Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
☘️ شادی را رها کن . . .
✍️ #صدیق_قطبی
🔅همهی ما در آغازِ سال نو و دیگر اعیاد و نیز در سالروز تولد برای یکدیگر آرزوهایی از این دست داریم:
«آرزو دارم چنان از جام زندگی بنوشی که در آخرین لحظات، کمترین حسرتها در دلت باشد.»
«آرزو دارم تا آخرین قطرهی شیری که در سینهی زندگی هست را ننوشیدهای از دنیا نروی.»
گاهی به آنان که از حال و روز خود شاکی و گلایهمند هستند اینگونه تسلّی میدهیم:
«شادی بزرگترین انتقامی است که میشود از زندگی گرفت.»
🔅به رغمِ اینکه در زمانهی ما روز به روز شاد بودن تأکید و توصیه میشود و کتابهای مربوط به شاد بودن از تیراژهای بالایی برخوردارند و با اقبال روزافزونی روبرو هستند و به رغمِ اینکه کارگاهها و مراجعات رواندرمانی به طرز فزایندهای در حال گسترش است، اما به نظر نمیرسد وضعیت شادمانی ما بهبود چشمگیری پیدا کرده باشد.
🔅از مهمترین آموزهها و رهیافتهای عارفان و فرزانگان ما این بوده است که با نثار کردن میتوان دریافت کرد. میگویند به جای آنکه ولعِ کامجویی حداکثری از زندگی داشته باشید و به این فکر باشید که طوری زندگی کنید تا هنگامهی مرگ، کامگرفته از همهی لذتها و تنعمها دنیا را ترک کنید، در پیِ «نثار کردن» باشید.
🔅در رویکرد نخست که کم و بیش به روحیهی غالب زمانهی ما تبدیل شده است، محوریّت با دریافت کردن است. میخواهیم تا میتوانیم از زندگی و جهان دریافت کنیم. از هر آنچه به شادی ما آسیب میزند بپرهیزیم و از موقعیتهای درگیرکننده و مسؤولیتآور دوری کنیم. بسیاری از خانوادهها بر همین اساس است که از فرزندآوری چشمپوشی میکنند.
🔅اما در تلقّی دوم که سنت فرهنگی و عرفانی ما تعلیم میدهد، رضایت درونی آدمی در گروِ «عطا» و دهندگی است. آنان که دهندهترند بهروزترند.
▫️«تا از آنچه دوست میدارید نثار نکنید، به خوبی نمیرسید.»(قرآن، آلعمران: ۹۲)
▫️«در دادن سعادتی است که در گرفتن نیست.»(پولُس رسول، اعمال رسولان، ۲۰: ۳۵)
▫️«آن کس که بخواهد جان خویش برهاند آن را از کف خواهد داد، لیک آن کس که به خاطر من جان خویش از کف بدهد آن را خواهد یافت.»(مسیح؛ متی، ۱۸: ۲۵؛ نیز: لوقا، ۹: ۲۵؛ مرقس، ۸ : ۳۵)
▫️«با دادن است که میگیریم، با فراموشی خویشتن است که خویشتن را باز مییابیم، با بخشودن است که بخشایش به کف میآوریم، با مُردن است که به زندگی برانگیخته میشویم.»(فرانسیس آسیزی؛ از متن زیبا و معروفِ «نیایش برای صلح» که تا پیش از ۱۹۱۳ ناشناخته بود. این متن پشت یکی از شمایل فرانچسکوی قدیس نگاشته شده بود. انتساب این نیایش به او، در ۱۹۳۶ تأیید گردد.)
🔅دهندگی طیف وسیعی را شامل میشود. چه خلاقیتها و ابداعات هنری، فلسفی، علمی و چه کوشش جهت اصلاح نهادهای اجتماعی و یا اهتمام به اقدامات خیرخواهانه و انساننواز. ما در اثرِ پیجویی آرمانهایی که به بهتر شدن زندگی برای همهی زندگان میانجامد میتوانیم به حال خوب برسیم، اگر چه پیجویی آرمانها قرین دلهرهها، تشویشها، سرخوردگیها و تلاطمها باشد. با کوشش برای بخشیدن خود به زندگی همهی زندگان است که خود را بازمییابیم و از غنای درونی و رضایت برخوردار میشویم.
🔅مطابق این تلقّی کهن، آرزوی ما برای یکدیگر باید از این دست باشد:
«آرزو میکنم تا آخرین جرعه از جام زندگیات را به دیگران بنوشانی تا همهی آنچه را وقت مرگ از دست میدهی، پیشتر از دست داده باشی.»
«آرزو میکنم دارایی خود را در عشقی فعال و دهنده به دیگر زندگان بجویی»
«آرزو میکنم چنان همهی توان و داشتههایت را به زندگی و جهان ببخشی که وقت مرگ هیچ حسرتی نداشته باشی.»
🔅به نظر میرسد آنانی که چون مسیح، گاندی، سیمونوی، آلبرت شوایتز، مادر ترزا و مرتضی کیوان، زندگی کردن را در «پیشکش کردن»ِ زندگی معنا کردهاند کامرواتر و معنایافتهتر زیستهاند، اگر چه شادی در معنای رایج آن را کمتر تجربه کردهاند.
🔅میشود تعبیر بهتری به دست داد: به جای تلاش برای کام گرفتن از زندگی بکوشیم، هر چه بیشتر به زندگی پیشکش کنیم. مهربانی، غمخواری، دستگیری، آفرینش هنری، راهگشایی علمی، اصلاحگری اجتماعی و آرمانجوییهای فردی و اجتماعی بیشتر به «حالِ خوب» میانجامند.
🔅جای افسوس است که با ناکامی و ورشکستگی جریان چپ و آرمانجوییهای ناسنجیده، امروزه آرمانخواهی به تعبیری مشکوک و ناخوشآهنگ تبدیل شده است. در عصری که انسانها آرمانی ندارند که تمام زندگی خود را وقف آن کنند و خود را به تمامی در اختیار آن بگذارند و پراکندگیهای خود را به جانب آن، یکپارچه و منسجم سازنند، دستیابی به حال خوب و رضایتمندانه دشوارتر و دشوارتر میشود.
🔅باید در زندگی آرمانی داشت که بتوان در پای آن جان داد و تمام داشتههای انفسی و آفاقی را بذل آن کرد.
🔅بهتر است به هم بگوییم:
آرزو میکنم قبل از مرگ، همهی زندگیات را پیشکش کرده باشی!
🌾 @Sedanet | @sedigh_63
🏞 t.me/sedanet1/12
✍️ #صدیق_قطبی
🔅همهی ما در آغازِ سال نو و دیگر اعیاد و نیز در سالروز تولد برای یکدیگر آرزوهایی از این دست داریم:
«آرزو دارم چنان از جام زندگی بنوشی که در آخرین لحظات، کمترین حسرتها در دلت باشد.»
«آرزو دارم تا آخرین قطرهی شیری که در سینهی زندگی هست را ننوشیدهای از دنیا نروی.»
گاهی به آنان که از حال و روز خود شاکی و گلایهمند هستند اینگونه تسلّی میدهیم:
«شادی بزرگترین انتقامی است که میشود از زندگی گرفت.»
🔅به رغمِ اینکه در زمانهی ما روز به روز شاد بودن تأکید و توصیه میشود و کتابهای مربوط به شاد بودن از تیراژهای بالایی برخوردارند و با اقبال روزافزونی روبرو هستند و به رغمِ اینکه کارگاهها و مراجعات رواندرمانی به طرز فزایندهای در حال گسترش است، اما به نظر نمیرسد وضعیت شادمانی ما بهبود چشمگیری پیدا کرده باشد.
🔅از مهمترین آموزهها و رهیافتهای عارفان و فرزانگان ما این بوده است که با نثار کردن میتوان دریافت کرد. میگویند به جای آنکه ولعِ کامجویی حداکثری از زندگی داشته باشید و به این فکر باشید که طوری زندگی کنید تا هنگامهی مرگ، کامگرفته از همهی لذتها و تنعمها دنیا را ترک کنید، در پیِ «نثار کردن» باشید.
🔅در رویکرد نخست که کم و بیش به روحیهی غالب زمانهی ما تبدیل شده است، محوریّت با دریافت کردن است. میخواهیم تا میتوانیم از زندگی و جهان دریافت کنیم. از هر آنچه به شادی ما آسیب میزند بپرهیزیم و از موقعیتهای درگیرکننده و مسؤولیتآور دوری کنیم. بسیاری از خانوادهها بر همین اساس است که از فرزندآوری چشمپوشی میکنند.
🔅اما در تلقّی دوم که سنت فرهنگی و عرفانی ما تعلیم میدهد، رضایت درونی آدمی در گروِ «عطا» و دهندگی است. آنان که دهندهترند بهروزترند.
▫️«تا از آنچه دوست میدارید نثار نکنید، به خوبی نمیرسید.»(قرآن، آلعمران: ۹۲)
▫️«در دادن سعادتی است که در گرفتن نیست.»(پولُس رسول، اعمال رسولان، ۲۰: ۳۵)
▫️«آن کس که بخواهد جان خویش برهاند آن را از کف خواهد داد، لیک آن کس که به خاطر من جان خویش از کف بدهد آن را خواهد یافت.»(مسیح؛ متی، ۱۸: ۲۵؛ نیز: لوقا، ۹: ۲۵؛ مرقس، ۸ : ۳۵)
▫️«با دادن است که میگیریم، با فراموشی خویشتن است که خویشتن را باز مییابیم، با بخشودن است که بخشایش به کف میآوریم، با مُردن است که به زندگی برانگیخته میشویم.»(فرانسیس آسیزی؛ از متن زیبا و معروفِ «نیایش برای صلح» که تا پیش از ۱۹۱۳ ناشناخته بود. این متن پشت یکی از شمایل فرانچسکوی قدیس نگاشته شده بود. انتساب این نیایش به او، در ۱۹۳۶ تأیید گردد.)
🔅دهندگی طیف وسیعی را شامل میشود. چه خلاقیتها و ابداعات هنری، فلسفی، علمی و چه کوشش جهت اصلاح نهادهای اجتماعی و یا اهتمام به اقدامات خیرخواهانه و انساننواز. ما در اثرِ پیجویی آرمانهایی که به بهتر شدن زندگی برای همهی زندگان میانجامد میتوانیم به حال خوب برسیم، اگر چه پیجویی آرمانها قرین دلهرهها، تشویشها، سرخوردگیها و تلاطمها باشد. با کوشش برای بخشیدن خود به زندگی همهی زندگان است که خود را بازمییابیم و از غنای درونی و رضایت برخوردار میشویم.
🔅مطابق این تلقّی کهن، آرزوی ما برای یکدیگر باید از این دست باشد:
«آرزو میکنم تا آخرین جرعه از جام زندگیات را به دیگران بنوشانی تا همهی آنچه را وقت مرگ از دست میدهی، پیشتر از دست داده باشی.»
«آرزو میکنم دارایی خود را در عشقی فعال و دهنده به دیگر زندگان بجویی»
«آرزو میکنم چنان همهی توان و داشتههایت را به زندگی و جهان ببخشی که وقت مرگ هیچ حسرتی نداشته باشی.»
🔅به نظر میرسد آنانی که چون مسیح، گاندی، سیمونوی، آلبرت شوایتز، مادر ترزا و مرتضی کیوان، زندگی کردن را در «پیشکش کردن»ِ زندگی معنا کردهاند کامرواتر و معنایافتهتر زیستهاند، اگر چه شادی در معنای رایج آن را کمتر تجربه کردهاند.
🔅میشود تعبیر بهتری به دست داد: به جای تلاش برای کام گرفتن از زندگی بکوشیم، هر چه بیشتر به زندگی پیشکش کنیم. مهربانی، غمخواری، دستگیری، آفرینش هنری، راهگشایی علمی، اصلاحگری اجتماعی و آرمانجوییهای فردی و اجتماعی بیشتر به «حالِ خوب» میانجامند.
🔅جای افسوس است که با ناکامی و ورشکستگی جریان چپ و آرمانجوییهای ناسنجیده، امروزه آرمانخواهی به تعبیری مشکوک و ناخوشآهنگ تبدیل شده است. در عصری که انسانها آرمانی ندارند که تمام زندگی خود را وقف آن کنند و خود را به تمامی در اختیار آن بگذارند و پراکندگیهای خود را به جانب آن، یکپارچه و منسجم سازنند، دستیابی به حال خوب و رضایتمندانه دشوارتر و دشوارتر میشود.
🔅باید در زندگی آرمانی داشت که بتوان در پای آن جان داد و تمام داشتههای انفسی و آفاقی را بذل آن کرد.
🔅بهتر است به هم بگوییم:
آرزو میکنم قبل از مرگ، همهی زندگیات را پیشکش کرده باشی!
🌾 @Sedanet | @sedigh_63
🏞 t.me/sedanet1/12
Telegram
بایگانی صدانت