفت چنین آبی، قابل مقایسه با منابع آب بخش کشاورزی نیست.
💧این دلایل سبب میشوند مقایسه آب شرب و آب کشاورزی از اساس نادرست باشد. ما باید همزمان به فکر اصلاح «#بدمصرفی_کشورسوز» خود در زمینه آب و انرژی باشیم؛ و هر دو عرصه شرب و بهداشت، و کشاورزی را هم هدف بگیریم.
⭕️ فلفلی بودن اندازه آب شرب و بهداشت (فلفل سیاه ریز و تیز) در مقابل درشت بودن مقدار آب کشاورزی (شاید مثل فلفل دلمهای) نباید سبب شود، صرفهجویی در آب شرب را بیاهمیت تلقی کنیم. آب شرب و آب کشاورزی اگرچه هر دو آب هستند، اما این تشابه ظاهری نباید تفاوتهای اساسی آنها را نادیده بگیرد. #موفقیتهای_کوچک برای صرفهجویی در مصرف آب شرب و بهداشتی، از این زاویه بسیار مهماند.
(ااگر میپسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.)
@fazeli_mohammad
Forwarded from پادکست دغدغه ایران
سؤالاتی درباره توسعه ایران
جایگاه ایران در شاخصهای توسعه در جهان چیست؟
ایران با چه توانمندی و اثربخشی از منابع مالی خود برای توسعه استفاده کرده است؟
جایگاه ایران در ۱۳ شاخص کلان توسعه در جهان چیست؟
پاسخ این سؤالات در اپیزود ۲۶ #پادکست_دغدغه_ایران ارائه شده است.
شنیدن اپیزود ۲۶ در تلگرام
شنیدن اپیزود ۲۶ در کستباکس
حمایت از پادکست دغدغه ایران
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@dirancast
جایگاه ایران در شاخصهای توسعه در جهان چیست؟
ایران با چه توانمندی و اثربخشی از منابع مالی خود برای توسعه استفاده کرده است؟
جایگاه ایران در ۱۳ شاخص کلان توسعه در جهان چیست؟
پاسخ این سؤالات در اپیزود ۲۶ #پادکست_دغدغه_ایران ارائه شده است.
شنیدن اپیزود ۲۶ در تلگرام
شنیدن اپیزود ۲۶ در کستباکس
حمایت از پادکست دغدغه ایران
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@dirancast
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
🔹نمونۀ پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان
وزارت تعاون، کار، و رفاه اجتماعی یک نمونۀ ۲ درصدی (حدود ۵۰۰ هزار خانوار) و بهروز از پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان را برای پژوهشگران بهاشتراک گذاشته است. این پایگاه طی سالهای اخیر با تجمیع اطلاعات ۵۰ پایگاه تشکیل شده، و برای هر فرد /خانوار بیش از ۲۰۰ فیلد اطلاعات ثبتی را شامل میشود، که برای توصیف و تحلیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای ایرانی بسیار ارزشمند است.
فایل نمونه و راهنمای اطلاعات را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://refahdb.mcls.gov.ir/fa/sample
وزارت تعاون، کار، و رفاه اجتماعی یک نمونۀ ۲ درصدی (حدود ۵۰۰ هزار خانوار) و بهروز از پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان را برای پژوهشگران بهاشتراک گذاشته است. این پایگاه طی سالهای اخیر با تجمیع اطلاعات ۵۰ پایگاه تشکیل شده، و برای هر فرد /خانوار بیش از ۲۰۰ فیلد اطلاعات ثبتی را شامل میشود، که برای توصیف و تحلیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای ایرانی بسیار ارزشمند است.
فایل نمونه و راهنمای اطلاعات را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://refahdb.mcls.gov.ir/fa/sample
«تعارض منافع» ما را به خاک سیاه مینشاند
(نشر اول: ۲۷ مرداد ۱۳۹۶؛ بازنشر به مناسبت نقش تعارض منافع در ماجرای واردات واکسن)
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ «تعارض منافع» وضعیتی است که شخص یا سازمانی همزمان دارای منافع متعدد مالی، سیاسی، اجتماعی یا فرهنگیای است که یکی یا ترکیبی از این منافع میتواند در موقعیت تصمیمگیری بر انگیزههای فردی یا سازمانی وی تأثیر گذاشته و موجب تصمیمگیری بدون بیطرفی و توأم با فساد شود. بحث «تعارض منافع» بسیار پیچیده است و در جهان قوانین بسیار مفصلی برای ممانعت از تعارض منافع در نظر گرفته شده است. «تعارض منافع» در ایران به صورت بسیار حداقلی و تا آنجا که من میدانم هیچ قانون مستقلی برای مقابله با تعارض منافع وجود ندارد. بگذارید مصادیقی از تعارض منافع را بررسی کنیم.
✅ بگذارید از تعارض منافع در بین همکاران خودم – استادان دانشگاه – شروع کنم. قانونی در آموزش عالی وجود دارد که به استادان دانشگاه اجازه میدهد فرزندان خود را در صورتی قبولی در کنکور (تحت شرایطی) از دانشگاهی دیگر، به دانشگاه محل خدمت خود منتقل کنند. شرایط اجرای این قانون نیز در طول سالیان از میان رفته و استادان عملاً فرزندان خود را هر کجا که قبول شوند، میتوانند به دانشگاه محل خدمت خود منتقل کنند. تصویبکنندگان این قانون در آموزش عالی در حالی چنین تصمیمی که گرفتهاند که عملاً برای منافع خود تصمیم میگرفتهاند. قانونی است تبعیضآمیز که هنوز نیز پابرجاست.
✅ دایره تعارض منافع را میتوان بیش از این گسترش داد و دید که:
🔹 پزشکان که اکثریت مدیران ارشد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در اختیار دارند، وقتی درباره تعرفه خدمات پزشکی و اجرا شدن یا نشدن برخی قوانین تصمیم میگیرند، در اصل درباره منافع جاری یا آتی خودشان تصمیم میگیرند. تصمیمگیری درباره اجرای قانون پزشک خانواده یا نظام ارجاع، که در نظامهای سلامت دنیا به عنوان ابزارهای ارتقای بهداشت، کاهش هزینهها و افزایش عدالت بین کادرهای درمانی تلقی میشود؛ در تعارض با منافع پزشکان متخصص است و بدیهی است که اگر این دسته از پزشکان تصمیمگیر باشند، در موقعیت اجراییکردن قانون پزشک خانواده و نظام ارجاع در تعارض منافع قرار دارند. میزان تعارض منافع در نظام پزشکی بسیار فراتر از مورد طرحشده است.
🔹 تعارض منافع را میتوان در این موارد نیز مشاهده کرد: وقتی شرکتهای مهندسی و پیمانکاری عملاً دولتی یا خصولتی درباره طراحی و اجرای پروژههای عمرانی تصمیم میگیرند؛ و وقتی سیاستمداران درباره سیاستها، برنامهها یا اقداماتی که به زیان خود آنهاست تصمیم میگیرند (مثل وقتی که سیاستمداران بخواهند درباره قطع یارانه ثروتمندان تصمیم بگیرند).
🔹 یکی از بزرگترین مصادیق تعارض منافع زمانی بروز میکند که سیاستمداران بخواهند درباره کاهش اختیارات خود تصمیم بگیرند. برای مثال، قانون توزیع عادلانه آب در ایران، اختیارات بسیار گستردهای به وزارت نیرو برای دخل و تصرف در منابع آبی کشور داده است. بسیاری معتقدند همین اختیارات مسبب بسیاری از مصائب و پیدایش مشکلات حاد مدیریت منابع آب در ایران است. تصور کنید اصلاح این وضعیت مستلزم سلب بخشی از این اختیارات و وزارت نیرو نیز تدوینکننده لایحه قانون جامع مدیریت منابع آب در ایران باشد. بدیهی است منافع ناشی از داشتن اختیارات گسترده و ضرورت سلب بخشی از این اختیارات، تعارض عمیقی ایجاد میکند.
✅ مدیران ارشد دولتی در شرایط عادی تن به سلب هیچ یک از اختیارات یا منافع خود نمیدهند و تا حدی از همینروست که مردم احساس میکنند با تغییر دولتها تفاوت ملموسی در روندها ایجاد نمیشود. هر مدیری – متعلق به هر جناحی – در نهایت باید درباره چشم پوشیدن از منافعی تصمیم بگیرد که خود در کوتاهمدت یا بلندمدت صاحب آن منافع است. مسأله حقوقهای نجومی نمونه بارز چنین وضعیتی بود. دولتیها درخصوص میزان حقوق خود تصمیم گرفته بودند.
✅ مسیر آینده ایران و از بین «عبرت تاریخ شدن» یا «از تاریخ عبرت گرفتن» کدام را انتخاب کنیم و در پیش بگیریم، تا اندازه زیادی تابع غلبه جامعه، سیاست و اقتصاد ایران بر «تعارض منافع» است.
✅ عقلانیت سودجوی کوتاهمدتنگر بر تداوم تعارض منافع اصرار میورزد و راه تباهی میپیماییم؛ و عقلانیت جوهری بلندمدتنگر ما را به گفتوگوی اجتماعی فراگیر درباره تعارض منافع و راههای غلبه بر آن فرامیخواند. یک دستور کار اصلاحطلبی میتواند بررسی مصادیق تعارض منافع در نظام تصمیمگیری و اجرا در ایران باشد.
(اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.)
@fazeli_mohammad
(نشر اول: ۲۷ مرداد ۱۳۹۶؛ بازنشر به مناسبت نقش تعارض منافع در ماجرای واردات واکسن)
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ «تعارض منافع» وضعیتی است که شخص یا سازمانی همزمان دارای منافع متعدد مالی، سیاسی، اجتماعی یا فرهنگیای است که یکی یا ترکیبی از این منافع میتواند در موقعیت تصمیمگیری بر انگیزههای فردی یا سازمانی وی تأثیر گذاشته و موجب تصمیمگیری بدون بیطرفی و توأم با فساد شود. بحث «تعارض منافع» بسیار پیچیده است و در جهان قوانین بسیار مفصلی برای ممانعت از تعارض منافع در نظر گرفته شده است. «تعارض منافع» در ایران به صورت بسیار حداقلی و تا آنجا که من میدانم هیچ قانون مستقلی برای مقابله با تعارض منافع وجود ندارد. بگذارید مصادیقی از تعارض منافع را بررسی کنیم.
✅ بگذارید از تعارض منافع در بین همکاران خودم – استادان دانشگاه – شروع کنم. قانونی در آموزش عالی وجود دارد که به استادان دانشگاه اجازه میدهد فرزندان خود را در صورتی قبولی در کنکور (تحت شرایطی) از دانشگاهی دیگر، به دانشگاه محل خدمت خود منتقل کنند. شرایط اجرای این قانون نیز در طول سالیان از میان رفته و استادان عملاً فرزندان خود را هر کجا که قبول شوند، میتوانند به دانشگاه محل خدمت خود منتقل کنند. تصویبکنندگان این قانون در آموزش عالی در حالی چنین تصمیمی که گرفتهاند که عملاً برای منافع خود تصمیم میگرفتهاند. قانونی است تبعیضآمیز که هنوز نیز پابرجاست.
✅ دایره تعارض منافع را میتوان بیش از این گسترش داد و دید که:
🔹 پزشکان که اکثریت مدیران ارشد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در اختیار دارند، وقتی درباره تعرفه خدمات پزشکی و اجرا شدن یا نشدن برخی قوانین تصمیم میگیرند، در اصل درباره منافع جاری یا آتی خودشان تصمیم میگیرند. تصمیمگیری درباره اجرای قانون پزشک خانواده یا نظام ارجاع، که در نظامهای سلامت دنیا به عنوان ابزارهای ارتقای بهداشت، کاهش هزینهها و افزایش عدالت بین کادرهای درمانی تلقی میشود؛ در تعارض با منافع پزشکان متخصص است و بدیهی است که اگر این دسته از پزشکان تصمیمگیر باشند، در موقعیت اجراییکردن قانون پزشک خانواده و نظام ارجاع در تعارض منافع قرار دارند. میزان تعارض منافع در نظام پزشکی بسیار فراتر از مورد طرحشده است.
🔹 تعارض منافع را میتوان در این موارد نیز مشاهده کرد: وقتی شرکتهای مهندسی و پیمانکاری عملاً دولتی یا خصولتی درباره طراحی و اجرای پروژههای عمرانی تصمیم میگیرند؛ و وقتی سیاستمداران درباره سیاستها، برنامهها یا اقداماتی که به زیان خود آنهاست تصمیم میگیرند (مثل وقتی که سیاستمداران بخواهند درباره قطع یارانه ثروتمندان تصمیم بگیرند).
🔹 یکی از بزرگترین مصادیق تعارض منافع زمانی بروز میکند که سیاستمداران بخواهند درباره کاهش اختیارات خود تصمیم بگیرند. برای مثال، قانون توزیع عادلانه آب در ایران، اختیارات بسیار گستردهای به وزارت نیرو برای دخل و تصرف در منابع آبی کشور داده است. بسیاری معتقدند همین اختیارات مسبب بسیاری از مصائب و پیدایش مشکلات حاد مدیریت منابع آب در ایران است. تصور کنید اصلاح این وضعیت مستلزم سلب بخشی از این اختیارات و وزارت نیرو نیز تدوینکننده لایحه قانون جامع مدیریت منابع آب در ایران باشد. بدیهی است منافع ناشی از داشتن اختیارات گسترده و ضرورت سلب بخشی از این اختیارات، تعارض عمیقی ایجاد میکند.
✅ مدیران ارشد دولتی در شرایط عادی تن به سلب هیچ یک از اختیارات یا منافع خود نمیدهند و تا حدی از همینروست که مردم احساس میکنند با تغییر دولتها تفاوت ملموسی در روندها ایجاد نمیشود. هر مدیری – متعلق به هر جناحی – در نهایت باید درباره چشم پوشیدن از منافعی تصمیم بگیرد که خود در کوتاهمدت یا بلندمدت صاحب آن منافع است. مسأله حقوقهای نجومی نمونه بارز چنین وضعیتی بود. دولتیها درخصوص میزان حقوق خود تصمیم گرفته بودند.
✅ مسیر آینده ایران و از بین «عبرت تاریخ شدن» یا «از تاریخ عبرت گرفتن» کدام را انتخاب کنیم و در پیش بگیریم، تا اندازه زیادی تابع غلبه جامعه، سیاست و اقتصاد ایران بر «تعارض منافع» است.
✅ عقلانیت سودجوی کوتاهمدتنگر بر تداوم تعارض منافع اصرار میورزد و راه تباهی میپیماییم؛ و عقلانیت جوهری بلندمدتنگر ما را به گفتوگوی اجتماعی فراگیر درباره تعارض منافع و راههای غلبه بر آن فرامیخواند. یک دستور کار اصلاحطلبی میتواند بررسی مصادیق تعارض منافع در نظام تصمیمگیری و اجرا در ایران باشد.
(اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.)
@fazeli_mohammad
آب که سربالا میرود قورباغه هم ابوعطا میخواند
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ سفرای روس و انگلیس با این عکس، کنفراس تهران و کشوری اشغالشده در آذر ۱۳۲۲ را به یاد آوردهاند. عکس تلخی است، و بدبختانه تحقیرآمیز؛ هم عکس استالین، روزولت و چرچیل؛ و هم عکس این دو آقای سفیر.
✅ اگر تولید ناخالص داخلی ما هم اندازه کره جنوبی ۲۰۰۰ میلیارد دلار بود؛ یا روسیه پوتین برای تأمین خیار و گوجه مملکت سردسیرش لنگ گلخانههای پربازده ترکیه بود؛ اگر انتقال گاز ایران به اروپا و رقابت با گاز روسیه ممکن یا محقق میشد؛ و اگر صد تا شرکت انگلیسی و روسی منافع تجاری در ایران داشتند و تجارت و فناوری ایرانی برای آنها اهمیت داشت؛ اگر زیر شدیدترین رژیم تحریمها نبودیم و سیاست خارجی توازن داشت؛ اگر زیر بار تحریم برای انتقال چند ده میلیون دلار برای خرید واکسن کرونا از روسیه مجبور نبودیم ناز بانک عراقی را بکشیم و مجوز اوفک بگیریم؛ اگر ...
✅ اگر ...، این لوان جاگاریان و سایمون شرکلیف ابوعطا نمیخواندند؛ و در اوج بحران و زخم خونریز روزی چند صد کشته کرونا، بر آن نمک نمیپاشیدند و عکس تحقیرآمیز آذر ۱۳۲۲ را شبیهسازی نمیکردند.
✅ رگ گردن کلفت کنیم، این دو نفر را به وزارت خارجه احضار کنید، بیانیه رسمی بدهیم و اقلا رسماً اعتراض کنید، اما این کارها فقط برای دلخوش شدن به درد میخورند.
✅ فرمان حکمرانی را به سویی بچرخانید که در مسیر رشد اقتصادی ۸ درصدی و بالاتر قرار گیرد، کاری کنید تحریم رفع شود، کاری کنید نخبه ایرانی امید ماندن داشته باشد، پا روی گلوی استارت آپ و کسب و کار اینترنتی نگذارید، تعارض منافع را حل کنید که تصمیمها درست باشند، شایستگان را به کرسیها بنشینید نه جلاسان گردگو؛ فرصتهای ناشی از موقعیت جغرافیایی و جغرافیای سیاسی ایران را زیر بار تحریم به هدر ندهید؛ و ... خلاصه انقلابی اصلاحی در حکمرانی کنید. آن وقت خواهید دید اینها ابوعطا نمیخوانند و یاد آذر ۱۳۲۲ هم نمیافتند؛ و مثل پیرمردهایی که درباره قوه جنسی جوانی خود لاف میزنند، عکس نمیگیرند.
✅ نگذارید آب سر بالا برود، قورباغهها ابوعطا نمیخوانند.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ سفرای روس و انگلیس با این عکس، کنفراس تهران و کشوری اشغالشده در آذر ۱۳۲۲ را به یاد آوردهاند. عکس تلخی است، و بدبختانه تحقیرآمیز؛ هم عکس استالین، روزولت و چرچیل؛ و هم عکس این دو آقای سفیر.
✅ اگر تولید ناخالص داخلی ما هم اندازه کره جنوبی ۲۰۰۰ میلیارد دلار بود؛ یا روسیه پوتین برای تأمین خیار و گوجه مملکت سردسیرش لنگ گلخانههای پربازده ترکیه بود؛ اگر انتقال گاز ایران به اروپا و رقابت با گاز روسیه ممکن یا محقق میشد؛ و اگر صد تا شرکت انگلیسی و روسی منافع تجاری در ایران داشتند و تجارت و فناوری ایرانی برای آنها اهمیت داشت؛ اگر زیر شدیدترین رژیم تحریمها نبودیم و سیاست خارجی توازن داشت؛ اگر زیر بار تحریم برای انتقال چند ده میلیون دلار برای خرید واکسن کرونا از روسیه مجبور نبودیم ناز بانک عراقی را بکشیم و مجوز اوفک بگیریم؛ اگر ...
✅ اگر ...، این لوان جاگاریان و سایمون شرکلیف ابوعطا نمیخواندند؛ و در اوج بحران و زخم خونریز روزی چند صد کشته کرونا، بر آن نمک نمیپاشیدند و عکس تحقیرآمیز آذر ۱۳۲۲ را شبیهسازی نمیکردند.
✅ رگ گردن کلفت کنیم، این دو نفر را به وزارت خارجه احضار کنید، بیانیه رسمی بدهیم و اقلا رسماً اعتراض کنید، اما این کارها فقط برای دلخوش شدن به درد میخورند.
✅ فرمان حکمرانی را به سویی بچرخانید که در مسیر رشد اقتصادی ۸ درصدی و بالاتر قرار گیرد، کاری کنید تحریم رفع شود، کاری کنید نخبه ایرانی امید ماندن داشته باشد، پا روی گلوی استارت آپ و کسب و کار اینترنتی نگذارید، تعارض منافع را حل کنید که تصمیمها درست باشند، شایستگان را به کرسیها بنشینید نه جلاسان گردگو؛ فرصتهای ناشی از موقعیت جغرافیایی و جغرافیای سیاسی ایران را زیر بار تحریم به هدر ندهید؛ و ... خلاصه انقلابی اصلاحی در حکمرانی کنید. آن وقت خواهید دید اینها ابوعطا نمیخوانند و یاد آذر ۱۳۲۲ هم نمیافتند؛ و مثل پیرمردهایی که درباره قوه جنسی جوانی خود لاف میزنند، عکس نمیگیرند.
✅ نگذارید آب سر بالا برود، قورباغهها ابوعطا نمیخوانند.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Instagram
5,839 likes, 289 comments - daghdagheh_iran on August 11, 2021: ".
آب که سربالا میرود قورباغه هم ابوعطا میخواند
.
سف�..."
آب که سربالا میرود قورباغه هم ابوعطا میخواند
.
سف�..."
این فایل صوتی را برای شناخت افغانستان و اوضاع امروز آن بشنوید. نگاه مهمی است. 👇👇👇
Audio
جدال روز: گفتگو با محمد حسین جعفریان درباره وضعیت افغانستان بعد از سقوط هرات و قندهار
جعفریان که حدود سه دهه روی افغانستان کار کرده در این ۸۴ دقیقه با مثالها و داستانهایی ملموس تصویری دقیق از وضعیت پیچیده افغانستان ترسیم میکند و به بسیاری از شبهات و بدفهمیها پاسخ میدهد.
اگر در هفته های گذشته اخبار افغانستان را دنبال کردهاید و دچار تشویش و سردرگمی شدهاید توصیه میکنم این فایل صوتی که مثل یک کلاس درس افغانستان شناسی فشرده است را حتما گوش کنید.
این گفتگو را میتوانید در پلتفرمهای پادکستی جدال از جمله کستباکس هم بشنوید
https://castbox.fm/vd/413996740
جعفریان که حدود سه دهه روی افغانستان کار کرده در این ۸۴ دقیقه با مثالها و داستانهایی ملموس تصویری دقیق از وضعیت پیچیده افغانستان ترسیم میکند و به بسیاری از شبهات و بدفهمیها پاسخ میدهد.
اگر در هفته های گذشته اخبار افغانستان را دنبال کردهاید و دچار تشویش و سردرگمی شدهاید توصیه میکنم این فایل صوتی که مثل یک کلاس درس افغانستان شناسی فشرده است را حتما گوش کنید.
این گفتگو را میتوانید در پلتفرمهای پادکستی جدال از جمله کستباکس هم بشنوید
https://castbox.fm/vd/413996740
Forwarded from مقدمه (Amir Hashemi Moghadam)
طالبان و افغانستان این روزها
امیر هاشمی مقدم: فرارو
کابل هم امروز سقوط کرد؛ دو دو روز گذشته هم هرات، قندهار و مزارشریف به دست طالبان افتادند. سرعت پیشروی طالبان در این دور از یورشها بسیار چشمگیر و در مقابل، ایستادگی در برابر آنان بسیار اندک بود. هرات تا حدودی متفاوت بود و آن هم به خاطر مقاومت اسماعیل خان، از چهرههای شناختهشده حهادی. با این وجود او نیز دو روز پیش به دست نیروهای طالبان افتاد. درباره رویدادهای اخیر افغانستان چند نکته کلی یادآوری میکنم:
1- دلایل پیشروی برقآسای طالبان را میتوان در چند گزینه دانست:
الف) تجربه بسیار بیشتر نیروهای طالبان، چه در جنگهای شهری و چه در جنگهای کوهستان، نسبت به ارتش نسبتا نوپای افغانستان. این در حالی است که در سال 1374 که طالبان افغانستان را تصرف کرد، نیروهای مقابل آنها، جهادگرانی بودند که بیش از 10 سال سابقه جنگ با نیروهای شوروی و دولتهای کمونیستی را در کارنامه داشنند و بنابراین بیشتر مقاومت کردند و برخی مناطق، بهویژه در شمال شرقی افغانستان هرگز به دست طالبان نیفتاد.
ب) آن نیروهای جهادی اکنون یا همچون اسماعیل خان 75 ساله، پیر و تقریبا ناتوان شده بودند؛ یا همچون عبدالرشید دوستم و عطا محمد نور درگیر زندگی پر زرق و برق گشتهاند. تصاویری که طالبان از خانه دوستم منتشر کرده، کاخی را نشان میدهد با تزئینات بسیار و فرشها و مبلهای گرانبها و... . بخشی از ظروفی که از ویترینها بیرون کشیده میشود، طلا به نظر میرسد. همان اسماعیل خان هم که بیشتر از دیگران مقاومت کرده بود، برای خودش در هرات کاخی دست و پا کرده بود.
ج) برای بسیاری از مردم افغانستان، تفاوتی میان طالبان با دولت اشرف غنی نبود. دستکم طالبان در فاصله سالهای 1375 تا 1380 که سقوط کرد، نشان داد که توانمدی بسیار بیشتری برای تامین امنیت و برقراری عدالت اجتماعی دارد. دولت غنی از تامین حداقل امنیت در کشور نیز ناتوان بود.
د) برای بسیاری از مردم افغانستان، بهویژه اهالی شرق و جنوب شرق که عموما از قوم پشتون و همتبار طالبان هستند، و نیز روستاییان دیگر مناطق افغانستان، خواستههای طالبان چندان غیرمنطقی نیست. بسیاری از زنان و دختران این مناطق در شرایطی پرورش یافتهاند که خودخواسته محدودیتهای بسیاری را بر خود تحمیل میکنند. آنچه ما از افغانستان میشنویم، بیشتر صدای روشنفکران، اهل قلم و دانشگاهیانی است که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند. در حالیکه صدا و خواسته بخش دیگر این جامعه کمتر به گوش ما میرسد؛ بخشی که امنیت طالبان را به آزادیهای اجتماعی و فرهنگی ترجیح میدهد.
هـ) بخشی از نیروهای پلیس افغانستان، همچنان به طالبان گرایش داشتند و بنابراین در تسلیم زودتر، اثرگذار بودند. گزارشhd علمی انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان سالها پیش این را به خوبی نشان داده بود. از سوی دیگر، بخش دیگری از نیروهای پلیس و ارتش افغانستان، انگیزه کافی برای مقابله با طالبان نداشتند. از یک طرف حقوقشان اندک بود و به موقع پرداخت نمیشد و از طرف دیگر، میدیدند که وقتی نیروهای طالبان را دستگیر میکنند، به سادگی و در پی هر بار توافق میان دولت با طالبان، چندین هزار زندانی طالب آزاد میشود تا دوباره به صفوف جنگجویان طالب بپیوندد.
2- طالبان در این چند روز و در جاهایی که تصرف کرده، تلاش کرده چهرهای کاملا متفاوت از خود نشان بدهد که در زیر به چند نمونه اشاره میشود:
الف) هرکجا و هر شخصی که به دست نیروهایش میافتد، عموما بدون خشونت با آنجا/ آنها رفتار میکنند. هنگامی که اسماعیل خان را دستگیر کردند، با او بسیار محترمانه برخورد نموده و او را با احترام به خانهاش فرستادند. چندین بار هم مسئولین رده بالای طالبان با او تماس گرفتند تا اطمینان بدهند که در امنیت کامل است. امروز که وارد مزارشریف شدند، به ساختمان کنسولگری ایران (همانجایی که 23 سال پیش 9 هممیهن ما را شهید کردند) رفتند و با آنکه نیروهای ایرانی آنجا را تخلیه کرده بودند، به کارمندان باقیمانده که افغانستانی بوده با احترام برخورد کرده و از سرکنسول هم در پیامی تصویری درخواست کردند با اطمینان به محل کارش باز گردد.
ب) در اطلاعیهها و بیانیههایی که طالبان در این چند روزه منتشر کرده، بارها تاکید کرده که جان و مال و ناموس همه افغانستانیها در امان است و برای نمونه به شدت نسبت به ازدواج نکاح دختران بالای 12 سال واکنش نشان داده و آنرا خلاف آموزههای دینی خود دانسته. انتشار این دستورالعملها گویا از سوی مخالفان طالبان برای تخریب آنها انجام میشود. همچنین به مدارس و دانشگاههای شهرهایی که تصرف کرده، ابلاغیه فرستاده که همه کلاسها و آزمونها طبق برنامه با حضور همه دختران و پسران دانشآموز/ دانشجو و به موقع برگزار گردد.
ادامه نوشتار را در این لینک (کلیک کنید) بخوانید:
کانال مقدمه
@moghaddames
امیر هاشمی مقدم: فرارو
کابل هم امروز سقوط کرد؛ دو دو روز گذشته هم هرات، قندهار و مزارشریف به دست طالبان افتادند. سرعت پیشروی طالبان در این دور از یورشها بسیار چشمگیر و در مقابل، ایستادگی در برابر آنان بسیار اندک بود. هرات تا حدودی متفاوت بود و آن هم به خاطر مقاومت اسماعیل خان، از چهرههای شناختهشده حهادی. با این وجود او نیز دو روز پیش به دست نیروهای طالبان افتاد. درباره رویدادهای اخیر افغانستان چند نکته کلی یادآوری میکنم:
1- دلایل پیشروی برقآسای طالبان را میتوان در چند گزینه دانست:
الف) تجربه بسیار بیشتر نیروهای طالبان، چه در جنگهای شهری و چه در جنگهای کوهستان، نسبت به ارتش نسبتا نوپای افغانستان. این در حالی است که در سال 1374 که طالبان افغانستان را تصرف کرد، نیروهای مقابل آنها، جهادگرانی بودند که بیش از 10 سال سابقه جنگ با نیروهای شوروی و دولتهای کمونیستی را در کارنامه داشنند و بنابراین بیشتر مقاومت کردند و برخی مناطق، بهویژه در شمال شرقی افغانستان هرگز به دست طالبان نیفتاد.
ب) آن نیروهای جهادی اکنون یا همچون اسماعیل خان 75 ساله، پیر و تقریبا ناتوان شده بودند؛ یا همچون عبدالرشید دوستم و عطا محمد نور درگیر زندگی پر زرق و برق گشتهاند. تصاویری که طالبان از خانه دوستم منتشر کرده، کاخی را نشان میدهد با تزئینات بسیار و فرشها و مبلهای گرانبها و... . بخشی از ظروفی که از ویترینها بیرون کشیده میشود، طلا به نظر میرسد. همان اسماعیل خان هم که بیشتر از دیگران مقاومت کرده بود، برای خودش در هرات کاخی دست و پا کرده بود.
ج) برای بسیاری از مردم افغانستان، تفاوتی میان طالبان با دولت اشرف غنی نبود. دستکم طالبان در فاصله سالهای 1375 تا 1380 که سقوط کرد، نشان داد که توانمدی بسیار بیشتری برای تامین امنیت و برقراری عدالت اجتماعی دارد. دولت غنی از تامین حداقل امنیت در کشور نیز ناتوان بود.
د) برای بسیاری از مردم افغانستان، بهویژه اهالی شرق و جنوب شرق که عموما از قوم پشتون و همتبار طالبان هستند، و نیز روستاییان دیگر مناطق افغانستان، خواستههای طالبان چندان غیرمنطقی نیست. بسیاری از زنان و دختران این مناطق در شرایطی پرورش یافتهاند که خودخواسته محدودیتهای بسیاری را بر خود تحمیل میکنند. آنچه ما از افغانستان میشنویم، بیشتر صدای روشنفکران، اهل قلم و دانشگاهیانی است که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند. در حالیکه صدا و خواسته بخش دیگر این جامعه کمتر به گوش ما میرسد؛ بخشی که امنیت طالبان را به آزادیهای اجتماعی و فرهنگی ترجیح میدهد.
هـ) بخشی از نیروهای پلیس افغانستان، همچنان به طالبان گرایش داشتند و بنابراین در تسلیم زودتر، اثرگذار بودند. گزارشhd علمی انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان سالها پیش این را به خوبی نشان داده بود. از سوی دیگر، بخش دیگری از نیروهای پلیس و ارتش افغانستان، انگیزه کافی برای مقابله با طالبان نداشتند. از یک طرف حقوقشان اندک بود و به موقع پرداخت نمیشد و از طرف دیگر، میدیدند که وقتی نیروهای طالبان را دستگیر میکنند، به سادگی و در پی هر بار توافق میان دولت با طالبان، چندین هزار زندانی طالب آزاد میشود تا دوباره به صفوف جنگجویان طالب بپیوندد.
2- طالبان در این چند روز و در جاهایی که تصرف کرده، تلاش کرده چهرهای کاملا متفاوت از خود نشان بدهد که در زیر به چند نمونه اشاره میشود:
الف) هرکجا و هر شخصی که به دست نیروهایش میافتد، عموما بدون خشونت با آنجا/ آنها رفتار میکنند. هنگامی که اسماعیل خان را دستگیر کردند، با او بسیار محترمانه برخورد نموده و او را با احترام به خانهاش فرستادند. چندین بار هم مسئولین رده بالای طالبان با او تماس گرفتند تا اطمینان بدهند که در امنیت کامل است. امروز که وارد مزارشریف شدند، به ساختمان کنسولگری ایران (همانجایی که 23 سال پیش 9 هممیهن ما را شهید کردند) رفتند و با آنکه نیروهای ایرانی آنجا را تخلیه کرده بودند، به کارمندان باقیمانده که افغانستانی بوده با احترام برخورد کرده و از سرکنسول هم در پیامی تصویری درخواست کردند با اطمینان به محل کارش باز گردد.
ب) در اطلاعیهها و بیانیههایی که طالبان در این چند روزه منتشر کرده، بارها تاکید کرده که جان و مال و ناموس همه افغانستانیها در امان است و برای نمونه به شدت نسبت به ازدواج نکاح دختران بالای 12 سال واکنش نشان داده و آنرا خلاف آموزههای دینی خود دانسته. انتشار این دستورالعملها گویا از سوی مخالفان طالبان برای تخریب آنها انجام میشود. همچنین به مدارس و دانشگاههای شهرهایی که تصرف کرده، ابلاغیه فرستاده که همه کلاسها و آزمونها طبق برنامه با حضور همه دختران و پسران دانشآموز/ دانشجو و به موقع برگزار گردد.
ادامه نوشتار را در این لینک (کلیک کنید) بخوانید:
کانال مقدمه
@moghaddames
Telegram
مقدمه
یادداشتهای رسانهای امیر هاشمی مقدم
در زمینه ایرانشناسی، انسانشناسی و گردشگری
ارتباط با نویسنده:
moghaddames@gmail.com
وبلاگ نویسنده:
moghaddames.blogfa.com
در زمینه ایرانشناسی، انسانشناسی و گردشگری
ارتباط با نویسنده:
moghaddames@gmail.com
وبلاگ نویسنده:
moghaddames.blogfa.com
Audio
اپیزود بیست و هفتم پادکست دغدغه ایران
عنوان اپیزود
تحلیلی بر مدیریت کرونا: مواجهه با مسأله بدخیم
بیماری کرونا در مرداد ۱۴۰۰ به پیک پنجم رسیده و آمار رسمی از فوت روزانه بیش از ۶۰۰ نفر ایرانی خبر میدهند. کرونا چگونه مسألهای است و برای مدیریت آن باید چگونه تحلیل و با چه رویکردی مدیریت شود؟ کرونا بهمثابه مسأله بدخیم و ضرورتهای مدیریت آن در این اپیزود تشریح میشود.
حمایت از پادکست دغدغه ایران
شنیدن روی کستباکس
شنیدن روی شنوتو
شنیدن روی گوگل پادکست
برای حمایت از #پادکست_دغدغه_ایران و همکاری تبلیغاتی میتوانید با ایمیل این پادکست ارتباط برقرار کنید:
dirancast@gmail.com
گوینده
محمد فاضلی
امور فنی و صوت
مرتضی مشیریخواه
موسیقی آغازین
قطعه «سلام» اثر استاد حسن کسایی، با تنظیم استاد حسین علیزاده
موسیقی متن
Scott Buckley - Felicity
Tommy Walter – Arrival
David Arkenstone - Without Wind or Tide
Amadea Music Productions - The Awakening
Michael FK – Distance
Jisatsu – Melancholy
Yasumu - Repressed Emotions
تاریخ انتشار
مرداد هزار و چهارصد شمسی
عنوان اپیزود
تحلیلی بر مدیریت کرونا: مواجهه با مسأله بدخیم
بیماری کرونا در مرداد ۱۴۰۰ به پیک پنجم رسیده و آمار رسمی از فوت روزانه بیش از ۶۰۰ نفر ایرانی خبر میدهند. کرونا چگونه مسألهای است و برای مدیریت آن باید چگونه تحلیل و با چه رویکردی مدیریت شود؟ کرونا بهمثابه مسأله بدخیم و ضرورتهای مدیریت آن در این اپیزود تشریح میشود.
حمایت از پادکست دغدغه ایران
شنیدن روی کستباکس
شنیدن روی شنوتو
شنیدن روی گوگل پادکست
برای حمایت از #پادکست_دغدغه_ایران و همکاری تبلیغاتی میتوانید با ایمیل این پادکست ارتباط برقرار کنید:
dirancast@gmail.com
گوینده
محمد فاضلی
امور فنی و صوت
مرتضی مشیریخواه
موسیقی آغازین
قطعه «سلام» اثر استاد حسن کسایی، با تنظیم استاد حسین علیزاده
موسیقی متن
Scott Buckley - Felicity
Tommy Walter – Arrival
David Arkenstone - Without Wind or Tide
Amadea Music Productions - The Awakening
Michael FK – Distance
Jisatsu – Melancholy
Yasumu - Repressed Emotions
تاریخ انتشار
مرداد هزار و چهارصد شمسی
گزیده خطبه امام حسین (ع) در منا
(انتشار مجدد، با یاد و خاطره عزیز سفر کرده دکتر داوود فیرحی)
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ حسین بن علی (ع) در سال ۵۸ هجری در منا به هنگام حج خطبهای خواند که به «خطبه منا» مشهور است. ترجمه فارسی آن حدود ۲۱۰۰ کلمه است. خطبه از سه قسمت تشکیل شده که قسمت اول عمدتاً ذکر مناقب اهل بیت است و با نقد معاویه – یکی از اصلیترین انگیزههای بیان خطبه - آغاز میشود؛ خطاب بخش دوم و سوم عمدتاً «دانشمندان الهی» و نخبگان جامعه (شما ای گروه نیرومند که به دانش و خیرخواهی معروفید) هستند. این خطبه بنا به گفته تعداد زیادی از شارحان، اوضاع زمانه ایشان و نظم اُمَوی حاکم و انگیزههای کنش دینی-سیاسی امام حسین (ع) را تا حد زیاد نشان میدهد.
گزیده متن خطبه
✅ این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. ... شما را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا (ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.
✅ ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که میفرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟»
✅ خداوند آنان را نکوهش کرد؛ چون آنان از ستمگر میان خود کارهای زشت و فساد میدیدند و نهیشان نمیکردند، به طمع آنچه از آنها به ایشان میرسید و از بیم آنچه از آن میترسیدند.
✅ خدا امر به معروف و نهی از منکر را که تکلیف واجبی است، از خودش آغاز کرده ... چه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است، همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیتالمال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
✅ سپس شما ای گروه نیرومند! دستهای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از شما حساب میبرد و ناتوان شما را گرامی میدارد ... و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمیدارید.
✅ اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کردهاید، از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساختهاید و به پندار خود حقّ خود را گرفتهاید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیرهای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذابِ او را آرزو دارید؟
✅ شما میبینید که پیمانهای خدا شکسته شده و نگران نمیشوید ... میبینید که پیمان رسول خدا (ص) خوار و ناچیز شده ... در خور مسئولیت خود کار نمیکنید ... مصیبت شما از همه مردم بزرگتر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید. کاش (در حفظ آن) تلاش میکردید.
✅ این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امیناند ... و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینهها (و تعهدها) را تحمل میکردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده میشد و از جانب شما به جریان میافتاد و به شما برمیگشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید تا به شبهه، کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.
✅ بدینسان ضعیفان را به دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساختند و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند. در امور مملکت به رأی خود تصرف میکنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید میآورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار! در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر کشور اسلامی بیپناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند (مردمی) که هیچ دست برخوردکنندهای را از خود نرانند.
✅ آنان که برخی زورگو و معاندند و برخی بر ناتوان سلطهگر و تندخویاند، فرمانروایانی که نه خدا شناسند و نه معاد.
✅ شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیاتبگیری ستمگر و فرمانروای بیرحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری میکند.
✅ خدایا! تو میدانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بیارزش دنیا نبود، بلکه از آنروست که نشانههای آیین تو را بنمایانیم و سروسامانبخشی را در سرزمینهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
(انتشار مجدد، با یاد و خاطره عزیز سفر کرده دکتر داوود فیرحی)
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ حسین بن علی (ع) در سال ۵۸ هجری در منا به هنگام حج خطبهای خواند که به «خطبه منا» مشهور است. ترجمه فارسی آن حدود ۲۱۰۰ کلمه است. خطبه از سه قسمت تشکیل شده که قسمت اول عمدتاً ذکر مناقب اهل بیت است و با نقد معاویه – یکی از اصلیترین انگیزههای بیان خطبه - آغاز میشود؛ خطاب بخش دوم و سوم عمدتاً «دانشمندان الهی» و نخبگان جامعه (شما ای گروه نیرومند که به دانش و خیرخواهی معروفید) هستند. این خطبه بنا به گفته تعداد زیادی از شارحان، اوضاع زمانه ایشان و نظم اُمَوی حاکم و انگیزههای کنش دینی-سیاسی امام حسین (ع) را تا حد زیاد نشان میدهد.
گزیده متن خطبه
✅ این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. ... شما را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا (ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.
✅ ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که میفرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟»
✅ خداوند آنان را نکوهش کرد؛ چون آنان از ستمگر میان خود کارهای زشت و فساد میدیدند و نهیشان نمیکردند، به طمع آنچه از آنها به ایشان میرسید و از بیم آنچه از آن میترسیدند.
✅ خدا امر به معروف و نهی از منکر را که تکلیف واجبی است، از خودش آغاز کرده ... چه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است، همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیتالمال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
✅ سپس شما ای گروه نیرومند! دستهای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از شما حساب میبرد و ناتوان شما را گرامی میدارد ... و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمیدارید.
✅ اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کردهاید، از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساختهاید و به پندار خود حقّ خود را گرفتهاید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیرهای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذابِ او را آرزو دارید؟
✅ شما میبینید که پیمانهای خدا شکسته شده و نگران نمیشوید ... میبینید که پیمان رسول خدا (ص) خوار و ناچیز شده ... در خور مسئولیت خود کار نمیکنید ... مصیبت شما از همه مردم بزرگتر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید. کاش (در حفظ آن) تلاش میکردید.
✅ این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امیناند ... و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینهها (و تعهدها) را تحمل میکردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده میشد و از جانب شما به جریان میافتاد و به شما برمیگشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید تا به شبهه، کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.
✅ بدینسان ضعیفان را به دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساختند و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند. در امور مملکت به رأی خود تصرف میکنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید میآورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار! در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر کشور اسلامی بیپناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند (مردمی) که هیچ دست برخوردکنندهای را از خود نرانند.
✅ آنان که برخی زورگو و معاندند و برخی بر ناتوان سلطهگر و تندخویاند، فرمانروایانی که نه خدا شناسند و نه معاد.
✅ شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیاتبگیری ستمگر و فرمانروای بیرحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری میکند.
✅ خدایا! تو میدانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بیارزش دنیا نبود، بلکه از آنروست که نشانههای آیین تو را بنمایانیم و سروسامانبخشی را در سرزمینهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴تحلیلی خواندنی و دقیق از افغانستان
🔘شهابالدین فرخیار برای روزنامه نگاران ایرانی چهره شناخته شدهای است. او اکنون در تاجیکستان زندگی میکند. ۳۵ سال است که از نزدیک با اوضاع افغانستان ارتباط دارد. کتابها و نوشته های او درباره افغانستان خواندنی است و با بسیاری از رهبران آنان مراوده داشته است.
🔘تحلیل زیر را گرچه با سرعت نوشته از این رو توضیح برخی موارد را هم به کتاب و یا آینده ارجاع داده ولی در فضای کنونی که تحلیلهای سطحی درباره افغانستان فراوان است چارچوب قابل فهمی را از تحولات آنجا در اختیار قرار میدهد.
🔘معمولا در اینجا مطالب دیگران را بازنشر نمیکنم، ولی این مورد را به دلیل اهمیت و با اجازه قبلی شهاب منتشر میکنم.
🔘شاید طولانی باشد ولی قطعا خواندنی و آموختنی است.
https://telegra.ph/تحلیلی-خواندنی-و-دقیق-از-افغانستان-08-16
🔘شهابالدین فرخیار برای روزنامه نگاران ایرانی چهره شناخته شدهای است. او اکنون در تاجیکستان زندگی میکند. ۳۵ سال است که از نزدیک با اوضاع افغانستان ارتباط دارد. کتابها و نوشته های او درباره افغانستان خواندنی است و با بسیاری از رهبران آنان مراوده داشته است.
🔘تحلیل زیر را گرچه با سرعت نوشته از این رو توضیح برخی موارد را هم به کتاب و یا آینده ارجاع داده ولی در فضای کنونی که تحلیلهای سطحی درباره افغانستان فراوان است چارچوب قابل فهمی را از تحولات آنجا در اختیار قرار میدهد.
🔘معمولا در اینجا مطالب دیگران را بازنشر نمیکنم، ولی این مورد را به دلیل اهمیت و با اجازه قبلی شهاب منتشر میکنم.
🔘شاید طولانی باشد ولی قطعا خواندنی و آموختنی است.
https://telegra.ph/تحلیلی-خواندنی-و-دقیق-از-افغانستان-08-16
Telegraph
تحلیلی خواندنی و دقیق از افغانستان
🔘شهابالدین فرخیار برای روزنامه نگاران ایرانی چهره شناخته شدهای است. او اکنون در تاجیکستان زندگی میکند. ۳۵ سال است که از نزدیک با اوضاع افغانستان ارتباط دارد. کتابها و نوشته های او درباره افغانستان خواندنی است و با بسیاری از رهبران آنان مراوده داشته است.…
Forwarded from مقدمه (Amir Hashemi Moghadam)
افغانستان و درسهایی برای ایران
امیر هاشمی مقدم: انصافنیوز
اینکه طالبان در یورشهایی برقآسا و بدون مقاومت جدی توانست تقریبا سراسر افغانستان را تصرف کند، هم دستمایه تحلیلهای زیادی در ایران شد و هم شگفتیهای زیادی آفرید. اما دست کم سه درس و در واقع هشدار هم برای ایران داشت که باید جدی گرفته شود. البته درسهای بیشتری از این رویداد میتوان گرفت، اما در اینجا به سه تا از مهمترینهایش اشاره میکنم.
1️⃣ ببیشتر تحلیلهای رسمی در ایران، به بیوفایی امریکا یا ناتوانیاش در پشتیبانی از متحدانش اشاره دارد. تا اینجای این تحلیل، کاملا درست است. این بخش از تحلیل باید چشم و گوش براندازان که خواهان تحریم بیشتر و حمله نظامی امریکا به ایران هستند را باز کند و بدانند نه امریکا و نه هیچ کشور دیگری دلش برای ما نمیسوزد و تا جایی که منافعش ایجاب کند، پای کار است. اما برخی افراد از این سطح فراتر رفته و کلا افغانستان را نماد نتیجه هرگونه ارتباط با امریکا میدانند. این در واقع ماهی گرفتن ناشیانه از آب گلآلود است. لزوما ارتباط با امریکا مایه بدبختی کشورها نمیشود، هیچ؛ استثنائاتی همچون ایران و کره شمالی که با امریکا ارتباط ندارند، نمادی است از دردسرهای زیادی که به واسطه همین ارتباط نداشتن میتواند ایجاد شود.
2️⃣ همه شگفتزدهاند که چرا مردم افغانستان که این همه از طالبان میترسیدند و پس از سرنگونی طالبان در سال 1380، جشن گرفتند، مقاومتی در برابر طالبان نکردند؟ در واقع دولت اشرف غنی (و تا حدود زیادی دولت پیشین کرزی) تبدیل به حکومت یک اقلیت شده بود که نیروهای مردمی را به شیوههای گوناگون متلاشی کرده و شخصیتها و چهرههای مردمی را با فشار، سرکوب، تخریب و... حذف نموده بود. ضمن آنکه مسائل جدی مردم افغانستان برای حاکمیت به حاشیه رفته بود. همین است که در سال 1398، کمتر از 20 درصد مردم در انتخابات رئیس جمهور شرکت کرده بودند. اینکه درباره میزان مشارکت پایین مردم در انتخابات نگرانی چندانی نداشته باشیم، آن هم در منطقهای که حکومتها مدام از جانب «مردم» سخن میگویند، خطرناک است.
3️⃣ هنگام آغاز دور تازه یورشهای طالبان، بسیاری از مردم، مسئولین و حتی کشورهای خارجی گمان میکردند فرماندهان جهادی دستکم مدتی در برابر طالبان مقاومت کرده و آنها را به زحمت میاندازند. چیزی که به جز در مورد اسماعیل خان در هرات، رخ نداد. اسماعیل خان هم زودتر از چیزی که تصور میشد شکست خورد. همین اسماعیل خان در سال 1374 نه تنها نخستین یورش گسترده طالبان به هرات را شکست بسیار سختی داد و آنها را تا قندهار که پایگاه اصلیشان بود عقب راند، بلکه آنچنان از خود مطمئن بود که تنها با 3 هزار نیرو و کمتر از 20 تانک و زرهی به قندهار حمله برد تا طومار طالبان را در هم بپیچد. آن هم در حالیکه بیش از چهارصد تانک و خودروی زرهی و نزدیک 200 هزار نیروی تحت امر و 20 هواپیما و هلیکوپتر جنگی در اختیار داشت که نیازی به استفاده از آنها نمیدید (برآورد او از قدرت خودِ طالبان درست بود و با همین تعداد میتوانست آنها را شکست دهد. اما او دخالت پاکستان را در نظر نگرفته بود که به محض حملهاش به قندهار، پاکستان شمار بسیار زیادی نیرو و تسلیحات به یاری طالبان فرستاد تا اسماعیل خان را به سختی شکست دهند). ژنرال دوستم در جوزجان، کسی بود که در جنگهای داخلی افغانستان، جانب هر گروه و حزبی را که میگرفت، پیروز میشد. او نیروی چریکی بسیار قدرتمندی در اختیار داشت که با فرماندهی خودش، بسیاری از جنگها را به سادگی پیروز میشدند. استاد عطا محمد نور، والی بلخ که نام و نیرویش لرزه بر اندام طالبان میانداخت و حتی در اوج نا امنیهای افغانستان در سالهای مسئولیت او تا چند سال پیش، شهر مزار شریف را امن نگه داشته بود (خوب به یاد دارم که ساعت 4 صبح که حرم مزار تعطیل بود، بدون کمترین دغدغهای در خیابانهای اطرافش قدم میزدم و منتظر باز شدن دربهای حرم بودم)، دیگر فرمانده جهادی قدرتمند بود که خیلیها به او امید داشتند. اما به جز اسماعیل خان، دیگر فرماندهان جهادی بدون کمترین درگیریای فرار کرده و خاک افغانستان را ترک نمودند (هرچند نباید نقش خیانتهایی که به اینها شد را نادیده گرفت). همه این فرماندهان نیز کلی شاخ و شانه کشیده بودند برای طالبان که اگر طالبان به حوزه ما نزدیک شود فلان میکنیم و بهمان. طبیعی است وقتی نیروهای نظامی وارد حوزه فعالیتهای اقتصادی شده و دچار اشرافیگری و بهویژه فساد شدند، دیگر نه انگیزه کافی برای جنگ دارند و نه توان آنرا.
اینها درسهایی است جدی که باید از افغانستان آموخت. افغانستان هم آیینه عبرت خوبی برای براندازان است و هم برای اقتدارگرایان. تحلیلهای یکسویه راه به جایی نمیبرد و ما را بدتر گمراه میسازد.
کانال مقدمه
@moghaddames
امیر هاشمی مقدم: انصافنیوز
اینکه طالبان در یورشهایی برقآسا و بدون مقاومت جدی توانست تقریبا سراسر افغانستان را تصرف کند، هم دستمایه تحلیلهای زیادی در ایران شد و هم شگفتیهای زیادی آفرید. اما دست کم سه درس و در واقع هشدار هم برای ایران داشت که باید جدی گرفته شود. البته درسهای بیشتری از این رویداد میتوان گرفت، اما در اینجا به سه تا از مهمترینهایش اشاره میکنم.
1️⃣ ببیشتر تحلیلهای رسمی در ایران، به بیوفایی امریکا یا ناتوانیاش در پشتیبانی از متحدانش اشاره دارد. تا اینجای این تحلیل، کاملا درست است. این بخش از تحلیل باید چشم و گوش براندازان که خواهان تحریم بیشتر و حمله نظامی امریکا به ایران هستند را باز کند و بدانند نه امریکا و نه هیچ کشور دیگری دلش برای ما نمیسوزد و تا جایی که منافعش ایجاب کند، پای کار است. اما برخی افراد از این سطح فراتر رفته و کلا افغانستان را نماد نتیجه هرگونه ارتباط با امریکا میدانند. این در واقع ماهی گرفتن ناشیانه از آب گلآلود است. لزوما ارتباط با امریکا مایه بدبختی کشورها نمیشود، هیچ؛ استثنائاتی همچون ایران و کره شمالی که با امریکا ارتباط ندارند، نمادی است از دردسرهای زیادی که به واسطه همین ارتباط نداشتن میتواند ایجاد شود.
2️⃣ همه شگفتزدهاند که چرا مردم افغانستان که این همه از طالبان میترسیدند و پس از سرنگونی طالبان در سال 1380، جشن گرفتند، مقاومتی در برابر طالبان نکردند؟ در واقع دولت اشرف غنی (و تا حدود زیادی دولت پیشین کرزی) تبدیل به حکومت یک اقلیت شده بود که نیروهای مردمی را به شیوههای گوناگون متلاشی کرده و شخصیتها و چهرههای مردمی را با فشار، سرکوب، تخریب و... حذف نموده بود. ضمن آنکه مسائل جدی مردم افغانستان برای حاکمیت به حاشیه رفته بود. همین است که در سال 1398، کمتر از 20 درصد مردم در انتخابات رئیس جمهور شرکت کرده بودند. اینکه درباره میزان مشارکت پایین مردم در انتخابات نگرانی چندانی نداشته باشیم، آن هم در منطقهای که حکومتها مدام از جانب «مردم» سخن میگویند، خطرناک است.
3️⃣ هنگام آغاز دور تازه یورشهای طالبان، بسیاری از مردم، مسئولین و حتی کشورهای خارجی گمان میکردند فرماندهان جهادی دستکم مدتی در برابر طالبان مقاومت کرده و آنها را به زحمت میاندازند. چیزی که به جز در مورد اسماعیل خان در هرات، رخ نداد. اسماعیل خان هم زودتر از چیزی که تصور میشد شکست خورد. همین اسماعیل خان در سال 1374 نه تنها نخستین یورش گسترده طالبان به هرات را شکست بسیار سختی داد و آنها را تا قندهار که پایگاه اصلیشان بود عقب راند، بلکه آنچنان از خود مطمئن بود که تنها با 3 هزار نیرو و کمتر از 20 تانک و زرهی به قندهار حمله برد تا طومار طالبان را در هم بپیچد. آن هم در حالیکه بیش از چهارصد تانک و خودروی زرهی و نزدیک 200 هزار نیروی تحت امر و 20 هواپیما و هلیکوپتر جنگی در اختیار داشت که نیازی به استفاده از آنها نمیدید (برآورد او از قدرت خودِ طالبان درست بود و با همین تعداد میتوانست آنها را شکست دهد. اما او دخالت پاکستان را در نظر نگرفته بود که به محض حملهاش به قندهار، پاکستان شمار بسیار زیادی نیرو و تسلیحات به یاری طالبان فرستاد تا اسماعیل خان را به سختی شکست دهند). ژنرال دوستم در جوزجان، کسی بود که در جنگهای داخلی افغانستان، جانب هر گروه و حزبی را که میگرفت، پیروز میشد. او نیروی چریکی بسیار قدرتمندی در اختیار داشت که با فرماندهی خودش، بسیاری از جنگها را به سادگی پیروز میشدند. استاد عطا محمد نور، والی بلخ که نام و نیرویش لرزه بر اندام طالبان میانداخت و حتی در اوج نا امنیهای افغانستان در سالهای مسئولیت او تا چند سال پیش، شهر مزار شریف را امن نگه داشته بود (خوب به یاد دارم که ساعت 4 صبح که حرم مزار تعطیل بود، بدون کمترین دغدغهای در خیابانهای اطرافش قدم میزدم و منتظر باز شدن دربهای حرم بودم)، دیگر فرمانده جهادی قدرتمند بود که خیلیها به او امید داشتند. اما به جز اسماعیل خان، دیگر فرماندهان جهادی بدون کمترین درگیریای فرار کرده و خاک افغانستان را ترک نمودند (هرچند نباید نقش خیانتهایی که به اینها شد را نادیده گرفت). همه این فرماندهان نیز کلی شاخ و شانه کشیده بودند برای طالبان که اگر طالبان به حوزه ما نزدیک شود فلان میکنیم و بهمان. طبیعی است وقتی نیروهای نظامی وارد حوزه فعالیتهای اقتصادی شده و دچار اشرافیگری و بهویژه فساد شدند، دیگر نه انگیزه کافی برای جنگ دارند و نه توان آنرا.
اینها درسهایی است جدی که باید از افغانستان آموخت. افغانستان هم آیینه عبرت خوبی برای براندازان است و هم برای اقتدارگرایان. تحلیلهای یکسویه راه به جایی نمیبرد و ما را بدتر گمراه میسازد.
کانال مقدمه
@moghaddames
Telegram
مقدمه
یادداشتهای رسانهای امیر هاشمی مقدم
در زمینه ایرانشناسی، انسانشناسی و گردشگری
ارتباط با نویسنده:
moghaddames@gmail.com
وبلاگ نویسنده:
moghaddames.blogfa.com
در زمینه ایرانشناسی، انسانشناسی و گردشگری
ارتباط با نویسنده:
moghaddames@gmail.com
وبلاگ نویسنده:
moghaddames.blogfa.com
Forwarded from آینده مشترک
⚛️از چمن چه خبر؟
🖊امیر ناظمی
کتاب «بادبادکباز» تازه چاپ شده بود، سال ۸۴ بود. چمن هفتهای یک بار میآمد به خانهمان برای تمیزکاری. چمن اسماش بود؛ انگار از شعر حافظ آمده بود بیرون.
آن روز کتاب بادبادکباز افتاده بود روی میز. با همان لهجه افغانستانیاش پرسید: داری میخوانیاش؟
- آره
-این ترجمهاش خوب نیست.
-چرا؟
-ایرانیها در ترجمههاشان فرهنگ افغانی را نادیده میگیرند. به ایرانی ترجمه میکنند نه افغانی. فارسی هست، اما افغانی نیست.
این اولین باری بود که میان ما گفتگویی غیر از کارهای روزمره شکل گرفته بود. متعجب بودم، همراه با بار گناهی نابخشوده.
شرمساری از نگاهم پریده بود بیرون؛ چمن فهمید. به روی خودش نیاورد و بلند شد رفت سراغ سینک ظرفشویی. من از شرمساری رسیده بودم به کنجکاوی کشف زندگی چمن.
از چمن پرسیدم چه ترجمهای خوب است؟
گفت دفعه بعد برایت میآورم.
از چمن پرسیدم چرا از افغانستان آمدی بیرون؟
از این که تا کنون خود چمن را ندیده بودم، بلکه تنها یک تمیزکار بود برایم؛ شرم داشتم.
داوودخان از چمن بزرگتر بوده است، اما چمن با او کار میکرده است. داوودخان ۱۰سالی نخستوزیر افغانستان بود تا آنکه با کودتایی بدون خونریزی، شد نخستین رییسجمهور افغانستان در ۱۳۵۳. او علیه پادشاه، ظاهرشاه، که پسرعمویش بود، کودتا کرد تا نظام حکمرانی افغانستان را از شاهنشاهی به جمهوری تغییر دهد. شب کودتا او مهمانی کوچکی در کاخ میگیرد که چمن هم دعوت بوده است. چمن را در آن دوره میانسالگیاش تصور میکنم با لباس رسمی. چمن میگوید «میخواست در کابینهاش باشم». این جمله مثل سیلی میخورد به صورتم.
ادامه داد: من کودتا را قبول نداشتم. داوودخان خیلی خوب بود؛ اما نباید کودتا میکرد. من هم مهمانی را نرفتم!
کودتا اما آداب خودش را دارد. شبانه تمامی مخالفان کودتا دستگیر میشوند؛ چمن هم جزو آنهاست.
آن شب پس از مهمانی داوودخان میآید به محل دستگیریها. چمن ادامه داد: آمد پیش من و پرسید چرا مهمانی را نیامدی؟ طفره رفتم از جواب دادن. خودش فهمید و گفت: تو با کودتا مخالف بودی؛ اما ما راهی غیر از این نداشتیم.
میگوید داوودخان به من گفت «من همه مخالفین را امشب اعدام میکنم. اما تو را دوست دارم؛ پس نمیکشمات. ماشینی امشب تو را به مرز ایران میبرد. برو. برای همیشه از افغانستان برو. خانوادهات میماند همینجا. اگر کاری نکنی و برنگردی، خانودهات جایشان امن است».
کودتای واقعی در زندگی چمن رخ داده بود. او را در مرز ایران پیاده میکنند. چمن به ایران میآید. اول کار تجارت را شروع میکند. در زمان داوودخان که امکان برگشت به کابل را ندارد. سقوط داوودخان با یک کودتای دیگر و همزمان با انقلاب ایران در افغانستان رخ میدهد. چمن از کودتاچیان جدید بیش از داوودخان عصبانی است؛ و زندگیاش همچنان در تهدید.
افغانستان زخم از پس زخم دیگر میخورد؛ و با هر زخم چمن ماندگارتر. تجارتاش هم از هم میپاشد. صادرات به افغانستان را که شروع میکند؛ محموله را در افغانستان توقیف میکنند. حالا چمن هیچ در بساطش ندارد و باید خرجی خانواده را هم بفرستد...
چمن آن روز رفت؛ تا مدتها خبری از او نداشتیم. چمن همه کارهایش را با نهایت دقت و دیسپلین انجام میداد. با آنکه این همه دقت و دیسپلین همیشه برایم عجیب بود؛ خود را سرزنش میکردم که چرا تا این حد بدون کنجکاوی از کنارش رد شدهام؟؛ چرا برایم سوال نشده بود چرا باید چمن تمیزکار خانه باشد؟
چمن را بعد از آن روز دیگر ندیدم.
یکسال بعد خبردار شدم که هفته بعد از آن گفتگویمان، چمن دستگیر شده است. خبر اینطور بود که در یک مهمانی (پارتی) در آپارتمانی در آ.اس.پ چمن دستگیر شده است. گویا میزبان که از آدابدانی چمن مطمئن بوده است؛ او را برای پذیرایی مهمانیهایش دعوت میکرده است. آن شب اما پلیس به خانه میزبان میریزد و مهمانها دستگیر میشوند. احتمالا فردای آن شب مهمانها هر کدام با یک پارتی یا واسطه یا با یک تعهد کتبی یا جریمه آزاد شدند؛ اما چمن، افغانستانی بدون مجوز باید ایران را ترک کند.
این داستان هم مثل همه داستانهای خاورمیانهای پایانبندی ندارد؛ چون داستانهای اینجا همیشه آبستن هستند.
حالا دوباره افغانستان شده است مرکز اخبار. افغانستان دچار چیزی مانند انقلاب یا کودتا یا حتی تبانی شده است؛ اتفاقی که اسم ندارد؛ اما سرنوشت اسمها را رقم میزند؛ سرنوشت چمنها و خانوادههایشان.
و من هنوز با هر خبری از افغانستان چهره چمن و شرمساریام میدود جلوی طالبها، میدود جلوی اسلحههایی که حالا بخشی از لباس رسمی کشور همسایه شده است.
بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate
🖊امیر ناظمی
کتاب «بادبادکباز» تازه چاپ شده بود، سال ۸۴ بود. چمن هفتهای یک بار میآمد به خانهمان برای تمیزکاری. چمن اسماش بود؛ انگار از شعر حافظ آمده بود بیرون.
آن روز کتاب بادبادکباز افتاده بود روی میز. با همان لهجه افغانستانیاش پرسید: داری میخوانیاش؟
- آره
-این ترجمهاش خوب نیست.
-چرا؟
-ایرانیها در ترجمههاشان فرهنگ افغانی را نادیده میگیرند. به ایرانی ترجمه میکنند نه افغانی. فارسی هست، اما افغانی نیست.
این اولین باری بود که میان ما گفتگویی غیر از کارهای روزمره شکل گرفته بود. متعجب بودم، همراه با بار گناهی نابخشوده.
شرمساری از نگاهم پریده بود بیرون؛ چمن فهمید. به روی خودش نیاورد و بلند شد رفت سراغ سینک ظرفشویی. من از شرمساری رسیده بودم به کنجکاوی کشف زندگی چمن.
از چمن پرسیدم چه ترجمهای خوب است؟
گفت دفعه بعد برایت میآورم.
از چمن پرسیدم چرا از افغانستان آمدی بیرون؟
از این که تا کنون خود چمن را ندیده بودم، بلکه تنها یک تمیزکار بود برایم؛ شرم داشتم.
داوودخان از چمن بزرگتر بوده است، اما چمن با او کار میکرده است. داوودخان ۱۰سالی نخستوزیر افغانستان بود تا آنکه با کودتایی بدون خونریزی، شد نخستین رییسجمهور افغانستان در ۱۳۵۳. او علیه پادشاه، ظاهرشاه، که پسرعمویش بود، کودتا کرد تا نظام حکمرانی افغانستان را از شاهنشاهی به جمهوری تغییر دهد. شب کودتا او مهمانی کوچکی در کاخ میگیرد که چمن هم دعوت بوده است. چمن را در آن دوره میانسالگیاش تصور میکنم با لباس رسمی. چمن میگوید «میخواست در کابینهاش باشم». این جمله مثل سیلی میخورد به صورتم.
ادامه داد: من کودتا را قبول نداشتم. داوودخان خیلی خوب بود؛ اما نباید کودتا میکرد. من هم مهمانی را نرفتم!
کودتا اما آداب خودش را دارد. شبانه تمامی مخالفان کودتا دستگیر میشوند؛ چمن هم جزو آنهاست.
آن شب پس از مهمانی داوودخان میآید به محل دستگیریها. چمن ادامه داد: آمد پیش من و پرسید چرا مهمانی را نیامدی؟ طفره رفتم از جواب دادن. خودش فهمید و گفت: تو با کودتا مخالف بودی؛ اما ما راهی غیر از این نداشتیم.
میگوید داوودخان به من گفت «من همه مخالفین را امشب اعدام میکنم. اما تو را دوست دارم؛ پس نمیکشمات. ماشینی امشب تو را به مرز ایران میبرد. برو. برای همیشه از افغانستان برو. خانوادهات میماند همینجا. اگر کاری نکنی و برنگردی، خانودهات جایشان امن است».
کودتای واقعی در زندگی چمن رخ داده بود. او را در مرز ایران پیاده میکنند. چمن به ایران میآید. اول کار تجارت را شروع میکند. در زمان داوودخان که امکان برگشت به کابل را ندارد. سقوط داوودخان با یک کودتای دیگر و همزمان با انقلاب ایران در افغانستان رخ میدهد. چمن از کودتاچیان جدید بیش از داوودخان عصبانی است؛ و زندگیاش همچنان در تهدید.
افغانستان زخم از پس زخم دیگر میخورد؛ و با هر زخم چمن ماندگارتر. تجارتاش هم از هم میپاشد. صادرات به افغانستان را که شروع میکند؛ محموله را در افغانستان توقیف میکنند. حالا چمن هیچ در بساطش ندارد و باید خرجی خانواده را هم بفرستد...
چمن آن روز رفت؛ تا مدتها خبری از او نداشتیم. چمن همه کارهایش را با نهایت دقت و دیسپلین انجام میداد. با آنکه این همه دقت و دیسپلین همیشه برایم عجیب بود؛ خود را سرزنش میکردم که چرا تا این حد بدون کنجکاوی از کنارش رد شدهام؟؛ چرا برایم سوال نشده بود چرا باید چمن تمیزکار خانه باشد؟
چمن را بعد از آن روز دیگر ندیدم.
یکسال بعد خبردار شدم که هفته بعد از آن گفتگویمان، چمن دستگیر شده است. خبر اینطور بود که در یک مهمانی (پارتی) در آپارتمانی در آ.اس.پ چمن دستگیر شده است. گویا میزبان که از آدابدانی چمن مطمئن بوده است؛ او را برای پذیرایی مهمانیهایش دعوت میکرده است. آن شب اما پلیس به خانه میزبان میریزد و مهمانها دستگیر میشوند. احتمالا فردای آن شب مهمانها هر کدام با یک پارتی یا واسطه یا با یک تعهد کتبی یا جریمه آزاد شدند؛ اما چمن، افغانستانی بدون مجوز باید ایران را ترک کند.
این داستان هم مثل همه داستانهای خاورمیانهای پایانبندی ندارد؛ چون داستانهای اینجا همیشه آبستن هستند.
حالا دوباره افغانستان شده است مرکز اخبار. افغانستان دچار چیزی مانند انقلاب یا کودتا یا حتی تبانی شده است؛ اتفاقی که اسم ندارد؛ اما سرنوشت اسمها را رقم میزند؛ سرنوشت چمنها و خانوادههایشان.
و من هنوز با هر خبری از افغانستان چهره چمن و شرمساریام میدود جلوی طالبها، میدود جلوی اسلحههایی که حالا بخشی از لباس رسمی کشور همسایه شده است.
بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate
ویرگول
⚛️از چمن چه خبر؟
یک داستان واقعی
دفاع در برابر مقامات ناجور
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ جوامع در تاریخ کوشیدهاند راههایی برای مهار قدرت سیاسی، سیاستمداران ناجور و کسانی که از قدرت سوءاستفاده میکنند پیدا کنند. دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون در کتاب راه باریک آزادی دو مورد از این راهها را در اعصار گذشته ذکر کردهاند.
✅ مردم آتن قرنها پیش از میلاد مسیح چنان حکومتی داشتند که ارسطو درباره آن مینویسد «مردم آتن اداره امور را در دست گرفته بودند.» (ص. ۶۸) کلایستِنِس حاکم آتن نهادی در این شهر به نام «تبعید» بنا کرد. طبق قانون تبعید، مجمع مردمی میتوانست درباره ضرورت تبعید شدن یا نشدن کسی تصمیم بگیرد. «اگر دستکم ۶۰۰۰ نفر رأی میدادند و لااقل نصف آنها موافق یک تبعید بودند، سپس هر شهروند باید نام شخصی را به عنوان تبعیدی بر روی یک تکه سفال شکسته مینوشتند. هر شخصی که نامش روی اکثر تکه سفالها نوشته شده بود به تبعید میرفت، یعنی مجبور بود ده سال را خارج از آتن به سر برد.»
✅ ارسطو اعتقاد داشت این قانون به دلیل بدگمانی نسبت به کسانی که در قدرت بودند به تصویب رسید. اگرچه طی ۱۸۰ سالی که این نهاد در کمال قدرت بود فقط ۱۵ نفر به تبعید فرستاده شدند اما صرف تهدید به تبعید هم فرودستان را قادر میساخت فرادستان را تحت انضباط و مهار درآورند.
✅ مردم سیهنا در شمال ایتالیا نیز در قرون وسطی و حدود قرون ۱۲ تا ۱۴ میلادی هنجارهایی (قواعد اجتماعی) برای مهار سیاستمداران بسط داده بودند. آنها میتوانستند روی سیاستمدارانی که بیش از اندازه بزرگ میشدند، بهواسطه تجاوزاتشان «اسم ناجور» بگذارند.
آنها روی جراردو کاگاپیستوی میلانی که در سالهای ۱۱۴۱ تا ۱۱۸۰ چهار بار عضو شورا بود اسم کاگاپیستو به معنای «پیستوی مدفوع» گذاشته بودند. برادران کاکائینارکا نام خانوادگیشان «مدفوع در جعبه» بود، و آندریکو کاگائینوسا به «مدفوع در شلوارت» ترجمه میشد، و کاکارنا «مدفوع قورباغه» و کاگاتوسیچی به معنای «مدفوع سمی» بود. «اگر کسی زیادی قدرتمند میشد یا کژرفتاری میکرد با این خطر مواجه بود که یک نام خانوادگی با پیشوندی از مدفوع بگیرد.» (ص. ۱۷۴)
✅ نهاد تبعید و اضافه کردن پیشوند دو ابزاری بوده که مردم برای دفاع از خود در برابر زیادهروی مقامات ناجور استفاده کردهاند. مردم همواره به راههایی برای دفاع از خود در برابر مقامات ناجور نیاز دارند.
مشخصات کتاب
راه باریک آزادی، نوشته دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون، انتشارات روزنه، ۱۳۹۹.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ جوامع در تاریخ کوشیدهاند راههایی برای مهار قدرت سیاسی، سیاستمداران ناجور و کسانی که از قدرت سوءاستفاده میکنند پیدا کنند. دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون در کتاب راه باریک آزادی دو مورد از این راهها را در اعصار گذشته ذکر کردهاند.
✅ مردم آتن قرنها پیش از میلاد مسیح چنان حکومتی داشتند که ارسطو درباره آن مینویسد «مردم آتن اداره امور را در دست گرفته بودند.» (ص. ۶۸) کلایستِنِس حاکم آتن نهادی در این شهر به نام «تبعید» بنا کرد. طبق قانون تبعید، مجمع مردمی میتوانست درباره ضرورت تبعید شدن یا نشدن کسی تصمیم بگیرد. «اگر دستکم ۶۰۰۰ نفر رأی میدادند و لااقل نصف آنها موافق یک تبعید بودند، سپس هر شهروند باید نام شخصی را به عنوان تبعیدی بر روی یک تکه سفال شکسته مینوشتند. هر شخصی که نامش روی اکثر تکه سفالها نوشته شده بود به تبعید میرفت، یعنی مجبور بود ده سال را خارج از آتن به سر برد.»
✅ ارسطو اعتقاد داشت این قانون به دلیل بدگمانی نسبت به کسانی که در قدرت بودند به تصویب رسید. اگرچه طی ۱۸۰ سالی که این نهاد در کمال قدرت بود فقط ۱۵ نفر به تبعید فرستاده شدند اما صرف تهدید به تبعید هم فرودستان را قادر میساخت فرادستان را تحت انضباط و مهار درآورند.
✅ مردم سیهنا در شمال ایتالیا نیز در قرون وسطی و حدود قرون ۱۲ تا ۱۴ میلادی هنجارهایی (قواعد اجتماعی) برای مهار سیاستمداران بسط داده بودند. آنها میتوانستند روی سیاستمدارانی که بیش از اندازه بزرگ میشدند، بهواسطه تجاوزاتشان «اسم ناجور» بگذارند.
آنها روی جراردو کاگاپیستوی میلانی که در سالهای ۱۱۴۱ تا ۱۱۸۰ چهار بار عضو شورا بود اسم کاگاپیستو به معنای «پیستوی مدفوع» گذاشته بودند. برادران کاکائینارکا نام خانوادگیشان «مدفوع در جعبه» بود، و آندریکو کاگائینوسا به «مدفوع در شلوارت» ترجمه میشد، و کاکارنا «مدفوع قورباغه» و کاگاتوسیچی به معنای «مدفوع سمی» بود. «اگر کسی زیادی قدرتمند میشد یا کژرفتاری میکرد با این خطر مواجه بود که یک نام خانوادگی با پیشوندی از مدفوع بگیرد.» (ص. ۱۷۴)
✅ نهاد تبعید و اضافه کردن پیشوند دو ابزاری بوده که مردم برای دفاع از خود در برابر زیادهروی مقامات ناجور استفاده کردهاند. مردم همواره به راههایی برای دفاع از خود در برابر مقامات ناجور نیاز دارند.
مشخصات کتاب
راه باریک آزادی، نوشته دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون، انتشارات روزنه، ۱۳۹۹.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Forwarded from Mohammad-Tabibian
درمورد عملکرد اقتصادی دولت رئیسی چه می توان گفت
هنوز دولت رئیسی شکل نگرفته عده ای شروع به پیش بینی کرده اند که با تیم اقتصادی مطرح شده عملکرد دولت او از دولت روحانی هم ضعیف تر خواهد بود. این پیشبینی ها بعضاً توسط منتظر المقام های نا امید مطرح می شود، یعنی کسانی که شایع بود برای گرفتن پست لابی کردند و ناکام ماندند. بنا براین ممکن است اظهار نظر آنان دارای اریب باشد.
از آنجا که اطلاعات دقیقی در مورد رجحان های سیاست گذاری و موضع دولت در مورد پاردایم های اصلی و تعیین کننده در دسترس نیست، اگر بخواهیم بر مبنای عینی قضاوت کنیم به ناچار باید سناریوهایی را مطرح و تحت هر سناریو نتایج حاصل را بررسی کنیم. برای مثل
سناریو یکم، ادامه وضع تنش آلود موجود با کشور های غربی، قطع مذاکرات برجام ( یا مذاکره برای دفع الوقت) و عدم الحاق به موافقت نامه اف.ا. تی.اف. ادامه فعالیت های هسته ای مناقشه بر انگیز، و اتخاذ روش های آمرانه و تنبیهی در اقتصاد. سایر متغییر های مستقل هم شبیه تداوم وضع موجود.
این سناریو به تداوم تحریم ها و آغاز فشار های جدید به کشور از خارج و حرکت های ضایعه آمیز در تخصیص منابع در داخل منجر خواهد شد . این سناریو منجر به تشدید بحران های موجود اقتصادی، از جمله افزایش تورم، افزایش نرخ ارز ها، عدم تحرک تولید و سرمایه گذاری، تداوم خروج سرمایه و نیروی انسانی و افزایش درصد جمعیت تحت خط فقر و لاجرم افزایش تنش های اجتماعی خواهد گردید. این سناریو هیچ راه گریزی ندارد حتی اگر بهترین اقتصاد دانان عالم به تیم آقای رئیسی بپیوندند.
سناریو دوم، همان سناریو یکم به اضافه این فرض که منابع طبیعی و معدنی کشور در اختیار چین و منابع نفت بعضاً در اختیار روسیه قرار گیرد. به این امید که ابتدا پیش پرداخت های ارزی دریافت شود و مشکلات بحرانی با ارز پاشی تخفیف یابد و این امید که در بلند مدت نیز از طریق سرمایه گذاری این قدرت ها مشکلات واقعی التیام یابد. این سناریو ممکن است در کوتاه مدت کمک کند. اما در بلند مدت فاجعه آمیز خواهد بود با عواقب بلند مدت بد تر از سناریو یکم. برای مثال به عملکرد چین در آفریقا و شرق آسیا توجه کنیم و معامله ای که روسیه با صنعت نفت ونزوئلا کرد.
سناریو سوم غیر محتمل، با این فرض که دولت جدید و نظام شرایط روابط بین الملل را بهبود بخشند و تحریم ها و تنش ها را کاهش داده و امکان انجام خدمات تجاری و مالی بین المللی را به روال مرسوم فراهم آورند. در این صورت
الف. چین و روسیه هم آماده ایجاد روابط پایدار اقتصادی بر اساس منافع دوجانبه خواهند بود و ایران را یک کشور مانده در سه کنج و قابل استثمار و بهره کشی ارزیابی نخواهند کرد.
ب. نظام مدیریتی کشور و تشکیلات اداری و بخش خصوصی و زیر ساخت های مربوط به وجوه حقوقی ایجاد رابطه اقتصادی با کشور ها موجود نیست و نوع کارشناسان لازم برای این خدمات سال ها است تربیت نشده اند. در این حالت در کوتاه مدت مشکلات متعددی سد راه اثر بخشی روابط اقتصادی خواهد بود و بحران های موجود تا حدودی تداوم خواهد یافت اما با تقویت نیروی انسانی، باز سازی کارشناسی بانک مرکزی، و بازسازی ترازنامه سیستم بانکی، تقویت کارشناسی و بازسازی سازمان برنامه و نظام بودجه ای و نهاد های تجاری، تعرفه ای و گمرکی این مشکلات به مرور حل خواهد شد. تحت این سناریو است که نوع انتخاب تیم اقتصادی دولت از اهمیت ویژه برخوردار خواهد بود. در دوسناریوی قبلی تفاوتی نمی کند که عَمرو یا زید بر مسند باشند، تاریخ مسیر خودش را خواهد پیمود.
.
هنوز دولت رئیسی شکل نگرفته عده ای شروع به پیش بینی کرده اند که با تیم اقتصادی مطرح شده عملکرد دولت او از دولت روحانی هم ضعیف تر خواهد بود. این پیشبینی ها بعضاً توسط منتظر المقام های نا امید مطرح می شود، یعنی کسانی که شایع بود برای گرفتن پست لابی کردند و ناکام ماندند. بنا براین ممکن است اظهار نظر آنان دارای اریب باشد.
از آنجا که اطلاعات دقیقی در مورد رجحان های سیاست گذاری و موضع دولت در مورد پاردایم های اصلی و تعیین کننده در دسترس نیست، اگر بخواهیم بر مبنای عینی قضاوت کنیم به ناچار باید سناریوهایی را مطرح و تحت هر سناریو نتایج حاصل را بررسی کنیم. برای مثل
سناریو یکم، ادامه وضع تنش آلود موجود با کشور های غربی، قطع مذاکرات برجام ( یا مذاکره برای دفع الوقت) و عدم الحاق به موافقت نامه اف.ا. تی.اف. ادامه فعالیت های هسته ای مناقشه بر انگیز، و اتخاذ روش های آمرانه و تنبیهی در اقتصاد. سایر متغییر های مستقل هم شبیه تداوم وضع موجود.
این سناریو به تداوم تحریم ها و آغاز فشار های جدید به کشور از خارج و حرکت های ضایعه آمیز در تخصیص منابع در داخل منجر خواهد شد . این سناریو منجر به تشدید بحران های موجود اقتصادی، از جمله افزایش تورم، افزایش نرخ ارز ها، عدم تحرک تولید و سرمایه گذاری، تداوم خروج سرمایه و نیروی انسانی و افزایش درصد جمعیت تحت خط فقر و لاجرم افزایش تنش های اجتماعی خواهد گردید. این سناریو هیچ راه گریزی ندارد حتی اگر بهترین اقتصاد دانان عالم به تیم آقای رئیسی بپیوندند.
سناریو دوم، همان سناریو یکم به اضافه این فرض که منابع طبیعی و معدنی کشور در اختیار چین و منابع نفت بعضاً در اختیار روسیه قرار گیرد. به این امید که ابتدا پیش پرداخت های ارزی دریافت شود و مشکلات بحرانی با ارز پاشی تخفیف یابد و این امید که در بلند مدت نیز از طریق سرمایه گذاری این قدرت ها مشکلات واقعی التیام یابد. این سناریو ممکن است در کوتاه مدت کمک کند. اما در بلند مدت فاجعه آمیز خواهد بود با عواقب بلند مدت بد تر از سناریو یکم. برای مثال به عملکرد چین در آفریقا و شرق آسیا توجه کنیم و معامله ای که روسیه با صنعت نفت ونزوئلا کرد.
سناریو سوم غیر محتمل، با این فرض که دولت جدید و نظام شرایط روابط بین الملل را بهبود بخشند و تحریم ها و تنش ها را کاهش داده و امکان انجام خدمات تجاری و مالی بین المللی را به روال مرسوم فراهم آورند. در این صورت
الف. چین و روسیه هم آماده ایجاد روابط پایدار اقتصادی بر اساس منافع دوجانبه خواهند بود و ایران را یک کشور مانده در سه کنج و قابل استثمار و بهره کشی ارزیابی نخواهند کرد.
ب. نظام مدیریتی کشور و تشکیلات اداری و بخش خصوصی و زیر ساخت های مربوط به وجوه حقوقی ایجاد رابطه اقتصادی با کشور ها موجود نیست و نوع کارشناسان لازم برای این خدمات سال ها است تربیت نشده اند. در این حالت در کوتاه مدت مشکلات متعددی سد راه اثر بخشی روابط اقتصادی خواهد بود و بحران های موجود تا حدودی تداوم خواهد یافت اما با تقویت نیروی انسانی، باز سازی کارشناسی بانک مرکزی، و بازسازی ترازنامه سیستم بانکی، تقویت کارشناسی و بازسازی سازمان برنامه و نظام بودجه ای و نهاد های تجاری، تعرفه ای و گمرکی این مشکلات به مرور حل خواهد شد. تحت این سناریو است که نوع انتخاب تیم اقتصادی دولت از اهمیت ویژه برخوردار خواهد بود. در دوسناریوی قبلی تفاوتی نمی کند که عَمرو یا زید بر مسند باشند، تاریخ مسیر خودش را خواهد پیمود.
.
@sokhanranihaa- محمد فاضلی - افسانه پیل و پراید - کانال سخنرانی…
@sokhanranihaa
این سخنرانی در دی ماه ۱۳۹۶ و در تحلیل عوامل بروز اعتراضات دیماه آن سال، به دعوت انجمن علوم سیاسی ایران در خانه اندیشمندان علوم انسانی انجام شد.
در فروردین ۱۳۹۷ دکتر محسن رنانی آن را با عنوان افسانه پیل و پراید منتشر کرد.
مسأله کماکان کم و بیش همان مسائل سال ۱۳۹۶ است، و البته تعمیق آنها هم رخ داده است.
#افسانه_پیل_و_پراید
@fazeli_mohammad
در فروردین ۱۳۹۷ دکتر محسن رنانی آن را با عنوان افسانه پیل و پراید منتشر کرد.
مسأله کماکان کم و بیش همان مسائل سال ۱۳۹۶ است، و البته تعمیق آنها هم رخ داده است.
#افسانه_پیل_و_پراید
@fazeli_mohammad
Audio
اپیزود ۲۸ پادکست دغدغه ایران
عنوان اپیزود
جایگاه کلی ایران در شاخصهای توسعه – قسمت دوم
این اپیزود، قسمت دوم شرح اثری با عنوان «کتاب توسعه: مرور تلفیقی بر جایگاه ایران در شاخصهای جهانی توسعه» است. جایگاه ایران در «شاخص جهانی حکمرانی» و «شاخص سهولت کسبوکار» در این اپیزود بررسی میشود. کتاب را «پویش فکری توسعه» تهیه و نشر فرهنگ مردم آنرا منتشر کرده است.
سایت پویش فکری توسعه
حمایت از پادکست دغدغه ایران
شماره کارت حمایت از پادکست
6362-1411-1942-3466
شماره حساب حمایت از پادکست
0302819106008
بانک آینده
شنیدن روی کستباکس
شنیدن روی شنوتو
شنیدن روی گوگل پادکست
ارتباط با پادکست:
dirancast@gmail.com
گوینده
محمد فاضلی
امور فنی و صوت
مرتضی مشیریخواه
موسیقی آغازین
قطعه «سلام» اثر استاد حسن کسایی، با تنظیم استاد حسین علیزاده
موسیقی متن
Scott Buckley - Felicity
Tommy Walter – Arrival
Atomica Music - Beyond The Banner
Younes Abbasi - Alone In the Frozen Forest
Ivan Luzan – Refraction
RIOPY - Tree of Light
تاریخ انتشار
شهریور هزار و چهارصد شمسی
عنوان اپیزود
جایگاه کلی ایران در شاخصهای توسعه – قسمت دوم
این اپیزود، قسمت دوم شرح اثری با عنوان «کتاب توسعه: مرور تلفیقی بر جایگاه ایران در شاخصهای جهانی توسعه» است. جایگاه ایران در «شاخص جهانی حکمرانی» و «شاخص سهولت کسبوکار» در این اپیزود بررسی میشود. کتاب را «پویش فکری توسعه» تهیه و نشر فرهنگ مردم آنرا منتشر کرده است.
سایت پویش فکری توسعه
حمایت از پادکست دغدغه ایران
شماره کارت حمایت از پادکست
6362-1411-1942-3466
شماره حساب حمایت از پادکست
0302819106008
بانک آینده
شنیدن روی کستباکس
شنیدن روی شنوتو
شنیدن روی گوگل پادکست
ارتباط با پادکست:
dirancast@gmail.com
گوینده
محمد فاضلی
امور فنی و صوت
مرتضی مشیریخواه
موسیقی آغازین
قطعه «سلام» اثر استاد حسن کسایی، با تنظیم استاد حسین علیزاده
موسیقی متن
Scott Buckley - Felicity
Tommy Walter – Arrival
Atomica Music - Beyond The Banner
Younes Abbasi - Alone In the Frozen Forest
Ivan Luzan – Refraction
RIOPY - Tree of Light
تاریخ انتشار
شهریور هزار و چهارصد شمسی
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
⭕️اگر در ماههای اول کرونا یکی از عزیزانمان به علت کرونا فوت میکرد چه احساسی میداشتیم؟
اگر امروز چنین شود چه احساسی داریم؟
مدیریت سیاسی کشور نمیخواهد این تفاوت را بفهمد. زیرا همگان غم امروز را به منع واردات واکسن نسبت داده و آن را ناشی از تقصیر مسئولین تلقی خواهند کرد.
در زمان جنگ مردم هر تابوتی را که تشییع میکردند، میدانستند یک جوان با اختیار خود برای دفاع از میهنش شهید شده.
امروز زیر تابوت یک جوان کرونایی میگویند، بیاختیار خود و به دلیل تقصیر دیگران تلف شده است.
پدر و مادر این دو جوان دو احساس متضاد از این دو مرگ نشان میدهند.
اگر پدر و یک دختر ۲۱ ساله داشته باشی شاید بتوانی حدس بزنی که آن پدر چه میکشد و در دلش چه میگوید؟
روزی هم آشکارا خواهد گفت.
آنان که عقل را تعطیل و خود را دربست وقف توجیه و حتی دفاع از این وضعیت کردهاند، باید بدانند هنگامی که نسبت به مرگ این همه انسان و هموطن بیتفاوت باشند و بخواهند توجیه کنند، بیتردید دچار یک سقوط آزاد اخلاقی شدهاند.
📷وداع پدر با دختر ۲۱ سالهای که به دلیل کرونا فوت کرد👇
اگر امروز چنین شود چه احساسی داریم؟
مدیریت سیاسی کشور نمیخواهد این تفاوت را بفهمد. زیرا همگان غم امروز را به منع واردات واکسن نسبت داده و آن را ناشی از تقصیر مسئولین تلقی خواهند کرد.
در زمان جنگ مردم هر تابوتی را که تشییع میکردند، میدانستند یک جوان با اختیار خود برای دفاع از میهنش شهید شده.
امروز زیر تابوت یک جوان کرونایی میگویند، بیاختیار خود و به دلیل تقصیر دیگران تلف شده است.
پدر و مادر این دو جوان دو احساس متضاد از این دو مرگ نشان میدهند.
اگر پدر و یک دختر ۲۱ ساله داشته باشی شاید بتوانی حدس بزنی که آن پدر چه میکشد و در دلش چه میگوید؟
روزی هم آشکارا خواهد گفت.
آنان که عقل را تعطیل و خود را دربست وقف توجیه و حتی دفاع از این وضعیت کردهاند، باید بدانند هنگامی که نسبت به مرگ این همه انسان و هموطن بیتفاوت باشند و بخواهند توجیه کنند، بیتردید دچار یک سقوط آزاد اخلاقی شدهاند.
📷وداع پدر با دختر ۲۱ سالهای که به دلیل کرونا فوت کرد👇
Telegram
attach 📎
این مقاله دکتر محمود سریع القلم درباره سیاست خارجی آمریکا، روابط بینالملل، ایران و افغانستان نکات مهم و رویکرد جالب توجهی دارد.
https://tttttt.me/sariolghalam/225
https://tttttt.me/sariolghalam/225
Telegram
دکتر محمود سریع القلم
telegra.ph/sariolghalam-08-24
Forwarded from پادکست دغدغه ایران
۲۸ اپیزود #پادکست_دغدغه_ایران
پادکست دغدغه ایران، از دیماه ۱۳۹۹ با مدیریت و گویندگی محمد فاضلی با تمرکز بر مسائل توسعه دوشنبه هر هفته منتشر میشود. ۲۸ اپیزود این پادکست تاکنون منتشر شده است. این اپیزودها را میتوانید از طریق لینکهای زیر بشنوید.
اپیزود ۲۸: جایگاه ایران در شاخصهای توسعه – قسمت دوم
اپیزود ۲۷: تحلیلی بر مدیریت کرونا بهمثابه مسأله بدخیم
اپیزود ۲۶: جایگاه ایران در شاخصهای توسعه – قسمت اول
اپیزود ۲۵: پیچیدگی مسأله آب و همبستگی اجتماعی در ایران
اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴: شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان
اپیزود ۱۹ و ۲۰: کتاب تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است (نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت)
اپیزود ۱۸: ویژگیهای رئیسجمهور
اپیزود ۱۷: وضعیت صنعت برق ایران
اپیزود ۱۶: کتاب تجربه توسعه آسیای شرقی: معجزه، بحران و آینده (نوشته ها-جون چانگ) درباره صنعتی شدن کره جنوبی
اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵: کتاب دامهای اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – درباره اعتماد و ظرفیت حکومت
اپیزودهای ۶ تا ۱۱: کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – درباره توسعه سیاسی و حکومت باظرفیت
اپیزودهای ۳ تا ۵: کتاب معمای فراوانی: دولتهای نفتی و رونقهای نفتی (نوشته تری لین کارل) – درباره توسعه در دولتهای نفتی
اپیزود ۲: کتاب ما ایرانیان (نوشته مقصود فراستخواه)
اپیزود ۱: معرفی کتابهای حوزه خلقیات ایرانیان
(اگر میپسندید با دیگران به اشتراک بگذارید.)
@dirancast
پادکست دغدغه ایران، از دیماه ۱۳۹۹ با مدیریت و گویندگی محمد فاضلی با تمرکز بر مسائل توسعه دوشنبه هر هفته منتشر میشود. ۲۸ اپیزود این پادکست تاکنون منتشر شده است. این اپیزودها را میتوانید از طریق لینکهای زیر بشنوید.
اپیزود ۲۸: جایگاه ایران در شاخصهای توسعه – قسمت دوم
اپیزود ۲۷: تحلیلی بر مدیریت کرونا بهمثابه مسأله بدخیم
اپیزود ۲۶: جایگاه ایران در شاخصهای توسعه – قسمت اول
اپیزود ۲۵: پیچیدگی مسأله آب و همبستگی اجتماعی در ایران
اپیزودهای ۲۱ تا ۲۴: شرح اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد در گرجستان
اپیزود ۱۹ و ۲۰: کتاب تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است (نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت)
اپیزود ۱۸: ویژگیهای رئیسجمهور
اپیزود ۱۷: وضعیت صنعت برق ایران
اپیزود ۱۶: کتاب تجربه توسعه آسیای شرقی: معجزه، بحران و آینده (نوشته ها-جون چانگ) درباره صنعتی شدن کره جنوبی
اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵: کتاب دامهای اجتماعی و مسأله اعتماد (نوشته بو روثستاین) – درباره اعتماد و ظرفیت حکومت
اپیزودهای ۶ تا ۱۱: کتاب نظم و زوال سیاسی (نوشته فرانسیس فوکویاما) – درباره توسعه سیاسی و حکومت باظرفیت
اپیزودهای ۳ تا ۵: کتاب معمای فراوانی: دولتهای نفتی و رونقهای نفتی (نوشته تری لین کارل) – درباره توسعه در دولتهای نفتی
اپیزود ۲: کتاب ما ایرانیان (نوشته مقصود فراستخواه)
اپیزود ۱: معرفی کتابهای حوزه خلقیات ایرانیان
(اگر میپسندید با دیگران به اشتراک بگذارید.)
@dirancast
Castbox
اپیزود بیستوهشت - جایگاه کلی ایران در شاخصهای توسعه –قسمت دوم
<p><strong>اپیزود بیست و هشتم پادکست دغدغه ایران</strong></p><p>
</p><p>عنوان اپیزود</p><p><strong>اپیزود 28 - جایگاه کلی ایران در شاخصهای توسعه – ق...
</p><p>عنوان اپیزود</p><p><strong>اپیزود 28 - جایگاه کلی ایران در شاخصهای توسعه – ق...