فقط خدا وجود دارد
به همین دلیل یافتنش این همه دشوار است .
و خدا در همه جاست
او از فرط پیدایی ، پنهان است .
صیاد او ، خود پیشاپیش صید شده است
به همین دلیل است که هر جست و جویی بی نتیجه است .
#درنگ_کن_و_ببین .
اما ذهن همواره دوان است .
از میان برخیز و ببین .
اما ذهن همواره می کوشد در میان باشد .
#اشو
#یک_فنجان_چای
💕Love💕
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
به همین دلیل یافتنش این همه دشوار است .
و خدا در همه جاست
او از فرط پیدایی ، پنهان است .
صیاد او ، خود پیشاپیش صید شده است
به همین دلیل است که هر جست و جویی بی نتیجه است .
#درنگ_کن_و_ببین .
اما ذهن همواره دوان است .
از میان برخیز و ببین .
اما ذهن همواره می کوشد در میان باشد .
#اشو
#یک_فنجان_چای
💕Love💕
🍃💞 @eh2sas 💞🍃
#عشقهایآتشین
#داستان_عصر
#درنگ
پادشاهی به همراه غلامش سوار کشتی شدند.
غلام هرگز دریا را ندیده بود شروع به گریه و زاری کرد و همچنان می ترسید و هر کاری می کردند آرام نمی شد و پادشاه نمی دانست که باید چکار کند .
حکیمی در کشتی بود به پادشاه گفت اگر اجازه بدهی من آرامش میکنم و پادشاه قبول کرد.
حکیم گفت غلام را در دریا بیاندازند.
پس چند بار دست وپا زدن گفت تا اورا بیرون آوردند.
رفت در گوشه ای ساکت و آرام نشست ودیگر هیچ نگفت.
پادشاه بسیار تعجب کرد و گفت حکمت کار چه بود؟
گفت او مزه غرق شدن را نچشیده بودو قدر در کشتی بودن و سلامتی را نمی دانست.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید...
#درنگ
پادشاهی به همراه غلامش سوار کشتی شدند.
غلام هرگز دریا را ندیده بود شروع به گریه و زاری کرد و همچنان می ترسید و هر کاری می کردند آرام نمی شد و پادشاه نمی دانست که باید چکار کند .
حکیمی در کشتی بود به پادشاه گفت اگر اجازه بدهی من آرامش میکنم و پادشاه قبول کرد.
حکیم گفت غلام را در دریا بیاندازند.
پس چند بار دست وپا زدن گفت تا اورا بیرون آوردند.
رفت در گوشه ای ساکت و آرام نشست ودیگر هیچ نگفت.
پادشاه بسیار تعجب کرد و گفت حکمت کار چه بود؟
گفت او مزه غرق شدن را نچشیده بودو قدر در کشتی بودن و سلامتی را نمی دانست.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید...