Forwarded from سرخط
🔴 درگذشت مظفر صالحنیا، فعال کارگری
مراسم خاکسپاری در سنندج برگزار شد
مظهر صالحنیا، از فعالین شناختهشدهی کارگری کردستان، از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد و از اعضای گروه کوهنوردی چلچمه صبح امروز بر اثر ایست قلبی درگذشت. او در سال ١٣۶۵ به عضویت اتحادیهی صنعتگران درآمد. در سال ١٣٨۵ عضو اتحادیه کارگران اخراجی شد و دو سال بعد نیز به اتحادیه آزاد کارگران پیوست. او در این سالیان در تمامی مراسمات اول ماه می روز جهانی کارگر و هشت مارس روز جهانی زن در سنندج حضوری فعال داشت. او همچنین او در کمپین نه به اعدام و سایر حرکات اجتماعی و اعتراضی سه دههی اخیر سنندج فعال بود و به همین واسطه بارها تجربهی احضار، بازداشت و محکومیت و سپری کردن حبس داشته است. بنا به تصاویر منتشر شده امروز جمع کثیری از مردم در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند و بر سر مزار او نسخهی کوردی سرود انترناسیول را همخوانی کردند.
#مظفر_صالحنیا
#سنندج
#کردستان
@sarkhatism
مراسم خاکسپاری در سنندج برگزار شد
مظهر صالحنیا، از فعالین شناختهشدهی کارگری کردستان، از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد و از اعضای گروه کوهنوردی چلچمه صبح امروز بر اثر ایست قلبی درگذشت. او در سال ١٣۶۵ به عضویت اتحادیهی صنعتگران درآمد. در سال ١٣٨۵ عضو اتحادیه کارگران اخراجی شد و دو سال بعد نیز به اتحادیه آزاد کارگران پیوست. او در این سالیان در تمامی مراسمات اول ماه می روز جهانی کارگر و هشت مارس روز جهانی زن در سنندج حضوری فعال داشت. او همچنین او در کمپین نه به اعدام و سایر حرکات اجتماعی و اعتراضی سه دههی اخیر سنندج فعال بود و به همین واسطه بارها تجربهی احضار، بازداشت و محکومیت و سپری کردن حبس داشته است. بنا به تصاویر منتشر شده امروز جمع کثیری از مردم در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند و بر سر مزار او نسخهی کوردی سرود انترناسیول را همخوانی کردند.
#مظفر_صالحنیا
#سنندج
#کردستان
@sarkhatism
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اریک_کانتونا اسطورهی تمام ادوارِ #منچستریونایتد و کنشگر اجتماعیِ آنتیفاشیست:
اگر غزه باقی نماند، درندهترینها و وحشیترینها (بربرها) پیروز میشوند.
#همبستگی_با_فلسطین #رژیم_آپارتاید #صهیوفاشیسم #علیه_فاشیسم #نسل_کشی_در_غزه #جنایت_علیه_بشریت #علیه_بی_تفاوتی #بایکوت_اسرائیل
#westandwithpalestine🇵🇸
@Blackfishvoice1
اگر غزه باقی نماند، درندهترینها و وحشیترینها (بربرها) پیروز میشوند.
#همبستگی_با_فلسطین #رژیم_آپارتاید #صهیوفاشیسم #علیه_فاشیسم #نسل_کشی_در_غزه #جنایت_علیه_بشریت #علیه_بی_تفاوتی #بایکوت_اسرائیل
#westandwithpalestine🇵🇸
@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
🟣 دادگاه شریفه محمدی، فعال کارگری، ۲۰ خرداد برگزار میشود
بعد از گذشت شش ماه بازداشت، دادگاه شریفه محمدی فعال کارگری برگزار میشود. طبق ابلاغیه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ دادگاه این فعال کارگری در شعبه ۱ دادسرای انقلاب رشت برگزار میگردد.
شریفه محمدی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در رشت بازداشت و بعد از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. اخباری مبنی بر ضرب و شتم و شکنجه جسمی وی در اداره اطلاعات این شهر منتشر شد. وی در تاریخ ۱۰ اسفند به زندان لاکان رشت منتقل و از آن تاریخ منتظر برگزاری دادگاه است.
اتهام وی ارتباط با حزب کومله عنوان شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بعد از گذشت شش ماه بازداشت، دادگاه شریفه محمدی فعال کارگری برگزار میشود. طبق ابلاغیه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ دادگاه این فعال کارگری در شعبه ۱ دادسرای انقلاب رشت برگزار میگردد.
شریفه محمدی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در رشت بازداشت و بعد از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. اخباری مبنی بر ضرب و شتم و شکنجه جسمی وی در اداره اطلاعات این شهر منتشر شد. وی در تاریخ ۱۰ اسفند به زندان لاکان رشت منتقل و از آن تاریخ منتظر برگزاری دادگاه است.
اتهام وی ارتباط با حزب کومله عنوان شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from سرخط
🔴 واکسیناسیون برای پیشگیری از چهارمین سرطان شایع زنان در ایران «صرفه ندارد»
معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، درحالی معتقد است سرطان دهانهی رحم (چهارمین سرطان شایع در بین زنان ایرانی) جزو ده تا اولویت اولشان نیست که بنا به اعلام مرکز پژوهش بینالمللی اطلاعات ویروس HPV در سال ۲۰۲۳، سالانه در ایران حدود ۶۵۰ زن بر اثر این بیماری جان خود را از دست میدهند. روند ابتلا به این سرطان به گواه تحقیقات داخلی رو به افزایش است و بسیاری از مبتلایان به ویروس HPV در صورت عدم درمان میتوانند تبدیل به مبتلایان به سرطان دهانهی رحم شوند. طبق تحقیقات بینالمللی واکسن HPV نقش بسیار موثری در پیشگیری از این گونهی سرطان دارد و با غربالگری مداوم دهانهی رحم (پاپ اسمیر) میتوان در مراحل ابتدایی ابتلا به ویروس و پیش از تبدیل آن به سرطان آن را تشخیص داد و از آن جلوگیری کرد، اما از نظر سیاستگذاران جمهوری اسلامی این واکسن «برای عموم لازم نیست».
این در حالی است که در برخی از کشورها این واکسن به صورت اجباری در سنین پایین برای زنان استفاده میشود. البته این هم به قلب رئوف دولتهایشان باز نمیگردد و دقیقا بر مبنای «صرفهی اقتصادی» به واکسیناسیون عمومی آن مبادرت میورزند. چرا که زمانی که هزینههای درمان این سرطان برای نظامهای درمانی عمومی، بسیار بیشتر از هزینهی واکسیناسیون و پیشگیری از آن است. اما از آنجا که در ایران روند خصوصیسازی نظام بهداشت و درمان با سرعت هرچه تمامتر در حال انجام است، دولت نگرانیای از بابت هزینههای درمان سرطان ندارد چون باز هم این خود فرد است که باید برای درمانش هزینه کند. دقیقا به همین دلیل است که معاونت وزارت بهداشت میگوید «واکسن HPV در کشور هست و کسی دوست دارد ما جلویش را نگرفتیم». چراکه طبق اعلام وزارت کار در سال گذشته تنها حدود ۱۸ درصد از مردم امکان استفاده از خدمات بیمهای را دارند و اکثریت از خدمات درمانی عمومی محروم هستند. از سوی دیگر خدمات دارویی بزرگترین بخش خدمات سلامت کشور محسوب میشود، اما با حذف یارانه بسیاری از داروها، هزینهی گزاف دیگری بر دوش خود بیماران است. پس جمهوری اسلامی چرا باید به فکر پیشگیری از بیماری باشد، زمانی که اتفاقا تعداد بیماران بیشتر است که برای بخش خصوصی درمان که به کمک سیاستگذاریهای موجود فربه شده، صرفهی اقتصادی دارد.
#واکسن_HPV
#سرطان_دهانه_رحم
#خصوصی_سازی
#خصوصی_سازی_نظام_درمانی
@sarkhatism
معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، درحالی معتقد است سرطان دهانهی رحم (چهارمین سرطان شایع در بین زنان ایرانی) جزو ده تا اولویت اولشان نیست که بنا به اعلام مرکز پژوهش بینالمللی اطلاعات ویروس HPV در سال ۲۰۲۳، سالانه در ایران حدود ۶۵۰ زن بر اثر این بیماری جان خود را از دست میدهند. روند ابتلا به این سرطان به گواه تحقیقات داخلی رو به افزایش است و بسیاری از مبتلایان به ویروس HPV در صورت عدم درمان میتوانند تبدیل به مبتلایان به سرطان دهانهی رحم شوند. طبق تحقیقات بینالمللی واکسن HPV نقش بسیار موثری در پیشگیری از این گونهی سرطان دارد و با غربالگری مداوم دهانهی رحم (پاپ اسمیر) میتوان در مراحل ابتدایی ابتلا به ویروس و پیش از تبدیل آن به سرطان آن را تشخیص داد و از آن جلوگیری کرد، اما از نظر سیاستگذاران جمهوری اسلامی این واکسن «برای عموم لازم نیست».
این در حالی است که در برخی از کشورها این واکسن به صورت اجباری در سنین پایین برای زنان استفاده میشود. البته این هم به قلب رئوف دولتهایشان باز نمیگردد و دقیقا بر مبنای «صرفهی اقتصادی» به واکسیناسیون عمومی آن مبادرت میورزند. چرا که زمانی که هزینههای درمان این سرطان برای نظامهای درمانی عمومی، بسیار بیشتر از هزینهی واکسیناسیون و پیشگیری از آن است. اما از آنجا که در ایران روند خصوصیسازی نظام بهداشت و درمان با سرعت هرچه تمامتر در حال انجام است، دولت نگرانیای از بابت هزینههای درمان سرطان ندارد چون باز هم این خود فرد است که باید برای درمانش هزینه کند. دقیقا به همین دلیل است که معاونت وزارت بهداشت میگوید «واکسن HPV در کشور هست و کسی دوست دارد ما جلویش را نگرفتیم». چراکه طبق اعلام وزارت کار در سال گذشته تنها حدود ۱۸ درصد از مردم امکان استفاده از خدمات بیمهای را دارند و اکثریت از خدمات درمانی عمومی محروم هستند. از سوی دیگر خدمات دارویی بزرگترین بخش خدمات سلامت کشور محسوب میشود، اما با حذف یارانه بسیاری از داروها، هزینهی گزاف دیگری بر دوش خود بیماران است. پس جمهوری اسلامی چرا باید به فکر پیشگیری از بیماری باشد، زمانی که اتفاقا تعداد بیماران بیشتر است که برای بخش خصوصی درمان که به کمک سیاستگذاریهای موجود فربه شده، صرفهی اقتصادی دارد.
#واکسن_HPV
#سرطان_دهانه_رحم
#خصوصی_سازی
#خصوصی_سازی_نظام_درمانی
@sarkhatism
Forwarded from راهکار سوسیالیستی
۶۷ زندانی در یک ماه اعدام شدند
▪️طی ماه گذشته میلادی، دستکم حکم اعدام ۶۷ زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی به اجرا در آمده است. هویت ۶۶ تن از این زندانیان برای نهاد حقوق بشری هه نگاو، در ماه مه سال جاری میلادی، احراز شده است.
▪️بیشترین حکم اعدام زندانیان در زندانهای استان آذربایجانغربی (ارومیه) با ۱۳ مورد اجرا شده است. استانهای البرز با ۱۰ مورد، اصفهان با ۷ مورد، فارس ۶ مورد، کرمان و آذربایجانشرقی هر کدام با ۵ مورد در جایگاههای بعدی قرار دارند.
▪️در هر یک از زندانهای استانهای اردبیل و قم ۴ مورد، قزوین ۳ مورد، ایلام، خراسان رضوی، زنجان و گلستان هر کدام ۲ مورد و در زندانهای استانهای کرمانشاه (کرماشان) و سمنان هر کدام یک مورد اعدام ثبت شده است.
یکشنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۳
▪️طی ماه گذشته میلادی، دستکم حکم اعدام ۶۷ زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی به اجرا در آمده است. هویت ۶۶ تن از این زندانیان برای نهاد حقوق بشری هه نگاو، در ماه مه سال جاری میلادی، احراز شده است.
▪️بیشترین حکم اعدام زندانیان در زندانهای استان آذربایجانغربی (ارومیه) با ۱۳ مورد اجرا شده است. استانهای البرز با ۱۰ مورد، اصفهان با ۷ مورد، فارس ۶ مورد، کرمان و آذربایجانشرقی هر کدام با ۵ مورد در جایگاههای بعدی قرار دارند.
▪️در هر یک از زندانهای استانهای اردبیل و قم ۴ مورد، قزوین ۳ مورد، ایلام، خراسان رضوی، زنجان و گلستان هر کدام ۲ مورد و در زندانهای استانهای کرمانشاه (کرماشان) و سمنان هر کدام یک مورد اعدام ثبت شده است.
یکشنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۳
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
🔺لمپنسلبریتیها روی حافظهی ضعیفِ افکار عمومی حساب ويژهای باز کردهاند. آنها وقتیکه میبینند تنها شرطِ شفیت کردن از کارمندان شاخهی فرهنگی جمهوری اسلامی به مبغان شاخهی فرهنگی ارتجاعِ در تبعید، ذکر شهادتینِ پهلوی است، درحالی خود را اپوزیسیون جا میزنند که تا واپسین دقیقهی زندگی در ایران، از اموال عمومی بلعیدند و یک ثانیه کنارِ سرکوبشدگان نایستادند.
🔺یکی از اصلیترین فیگورهای لمپنسلبریتیها، #حمید_فرخ_نژاد است که اساسا بهعنوان سلبریتی ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی، شناخته میشد. رد پای فرخنژاد در بسیاری از پروژههای فرهنگی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران بهچشم میخورد.
🔺فرخنژاد دوستِ و همکار برخی از امنیتیترین کارگردانان ایران از جمله #ابراهیم_حاتمی_کیا و #محمدحسین_مهدویان بود و در تعداد زیادی از زبالههای سفارشیِ اطلاعات و سپاه نقشآفرینی کرد. علاوه بر این، او بهعنوان سلبریتیِ تولیدشده توسط شاخهی فرهنگی نظام، همواره وظیفه داشت تا در کنار نقدهای پاستوریزه و برساختنِ یک فیگورِ جعلی از "هنرمند معترض" مخاطبان خود را به شرکت در انتخابات ترغیب کند.
🔺فرخنژاد در حالی امروز یقهی"دیگران" را بابت موضعگیری علیه نسلکشی میگیرد گه خود تا آخرین سالِ ریاستجمهوری #حسن_روحانی حامی او بود، در جریان اعتراضات تهیدستان در #دی۹۶ و #آبان۹۸ او مشغول بازی در سریالها و فیلمهای امنیتی یا بنجلهای فرهنگی بود. او مهمترین سلبریتی حامی #باقر_قالیباف بود. که تنها همین فقرهی آخر میتواند ماهیت شیاد این فرد را افشا میکند: قالیباف و روحانی نمایندگان دو جناحِ سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی هستند که سالهاست دوگانهی اصلاحطلب/اصولگرا را برای داغ کردن انتخابات بازسازی میکنند. آقای فرخنژاد، در آنِ واحد، مبلغ، حامی و مزدبیگرِ هر دو جریان بود.
🔺فرخنژاد به دریافت دستمزدهای بالا شهرت داشت. جالب اینجاست که او بالاترین دستمزدها را همان ارگانهای حکومتی دریافت میکرد که منابع مالیشان مستقیم از طریق سرقت از اموال عمومی تهیه میشود.
از ویلای خیابان پاسداران و پورشهسواری فرخنژاد که بگذریم، درآمد او بهحدی بود که ماهیانه ۱۰هزار دلار برای خانوادهی او به آمریکا ارسال میکرد. بله! خانواده زیر سایهی دولت آمریکا زندگی میکردند و مبارزِ فیکِ ما از طریق همکاری با جمهوری اسلامی، ماهیانه ۱۰هزار دلار به حلق خانوادهاش در آمریکا میریخت. او فقط بابت بازی در فیلم آخر خود برای دو ارگان حکومتی ۴.۵ میلیارد تومان پول نقد دریافت کرد.
🔺فرخنژاد بهقدری خود و بیخطر محسوب میشد، که با وجود خروج از ایران همزمان با قیام #زن_زندگی_آزادی و پیوستن به کمپِ اوباشِ پهلویگرا، وقفهای در پخش سریالهایاش در جمهوری اسلامی ایجاد نشد: او در اینستاگرام برای تفالهی سلطنت تبلیغ میکرد و جمهوری اسلامی سریالهایاش را در داخل کشور بهطور قانونی و با مجوز نهادهای امنیتی پخش میکرد. زیبا نیست؟
🔺فرخنژاد همچنین دوست قدیمی و صمیمی #محمد_امامی از مشهورترین امنیتیکاران فرهنگی محسوب میشود؛ بودجههای ساختِ سریال "شهرزاد" را از طریق خالی کردن "صندوق بازنشستگان کشور" ساخت.
🔺 فرخنژاد نیز امروز در کنار دیگر لمپنسلبریتیها و دلقکهای صادراتی، چشم ندارد تا حمایت افکار عمومی جهان از فلسطین را ببیند. او در حالیکه روی خونِ ۱۷هزار کودک کشتهشده توسط #صهیوفاشیسم ماله میکشد و میگوید:چشمها بهروی ایران" که همین سه سال قبل جملهای تاریخی به یادگار گذاشت که اجازه نمیدهیم از خاطرها برود: "۸۰میلیون ایرانی برای من مهم در قیاس با بچهم". بسیار خب! چشمها بهروی بچهی پیمانکارِ ارتجاعِ ولایی و سطلی.
🔺️آنها که محصولات مستقیمِ دستگاه پروپاگاندای جمهوری نکبت اسلامی هستند، امروز بهمددِ رسانههای اپوزيسيوننما، بساطِ تازهای در خارج پهن کردهاند تا ضمن القا این گزارهی جعلی به مغز مخاطبان که "تغییر کردهاند" صرفاِ امکانهای گذر از فرهنگِ استبدادی، ارتجاعی، رهبرپرست و دشمنِ تفکر انتقادی را مسدود کنند. آنها هرگز تغییر نمیکنند بلکه کارفرما عوض میکنند و از مالهکش جنایتکاران ولایی به مالهکشِ تفالهی سلطنت و بربرهایِ صهیونیست شیفت میکنند.
#لمپن_سلبریتی_ها
#بسیجی_های_سلطنت_طلب
#سیرک_صادراتی_ها #فرهنگی_کاران_امنیتی #ابراهیم_حاتمی_کیا #محمدحسین_مهدویان #موسسه_اوج #موسسه_فارابی #صندوق_بازنشستگی_کشوری #سریال_شهرزاد #سیدمحمد_امامی #ساواکی_سپاهی_پیوندتان_مبارک
@Blackfishvoice1
🔺یکی از اصلیترین فیگورهای لمپنسلبریتیها، #حمید_فرخ_نژاد است که اساسا بهعنوان سلبریتی ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی، شناخته میشد. رد پای فرخنژاد در بسیاری از پروژههای فرهنگی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران بهچشم میخورد.
🔺فرخنژاد دوستِ و همکار برخی از امنیتیترین کارگردانان ایران از جمله #ابراهیم_حاتمی_کیا و #محمدحسین_مهدویان بود و در تعداد زیادی از زبالههای سفارشیِ اطلاعات و سپاه نقشآفرینی کرد. علاوه بر این، او بهعنوان سلبریتیِ تولیدشده توسط شاخهی فرهنگی نظام، همواره وظیفه داشت تا در کنار نقدهای پاستوریزه و برساختنِ یک فیگورِ جعلی از "هنرمند معترض" مخاطبان خود را به شرکت در انتخابات ترغیب کند.
🔺فرخنژاد در حالی امروز یقهی"دیگران" را بابت موضعگیری علیه نسلکشی میگیرد گه خود تا آخرین سالِ ریاستجمهوری #حسن_روحانی حامی او بود، در جریان اعتراضات تهیدستان در #دی۹۶ و #آبان۹۸ او مشغول بازی در سریالها و فیلمهای امنیتی یا بنجلهای فرهنگی بود. او مهمترین سلبریتی حامی #باقر_قالیباف بود. که تنها همین فقرهی آخر میتواند ماهیت شیاد این فرد را افشا میکند: قالیباف و روحانی نمایندگان دو جناحِ سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی هستند که سالهاست دوگانهی اصلاحطلب/اصولگرا را برای داغ کردن انتخابات بازسازی میکنند. آقای فرخنژاد، در آنِ واحد، مبلغ، حامی و مزدبیگرِ هر دو جریان بود.
🔺فرخنژاد به دریافت دستمزدهای بالا شهرت داشت. جالب اینجاست که او بالاترین دستمزدها را همان ارگانهای حکومتی دریافت میکرد که منابع مالیشان مستقیم از طریق سرقت از اموال عمومی تهیه میشود.
از ویلای خیابان پاسداران و پورشهسواری فرخنژاد که بگذریم، درآمد او بهحدی بود که ماهیانه ۱۰هزار دلار برای خانوادهی او به آمریکا ارسال میکرد. بله! خانواده زیر سایهی دولت آمریکا زندگی میکردند و مبارزِ فیکِ ما از طریق همکاری با جمهوری اسلامی، ماهیانه ۱۰هزار دلار به حلق خانوادهاش در آمریکا میریخت. او فقط بابت بازی در فیلم آخر خود برای دو ارگان حکومتی ۴.۵ میلیارد تومان پول نقد دریافت کرد.
🔺فرخنژاد بهقدری خود و بیخطر محسوب میشد، که با وجود خروج از ایران همزمان با قیام #زن_زندگی_آزادی و پیوستن به کمپِ اوباشِ پهلویگرا، وقفهای در پخش سریالهایاش در جمهوری اسلامی ایجاد نشد: او در اینستاگرام برای تفالهی سلطنت تبلیغ میکرد و جمهوری اسلامی سریالهایاش را در داخل کشور بهطور قانونی و با مجوز نهادهای امنیتی پخش میکرد. زیبا نیست؟
🔺فرخنژاد همچنین دوست قدیمی و صمیمی #محمد_امامی از مشهورترین امنیتیکاران فرهنگی محسوب میشود؛ بودجههای ساختِ سریال "شهرزاد" را از طریق خالی کردن "صندوق بازنشستگان کشور" ساخت.
🔺 فرخنژاد نیز امروز در کنار دیگر لمپنسلبریتیها و دلقکهای صادراتی، چشم ندارد تا حمایت افکار عمومی جهان از فلسطین را ببیند. او در حالیکه روی خونِ ۱۷هزار کودک کشتهشده توسط #صهیوفاشیسم ماله میکشد و میگوید:چشمها بهروی ایران" که همین سه سال قبل جملهای تاریخی به یادگار گذاشت که اجازه نمیدهیم از خاطرها برود: "۸۰میلیون ایرانی برای من مهم در قیاس با بچهم". بسیار خب! چشمها بهروی بچهی پیمانکارِ ارتجاعِ ولایی و سطلی.
🔺️آنها که محصولات مستقیمِ دستگاه پروپاگاندای جمهوری نکبت اسلامی هستند، امروز بهمددِ رسانههای اپوزيسيوننما، بساطِ تازهای در خارج پهن کردهاند تا ضمن القا این گزارهی جعلی به مغز مخاطبان که "تغییر کردهاند" صرفاِ امکانهای گذر از فرهنگِ استبدادی، ارتجاعی، رهبرپرست و دشمنِ تفکر انتقادی را مسدود کنند. آنها هرگز تغییر نمیکنند بلکه کارفرما عوض میکنند و از مالهکش جنایتکاران ولایی به مالهکشِ تفالهی سلطنت و بربرهایِ صهیونیست شیفت میکنند.
#لمپن_سلبریتی_ها
#بسیجی_های_سلطنت_طلب
#سیرک_صادراتی_ها #فرهنگی_کاران_امنیتی #ابراهیم_حاتمی_کیا #محمدحسین_مهدویان #موسسه_اوج #موسسه_فارابی #صندوق_بازنشستگی_کشوری #سریال_شهرزاد #سیدمحمد_امامی #ساواکی_سپاهی_پیوندتان_مبارک
@Blackfishvoice1
Forwarded from نقد
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اومانیسم دموکراتیک:
▫️ بنیاد هستیشناختیِ اخلاقیات و ماتریالیسم سینمایی در نظریهی فیلم لوکاچ
2 ژوئن 2024
پارسا زنگنه
🔸 آن اظهارنظر معروف لنین دربارهی سینما را بهیاد میآوریم: سینما برای ما از تمام هنرها مهمتر است. اما بهیاد نداریم که برجستهترین زیباییشناس در سنت مارکسیسم کلاسیک قرن بیستم، چندان خودش را با رسانهی سینما درگیر کرده باشد؛ کسی که نوشتارهایش حول ادبیات و فلسفه شاید مهمترین تلاشی بود که میتوانست برای ایجاد یک نظریهی مارکسیستی جامع برای بازنمایی زیباییشناختی ارائه شود؛ کسی که طیف وسیعی از روشنفکران را تحت تأثیر خودش قرار داد: از آنتونیو گرامشی و لوسین گلدمن گرفته تا ارنست بلوخ، اعضای مکتب فرانکفورت و بسیاری دیگر.
🔸 جرج لوکاچ در دورهی اولیهی فکری خود که سالهای 1908 تا 1916 را شامل میشود، تحت تأثیر مفهومی از مدرنیته قرار داشت که از آراءِ متفکرانی نظیر ماکس وبر، گئورگ زیمل، امانوئل کانت و جی. دبلیو. اِف. هگل اقتباس شده بود، و همچنین متأثر از بازیابی نئوکانتیای که بسیاری از متفکران اروپای مرکزی را در اواخر قرن نوزدهم تحت تأثیر خود قرار داد. در این دوره درونمایهی مرکزیِ آثار او دیالکتیک امید و بدبینی بود... اما لوکاچ در سالهای 1916 تا 1918 از زیستباوریِ فلسفیِ خود کَنده شد و با ثابت ماندن بر نیهیلیسم فلسفی به مرحلهای دشوار، بهشدت پرتنش و پیشاانتقالی وارد شد: جایی که مابین امید و بدبینی دیگر رفتوبرگشتی وجود نداشت: او در موضع «بدبینی نیهیلیستی» یا «تراژدی انفعال» متوقف شد و به نوعی اگزیستانسیالیسمِ انقلابیِ ملهم از داستایوفسکی و تولستوی پایبند بود که ردپای آن بهوضوح در صفحات پایانی نظریهی رمان پر پیداست.
🔸 او از دههی 1930 به بعد، در چارچوب نظریهی رئالیسم ادبی صراحتاً ناتورالیسم، مدرنیسم و سمبولیسم را رد کرد؛ زیرا آنها را مصادیق عقلانیتگریزی تشخیص میداد و بهتبعیّت از مارکس و انگلس در خانوادهی مقدس معتقد بود که رئالیسم باید مسیرش را از این سه جدا کند تا بتواند بهلحاظ تاریخی یک تمامیت اجتماعی انضمامی، چند لایه و ویژه را بازنمایی کند. این شد که در همین راستاء نظریهای از رئالیسم را بسط داد که بنا به آن زمینهی ظهور ”سنتِ انتقادیِ مدرنیستیْ“ بهکلی زیرِ سؤال رفت: سنتی انتقادی که مدرنیسم در آن بهمثابهی فرمی بالقوه و مترقی برای مداخلهی هنری پذیرفته میشد. او در واقع معتقد بود که ظهور ناتورالیسم و مدرنیسم همپیوند با بیگانگی در جامعهی سرمایهداری است و هنرمندان و روشنفکرانِ مدرن نیز که دستخوش این بیگانگی شدهاند وادار شدهاند تا از بازنمایی جامعه بهمثابهی یک کل نیزدست بکشند، و در عوض، به بازنمایی یک تجربهی اجتماعیِ چندپاره سوق یابند، نوعی بازنمایی که بیشتر با حالت ناگوارِ خاصِ خودشان مطابقت دارد: یعنی بیگانگی در قبال خود و جامعه. او در این دوره، مدرنیسم قرن بیستم را نتیجهی قهقرایی و واپسگرایانهی آن گرایشهای بیگانهکنندهای تلقی میکرد که بنیادشان در ناتورالیسم قرن نوزدهمی نهاده شده بود.
🔸 معروفترین بحثها برای علاقهمندان به سینما همان جدل پرآوازهی برشت و لوکاچ است؛ چراکه این مجادله برای نظریهی فیلم در دههی 1960 اهمیت ویژهای پیدا کرد: نقد برشت بر رئالیسم لوکاچ به یکی از مبانیِ ایجادِ نظریهی فیلم فرمالیستی و آوانگارد پسا-1968 تبدیل شد. اما آراء فوقالذکر لوکاچ به سالهای دههی 1940 تا اواسط دههی 1950 نیز بازمیگردد. لوکاچ در آن سالها برای انجام مناظرههایی به اروپای غربی سفر کرد و در آنجا با شخصیتهایی از جمله ژان پل سارتر جدلهای تندوتیزی داشت. او تقریباً بر سر مدرنیته و ایدئولوژی مدرن با اکثر شخصیتهای روشنفکر اروپایی جدال کرد...
🔹متن کامل این جستار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-46X
#جرج_لوکاچ #پارسا_زنگنه
#نظریه_سینما
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اومانیسم دموکراتیک:
▫️ بنیاد هستیشناختیِ اخلاقیات و ماتریالیسم سینمایی در نظریهی فیلم لوکاچ
2 ژوئن 2024
پارسا زنگنه
🔸 آن اظهارنظر معروف لنین دربارهی سینما را بهیاد میآوریم: سینما برای ما از تمام هنرها مهمتر است. اما بهیاد نداریم که برجستهترین زیباییشناس در سنت مارکسیسم کلاسیک قرن بیستم، چندان خودش را با رسانهی سینما درگیر کرده باشد؛ کسی که نوشتارهایش حول ادبیات و فلسفه شاید مهمترین تلاشی بود که میتوانست برای ایجاد یک نظریهی مارکسیستی جامع برای بازنمایی زیباییشناختی ارائه شود؛ کسی که طیف وسیعی از روشنفکران را تحت تأثیر خودش قرار داد: از آنتونیو گرامشی و لوسین گلدمن گرفته تا ارنست بلوخ، اعضای مکتب فرانکفورت و بسیاری دیگر.
🔸 جرج لوکاچ در دورهی اولیهی فکری خود که سالهای 1908 تا 1916 را شامل میشود، تحت تأثیر مفهومی از مدرنیته قرار داشت که از آراءِ متفکرانی نظیر ماکس وبر، گئورگ زیمل، امانوئل کانت و جی. دبلیو. اِف. هگل اقتباس شده بود، و همچنین متأثر از بازیابی نئوکانتیای که بسیاری از متفکران اروپای مرکزی را در اواخر قرن نوزدهم تحت تأثیر خود قرار داد. در این دوره درونمایهی مرکزیِ آثار او دیالکتیک امید و بدبینی بود... اما لوکاچ در سالهای 1916 تا 1918 از زیستباوریِ فلسفیِ خود کَنده شد و با ثابت ماندن بر نیهیلیسم فلسفی به مرحلهای دشوار، بهشدت پرتنش و پیشاانتقالی وارد شد: جایی که مابین امید و بدبینی دیگر رفتوبرگشتی وجود نداشت: او در موضع «بدبینی نیهیلیستی» یا «تراژدی انفعال» متوقف شد و به نوعی اگزیستانسیالیسمِ انقلابیِ ملهم از داستایوفسکی و تولستوی پایبند بود که ردپای آن بهوضوح در صفحات پایانی نظریهی رمان پر پیداست.
🔸 او از دههی 1930 به بعد، در چارچوب نظریهی رئالیسم ادبی صراحتاً ناتورالیسم، مدرنیسم و سمبولیسم را رد کرد؛ زیرا آنها را مصادیق عقلانیتگریزی تشخیص میداد و بهتبعیّت از مارکس و انگلس در خانوادهی مقدس معتقد بود که رئالیسم باید مسیرش را از این سه جدا کند تا بتواند بهلحاظ تاریخی یک تمامیت اجتماعی انضمامی، چند لایه و ویژه را بازنمایی کند. این شد که در همین راستاء نظریهای از رئالیسم را بسط داد که بنا به آن زمینهی ظهور ”سنتِ انتقادیِ مدرنیستیْ“ بهکلی زیرِ سؤال رفت: سنتی انتقادی که مدرنیسم در آن بهمثابهی فرمی بالقوه و مترقی برای مداخلهی هنری پذیرفته میشد. او در واقع معتقد بود که ظهور ناتورالیسم و مدرنیسم همپیوند با بیگانگی در جامعهی سرمایهداری است و هنرمندان و روشنفکرانِ مدرن نیز که دستخوش این بیگانگی شدهاند وادار شدهاند تا از بازنمایی جامعه بهمثابهی یک کل نیزدست بکشند، و در عوض، به بازنمایی یک تجربهی اجتماعیِ چندپاره سوق یابند، نوعی بازنمایی که بیشتر با حالت ناگوارِ خاصِ خودشان مطابقت دارد: یعنی بیگانگی در قبال خود و جامعه. او در این دوره، مدرنیسم قرن بیستم را نتیجهی قهقرایی و واپسگرایانهی آن گرایشهای بیگانهکنندهای تلقی میکرد که بنیادشان در ناتورالیسم قرن نوزدهمی نهاده شده بود.
🔸 معروفترین بحثها برای علاقهمندان به سینما همان جدل پرآوازهی برشت و لوکاچ است؛ چراکه این مجادله برای نظریهی فیلم در دههی 1960 اهمیت ویژهای پیدا کرد: نقد برشت بر رئالیسم لوکاچ به یکی از مبانیِ ایجادِ نظریهی فیلم فرمالیستی و آوانگارد پسا-1968 تبدیل شد. اما آراء فوقالذکر لوکاچ به سالهای دههی 1940 تا اواسط دههی 1950 نیز بازمیگردد. لوکاچ در آن سالها برای انجام مناظرههایی به اروپای غربی سفر کرد و در آنجا با شخصیتهایی از جمله ژان پل سارتر جدلهای تندوتیزی داشت. او تقریباً بر سر مدرنیته و ایدئولوژی مدرن با اکثر شخصیتهای روشنفکر اروپایی جدال کرد...
🔹متن کامل این جستار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-46X
#جرج_لوکاچ #پارسا_زنگنه
#نظریه_سینما
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اومانیسم دموکراتیک
بنیاد هستیشناختیِ اخلاقیات و ماتریالیسم سینمایی در نظریهی فیلم لوکاچ نوشتهی: پارسا زنگنه لوکاچ معتقد بود مارکسیسم زمانی میتواند نظریهی سیاسی معتبری باشد که صرفاً تغییرات سیاسی را پیشزمینه نکن…
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
⭕️ ادامه اعتراضات کارگران؛ تجمعات امروز یکشنبه، ۱۳ خرداد ۱۴۰۳:
☑️ تجمع اعتراضی پاکبانها در مقابل شهرداری بندرعباس در اعتراض به عدم دریافت حقوق.
☑️ تجمع اعتراضی کارکنان شرکت حفاری.
☑️ تجمع اعتراضی پرسنل صنعت نفت اهواز.
☑️ تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران.
☑️ تجمع اعتراضی صیادان، لنجداران و ماهیفروشان بوشهری به خاطر افزایش قیمت یخ:
افزایش ۱۰۰ درصدی یخ از ۲۵ هزار تومن به ۵۰ هزار تومن
نرخ یخ نسبت به سال گذشته صد در صد افزایش داشته و از قیمت ۲۵ هزار تومان به ۵۰ هزار تومان رسیده برای هر سفر ۷ روزه یک لنج صیادی تنها ۲۲ میلیون هزینه یخ میشود.
#طبقهی_کارگر
#مبارزه_طبقاتی
#مطالبه_صنفی
#ارکان_ثالث_گچساران
#شرکت_حفاری
#پاکبان_بندرعباس
#صیادان_بوشهر
#صنعت_نفت
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
☑️ تجمع اعتراضی پاکبانها در مقابل شهرداری بندرعباس در اعتراض به عدم دریافت حقوق.
☑️ تجمع اعتراضی کارکنان شرکت حفاری.
☑️ تجمع اعتراضی پرسنل صنعت نفت اهواز.
☑️ تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران.
☑️ تجمع اعتراضی صیادان، لنجداران و ماهیفروشان بوشهری به خاطر افزایش قیمت یخ:
افزایش ۱۰۰ درصدی یخ از ۲۵ هزار تومن به ۵۰ هزار تومن
نرخ یخ نسبت به سال گذشته صد در صد افزایش داشته و از قیمت ۲۵ هزار تومان به ۵۰ هزار تومان رسیده برای هر سفر ۷ روزه یک لنج صیادی تنها ۲۲ میلیون هزینه یخ میشود.
#طبقهی_کارگر
#مبارزه_طبقاتی
#مطالبه_صنفی
#ارکان_ثالث_گچساران
#شرکت_حفاری
#پاکبان_بندرعباس
#صیادان_بوشهر
#صنعت_نفت
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
⭕️در دفاع از تجمع ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
✍🏼 رضا امانیفر
مدتی از تجمع روز معلم گذشته است، ولی هنوز عدهای این تجمع را مایهای برای حمله به شورا، و نه نقد به آن، به کار میگیرند. به این دلیل، میگویم «نقد نمیکنند» که نقد بایستی «فرارونده» باشد. به این معنی که ناقد بایستی از نقد خویش فرا رود و گزینه یا گزینههای عملی و موثری را به عنوان جایگزین پیشنهاد دهد.
ابتدا گزارش و خوانشی از آن تجمع ارایه میدهم و سپس سوالاتی را پیش روی منتقدین و معترضین مینهم.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی بیش از یک سال و نیم بود که هیچ اقدام عملی و موثری در عرصه مطالبهگری نداشت. در واقع، سرکوب شدید تشکلهای صنفی و زندان و اخراج و پروندهسازی برای معلمان راه را بر هر نوع مطالبهگری بست. شورای هماهنگی غیر قانونی شناخته شد، هیچ نهاد و مسئولی نامهها و تظلمخواهیهای معلمان را تحویل نگرفت (به عنوان نمونه نامه ۱۰ هزار امضایی که به قوه قضاییه فرستاده شد). مسئولین حاضر به گفتوگو و مذاکره با نمایندگان معلمان نشدند (به عنوان نمونه نمایندگان کانون صنفی معلمان استان بوشهر بارها به اداره کل آموزش و پرورش مراجعه کردند و مدیر کل و معاونین حاضر به دیدار با آنها نشدند) و هر انتقاد و اعتراضی با مشت آهنین مواجه شد.
در این شرایط و با رخوت و رکود بیش از یک سال و نیمه جنبش معلمان، شورای هماهنگی جهت گرامیداشت هفته معلم فراخوان تجمع در روز ۱۳ اردیبهشت را داد. در اوج فشار و تهدیدی که متوجه معلمان بود، آنها در بیش از ۱۸ شهر کشور به فراخوان شورای هماهنگی پاسخ مثبت دادند و به خیابان آمدند. حتی اگر تعداد افرادی که در هر شهر به خیابان آمدند، از انگشتان دست هم کمتر باشد، باز هم حضور معلمان ۱۸ شهر آمار قابل توجهی است که متاسفانه آن به چشم منتقدان و معترضان آمد و این نیامد. خاطرنشان میکنم که تجمعات سال ۱۴۰۰ - که آغازش شهریور آن سال بود - با ۶ شهر شروع شد، در مهر حدود ۲۵ شهر و در ماههای بعد به این تعداد افزوده شد و در بهمنماه بیش از ۲۰۰ شهر و هزاران معلم به خیابان آمدند. این آمار - از اندک تا بسیارش - مربوط به زمانی است که فضا امنیتی نبود و تهدیدی متوجه معلمان نمیشد.
تجمع ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در حالی برگزار گردید و بیش از ۱۸ شهر از آن استقبال کردند که فضا به شدت امنیتی بود و معلمان نیز بیش از یکسال و نیم به خیابان نیامده بودند. منتقدان و مخالفان نه عامل موثر فضای امنیتی و سرکوب را به تحلیلشان راه میدهند و نه روند تجمعات معلمان در سال ۱۴۰۰ را در نظر میگیرند. از زوایای دیگری نیز میتوان به موضوع پرداخت که واقعیت را بیشتر آشکار میکند. این که تشکلها نتوانستهاند به بدنه پیوند بخورند، بخشی از ماجراست که آن هم عاملش را صرفا نمیتوان در خود تشکلها جستجو کرد. در اینجا نیز بایستی عوامل سرکوب، ترس، تهدید، پروندهسازی و…. را لحاظ کرد.
به هر حال شورای هماهنگی آنچه میتوانست و مقدور بود را با توجه به همه محدودیتها و انسدادها انجام داد و نتیجه بلافصل آن نیز گزارشی بود که در بالا آمد. این که شورا بعد از یک سال و نیم فضا را شکست و حضورش را در صحنه مدنی ایران اعلام کرد و همچنین پویایی و بالندگی و کوتاه نیامدن شورا در هر شرایطی از مواضع اصولیاش، نتایج دیگری است که در مجالی دیگر میتوان به آن پرداخت.
با این خوانش و گزارش اکنون چند سوال از منتقدین و مخالفین آن تجمع دارم:
خود شما چه تلاشی برای شکلگیری آن تجمع کردید؟
آیا شما در آن تجمع شرکت کردید؟
با توجه به انسداد همهی روشهای مطالبهگری چه گزینهای غیر از تجمع در ذهنتان داشتید یا به شورا ارایه دادید؟
اکنون فکر میکنید چه روش یا روشهایی برای مطالبهگری صنفی متشکل و موثر وجود دارد؟
آیا این روشها باعث برونرفت جنبش معلمان از سکوت و خمود و رخوت شورا میشود؟
اگر این اتفاق میافتد چگونه و چه زمانی؟
آیا سکوت شورا و عدم فراخوان تجمع - آن هم در هفته بزرگداشت معلم - ادامه سکوت و رخوت یک سال و نیمه نبود؟
و در آخر عدم فراخوان به تجمع ۱۳ اردیبهشت چه دستاوردی میتوانست داشته باشد که با آن تجمع از دست دادهایم؟
من به برخی از نتایج و دستاوردهای آن تجمع اشاره کردهام، شما نتایج و دستاوردهای عدم تجمع را بفرمایید.
منبع : کانال کانون صنفی معلمان استان بوشهر
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
✍🏼 رضا امانیفر
مدتی از تجمع روز معلم گذشته است، ولی هنوز عدهای این تجمع را مایهای برای حمله به شورا، و نه نقد به آن، به کار میگیرند. به این دلیل، میگویم «نقد نمیکنند» که نقد بایستی «فرارونده» باشد. به این معنی که ناقد بایستی از نقد خویش فرا رود و گزینه یا گزینههای عملی و موثری را به عنوان جایگزین پیشنهاد دهد.
ابتدا گزارش و خوانشی از آن تجمع ارایه میدهم و سپس سوالاتی را پیش روی منتقدین و معترضین مینهم.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی بیش از یک سال و نیم بود که هیچ اقدام عملی و موثری در عرصه مطالبهگری نداشت. در واقع، سرکوب شدید تشکلهای صنفی و زندان و اخراج و پروندهسازی برای معلمان راه را بر هر نوع مطالبهگری بست. شورای هماهنگی غیر قانونی شناخته شد، هیچ نهاد و مسئولی نامهها و تظلمخواهیهای معلمان را تحویل نگرفت (به عنوان نمونه نامه ۱۰ هزار امضایی که به قوه قضاییه فرستاده شد). مسئولین حاضر به گفتوگو و مذاکره با نمایندگان معلمان نشدند (به عنوان نمونه نمایندگان کانون صنفی معلمان استان بوشهر بارها به اداره کل آموزش و پرورش مراجعه کردند و مدیر کل و معاونین حاضر به دیدار با آنها نشدند) و هر انتقاد و اعتراضی با مشت آهنین مواجه شد.
در این شرایط و با رخوت و رکود بیش از یک سال و نیمه جنبش معلمان، شورای هماهنگی جهت گرامیداشت هفته معلم فراخوان تجمع در روز ۱۳ اردیبهشت را داد. در اوج فشار و تهدیدی که متوجه معلمان بود، آنها در بیش از ۱۸ شهر کشور به فراخوان شورای هماهنگی پاسخ مثبت دادند و به خیابان آمدند. حتی اگر تعداد افرادی که در هر شهر به خیابان آمدند، از انگشتان دست هم کمتر باشد، باز هم حضور معلمان ۱۸ شهر آمار قابل توجهی است که متاسفانه آن به چشم منتقدان و معترضان آمد و این نیامد. خاطرنشان میکنم که تجمعات سال ۱۴۰۰ - که آغازش شهریور آن سال بود - با ۶ شهر شروع شد، در مهر حدود ۲۵ شهر و در ماههای بعد به این تعداد افزوده شد و در بهمنماه بیش از ۲۰۰ شهر و هزاران معلم به خیابان آمدند. این آمار - از اندک تا بسیارش - مربوط به زمانی است که فضا امنیتی نبود و تهدیدی متوجه معلمان نمیشد.
تجمع ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در حالی برگزار گردید و بیش از ۱۸ شهر از آن استقبال کردند که فضا به شدت امنیتی بود و معلمان نیز بیش از یکسال و نیم به خیابان نیامده بودند. منتقدان و مخالفان نه عامل موثر فضای امنیتی و سرکوب را به تحلیلشان راه میدهند و نه روند تجمعات معلمان در سال ۱۴۰۰ را در نظر میگیرند. از زوایای دیگری نیز میتوان به موضوع پرداخت که واقعیت را بیشتر آشکار میکند. این که تشکلها نتوانستهاند به بدنه پیوند بخورند، بخشی از ماجراست که آن هم عاملش را صرفا نمیتوان در خود تشکلها جستجو کرد. در اینجا نیز بایستی عوامل سرکوب، ترس، تهدید، پروندهسازی و…. را لحاظ کرد.
به هر حال شورای هماهنگی آنچه میتوانست و مقدور بود را با توجه به همه محدودیتها و انسدادها انجام داد و نتیجه بلافصل آن نیز گزارشی بود که در بالا آمد. این که شورا بعد از یک سال و نیم فضا را شکست و حضورش را در صحنه مدنی ایران اعلام کرد و همچنین پویایی و بالندگی و کوتاه نیامدن شورا در هر شرایطی از مواضع اصولیاش، نتایج دیگری است که در مجالی دیگر میتوان به آن پرداخت.
با این خوانش و گزارش اکنون چند سوال از منتقدین و مخالفین آن تجمع دارم:
خود شما چه تلاشی برای شکلگیری آن تجمع کردید؟
آیا شما در آن تجمع شرکت کردید؟
با توجه به انسداد همهی روشهای مطالبهگری چه گزینهای غیر از تجمع در ذهنتان داشتید یا به شورا ارایه دادید؟
اکنون فکر میکنید چه روش یا روشهایی برای مطالبهگری صنفی متشکل و موثر وجود دارد؟
آیا این روشها باعث برونرفت جنبش معلمان از سکوت و خمود و رخوت شورا میشود؟
اگر این اتفاق میافتد چگونه و چه زمانی؟
آیا سکوت شورا و عدم فراخوان تجمع - آن هم در هفته بزرگداشت معلم - ادامه سکوت و رخوت یک سال و نیمه نبود؟
و در آخر عدم فراخوان به تجمع ۱۳ اردیبهشت چه دستاوردی میتوانست داشته باشد که با آن تجمع از دست دادهایم؟
من به برخی از نتایج و دستاوردهای آن تجمع اشاره کردهام، شما نتایج و دستاوردهای عدم تجمع را بفرمایید.
منبع : کانال کانون صنفی معلمان استان بوشهر
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Forwarded from اتچ بات
میدانم سخت است برای آنانی که هیچگاه حتی تصور سیمخاردارهای مرز، به ذهنشان غیرعادی نیامده است چه برسد به اینکه خارها و دوشکاهای به نشان گرفته در هر دو سمت آن، روح و روانشان را خونین و جان زندگی نکردهی عزیزانشان را به زیر خروارها خاک فرستاده باشد اما باز سعی کنيد تصور کنید که روزی دو قدرت اشغالگر بین تهران و کرج یک خط دلبخواهانهای روی نقشه بکشند، بعد اسم آن را بگذارند "مرز"! آنگاه تهران را بخوانید کشور "الف" و کرج بشود کشور "ب".
شهروندان کشور الف، تهرانیها، مجبور شوند با زبان مثلا چینی و شهروندان کشور ب، کرجیها، با زبان روسی تحصیل بکنند. در هر دو سمت این نوار مرزی هیچ امکان اقتصادیای وجود نداشته باشد و تمام منابع آنها غارت شود برای مناطق دیگری. بخش بزرگی از مردم، کودکان، زنان، مردان و خلاصه پیر و جوان مجبور شوند برای لقمهای نان به کولبری روی بیاورند و بستههای سنگین را به کول بگیرند؛ آن را از مسیر درکه قله به قله برسانند به عظیمیه در کرج، و حین این رفت و آمد به جرم عبور از "مرز"!!! با دوشکا به آنها شلیک شود.
#سینا_رسول زاده و نیز دهها کولبر و سوختبر دیگر، روزانه از این قربانیان هستند، کودک-کولبری که به جای عبور از خط فرضی بین کرج و تهران، از خط فرضی بین بانه و سلیمانی عبور کرد.
اگر میخواهید بدانید حال ما در کوردستان و بلوچستان چگونه است و نسبت ما با این خطوط استعماری و اشغالی فرضی چگونه است بویژه وقتی که خبر کشتار کولبرها و سوختبران را میشنویم، فقط برای یک دقیقه بدون گاردگیری برگردید به مثال آن خط فرضی بین کرج و تهران.
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://tttttt.me/edalatxah
شهروندان کشور الف، تهرانیها، مجبور شوند با زبان مثلا چینی و شهروندان کشور ب، کرجیها، با زبان روسی تحصیل بکنند. در هر دو سمت این نوار مرزی هیچ امکان اقتصادیای وجود نداشته باشد و تمام منابع آنها غارت شود برای مناطق دیگری. بخش بزرگی از مردم، کودکان، زنان، مردان و خلاصه پیر و جوان مجبور شوند برای لقمهای نان به کولبری روی بیاورند و بستههای سنگین را به کول بگیرند؛ آن را از مسیر درکه قله به قله برسانند به عظیمیه در کرج، و حین این رفت و آمد به جرم عبور از "مرز"!!! با دوشکا به آنها شلیک شود.
#سینا_رسول زاده و نیز دهها کولبر و سوختبر دیگر، روزانه از این قربانیان هستند، کودک-کولبری که به جای عبور از خط فرضی بین کرج و تهران، از خط فرضی بین بانه و سلیمانی عبور کرد.
اگر میخواهید بدانید حال ما در کوردستان و بلوچستان چگونه است و نسبت ما با این خطوط استعماری و اشغالی فرضی چگونه است بویژه وقتی که خبر کشتار کولبرها و سوختبران را میشنویم، فقط برای یک دقیقه بدون گاردگیری برگردید به مثال آن خط فرضی بین کرج و تهران.
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
attach 📎
Forwarded from سرخط
🔴 اندیشههای پاک پویان
☑️ ٣ خرداد ١٣۵٠ امیرپرویز پویان و رحمت پیرونذیری که از اعضاء سازمان چریکهای فدایی خلق بودند، پس از اینکه تا آخرین گلوله با نیروهای پلیس جنگیدند و اسناد مهم را امحا کردند،برای اینکه اسیر نشوند به زندگی خود پایان دادند.
☑️ در اواسط اردیبهشت ماه ۱۳۴۹، امیرپرویز پویان رسالهای با هنوان «ضرورت مبارزهی مسلحانه و رد تئوری بقا» نوشت. به گفتهی پویان، «نبود شرایط دموکراتیک» به احساس عمومی «ترس و سرکوب» افزوده و تودهها را از روشنفکران انقلابی جدا نگه داشته است.
☑️ تحت چنین شرایطی او اظهار میدارد که تودهها و به ویژه طبقهی کارگر، «قدرت دشمن خود را مطلق میدانند» در همان حالی که کاملا نسبت به «ناتوانی خود ار زهایی از دست دشمن مسلط» کاملا متقاعد شدهاند. اعتقاد به صحت این قضیهی فلجکننده «دو قضیهی مطلق» مانع از تلاش تودهها برای رسیدن به یک جامعهی آزاد و رها شده بود.
☑️ تا زمانی که این دو مطلق فلجکننده در ذهن مردم دستنخورده باقی بماند، روشنفکران انقلابی نمیتوانند موفق به برقراری رابطهی معنادار با مردم شوند.
تحت چنین شرایطی بعضی از روشنفکران بر آناند که باید «سیاست صبر و انتظار» در پیش گرفت و منتظر «لحظهی مناسب» و «شرایط مناسب» شد. چنین سیاستی دست آخر به این میانجامد که به «حفظ خود» همت گماریم و عملا هیچ کار مبارزاتی و انقلابیای در راستای ضربه زدن به رژيم نمیکنیم.
☑️ پویان نتیجه میگیرد که باید حُکم «بیایید حمله نکنیم تا زنده بمانیم برای لحظهی مناسب» را با این حُکم جایگزین کنیم که «برای زنده ماندن مجبوریم حمله کنیم». به این ترتیب چارهی کار در «دفاع مشروع» در برابر تجاوزهای متعدد حکومت نیست، بلکه باید به حکومت «تعرض» کرد.
#امیرپرویز_پویان
#دو_مطلق
#لحظهی_مناسب
#تعرض_به_رژیم
#ضرورت_مبارزه_مسلحانه
#رد_تئوری_بقا
@sarkhatism
☑️ ٣ خرداد ١٣۵٠ امیرپرویز پویان و رحمت پیرونذیری که از اعضاء سازمان چریکهای فدایی خلق بودند، پس از اینکه تا آخرین گلوله با نیروهای پلیس جنگیدند و اسناد مهم را امحا کردند،برای اینکه اسیر نشوند به زندگی خود پایان دادند.
☑️ در اواسط اردیبهشت ماه ۱۳۴۹، امیرپرویز پویان رسالهای با هنوان «ضرورت مبارزهی مسلحانه و رد تئوری بقا» نوشت. به گفتهی پویان، «نبود شرایط دموکراتیک» به احساس عمومی «ترس و سرکوب» افزوده و تودهها را از روشنفکران انقلابی جدا نگه داشته است.
☑️ تحت چنین شرایطی او اظهار میدارد که تودهها و به ویژه طبقهی کارگر، «قدرت دشمن خود را مطلق میدانند» در همان حالی که کاملا نسبت به «ناتوانی خود ار زهایی از دست دشمن مسلط» کاملا متقاعد شدهاند. اعتقاد به صحت این قضیهی فلجکننده «دو قضیهی مطلق» مانع از تلاش تودهها برای رسیدن به یک جامعهی آزاد و رها شده بود.
☑️ تا زمانی که این دو مطلق فلجکننده در ذهن مردم دستنخورده باقی بماند، روشنفکران انقلابی نمیتوانند موفق به برقراری رابطهی معنادار با مردم شوند.
تحت چنین شرایطی بعضی از روشنفکران بر آناند که باید «سیاست صبر و انتظار» در پیش گرفت و منتظر «لحظهی مناسب» و «شرایط مناسب» شد. چنین سیاستی دست آخر به این میانجامد که به «حفظ خود» همت گماریم و عملا هیچ کار مبارزاتی و انقلابیای در راستای ضربه زدن به رژيم نمیکنیم.
☑️ پویان نتیجه میگیرد که باید حُکم «بیایید حمله نکنیم تا زنده بمانیم برای لحظهی مناسب» را با این حُکم جایگزین کنیم که «برای زنده ماندن مجبوریم حمله کنیم». به این ترتیب چارهی کار در «دفاع مشروع» در برابر تجاوزهای متعدد حکومت نیست، بلکه باید به حکومت «تعرض» کرد.
#امیرپرویز_پویان
#دو_مطلق
#لحظهی_مناسب
#تعرض_به_رژیم
#ضرورت_مبارزه_مسلحانه
#رد_تئوری_بقا
@sarkhatism
Forwarded from Everyday resistance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گروهها و سازمانهای فاشیستی در #لندن تظاهراتی برگزار کردند علیه پذیرش مهاجران و افزایش جمعیت مهاجر در انگلیس. شما میتوانید اینجا حد اعلای خرفتیِ راست برانداز و سطلیون را مشاهده کنید که با پرچم شیر و خورشیدشان رفتهاند دوشادوش مهاجرستیزان حرکت میکنند. جهان کوچکی دارند و کلههایی پر از بیعقلی. آنقدر بیعقلاند که گمان میکنند فاشیست و مهاجرستیز اروپایی اینها را که مهاجر نمیداند و معتقد است ایرانی "کلهسیاه" و "خارجی" نیست. جدن دیاسپورای ایرانی وضعیت رقتانگیزی دارد. هر روز ورقهای ننگین تازهای رو میکنند و با سرعت در مسیر تبدیل شدن به منفورترین گروه مهاجر در غرب حرکت میکنند.
#ایرونی_ساقه_و_برگ_و_ریشه
@Blackfishvoice1
#ایرونی_ساقه_و_برگ_و_ریشه
@Blackfishvoice1