#ولادت_رسول_اکرم.........💕
💞جبرئیلی که از او جلوه ی رب می ریزد
به زمین آمده و نُقل طرب می ریزد
دارد از نخل خبرهاش رُطب می ریزد
خنده از لعل لب «بنت وهب» می ریزد
آمنه ! پرچم توحید برافراشته ای
آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته ای
پیش گهواره ی خورشید ، قمرها جمع اند
ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع اند
بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع اند
جلوی بتکده ها باز تبرها جمع اند
ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند
لات و عزّی و هبل ، سجده کنان افتادند
«یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست
چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست
رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست
چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست
ای که در دلبری از ما ید طولی داری
«آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری»
هدف خلقتی و «خواجه ی لولاک» شدی
«انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی
یکی یک دانه ی حق ، محور افلاک شدی
در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی
ما که از باده ی پیغمبری ات مدهوشیم
فقط از جام تولای تو مِی می نوشیم
تا تو هستی به دل هیچ کسی غم نرسد
از کرمخانه ی تو هیچ زمان کم نرسد
به مقام تو که درک بنی آدم نرسد
پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد
شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی
به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی
آمدی امر نمایی که امیر است علی
ولی الله وَ مولای غدیر است علی
اوج فتنه بشود باز بصیر است علی
صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی
چه بلایی به سر اهل هنر آورده
ذوالفقارش که دمار از همه در آورده
«اوّل ما خلق الله» فقط نور تو بود
حامل وحی خدا خادم و مأمور تو بود
یکی از معجزه ها سبحه ی انگور تو بود
دوستی علی و فاطمه منشور تو بود
ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم
تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم
پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند
اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند
نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند
نوه هایت همگی سیّد و سرور ماندند
ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟
صاحب کوثری و حضرت زهرا داری
ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است
ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است
یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است
می نویسم که اویس قرنت را عشق است
بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی
حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی
زندگی تو که انواع بلاها را داشت
با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت
خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت
صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت
بُت پرستی که برای تو رجز می خواند
به خدا مال زدن نیست خودش می داند
ای که در شدّت غم «چهره ی بازی» داری
چون مسیحا چه دم روح نوازی داری
تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری
به فلانی و فلانی چه نیازی داری ؟!
کوری چشم حسودان زمین خورده و پست
افتخار تو همین بس که کلامت وحی است
عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد
قمر روی تو مهتاب عمل می آرد
خم ابروی تو محراب عمل می آرد
خاک پای تو زر ناب عمل می آرد
همه ی عشق من این است مسلمان توام
عجمی زاده و همشهری سلمان توام💞
شاعر:محمد فردوسی
@eshgam_saheb_zaman
💞جبرئیلی که از او جلوه ی رب می ریزد
به زمین آمده و نُقل طرب می ریزد
دارد از نخل خبرهاش رُطب می ریزد
خنده از لعل لب «بنت وهب» می ریزد
آمنه ! پرچم توحید برافراشته ای
آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته ای
پیش گهواره ی خورشید ، قمرها جمع اند
ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع اند
بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع اند
جلوی بتکده ها باز تبرها جمع اند
ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند
لات و عزّی و هبل ، سجده کنان افتادند
«یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست
چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست
رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست
چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست
ای که در دلبری از ما ید طولی داری
«آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری»
هدف خلقتی و «خواجه ی لولاک» شدی
«انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی
یکی یک دانه ی حق ، محور افلاک شدی
در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی
ما که از باده ی پیغمبری ات مدهوشیم
فقط از جام تولای تو مِی می نوشیم
تا تو هستی به دل هیچ کسی غم نرسد
از کرمخانه ی تو هیچ زمان کم نرسد
به مقام تو که درک بنی آدم نرسد
پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد
شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی
به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی
آمدی امر نمایی که امیر است علی
ولی الله وَ مولای غدیر است علی
اوج فتنه بشود باز بصیر است علی
صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی
چه بلایی به سر اهل هنر آورده
ذوالفقارش که دمار از همه در آورده
«اوّل ما خلق الله» فقط نور تو بود
حامل وحی خدا خادم و مأمور تو بود
یکی از معجزه ها سبحه ی انگور تو بود
دوستی علی و فاطمه منشور تو بود
ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم
تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم
پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند
اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند
نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند
نوه هایت همگی سیّد و سرور ماندند
ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟
صاحب کوثری و حضرت زهرا داری
ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است
ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است
یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است
می نویسم که اویس قرنت را عشق است
بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی
حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی
زندگی تو که انواع بلاها را داشت
با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت
خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت
صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت
بُت پرستی که برای تو رجز می خواند
به خدا مال زدن نیست خودش می داند
ای که در شدّت غم «چهره ی بازی» داری
چون مسیحا چه دم روح نوازی داری
تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری
به فلانی و فلانی چه نیازی داری ؟!
کوری چشم حسودان زمین خورده و پست
افتخار تو همین بس که کلامت وحی است
عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد
قمر روی تو مهتاب عمل می آرد
خم ابروی تو محراب عمل می آرد
خاک پای تو زر ناب عمل می آرد
همه ی عشق من این است مسلمان توام
عجمی زاده و همشهری سلمان توام💞
شاعر:محمد فردوسی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم........💕
💞زمین به لرزه در آمد، شکست کنگره ها
رها شدند خلایق ز بند سیطره ها
شبی که آتش آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها
صدای همهمه ی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها
شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهره ها
دوباره نور و طراوت به خانه ها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها
جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات
نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات
ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش
منجّمانِ مسلمانِ برق چشمانش
ز انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگی اش را کسی نمی داند
پیمبران اولوالعزم مات ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت
نماز نیمه شب و شور صوت قرآنش
اویس های قرن را ندیده عاشق کرد
تبسّم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد
به دست پاک محمّد کلید رضوانش
امیر و قافله سالار کاروانِ نجات
نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکّه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد
نماز شکر سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذان باران داد
نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر
در ابتدا به علی او شراب عرفان داد
تبسّمش به کسی چون بلال عزّت داد
مسیر اصلی دین را نشان انسان داد
چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلّی مهتاب روشن عرصات
نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطّهرش باشم
زمان نداد اجازه که مشق عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سر قرار وصال!
چه شد؟ نخواست که عمّر محضرش باشم
قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً
نشد که حلقه به گوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مست می جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار
قرار بوده که گریان دخترش باشم
شب گرفتن حاجت، زیارت عتبات
نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات💞
شاعر:وحید قاسمی
@eshgam_saheb_zaman
💞زمین به لرزه در آمد، شکست کنگره ها
رها شدند خلایق ز بند سیطره ها
شبی که آتش آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها
صدای همهمه ی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها
شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهره ها
دوباره نور و طراوت به خانه ها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها
جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات
نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات
ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش
منجّمانِ مسلمانِ برق چشمانش
ز انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگی اش را کسی نمی داند
پیمبران اولوالعزم مات ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت
نماز نیمه شب و شور صوت قرآنش
اویس های قرن را ندیده عاشق کرد
تبسّم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد
به دست پاک محمّد کلید رضوانش
امیر و قافله سالار کاروانِ نجات
نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکّه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد
نماز شکر سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذان باران داد
نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر
در ابتدا به علی او شراب عرفان داد
تبسّمش به کسی چون بلال عزّت داد
مسیر اصلی دین را نشان انسان داد
چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلّی مهتاب روشن عرصات
نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطّهرش باشم
زمان نداد اجازه که مشق عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سر قرار وصال!
چه شد؟ نخواست که عمّر محضرش باشم
قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً
نشد که حلقه به گوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مست می جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار
قرار بوده که گریان دخترش باشم
شب گرفتن حاجت، زیارت عتبات
نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات💞
شاعر:وحید قاسمی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم........💕
💞عاقبت زلف تو را باد بهم می ریزد
دل از این لطف خداداد بهم می ریزد
حرف شیرین شده، فرهاد بهم می ریزد
اینکه می آیی و رخساره بر افروخته ای
نکند باز دل غمزده ای سوخته ای
گیس آشفته کن ای یار، نوازش با من
تو فقط قبله ی من باش، نیایش با من
رحمت الواسعه بودن ز تو، خواهش با من
من همان طفل یتیمم که تو بابای منی
ماهی کوچک تو هستم و دریای منی
خالق اینبار چه ها ساخته با صورت تو
چارده مرتبه دل باخته با صورت تو
پرده از خویش بر انداخته با صورت تو
آمده مست و غزلخوان و صراحی در دست
جلوه ای کرد که از آن کمر کفر شکست
گفت ای بنده ی من، مست نشو، مهر بورز
به خم میکده پابست نشو، مهر بورز
کمتر از ذرّه نه ای، پست نشو، مهر بورز
"تا به خلوتگه خورشید" همین نزدیکی است
"اولین قبله ی توحید" همین نزدیکی است
چیست این، مستی بر آمده از تاک منست
نور من، طلعت تابنده ی افلاک منست
بنده ام، شاه همه، خواجه ی لولاک منست
او همان است که من مست شدم از جامش
می شود احمد و محمود و محمد نامش
آنکه با آمدنش قامت شیطان تا شد
باز در کاخ ستم زلزله ای برپا شد
زیر باران حجر، ابرهه ناپیدا شد
حضرت ختم رسل، احمدناالمختار است
رحمتُ الله و اشدّاءَ علی الکفّار است
او که بر دوش خودش مهر نبوت دارد
روی پیشانی خود نور رسالت دارد
روز محشر سند اذن شفاعت دارد
زَهَقَ الباطِل و جاءالحَق و توحید صفات
عالم آرا شده با صوم و صلات و صلوات
من کی ام، تازه مسلمان لب این آقا
سائل دلشده ی روز و شب این آقا
بنده ی خلق نکو و ادب این آقا
آنکه شاهان به کف پاش جبین می سایند
فقرا در نظرش محترم و آقایند
کاش می شد که به روی چمنش جان بدهیم
روی پاهای اویس قرنش جان بدهیم
یک شب از شوق حسین و حسنش جان بدهیم
آنکه شقّ القمرش سوره ی قرآن منست
بارها گفته علی، ماه نجف، جان منست
او به دختر چقدر عزّ و شرف بخشیده
به زن و خلقتش انگار هدف بخشیده
به دل سوخته ی شیعه شعف بخشیده
پیکر فاطمه را پای به سر می بوسید
دست زهرای خودش را چقدر می بوسید
گفت ای قوم، علی بعد پیمبر مولاست
حرمت عترت من، حرمت قرآن خداست
من رسولم، بخدا اجر رسالت زهراست
... وای وقتی که شود یاس پیمبر نیلی
کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی
امتت بعد تو آقا، به جگر آتش زد
دل زهرای شما را چقدر آتش زد
سرّ مستودع او را پس در آتش زد
یار و اغیار گواهند علی مظلوم است
در و دیوار گواهند علی مظلوم است💞
شاعر:امیر عظیمی
@eshgam_saheb_zaman
💞عاقبت زلف تو را باد بهم می ریزد
دل از این لطف خداداد بهم می ریزد
حرف شیرین شده، فرهاد بهم می ریزد
اینکه می آیی و رخساره بر افروخته ای
نکند باز دل غمزده ای سوخته ای
گیس آشفته کن ای یار، نوازش با من
تو فقط قبله ی من باش، نیایش با من
رحمت الواسعه بودن ز تو، خواهش با من
من همان طفل یتیمم که تو بابای منی
ماهی کوچک تو هستم و دریای منی
خالق اینبار چه ها ساخته با صورت تو
چارده مرتبه دل باخته با صورت تو
پرده از خویش بر انداخته با صورت تو
آمده مست و غزلخوان و صراحی در دست
جلوه ای کرد که از آن کمر کفر شکست
گفت ای بنده ی من، مست نشو، مهر بورز
به خم میکده پابست نشو، مهر بورز
کمتر از ذرّه نه ای، پست نشو، مهر بورز
"تا به خلوتگه خورشید" همین نزدیکی است
"اولین قبله ی توحید" همین نزدیکی است
چیست این، مستی بر آمده از تاک منست
نور من، طلعت تابنده ی افلاک منست
بنده ام، شاه همه، خواجه ی لولاک منست
او همان است که من مست شدم از جامش
می شود احمد و محمود و محمد نامش
آنکه با آمدنش قامت شیطان تا شد
باز در کاخ ستم زلزله ای برپا شد
زیر باران حجر، ابرهه ناپیدا شد
حضرت ختم رسل، احمدناالمختار است
رحمتُ الله و اشدّاءَ علی الکفّار است
او که بر دوش خودش مهر نبوت دارد
روی پیشانی خود نور رسالت دارد
روز محشر سند اذن شفاعت دارد
زَهَقَ الباطِل و جاءالحَق و توحید صفات
عالم آرا شده با صوم و صلات و صلوات
من کی ام، تازه مسلمان لب این آقا
سائل دلشده ی روز و شب این آقا
بنده ی خلق نکو و ادب این آقا
آنکه شاهان به کف پاش جبین می سایند
فقرا در نظرش محترم و آقایند
کاش می شد که به روی چمنش جان بدهیم
روی پاهای اویس قرنش جان بدهیم
یک شب از شوق حسین و حسنش جان بدهیم
آنکه شقّ القمرش سوره ی قرآن منست
بارها گفته علی، ماه نجف، جان منست
او به دختر چقدر عزّ و شرف بخشیده
به زن و خلقتش انگار هدف بخشیده
به دل سوخته ی شیعه شعف بخشیده
پیکر فاطمه را پای به سر می بوسید
دست زهرای خودش را چقدر می بوسید
گفت ای قوم، علی بعد پیمبر مولاست
حرمت عترت من، حرمت قرآن خداست
من رسولم، بخدا اجر رسالت زهراست
... وای وقتی که شود یاس پیمبر نیلی
کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی
امتت بعد تو آقا، به جگر آتش زد
دل زهرای شما را چقدر آتش زد
سرّ مستودع او را پس در آتش زد
یار و اغیار گواهند علی مظلوم است
در و دیوار گواهند علی مظلوم است💞
شاعر:امیر عظیمی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم.......💕
💞بر باد داده عاشقی خاكسترم را
وقتی تو را دیدم زدم قیدِ سرم را
ایل و تبارم عاشق ایل و تبارت
نذرِ تو كردم والدین و همسرم را
با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم
فطرس شدم دادی به من بال و پرم را
باید برای عاشقی تَركِ قرن كرد
من آمدم اینجا ببینم دلبرم را
كویِ تو را جارو زدم با اشك و مژگان
از من نگیر این دیده یِ رُفتگرم را
گریه نشانِ قلبِ پاك و صاف باشد
از دست دادم مدتی چشمِ ترم را
غارِ حرا ذاتش همان گوشه نشینی ست
باید كمی خلوت كنم دور و برم را
پرسید كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟
گفتی نگه دار احترامِ دخترم را
گفتی كه این خانه همان عرش برین است
گفتی فقط حیدر امیرالمؤمنین است💞
شاعر:رضا قربانی
@eshgam_saheb_zaman
💞بر باد داده عاشقی خاكسترم را
وقتی تو را دیدم زدم قیدِ سرم را
ایل و تبارم عاشق ایل و تبارت
نذرِ تو كردم والدین و همسرم را
با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم
فطرس شدم دادی به من بال و پرم را
باید برای عاشقی تَركِ قرن كرد
من آمدم اینجا ببینم دلبرم را
كویِ تو را جارو زدم با اشك و مژگان
از من نگیر این دیده یِ رُفتگرم را
گریه نشانِ قلبِ پاك و صاف باشد
از دست دادم مدتی چشمِ ترم را
غارِ حرا ذاتش همان گوشه نشینی ست
باید كمی خلوت كنم دور و برم را
پرسید كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟
گفتی نگه دار احترامِ دخترم را
گفتی كه این خانه همان عرش برین است
گفتی فقط حیدر امیرالمؤمنین است💞
شاعر:رضا قربانی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم.........💕
💞شهدِ عشقت از ازل در کام دلها ریخته
این محبت را به دلها حق تعالی ریخته
آتشِ آتشکده خاموش گشت و در عوض
آتشِ عشق تو در دلها سراپا ریخته
بر ندارم سر اگر از سجدهء شکرش رواست
کاین محبت را خدا در سینۀ ما ریخته
زیرِ گامت وقتِ میلادت زمین لرزید سخت
پس نبوده بی سبب گر طاقِ کسری ریخته
نیست بی علت که ما اینگونه از خود بیخودیم
دستِ حق در جامِ ما شُربِ طهورا ریخته
اول خلقت خدا هنگام خلقِ روی تو
نقش رویت را به عشق روی زهرا ریخته
دورهء ظلمت سر آمد شد جمالت جلوه گر
مکه از فیض وجودِ پاکِ تو شد مفتخر
وعدهء ادیان تحقق یافت و موعود شد
سرزمین مکه هم بی تابِ این مولود شد
انتظار حق تعالی هم به پایانش رسید
بین مخلوق خدا تقدیر ، آنچه بود شد
مثل خورشیدی دلِ ارض و سما را گرم کرد
دلبری آمد که محبوب دلِ معبود شد
نور رویش خانه های ظلم را تاریک کرد
خانۀ سفیانیان یوم الابد نابود شد
دورهء ظلمت سر آمد تیرگی از یاد رفت
حرکت دنیا به سمتِ روشنی مشهود شد
دامن بنت وهب شد چشمۀ فیض خدا
دشمن فرزند او مغضوب شد مطرود شد
آمده تا که شود انگار ختم المرسلین
جان دو عالم فدای رحمت للعالمین
مکه از روز ازل در بیعت پیغمبر است
فاطمه میراث دارِ این زمین تا آخر است
مکه هم مثل مدینه خانۀ زهرای ماست
کعبه خود مشغول گردیدن به دور مادر است
می زند عالم همه فریاد که حق با علیست
هر که این فریاد را نشنیده تا حالا کر است
شک نکن این آرزو آخر محقق می شود
حقِّ کعبه یک اذانِ کامل و روشنگر است
می رسد روزی که آوایِ موءذن زاده ها
می رسد آنجا به گوش از روز هم روشن تر است
بعد از آن بر منبرِ کعبه اذان شیعیان
اولش الله اکبر آخرش یا حیدر است
ملک پیغمبر به دست شیعه افتد زودِ زود
یک نفس باقیست تا نابودیِ آل سعود💞
شاعر:مهدی مقیمی
@eshgam_saheb_zaman
💞شهدِ عشقت از ازل در کام دلها ریخته
این محبت را به دلها حق تعالی ریخته
آتشِ آتشکده خاموش گشت و در عوض
آتشِ عشق تو در دلها سراپا ریخته
بر ندارم سر اگر از سجدهء شکرش رواست
کاین محبت را خدا در سینۀ ما ریخته
زیرِ گامت وقتِ میلادت زمین لرزید سخت
پس نبوده بی سبب گر طاقِ کسری ریخته
نیست بی علت که ما اینگونه از خود بیخودیم
دستِ حق در جامِ ما شُربِ طهورا ریخته
اول خلقت خدا هنگام خلقِ روی تو
نقش رویت را به عشق روی زهرا ریخته
دورهء ظلمت سر آمد شد جمالت جلوه گر
مکه از فیض وجودِ پاکِ تو شد مفتخر
وعدهء ادیان تحقق یافت و موعود شد
سرزمین مکه هم بی تابِ این مولود شد
انتظار حق تعالی هم به پایانش رسید
بین مخلوق خدا تقدیر ، آنچه بود شد
مثل خورشیدی دلِ ارض و سما را گرم کرد
دلبری آمد که محبوب دلِ معبود شد
نور رویش خانه های ظلم را تاریک کرد
خانۀ سفیانیان یوم الابد نابود شد
دورهء ظلمت سر آمد تیرگی از یاد رفت
حرکت دنیا به سمتِ روشنی مشهود شد
دامن بنت وهب شد چشمۀ فیض خدا
دشمن فرزند او مغضوب شد مطرود شد
آمده تا که شود انگار ختم المرسلین
جان دو عالم فدای رحمت للعالمین
مکه از روز ازل در بیعت پیغمبر است
فاطمه میراث دارِ این زمین تا آخر است
مکه هم مثل مدینه خانۀ زهرای ماست
کعبه خود مشغول گردیدن به دور مادر است
می زند عالم همه فریاد که حق با علیست
هر که این فریاد را نشنیده تا حالا کر است
شک نکن این آرزو آخر محقق می شود
حقِّ کعبه یک اذانِ کامل و روشنگر است
می رسد روزی که آوایِ موءذن زاده ها
می رسد آنجا به گوش از روز هم روشن تر است
بعد از آن بر منبرِ کعبه اذان شیعیان
اولش الله اکبر آخرش یا حیدر است
ملک پیغمبر به دست شیعه افتد زودِ زود
یک نفس باقیست تا نابودیِ آل سعود💞
شاعر:مهدی مقیمی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم /💕
#ولادت_امام_صادق
💞خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد
ناگهان کُنگرهیِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد
خبرت هست ستونهای یهودا اُفتاد
خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد
خبر این است زمین پُر شده از آب حیات
آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات
یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد
پرده از منظرهی باغ جنان بردارد
تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد
از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد
آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد
چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد
شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد
عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد
جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد
فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد
"گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایهی آن سَروِ روان ما را بس"
حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد
فقط این ابر به باریدنش عادت دارد
نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد
سایه اش نیست و در سایه قیامت دارد
انبیا را بنویسید پیمبر این است
قبلهی روز و شبِ حضرت حیدر این است
کیستی ای نفست پاکتر از پاکی ها
غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها
اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها
نوری و نور پراکنده بر این خاکی ها
ای نَفَسهای علی ای همه هست زهرا
عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا
تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی
سیزده رشته قنات از عرفات آوردی
سیزده چشمهی جوشان نجات آوردی
سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی
آخرین بادهات از این همه خُم میآید
با دُعایت عَلَم چهاردهم میآید
ششمین آینهات آمد و پروانه شدیم
سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم
مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم
شیعهیِ جعفریِ خادم این خانه شدیم
آسمان را کلماتش سخنش پر کرده
و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده
گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد
چقدر دور و برت شهر منافق دارد
چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد
دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد
تو بشیری و به شور ازلی میآیی
سر هر صبح به دیدارِ علی میآیی
باز پیچیده در این شهر پیامت آقا
پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا
عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا
و سلام است فقط تکه کلامت آقا
از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات
باز بر احمد و بر آل محمد صلوات💞
شاعر:حسن لطفی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق
💞خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد
ناگهان کُنگرهیِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد
خبرت هست ستونهای یهودا اُفتاد
خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد
خبر این است زمین پُر شده از آب حیات
آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات
یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد
پرده از منظرهی باغ جنان بردارد
تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد
از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد
آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد
چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد
شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد
عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد
جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد
فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد
"گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایهی آن سَروِ روان ما را بس"
حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد
فقط این ابر به باریدنش عادت دارد
نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد
سایه اش نیست و در سایه قیامت دارد
انبیا را بنویسید پیمبر این است
قبلهی روز و شبِ حضرت حیدر این است
کیستی ای نفست پاکتر از پاکی ها
غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها
اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها
نوری و نور پراکنده بر این خاکی ها
ای نَفَسهای علی ای همه هست زهرا
عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا
تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی
سیزده رشته قنات از عرفات آوردی
سیزده چشمهی جوشان نجات آوردی
سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی
آخرین بادهات از این همه خُم میآید
با دُعایت عَلَم چهاردهم میآید
ششمین آینهات آمد و پروانه شدیم
سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم
مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم
شیعهیِ جعفریِ خادم این خانه شدیم
آسمان را کلماتش سخنش پر کرده
و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده
گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد
چقدر دور و برت شهر منافق دارد
چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد
دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد
تو بشیری و به شور ازلی میآیی
سر هر صبح به دیدارِ علی میآیی
باز پیچیده در این شهر پیامت آقا
پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا
عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا
و سلام است فقط تکه کلامت آقا
از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات
باز بر احمد و بر آل محمد صلوات💞
شاعر:حسن لطفی
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم /💕
#ولادت_امام_صادق
💞تو آمدی و جهانی ز مقدمت روشن
خرابه خانه دل را نموده ای گلشن
تو در زمین ولی از جنس آسمان هستی
ز طعم باده ی تو می کند ملک مستی
همینکه خنده نوزاد در زمان پیچید
ندای صلح وعدالت در این جهان پیچید
دوباره رحمت حق بر زمین نظر کرده
ز رحمه الَه عالم شده رها بَرده
حرا برای قدومت شمرده ثانیه را
قدوم سبز تو مولا شکسته قافیه را
تمام بتکده ها را نموده ای ویران
تمام کفر جهان را تو کرده ای حیران
تو آمدی که برای زمین پدر گردی
اگرچه بی پسری صاحب پسر گردی
ز بوسه بر یَد زهرا چو میشوی خرسند
بیاید از نسب تو چو یازده فرزند
که یک به یک همه آقا و سوره طاها
امیر و شاه عرب از سلاله زهرا
ز بوذرت چه بگویم حدش که پیدا نیست
غلام تیره یتان هم دمش مسیحاییست
من از تبار دلیران و کشور سلمان
نظر نما تو بمن با شرفترین انسان
تو خَیر خلق خدایی جدا ز واهمه ای
میان مردم عالم اسیر فاطمه ای
قسم به اشهد ان لا اله الا الله
که راز خلق تو بوده علی ولی الله
ز یمن آمدنت میشود جهان بالغ
تو پیر راه حق و پیر شیعیان صادق
که دین ما پُرِ از قالَ صادق آقاست
همیشه پرچم علم امام ما بالاست
چه گوهری ،در نابی ،عجب کمالاتی
تو صادقی و مصدق، صدیق ساداتی
در آسمان و زمین پر شده چنین اصوات
به روح پاک محمد و آل او صلوات💞
شاعر:علی اکبر نازک کار
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق
💞تو آمدی و جهانی ز مقدمت روشن
خرابه خانه دل را نموده ای گلشن
تو در زمین ولی از جنس آسمان هستی
ز طعم باده ی تو می کند ملک مستی
همینکه خنده نوزاد در زمان پیچید
ندای صلح وعدالت در این جهان پیچید
دوباره رحمت حق بر زمین نظر کرده
ز رحمه الَه عالم شده رها بَرده
حرا برای قدومت شمرده ثانیه را
قدوم سبز تو مولا شکسته قافیه را
تمام بتکده ها را نموده ای ویران
تمام کفر جهان را تو کرده ای حیران
تو آمدی که برای زمین پدر گردی
اگرچه بی پسری صاحب پسر گردی
ز بوسه بر یَد زهرا چو میشوی خرسند
بیاید از نسب تو چو یازده فرزند
که یک به یک همه آقا و سوره طاها
امیر و شاه عرب از سلاله زهرا
ز بوذرت چه بگویم حدش که پیدا نیست
غلام تیره یتان هم دمش مسیحاییست
من از تبار دلیران و کشور سلمان
نظر نما تو بمن با شرفترین انسان
تو خَیر خلق خدایی جدا ز واهمه ای
میان مردم عالم اسیر فاطمه ای
قسم به اشهد ان لا اله الا الله
که راز خلق تو بوده علی ولی الله
ز یمن آمدنت میشود جهان بالغ
تو پیر راه حق و پیر شیعیان صادق
که دین ما پُرِ از قالَ صادق آقاست
همیشه پرچم علم امام ما بالاست
چه گوهری ،در نابی ،عجب کمالاتی
تو صادقی و مصدق، صدیق ساداتی
در آسمان و زمین پر شده چنین اصوات
به روح پاک محمد و آل او صلوات💞
شاعر:علی اکبر نازک کار
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم /💕
#ولادت_امام_صادق
💞تازه مولوده خوش آمد یاراشار
نام زیباسینه احمد یاراشار
هم قدم گلمگه پیغمبریلن
صادق آل محمد یاراشار
ایکی گل آچدی گلستاندا بوگون
بیری مکه دل ایماندا بوگون
بیری یثربده سالوب انوارین
گؤردولر نورینی هر یاندا بوگون
بوی احساس و محبتدی گلور
یول آچون ختم رسالتدی گلور
باخ پیمبرله برابر دولانان
نوگل باغ امامتدی گلور
ئورگوزده غمی حک ایلمیون
عشقوزون دامنین اشک ایلمیون
عقلا ! هر نیه ده شک ائلسوز
صادقین صدقینه شک. ایلمیون
صادقین ذکرینی هریاندا دیون
صدقیلن حال پریشاندا دیون
عرض ائدور گویده ملکلر تبریک
سیزده تبریکوزی ایراندا دیون💞
شاعر:ابوالفضل عباسی معروفان
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق
💞تازه مولوده خوش آمد یاراشار
نام زیباسینه احمد یاراشار
هم قدم گلمگه پیغمبریلن
صادق آل محمد یاراشار
ایکی گل آچدی گلستاندا بوگون
بیری مکه دل ایماندا بوگون
بیری یثربده سالوب انوارین
گؤردولر نورینی هر یاندا بوگون
بوی احساس و محبتدی گلور
یول آچون ختم رسالتدی گلور
باخ پیمبرله برابر دولانان
نوگل باغ امامتدی گلور
ئورگوزده غمی حک ایلمیون
عشقوزون دامنین اشک ایلمیون
عقلا ! هر نیه ده شک ائلسوز
صادقین صدقینه شک. ایلمیون
صادقین ذکرینی هریاندا دیون
صدقیلن حال پریشاندا دیون
عرض ائدور گویده ملکلر تبریک
سیزده تبریکوزی ایراندا دیون💞
شاعر:ابوالفضل عباسی معروفان
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق........💕
💞دلا امشب سبو را پر ز می کن
حریم منزل و میخانه طی کن
به حق امشب که حق من را ندا داد
تو را نرخی فزونتر از طلا داد
خم از ابرویمان یکباره وا کرد
میان میکده ما را رها کرد
به جان تشنهام آب سبو داد
مرا با ساقی و میخانه خو داد
درون سینهام مِهری نهان کرد
که وصف حال او کی میتوان کرد
بگفتا آید از این در نگاری
که دارد عاشقان بیشماری
کنون ساقی و من بر یک قراریم
خمارِ مقدمِ سبزِ نگاریم
درون میکده هر کس به دستی
قدح را پر نموده بهرِ مستی
ولی ناگه تمام هستی آمد
کمالِ لحظههای مستی آمد
پیاله دست من، دستش سبویی
نسیمِ عاشقی آمد چه بویی
خدایا آن که گفتی رخ عیان کرد
تمام غصههایم را نهان کرد
خدایا آن که گفتی برده هوشم
فقط از دست او باده بنوشم
چرا که پیر میخانه فقط اوست
شراب عشق و پیمانه فقط اوست
قلندرگونه باید رو به او کرد
برای دیدنش صدها وضو کرد
همه،عالم شده دیوانهی او
منم مستِ میِ میخانهی او
دگر می از کفِ ساقی نگیرم
سراغی از میِ باقی نگیرم
چرا؟ چون نوش کردم با حقایق
تمامِ عمر از صهبای صادق💞
@eshgam_saheb_zaman
💞دلا امشب سبو را پر ز می کن
حریم منزل و میخانه طی کن
به حق امشب که حق من را ندا داد
تو را نرخی فزونتر از طلا داد
خم از ابرویمان یکباره وا کرد
میان میکده ما را رها کرد
به جان تشنهام آب سبو داد
مرا با ساقی و میخانه خو داد
درون سینهام مِهری نهان کرد
که وصف حال او کی میتوان کرد
بگفتا آید از این در نگاری
که دارد عاشقان بیشماری
کنون ساقی و من بر یک قراریم
خمارِ مقدمِ سبزِ نگاریم
درون میکده هر کس به دستی
قدح را پر نموده بهرِ مستی
ولی ناگه تمام هستی آمد
کمالِ لحظههای مستی آمد
پیاله دست من، دستش سبویی
نسیمِ عاشقی آمد چه بویی
خدایا آن که گفتی رخ عیان کرد
تمام غصههایم را نهان کرد
خدایا آن که گفتی برده هوشم
فقط از دست او باده بنوشم
چرا که پیر میخانه فقط اوست
شراب عشق و پیمانه فقط اوست
قلندرگونه باید رو به او کرد
برای دیدنش صدها وضو کرد
همه،عالم شده دیوانهی او
منم مستِ میِ میخانهی او
دگر می از کفِ ساقی نگیرم
سراغی از میِ باقی نگیرم
چرا؟ چون نوش کردم با حقایق
تمامِ عمر از صهبای صادق💞
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق.......💕
💞باز هم یک نورِ دیگر در جهان پیدا شده
باز هم شهرِ مدینه قبله گاهِ ما شده
هشتمین نورِ هدایت، صادقِ آلِ نبی
پای بنهاده به دلها، رهبرِ دنیا شده
شد احادیث از وجودِ حضرتش آزاد، پس
او وجودش اینچنین حلّالِ مشکل ها شده
هر که شد دلداده ی عشقِ حسین بنِ علی
از برادرها، و از یارانِ این آقا شده
او همیشه روضه داری کرده از داغِ حسین
از غمِ اصغر، درونِ سینه اش غوغا شده
با سفارش های خود ما را هوایی کرده است
نوکرش از دوریِ کرب و بلا شیدا شده
جان، فدای گریه هایت، ای عزیزِ فاطمه
دیدنِ نامَت، تجلّی بخشِ عاشورا شده💞
شاعر:پوریا باقری
@eshgam_saheb_zaman
💞باز هم یک نورِ دیگر در جهان پیدا شده
باز هم شهرِ مدینه قبله گاهِ ما شده
هشتمین نورِ هدایت، صادقِ آلِ نبی
پای بنهاده به دلها، رهبرِ دنیا شده
شد احادیث از وجودِ حضرتش آزاد، پس
او وجودش اینچنین حلّالِ مشکل ها شده
هر که شد دلداده ی عشقِ حسین بنِ علی
از برادرها، و از یارانِ این آقا شده
او همیشه روضه داری کرده از داغِ حسین
از غمِ اصغر، درونِ سینه اش غوغا شده
با سفارش های خود ما را هوایی کرده است
نوکرش از دوریِ کرب و بلا شیدا شده
جان، فدای گریه هایت، ای عزیزِ فاطمه
دیدنِ نامَت، تجلّی بخشِ عاشورا شده💞
شاعر:پوریا باقری
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق.......💕
💞نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را
ز گوشه ی لبش، از خنده اش عسل ریزد
به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد
مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی
شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی
شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد
نداشت مثل همان شب مدینه دورانی
خبر رسید ملایک به شور آمده اند
ز عرش روی زمین سمت نور آمده اند
مدینه شاهد مولود بی نظیر شده
عروس حضرت زهرا به او اسیر شده
به کف گرفته علوم تمام عالم را
مرید جاذبه هایش ابابصیر شده
کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد
بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد
تولدش خبر از نورگستری دارد
شرافت قدمش ذره پروری دارد
ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند
عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد
چه گوهری، که ربوده است قلب عاشق را
به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را
کرشمه های نگاهش بهشت می سازد
برای دلشده ها، سرنوشت می سازد
خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را
شبیه صحن و سرا خشت خشت می سازد
شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد
تمام زندگیش بوی ربنا دارد
به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و
رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و
رسیده اند همه بهر تهنیت از عرش
مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و
همینکه بوسه ز پایش فرشته می چیند
ترانه روی لب جبرئیل می شیند
رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد
مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد
لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را
به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد
رسید و داد خدا دست او شفاعت را
نوشته اند به خاک رهش هدایت را
نوشته اند به وصفش شفاعتش حتمی است
گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است
به ما که شیعه ی اثنی عشر شدیم، حتماً
به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است
مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد
بدیهی است که از عرش هم خبر دارد💞
شاعر:رضا باقریان
@eshgam_saheb_zaman
💞نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را
ز گوشه ی لبش، از خنده اش عسل ریزد
به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد
مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی
شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی
شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد
نداشت مثل همان شب مدینه دورانی
خبر رسید ملایک به شور آمده اند
ز عرش روی زمین سمت نور آمده اند
مدینه شاهد مولود بی نظیر شده
عروس حضرت زهرا به او اسیر شده
به کف گرفته علوم تمام عالم را
مرید جاذبه هایش ابابصیر شده
کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد
بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد
تولدش خبر از نورگستری دارد
شرافت قدمش ذره پروری دارد
ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند
عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد
چه گوهری، که ربوده است قلب عاشق را
به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را
کرشمه های نگاهش بهشت می سازد
برای دلشده ها، سرنوشت می سازد
خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را
شبیه صحن و سرا خشت خشت می سازد
شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد
تمام زندگیش بوی ربنا دارد
به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و
رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و
رسیده اند همه بهر تهنیت از عرش
مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و
همینکه بوسه ز پایش فرشته می چیند
ترانه روی لب جبرئیل می شیند
رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد
مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد
لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را
به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد
رسید و داد خدا دست او شفاعت را
نوشته اند به خاک رهش هدایت را
نوشته اند به وصفش شفاعتش حتمی است
گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است
به ما که شیعه ی اثنی عشر شدیم، حتماً
به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است
مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد
بدیهی است که از عرش هم خبر دارد💞
شاعر:رضا باقریان
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_رسول_اکرم........💕
💞بیز کفن پوشان عاشورا مطیع رهبریق
پادگان عشقیده سرباز خط حیدریق
کربلا عاشقلریله جبهه ده هم سنگریق
یار سلمان، ملت ایران، رضایه نوکریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
ایندی تک ایران دئمیر بو انقلابی مطلبی
دولدوروب بش قاره نی عشقین شعاع مکتبی
هامّینین هیهات منّ الذله دور ذکر لبی
مرد اودور تاپسین حسینی شیرزنلر زینبی
قؤزا فریادین دئنن بیز پیرو پیغمبریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
بولهبلر فتنه ایلور جنگ اولا جنجال اولا
تور قوروب شیطان، جوانلار کج یولا اغفال اولا
غیرتی لر قویمیون خون حسین پامال اولا
آخ گوروم پیغمبره توهین ائدن دل لال اولا
گر ایاقه دورماساق مدیون شیر مادریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
ای ولایت لشگری شورای حریّت قورون
عالمی انّا فتحنا نغمه سیله دولدورون
سیز بیلین خون شهیدان صحنه ده محکم دورون
دشمنان اهلبیته بیر آغیر سیلی وورون
بیلسین عالم، کفره مأمور عذاب و کیفریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
ایندی که دنیانی دولدورموش بئله بحران سسی
بیر طرفدن حق سسی بیر سمتیدن شیطان سسی
محو ائدنمز بانگ تکبیری بنی سفیان سسی
قوزانیب مسلم ممالکده مسلمانان سسی
سسلنوللر یار دین و ضد هر طغیانگریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
آند اولا دشت بلاده ذبح اولان قربانلارا
سگّیز ایل سنگرده یازهرا دیین اصلانلارا
آند اولا شیعه رگینده جوشه گلمیش قانلارا
وئرمریق گنجینه ی ایمانی بی ایمانلارا
پیشمرگان شهادت تشنگان کوثریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
گر رسول اللهه عاشقسن دئ هردم یاحسین
تا سنه زهرا دئسین احسن دئ هردم یاحسین
قوی حسددن دیغلیا دشمن دئ هردم یاحسین
کوری چشمان اهریمن دئ هردم یاحسین
بیز هامی سرباز جانباز امام بی سریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
بیلسین اونلار که ائدیر ایرانی تحریم عبث
ایندی بیز شعب ابی طالبده ییق بی دادرس
بیر نفر واردی ولی هردم وئرور مظلومه سس
چکسه مهدی ذوالفقار هئچ کس چکه بیلمز نفس
بیزده هردم سسلریق دلداده ی اول دلبریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
بیز حسینه عاشقیخ بیر عشق عزتدی بیزه
معرفت استادی سلطان ولایتدی بیزه
بو دفاع از مصطفانی حیدر اورگتدی بیزه
جنگ لرده سطوتی درس شرافتدی بیزه
بیز هوادار علی هم رزم مالک اشتریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
روز عاشورا حسین سربازلاری دوردی صفه
یوز حجازه دوتدیلار یعنی منور موقفه
ائتدیلر عرض ارادت شاه صاحب رَفرَفَه
گل اؤزون فرمانده اول بو لشگر جان برکفه
بیز حسینین سایه سینده حافظ بو سنگریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق💞
شاعر:حاج ولی الله کلامی زنجانی
@eshgam_saheb_zaman
💞بیز کفن پوشان عاشورا مطیع رهبریق
پادگان عشقیده سرباز خط حیدریق
کربلا عاشقلریله جبهه ده هم سنگریق
یار سلمان، ملت ایران، رضایه نوکریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
ایندی تک ایران دئمیر بو انقلابی مطلبی
دولدوروب بش قاره نی عشقین شعاع مکتبی
هامّینین هیهات منّ الذله دور ذکر لبی
مرد اودور تاپسین حسینی شیرزنلر زینبی
قؤزا فریادین دئنن بیز پیرو پیغمبریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
بولهبلر فتنه ایلور جنگ اولا جنجال اولا
تور قوروب شیطان، جوانلار کج یولا اغفال اولا
غیرتی لر قویمیون خون حسین پامال اولا
آخ گوروم پیغمبره توهین ائدن دل لال اولا
گر ایاقه دورماساق مدیون شیر مادریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
ای ولایت لشگری شورای حریّت قورون
عالمی انّا فتحنا نغمه سیله دولدورون
سیز بیلین خون شهیدان صحنه ده محکم دورون
دشمنان اهلبیته بیر آغیر سیلی وورون
بیلسین عالم، کفره مأمور عذاب و کیفریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
ایندی که دنیانی دولدورموش بئله بحران سسی
بیر طرفدن حق سسی بیر سمتیدن شیطان سسی
محو ائدنمز بانگ تکبیری بنی سفیان سسی
قوزانیب مسلم ممالکده مسلمانان سسی
سسلنوللر یار دین و ضد هر طغیانگریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
آند اولا دشت بلاده ذبح اولان قربانلارا
سگّیز ایل سنگرده یازهرا دیین اصلانلارا
آند اولا شیعه رگینده جوشه گلمیش قانلارا
وئرمریق گنجینه ی ایمانی بی ایمانلارا
پیشمرگان شهادت تشنگان کوثریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
گر رسول اللهه عاشقسن دئ هردم یاحسین
تا سنه زهرا دئسین احسن دئ هردم یاحسین
قوی حسددن دیغلیا دشمن دئ هردم یاحسین
کوری چشمان اهریمن دئ هردم یاحسین
بیز هامی سرباز جانباز امام بی سریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
بیلسین اونلار که ائدیر ایرانی تحریم عبث
ایندی بیز شعب ابی طالبده ییق بی دادرس
بیر نفر واردی ولی هردم وئرور مظلومه سس
چکسه مهدی ذوالفقار هئچ کس چکه بیلمز نفس
بیزده هردم سسلریق دلداده ی اول دلبریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
بیز حسینه عاشقیخ بیر عشق عزتدی بیزه
معرفت استادی سلطان ولایتدی بیزه
بو دفاع از مصطفانی حیدر اورگتدی بیزه
جنگ لرده سطوتی درس شرافتدی بیزه
بیز هوادار علی هم رزم مالک اشتریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق
روز عاشورا حسین سربازلاری دوردی صفه
یوز حجازه دوتدیلار یعنی منور موقفه
ائتدیلر عرض ارادت شاه صاحب رَفرَفَه
گل اؤزون فرمانده اول بو لشگر جان برکفه
بیز حسینین سایه سینده حافظ بو سنگریق
یارسول الله سنون دشمنلرون محو ایلریق💞
شاعر:حاج ولی الله کلامی زنجانی
@eshgam_saheb_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت
توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم
تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت
@eshgam_saheb_zaman
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت
توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم
تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت
@eshgam_saheb_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞
#ولادت_امام_صادق........💕
امشب که شب خجستۀ دلبری است
دل ها ز غم و غصه و ماتم بری است
شاد است دل آل محمد، زیرا
میلاد رئیس مذهب جعفری است
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_امام_صادق........💕
امشب که شب خجستۀ دلبری است
دل ها ز غم و غصه و ماتم بری است
شاد است دل آل محمد، زیرا
میلاد رئیس مذهب جعفری است
@eshgam_saheb_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞
#ولادت_پیامبر_اکرم.......💕
هنگام سرور کائنات است امشب
اوقات گرفتن برات است امشب
بفرست مدام بر محمد صلوات
زیرا که بهار صلوات است امشب
@eshgam_saheb_zaman
#ولادت_پیامبر_اکرم.......💕
هنگام سرور کائنات است امشب
اوقات گرفتن برات است امشب
بفرست مدام بر محمد صلوات
زیرا که بهار صلوات است امشب
@eshgam_saheb_zaman
#مناجات_با_امام_زمان.......💕
💞جمعه شدو دل تنگم تو رو میخواد
از چشمام داره خون جگر میاد
عاشقتم درسته رو سیاهم من
مهربونیت شده پشت و پناه من
میرسی تو دیگه غربت تموم میشه
اینهمه سال، رنج و محنت تموم میشه
میدونم به شما خیلی بد کردم
با بدیام (بدیهام) راه برگشتو سد کردم
منتظریم یه روز آقا صدامون کن
خوب میشیم تو نمازات دعامون کن💞
@eshgam_saheb_zaman
💞جمعه شدو دل تنگم تو رو میخواد
از چشمام داره خون جگر میاد
عاشقتم درسته رو سیاهم من
مهربونیت شده پشت و پناه من
میرسی تو دیگه غربت تموم میشه
اینهمه سال، رنج و محنت تموم میشه
میدونم به شما خیلی بد کردم
با بدیام (بدیهام) راه برگشتو سد کردم
منتظریم یه روز آقا صدامون کن
خوب میشیم تو نمازات دعامون کن💞
@eshgam_saheb_zaman
#یا_مهدی...........💕
💞از روزها من جمعه ها را دوست دارم
این جمعه های آشنا را دوست دارم
هر صبح جمعه ندبه میخوانم برایت
ازکودکی ام این دعا را دوست دارم
امروز و فردا می کنم شاید بیایی
حتی همین تردیدها را دوست دارم
شبهای جمعه تا سحرهایش کجایی؟
کرب و بلایی؟ کربلا را دوست دارم
بین دعاهایی که می خوانم برایت
"آقا بیا - آقا بیا" را دوست دارم💞
@eshgam_saheb_zaman
💞از روزها من جمعه ها را دوست دارم
این جمعه های آشنا را دوست دارم
هر صبح جمعه ندبه میخوانم برایت
ازکودکی ام این دعا را دوست دارم
امروز و فردا می کنم شاید بیایی
حتی همین تردیدها را دوست دارم
شبهای جمعه تا سحرهایش کجایی؟
کرب و بلایی؟ کربلا را دوست دارم
بین دعاهایی که می خوانم برایت
"آقا بیا - آقا بیا" را دوست دارم💞
@eshgam_saheb_zaman
#مناجات_با_امام_زمان.......💕
💞مثل هرجمعه هوای نفسم سنگین است
خبری از تو ندارم که دلم غمگین است
مثل هرجمعه پراز ندبه ی دلتنگیهام
عجل الله و فرج ذکر لبم آمین است
خوب میدانم از اعمال بدم رنجیدی
دلت از بسکه گنهکارشدم چرکین است
مثل شعری شده ام خالی و دوراز احساس
نام زیبای تو در این غزلم تضمین است
گرچه تلخ است که عمری ز غمت گریه کنم
نوکری کردن درراه شما شیرین است
دفتر شعر مرا عطر شما پر کرده
کوچه های دلم از یادشما تزیین است💞
شاعر:محمدحسین بناریان
@eshgam_saheb_zaman
💞مثل هرجمعه هوای نفسم سنگین است
خبری از تو ندارم که دلم غمگین است
مثل هرجمعه پراز ندبه ی دلتنگیهام
عجل الله و فرج ذکر لبم آمین است
خوب میدانم از اعمال بدم رنجیدی
دلت از بسکه گنهکارشدم چرکین است
مثل شعری شده ام خالی و دوراز احساس
نام زیبای تو در این غزلم تضمین است
گرچه تلخ است که عمری ز غمت گریه کنم
نوکری کردن درراه شما شیرین است
دفتر شعر مرا عطر شما پر کرده
کوچه های دلم از یادشما تزیین است💞
شاعر:محمدحسین بناریان
@eshgam_saheb_zaman
#یا_مهدی............💕
💞دلِ دیوانه ده تاب و تبه خاطر آقا گل
گجه لر سجده ده ذکر شبه خاطر آقا گل
آند وئرروک سنی بیر گونده کی زلفی آغاران
قدّی غمدن بوکولن زینبه خاطر آقا گل💞
شاعر:ابوالفضل عباسی معروفان اهری
@eshgam_saheb_zaman
💞دلِ دیوانه ده تاب و تبه خاطر آقا گل
گجه لر سجده ده ذکر شبه خاطر آقا گل
آند وئرروک سنی بیر گونده کی زلفی آغاران
قدّی غمدن بوکولن زینبه خاطر آقا گل💞
شاعر:ابوالفضل عباسی معروفان اهری
@eshgam_saheb_zaman