🛑#بیانیه_کانون_صنفی_معلمان_ایران ( #تهران ) در #نقد_بخشنامه_غیر_کارشناسانه_بازگشایی_کامل_مدارس
به نام خداوند جان و خرد
🔸در حالی که بیش از دو سال از شیوع ویروس کرونا در کشور می گذرد و در این فاصله جان بسیاری از هموطنانمان قربانی عملکردهای غلط و سوءمدیریت مسئولان شده است، همچنان شاهد تداوم این سیاست ها به ویژه در ساختار آموزش عمومی کشور هستیم.
🔸در حالی با بخشنامه ها و پیام های متعدد از سمت وزارتخانه، اداره و مدیران مدارس، برای تاکید و در حقیقت تهدید معلمان و دانش آموزان در ۱۴ فروردین برای بازگشایی کاملا حضوری هستیم که بر هیچکس پوشیده نیست که بعد از تعطیلات نوروز و سفرهای نوروزی و شنیده ها از سویه جدید کرونا و موارد مشابه ما احتمالا شاهد گسترش و اپیدمی مجدد این بیماری و همچنین اینبار تلفات جبران ناپذیر در کودکان خواهیم بود.
اما همچنان وزارتخانه بر نظرات غیر کارشناسانه و بدون تایید متخصصان بهداشت و درمان کشور اصرار دارد.
📌کانون صنفی معلمان ایران( تهران ) ضمن نقد این عملکردهای غیر کارشناسانه موارد زیر را به سمع و نظر همکاران و هموطنان عزیز می رساند:
۱. در بخشنامه بازگشایی مدارس، در حالی بر عدم الزام به رعایت فاصله گذاری های فیزیکی تاکید شده است، که در مدارس شهر های بزرگ به ویژه مدارس استان تهران با تمرکز جمعیتی بالای دانش آموزان مواجه هستیم.
در بسیاری از این مدارس حضور بیش از ۴۰ دانش آموز در یک کلاس ضمن ایجاد مشکلات آموزشی، در شرایط کرونایی کنونی می تواند عواقب جبران ناپذیری بدنبال داشته باشد.
این در حالی است که بسیاری از این مدارس فاقد امکانات اولیه تهویه و فاقد فضای آموزشی کافی و مناسب برای رعایت پروتکل های بهداشتی است.
۲. در حالی در بخشنامه صادره بر مراقبت دانش آموزان توسط مراقبین سلامت تاکید شده است که عملا بسیاری از مدارس کشور فاقد چنین نیروهایی است.
در واقع تاکید بر چنین مواردی در بخشنامه وزارتی، بیشتر جنبه تبلیغاتی و رسانه ای داشته و خود مسئولان وزارتخانه هم می دانند، مدارس کشور سالهاست که با کمبود نیروی آموزشی و مشاور مواجه است، و مقوله ای همچون مراقب سلامت، بیش از هرچیز تخیل فرادستان آموزشی است.
۳. در این بخشنامه بر الزام مدیران مدارس در راه اندازی سرویس مدارس تاکید شده است.
این در حالی است که در همین مدت آموزش ترکیبی که معلمان الزام بر حضور در مدارس داشتند، بسیاری از همکاران از عدم دسترسی به سرویس مدارس در مناطق دور افتاده گله مند بوده اند.
در نتیجه قابل پیش بینی است که درنتیجه اقدام عجولانه کنونی، بدون در نظر گرفتن زیر ساخت های لازم، شاهد هرج ومرج گسترده در وضعیت عبور و مرور شهرهای بزرگ خواهیم بود.
۴. در بیش از دو سال گذشته وزارت آموزش و پرورش عملا هیچ گونه مسئولیتی در قبال تامین وسایل آموزشی برای معلمان در شرایط آموزش مجازی بر عهده نگرفته ومعلمان با استفاده از وسایل شخصی هزینه آموزش مجازی را از جیب خود پرداخت کرده اند.
علاوه برآن نزدیک به سه میلیون دانش آموز بدلیل عدم برخورداری از امکانات اولیه آموزشی و عدم دسترسی به اینترنت، از چرخه آموزش کشور خارج شده اند.
📌#کانون_صنفی_معلمان_ایران ( #تهران ) لازم می داند بار دیگر به فرادستان آموزشی در کشور هشدار دهد که تصمیمات غیر کارشناسی در بازگشایی مدارس در گذشته پیامدهای هولناکی برای دانش آموزان و معلمان بدنبال داشت.
این بار نیز با توجه به شرایط مدارس ایران و کمبود امکانات بهداشتی، به نظر می آید، تکرار چنین پیامدهایی دور از ذهن نیست.
لذا لازم است که هر گونه تصمیم گیری در مورد بازگشایی کامل مدارس کاملا کارشناسانه و بر مبنای نظرات متخصصان، پزشکان و صاحب نظران مستقل انجام شود.
بی شک هرگونه مسئولیت عواقب چنین تصمیم گیری هایی با شخص وزیر آموزش و پرورش کشور می باشد.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )
۱۲ فرودین ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
🔸در حالی که بیش از دو سال از شیوع ویروس کرونا در کشور می گذرد و در این فاصله جان بسیاری از هموطنانمان قربانی عملکردهای غلط و سوءمدیریت مسئولان شده است، همچنان شاهد تداوم این سیاست ها به ویژه در ساختار آموزش عمومی کشور هستیم.
🔸در حالی با بخشنامه ها و پیام های متعدد از سمت وزارتخانه، اداره و مدیران مدارس، برای تاکید و در حقیقت تهدید معلمان و دانش آموزان در ۱۴ فروردین برای بازگشایی کاملا حضوری هستیم که بر هیچکس پوشیده نیست که بعد از تعطیلات نوروز و سفرهای نوروزی و شنیده ها از سویه جدید کرونا و موارد مشابه ما احتمالا شاهد گسترش و اپیدمی مجدد این بیماری و همچنین اینبار تلفات جبران ناپذیر در کودکان خواهیم بود.
اما همچنان وزارتخانه بر نظرات غیر کارشناسانه و بدون تایید متخصصان بهداشت و درمان کشور اصرار دارد.
📌کانون صنفی معلمان ایران( تهران ) ضمن نقد این عملکردهای غیر کارشناسانه موارد زیر را به سمع و نظر همکاران و هموطنان عزیز می رساند:
۱. در بخشنامه بازگشایی مدارس، در حالی بر عدم الزام به رعایت فاصله گذاری های فیزیکی تاکید شده است، که در مدارس شهر های بزرگ به ویژه مدارس استان تهران با تمرکز جمعیتی بالای دانش آموزان مواجه هستیم.
در بسیاری از این مدارس حضور بیش از ۴۰ دانش آموز در یک کلاس ضمن ایجاد مشکلات آموزشی، در شرایط کرونایی کنونی می تواند عواقب جبران ناپذیری بدنبال داشته باشد.
این در حالی است که بسیاری از این مدارس فاقد امکانات اولیه تهویه و فاقد فضای آموزشی کافی و مناسب برای رعایت پروتکل های بهداشتی است.
۲. در حالی در بخشنامه صادره بر مراقبت دانش آموزان توسط مراقبین سلامت تاکید شده است که عملا بسیاری از مدارس کشور فاقد چنین نیروهایی است.
در واقع تاکید بر چنین مواردی در بخشنامه وزارتی، بیشتر جنبه تبلیغاتی و رسانه ای داشته و خود مسئولان وزارتخانه هم می دانند، مدارس کشور سالهاست که با کمبود نیروی آموزشی و مشاور مواجه است، و مقوله ای همچون مراقب سلامت، بیش از هرچیز تخیل فرادستان آموزشی است.
۳. در این بخشنامه بر الزام مدیران مدارس در راه اندازی سرویس مدارس تاکید شده است.
این در حالی است که در همین مدت آموزش ترکیبی که معلمان الزام بر حضور در مدارس داشتند، بسیاری از همکاران از عدم دسترسی به سرویس مدارس در مناطق دور افتاده گله مند بوده اند.
در نتیجه قابل پیش بینی است که درنتیجه اقدام عجولانه کنونی، بدون در نظر گرفتن زیر ساخت های لازم، شاهد هرج ومرج گسترده در وضعیت عبور و مرور شهرهای بزرگ خواهیم بود.
۴. در بیش از دو سال گذشته وزارت آموزش و پرورش عملا هیچ گونه مسئولیتی در قبال تامین وسایل آموزشی برای معلمان در شرایط آموزش مجازی بر عهده نگرفته ومعلمان با استفاده از وسایل شخصی هزینه آموزش مجازی را از جیب خود پرداخت کرده اند.
علاوه برآن نزدیک به سه میلیون دانش آموز بدلیل عدم برخورداری از امکانات اولیه آموزشی و عدم دسترسی به اینترنت، از چرخه آموزش کشور خارج شده اند.
📌#کانون_صنفی_معلمان_ایران ( #تهران ) لازم می داند بار دیگر به فرادستان آموزشی در کشور هشدار دهد که تصمیمات غیر کارشناسی در بازگشایی مدارس در گذشته پیامدهای هولناکی برای دانش آموزان و معلمان بدنبال داشت.
این بار نیز با توجه به شرایط مدارس ایران و کمبود امکانات بهداشتی، به نظر می آید، تکرار چنین پیامدهایی دور از ذهن نیست.
لذا لازم است که هر گونه تصمیم گیری در مورد بازگشایی کامل مدارس کاملا کارشناسانه و بر مبنای نظرات متخصصان، پزشکان و صاحب نظران مستقل انجام شود.
بی شک هرگونه مسئولیت عواقب چنین تصمیم گیری هایی با شخص وزیر آموزش و پرورش کشور می باشد.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )
۱۲ فرودین ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🛑چرخدندههای نخبهکش آموزش و پرورش
📌با احترام به دغدغهی شریف زندهیاد «علی رضاقلی» در پرداخت «جامعهشناسی نخبهکشی»
✍آرزو رضایی مجاز
🔸«علی رضاقلی» در مقدمهی کتاب «جامعهشناسی نخبهکشی» صف «نخبگان جامعه» را از «نخبگان اصلاح» جدا میکند و قلهی جامعه را سریر نخبگان جامعه میداند؛ وی عنوان میکند آنها چون از بافت اصلی اجتماع هستند، بر فرازهای آن نیز سَر بر میکشند؛ اما نخبگان اصلاح را بهمثابهی مطرودان همین متن برمیشمرد.
او، عاملان این طرد را «هویت جمعی ایرانیان» میداند که صدای آن همواره از هاویهی تاریخ ایرانی شنیده شدهاست.
🔸چوب الف سیاست نیز بر سر نخبگان اصلاح است؛ چوبی که وی آن را همواره تَر و ضخیم میداند و به سببهای: پایینبودن بهرهوری نهادمند ایران که تنها به انگیزهی اقتصادی صِرف معطوف بوده است، سابقهی تاریخی عقیمماندن صنعت و عدم انباشت سرمایه با نتیجهی توسعهی دلالی، نبودن مبانی علوم نوین و عدم توفیق نهادمندشدن جدی آنها، فقدان عناصر مُقوِم نهادهای جامعهی مدنی و... اشاره میکند.
🔸سیستم آموزشی ایران نیز با تربیت نخبگان اصلاح همدلی ندارد؛ این فقدان نهتنها در فرآیند آموزش و پرورش، بلکه در اعطای میزهای مدیریتی در کالبد بحرانزدهی مدارس نیز خود را نشان میدهد؛ سطح مدیریتی ما، تخت و رویگردان از اصلاح وضع موجود است و در یککلام، با نظم برساختیِ سیاسیشدهی نهادِ آموزشی همدستی میکند.
مدیران مدارس، اغلب افرادِ بخشنامهای شدهاند و معلمان را نیز در گردونهی هیچ و پوچ ابلاغیهها مستحیل میکنند.
آنها مدافع صدای متفاوت نیستند و اهرم فشاری نیز جهت لبیکگویی به فراخوان گستردهی سکوت دارند؛ «ارزشیابی»!
🔸اعمال سلیقهی شخصی و تعابیر هرچه محافظهکارانهتر از آیتمهای ارزشیابی، معلمان را وارد چرخهی تبعیت از مدیرانی میکند که هر آن ممکن است نان ارزشیابی آنها را آجر کنند. بخشنامهها و سازوکاری که درنهایت، مدیر و معلمِ مُقید و مقلِد بازتولید میکند، را میتوان ضمن «سازوبرگهای ایدئولوژیک دولت» بهتعبیر «آلتوسر» بهتر فهم کرد؛ ساختوکاری که با وجههی سرکوبگریِ دولتها یکی نیستند؛ چرا که نه با اهرم فشار قوهی قهریه، بلکه با پنبهی مُجاب سوژه، سر ماجرای برهمزدن وضع موجود را میبُرد.
🔸اما سازوبرگ ایدئولوژی چگونه بر مدارس سایه انداخته و در تجلی بخشنامهایاش، به خاموشیِ محتوم خلاقیت و اندیشهی انتقادی میانجامد؟
🔸سیستم آموزش و پرورش مدام در حال القاءکردن این مفهوم است که ساختاری غیرشخصی نسبت به معلمها نیست؛ بلکه نهادیست که اشارهای تخاطبی و تأییدی به آنها دارد؛ به این معنا که پیوسته آنان را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «شما را به رسمیت میشناسم!»
سازوکاری که ادعا میکند: «شما برایم مهم و ارزشمند هستید!» از دیدگاه آلتوسر، ایدئولوژی در کار این عمل توجه و تمرکز است.
🔸در همین پیوستار هم، احساسی از انسجام، هدف و هویت را به یک کادر آموزشی میبخشد. منِ معلم در این عرصه آنچنان بهعنوان موجودی منسجم و مختار مورد اشاره قرار میگیرد که رفتهرفته «اسیر تصویر دریافتی خویش» بهتعبیر آلتوسری میشود و ازطریق همین «تسلیم» است که به شخص سیستمیشده تبدیل میگردد.
🔸این وضعیت را در مدارس ایران شاهدیم؛ معلمان آنکادر شده را بنگرید که از وضعیت معیشت و نیز کاغذبازیهای بیاثر ناراضیاند؛ اما تحتتأثیر سازوبرگ ایدئولوژیک، پاداش معلمی را «معنوی» فهم میکنند!
از سوی دیگر، وضعیت قالبی فضای آموزشی را وحی منزلی میدانند که تخطی از آن، چوب لای چرخ «امر مقدس تعلیم و تربیت» میگذارد. درواقع ایدئولوژی با بازنماییهای توهمزایش سوژهای را از نظر سیاسی اخته کرده که قرار است، نسل اثرگذار تربیت کند!
🔸سیستم آموزشیِ قالبساز، تا چه حد میتواند مرزهای خلاقیت و تخیل را از کلاسهای چارچوبیشده فراتر بَرَد و به اندیشهی انتقادی دانشآموزان پر و بالی بدهد؟
🔸اگر به این پرسش عمیقتر بیندیشیم؛ درواقع به مطالبات جدیدی در طومار حقوق مغفول معلمان اندیشیدهایم و فهرست خواستهای این قشر مهجور در عرصهی فرهنگ را پربارتر کردهایم.
قطع دست بخشنامهها و رفع اخلال این سازوبرگ در فعالیت معلمان، بیتردید راه را بر خلاقیت آنان در شیوههای نوین تدریس، آموزشهای متمرکز بر شاگردمحوری، فضای اندیشهورزی و کنشگری در کلاسها، همافزایی بین دانشآموزان، تجربهی شادی بهمثابهی امر اجتماعی و نیز فرآیند تسهیلگری آنها میگشاید؛ در غیر اینصورت، فرسایش کار تدریس بهمرور، معلمها را به ماشینهای مستهلکی در انبار جامعه تبدیل میکند که قادر نخواهند بود «نخبگان اصلاح» را به قلههای جامعه برسانند؛ نخبگانی که همواره در مِه محاق و مهجوریت در تاریخ زیست ایرانی، بیصدا ناپدید شدهاند.
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
📌با احترام به دغدغهی شریف زندهیاد «علی رضاقلی» در پرداخت «جامعهشناسی نخبهکشی»
✍آرزو رضایی مجاز
🔸«علی رضاقلی» در مقدمهی کتاب «جامعهشناسی نخبهکشی» صف «نخبگان جامعه» را از «نخبگان اصلاح» جدا میکند و قلهی جامعه را سریر نخبگان جامعه میداند؛ وی عنوان میکند آنها چون از بافت اصلی اجتماع هستند، بر فرازهای آن نیز سَر بر میکشند؛ اما نخبگان اصلاح را بهمثابهی مطرودان همین متن برمیشمرد.
او، عاملان این طرد را «هویت جمعی ایرانیان» میداند که صدای آن همواره از هاویهی تاریخ ایرانی شنیده شدهاست.
🔸چوب الف سیاست نیز بر سر نخبگان اصلاح است؛ چوبی که وی آن را همواره تَر و ضخیم میداند و به سببهای: پایینبودن بهرهوری نهادمند ایران که تنها به انگیزهی اقتصادی صِرف معطوف بوده است، سابقهی تاریخی عقیمماندن صنعت و عدم انباشت سرمایه با نتیجهی توسعهی دلالی، نبودن مبانی علوم نوین و عدم توفیق نهادمندشدن جدی آنها، فقدان عناصر مُقوِم نهادهای جامعهی مدنی و... اشاره میکند.
🔸سیستم آموزشی ایران نیز با تربیت نخبگان اصلاح همدلی ندارد؛ این فقدان نهتنها در فرآیند آموزش و پرورش، بلکه در اعطای میزهای مدیریتی در کالبد بحرانزدهی مدارس نیز خود را نشان میدهد؛ سطح مدیریتی ما، تخت و رویگردان از اصلاح وضع موجود است و در یککلام، با نظم برساختیِ سیاسیشدهی نهادِ آموزشی همدستی میکند.
مدیران مدارس، اغلب افرادِ بخشنامهای شدهاند و معلمان را نیز در گردونهی هیچ و پوچ ابلاغیهها مستحیل میکنند.
آنها مدافع صدای متفاوت نیستند و اهرم فشاری نیز جهت لبیکگویی به فراخوان گستردهی سکوت دارند؛ «ارزشیابی»!
🔸اعمال سلیقهی شخصی و تعابیر هرچه محافظهکارانهتر از آیتمهای ارزشیابی، معلمان را وارد چرخهی تبعیت از مدیرانی میکند که هر آن ممکن است نان ارزشیابی آنها را آجر کنند. بخشنامهها و سازوکاری که درنهایت، مدیر و معلمِ مُقید و مقلِد بازتولید میکند، را میتوان ضمن «سازوبرگهای ایدئولوژیک دولت» بهتعبیر «آلتوسر» بهتر فهم کرد؛ ساختوکاری که با وجههی سرکوبگریِ دولتها یکی نیستند؛ چرا که نه با اهرم فشار قوهی قهریه، بلکه با پنبهی مُجاب سوژه، سر ماجرای برهمزدن وضع موجود را میبُرد.
🔸اما سازوبرگ ایدئولوژی چگونه بر مدارس سایه انداخته و در تجلی بخشنامهایاش، به خاموشیِ محتوم خلاقیت و اندیشهی انتقادی میانجامد؟
🔸سیستم آموزش و پرورش مدام در حال القاءکردن این مفهوم است که ساختاری غیرشخصی نسبت به معلمها نیست؛ بلکه نهادیست که اشارهای تخاطبی و تأییدی به آنها دارد؛ به این معنا که پیوسته آنان را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «شما را به رسمیت میشناسم!»
سازوکاری که ادعا میکند: «شما برایم مهم و ارزشمند هستید!» از دیدگاه آلتوسر، ایدئولوژی در کار این عمل توجه و تمرکز است.
🔸در همین پیوستار هم، احساسی از انسجام، هدف و هویت را به یک کادر آموزشی میبخشد. منِ معلم در این عرصه آنچنان بهعنوان موجودی منسجم و مختار مورد اشاره قرار میگیرد که رفتهرفته «اسیر تصویر دریافتی خویش» بهتعبیر آلتوسری میشود و ازطریق همین «تسلیم» است که به شخص سیستمیشده تبدیل میگردد.
🔸این وضعیت را در مدارس ایران شاهدیم؛ معلمان آنکادر شده را بنگرید که از وضعیت معیشت و نیز کاغذبازیهای بیاثر ناراضیاند؛ اما تحتتأثیر سازوبرگ ایدئولوژیک، پاداش معلمی را «معنوی» فهم میکنند!
از سوی دیگر، وضعیت قالبی فضای آموزشی را وحی منزلی میدانند که تخطی از آن، چوب لای چرخ «امر مقدس تعلیم و تربیت» میگذارد. درواقع ایدئولوژی با بازنماییهای توهمزایش سوژهای را از نظر سیاسی اخته کرده که قرار است، نسل اثرگذار تربیت کند!
🔸سیستم آموزشیِ قالبساز، تا چه حد میتواند مرزهای خلاقیت و تخیل را از کلاسهای چارچوبیشده فراتر بَرَد و به اندیشهی انتقادی دانشآموزان پر و بالی بدهد؟
🔸اگر به این پرسش عمیقتر بیندیشیم؛ درواقع به مطالبات جدیدی در طومار حقوق مغفول معلمان اندیشیدهایم و فهرست خواستهای این قشر مهجور در عرصهی فرهنگ را پربارتر کردهایم.
قطع دست بخشنامهها و رفع اخلال این سازوبرگ در فعالیت معلمان، بیتردید راه را بر خلاقیت آنان در شیوههای نوین تدریس، آموزشهای متمرکز بر شاگردمحوری، فضای اندیشهورزی و کنشگری در کلاسها، همافزایی بین دانشآموزان، تجربهی شادی بهمثابهی امر اجتماعی و نیز فرآیند تسهیلگری آنها میگشاید؛ در غیر اینصورت، فرسایش کار تدریس بهمرور، معلمها را به ماشینهای مستهلکی در انبار جامعه تبدیل میکند که قادر نخواهند بود «نخبگان اصلاح» را به قلههای جامعه برسانند؛ نخبگانی که همواره در مِه محاق و مهجوریت در تاریخ زیست ایرانی، بیصدا ناپدید شدهاند.
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.