نقل قول های مهندسی (7)
🔺مهندس جوانی در جمع همکاران مطرح می کرد:
امروز هر یک از ما به عنوان اعضا سازمان نظام مهندسی ساختمان به هر یک از هیات مدیره دوره هفتم که می رسیم باید بپرسیم: مهمترین کاری که برای سازمان در این 3 سال انجام داده اید، چیست؟ چه برنامه هایی در راستای اهداف و وظایف سازمان با پی گیری های شما به انجام رسیده و یا از چه انحرافاتی جلوگیری کرده اید؟ حضور شما چه دستاوردی برای سازمان و اعضا داشته است؟ اگر به جای شما که در انتخابات گذشته نفر 1 یا 2 یا ... رشته خود شدید، آقای الف.ب یا خانم پ.ت که با اختلاف کمی رای نیاوردند در هیات مدیره حضور داشتند، سازمان امروز از کدام فعالیت مشخص و مثبت شما محروم بود؟
▪️سپس پاسخ هایشان را با وظایف هیات مدیره در ماده 15 قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مقایسه کنید!
#نقل_قول_های_مهندسی
@Engineering_Ethics
🔺مهندس جوانی در جمع همکاران مطرح می کرد:
امروز هر یک از ما به عنوان اعضا سازمان نظام مهندسی ساختمان به هر یک از هیات مدیره دوره هفتم که می رسیم باید بپرسیم: مهمترین کاری که برای سازمان در این 3 سال انجام داده اید، چیست؟ چه برنامه هایی در راستای اهداف و وظایف سازمان با پی گیری های شما به انجام رسیده و یا از چه انحرافاتی جلوگیری کرده اید؟ حضور شما چه دستاوردی برای سازمان و اعضا داشته است؟ اگر به جای شما که در انتخابات گذشته نفر 1 یا 2 یا ... رشته خود شدید، آقای الف.ب یا خانم پ.ت که با اختلاف کمی رای نیاوردند در هیات مدیره حضور داشتند، سازمان امروز از کدام فعالیت مشخص و مثبت شما محروم بود؟
▪️سپس پاسخ هایشان را با وظایف هیات مدیره در ماده 15 قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مقایسه کنید!
#نقل_قول_های_مهندسی
@Engineering_Ethics
با شرکت در این دوره آنلاین و رایگان، برای سمن/سازمان/تیم/طرحتون، منشور رفتار حرفهای تهیه کنید
لینک ثبتنام goo.gl/gH9Bw9
@Engineering_Ethics
لینک ثبتنام goo.gl/gH9Bw9
@Engineering_Ethics
🔴سه گام ضروری در مبارزه با فساد
🔻عباس عبدی، روزنامه همشهری ۲۳ مرداد ۹۷
🔘جامعه ايران در شرايط كنوني با مشكلات گوناگوني مواجه است. در حوزه سياست خارجي، در زمينه اقتصاد، در موضوع سياست رسانهاي و... مسائل ديگر نيز كمابيش مواجه با مشكلات خاص خود هستيم. چه بايد كرد؟
به نظر ميرسد که اگر مبارزه با فساد و حل اين مشكل را نقطه مركزي و ثقل همه سياستها تعريف كنيم راه به خطا نرفتهايم. تبعات اين راه را نيز بايد پذيرفت، ممكن است برخي جاها مشكلات خاصي را ايجاد كند كه از ابتدا بايد متوجه اين نكته شد. اگر كسي بخواهد جراحي كند، بايد تبعات آن را بپذيرد. مبارزه با فساد نيز الزاماتي در مجموعه سياستهاي جاري دارد كه بايد آن را پذيرفت. متأسفانه مبارزه با فساد در جامعه ما دو ضعف اساسي دارد كه به آنها توجه نميشود.
🔘يك مشكل آن تأكيد صرف بر مجازات متخلفان است و مشكل ديگر؛ منحصر كردن مبارزه با فساد در نهادهاي رسمي است. هرچند هر دو راه امري ضروري و مهم در مبارزه با فساد است، ولي مطلقا كافي نيست. اتفاقا در صورت عدمتوجه به موارد ديگر اين دو شيوه نيز جواب نخواهند داد.
@Engineering_Ethics
اولين گام در مبارزه با فساد برچيدن سياستها و قوانينی است كه فسادآفرين است حتي اگر با انگيزههاي خيرخواهانه تدوين و تصويب شده باشند. هرگونه مقرراتي كه مبتني بر تبعيض و تمايز ميان انسانها و امور باشد، بهطور قطع منجر به فساد خواهد شد.
🔘گام دوم و مهم حضور مردم و نهادهاي مردمنهاد در مبارزه با فساد است. دو ركن پاسخگويي و آزادي رسانه معرف اين گام هستند. اگر اين گام برداشته نشود، يكي از مهمترين حلقههاي زنجيره مبارزه با فساد ناقص است. هيچ جامعهاي نميتواند بدون وجود اين حلقه با فساد مبارزه كند. اين نحوه پاسخگويي در جامعه ما متناسب با مبارزه با فساد نيست. اتفاقا بخشي از ريشه فساد نيز همين عدم پاسخگويي است كه ديده ميشود و از آن مهمتر فقدان رسانههاي مستقل و برخوردار از آزادي مناسب است که بخش پرسشگري را در مبارزه با فساد دچار اختلال كرده است.
🔘گام سوم نيز ساختار اجرايي قوانين مربوط به نظارت رسمي و رسيدگيهاي قضايي است. درواقع اين آخرين مرحله در مبارزه با فساد است و نه اولين مرحله. در اين مرحله نيز بايد به قوانين جديد و شفاف تن داد.
همچنين تدوين قانون «سوتزني» كه به معناي جايزهدادن به افرادي است كه فساد را لو دهند، ضرورت دارد. پاسخگويي نهاد قضايي و دادستانها نيز لازمه چنين مبارزهاي است. تشديد مجازاتها حتي اگر در مقاطعي لازم باشد، در بلند مدت چارهساز نخواهد بود.
@Engineering_Ethics
🔻عباس عبدی، روزنامه همشهری ۲۳ مرداد ۹۷
🔘جامعه ايران در شرايط كنوني با مشكلات گوناگوني مواجه است. در حوزه سياست خارجي، در زمينه اقتصاد، در موضوع سياست رسانهاي و... مسائل ديگر نيز كمابيش مواجه با مشكلات خاص خود هستيم. چه بايد كرد؟
به نظر ميرسد که اگر مبارزه با فساد و حل اين مشكل را نقطه مركزي و ثقل همه سياستها تعريف كنيم راه به خطا نرفتهايم. تبعات اين راه را نيز بايد پذيرفت، ممكن است برخي جاها مشكلات خاصي را ايجاد كند كه از ابتدا بايد متوجه اين نكته شد. اگر كسي بخواهد جراحي كند، بايد تبعات آن را بپذيرد. مبارزه با فساد نيز الزاماتي در مجموعه سياستهاي جاري دارد كه بايد آن را پذيرفت. متأسفانه مبارزه با فساد در جامعه ما دو ضعف اساسي دارد كه به آنها توجه نميشود.
🔘يك مشكل آن تأكيد صرف بر مجازات متخلفان است و مشكل ديگر؛ منحصر كردن مبارزه با فساد در نهادهاي رسمي است. هرچند هر دو راه امري ضروري و مهم در مبارزه با فساد است، ولي مطلقا كافي نيست. اتفاقا در صورت عدمتوجه به موارد ديگر اين دو شيوه نيز جواب نخواهند داد.
@Engineering_Ethics
اولين گام در مبارزه با فساد برچيدن سياستها و قوانينی است كه فسادآفرين است حتي اگر با انگيزههاي خيرخواهانه تدوين و تصويب شده باشند. هرگونه مقرراتي كه مبتني بر تبعيض و تمايز ميان انسانها و امور باشد، بهطور قطع منجر به فساد خواهد شد.
🔘گام دوم و مهم حضور مردم و نهادهاي مردمنهاد در مبارزه با فساد است. دو ركن پاسخگويي و آزادي رسانه معرف اين گام هستند. اگر اين گام برداشته نشود، يكي از مهمترين حلقههاي زنجيره مبارزه با فساد ناقص است. هيچ جامعهاي نميتواند بدون وجود اين حلقه با فساد مبارزه كند. اين نحوه پاسخگويي در جامعه ما متناسب با مبارزه با فساد نيست. اتفاقا بخشي از ريشه فساد نيز همين عدم پاسخگويي است كه ديده ميشود و از آن مهمتر فقدان رسانههاي مستقل و برخوردار از آزادي مناسب است که بخش پرسشگري را در مبارزه با فساد دچار اختلال كرده است.
🔘گام سوم نيز ساختار اجرايي قوانين مربوط به نظارت رسمي و رسيدگيهاي قضايي است. درواقع اين آخرين مرحله در مبارزه با فساد است و نه اولين مرحله. در اين مرحله نيز بايد به قوانين جديد و شفاف تن داد.
همچنين تدوين قانون «سوتزني» كه به معناي جايزهدادن به افرادي است كه فساد را لو دهند، ضرورت دارد. پاسخگويي نهاد قضايي و دادستانها نيز لازمه چنين مبارزهاي است. تشديد مجازاتها حتي اگر در مقاطعي لازم باشد، در بلند مدت چارهساز نخواهد بود.
@Engineering_Ethics
Forwarded from Madya | مادیا
🎉دوره اخلاق در مهندسی ساختمان منتشر شد.
مدرس: مهندس حامد خانجانی
اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره:
http://yon.ir/Ethics
🌱 www.madya.ir
اطلاع از دوره های جدید در کانال مادیا :
🌱 @Madya_OCE
مدرس: مهندس حامد خانجانی
اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره:
http://yon.ir/Ethics
🌱 www.madya.ir
اطلاع از دوره های جدید در کانال مادیا :
🌱 @Madya_OCE
Madya | مادیا
🎉دوره اخلاق در مهندسی ساختمان منتشر شد. مدرس: مهندس حامد خانجانی اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره: http://yon.ir/Ethics 🌱 www.madya.ir اطلاع از دوره های جدید در کانال مادیا : 🌱 @Madya_OCE
🔻🔻🔻
اعضا محترم کانال اخلاق مهندسی با درج کد تخفیف Engineering-Ethics در سایت مادیا از 30 درصد تخفیف در دوره فوق برخوردارند.
موفق باشید.
اعضا محترم کانال اخلاق مهندسی با درج کد تخفیف Engineering-Ethics در سایت مادیا از 30 درصد تخفیف در دوره فوق برخوردارند.
موفق باشید.
🔺۵ مانع توفیق نظام مهندسی ساختمان
حامد خانجانی، روزنامه دنیای اقتصاد 97.05.28
سازمان نظام مهندسی ساختمان در آغاز رونق ساختوسازهای شهری بعد از پایان جنگ تحمیلی و رویکرد شهرداری تهران به فروش تراکم با هدف ایجاد نظم و نظام و اشاعه تخصصگرایی در ساختمانسازی بر اساس قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان شکل گرفت.
برنامهریزی تقویت و توسعه فرهنگ و ارزشهای اسلامی در معماری و شهرسازی و رشد و اعتلای حرفههای مهندسی ساختمان از وظایف این نهاد تخصصی غیر دولتی و غیر انتفاعی در قانون ذکر شده است. مرور اهداف قانون و تاسیس نظام مهندسی و نگاهی به وضعیت ساختمانها، همچنین توجه به میزان رضایت طرفهای درگیر از مهندسان عضو تا عموم مردم نسبت به عملکرد ۲۵ ساله این سازمان نشان میدهد که در تحقق اهداف و برآورد انتظارات توفیق چندانی حاصل نشده است.
موارد مختلفی در عدم توفیق نظام مهندسی قابل طرح است که بخشی مربوط به موانع بیرونی و مورد دیگر مانع درونی این نظام است. سیل سوداگری در اقتصاد کشور که بسیاری از نهادها را با خود برده است، در عرصه ساختوساز شهری نظام مهندسی را از پیشرو برداشته است. شهری که ۷۰ درصد منابع مالی آن برای اداره و نگهداشت از فروش تراکم و عوارض ساختوساز حاصل میشود، محلی برای پرداختن به اصول مهندسی برجا نمیگذارد. ساختوسازهای دو نقشهای، عدم توجه به گزارشهای مرحلهای و در عوض تحمیل فرمهای بیضابطه همچون تاییدیه استحکام بنا به ناظران و همچنین مساله سازندههای غیرحرفهای و امضاهای صوری از عوارض مدیریت شهر بر مبنای تراکمفروشی است.
تضاد و تعارض در قوانین و مقررات حاکم بر ساختوساز مانع دیگری برای رشد و اعتلای مهندسی ساختمان بوده است. در صورتی که برخی اعضا قائل به ماهیت صنفی سازمان نظام مهندسی هستند که باید پیگیر حقوق و منافع اعضا باشد، برخی دیگر آن را یک سازمان حرفهای میدانند که لازم است منافع ملی را در اولویت فعالیتها قرار دهد. ابهام در نقش و جایگاه ناظران و مساله ارجاع یا انتخابی بودن نظارت، دو دوره سه ساله است که مناقشات بسیاری بین سازمان نظام مهندسی و وزارت راه و شهرسازی ایجاد کرده است. از طرفی نظام مهندسی با جمعیت بالای فارغالتحصیلان آموزش عالی در رشتههای مهندسی ساختمان روبهرو است که بسیاری از آنها از دانش و مهارت لازم برای ورود به این صنعت برخوردار نیستند. نرخ بالای بیکاری در سالهای اخیر نیز موجب شکلگیری انتظار اشتغالزایی و کسب درآمد مهندسان از این سازمان غیر انتفاعی شده است.
مانع درونی توفیق این سازمان در تحقق اهداف مربوط به ساختار مدیریتی و سازوکار انتخاب ارکان است که موجب بروز فساد و ناکارآمدی است. در صورتی در دو دوره اخیر و با شروع ارجاع کار و دریافت حقالزحمههای نظارت، این سازمان از منابع مالی کلان برخوردار شده که اسناد و صورتهای مالی آن بهعنوان یک سازمان غیر دولتی مورد بازرسی و حسابرسی از سوی نهادهای رسمی قرار نمیگیرد؛ بازرسان این سازمان از خود اعضا هستند که به تعداد ۲ برابر از سوی اعضای هیات مدیره انتخاب و به مجمع عمومی پیشنهاد میشوند!
(ادامه در پست بعد...)
@Engineering_Ethics
حامد خانجانی، روزنامه دنیای اقتصاد 97.05.28
سازمان نظام مهندسی ساختمان در آغاز رونق ساختوسازهای شهری بعد از پایان جنگ تحمیلی و رویکرد شهرداری تهران به فروش تراکم با هدف ایجاد نظم و نظام و اشاعه تخصصگرایی در ساختمانسازی بر اساس قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان شکل گرفت.
برنامهریزی تقویت و توسعه فرهنگ و ارزشهای اسلامی در معماری و شهرسازی و رشد و اعتلای حرفههای مهندسی ساختمان از وظایف این نهاد تخصصی غیر دولتی و غیر انتفاعی در قانون ذکر شده است. مرور اهداف قانون و تاسیس نظام مهندسی و نگاهی به وضعیت ساختمانها، همچنین توجه به میزان رضایت طرفهای درگیر از مهندسان عضو تا عموم مردم نسبت به عملکرد ۲۵ ساله این سازمان نشان میدهد که در تحقق اهداف و برآورد انتظارات توفیق چندانی حاصل نشده است.
موارد مختلفی در عدم توفیق نظام مهندسی قابل طرح است که بخشی مربوط به موانع بیرونی و مورد دیگر مانع درونی این نظام است. سیل سوداگری در اقتصاد کشور که بسیاری از نهادها را با خود برده است، در عرصه ساختوساز شهری نظام مهندسی را از پیشرو برداشته است. شهری که ۷۰ درصد منابع مالی آن برای اداره و نگهداشت از فروش تراکم و عوارض ساختوساز حاصل میشود، محلی برای پرداختن به اصول مهندسی برجا نمیگذارد. ساختوسازهای دو نقشهای، عدم توجه به گزارشهای مرحلهای و در عوض تحمیل فرمهای بیضابطه همچون تاییدیه استحکام بنا به ناظران و همچنین مساله سازندههای غیرحرفهای و امضاهای صوری از عوارض مدیریت شهر بر مبنای تراکمفروشی است.
تضاد و تعارض در قوانین و مقررات حاکم بر ساختوساز مانع دیگری برای رشد و اعتلای مهندسی ساختمان بوده است. در صورتی که برخی اعضا قائل به ماهیت صنفی سازمان نظام مهندسی هستند که باید پیگیر حقوق و منافع اعضا باشد، برخی دیگر آن را یک سازمان حرفهای میدانند که لازم است منافع ملی را در اولویت فعالیتها قرار دهد. ابهام در نقش و جایگاه ناظران و مساله ارجاع یا انتخابی بودن نظارت، دو دوره سه ساله است که مناقشات بسیاری بین سازمان نظام مهندسی و وزارت راه و شهرسازی ایجاد کرده است. از طرفی نظام مهندسی با جمعیت بالای فارغالتحصیلان آموزش عالی در رشتههای مهندسی ساختمان روبهرو است که بسیاری از آنها از دانش و مهارت لازم برای ورود به این صنعت برخوردار نیستند. نرخ بالای بیکاری در سالهای اخیر نیز موجب شکلگیری انتظار اشتغالزایی و کسب درآمد مهندسان از این سازمان غیر انتفاعی شده است.
مانع درونی توفیق این سازمان در تحقق اهداف مربوط به ساختار مدیریتی و سازوکار انتخاب ارکان است که موجب بروز فساد و ناکارآمدی است. در صورتی در دو دوره اخیر و با شروع ارجاع کار و دریافت حقالزحمههای نظارت، این سازمان از منابع مالی کلان برخوردار شده که اسناد و صورتهای مالی آن بهعنوان یک سازمان غیر دولتی مورد بازرسی و حسابرسی از سوی نهادهای رسمی قرار نمیگیرد؛ بازرسان این سازمان از خود اعضا هستند که به تعداد ۲ برابر از سوی اعضای هیات مدیره انتخاب و به مجمع عمومی پیشنهاد میشوند!
(ادامه در پست بعد...)
@Engineering_Ethics
(ادامه پست قبل)
در این میان وزارت راه و شهرسازی، که هم مسوولیت تدوین و نظارت عالیه بر اجرای ضوابط و مقررات شهرسازی و مقررات ملی ساختمان را بر عهده دارد و هم مجاز به بررسی عملکرد سازمان نظام مهندسی است در دولتهای مختلف رویکردهای متفاوتی به این سازمان داشته است. این وزارتخانه در دو دولت اخیر تلاشهای بسیاری در جهت تغییر و اصلاح نظامات اداری داشته که با مخالفت و مقاومت منتفعان از وضعیت موجود در مجموعههای مدیریت شهری و سازمان نظام مهندسی روبهرو بوده است.
اما رفع این موانع چگونه ممکن است؟ چگونه میتوان زمینههای رشد و اعتلای مهندسی ساختمان را در کشور فراهم کرد؟ احتمالا پاسخ کلان و سرراستی برای آن وجود ندارد. مسلما اصلاح و تغییر در وضعیت موجود بسیار دشوار و زمانبر است. سه مورد از ۵ مانع ذکر شده مسائلی است که اصلاح آن در سطح کلان کشور و با بسیج همه نیروها و منابع از حاکمیت و مردم امکانپذیر است. اصلاح بخشی از موانعی که حاصل تعارض در قوانین و مقررات و ساختار حاکم بر نظام مهندسی است وابسته به اقدامات وزارت راه و شهرسازی بهعنوان متولی توسعه کیفی صنعت ساختمان و بخش دیگر وابسته به اقدامات هیات دولت و مجلس است.
نقش مهندسان در این میان چیست؟ نقش ایشان مشارکت در تحولات نظام مهندسی و مطالبهگری است. نیروهای مردمی اساس هر تحول و ترقی در جوامع هستند. مهندسان با افزایش آگاهی و شناخت مسائل، مشارکت در اداره سازمان و مطالبه از مسوولان زمینه اقدامات موثر ایشان را فراهم میکنند. وزارت راه و شهرسازی با اصلاح و تغییر در سطح خرد که با تدوین و ابلاغ شیوهنامهها میسر است موجبات اصلاحات وسیعتر در سطح هیات دولت و تصویب آییننامهها را فراهم میکند. «موفقیتهای کوچک» راه تحصیل موفقیتهای بزرگ را میگشایند و اوضاع را بالنسبه بهبود میبخشند.
لینک یادداشت: https://goo.gl/8aLfct
@Engineering_Ethics
در این میان وزارت راه و شهرسازی، که هم مسوولیت تدوین و نظارت عالیه بر اجرای ضوابط و مقررات شهرسازی و مقررات ملی ساختمان را بر عهده دارد و هم مجاز به بررسی عملکرد سازمان نظام مهندسی است در دولتهای مختلف رویکردهای متفاوتی به این سازمان داشته است. این وزارتخانه در دو دولت اخیر تلاشهای بسیاری در جهت تغییر و اصلاح نظامات اداری داشته که با مخالفت و مقاومت منتفعان از وضعیت موجود در مجموعههای مدیریت شهری و سازمان نظام مهندسی روبهرو بوده است.
اما رفع این موانع چگونه ممکن است؟ چگونه میتوان زمینههای رشد و اعتلای مهندسی ساختمان را در کشور فراهم کرد؟ احتمالا پاسخ کلان و سرراستی برای آن وجود ندارد. مسلما اصلاح و تغییر در وضعیت موجود بسیار دشوار و زمانبر است. سه مورد از ۵ مانع ذکر شده مسائلی است که اصلاح آن در سطح کلان کشور و با بسیج همه نیروها و منابع از حاکمیت و مردم امکانپذیر است. اصلاح بخشی از موانعی که حاصل تعارض در قوانین و مقررات و ساختار حاکم بر نظام مهندسی است وابسته به اقدامات وزارت راه و شهرسازی بهعنوان متولی توسعه کیفی صنعت ساختمان و بخش دیگر وابسته به اقدامات هیات دولت و مجلس است.
نقش مهندسان در این میان چیست؟ نقش ایشان مشارکت در تحولات نظام مهندسی و مطالبهگری است. نیروهای مردمی اساس هر تحول و ترقی در جوامع هستند. مهندسان با افزایش آگاهی و شناخت مسائل، مشارکت در اداره سازمان و مطالبه از مسوولان زمینه اقدامات موثر ایشان را فراهم میکنند. وزارت راه و شهرسازی با اصلاح و تغییر در سطح خرد که با تدوین و ابلاغ شیوهنامهها میسر است موجبات اصلاحات وسیعتر در سطح هیات دولت و تصویب آییننامهها را فراهم میکند. «موفقیتهای کوچک» راه تحصیل موفقیتهای بزرگ را میگشایند و اوضاع را بالنسبه بهبود میبخشند.
لینک یادداشت: https://goo.gl/8aLfct
@Engineering_Ethics
روزنامه دنیای اقتصاد
5 مانع توفیق نظام مهندسی ساختمان
سازمان نظام مهندسی ساختمان در آغاز رونق ساختوسازهای شهری بعد از پایان جنگ تحمیلی و رویکرد شهرداری تهران به فروش تراکم با هدف ایجاد نظم و نظام و اشاعه تخصصگرایی در ساختمانسازی بر اساس قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان شکل گرفت.
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
استودیو الفبا (۳)
توسعه، انسان توانمند میخواهد نه دانشمند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گزیده گفتوگو با محسن رنانی
(۲۸ فروردین ۱۳۹۷)
پویش فکری توسعه
👇👇👇👇👇
@pooyeshfekri
.
استودیو الفبا (۳)
توسعه، انسان توانمند میخواهد نه دانشمند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گزیده گفتوگو با محسن رنانی
(۲۸ فروردین ۱۳۹۷)
پویش فکری توسعه
👇👇👇👇👇
@pooyeshfekri
.
🔺نظام مهندسی ساختمان و چابکسازی ساختاری
حسین احمدی، معاون خدمات مهندسی سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران، 97.05.27
نسبت مستقیمی بین ساختارهای سازمانی و فساد و جرم خیزی وجود دارد؛ اصلاح یا عدم اصلاح ساختاری امور در گردش کار هر سازمانی نسبت معنا داری با کاهش یا افزایش مفاسد دارد و در نتیجه ماندگاری سازوکار های سالم و بی عیب یا مفسده آمیز و مناسبات آلوده کننده لاجرم بدان وابسته است.
از یک طرف ماموریت های سازمانی بدلیل تعدد و تکثر موارد قانونی تفویض شده؛ و امرار خدمات سازمانی با تکرار شوندگی مشابه و بالا؛ ناگزیر از سپردن گردش کارها به سامانه و اتکاء به نرم افزارها می باشد. لذا امروزه این اتفاق، امری محتوم و اجتناب ناپذیر شده است. و از طرف دیگر سیستمی شدن امور خدمات رسانی و فارغ شدن آن از دخالت عامل انسانی ؛ مسیر فسادزدایی از امور را به شدت تسهیل کرده است.
حال اشاره به یک مولفه دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آن اینست که سامانه ها و نرم افزار های به کار گرفته شده در جهت اهداف پیش گفته سازمانی، می بایست از چابکی و چالاکی لازم نیز بهره مند باشند. طولانی شدن مسیرهای دستیابی به هدف، خود مستعد افساد و ارتشاء هستند. بدیهی است هر چه تصدی گری های غیر ضروری حذف گردد و هرچه گردش کارها و رویه عمل های بر گرفته از ماموریت های سازمانی و جاری و ساری شدن آنها در قالب یک نرم افزار، از قابلیت و دقت نظر و سرعت عمل بالایی برخوردار باشند، قطعا در اضمحلال مفاسد موثرترند.
علاوه بر این از الزامات مبارزه با فساد در درون یک سازمان و موارد برونی مرتبط با آن؛ ایجاد یک اتاق شیشه ای برای آن و انتشار آنلاین تمامی اطلاعات بصورت رسمی در سایت متبوع آن سازمان و جاری کردن گردش اطلاعات آزاد و محدود کردن سطوح دسترسی برای افراد غیر مسئول و در کل استفاده از ابزار رسانه ای و بهره مندی از خبرنگاران حرفه ای در راستای افشای مناسبات فسادآمیز و افراد فاسد مسئول و غیر مسئول؛ گام نخست هر مبارزه با فسادی محسوب می گردد.
@Engineering_Ethics
حسین احمدی، معاون خدمات مهندسی سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران، 97.05.27
نسبت مستقیمی بین ساختارهای سازمانی و فساد و جرم خیزی وجود دارد؛ اصلاح یا عدم اصلاح ساختاری امور در گردش کار هر سازمانی نسبت معنا داری با کاهش یا افزایش مفاسد دارد و در نتیجه ماندگاری سازوکار های سالم و بی عیب یا مفسده آمیز و مناسبات آلوده کننده لاجرم بدان وابسته است.
از یک طرف ماموریت های سازمانی بدلیل تعدد و تکثر موارد قانونی تفویض شده؛ و امرار خدمات سازمانی با تکرار شوندگی مشابه و بالا؛ ناگزیر از سپردن گردش کارها به سامانه و اتکاء به نرم افزارها می باشد. لذا امروزه این اتفاق، امری محتوم و اجتناب ناپذیر شده است. و از طرف دیگر سیستمی شدن امور خدمات رسانی و فارغ شدن آن از دخالت عامل انسانی ؛ مسیر فسادزدایی از امور را به شدت تسهیل کرده است.
حال اشاره به یک مولفه دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آن اینست که سامانه ها و نرم افزار های به کار گرفته شده در جهت اهداف پیش گفته سازمانی، می بایست از چابکی و چالاکی لازم نیز بهره مند باشند. طولانی شدن مسیرهای دستیابی به هدف، خود مستعد افساد و ارتشاء هستند. بدیهی است هر چه تصدی گری های غیر ضروری حذف گردد و هرچه گردش کارها و رویه عمل های بر گرفته از ماموریت های سازمانی و جاری و ساری شدن آنها در قالب یک نرم افزار، از قابلیت و دقت نظر و سرعت عمل بالایی برخوردار باشند، قطعا در اضمحلال مفاسد موثرترند.
علاوه بر این از الزامات مبارزه با فساد در درون یک سازمان و موارد برونی مرتبط با آن؛ ایجاد یک اتاق شیشه ای برای آن و انتشار آنلاین تمامی اطلاعات بصورت رسمی در سایت متبوع آن سازمان و جاری کردن گردش اطلاعات آزاد و محدود کردن سطوح دسترسی برای افراد غیر مسئول و در کل استفاده از ابزار رسانه ای و بهره مندی از خبرنگاران حرفه ای در راستای افشای مناسبات فسادآمیز و افراد فاسد مسئول و غیر مسئول؛ گام نخست هر مبارزه با فسادی محسوب می گردد.
@Engineering_Ethics
Forwarded from مصطفی ملکیان
🎋🌳🌲 20 عامل عقب ماندگی ایرانیان
آن بخش از مسائل فرهنگي كه به نگرشهاي ايرانيان مربوط ميشود، تحت بيست عامل، قابل احصا یا شمارش است. استدلالهاي من هم بر اين مطالب بيشتر دروننگرانه است. يعني مخاطب بايد به درون خودش مراجعه كند و ببيند كه در خودش چنين حالتي وجود دارد و اگر وجود دارد ميتوان گفت سخن روي صواب دارد.
🍀1- پيشداوري
اولين خصوصيتي كه در ما وجود دارد، پيشداوريهاي فراوان نسبت به بسياري از امور است. اگر هر كدام از ما به درون خودمان رجوع كنيم پيشداوريهاي فراوان ميبينيم. اين پيشداوريها در كنش و واكنشهاي اجتماعي ما تأثيرات منفي زيادي دارد. معمولا وقتي گفته ميشود پيشداوري، بيشتر پيشداوري منفي محل نظر است وليآثار مخرب پيشداوري منحصر به پيشداوري منفي نيست. پيشداوريهاي مثبت هم آثار مخرب خود را دارد. از جمله خوشبينيهاي نابهجا كه نسبت به برخي افراد و قشرها و لايههاي اجتماعي داريم.
🍀2- جزميت و جمود
نوعي جزميت (دگماتيسم) و جمود در ما ريشه كرده است. من اصلا تحقيقات روانشناختي و تحقيقات تاريخي در اينباره ندارم كه چرا ملت ايران تا اين حد اهل جزم و جمود است.
يعني واقعيت آن براي من محل انكار نيست اگرچه تبيينش براي من امكانپذير نيست. آنچه كه در ما وجود دارد كه از آن به جزم و جمود تعبير ميشود اين است كه باور ما يك ضميمهاي دارد. يعني ممكن است كه ما معتقد باشيم كه فلان گزاره درست است اين سالم است اما اگر معتقد باشيم كه فلان گزاره محال است كه درست نباشد. اين محال است انسان را تبديل به انسان دگمي ميكند.
🍀3- خرافهپرستي
ويژگي ديگر ما خرافهپرستي است هم خرافه در بافت ديني و مذهبي و هم در بافتهاي غير ديني و مذهبي، خرافه در بافت مذهبي يعني چيزي كه در دين نبوده و در آن وارد شده است.
اما مهمتر اين است كه به معناي سكولار آن هم خرافهپرست هستيم. خرافي به معناي باور آوردن به عقايدي كه هيچ شاهدي به سود آن وجود ندارد ولي ما همچنان آن عقايد را در كف داريم.
اين سه مساله نخست را ميتوان سه فرزند استدلال ناگرايي ما دانست. هر كه اهل استدلال نباشد اهل اين سه ویژگی است بنابراين راهحل درمان اين سه تقويت روحيه استدلالگرايي است.
🍀4- بهادادن به داوريهاي ديگران نسبت به خود
ما به ندرت در مني كه از خودمان تصور داريم زندگي ميكنيم و هميشه توجهمان به مني است كه ديگران از ما تصور دارند و هميشه ترازوي ما در بيرون ماست. اين بهادادن به داوريهاي ديگران علتالعلل يكسري مشكلات فرهنگي جامعه ماست.
🍀5- همرنگي با جماعت
نكته پنجم ناشي از نكته چهارم است به اين معنا كه ما هيچوقت در برابر جمهوري كه با آن سروكار داريم نتوانستهايم سخن بگوييم كه در مقابله با آن است و هميشه همرنگ شدن با جماعت براي ما مهم است.
🍀6- تلقينپذيري
تلقين يعني رايي را بيان كردن و آراي مخالف را بيان نكردن و مخاطب را در معرض همين راي قرار دادن. هر وقت شما در برابر هر عقيدهاي نظر مخالفان آن را هم خواستيد نشان ميدهد كه تلقينپذير نيستيد. تلقينپذيري يعني قبول تكآوايي.
🍀7- القاپذيري
القاپذيري به لحاظ روانشناختي با تلقينپذيري متفاوت است. در القا يك راي آنقدر تكرار ميشود تا تكرار جاي دليل را بگيرد. اگر من گفتم فلان گزاره صحيح است شما از من انتظار دليل داريد اما من به جاي اينكه دليل بياورم 200 بار فلان گزاره را تكرار ميكنم و كمكم ما فكر ميكنيم كه تكرار مدعا جاي دليل را ميگيرد. يعني به جاي اقامه دليل خود مدعا تكرار ميشود و اين هنري است كه در پروپگاندا يا آوازهگري وجود دارد.
🍀8- تقليد
منظور من از تقليد نه آنست كه در فقه گفته ميشود. مراد تقليد به معناي روانشناختي آن است. يعني اينكه من آگاهانه يا ناآگاهانه تحت الگوي شخصي باشم.
يعني من خودم را مانند تو ميكنم و به تو تشبه ميجويم و تقليد، يعني من تو را الگو گرفتهام. آنچه كه در عرفان گفته ميشود كه تشبه به خدا بجوييد اگر اين كار را با انسانها انجام داديم تعبير به تقليد ميشود و اين تقليد هم در اديان و مذاهب و عرفان مورد توبيخ است.
🍀9- تعبد
تعبد يعني سخني را پذيرفتن صرفا به اين دليل كه فلان شخص آن را گفته است. يعني اينكه اگر صورت استدلالي من ذهن من را آزار ندهد كه فلان گزاره صحيح است چون فلان شخص گفته است فلان گزاره صحيح است من اهل تعبدم
آن بخش از مسائل فرهنگي كه به نگرشهاي ايرانيان مربوط ميشود، تحت بيست عامل، قابل احصا یا شمارش است. استدلالهاي من هم بر اين مطالب بيشتر دروننگرانه است. يعني مخاطب بايد به درون خودش مراجعه كند و ببيند كه در خودش چنين حالتي وجود دارد و اگر وجود دارد ميتوان گفت سخن روي صواب دارد.
🍀1- پيشداوري
اولين خصوصيتي كه در ما وجود دارد، پيشداوريهاي فراوان نسبت به بسياري از امور است. اگر هر كدام از ما به درون خودمان رجوع كنيم پيشداوريهاي فراوان ميبينيم. اين پيشداوريها در كنش و واكنشهاي اجتماعي ما تأثيرات منفي زيادي دارد. معمولا وقتي گفته ميشود پيشداوري، بيشتر پيشداوري منفي محل نظر است وليآثار مخرب پيشداوري منحصر به پيشداوري منفي نيست. پيشداوريهاي مثبت هم آثار مخرب خود را دارد. از جمله خوشبينيهاي نابهجا كه نسبت به برخي افراد و قشرها و لايههاي اجتماعي داريم.
🍀2- جزميت و جمود
نوعي جزميت (دگماتيسم) و جمود در ما ريشه كرده است. من اصلا تحقيقات روانشناختي و تحقيقات تاريخي در اينباره ندارم كه چرا ملت ايران تا اين حد اهل جزم و جمود است.
يعني واقعيت آن براي من محل انكار نيست اگرچه تبيينش براي من امكانپذير نيست. آنچه كه در ما وجود دارد كه از آن به جزم و جمود تعبير ميشود اين است كه باور ما يك ضميمهاي دارد. يعني ممكن است كه ما معتقد باشيم كه فلان گزاره درست است اين سالم است اما اگر معتقد باشيم كه فلان گزاره محال است كه درست نباشد. اين محال است انسان را تبديل به انسان دگمي ميكند.
🍀3- خرافهپرستي
ويژگي ديگر ما خرافهپرستي است هم خرافه در بافت ديني و مذهبي و هم در بافتهاي غير ديني و مذهبي، خرافه در بافت مذهبي يعني چيزي كه در دين نبوده و در آن وارد شده است.
اما مهمتر اين است كه به معناي سكولار آن هم خرافهپرست هستيم. خرافي به معناي باور آوردن به عقايدي كه هيچ شاهدي به سود آن وجود ندارد ولي ما همچنان آن عقايد را در كف داريم.
اين سه مساله نخست را ميتوان سه فرزند استدلال ناگرايي ما دانست. هر كه اهل استدلال نباشد اهل اين سه ویژگی است بنابراين راهحل درمان اين سه تقويت روحيه استدلالگرايي است.
🍀4- بهادادن به داوريهاي ديگران نسبت به خود
ما به ندرت در مني كه از خودمان تصور داريم زندگي ميكنيم و هميشه توجهمان به مني است كه ديگران از ما تصور دارند و هميشه ترازوي ما در بيرون ماست. اين بهادادن به داوريهاي ديگران علتالعلل يكسري مشكلات فرهنگي جامعه ماست.
🍀5- همرنگي با جماعت
نكته پنجم ناشي از نكته چهارم است به اين معنا كه ما هيچوقت در برابر جمهوري كه با آن سروكار داريم نتوانستهايم سخن بگوييم كه در مقابله با آن است و هميشه همرنگ شدن با جماعت براي ما مهم است.
🍀6- تلقينپذيري
تلقين يعني رايي را بيان كردن و آراي مخالف را بيان نكردن و مخاطب را در معرض همين راي قرار دادن. هر وقت شما در برابر هر عقيدهاي نظر مخالفان آن را هم خواستيد نشان ميدهد كه تلقينپذير نيستيد. تلقينپذيري يعني قبول تكآوايي.
🍀7- القاپذيري
القاپذيري به لحاظ روانشناختي با تلقينپذيري متفاوت است. در القا يك راي آنقدر تكرار ميشود تا تكرار جاي دليل را بگيرد. اگر من گفتم فلان گزاره صحيح است شما از من انتظار دليل داريد اما من به جاي اينكه دليل بياورم 200 بار فلان گزاره را تكرار ميكنم و كمكم ما فكر ميكنيم كه تكرار مدعا جاي دليل را ميگيرد. يعني به جاي اقامه دليل خود مدعا تكرار ميشود و اين هنري است كه در پروپگاندا يا آوازهگري وجود دارد.
🍀8- تقليد
منظور من از تقليد نه آنست كه در فقه گفته ميشود. مراد تقليد به معناي روانشناختي آن است. يعني اينكه من آگاهانه يا ناآگاهانه تحت الگوي شخصي باشم.
يعني من خودم را مانند تو ميكنم و به تو تشبه ميجويم و تقليد، يعني من تو را الگو گرفتهام. آنچه كه در عرفان گفته ميشود كه تشبه به خدا بجوييد اگر اين كار را با انسانها انجام داديم تعبير به تقليد ميشود و اين تقليد هم در اديان و مذاهب و عرفان مورد توبيخ است.
🍀9- تعبد
تعبد يعني سخني را پذيرفتن صرفا به اين دليل كه فلان شخص آن را گفته است. يعني اينكه اگر صورت استدلالي من ذهن من را آزار ندهد كه فلان گزاره صحيح است چون فلان شخص گفته است فلان گزاره صحيح است من اهل تعبدم
Forwarded from مصطفی ملکیان
🍀10- شخصيتپرستي
كمتر مردمي به اندازه ما شخصيتپرستند و شخصيتپرستي جز اين نيست كه شخصيتي خود را بر خود عرضه مي كند و خوبيهايي كه در زندگي اطراف خودمان نميبينيم از سر توهم به او نسبت ميدهيم و او را به دست خودمان بزرگ ميكنيم.
🍀11- تعصب
تعصب هم افق با شخصيتپرستي است. تعصب به معناي چسبيدن به آنچه كه داريم و نگاه نكردن به چيزهاي فراواني كه نداريم. اگر من شيفته آنچه كه دارم شدم و فكر كردم و جاي نداشتهها را هم برايم ميگيرد من نسبت به آن تعصب پيدا كردهام و اينجاست كه من نسبت به كساني كه به آن وفاداري ندارند دو ديدگاه پيدا ميكنم. گروهي خودي ميشوند و گروهي غيرخودي. قرآن خودي و غيرخودي را رد كرده است چرا كه درباره حب و بغض ميگويد وقتي با گروهي دشمنيد، دشمني باعث نشود درباره آنها عدالت و انصاف را فراموش كنيد.
🍀12- اعتقاد به برگزيدگي
هر كدام از ما اگر به خودمان رجوع كنيم ميبينيم به نوعي فكر ميكنيم و به نوعي مورد لطف خدا هستيم. يعني درست است كه ممكن است وضع ما به مو بند باشد اما پاره نميشود و اكثر اهمالها و بيتوجهیها ناشي از همين نكته است. لایپنيس اصطلاحي داشت كه براي موارد ديگري به كار ميبرد. اين اصطلاح هماهنگي پيش بنياد بود به معني اينكه گويا همه امور از پيش حاصل آمده است اما گويا ما اين هماهنگي پيشبنياد را راجع به خودمان قائليم.
🍀13- تجربه نيندوختن از گذشته
پس از اقدامات انساندوستانه افرادي چون ماندلا واسلاوهاول دو جمله كه در باب فرهنگي كردن سياست است را زياد شنيدهايم كه ببخش و فراموش كن يا ببخش و فراموش نكن. اما داستان بر سر اين است كه اگر شما ببخشانيد و فراموش كنيد باز هم از همانجا ضربه ميخوريد. انسانهاي سالم كساني هستند كه در درونشان ميتوانند بزرگترين دشمنان خود را از لحاظ عاطفي ببخشايند، چرا كه از لحاظ عاطفي بايد بخشود اما از لحاظ ذهني نبايد فراموش كرد. اما متاسفانه ما عكس اين عمل ميكنيم،از لحاظ عاطفي نميبخشيم و كينهجويي در ما زنده است اما به لحاظ ذهني فراموش ميكنيم چرا كه حافظه تاريخي ملت ما بسيار كند و تار است.
🍀14- جدي نگرفتن زندگي
سقراط از ما ميخواست كه در عين شوخطبعي زندگي را جدي بگيريم كساني زندگي را جدي ميگيرند كه دو نكته را باور كنند.
1-باور به مستثني نبودن از قوانين حاكم بر جهان.
دليل هر جدي نگرفتن مستثني ندانستن خود از قوانين هستي است.
2-نسبتسنجي در امور
روانشناسان اصطلاحي دارند با اين مضمون كه انسان بايد بتواند وزن امور را نسبت به هم بسنجد. انسانهايي كه زندگي را جدي نميگيرند چيزهاي مهمتر را براي چيزهاي مهم رها ميكنند. فراوانند انسانهايي كه در طول زندگي خطاي تاكتيكي نميكنند اما خطاي استراتژيك عظيم دارند يعني كل زندگي را ميبازند اما در ريزهكاريها وسواس دارند.
🍀15- ديدگاه مبتذل نسبت به كار
ديدگاه كمتر مردمي نسبت به كار تا حد ديدگاه ما نسبت به كار مبتذل است. ما كار را فقط براي درآمد ميخواهيم و بنابراين اگر درآمد را بتوانيم از راه بيكاري هم به دست آوريم از كار استقبال نميكنيم. در واقع ما كار را اجتنابناپذير ميدانيم در حالي كه بايد ديدگاه مولوي را درباره كار داشته باشيم كه معتقد بود كار جوهر انسان است.
🍀16- قائل نبودن به رياضت
رياضت در اين جا نه به معناي آنچه كه مرتاضان انجام ميدهند رياضت به معناي اينكه در زندگي همه چيز را نميتوان داشت، بايد دانست که بايد چيزهايي را فدا كرد تا چيزهاي باارزشتري را به دستآورد. قدماي ما ميگفتند دنيا دار تزاحم است يعني همه محاسن در يكجا قابل جمع نيست به تعبير نيما يوشيج تا چيزها ندهي چيزكي به تو نخواهند داد. در زبانهاي اروپايي قداست از ماده فداكاري است. عارفان مسيحي ميگفتند اينكه فداكاري(Sacrifice) و قداست (Sacried) از يك مادهاند به اين دليل است كه قداست به دست نميآيد مگر به قيمت از دست دادن چيزهاي فراوان.
🍀17- از دست رفتن قوه تميز بين خوشايند و مصلحت
مردمي كه منافع كوتاهمدت را ببينند و قدرت ديدن منافع درازمدت را نداشته باشند در معرض فريبخوردگي هستند. دليل موفقيت سياستهاي پوپوليستي در كشور كه در يك سال اخير هم رواج پيدا كرده، نديدن منافع درازمدت است. وقتي منافع بلندمدت ديده نشود منافع كوتاهمدت تامين ميشود به قيمت نكبت و ادبار درازمدت.
كمتر مردمي به اندازه ما شخصيتپرستند و شخصيتپرستي جز اين نيست كه شخصيتي خود را بر خود عرضه مي كند و خوبيهايي كه در زندگي اطراف خودمان نميبينيم از سر توهم به او نسبت ميدهيم و او را به دست خودمان بزرگ ميكنيم.
🍀11- تعصب
تعصب هم افق با شخصيتپرستي است. تعصب به معناي چسبيدن به آنچه كه داريم و نگاه نكردن به چيزهاي فراواني كه نداريم. اگر من شيفته آنچه كه دارم شدم و فكر كردم و جاي نداشتهها را هم برايم ميگيرد من نسبت به آن تعصب پيدا كردهام و اينجاست كه من نسبت به كساني كه به آن وفاداري ندارند دو ديدگاه پيدا ميكنم. گروهي خودي ميشوند و گروهي غيرخودي. قرآن خودي و غيرخودي را رد كرده است چرا كه درباره حب و بغض ميگويد وقتي با گروهي دشمنيد، دشمني باعث نشود درباره آنها عدالت و انصاف را فراموش كنيد.
🍀12- اعتقاد به برگزيدگي
هر كدام از ما اگر به خودمان رجوع كنيم ميبينيم به نوعي فكر ميكنيم و به نوعي مورد لطف خدا هستيم. يعني درست است كه ممكن است وضع ما به مو بند باشد اما پاره نميشود و اكثر اهمالها و بيتوجهیها ناشي از همين نكته است. لایپنيس اصطلاحي داشت كه براي موارد ديگري به كار ميبرد. اين اصطلاح هماهنگي پيش بنياد بود به معني اينكه گويا همه امور از پيش حاصل آمده است اما گويا ما اين هماهنگي پيشبنياد را راجع به خودمان قائليم.
🍀13- تجربه نيندوختن از گذشته
پس از اقدامات انساندوستانه افرادي چون ماندلا واسلاوهاول دو جمله كه در باب فرهنگي كردن سياست است را زياد شنيدهايم كه ببخش و فراموش كن يا ببخش و فراموش نكن. اما داستان بر سر اين است كه اگر شما ببخشانيد و فراموش كنيد باز هم از همانجا ضربه ميخوريد. انسانهاي سالم كساني هستند كه در درونشان ميتوانند بزرگترين دشمنان خود را از لحاظ عاطفي ببخشايند، چرا كه از لحاظ عاطفي بايد بخشود اما از لحاظ ذهني نبايد فراموش كرد. اما متاسفانه ما عكس اين عمل ميكنيم،از لحاظ عاطفي نميبخشيم و كينهجويي در ما زنده است اما به لحاظ ذهني فراموش ميكنيم چرا كه حافظه تاريخي ملت ما بسيار كند و تار است.
🍀14- جدي نگرفتن زندگي
سقراط از ما ميخواست كه در عين شوخطبعي زندگي را جدي بگيريم كساني زندگي را جدي ميگيرند كه دو نكته را باور كنند.
1-باور به مستثني نبودن از قوانين حاكم بر جهان.
دليل هر جدي نگرفتن مستثني ندانستن خود از قوانين هستي است.
2-نسبتسنجي در امور
روانشناسان اصطلاحي دارند با اين مضمون كه انسان بايد بتواند وزن امور را نسبت به هم بسنجد. انسانهايي كه زندگي را جدي نميگيرند چيزهاي مهمتر را براي چيزهاي مهم رها ميكنند. فراوانند انسانهايي كه در طول زندگي خطاي تاكتيكي نميكنند اما خطاي استراتژيك عظيم دارند يعني كل زندگي را ميبازند اما در ريزهكاريها وسواس دارند.
🍀15- ديدگاه مبتذل نسبت به كار
ديدگاه كمتر مردمي نسبت به كار تا حد ديدگاه ما نسبت به كار مبتذل است. ما كار را فقط براي درآمد ميخواهيم و بنابراين اگر درآمد را بتوانيم از راه بيكاري هم به دست آوريم از كار استقبال نميكنيم. در واقع ما كار را اجتنابناپذير ميدانيم در حالي كه بايد ديدگاه مولوي را درباره كار داشته باشيم كه معتقد بود كار جوهر انسان است.
🍀16- قائل نبودن به رياضت
رياضت در اين جا نه به معناي آنچه كه مرتاضان انجام ميدهند رياضت به معناي اينكه در زندگي همه چيز را نميتوان داشت، بايد دانست که بايد چيزهايي را فدا كرد تا چيزهاي باارزشتري را به دستآورد. قدماي ما ميگفتند دنيا دار تزاحم است يعني همه محاسن در يكجا قابل جمع نيست به تعبير نيما يوشيج تا چيزها ندهي چيزكي به تو نخواهند داد. در زبانهاي اروپايي قداست از ماده فداكاري است. عارفان مسيحي ميگفتند اينكه فداكاري(Sacrifice) و قداست (Sacried) از يك مادهاند به اين دليل است كه قداست به دست نميآيد مگر به قيمت از دست دادن چيزهاي فراوان.
🍀17- از دست رفتن قوه تميز بين خوشايند و مصلحت
مردمي كه منافع كوتاهمدت را ببينند و قدرت ديدن منافع درازمدت را نداشته باشند در معرض فريبخوردگي هستند. دليل موفقيت سياستهاي پوپوليستي در كشور كه در يك سال اخير هم رواج پيدا كرده، نديدن منافع درازمدت است. وقتي منافع بلندمدت ديده نشود منافع كوتاهمدت تامين ميشود به قيمت نكبت و ادبار درازمدت.
Forwarded from مصطفی ملکیان
🍀18- زيادهگويي
ما درست برخلاف آنچه كه در اديان و مذاهب گفته ميشود زيادهگو هستيم و پرحرف ميزنيم. نقل است كه عرفا هم در سكوت تبادل روحي داشتند اما ما ملت پرسخني هستيم و آسانترين كار براي ما حرفزدن است.
🍀19- زبان پريشي
بدتر از پرسخني ما زبانپريشي ما است. زبانپريشي به اين معنا است كه انسان حرف خود را خودش هم متوجه نميشود يعني اگر تحليل روانشناختي در سخنان ما انجام شود اصلا برخي جملات معنا ندارد. سخنان همه مانند شهركهاي سينمايي است كه در زمان فيلم پر از دژ و قلعه است اما وقتي فشار ميدهيم فرو ميريزد. به تعبير ديگر حرفهاي ما پشتوانه ندارد و همه ما از صدر تا ذيل ياوه ميگوييم. و به همين دليل هم به لحاظ ذهني تا اين حد پريشانيم. كساني كه سرگرداني ذهني دارند اول بايد زبان خود را پالايش كنند. يعني بايد حرف را فهميده بزنند و از طرف مقابل هم حرف فهميده بخواهند.
🍀20- ظاهرنگري
ظاهرنگري، به دليل غلبه روحيه فقهي در دين بر كل كارهايمان سايه افكنده است. يعني به جاي آنكه ما به ارزش و انگيزه كار توجه كنيم فريفته ظاهر ميشويم. اين ظاهربينيها ما را براي ظاهرفريبي آماده ميكند.
در پايان پيشنهادي دارم كه داراي دو نكته است:
اول اينكه در باب هر كدام از موارد مطرحشده فكر كنيم كه درست است يا نه. اگر درست است اول كاري كه بايد كرد اين است كه در شخص خودمان بررسي كنيم.
يعني اينكه اين نكتهها را ذرهبين نكنيم و روي ديگران بگيريم بلكه اول ذرهبين را روي خودمان بگيريم.
دوم اينكه اگر مطالب گفته شده درست است روشنفكران و مصلحان اجتماعي به جاي اينكه هميشه مجيز مردم را بگويند و فكر كنند تمام مشكلات متوجه رژيم سياسي است. بايد از مجيزگويي مردم دست بردارند و به مردم بگوييم: ((چون شما اينگونهايد حاكمان هم آنگونهاند.))
🌴🌱🌿منبع: مجله بازتاب اندیشه شماره 95 در تاریخ 86/10/18
@mostafamalekian
ما درست برخلاف آنچه كه در اديان و مذاهب گفته ميشود زيادهگو هستيم و پرحرف ميزنيم. نقل است كه عرفا هم در سكوت تبادل روحي داشتند اما ما ملت پرسخني هستيم و آسانترين كار براي ما حرفزدن است.
🍀19- زبان پريشي
بدتر از پرسخني ما زبانپريشي ما است. زبانپريشي به اين معنا است كه انسان حرف خود را خودش هم متوجه نميشود يعني اگر تحليل روانشناختي در سخنان ما انجام شود اصلا برخي جملات معنا ندارد. سخنان همه مانند شهركهاي سينمايي است كه در زمان فيلم پر از دژ و قلعه است اما وقتي فشار ميدهيم فرو ميريزد. به تعبير ديگر حرفهاي ما پشتوانه ندارد و همه ما از صدر تا ذيل ياوه ميگوييم. و به همين دليل هم به لحاظ ذهني تا اين حد پريشانيم. كساني كه سرگرداني ذهني دارند اول بايد زبان خود را پالايش كنند. يعني بايد حرف را فهميده بزنند و از طرف مقابل هم حرف فهميده بخواهند.
🍀20- ظاهرنگري
ظاهرنگري، به دليل غلبه روحيه فقهي در دين بر كل كارهايمان سايه افكنده است. يعني به جاي آنكه ما به ارزش و انگيزه كار توجه كنيم فريفته ظاهر ميشويم. اين ظاهربينيها ما را براي ظاهرفريبي آماده ميكند.
در پايان پيشنهادي دارم كه داراي دو نكته است:
اول اينكه در باب هر كدام از موارد مطرحشده فكر كنيم كه درست است يا نه. اگر درست است اول كاري كه بايد كرد اين است كه در شخص خودمان بررسي كنيم.
يعني اينكه اين نكتهها را ذرهبين نكنيم و روي ديگران بگيريم بلكه اول ذرهبين را روي خودمان بگيريم.
دوم اينكه اگر مطالب گفته شده درست است روشنفكران و مصلحان اجتماعي به جاي اينكه هميشه مجيز مردم را بگويند و فكر كنند تمام مشكلات متوجه رژيم سياسي است. بايد از مجيزگويي مردم دست بردارند و به مردم بگوييم: ((چون شما اينگونهايد حاكمان هم آنگونهاند.))
🌴🌱🌿منبع: مجله بازتاب اندیشه شماره 95 در تاریخ 86/10/18
@mostafamalekian
Forwarded from اخلاق مهندسی
🔸 چگونه با کارشکنیهای اخلاقی در سازمان مقابله کنیم?
نویسنده: Stan Craig، مترجم: فریبا ولیزاده
🔺این روزها اخلاقیات و ارزشها توجه طیف گستردهای از واحدهای دولتی، سازمانی و شرکتهای بزرگ در سراسر جهان را به خود معطوف کرده است. رشوه، تقلب، رفتارهای مجرمانه، آزار و اذیت در حال تبدیل شدن به امری عادی و رایج در فضاهای شغلی هستند. در بخش آغازین گزارش بررسیهای سراسری با موضوع اخلاقیات در فضای شغلی که در سال ۲۰۱۱ انجام شده بود، چنین آمده است: «بر اساس آنچه در حالحاضر قابل مشاهده است، انتظار میرود فضای حاکم بر محیط شغلی رو به انحطاط باشد.» چنین عبارتی قدرتمندانه و هشداردهنده بهنظر میرسد، اما نتیجه تحقیقاتی است که در Ethics Resource Center انجام شده است.
🔺به نظر شما دلیل اصلی انحطاط اخلاقی در افراد و سازمانها چیست؟
▫️داشتن نگرش «اول من» که منافع فردی و لذتهای شخصی را بالاتر از تمامی مسوولیتهای اخلاقی قرار میدهد.
▫️عطش قدرت، مقام و ثروت که منجر به ایجاد نگاه ابزاری نسبت به افراد، اعضای خانواده، دوستان و سایرین میشود.
▫️داشتن نگرش «دیگران هم این کار را انجام میدهند» بهعنوان توجیهی برای انجام هر کاری.
▫️عدم پاسخگویی که منجر به رفتارهای سوء میشود.
▫️پذیرش اجتماعی روشهای غیراخلاقی بهعنوان راهی برای دستیابی به موفقیت.
▫️توجه به منافع کوتاهمدت به بهای کاهش کیفیت، نادیده گرفتن ارزشها و از دست دادن یکپارچگی.
🔺اما خبر خوب این است که شما میتوانید با ایجاد فرهنگ مناسب، از بروز مسائل و مشکلات اخلاقی در سازمان خود پیشگیری کنید. به همین منظور، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
▪️۱) در میان گذاشتن ارزشهای مورد نظر سازمان با تکتک اعضا، ذینفعان و مشتریان. تبیین ارزشها و فکر کردن به آنها منجر به اعتبار هرچه بیشتر آنها در فضای شغلی خواهد شد. این ارزشها به وظایف روزانه افراد معنا خواهند بخشید. داشتن تعهدی مشترک نسبت به مشتری، تولید و عرضه بهترین محصولات و ارائه خدمات بینظیر، در قیاس با روشهای معمول سودآوری ارزش بیشتری دارد.
▪️۲) ایجاد اشتهار در خصوص تعهد سازمان نسبت به رعایت ارزشهای اخلاقی. مشتریان، مصرفکنندگان و چشمانداز فعالیت سازمان تحتتاثیر چنین اشتهاری قرار خواهند گرفت. این روش بهویژه در صورتی که ارزشها بهخوبی قابل مشاهده باشند، کارآمد است.
▪️۳) پایبندی به ارزشهای اخلاقی در تمامی سطوح مدیریتی. مطالعات نشان میدهند که کارکنان ادعای پایبندی اعضای ارشد سازمان به ارزشها و اخلاقیات را باور نمیکنند. مدیران سازمان باید بهترین عملکرد اخلاقی را به نمایش بگذارند و پاداشی برای کارکنانی که تخلفات و نافرمانیهای اخلاقی را گزارش میدهند، درنظر بگیرند.
▪️۴) تعهد به یادگیری، آموزش و بهکارگیری ارزشهای سازمان در تمامی سطوح. هنگامی که کارکنان رعایت ارزشهای سازمان توسط مدیران ارشد و تیم مدیریت را مشاهده میکنند و از انتظار آنان مبنی بر رعایت این اصول آگاهی دارند، بر اعتبار و اهمیت هرچه بیشتر این ارزشها تاکید میشود.
▪️5) صحیحترین کار همواره انجام کار درست است. فشار برای کار بیشتر و رعایت ضربالاجلها یا دستیابی به اهداف و خواستههای ذینفعان نباید به رفتارهای نامناسب و غیراخلاقی ختم شود. ارزشها و اخلاقیات نقطه اتصال هر چیزی است. با از هم پاشیدگی ساختار سازمان در نبود ارزشهای اخلاقی، سازمان با بروز نتایجی غیرقابلجبران روبهرو خواهد شد.
▪️۶) نقش تاثیرگذار شعارها و بیانیههای رسالت سازمان در فضای شغلی. بیانیه ماموریت، یک شعار و ارزش تبیینشده را میتوان در اشکال مختلف چاپ و در بخشهای مختلف سازمان قرار داد. ارزش مهم است و مشاهده مستمر آن بر اهمیت بیشتر آن صحه میگذارد.
▪️۷) واکنش سریع به نافرمانیهای اخلاقی. فراهم کردن فضای لازم برای ادامه فعالیت در مسوولیت سازمانی برای افراد خاطی، در صورتی که شواهد عملکرد نادرست آنان به صراحت در دسترس باشد، اشتباهی بزرگ است، چراکه تمامی تلاشهای آتی شما مبنی بر حفظ استانداردهای اخلاقی را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
▪️۸) آموزش و بحثهای اخلاقی محرکی برای رعایت ارزشها. با مطرح شدن ارزشی حیاتی در سازمان، عدم رعایت این ارزش از سوی کارکنان به چالشی بزرگ برای آنان تبدیل خواهد شد. این تنها موقعیتی است که مدیریت بالا به پایین کارساز است. توصیف بهترین عملکردها و اقدامات که نتیجه ارزشهای حاکم بر سازمان است، زمینهساز شکلگیری اعتماد خواهد بود.
@Engineering_Ethics
نویسنده: Stan Craig، مترجم: فریبا ولیزاده
🔺این روزها اخلاقیات و ارزشها توجه طیف گستردهای از واحدهای دولتی، سازمانی و شرکتهای بزرگ در سراسر جهان را به خود معطوف کرده است. رشوه، تقلب، رفتارهای مجرمانه، آزار و اذیت در حال تبدیل شدن به امری عادی و رایج در فضاهای شغلی هستند. در بخش آغازین گزارش بررسیهای سراسری با موضوع اخلاقیات در فضای شغلی که در سال ۲۰۱۱ انجام شده بود، چنین آمده است: «بر اساس آنچه در حالحاضر قابل مشاهده است، انتظار میرود فضای حاکم بر محیط شغلی رو به انحطاط باشد.» چنین عبارتی قدرتمندانه و هشداردهنده بهنظر میرسد، اما نتیجه تحقیقاتی است که در Ethics Resource Center انجام شده است.
🔺به نظر شما دلیل اصلی انحطاط اخلاقی در افراد و سازمانها چیست؟
▫️داشتن نگرش «اول من» که منافع فردی و لذتهای شخصی را بالاتر از تمامی مسوولیتهای اخلاقی قرار میدهد.
▫️عطش قدرت، مقام و ثروت که منجر به ایجاد نگاه ابزاری نسبت به افراد، اعضای خانواده، دوستان و سایرین میشود.
▫️داشتن نگرش «دیگران هم این کار را انجام میدهند» بهعنوان توجیهی برای انجام هر کاری.
▫️عدم پاسخگویی که منجر به رفتارهای سوء میشود.
▫️پذیرش اجتماعی روشهای غیراخلاقی بهعنوان راهی برای دستیابی به موفقیت.
▫️توجه به منافع کوتاهمدت به بهای کاهش کیفیت، نادیده گرفتن ارزشها و از دست دادن یکپارچگی.
🔺اما خبر خوب این است که شما میتوانید با ایجاد فرهنگ مناسب، از بروز مسائل و مشکلات اخلاقی در سازمان خود پیشگیری کنید. به همین منظور، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
▪️۱) در میان گذاشتن ارزشهای مورد نظر سازمان با تکتک اعضا، ذینفعان و مشتریان. تبیین ارزشها و فکر کردن به آنها منجر به اعتبار هرچه بیشتر آنها در فضای شغلی خواهد شد. این ارزشها به وظایف روزانه افراد معنا خواهند بخشید. داشتن تعهدی مشترک نسبت به مشتری، تولید و عرضه بهترین محصولات و ارائه خدمات بینظیر، در قیاس با روشهای معمول سودآوری ارزش بیشتری دارد.
▪️۲) ایجاد اشتهار در خصوص تعهد سازمان نسبت به رعایت ارزشهای اخلاقی. مشتریان، مصرفکنندگان و چشمانداز فعالیت سازمان تحتتاثیر چنین اشتهاری قرار خواهند گرفت. این روش بهویژه در صورتی که ارزشها بهخوبی قابل مشاهده باشند، کارآمد است.
▪️۳) پایبندی به ارزشهای اخلاقی در تمامی سطوح مدیریتی. مطالعات نشان میدهند که کارکنان ادعای پایبندی اعضای ارشد سازمان به ارزشها و اخلاقیات را باور نمیکنند. مدیران سازمان باید بهترین عملکرد اخلاقی را به نمایش بگذارند و پاداشی برای کارکنانی که تخلفات و نافرمانیهای اخلاقی را گزارش میدهند، درنظر بگیرند.
▪️۴) تعهد به یادگیری، آموزش و بهکارگیری ارزشهای سازمان در تمامی سطوح. هنگامی که کارکنان رعایت ارزشهای سازمان توسط مدیران ارشد و تیم مدیریت را مشاهده میکنند و از انتظار آنان مبنی بر رعایت این اصول آگاهی دارند، بر اعتبار و اهمیت هرچه بیشتر این ارزشها تاکید میشود.
▪️5) صحیحترین کار همواره انجام کار درست است. فشار برای کار بیشتر و رعایت ضربالاجلها یا دستیابی به اهداف و خواستههای ذینفعان نباید به رفتارهای نامناسب و غیراخلاقی ختم شود. ارزشها و اخلاقیات نقطه اتصال هر چیزی است. با از هم پاشیدگی ساختار سازمان در نبود ارزشهای اخلاقی، سازمان با بروز نتایجی غیرقابلجبران روبهرو خواهد شد.
▪️۶) نقش تاثیرگذار شعارها و بیانیههای رسالت سازمان در فضای شغلی. بیانیه ماموریت، یک شعار و ارزش تبیینشده را میتوان در اشکال مختلف چاپ و در بخشهای مختلف سازمان قرار داد. ارزش مهم است و مشاهده مستمر آن بر اهمیت بیشتر آن صحه میگذارد.
▪️۷) واکنش سریع به نافرمانیهای اخلاقی. فراهم کردن فضای لازم برای ادامه فعالیت در مسوولیت سازمانی برای افراد خاطی، در صورتی که شواهد عملکرد نادرست آنان به صراحت در دسترس باشد، اشتباهی بزرگ است، چراکه تمامی تلاشهای آتی شما مبنی بر حفظ استانداردهای اخلاقی را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
▪️۸) آموزش و بحثهای اخلاقی محرکی برای رعایت ارزشها. با مطرح شدن ارزشی حیاتی در سازمان، عدم رعایت این ارزش از سوی کارکنان به چالشی بزرگ برای آنان تبدیل خواهد شد. این تنها موقعیتی است که مدیریت بالا به پایین کارساز است. توصیف بهترین عملکردها و اقدامات که نتیجه ارزشهای حاکم بر سازمان است، زمینهساز شکلگیری اعتماد خواهد بود.
@Engineering_Ethics
دستگاه مغزی ما محتاج انسجام درونی است تا سیستمی بهپا شود.
نمیتوان همه چیز را با هم و همزمان خواست.
زندگی با کیفیت محتاج اولویتبندی، سیستم، هرم، زمانبندی، آیندهنگری و واقعبینی است.
بدون داشتن Consistency نمیتوان در انتظار جواب نشست.
به درجهای که میان بیان و عمل یک فرد، یا کشور یا بنگاه فاصله باشد، به همان میزان کیفیت، اعتبار و کارآمدی آن کاهش مییابد.
شفافیت و قاعدهمندی دو اصل ثابت و جهانشمول پیشرفت هستند.
فکری انسجام دارد که شفاف و قاعدهمند باشد.
از سطح تناقضات یک اندیشه کاسته میشود، وقتی شفاف باشد....
مطلب کامل از دکتر سریع القلم را در https://goo.gl/gC6Cqb یا http://telegra.ph/sariolghalam-08-23 بخوانید.
@Engineering_Ethics
نمیتوان همه چیز را با هم و همزمان خواست.
زندگی با کیفیت محتاج اولویتبندی، سیستم، هرم، زمانبندی، آیندهنگری و واقعبینی است.
بدون داشتن Consistency نمیتوان در انتظار جواب نشست.
به درجهای که میان بیان و عمل یک فرد، یا کشور یا بنگاه فاصله باشد، به همان میزان کیفیت، اعتبار و کارآمدی آن کاهش مییابد.
شفافیت و قاعدهمندی دو اصل ثابت و جهانشمول پیشرفت هستند.
فکری انسجام دارد که شفاف و قاعدهمند باشد.
از سطح تناقضات یک اندیشه کاسته میشود، وقتی شفاف باشد....
مطلب کامل از دکتر سریع القلم را در https://goo.gl/gC6Cqb یا http://telegra.ph/sariolghalam-08-23 بخوانید.
@Engineering_Ethics
روزنامه دنیای اقتصاد
آیا ما انسجام فکری داریم؟
به هم ریختگی عمل، ریشه در بههم ریختگی فکری دارد. وقتی اجزای فکر یکدیگر را نقض کنند، عمل به آنها نیز مجموعهای از تناقضات را بهوجود میآورند.
🔻این یک توصیه به مدیران است که:
«در هنگام استخدام افراد، اگر مجبور به انتخاب بین فرد با اخلاق و یا بااستعداد هستید، اخلاق را انتخاب کنید.»
🔻بنابراین این می تواند توسط کارپذیران یک راهبرد شغلی و حرفه ای باشد که:
«با هر میزان برخورداری از استعداد، تلاش کنید "رعایت اخلاق حرفه ای" را نخست امتیازات و ویژگی های خود قرار دهید.»
@Engineering_Ethics
https://tttttt.me/Eng_Ethics/21
«در هنگام استخدام افراد، اگر مجبور به انتخاب بین فرد با اخلاق و یا بااستعداد هستید، اخلاق را انتخاب کنید.»
🔻بنابراین این می تواند توسط کارپذیران یک راهبرد شغلی و حرفه ای باشد که:
«با هر میزان برخورداری از استعداد، تلاش کنید "رعایت اخلاق حرفه ای" را نخست امتیازات و ویژگی های خود قرار دهید.»
@Engineering_Ethics
https://tttttt.me/Eng_Ethics/21
Telegram
Engineering Ethics
▪️رانت ایجاد شغل
⛔️ در ایران، اصلی ترین رانتی که قدرت ایجاد می کند، رانت ایجاد شغل برای اطرافیان است.
⚠️ طراحی و ایجاد مکانیزم های شایسته سالارانه و فاقد تبعیض برای استخدام و به کار گیری کارشناسان باید به عنوان نخستین مطالبه از نهادها و سازمانهای عمومی و تخصصی مورد توجه باشد.
@Engineering_Ethics
https://tttttt.me/Eng_Ethics/22
⛔️ در ایران، اصلی ترین رانتی که قدرت ایجاد می کند، رانت ایجاد شغل برای اطرافیان است.
⚠️ طراحی و ایجاد مکانیزم های شایسته سالارانه و فاقد تبعیض برای استخدام و به کار گیری کارشناسان باید به عنوان نخستین مطالبه از نهادها و سازمانهای عمومی و تخصصی مورد توجه باشد.
@Engineering_Ethics
https://tttttt.me/Eng_Ethics/22
Telegram
Engineering Ethics
🌀انجمنایرانیاخلاقدرعلوموفناوری برگزار میکند؛
میزگرد «اخلاق و فرهنگ عمومی»
🔻سخنرانان
مقصود فراستخواه
محمدمهدی مجاهدی
زمان:دوشنبه،۱۲شهریور؛ ساعت ۱۶
@Engineering_Ethics
میزگرد «اخلاق و فرهنگ عمومی»
🔻سخنرانان
مقصود فراستخواه
محمدمهدی مجاهدی
زمان:دوشنبه،۱۲شهریور؛ ساعت ۱۶
@Engineering_Ethics