🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
May you begin this day with a smile on your face, and with happiness for your soul to embrace.
good morning my friends.☺️☺️☺️
Have a nice Friday 😍
🌹🌸
May you begin this day with a smile on your face, and with happiness for your soul to embrace.
good morning my friends.☺️☺️☺️
Have a nice Friday 😍
🌹🌸
🌺🌺🌺
✍دیدین یه وقتایی یکی میخاد یکاری انجام بده درحقیقت #فرصت اخرشه
بهش چی میگیم؟ 🤔🤔
دو راه بیشتر نداری یا موفق میشی یانمیشی پس سعیتوووو بکن
👉Make or break
This is Ali's last chance to show if he is good enough for the football team. It's make or break day for him
🌹🌸
✍دیدین یه وقتایی یکی میخاد یکاری انجام بده درحقیقت #فرصت اخرشه
بهش چی میگیم؟ 🤔🤔
دو راه بیشتر نداری یا موفق میشی یانمیشی پس سعیتوووو بکن
👉Make or break
This is Ali's last chance to show if he is good enough for the football team. It's make or break day for him
🌹🌸
💖 رهايم كن ! در انگليسي
براي بيان چنين عبارتي بايد از اصطلاح استفاده كني!
⭕️ set free
👈آزاد كردن/ رها كردن
مثال:
👉Set me free
⭕️رهايم كن/ به من آزادي ببخش
👉At last, he set himself free from that bloody prison
⭕️سرانجام او خودش را از آن زندان لعنتي رها كرد
👉Set your mind free
⭕️فكرت را رها كن
🌹🌸
براي بيان چنين عبارتي بايد از اصطلاح استفاده كني!
⭕️ set free
👈آزاد كردن/ رها كردن
مثال:
👉Set me free
⭕️رهايم كن/ به من آزادي ببخش
👉At last, he set himself free from that bloody prison
⭕️سرانجام او خودش را از آن زندان لعنتي رها كرد
👉Set your mind free
⭕️فكرت را رها كن
🌹🌸
🗂نکته کاربردی
📌کاربرد چهار واژه مهم در جملات :
👇👇👇👇
1⃣ affect
2⃣ effect
3⃣ advise
4⃣ advice
از چهار واژه بالا، affect و advise فعل هستند. و به ترتیب به معنی(تاثیر کردن)، (نصیحت کردن) می باشند. اما effect و advice هر دو اسم هستند. و به ترتیب به معنی (اثر-تاثیر) و(پند و نصیحت)میباشند.
📌📌 مثال ها
🍎کاربرد فعل affect به معنی تاثیر کردن
👇👇👇
♦️The medicine affected him quickly.
دارو فورا روی او تاثیر گذاشت.(تاثیر کرد)
🍏 کاربرد effect در نقش اسم به معنی اثر-تاثیر
👇👇👇
♦️He soon felt the effect of the medicine.
او به زودی تاثیر دارو احساس کرد.
🍊کاربرد فعل advise به معنی نصیحت کردن
👇👇👇
♦️He advised me not to behave like that.
او مرا نصیحت کردکه آنگونه رفتار نکنم.
🍋 کاربرد advice در نقش اسم به معنی پند و نصیحت
👇👇👇
♦️Your advice made me pass the examination.
نصیحت تو باعث شد که من امتحان را قبول شوم.
🌹🌸
📌کاربرد چهار واژه مهم در جملات :
👇👇👇👇
1⃣ affect
2⃣ effect
3⃣ advise
4⃣ advice
از چهار واژه بالا، affect و advise فعل هستند. و به ترتیب به معنی(تاثیر کردن)، (نصیحت کردن) می باشند. اما effect و advice هر دو اسم هستند. و به ترتیب به معنی (اثر-تاثیر) و(پند و نصیحت)میباشند.
📌📌 مثال ها
🍎کاربرد فعل affect به معنی تاثیر کردن
👇👇👇
♦️The medicine affected him quickly.
دارو فورا روی او تاثیر گذاشت.(تاثیر کرد)
🍏 کاربرد effect در نقش اسم به معنی اثر-تاثیر
👇👇👇
♦️He soon felt the effect of the medicine.
او به زودی تاثیر دارو احساس کرد.
🍊کاربرد فعل advise به معنی نصیحت کردن
👇👇👇
♦️He advised me not to behave like that.
او مرا نصیحت کردکه آنگونه رفتار نکنم.
🍋 کاربرد advice در نقش اسم به معنی پند و نصیحت
👇👇👇
♦️Your advice made me pass the examination.
نصیحت تو باعث شد که من امتحان را قبول شوم.
🌹🌸
💎با اضافه کردن ment به انتهای بعضی از افعال میتوان یک اسم ساخت:
✅verb+ment : noun
.
✨agree : agreement
💦موافقت ک -: موافقت
.
✨employ : employment
💦استخدام کردن : استخدام
.
✨judge : judgement
💦قضاوت کردن : قضاوت
.
✨develop : development
💦توسعه دادن : توسعه
.
✨improve : improvement
💦بهبود بخشیدن : بهبودی
.
✨retire : retirement
💦بازنشست شدن : بازنشستگی
.
✨encourage : encouragement
💦تشویق کردن : تشویق
.
✨advertise : advertisement
💦تبلیغ کردن : تبلیغ
.
✨treat : treatment
💦رفتار کردن : رفتار
.
✨punish : punishment
💦تنبیه کردن : تنبیه
.
✨manage : management
💦مدیریت کردن : مدیریت
.
✨measure : measurement
ا💦ندازه گرفتن : اندازه
🌹🌸
✅verb+ment : noun
.
✨agree : agreement
💦موافقت ک -: موافقت
.
✨employ : employment
💦استخدام کردن : استخدام
.
✨judge : judgement
💦قضاوت کردن : قضاوت
.
✨develop : development
💦توسعه دادن : توسعه
.
✨improve : improvement
💦بهبود بخشیدن : بهبودی
.
✨retire : retirement
💦بازنشست شدن : بازنشستگی
.
✨encourage : encouragement
💦تشویق کردن : تشویق
.
✨advertise : advertisement
💦تبلیغ کردن : تبلیغ
.
✨treat : treatment
💦رفتار کردن : رفتار
.
✨punish : punishment
💦تنبیه کردن : تنبیه
.
✨manage : management
💦مدیریت کردن : مدیریت
.
✨measure : measurement
ا💦ندازه گرفتن : اندازه
🌹🌸
sling your hook
UK slang
برو بیرون، گم شو🙊
Def:
to leave; go away
Example:
She told him to sling his hook.
🌹🌸
UK slang
برو بیرون، گم شو🙊
Def:
to leave; go away
Example:
She told him to sling his hook.
🌹🌸
Take a hike
برو گمشو🙈
Def:
US informal
a rude way of telling someone to leave
Example :
This is my property - take a hike!
🌹🌸
برو گمشو🙈
Def:
US informal
a rude way of telling someone to leave
Example :
This is my property - take a hike!
🌹🌸