2⃣ اصل دوّم: طرح «قاعدۀ کلی» از سوی قرآن، و بیان «مصادیق جزئی» توسط روایات
🔹 اصل بعدی هم که اصلی قرآنی می باشد، این است که قرآن کریم عمدتاً قاعدۀ کلّی را بیان می فرماید، اما تعیین و تبیین مصادیق آن را به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) موکول می کند:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ نحل/ 44 (و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است را براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند!).
👈 متأسفانه عده ای به خاطر جهل یا کم اطلاعی نسبت به مبانی بنده گمان می کنند که من تمام روایات را انکار می کنم در حالی که سخن بنده چیز دیگری است و آن اینکه: احادیث (سنّت مَحکیّه و نقل شده) نباید با منطق و نگرش کلّی قرآنی در تخالف و تعارض باشند! قرآن کریم دارای روح، قواعد و اصول کلّی ای است که هیچ چیز اعم از اخبار و غیره نباید با آنها منافات و تضاد داشه باشد! 👉
از باب نمونه، مثلاً قرآن به عنوان یک قاعدۀ کلّی می فرماید وقتی می خواهید وارد خانه ای شوید، از درِ آن داخل شوید: «وَ أْتُوا اَلْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها»؛ بقره/ 189.
در آیۀ فوق، مصداق این قاعدۀ کلّی (ورود به خانه از درِ آن) بیان نشده، اما در روایاتِ صریح و مستفیض از رسول اکرم (ص) وارد شده است که من مدینۀ علم و علی (ع) باب آن است و برای داخل شدن در خانۀ علوم و معارف من، باید از طریق علی (ع) وارد شوید. این احادیث، اصل مسأله را تبیین نکرده اند، بلکه اصل آن را قرآن مطرح فرموده و اخبار فقط مصداق آن حقیقت قرآنی را مشخص و معیّن نموده اند. پس کبرا (مفهوم کلّی) را قرآن بیان نموده، و صغرا (مصداق جزئی) را روایت.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
✅ @alhaydarii_fa
@estedlale_ma
🔹 اصل بعدی هم که اصلی قرآنی می باشد، این است که قرآن کریم عمدتاً قاعدۀ کلّی را بیان می فرماید، اما تعیین و تبیین مصادیق آن را به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) موکول می کند:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ نحل/ 44 (و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است را براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند!).
👈 متأسفانه عده ای به خاطر جهل یا کم اطلاعی نسبت به مبانی بنده گمان می کنند که من تمام روایات را انکار می کنم در حالی که سخن بنده چیز دیگری است و آن اینکه: احادیث (سنّت مَحکیّه و نقل شده) نباید با منطق و نگرش کلّی قرآنی در تخالف و تعارض باشند! قرآن کریم دارای روح، قواعد و اصول کلّی ای است که هیچ چیز اعم از اخبار و غیره نباید با آنها منافات و تضاد داشه باشد! 👉
از باب نمونه، مثلاً قرآن به عنوان یک قاعدۀ کلّی می فرماید وقتی می خواهید وارد خانه ای شوید، از درِ آن داخل شوید: «وَ أْتُوا اَلْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها»؛ بقره/ 189.
در آیۀ فوق، مصداق این قاعدۀ کلّی (ورود به خانه از درِ آن) بیان نشده، اما در روایاتِ صریح و مستفیض از رسول اکرم (ص) وارد شده است که من مدینۀ علم و علی (ع) باب آن است و برای داخل شدن در خانۀ علوم و معارف من، باید از طریق علی (ع) وارد شوید. این احادیث، اصل مسأله را تبیین نکرده اند، بلکه اصل آن را قرآن مطرح فرموده و اخبار فقط مصداق آن حقیقت قرآنی را مشخص و معیّن نموده اند. پس کبرا (مفهوم کلّی) را قرآن بیان نموده، و صغرا (مصداق جزئی) را روایت.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
✅ @alhaydarii_fa
@estedlale_ma
✅ دلیل اوّل: تصریح روایات معتبر بر یوم الله بودن شهادت امام حسین (ع)
🔹 پس از روشن شدن اصول قرآنی فوق، سؤال این است که آیا ایام محرم، عاشورا و به طور کلّی قیام و شهادت امام حسین (ع)، مصداق «ایام الله» هست یا خیر؟! مدّعای ما در پاسخ به مسألۀ مذکور این است که شهادت حضرت اباعبدالله (ع) قطعاً بزرگترین یا حداقل یکی از بزرگترین و مهمترین مصداق های «ایام الله» است که حتماً باید مورد تعظیم و تکریم قرار گیرد.
👈 دلیل ما برای اثبات این مدعا نیز، روایات معتبری است که این روز را به طور صریح و واضح، «یوم الله» معرفی می کنند. 👉
توضیح آنکه اصل «ایام الله» و ضرورت تعظیم و بزرگداشت آنها، در قرآن آمده و در این مطلب تردیدی نیست (طبق اصل اوّل). اکنون باید سراغ روایات معتبر برویم تا ببینیم مصداق «ایام الله» چه روزهایی است (طبق اصل دوّم).
❗️ این مسأله زمانی اهمیتی دوچندان می یابد که مشاهده می کنیم برخی اشکال می کنند که چرا شما شیعیان به جای اینکه مثلاً برای روز رحلت نبی اکرم (ص) یا شهادت امام علی (ع) یا شهادت حضرت زهرا (س) عزاداری کنید و این روزها را احیاء کنید، بیشتر روی تعظیم و بزرگداشت ایام محرم تأکید می کنید؟!
〽️ در جواب باید گفت معیار ما سنّت معتبر (قولی و فعلی) پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است. خود ایشان به ما فرموده اند که برای تعظیم ایام محرم، قیام و شهادت امام حسین (ع)، حساسیت و ارزش بیشتری قائل باشیم و حکمت این امر را نیز قطعاً خودشان بهتر از ما می دانند.
در ادامه، از باب نمونه به یک روایت معتبر – بر اساس مبانی حدیثی و رجالی ای که قبول داریم - اشاره می کنیم:
روایت (1)
- «عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيُّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ صَارَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَةٍ وَ غَمٍّ وَ جَزَعٍ وَ بُكَاءٍ دُونَ الْيَوْمِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ الْيَوْمِ الَّذِي مَاتَتْ فِيهِ فَاطِمَةُ (ع) وَ الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحَسینُ (ع) بِالسَّمِّ فَقَالَ إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ (ع) أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ الْأَيَّامِ» (علل الشرایع، ج 1، ص 225).
همان طور که در آخر این روایت مشاهده می کنیم، از حادثۀ کربلا و عاشورا - نه به «نهضت» یا «حماسه» و غیره -، بلکه به «یوم» تعبیر شده؛ زیرا کاملاً مشخص است که امام (ع) در مقام بیان مصداق برای قاعدۀ کلّیِ قرآنی (اصل دوّم) بوده اند؛ یعنی قرآن فرموده «ایام الله» را بزرگ بدارید، اما بیان ننموده که دقیقاً چه روزی مصداق آن «ایام الله» است، اما روایت مذکور به طور خاص، روز شهادت امام حسین (ع) را به عنوان یکی از مهمترین مصادیق و نمونه های «ایام الله» مشخّص و تعیین نموده است: «يَوْمَ الْحُسَيْنِ (ع)».
🔅 جالب آنکه این تعبیر «یوم»، فقط برای امام حسین (ع) به کار برده شده، اما برای سایر روزها حتی رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) یا شهادت امام علی (ع)، «یوم» وارد نشده است و همین امر، بیانگر عظمت و شرافت خاصّ این روز نسبت به سایر مناسبت ها بوده و ضرورت احیاء و بزرگداشت این روزها را به عنوان «ایّام الله» آشکار می سازد. ضمن اینکه در روایت مورد بحث، مصیبت امام حسین (ع) در مقایسه با دیگر مصائب، بزرگتر و عظیم تر شمرده شده است.
لازم به ذکر است که روایت های موجود در این باب، مختصّ منابع شیعی نیست، بلکه باید گفت این اخبار اگر در منابع اهل سنّت بیشتر از مصادر ما نیامده باشد، کمتر نیامده است! در ادامه به یکی از همین روایات متعدد، اشاره خواهیم نمود.
🔘 ادامه دارد...
📽 مطارحات فی الفکر والعقیدة: ان یوم الحسین (ع) من ایام الله.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
✅ @alhaydarii_fa
@estedlale_ma
🔹 پس از روشن شدن اصول قرآنی فوق، سؤال این است که آیا ایام محرم، عاشورا و به طور کلّی قیام و شهادت امام حسین (ع)، مصداق «ایام الله» هست یا خیر؟! مدّعای ما در پاسخ به مسألۀ مذکور این است که شهادت حضرت اباعبدالله (ع) قطعاً بزرگترین یا حداقل یکی از بزرگترین و مهمترین مصداق های «ایام الله» است که حتماً باید مورد تعظیم و تکریم قرار گیرد.
👈 دلیل ما برای اثبات این مدعا نیز، روایات معتبری است که این روز را به طور صریح و واضح، «یوم الله» معرفی می کنند. 👉
توضیح آنکه اصل «ایام الله» و ضرورت تعظیم و بزرگداشت آنها، در قرآن آمده و در این مطلب تردیدی نیست (طبق اصل اوّل). اکنون باید سراغ روایات معتبر برویم تا ببینیم مصداق «ایام الله» چه روزهایی است (طبق اصل دوّم).
❗️ این مسأله زمانی اهمیتی دوچندان می یابد که مشاهده می کنیم برخی اشکال می کنند که چرا شما شیعیان به جای اینکه مثلاً برای روز رحلت نبی اکرم (ص) یا شهادت امام علی (ع) یا شهادت حضرت زهرا (س) عزاداری کنید و این روزها را احیاء کنید، بیشتر روی تعظیم و بزرگداشت ایام محرم تأکید می کنید؟!
〽️ در جواب باید گفت معیار ما سنّت معتبر (قولی و فعلی) پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است. خود ایشان به ما فرموده اند که برای تعظیم ایام محرم، قیام و شهادت امام حسین (ع)، حساسیت و ارزش بیشتری قائل باشیم و حکمت این امر را نیز قطعاً خودشان بهتر از ما می دانند.
در ادامه، از باب نمونه به یک روایت معتبر – بر اساس مبانی حدیثی و رجالی ای که قبول داریم - اشاره می کنیم:
روایت (1)
- «عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيُّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ صَارَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَةٍ وَ غَمٍّ وَ جَزَعٍ وَ بُكَاءٍ دُونَ الْيَوْمِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ الْيَوْمِ الَّذِي مَاتَتْ فِيهِ فَاطِمَةُ (ع) وَ الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحَسینُ (ع) بِالسَّمِّ فَقَالَ إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ (ع) أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ الْأَيَّامِ» (علل الشرایع، ج 1، ص 225).
همان طور که در آخر این روایت مشاهده می کنیم، از حادثۀ کربلا و عاشورا - نه به «نهضت» یا «حماسه» و غیره -، بلکه به «یوم» تعبیر شده؛ زیرا کاملاً مشخص است که امام (ع) در مقام بیان مصداق برای قاعدۀ کلّیِ قرآنی (اصل دوّم) بوده اند؛ یعنی قرآن فرموده «ایام الله» را بزرگ بدارید، اما بیان ننموده که دقیقاً چه روزی مصداق آن «ایام الله» است، اما روایت مذکور به طور خاص، روز شهادت امام حسین (ع) را به عنوان یکی از مهمترین مصادیق و نمونه های «ایام الله» مشخّص و تعیین نموده است: «يَوْمَ الْحُسَيْنِ (ع)».
🔅 جالب آنکه این تعبیر «یوم»، فقط برای امام حسین (ع) به کار برده شده، اما برای سایر روزها حتی رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) یا شهادت امام علی (ع)، «یوم» وارد نشده است و همین امر، بیانگر عظمت و شرافت خاصّ این روز نسبت به سایر مناسبت ها بوده و ضرورت احیاء و بزرگداشت این روزها را به عنوان «ایّام الله» آشکار می سازد. ضمن اینکه در روایت مورد بحث، مصیبت امام حسین (ع) در مقایسه با دیگر مصائب، بزرگتر و عظیم تر شمرده شده است.
لازم به ذکر است که روایت های موجود در این باب، مختصّ منابع شیعی نیست، بلکه باید گفت این اخبار اگر در منابع اهل سنّت بیشتر از مصادر ما نیامده باشد، کمتر نیامده است! در ادامه به یکی از همین روایات متعدد، اشاره خواهیم نمود.
🔘 ادامه دارد...
📽 مطارحات فی الفکر والعقیدة: ان یوم الحسین (ع) من ایام الله.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
✅ @alhaydarii_fa
@estedlale_ma
🔺 به چه دلیل شهادت امام حسین (ع) از «ایّام الله» است؟!
... (بخش دوم)
✅ دلیل دوم: سیرۀ عملی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در بزرگداشت شهادت امام حسین (ع)
🔹 دومین دلیل که اثبات می کند شهادت امام حسین (ع) و ایام محرّم یکی از بزرگترین مصادیق «ایام الله» است و به همین دلیل باید به بهترین شکل تعظیم شود، سیرۀ عملی پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) می باشد؛ به این معنا که وقتی رفتار و عمل ایشان را مطالعه و مشاهده می کنیم، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه آن گونه که ایام شهادت اباعبدالله (ع) را مهم و بزرگ می داشتند، سایر روزها و مناسبت ها را در این حدّ تعظیم نمی فرمودند. رحلت یا شهادت هیچ پیامبر و امامی، در نظر مبارک اهل بیت (ع) در این مرتبه از عظمت و اهمیت نبوده است. به بیان دیگر، از ارزش بسیار زیاد و جایگاه بی نظیری که ائمه (ع) برای این ایام و ذکر مصیبت های آن قائل بودند، می فهمیم که این روزها، مصداق همان «ایام اللهِ» قرآنی است که باید دائماً یادآوری و تکرار شود: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اَلله»؛ ابراهیم/ 5.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
به نقل از کانال آیت الله سید کمال حیدری
@estedlale_ma
... (بخش دوم)
✅ دلیل دوم: سیرۀ عملی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در بزرگداشت شهادت امام حسین (ع)
🔹 دومین دلیل که اثبات می کند شهادت امام حسین (ع) و ایام محرّم یکی از بزرگترین مصادیق «ایام الله» است و به همین دلیل باید به بهترین شکل تعظیم شود، سیرۀ عملی پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) می باشد؛ به این معنا که وقتی رفتار و عمل ایشان را مطالعه و مشاهده می کنیم، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه آن گونه که ایام شهادت اباعبدالله (ع) را مهم و بزرگ می داشتند، سایر روزها و مناسبت ها را در این حدّ تعظیم نمی فرمودند. رحلت یا شهادت هیچ پیامبر و امامی، در نظر مبارک اهل بیت (ع) در این مرتبه از عظمت و اهمیت نبوده است. به بیان دیگر، از ارزش بسیار زیاد و جایگاه بی نظیری که ائمه (ع) برای این ایام و ذکر مصیبت های آن قائل بودند، می فهمیم که این روزها، مصداق همان «ایام اللهِ» قرآنی است که باید دائماً یادآوری و تکرار شود: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اَلله»؛ ابراهیم/ 5.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
به نقل از کانال آیت الله سید کمال حیدری
@estedlale_ma
روایت (2)
🔸 از جمله روایاتی که در همین زمینه و در منابع اهل سنّت آمده، خبری است از نُجَيّ حضرمي که از پدرش چنین نقل نموده:
- «انه سار مع علي رضي الله عنه وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين فنادى على اصبر أباعبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وإذا عيناه تذرفان قلت يا نبي الله أغضبك أحد ما شأن عينيك تفيضان قال بل قام من عندي جبريل عليه السلام قيل فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات قال فقال هل لك ان أشمك من تربته قلت نعم قال فمد يده فقبض قبضه من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني ان فاضتا»؛ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 446، ح 648.
✳️ (هنگام رفتن به صفّين در ركاب علي عليه السلام، ناگهان در نقطهاي به نام نينوا با صداي بلند فرمود: اي أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش! و اين جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسيدم: اين سخن از كجا است؟ فرمود: روزي بر پيامبر خدا ص وارد شدم، ديدم چشمان مباركش اشك آلود است. عرض كردم: اي رسول خدا! آيا كسي شما را ناراحت كرده است كه گريه ميكنيد؟ فرمودند: لحظاتي پیش، جبرئيل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسين ع در كنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آيا ميل داري مقداري از تربتش را ببوئي و ببيني؟ گفتم: بلي. دستش را دراز كرد، و مشتي از خاك سرزميني كه حسين ع در آن به شهادت مي رسد را به من داد، نتوانستم تحمّل كنم و جلوي اشكم را بگيرم تا سرازیر نشود).
🛑 هيثمي دربارۀ اعبتار این روایت می گوید: «رواه أحمد وأبو يعلى والبزاز والطبراني ورجاله ثقات ولم ينفرد نجى بهذا»؛ الصواعق المحرقة، أحمد بن حجر هيثمي، ص 193 (اين خبر را احمد و ابويعلي و بزاز و طبراني روايت نمودهاند و تمام رجال آن ثقه هستند و علاوه بر نجیّ، اين روايت را ديگران نيز نقل کرده اند».
👈 نکتۀ قابل توجه دربارۀ روایت فوق این است که وقتی رسول خدا (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) را - آن هم پیش از وقوع - می شنود یکچنین حالتی پیدا می کند و نمی تواند جلوی سرازیری اشک خودش را بگیرد. حال فکر کنید اگر نبی اکرم (ص) ذبح شدن نوه و جگرگوشۀ خود - که سید جوانان اهل بهشت است - را با چشم خود می دید، چه حالی به او دست می داد و چطور به گریه و زاری می پرداخت! با توجه به مضمون این حدیث، ما اگر شب و روز برای سید الشهداء (ع) گریه کنیم، برای آن نصّ و دلیل شرعی داریم. وقتی رسول الله (ص) برای امام حسین (ع) اینقدر متأثر و غمگین و گریان می شوند، ما چطور می توانیم ساکت و بی تفاوت باشیم؟! 👉
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
@estedlale_ma
🔸 از جمله روایاتی که در همین زمینه و در منابع اهل سنّت آمده، خبری است از نُجَيّ حضرمي که از پدرش چنین نقل نموده:
- «انه سار مع علي رضي الله عنه وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين فنادى على اصبر أباعبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وإذا عيناه تذرفان قلت يا نبي الله أغضبك أحد ما شأن عينيك تفيضان قال بل قام من عندي جبريل عليه السلام قيل فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات قال فقال هل لك ان أشمك من تربته قلت نعم قال فمد يده فقبض قبضه من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني ان فاضتا»؛ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 446، ح 648.
✳️ (هنگام رفتن به صفّين در ركاب علي عليه السلام، ناگهان در نقطهاي به نام نينوا با صداي بلند فرمود: اي أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش! و اين جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسيدم: اين سخن از كجا است؟ فرمود: روزي بر پيامبر خدا ص وارد شدم، ديدم چشمان مباركش اشك آلود است. عرض كردم: اي رسول خدا! آيا كسي شما را ناراحت كرده است كه گريه ميكنيد؟ فرمودند: لحظاتي پیش، جبرئيل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسين ع در كنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آيا ميل داري مقداري از تربتش را ببوئي و ببيني؟ گفتم: بلي. دستش را دراز كرد، و مشتي از خاك سرزميني كه حسين ع در آن به شهادت مي رسد را به من داد، نتوانستم تحمّل كنم و جلوي اشكم را بگيرم تا سرازیر نشود).
🛑 هيثمي دربارۀ اعبتار این روایت می گوید: «رواه أحمد وأبو يعلى والبزاز والطبراني ورجاله ثقات ولم ينفرد نجى بهذا»؛ الصواعق المحرقة، أحمد بن حجر هيثمي، ص 193 (اين خبر را احمد و ابويعلي و بزاز و طبراني روايت نمودهاند و تمام رجال آن ثقه هستند و علاوه بر نجیّ، اين روايت را ديگران نيز نقل کرده اند».
👈 نکتۀ قابل توجه دربارۀ روایت فوق این است که وقتی رسول خدا (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) را - آن هم پیش از وقوع - می شنود یکچنین حالتی پیدا می کند و نمی تواند جلوی سرازیری اشک خودش را بگیرد. حال فکر کنید اگر نبی اکرم (ص) ذبح شدن نوه و جگرگوشۀ خود - که سید جوانان اهل بهشت است - را با چشم خود می دید، چه حالی به او دست می داد و چطور به گریه و زاری می پرداخت! با توجه به مضمون این حدیث، ما اگر شب و روز برای سید الشهداء (ع) گریه کنیم، برای آن نصّ و دلیل شرعی داریم. وقتی رسول الله (ص) برای امام حسین (ع) اینقدر متأثر و غمگین و گریان می شوند، ما چطور می توانیم ساکت و بی تفاوت باشیم؟! 👉
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
@estedlale_ma
روایت (3)
🔹 در روایت معتبر دیگری از امام رضا (ع) نقل شده است:
- «يا ابن شبيب ان كنت باكيا لشئ فابك للحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام فانه ذبح كما يذبح الكبش وقتل معه من أهل بيته ثمانيه عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون ولقد بكت السموات السبع والارضون لقتله»؛ عیون اخبار الرضا ع، ج 2، ص 68
✳️ (ای پسر شبیب اگر می خواهی برای کسی گریه کنی، برای حسین بن علی (ع) گریه کن! چرا که سرش بریده شد همان طور که سر گوسفند را می برند و همراه او هشتاد نفر از اهل خانواده و یارانش – که در روز زیمن نظیری برای آنها وجود نداشت – کشته شدند و آسمان هفتگانه و زمین به خاطر قتل او گریستند).
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
@estedlale_ma
🔹 در روایت معتبر دیگری از امام رضا (ع) نقل شده است:
- «يا ابن شبيب ان كنت باكيا لشئ فابك للحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام فانه ذبح كما يذبح الكبش وقتل معه من أهل بيته ثمانيه عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون ولقد بكت السموات السبع والارضون لقتله»؛ عیون اخبار الرضا ع، ج 2، ص 68
✳️ (ای پسر شبیب اگر می خواهی برای کسی گریه کنی، برای حسین بن علی (ع) گریه کن! چرا که سرش بریده شد همان طور که سر گوسفند را می برند و همراه او هشتاد نفر از اهل خانواده و یارانش – که در روز زیمن نظیری برای آنها وجود نداشت – کشته شدند و آسمان هفتگانه و زمین به خاطر قتل او گریستند).
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
@estedlale_ma
〽️ نتیجۀ بحث
از مجموعۀ بحث ها و دلایل قرآنی و روایی ای که بیان نمودیم، و با توجه به کثرت اخباری که در منابع شیعه و سنّی دربارۀ عظمت مصیبت امام حسین (ع) و اهمیت فوق العادۀ این ایام رسیده، انسان قطع پیدا می کند به اینکه روز شهادت امام حسین (ع) مصداق بارز «ایام الله» بوده و برای مصائب و رنج هایی که بر حضرت وارد شده، نظیری در طول تاریخ نمی توان پیدا کرد؛ به همین جهت باید با همۀ توان تلاش کرد تا احیاء و بزرگداشت این ایام به نیکوترین و پرشورترین شکلِ ممکن صورت بگیرد تا در پرتو پیام ها و دستاوردهای جاودانۀ این حماسۀ بزرگ دینی، انسانی و تاریخی، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه سایر بشریّت هم بهره مند گردند.
👈 بنابراین هر کس که در تعظیم و تکریم ایام محرّم و عزاداری برای سید الشهداء (ع) – که از مهمترین و برجسته ترین شعائر دینی و الهی محسوب می شود - تلاش و مشارکت کند، به تصریح قرآن کریم این عمل نشانۀ تقوای قلب اوست: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اَللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى اَلْقُلُوبِ»؛ حج/ 32 (و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانۀ تقواى دلهاست). 👉
📽 مطارحات فی الفکر والعقیدة: ان یوم الحسین (ع) من ایام الله.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
@estedlale_ma
از مجموعۀ بحث ها و دلایل قرآنی و روایی ای که بیان نمودیم، و با توجه به کثرت اخباری که در منابع شیعه و سنّی دربارۀ عظمت مصیبت امام حسین (ع) و اهمیت فوق العادۀ این ایام رسیده، انسان قطع پیدا می کند به اینکه روز شهادت امام حسین (ع) مصداق بارز «ایام الله» بوده و برای مصائب و رنج هایی که بر حضرت وارد شده، نظیری در طول تاریخ نمی توان پیدا کرد؛ به همین جهت باید با همۀ توان تلاش کرد تا احیاء و بزرگداشت این ایام به نیکوترین و پرشورترین شکلِ ممکن صورت بگیرد تا در پرتو پیام ها و دستاوردهای جاودانۀ این حماسۀ بزرگ دینی، انسانی و تاریخی، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه سایر بشریّت هم بهره مند گردند.
👈 بنابراین هر کس که در تعظیم و تکریم ایام محرّم و عزاداری برای سید الشهداء (ع) – که از مهمترین و برجسته ترین شعائر دینی و الهی محسوب می شود - تلاش و مشارکت کند، به تصریح قرآن کریم این عمل نشانۀ تقوای قلب اوست: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اَللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى اَلْقُلُوبِ»؛ حج/ 32 (و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانۀ تقواى دلهاست). 👉
📽 مطارحات فی الفکر والعقیدة: ان یوم الحسین (ع) من ایام الله.
#امام_شناسی
#امام_حسین
#قیام_و_نهضت_حسینی
@estedlale_ma
⚠️تفکر شمر را بشناسید
کان شَمِر بن ذي الجَوْشَن يقول بعد الصلاة: اللَّهمّ إنك تعلم أني شريف فاغفر لي.فقال له: كيف يغفر الله لك و قد أعنت على قتل ابن رسول الله؟ فقال: ويحك كيف نصنع؟ إن أمراءنا هؤلاء أمرونا بأمر، فلم نخالفهم، و لو خالفناهم كنا شرا من هذه الحمر!
📚 تهذيب تاريخ دمشق 6/ 340. ذهبی، تاريخالإسلام،ج5،ص:126، زرکلی، الأعلام،ج3،ص:175
شمر بعد از نماز می گفت: خدایا! تو مى دانى که من فرد شریفی هستم، پس مرا بیامرز!
راوى (أبو إسحاق السبيعي) گوید: به او گفتم: چگونه از خدا انتظار دارى که تو را ببخشد، در حالى که تو فرزند دختر رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را به قتل رسانده اى؟
شمر در پاسخ گفت: تو چه مى گویى؟ چه کار باید مى کردم؟ آنان که به ما امر کردند، امیران ما هستند و اگر ما مخالفت مى کردیم، از این خران هم پست تر می بودیم [زیرا که امیران ما واجب الاطاعه هستند.]
◼️مراقب باشیم تاریخ تکرار نشود!
@sohof2
@Estedlale_ma
کان شَمِر بن ذي الجَوْشَن يقول بعد الصلاة: اللَّهمّ إنك تعلم أني شريف فاغفر لي.فقال له: كيف يغفر الله لك و قد أعنت على قتل ابن رسول الله؟ فقال: ويحك كيف نصنع؟ إن أمراءنا هؤلاء أمرونا بأمر، فلم نخالفهم، و لو خالفناهم كنا شرا من هذه الحمر!
📚 تهذيب تاريخ دمشق 6/ 340. ذهبی، تاريخالإسلام،ج5،ص:126، زرکلی، الأعلام،ج3،ص:175
شمر بعد از نماز می گفت: خدایا! تو مى دانى که من فرد شریفی هستم، پس مرا بیامرز!
راوى (أبو إسحاق السبيعي) گوید: به او گفتم: چگونه از خدا انتظار دارى که تو را ببخشد، در حالى که تو فرزند دختر رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را به قتل رسانده اى؟
شمر در پاسخ گفت: تو چه مى گویى؟ چه کار باید مى کردم؟ آنان که به ما امر کردند، امیران ما هستند و اگر ما مخالفت مى کردیم، از این خران هم پست تر می بودیم [زیرا که امیران ما واجب الاطاعه هستند.]
◼️مراقب باشیم تاریخ تکرار نشود!
@sohof2
@Estedlale_ma
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 تفسیر متفاوت آیت الله حیدری درباره آیه "الرجال قوامون علی النساء"
🔅 زنان امروزی به دلیل رشد فکری و فرهنگی، در مقایسه با گذشته، حق بیشتری در تصمیم گیری های فردی، خانوادگی و اجتماعی دارند!
#فایل_های_تصویری
#مسائل_و_حقوق_زنان_در_اسلام
✅ @estedlale_ma
🔅 زنان امروزی به دلیل رشد فکری و فرهنگی، در مقایسه با گذشته، حق بیشتری در تصمیم گیری های فردی، خانوادگی و اجتماعی دارند!
#فایل_های_تصویری
#مسائل_و_حقوق_زنان_در_اسلام
✅ @estedlale_ma
باز هم فاجعه ای دیگر از ملحدین بی سواد ...🤐🤐
وقتی سواد ندارید شبهه طرح نکنید
این پیشنهاد برادرانه ماست 👊👊
تا مضحکه نشوید 👌
✍پاسخ کوبنده ی ما را در پست بعدی دنبال کنید
🔴کانال تقابُل استدلال
(رسوایی ملحدین)
🔜 @Estedlale_ma
وقتی سواد ندارید شبهه طرح نکنید
این پیشنهاد برادرانه ماست 👊👊
تا مضحکه نشوید 👌
✍پاسخ کوبنده ی ما را در پست بعدی دنبال کنید
🔴کانال تقابُل استدلال
(رسوایی ملحدین)
🔜 @Estedlale_ma
استدلال ما
باز هم فاجعه ای دیگر از ملحدین بی سواد ...🤐🤐 وقتی سواد ندارید شبهه طرح نکنید این پیشنهاد برادرانه ماست 👊👊 تا مضحکه نشوید 👌 ✍پاسخ کوبنده ی ما را در پست بعدی دنبال کنید 🔴کانال تقابُل استدلال (رسوایی ملحدین) 🔜 @Estedlale_ma
🔺نسبت مطلبی غیر علمی به امام صادق ع توسط ملحدان
ملحدان به اتکای روایتی مدعی شده اند که بنا بر نظر امام صادق ع شکر هیچ ضرری ندارد، و این را اشتباه فاحش علمی دانسته اند.
سند روایت مورد استناد ملحدان چنین است👇👇
«محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن عبد العزيز العبدي قال قال أبو عبد الله عليهالسلام لئن كان الجبن يضر من كل شيء ولا ينفع فإن السكر ينفع من كل شيء ولا يضر من شيء» (الكافي، ط - الإسلامية، ج6، ص: 333؛ المحاسن، ج2، ص: 500 با همین طریق)
چنانکه روشن است ملحدان مانند همیشه هر جا که بخواهند از بحث های سندی و محتوایی سندی و محتوایی احادیث غفلت می کنند.😁
بررسی:
1️⃣ سند این روایت مشکل دارد، و راوی اصلی آن تضعیف شده است. (رجال النجاشي، ص: 244)
👈پس این حدیث ضعیف است.
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، العلامة المجلسي، ج 22 ص 163
👌گفتنی است در این باب روایی در کافی «باب السکر» (باب شکر) مطالب مختلفی در مورد شکر وجود دارد. و در برخی از روایات این باب اشاره به تجربه موفق برخی در مداوا با برخی از ترکیب ها با شکر ذکر شده است. و حتی گاه به کلمات طبیبان قدیم نیز اشاره شده است.
🔻با این وجود عموم اخبار باب ضعف سندی دارند، و باید در برخورد با مطالب نادر آن محتاط بود. برای نمونه ما اکثر روایات این باب «مجهول» و «مرسل» ذکر شده که از انواع ضعف سند است.
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، العلامة المجلسي، ج22 ص 164-165
2️⃣ اما گذشته از سند، متن روایت مورد استناد ملحدان هم اشکالات و ابهامات مهمی دارد، که نسبت مطلب ادعایی را به امام صادق ع با مشکل جدی مواجه می کند:
1- بنا بر برداشت ملحدان در این روایت شکر سراسر سود دانسته شده، در حالی که روایت این مطلب را منوط به این کرده که پنیر سراسر ضرر شمرده شده. و این خلاف روایات دیگر است. چرا که در روایاتی سخن از آن است که سود و ضرر پنیر هر یک شرایطی دارد، و در روایاتی میل برخی از امامان به پنیر، و یا فوایدی یرای آن ذکر شده است. (نک: المحاسن، ج2، ص: 495-497 باب الجبن؛ الكافي، ج6، ص: 340 باب الجبن و الجوز)
2- اصلاً در این روایت معلوم نیست حکم قطعی به مطلب بالا شده باشد. چون می گوید اگر پنیر به همه چیز ضرر بزند، شکر به همه چیز سود می دهد. دانسته نیست این عبارت به مناسبت چه مطلب و نظریه ای گفته شده، ولی آن چه که قطعی تر به نظر می آید این است که روایت می خواهد بگوید شدت سود و ضرر پنیر و شکر با هم نسبت عکس دارد. در روایت دیگری بدون ذکر سند بعد از ذکر تعابیر مشابه روایت بالا ضرر پنیر این ذکر شده که موجب ضعف می شود. (المحاسن، ج2، ص: 464)
3- اگر گفته شود در این روایت سود و ضرر پنیر و شکر کاملاً مطلق ذکر شده است، در برابر می گوییم اخباری به نحو عام حتی برای هر دارویی ضرری ذکر می کند. (الكافي، ط - الإسلامية، ج8، ص: 273) و یا حتی چیزی مانند شراب که در آیات و روایات سراسر از آن نهی و تحذیر شده، ممکن است منافعی دارد، ولی ضرر و گناهش بسیار بیشتر است. (بقره: 219)
4- ملحد 👈به اقتضای ذهنیت خودش از شکر، مفید دانستن شکر را اشتباه فاحش علمی می داند. در حالی که ساخت و ترکیب سکر (شکر) و مصداقش در آن دوره با شکر متداول امروزی فرق های مهمی دارد، و میزان سود و ضرر هر یک باید مجزا آزمایش و بررسی شود.
🔴 کانال تقابُل استدلال
(رسوایی ملحدان)
🔜 @Estedlale_ma
ملحدان به اتکای روایتی مدعی شده اند که بنا بر نظر امام صادق ع شکر هیچ ضرری ندارد، و این را اشتباه فاحش علمی دانسته اند.
سند روایت مورد استناد ملحدان چنین است👇👇
«محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن عبد العزيز العبدي قال قال أبو عبد الله عليهالسلام لئن كان الجبن يضر من كل شيء ولا ينفع فإن السكر ينفع من كل شيء ولا يضر من شيء» (الكافي، ط - الإسلامية، ج6، ص: 333؛ المحاسن، ج2، ص: 500 با همین طریق)
چنانکه روشن است ملحدان مانند همیشه هر جا که بخواهند از بحث های سندی و محتوایی سندی و محتوایی احادیث غفلت می کنند.😁
بررسی:
1️⃣ سند این روایت مشکل دارد، و راوی اصلی آن تضعیف شده است. (رجال النجاشي، ص: 244)
👈پس این حدیث ضعیف است.
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، العلامة المجلسي، ج 22 ص 163
👌گفتنی است در این باب روایی در کافی «باب السکر» (باب شکر) مطالب مختلفی در مورد شکر وجود دارد. و در برخی از روایات این باب اشاره به تجربه موفق برخی در مداوا با برخی از ترکیب ها با شکر ذکر شده است. و حتی گاه به کلمات طبیبان قدیم نیز اشاره شده است.
🔻با این وجود عموم اخبار باب ضعف سندی دارند، و باید در برخورد با مطالب نادر آن محتاط بود. برای نمونه ما اکثر روایات این باب «مجهول» و «مرسل» ذکر شده که از انواع ضعف سند است.
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، العلامة المجلسي، ج22 ص 164-165
2️⃣ اما گذشته از سند، متن روایت مورد استناد ملحدان هم اشکالات و ابهامات مهمی دارد، که نسبت مطلب ادعایی را به امام صادق ع با مشکل جدی مواجه می کند:
1- بنا بر برداشت ملحدان در این روایت شکر سراسر سود دانسته شده، در حالی که روایت این مطلب را منوط به این کرده که پنیر سراسر ضرر شمرده شده. و این خلاف روایات دیگر است. چرا که در روایاتی سخن از آن است که سود و ضرر پنیر هر یک شرایطی دارد، و در روایاتی میل برخی از امامان به پنیر، و یا فوایدی یرای آن ذکر شده است. (نک: المحاسن، ج2، ص: 495-497 باب الجبن؛ الكافي، ج6، ص: 340 باب الجبن و الجوز)
2- اصلاً در این روایت معلوم نیست حکم قطعی به مطلب بالا شده باشد. چون می گوید اگر پنیر به همه چیز ضرر بزند، شکر به همه چیز سود می دهد. دانسته نیست این عبارت به مناسبت چه مطلب و نظریه ای گفته شده، ولی آن چه که قطعی تر به نظر می آید این است که روایت می خواهد بگوید شدت سود و ضرر پنیر و شکر با هم نسبت عکس دارد. در روایت دیگری بدون ذکر سند بعد از ذکر تعابیر مشابه روایت بالا ضرر پنیر این ذکر شده که موجب ضعف می شود. (المحاسن، ج2، ص: 464)
3- اگر گفته شود در این روایت سود و ضرر پنیر و شکر کاملاً مطلق ذکر شده است، در برابر می گوییم اخباری به نحو عام حتی برای هر دارویی ضرری ذکر می کند. (الكافي، ط - الإسلامية، ج8، ص: 273) و یا حتی چیزی مانند شراب که در آیات و روایات سراسر از آن نهی و تحذیر شده، ممکن است منافعی دارد، ولی ضرر و گناهش بسیار بیشتر است. (بقره: 219)
4- ملحد 👈به اقتضای ذهنیت خودش از شکر، مفید دانستن شکر را اشتباه فاحش علمی می داند. در حالی که ساخت و ترکیب سکر (شکر) و مصداقش در آن دوره با شکر متداول امروزی فرق های مهمی دارد، و میزان سود و ضرر هر یک باید مجزا آزمایش و بررسی شود.
🔴 کانال تقابُل استدلال
(رسوایی ملحدان)
🔜 @Estedlale_ma
🔻طرفداران کوروش تصویری از ترافیک جاده های شمالی را به دروغ،به عنوان تجمع مردم در مسیر پاسارگاد جا میزنند!
وقتی تعداد مسافران #تایلند و #آنتالیا از #پاسارگاد بیشتر است باید هم اینچنین مذبوحانه دروغ بافت...
✅ @estedlale_ma
وقتی تعداد مسافران #تایلند و #آنتالیا از #پاسارگاد بیشتر است باید هم اینچنین مذبوحانه دروغ بافت...
✅ @estedlale_ma
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 آیا حکومت امام زمان (ع) با کشتار شروع می شود یا با پذیرش خود مردم؟!
#آیت_سید_کمال_حیدری
#فایل_های_تصویری
#امام_زمان_ع
✅ @estedlale_ma
#آیت_سید_کمال_حیدری
#فایل_های_تصویری
#امام_زمان_ع
✅ @estedlale_ma
در پاسخ به متونِ کپی پیستیِ ملحدین
در کانال نقد الحاد اثبات کردیم که اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد به طریق اولویت صفر خواهد بود.
بنگرید: ( t.me/Naghde_Elhad/4703 )
⚠️با ما همراه باشید..
@estedlale_ma
در کانال نقد الحاد اثبات کردیم که اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد به طریق اولویت صفر خواهد بود.
بنگرید: ( t.me/Naghde_Elhad/4703 )
⚠️با ما همراه باشید..
@estedlale_ma
استدلال ما
در پاسخ به متونِ کپی پیستیِ ملحدین در کانال نقد الحاد اثبات کردیم که اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد به طریق اولویت صفر خواهد بود. بنگرید: ( t.me/Naghde_Elhad/4703…
.
پاسخ به ملحدینِ کپی پیستی
|قسمت اول|
بعد از اینکه پیچیدگی حیات و پروتئین ها را در کانال نقد الحاد اثبات نموده و عرض کردیم که:
اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد به طریق اولویت صفر خواهد بود.
بنگرید: ( t.me/Naghde_Elhad/4703 )
که خوشبختانه بعد از مدت ها یکی از کانال های ملحدین سعی در پاسخ به آن بر آمد که در این نوشتار به نقد و بررسی آن پرداخته و سعی داریم با نگاه بیطرفانه به این قضیه بنگریم.
با ما همراه باشید.
1⃣ در پاسخ به پیچیدگی گفتهاند:
«انتخاب انباشتی چند مرحله ای پاسخ این پیچیدگی است»:
درحالی که:
👈 ۱. محاسبات ما برای اولین «پلی پپتید*» و پروتئین بود، وقتی سخن از اولین و ابتدائی ترین به میان می آید دگر جایی برای طرح انتخاب انباشتی نیست؛ زیرا اول باید، اولین مولکول پلی پپتید بوجود آمده و انتخاب شود سپس آن پیچیدگیِ مفروض انباشت شود، و حال آنکه قبل از وجود اولین «پلی پیتید» اساسا چیزی برای انباشت شدن وجود ندارد.
👈 ۲. یکی دیگر از ایرادات نوشتارِ کلیشهایِ ملحدین، اینست که اساسا انتخاب انباشتی؛ صفات مطلوب انتخاب شده توسط انتخاب طبیعی را در نظر میگیرد، در حالی که برای پروتئین ها توالی نامطلوب، محکوم به شکست بوده وتنها احتمال نامطلوبِ چینش یک آمینواسید در جایگاهی مشخص ۱۹ برابر آمینو اسید مطلوب میباشد! (چون به طور معمول ۲۰ نوع آمینو اسید در پروتئین ها وجود دارد)
که این، جدای از احتمالات سرسام آور و پیچیدهی تاخوردن پروتئین میباشد.
2⃣ دومین جوابشان: «از لحاظ بیوشیمیائی شکل گیری پروتئین تصادفی نیست»(!)
و حال آنکه این مطلب زمانی صادق خواهد بود که پس از شکل گیری کاملِ سلولها باشد..!
صد البته سلول ها در central dogma بر اساس توالی منظم و مشخص [ملحدین ناخودآگاه نظم در طبیعت را اثبات کرده اند!] کدون mRNA بوسیلهی ریبوزوم پروتئین میسازد، وتا خوردن پروتئین(folding) یا در شرایط سیتوسل یا در چپرونین ها رخ میدهد(برای اطلاعات بیشتر به کتب بیوشیمی مراجعه کنید)
اما چیزی که ملحدین در نظر نگرفته اند اینست که:
👈 ۱) در شرایط ابتدائی، برای تشکیل پروتئین ها چنین مسیری وجود نداشته
👈 ۲) بعضی از اجزای این مسیر، خود باز هم از پروتئین ساخته شده اند!!
- برای مثال:
خود ریبوزوم از پروتئین های ریبوزومی و rRNA ها تشکیل شده است.[۱]
3⃣ سومین جوابشان: «تعداد زیاد پروتئین را دلیل بر نیاز نبودن اختصاصیت پروتئین ها به حساب آورده است» (!)
متاسفانه ملحدین هر بار که دهان بر سخن راندن میکنند بیشتر رسوا میشوند که نشان از سواد کم ملحدین میباشد
•زیرا:
👈 ۱. درست که تعداد پروتئین ها زیاد میباشد اما دومینهای(قسمتی از ساختار پروتئین که جدا از قسمت های دیگر تا میخورد[۲]) خاص پروتئین ها اغلب عملکرد مشابهی دارند و این دومین ها در پروتئین های متفاوت شبیه هم میباشند که به آن قطعات قابل تعویض گویند[۳]
👈 ۲. هر سلول نیاز به پروتئین های خاص خود دارد. مثلا سلول های ماهیچه ای نیاز به «اکتین میوزین» بیشتری دارند. اگر بصورت تصادفی پروتئین های زیادی شکل بگیرند، مهم نیست!
مهم عملکردی و اختصاصی بودن آن برای ارگانیسم است.
پس اینکه بگوئیم تعداد زیاد پروتئین ها دلیل رد پیچیدگی تشکیل آنهاست بسی اشتباهیست عظیم!⛔️
زیرا هر توالی عملکردی نیست وهر توالیِ عملکردی برای تمام ارگانیسم ها نیز مورد نیاز نیست؛ مثلا تولید فراوان پروتئین های حساس به نور در کفِ دست غیرعقلانیست، چنین پروتئین هائی باید در چشم تولید شوند.
چون علاوه بر بافت تولیدی، محل پروتئین در خود سلول هم بخشی دیگر از سطح عملکردی میباشد.👇
📜 when multiple proteins are active within the same environment, they mutually affect each other, and may form functional networks. This is the second level of function, the cellular level, and it is also affected by the expression levels of the proteins and their localization in the cell.[۴]
4⃣ چهارمین ایراد که وارد کردند؛ محاسبهی حیات به فرم امروزی بوده!
اما ما ساده ترین فرم و پروتئین هائی به طول ۱۰۰ آمینو اسید و...را نیز قبلا بررسی کرده ایم👇
- بنگرید: t.me/Naghde_Elhad/4503
پس این ایرادشان نیز باطل است.
ادامه دارد ...
......................
......................
پاسخ به ملحدینِ کپی پیستی
|قسمت اول|
بعد از اینکه پیچیدگی حیات و پروتئین ها را در کانال نقد الحاد اثبات نموده و عرض کردیم که:
اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد به طریق اولویت صفر خواهد بود.
بنگرید: ( t.me/Naghde_Elhad/4703 )
که خوشبختانه بعد از مدت ها یکی از کانال های ملحدین سعی در پاسخ به آن بر آمد که در این نوشتار به نقد و بررسی آن پرداخته و سعی داریم با نگاه بیطرفانه به این قضیه بنگریم.
با ما همراه باشید.
1⃣ در پاسخ به پیچیدگی گفتهاند:
«انتخاب انباشتی چند مرحله ای پاسخ این پیچیدگی است»:
درحالی که:
👈 ۱. محاسبات ما برای اولین «پلی پپتید*» و پروتئین بود، وقتی سخن از اولین و ابتدائی ترین به میان می آید دگر جایی برای طرح انتخاب انباشتی نیست؛ زیرا اول باید، اولین مولکول پلی پپتید بوجود آمده و انتخاب شود سپس آن پیچیدگیِ مفروض انباشت شود، و حال آنکه قبل از وجود اولین «پلی پیتید» اساسا چیزی برای انباشت شدن وجود ندارد.
👈 ۲. یکی دیگر از ایرادات نوشتارِ کلیشهایِ ملحدین، اینست که اساسا انتخاب انباشتی؛ صفات مطلوب انتخاب شده توسط انتخاب طبیعی را در نظر میگیرد، در حالی که برای پروتئین ها توالی نامطلوب، محکوم به شکست بوده وتنها احتمال نامطلوبِ چینش یک آمینواسید در جایگاهی مشخص ۱۹ برابر آمینو اسید مطلوب میباشد! (چون به طور معمول ۲۰ نوع آمینو اسید در پروتئین ها وجود دارد)
که این، جدای از احتمالات سرسام آور و پیچیدهی تاخوردن پروتئین میباشد.
2⃣ دومین جوابشان: «از لحاظ بیوشیمیائی شکل گیری پروتئین تصادفی نیست»(!)
و حال آنکه این مطلب زمانی صادق خواهد بود که پس از شکل گیری کاملِ سلولها باشد..!
صد البته سلول ها در central dogma بر اساس توالی منظم و مشخص [ملحدین ناخودآگاه نظم در طبیعت را اثبات کرده اند!] کدون mRNA بوسیلهی ریبوزوم پروتئین میسازد، وتا خوردن پروتئین(folding) یا در شرایط سیتوسل یا در چپرونین ها رخ میدهد(برای اطلاعات بیشتر به کتب بیوشیمی مراجعه کنید)
اما چیزی که ملحدین در نظر نگرفته اند اینست که:
👈 ۱) در شرایط ابتدائی، برای تشکیل پروتئین ها چنین مسیری وجود نداشته
👈 ۲) بعضی از اجزای این مسیر، خود باز هم از پروتئین ساخته شده اند!!
- برای مثال:
خود ریبوزوم از پروتئین های ریبوزومی و rRNA ها تشکیل شده است.[۱]
3⃣ سومین جوابشان: «تعداد زیاد پروتئین را دلیل بر نیاز نبودن اختصاصیت پروتئین ها به حساب آورده است» (!)
متاسفانه ملحدین هر بار که دهان بر سخن راندن میکنند بیشتر رسوا میشوند که نشان از سواد کم ملحدین میباشد
•زیرا:
👈 ۱. درست که تعداد پروتئین ها زیاد میباشد اما دومینهای(قسمتی از ساختار پروتئین که جدا از قسمت های دیگر تا میخورد[۲]) خاص پروتئین ها اغلب عملکرد مشابهی دارند و این دومین ها در پروتئین های متفاوت شبیه هم میباشند که به آن قطعات قابل تعویض گویند[۳]
👈 ۲. هر سلول نیاز به پروتئین های خاص خود دارد. مثلا سلول های ماهیچه ای نیاز به «اکتین میوزین» بیشتری دارند. اگر بصورت تصادفی پروتئین های زیادی شکل بگیرند، مهم نیست!
مهم عملکردی و اختصاصی بودن آن برای ارگانیسم است.
پس اینکه بگوئیم تعداد زیاد پروتئین ها دلیل رد پیچیدگی تشکیل آنهاست بسی اشتباهیست عظیم!⛔️
زیرا هر توالی عملکردی نیست وهر توالیِ عملکردی برای تمام ارگانیسم ها نیز مورد نیاز نیست؛ مثلا تولید فراوان پروتئین های حساس به نور در کفِ دست غیرعقلانیست، چنین پروتئین هائی باید در چشم تولید شوند.
چون علاوه بر بافت تولیدی، محل پروتئین در خود سلول هم بخشی دیگر از سطح عملکردی میباشد.👇
📜 when multiple proteins are active within the same environment, they mutually affect each other, and may form functional networks. This is the second level of function, the cellular level, and it is also affected by the expression levels of the proteins and their localization in the cell.[۴]
4⃣ چهارمین ایراد که وارد کردند؛ محاسبهی حیات به فرم امروزی بوده!
اما ما ساده ترین فرم و پروتئین هائی به طول ۱۰۰ آمینو اسید و...را نیز قبلا بررسی کرده ایم👇
- بنگرید: t.me/Naghde_Elhad/4503
پس این ایرادشان نیز باطل است.
ادامه دارد ...
......................
......................
Telegram
نقد الحاد و آتـِـئیسمــ 🚫
🔹 پیچیدگی باورنکردنی برای پیدایش اولین سلول!
- احتمال ایجاد تصادفیِ فقط یک پروتئین چقدر است؟
- آیا می دانید که احتمال پیدایش ساده ترین شکل حیات به صورت طبیعی بسیار نزدیک به صفر هست؟ اگر پاسختان خیر هست، حتما این کلیپ را با شرح جذاب «دکتر استوارت واکویچز»…
- احتمال ایجاد تصادفیِ فقط یک پروتئین چقدر است؟
- آیا می دانید که احتمال پیدایش ساده ترین شکل حیات به صورت طبیعی بسیار نزدیک به صفر هست؟ اگر پاسختان خیر هست، حتما این کلیپ را با شرح جذاب «دکتر استوارت واکویچز»…
استدلال ما
. پاسخ به ملحدینِ کپی پیستی |قسمت اول| بعد از اینکه پیچیدگی حیات و پروتئین ها را در کانال نقد الحاد اثبات نموده و عرض کردیم که: اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد…
.
|قسمت دوم|
قسمت آخر
5⃣ایراد بعدی که وارد کرده اند، همزمانی بودن بسیاری از پیشامد هاست!
👈اما ساخت پلی پپتید حتی در پروکاریوتها که ساده تر است شامل مراحل:
۱. تشکیل کمپلکس
۲. شروع مراحل طویل سازی
۳. مرحله ی دوم طویل سازی
۴. مرحله جابه جائی
۵. خاتمه است. [۵]
و این مراحل هیچگاه همزمان رخ نمی دهند⛔️
بلکه تا یک مرحله تمام نشده باشد، وارد مرحلهی بعد نمیشود، این مراحل برای پروکاریوت ها که ساده تر اند وجود دارد.
در ابتدای حیات چون چنین کمپلکس هائی وجود نداشت، یا وجود خود ساختار کمپلکس ها (شامل ریبوزوم و...) ازپروتئین ها بوده، چاره ای جز محاسبه ی تشکیل تصادفی توالی ها نداریم!
پس این ایراد هم به هیچ وجه وارد نیست!❌
پینوشت ها:
*به زنجیره آمینواسید ها که با پیوند پپتیدی به یکدیگر متصل شده اند، پلی پپتید گویند.
منابع:
📗[۱]: زیست شناسی سلولی مولکولی لودیش،ج۱،ص۱۵۸.
📕[۲][۳]:The Evolution of Molecular Biology Academic Press (2018)
📘[۴]:INTRODUCTION TO PROTEINS STRUCTURE, FUNCTION, AND MOTION ,p22
📙[۵]:بیولوژی سلولی ومولکولی،دکتر محمد نژاد ،ص۲۶۴-۲۶۷.
با ما رسوائی ملحدین را ببینید
تقابل استدلال محلی برای چالش سواد ملحدین
@estedlale_ma
|قسمت دوم|
قسمت آخر
5⃣ایراد بعدی که وارد کرده اند، همزمانی بودن بسیاری از پیشامد هاست!
👈اما ساخت پلی پپتید حتی در پروکاریوتها که ساده تر است شامل مراحل:
۱. تشکیل کمپلکس
۲. شروع مراحل طویل سازی
۳. مرحله ی دوم طویل سازی
۴. مرحله جابه جائی
۵. خاتمه است. [۵]
و این مراحل هیچگاه همزمان رخ نمی دهند⛔️
بلکه تا یک مرحله تمام نشده باشد، وارد مرحلهی بعد نمیشود، این مراحل برای پروکاریوت ها که ساده تر اند وجود دارد.
در ابتدای حیات چون چنین کمپلکس هائی وجود نداشت، یا وجود خود ساختار کمپلکس ها (شامل ریبوزوم و...) ازپروتئین ها بوده، چاره ای جز محاسبه ی تشکیل تصادفی توالی ها نداریم!
پس این ایراد هم به هیچ وجه وارد نیست!❌
پینوشت ها:
*به زنجیره آمینواسید ها که با پیوند پپتیدی به یکدیگر متصل شده اند، پلی پپتید گویند.
منابع:
📗[۱]: زیست شناسی سلولی مولکولی لودیش،ج۱،ص۱۵۸.
📕[۲][۳]:The Evolution of Molecular Biology Academic Press (2018)
📘[۴]:INTRODUCTION TO PROTEINS STRUCTURE, FUNCTION, AND MOTION ,p22
📙[۵]:بیولوژی سلولی ومولکولی،دکتر محمد نژاد ،ص۲۶۴-۲۶۷.
با ما رسوائی ملحدین را ببینید
تقابل استدلال محلی برای چالش سواد ملحدین
@estedlale_ma
استدلال ما
در پاسخ به متونِ کپی پیستیِ ملحدین در کانال نقد الحاد اثبات کردیم که اگر احتمالِ ایجاد تصادفیِ یک پروتئینِ ساده صفر میباشد لزوما احتمال ایجاد تصادفیِ حیات که بسیار پیچیده تر از یک پروتئین ساده میباشد به طریق اولویت صفر خواهد بود. بنگرید: ( t.me/Naghde_Elhad/4703…
✋ ملحدین کپی پیستی هیچ گاه از بین نمیروند، بلکه از کانالی به کانال دیگر منتقل میشوند!😂
حالا نمیدانیم کدام اول مطلب را کپی کرده است!😁
اما کپی و پیست را اگر از ملحدین بگیرید، باید بساطشان را جمع کرده و به دهکدهشان کوچ کنند!
تجربه نشان داده اگر میخواهی یک ملحد موفق در فضای مجازی باشی، باید بتوانی در یک دقیقه ده مطلب را هم زمان کپی کنی😂
@estedlale_ma
حالا نمیدانیم کدام اول مطلب را کپی کرده است!😁
اما کپی و پیست را اگر از ملحدین بگیرید، باید بساطشان را جمع کرده و به دهکدهشان کوچ کنند!
تجربه نشان داده اگر میخواهی یک ملحد موفق در فضای مجازی باشی، باید بتوانی در یک دقیقه ده مطلب را هم زمان کپی کنی😂
@estedlale_ma
ملحدین فعلا از بین نخواهند رفت
بلکه جهل خود را از پستی به پست دیگر
انتقال میدهند😂
🔽پاسخ در پست بعد
👇👇👇👇
@estedlale_Ma
بلکه جهل خود را از پستی به پست دیگر
انتقال میدهند😂
🔽پاسخ در پست بعد
👇👇👇👇
@estedlale_Ma
در جواب به گزافه گویی یکی از ملحدین در خصوص اینکه امام قصد داشته است با یزید بیعت کنید!!
و اما جواب کوبنده ما👊👊
🔸قسمت اول 🔴
انّي لَأَرجو أن يَكونَ رَأيُ أخي رَحِمَهُ اللّهُ فِي المُوادَعَةِ، ورَأيي في جِهادِ الظَّلَمَةِ رُشدا وسَدادا، فَالصَقوا بِالأَرضِ وأخفُوا الشَّخصَ، وَاكتُمُوا الهَوى، وَاحتَرِسوا مِنَ الأَظِنّاءِ ما دامَ ابنُ هِندٍ حَيّا
من اميد دارم كه رأى برادرم در صلح، و رأى من در جهاد با ستمگران، استوار باشد. پس، حركتى نكنيد، خود را پنهان و قصدتان را پوشيده بداريد و خود را از شكّ جاسوسان، مصمون نگه دارید تا اینکه معاویه، بمیرد✅👌
و نکته بسیار جالب اینجاست که یک عالم سنی مذهب در مورد این ماجرا چنین نظری دارد👊👇
1⃣قَد وَقَعَ في بَعضِ النُّسَخِ ، أنَّ الحُسَينَ عليه السلام قالَ لِعُمَرَ بنِ سَعدٍ : دَعوني أمضي إلَى المَدينَةِ أو إلى يَزيدَ، فَأَضَعُ يَدي في يَدِهِ، ولا يَصِحُّ ذلِكَ عَنهُ، فَإِنَّ عُقبَةَ بنَ سِمعانَ قالَ : صَحِبتُ الحُسَينَ عليه السلام مِنَ المَدينَةِ إلَى العِراقِ، ولَم أزَل مَعَهُ إلى أن قُتِلَ، وَاللَّهِ، ما سَمِعتُهُ قالَ ذلِك
تذكرة الخواصّ : در برخى نسخ ها آمده است كه حسين عليه السلام به عمر بن سعد فرمود : «يا بگذاريد كه به مدينه باز گردم، يا نزد يزيد بروم و دست در دستش بگذارم» . اين، سخن درستى نيست؛ زيرا عُقبَة بن سَمْعان ، گفته است : من از مدينه تا عراق، همراه حسين عليه السلام بودم و همواره تا هنگام شهادتش، او را همراهى كردم؛ امّا به خدا سوگند اين سخن را از او نشنيدم
👈👈و اما گفته ابن سمعان به این گونه است::
عَن عُقبَةَ بنِ سِمعانَ قالَ : صَحِبتُ حُسَينا، فَخَرَجتُ مَعَهُ مِنَ المَدينَةِ إلى مَكَّةَ، ومِن مَكَّةَ إلَى العِراقِ، ولَم اُفارِقهُ حَتّى قُتِلَ، ولَيسَ مِن مُخاطَبَتِهِ النّاسَ كَلِمَةٌ بِالمَدينَةِ ، ولا بِمَكَّةَ، ولا فِي الطَّريقِ، ولا بِالعِراقِ، ولا في عَسكَرٍ إلى يَومِ مَقتَلِهِ إلّا وقَد سَمِعتُها. ألا وَاللّهِ، ما أعطاهُم ما يَتَذاكَرُ النّاسُ وما يَزعُمونَ؛ مِن أن يَضَعَ يَدَهُ في يَدِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ، ولا أن يُسَيِّروهُ إلى ثَغرٍ مِن ثُغورِ المُسلِمينَ، ولكِنَّهُ قالَ : دَعوني فَلَأَذهَبُ في هذِهِ الأَرضِ العَريضَةِ حَتّى نَنظُرَ ما يَصيرُ أمرُ النّاسِ 👉👉
عُقبَة بن سَمْعان نقل كرد كه: همراه حسين عليه السلام بودم و با او از مدينه به مكّه، و از مكّه به عراق آمدم و تا هنگام شهادتش از او جدا نشدم و كلمه اى با مردم، چه در مدينه، چه در مكّه، چه در راه، چه در عراق و چه در ميان لشكر تا روز شهادتش، سخن نگفت، جز آن كه من، آن را شنيدم. بدانيد كه ـ به خدا سوگند ـ ، حسين عليه السلام، آنچه را كه مردم مى گويند و مى پندارند، به آنان، واگذار نكرد. حسین، نه گفت كه [مى خواهد] دست در دست يزيد بن معاويه بگذارد، و نه خواست كه او را به مرزى از مرزهاى مسلمانان بفرستند؛ بلكه فرمود: «مرا وا بگذاريد كه در اين زمين پهناور بروم تا ببينم كه كار مردم ، به كجا مى انجامد».
و اما نکته بعدی این است که
خبری که میگوید امام علیه السلام به عمر بن سعد چنین شرایطی را گذاشته آشفته است زیرا که خبرهای ضد خبر فوق هم وجود دارد 😁😁
✅✅برای مثال نمونه زیر را بخوانید
انّي لا اُبايِعُ لَهُ أبَدا؛ لأَِنَّ الأَمرَ إنَّما كانَ لي مِن بَعدِ أخِي الحَسَنِ عليه السلام، فَصَنَعَ مُعاوِيَةُ ما صَنَعَ، وحَلَفَ لِأَخِي الحَسَنِ عليه السلام أنَّهُ لا يَجعَلُ الخِلافَةَ لِأَحَدٍ مِن بَعدِهِ مِن وُلدِهِ، وأن يَرُدَّها إلَيَّ إن كُنتُ حَيّا ، فَإِن كانَ مُعاوِيَةُ قَد خَرَجَ مِن دُنياهُ ولَم يَفِ لي ولا لأَِخِي الحَسَنِ عليه السلام بِما كانَ ضَمِنَ فَقَد وَاللّهِ أتانا ما لا قِوامَ لَنا بِهِ. اُنظُر ابا بَكرٍ أنّى اُبايِعُ لِيَزيدَ، ويَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ مُعلِنُ الفِسقِ، يَشرَبُ الخَمرَ ويَلعَبُ بِالكِلابِ وَالفُهودِ، ويُبغِضُ بَقِيَّةَ آلِ الرَّسولِ، لا وَاللّهِ لا يَكونُ ذلِكَ أبَدا.
هرگز با يزيد، بيعت نمى كنم؛ چرا كه حكومت، پس از برادرم حسن، حقّ من است. معاويه هر چه خواست كرد، با اين كه براى برادرم حسن، سوگند ياد كرده بود كه پس از خود، خلافت را به كسى از فرزندانش نسپارد و چنانچه من زنده بودم، به من باز گردانَد. حال اگر معاويه از دنيا رفته و به عهد خود با من و برادرم حسن، وفا نكرده، ـ به خدا سوگند ـ با ما كارى كرده كه ما را توان تحمّلش نيست. اى ابو بكر ! من با يزيد، كه فسق و فجورش آشكار است، شراب مى خورد، سگباز و بوزينه باز است و با خاندان پيامبر، دشمنى مى كند، بيعت كنم؟! به خدا سوگند ، هرگز بيعت نمى كنم.
ادامه مطلب در پست بعدی👇
📚✍تذکرۀ الخواص، ج 3، ص 390
📘📔انساب الاشراف، ج 3، ص 366 الثاقب فی المناقب، ص 322
📚📕الفتوح، ج 5، ص 11. مقتل الحسین، ج 1، ص 181
🔰@estedlale_Ma
و اما جواب کوبنده ما👊👊
🔸قسمت اول 🔴
انّي لَأَرجو أن يَكونَ رَأيُ أخي رَحِمَهُ اللّهُ فِي المُوادَعَةِ، ورَأيي في جِهادِ الظَّلَمَةِ رُشدا وسَدادا، فَالصَقوا بِالأَرضِ وأخفُوا الشَّخصَ، وَاكتُمُوا الهَوى، وَاحتَرِسوا مِنَ الأَظِنّاءِ ما دامَ ابنُ هِندٍ حَيّا
من اميد دارم كه رأى برادرم در صلح، و رأى من در جهاد با ستمگران، استوار باشد. پس، حركتى نكنيد، خود را پنهان و قصدتان را پوشيده بداريد و خود را از شكّ جاسوسان، مصمون نگه دارید تا اینکه معاویه، بمیرد✅👌
و نکته بسیار جالب اینجاست که یک عالم سنی مذهب در مورد این ماجرا چنین نظری دارد👊👇
1⃣قَد وَقَعَ في بَعضِ النُّسَخِ ، أنَّ الحُسَينَ عليه السلام قالَ لِعُمَرَ بنِ سَعدٍ : دَعوني أمضي إلَى المَدينَةِ أو إلى يَزيدَ، فَأَضَعُ يَدي في يَدِهِ، ولا يَصِحُّ ذلِكَ عَنهُ، فَإِنَّ عُقبَةَ بنَ سِمعانَ قالَ : صَحِبتُ الحُسَينَ عليه السلام مِنَ المَدينَةِ إلَى العِراقِ، ولَم أزَل مَعَهُ إلى أن قُتِلَ، وَاللَّهِ، ما سَمِعتُهُ قالَ ذلِك
تذكرة الخواصّ : در برخى نسخ ها آمده است كه حسين عليه السلام به عمر بن سعد فرمود : «يا بگذاريد كه به مدينه باز گردم، يا نزد يزيد بروم و دست در دستش بگذارم» . اين، سخن درستى نيست؛ زيرا عُقبَة بن سَمْعان ، گفته است : من از مدينه تا عراق، همراه حسين عليه السلام بودم و همواره تا هنگام شهادتش، او را همراهى كردم؛ امّا به خدا سوگند اين سخن را از او نشنيدم
👈👈و اما گفته ابن سمعان به این گونه است::
عَن عُقبَةَ بنِ سِمعانَ قالَ : صَحِبتُ حُسَينا، فَخَرَجتُ مَعَهُ مِنَ المَدينَةِ إلى مَكَّةَ، ومِن مَكَّةَ إلَى العِراقِ، ولَم اُفارِقهُ حَتّى قُتِلَ، ولَيسَ مِن مُخاطَبَتِهِ النّاسَ كَلِمَةٌ بِالمَدينَةِ ، ولا بِمَكَّةَ، ولا فِي الطَّريقِ، ولا بِالعِراقِ، ولا في عَسكَرٍ إلى يَومِ مَقتَلِهِ إلّا وقَد سَمِعتُها. ألا وَاللّهِ، ما أعطاهُم ما يَتَذاكَرُ النّاسُ وما يَزعُمونَ؛ مِن أن يَضَعَ يَدَهُ في يَدِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ، ولا أن يُسَيِّروهُ إلى ثَغرٍ مِن ثُغورِ المُسلِمينَ، ولكِنَّهُ قالَ : دَعوني فَلَأَذهَبُ في هذِهِ الأَرضِ العَريضَةِ حَتّى نَنظُرَ ما يَصيرُ أمرُ النّاسِ 👉👉
عُقبَة بن سَمْعان نقل كرد كه: همراه حسين عليه السلام بودم و با او از مدينه به مكّه، و از مكّه به عراق آمدم و تا هنگام شهادتش از او جدا نشدم و كلمه اى با مردم، چه در مدينه، چه در مكّه، چه در راه، چه در عراق و چه در ميان لشكر تا روز شهادتش، سخن نگفت، جز آن كه من، آن را شنيدم. بدانيد كه ـ به خدا سوگند ـ ، حسين عليه السلام، آنچه را كه مردم مى گويند و مى پندارند، به آنان، واگذار نكرد. حسین، نه گفت كه [مى خواهد] دست در دست يزيد بن معاويه بگذارد، و نه خواست كه او را به مرزى از مرزهاى مسلمانان بفرستند؛ بلكه فرمود: «مرا وا بگذاريد كه در اين زمين پهناور بروم تا ببينم كه كار مردم ، به كجا مى انجامد».
و اما نکته بعدی این است که
خبری که میگوید امام علیه السلام به عمر بن سعد چنین شرایطی را گذاشته آشفته است زیرا که خبرهای ضد خبر فوق هم وجود دارد 😁😁
✅✅برای مثال نمونه زیر را بخوانید
انّي لا اُبايِعُ لَهُ أبَدا؛ لأَِنَّ الأَمرَ إنَّما كانَ لي مِن بَعدِ أخِي الحَسَنِ عليه السلام، فَصَنَعَ مُعاوِيَةُ ما صَنَعَ، وحَلَفَ لِأَخِي الحَسَنِ عليه السلام أنَّهُ لا يَجعَلُ الخِلافَةَ لِأَحَدٍ مِن بَعدِهِ مِن وُلدِهِ، وأن يَرُدَّها إلَيَّ إن كُنتُ حَيّا ، فَإِن كانَ مُعاوِيَةُ قَد خَرَجَ مِن دُنياهُ ولَم يَفِ لي ولا لأَِخِي الحَسَنِ عليه السلام بِما كانَ ضَمِنَ فَقَد وَاللّهِ أتانا ما لا قِوامَ لَنا بِهِ. اُنظُر ابا بَكرٍ أنّى اُبايِعُ لِيَزيدَ، ويَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ مُعلِنُ الفِسقِ، يَشرَبُ الخَمرَ ويَلعَبُ بِالكِلابِ وَالفُهودِ، ويُبغِضُ بَقِيَّةَ آلِ الرَّسولِ، لا وَاللّهِ لا يَكونُ ذلِكَ أبَدا.
هرگز با يزيد، بيعت نمى كنم؛ چرا كه حكومت، پس از برادرم حسن، حقّ من است. معاويه هر چه خواست كرد، با اين كه براى برادرم حسن، سوگند ياد كرده بود كه پس از خود، خلافت را به كسى از فرزندانش نسپارد و چنانچه من زنده بودم، به من باز گردانَد. حال اگر معاويه از دنيا رفته و به عهد خود با من و برادرم حسن، وفا نكرده، ـ به خدا سوگند ـ با ما كارى كرده كه ما را توان تحمّلش نيست. اى ابو بكر ! من با يزيد، كه فسق و فجورش آشكار است، شراب مى خورد، سگباز و بوزينه باز است و با خاندان پيامبر، دشمنى مى كند، بيعت كنم؟! به خدا سوگند ، هرگز بيعت نمى كنم.
ادامه مطلب در پست بعدی👇
📚✍تذکرۀ الخواص، ج 3، ص 390
📘📔انساب الاشراف، ج 3، ص 366 الثاقب فی المناقب، ص 322
📚📕الفتوح، ج 5، ص 11. مقتل الحسین، ج 1، ص 181
🔰@estedlale_Ma
جواب کوبنده ما یه یاوه گویی ملحد بی سواد👇👇
🔸قسمت دوم 🔵
تاريخ الطبري عن حسّان بن فائد بن بكير العبسيّ :أشهَدُ أنَّ كِتابَ عُمَرَ بنِ سَعدٍ جاءَ إلى عُبَيدِ اللّهِ بنِ زِيادٍ وأنَا عِندَهُ، فَإِذا فيهِ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، أمّا بَعدُ، فَإِنّي حَيثُ نَزَلتُ بِالحُسَينِ بَعَثتُ إلَيهِ رَسولي، فَسَأَلتُهُ عَمّا أقدَمَهُ، وماذا يَطلُبُ ويَسأَلُ، فَقالَ: كَتَبَ إلَيَّ أهلُ هذِهِ البِلادِ وأتَتني رُسُلُهُم، فَسَأَلونِيَ القُدومَ فَفَعَلتُ؛ فَأَمّا إذ كَرِهوني، فَبَدا لَهُم غَيرُ ما أتَتني بِهِ رُسُلُهُم، فَأَنَا مُنصَرِفٌ عَنهُم.
تاريخ الطبرىـ به نقل از حسّان بن فائد بن بُكَير عَبَسى : گواهى مى دهم وقتى نامه عمر بن سعد به عبيد اللّه بن زياد رسيد، من آن جا بودم. در آن، نوشته بود : «به نام خداوند بخشنده مهربان. امّا بعد، هنگامى كه بر حسين عليه السلام فرود آمدم، پيكم را به سوى او فرستادم و از كار و مقصود و خواسته اش، جويا شدم. او گفت: اهالى اين سرزمين، به من نامه نوشته اند و فرستادگان آنها نزد من آمده، از من خواسته اند كه بيايم و من، آمده ام؛ امّا اكنون، اگر آمدن مرا خوش نمى دارند و از تصميمى كه فرستادگانشان برايم آورده بودند، منصرف شده اند، من نيز باز مى گردم»
خوب سوال ما این است در اینجا دقیقا امام کجا حرفی از بیعت با یزید زده است ؟؟🤔🤔
اتفاقا ماجرا وارونه است چرا که ابن زیاد نماینده بنی امیه در نامه به عمر بن سعد میگوید که👇👇
باید در مورد صلح با امام علیه السلام صحبت به عمل آوری✍✍
فَلَمّا قُرِئَ الكِتابُ عَلَى ابنِ زِيادٍ قالَ ... وكَتَبَ إلى عُمَرَ بنِ سَعدٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، أمّا بَعدُ ، فَقَد بَلَغَني كِتابُكَ، وفَهِمتُ ما ذَكَرتَ، فَاعرِض عَلَى الحُسَينِ أن يُبايِعَ لِيَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ هُوَ وجَميعُ أصحابِهِ، فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ رَأَينا رَأيَنا، وَالسَّلامُ
هنگامى كه نامه را براى ابن زياد خواندند، گفت : اكنون كه چنگال هايمان در او فرو رفته است اميد نجات دارد؛ ولى هيچ راه گريزى نيست. آن گاه عبيد اللّه بن زياد، به عمر بن سعد، نوشت : «به نام خداوند بخشنده مهربان . امّا بعد، نامه ات به من رسيد و آنچه را گفتى، فهميدم . به حسين، پيشنهاد بده كه خودش و همه يارانش با يزيد، بيعت كنند. چون چنين كرد، تصميم خود را مى گيريم والسّلام
نکته جالب این جاست در نقل هایی امده است بین مردم به عنوان شایعه پخش شده است 😃😅
فَتَحَدَّثَ النّاسُ بِذلِكَ، وشاعَ فيهِم مِن غَيرِ أن يَكونوا سَمِعوا مِن ذلِكَ شَيئا ولا عَلِموهُ
مردم، اين نقل قول ها را مى گويند و ميان آنان، رواج و شایع يافته است، بدون آن كه چيزى از محتوای ملاقات بین امام و عمرسعد، را شنيده باشند و يا دانسته باشند
📚✍تاریخ الطبری، ج 5، ص 411.
📕📒تاریخ الطبری، ج 5، ص 413.
@estedlale_Ma
🔸قسمت دوم 🔵
تاريخ الطبري عن حسّان بن فائد بن بكير العبسيّ :أشهَدُ أنَّ كِتابَ عُمَرَ بنِ سَعدٍ جاءَ إلى عُبَيدِ اللّهِ بنِ زِيادٍ وأنَا عِندَهُ، فَإِذا فيهِ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، أمّا بَعدُ، فَإِنّي حَيثُ نَزَلتُ بِالحُسَينِ بَعَثتُ إلَيهِ رَسولي، فَسَأَلتُهُ عَمّا أقدَمَهُ، وماذا يَطلُبُ ويَسأَلُ، فَقالَ: كَتَبَ إلَيَّ أهلُ هذِهِ البِلادِ وأتَتني رُسُلُهُم، فَسَأَلونِيَ القُدومَ فَفَعَلتُ؛ فَأَمّا إذ كَرِهوني، فَبَدا لَهُم غَيرُ ما أتَتني بِهِ رُسُلُهُم، فَأَنَا مُنصَرِفٌ عَنهُم.
تاريخ الطبرىـ به نقل از حسّان بن فائد بن بُكَير عَبَسى : گواهى مى دهم وقتى نامه عمر بن سعد به عبيد اللّه بن زياد رسيد، من آن جا بودم. در آن، نوشته بود : «به نام خداوند بخشنده مهربان. امّا بعد، هنگامى كه بر حسين عليه السلام فرود آمدم، پيكم را به سوى او فرستادم و از كار و مقصود و خواسته اش، جويا شدم. او گفت: اهالى اين سرزمين، به من نامه نوشته اند و فرستادگان آنها نزد من آمده، از من خواسته اند كه بيايم و من، آمده ام؛ امّا اكنون، اگر آمدن مرا خوش نمى دارند و از تصميمى كه فرستادگانشان برايم آورده بودند، منصرف شده اند، من نيز باز مى گردم»
خوب سوال ما این است در اینجا دقیقا امام کجا حرفی از بیعت با یزید زده است ؟؟🤔🤔
اتفاقا ماجرا وارونه است چرا که ابن زیاد نماینده بنی امیه در نامه به عمر بن سعد میگوید که👇👇
باید در مورد صلح با امام علیه السلام صحبت به عمل آوری✍✍
فَلَمّا قُرِئَ الكِتابُ عَلَى ابنِ زِيادٍ قالَ ... وكَتَبَ إلى عُمَرَ بنِ سَعدٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، أمّا بَعدُ ، فَقَد بَلَغَني كِتابُكَ، وفَهِمتُ ما ذَكَرتَ، فَاعرِض عَلَى الحُسَينِ أن يُبايِعَ لِيَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ هُوَ وجَميعُ أصحابِهِ، فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ رَأَينا رَأيَنا، وَالسَّلامُ
هنگامى كه نامه را براى ابن زياد خواندند، گفت : اكنون كه چنگال هايمان در او فرو رفته است اميد نجات دارد؛ ولى هيچ راه گريزى نيست. آن گاه عبيد اللّه بن زياد، به عمر بن سعد، نوشت : «به نام خداوند بخشنده مهربان . امّا بعد، نامه ات به من رسيد و آنچه را گفتى، فهميدم . به حسين، پيشنهاد بده كه خودش و همه يارانش با يزيد، بيعت كنند. چون چنين كرد، تصميم خود را مى گيريم والسّلام
نکته جالب این جاست در نقل هایی امده است بین مردم به عنوان شایعه پخش شده است 😃😅
فَتَحَدَّثَ النّاسُ بِذلِكَ، وشاعَ فيهِم مِن غَيرِ أن يَكونوا سَمِعوا مِن ذلِكَ شَيئا ولا عَلِموهُ
مردم، اين نقل قول ها را مى گويند و ميان آنان، رواج و شایع يافته است، بدون آن كه چيزى از محتوای ملاقات بین امام و عمرسعد، را شنيده باشند و يا دانسته باشند
📚✍تاریخ الطبری، ج 5، ص 411.
📕📒تاریخ الطبری، ج 5، ص 413.
@estedlale_Ma
ملحدینِ کپی پیستی هیچگاه از بین نمیروند!
بل از کانالی به کانال دیگر منتقل میشوند!
پاسخ این شبهه نخ نما که از وهابیت کپی شده است در پست زیر👇
دوستان خود را به مجموعه نقد الحاد و آتئیسمـْ دعوت کنید
تقابُـل استدلالـْـ
@estedlale_ma
بل از کانالی به کانال دیگر منتقل میشوند!
پاسخ این شبهه نخ نما که از وهابیت کپی شده است در پست زیر👇
دوستان خود را به مجموعه نقد الحاد و آتئیسمـْ دعوت کنید
تقابُـل استدلالـْـ
@estedlale_ma