مدرسه رهایی
🔴کمک به کمپین ساخت فیلم مستند «دبستان ناموس» / کارگردان: سمیرا نبی پور (کارگردان مستقل) 🟡مجموعه مستند «زنان ملت» قصد دارد به معرفی شخصیت های زن تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بپردازد. زنانی که از جان و دل، از مال و آبرو و اعتبار و امنیت خود مایه گذاشتند ؛…
📌گفتگو با سمیرا نبیپور درباره مجموعه مستند «زنان ملت»
زنانی که منتظر هیچ کس نماندند و سرنوشت خود را رقم زدند
#بیدارزنی: سمیرا نبیپور در نخستین تجربهی مستندسازی مستقل خود، قصد دارد مجموعه مستند «زنان ملت» را بسازد. قسمت نخست این مجموعه با عنوان «دبستان ناموس» به روایت تلاشهای «طوبی آزموده» (۱۳۱۵ _۱۲۵۷) برای راهاندازی مدرسهای برای دختران می پردازد؛ در دورانی که تحصیل دختران، پذیرفته شده نبود.
به گفته وی، قصد او از ساخت این مجموعه، شناساندن شخصیتهای زن تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران و شرح مبارزات آنها در راه به دست آوردن حقوق برابر در ایران پس از انقلاب مشروطه است: «زنانی که از جان و دل، از مال و آبرو و اعتبار و امنیت خود مایه گذاشتند؛ زنانی که منتظر هیچ کس نماندند، خود دست به کار شدند و با وجود ناملایمات و موانع بسیار در جامعهی سنتی ایران، تغییراتی شگرف در موقعیت و جایگاه زنان ایرانی به وجود آوردند. با این حال از تاریخ ایران معاصر، حذف شدهاند، هیچ نامی و نشانی در آن ندارند و زنان و دختران این سرزمین، از تاریخ تلاشها و تواناییهای آنها، بی اطلاع هستند.»
او برای ساخت اولین فیلم این مجموعه، کمپینی را به راه انداخته و مخاطبان خود را دعوت به حمایت مادی و معنوی از ساخت آن کرده است. با او گفتگویی کردیم تا از دلایل ساخت مجموعهی «زنان ملت» برای مخاطبان بیدارزنی بگوید.
از متن: _ با وسعت مطالعاتم درباره تاریخ زنان ایرانی به این نتیجه رسیدم که زنان، خود نخستین کسانی بودند که در موقعیت و جایگاه خویش تغییر و تحول بوجود آوردند. آنها خودشان اولین مدرسهها، روزنامهها و انجمنهای زنان را در دورهی مشروطه بنیان گذاشتند. خودشان به دنبال حق تحصیل بودند، برای مجلس نامه نوشتند و تقاضای مدرسه کردند. در اسناد تاریخی آمده که آنها تجمعی مقابل مجلس برگزار کردند و خواهان حق تحصیل دختران شدند و در پایان هم بیانیهای امضا کردند و به خودشان خرده گرفتند که چرا برای دختران پول جمع میکنید تا بزرگتر که شدند (۹-۱۰ ساله) جهیزیه برایشان بخرید و آنها را به خانهی شوهر بفرستید؟ این پول را صرف هزینه تحصیل دخترانتان کنید. این آگاهی از آن دوران، برای من باورنکردنی بود!
_ من فکر کردم خیلی خوب است این پروژه را به شیوه Crowd-funding (تامین سرمایه جمعی) و از طریق همیاری جمعی و اطلاعرسانی پیش ببرم. با این هدف که مخاطبان را نسبت به این موضوع حساس کنم. به آنها اطلاعات بیشتری بدهم تا بخواهند بیشتر بدانند و با ما همراه شوند...یکی دیگر از اهدافی که من در این کمپین در پیاش بودم، شناساندن فعالان، پژوهشگران و نویسندگان دغدغهمند واقعی بود. یعنی حامیان اصلی این کمپین را خواستم از میان چنین زنانی جستجو و معرفی کنم. بسیار به من گفتند که برای جلب حمایت به سراغ سلبریتیهای سینمایی و اینستاگرامی بروم که شاید در جذب حامی تاثیر داشته باشد. اما من نخواستم چنین پروژهای را به چنین سطحی تنزل بدهم. چند نفر از خانمهای سینماگر را درنظر داشتم، به دونفر هم پیام دادم که البته فرهنگی هستند و سلبریتی نیستند؛ ولی پاسخ ندادند و اتفاقا خوشحالم!
من میخواهم مخاطبان و حامیان ما، زنان دغدغهمند واقعی را بشناسند.
#جنبش_زنان_ایران #زنان_مشروطه
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43165
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
زنانی که منتظر هیچ کس نماندند و سرنوشت خود را رقم زدند
#بیدارزنی: سمیرا نبیپور در نخستین تجربهی مستندسازی مستقل خود، قصد دارد مجموعه مستند «زنان ملت» را بسازد. قسمت نخست این مجموعه با عنوان «دبستان ناموس» به روایت تلاشهای «طوبی آزموده» (۱۳۱۵ _۱۲۵۷) برای راهاندازی مدرسهای برای دختران می پردازد؛ در دورانی که تحصیل دختران، پذیرفته شده نبود.
به گفته وی، قصد او از ساخت این مجموعه، شناساندن شخصیتهای زن تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران و شرح مبارزات آنها در راه به دست آوردن حقوق برابر در ایران پس از انقلاب مشروطه است: «زنانی که از جان و دل، از مال و آبرو و اعتبار و امنیت خود مایه گذاشتند؛ زنانی که منتظر هیچ کس نماندند، خود دست به کار شدند و با وجود ناملایمات و موانع بسیار در جامعهی سنتی ایران، تغییراتی شگرف در موقعیت و جایگاه زنان ایرانی به وجود آوردند. با این حال از تاریخ ایران معاصر، حذف شدهاند، هیچ نامی و نشانی در آن ندارند و زنان و دختران این سرزمین، از تاریخ تلاشها و تواناییهای آنها، بی اطلاع هستند.»
او برای ساخت اولین فیلم این مجموعه، کمپینی را به راه انداخته و مخاطبان خود را دعوت به حمایت مادی و معنوی از ساخت آن کرده است. با او گفتگویی کردیم تا از دلایل ساخت مجموعهی «زنان ملت» برای مخاطبان بیدارزنی بگوید.
از متن: _ با وسعت مطالعاتم درباره تاریخ زنان ایرانی به این نتیجه رسیدم که زنان، خود نخستین کسانی بودند که در موقعیت و جایگاه خویش تغییر و تحول بوجود آوردند. آنها خودشان اولین مدرسهها، روزنامهها و انجمنهای زنان را در دورهی مشروطه بنیان گذاشتند. خودشان به دنبال حق تحصیل بودند، برای مجلس نامه نوشتند و تقاضای مدرسه کردند. در اسناد تاریخی آمده که آنها تجمعی مقابل مجلس برگزار کردند و خواهان حق تحصیل دختران شدند و در پایان هم بیانیهای امضا کردند و به خودشان خرده گرفتند که چرا برای دختران پول جمع میکنید تا بزرگتر که شدند (۹-۱۰ ساله) جهیزیه برایشان بخرید و آنها را به خانهی شوهر بفرستید؟ این پول را صرف هزینه تحصیل دخترانتان کنید. این آگاهی از آن دوران، برای من باورنکردنی بود!
_ من فکر کردم خیلی خوب است این پروژه را به شیوه Crowd-funding (تامین سرمایه جمعی) و از طریق همیاری جمعی و اطلاعرسانی پیش ببرم. با این هدف که مخاطبان را نسبت به این موضوع حساس کنم. به آنها اطلاعات بیشتری بدهم تا بخواهند بیشتر بدانند و با ما همراه شوند...یکی دیگر از اهدافی که من در این کمپین در پیاش بودم، شناساندن فعالان، پژوهشگران و نویسندگان دغدغهمند واقعی بود. یعنی حامیان اصلی این کمپین را خواستم از میان چنین زنانی جستجو و معرفی کنم. بسیار به من گفتند که برای جلب حمایت به سراغ سلبریتیهای سینمایی و اینستاگرامی بروم که شاید در جذب حامی تاثیر داشته باشد. اما من نخواستم چنین پروژهای را به چنین سطحی تنزل بدهم. چند نفر از خانمهای سینماگر را درنظر داشتم، به دونفر هم پیام دادم که البته فرهنگی هستند و سلبریتی نیستند؛ ولی پاسخ ندادند و اتفاقا خوشحالم!
من میخواهم مخاطبان و حامیان ما، زنان دغدغهمند واقعی را بشناسند.
#جنبش_زنان_ایران #زنان_مشروطه
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43165
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بیدارزنی
دبستان ناموس - گفتگو با سمیرا نبیپور درباره مجموعه مستند «زنان ملت» - بیدارزنی
در گفتگو با سمیرا نبیپور کارگردان مجموعه مستند زنان ملت، او هدف از ساخت این مجموعه و دبستان ناموس را معرفی تاریخ مبارزات زنان دانست.
مدرسه رهایی
Photo
📌برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|یک: چیستی و چرایی|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
#بیدارزنی: خشونت علیه زنان (Violence against Women) یکی از مهمترین و شایعترین موارد نقض حقوق بشر در دنیاست؛ امری که وابسته به مختصات زمانی و مکانی ویژهای نیست و به صورت مستمر و مداوم در جغرافیاهای مختلف در حال وقوع است. در سال ۱۹۶۰ میلادی با دستور رهبر دیکتاتور جمهوری دومینیکن، سه فعال حقوق زنان این کشور به قتل رسیدند. در سالهای بعد فعالان حقوق زنان این روز را روز افزایش آگاهی نسبت به خشونت علیه زنان در نظر گرفتند و در نهایت در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل متحد، ۲۵ نوامبر را به صورت رسمی، روز پایان دادن به خشونت علیه زنان اعلام کرد. به مناسبت این روز، معمولا این ماه به نوامبر نارنجی شناخته میشود؛ ماهی که در آن کشورهای مختلف برای آگاهیرسانی در ارتباط با انواع خشونت علیه زنان و راههای پایان دادن به آن، دست به اقداماتی با کموکیف متفاوت میزنند.
به این مناسبت، در این یک ماه طی سی یادداشت، از سی بزنگاهِ حقوقی که در کمین نقضِ حقوق زنان نشستهاند، میگوییم. بدیهی است مسائل زنان محدود به این موارد نیست و علل و عواملی که در این نوشتهها میآیند تنها روایتگر بخشی از حقیقت موجود هستند. این یادداشتها، با رویکردی انتقادی، نظام حقوقی ایران را بررسی میکنند. در این نوشتهها، تکیهی اصلی بر خلاها و نواقص قانونی است. به تعبیر بهتر خشونت قانونی به معنای عام آن مورد نقد و نظر ماست؛ اینکه قانونگذار به عنوان متولی اصلی تدوین و تنظیم قوانین عادلانه و منصفانه، چه اندازه در انجام این رسالت موفق بوده و در نهایت خروجی این فرایند چه مقدار از تبعیض و خشونت علیه زنان دور ایستاده، نقطهی مرکزی پرداخت این نوشتههاست.
با این مقدمه در نخستین یادداشت از چیستیِ خشونت علیه زنان میگوییم.
آنچه در تعریف خشونت (Violence) اهمیت دارد، استفاده از زور یا اجبار است. همچنین آسیبزا بودن نتیجهی خشونت نیز مهم است. به زبان ساده هر رفتاری که بدون رضایت دیگری، نسبت به او صورت گیرد و منجر به آسیب و ضرر در انواع مختلف آن شود، خشونت تلقی میشود. بدیهی است زور لزوما به مفهوم استفاده از نیروی فیزیکی نیست و اعم از انواع نرم و سخت این مفهوم است. از سوی دیگر آسیب وارد شده نیز دارای طیف متنوعی با شدت و ضعف متفاوت است.
به طور خلاصه اگر یک نفر یا یک گروه یا یک سیستم در مورد موضوعی مرتبط با ما چه به صورت مستقیم چه غیرمستقیم، رضایت ما را تماما نادیده بگیرد یا به بیان سادهتر چیزی را بر ما تحمیل کند، مرتکب خشونت علیه ما شده است.
در مورد زنان، خشونت مورد اشاره مبتنی بر جنسیت است؛ به این معنا که زنان تنها به این خاطر که زن هستند، هدف رفتارهایی قرار میگیرند که اساسا آنها را به عنوان افراد بشر نادیده میگیرد و در نهایت نیز به انواع آسیبهای جسمی، روانی، عاطفی، اقتصادی، حقوقی و ... نسبت به آنها منتهی میشود.
نکتهی قابل توجه در این زمینه، فراگیر بودن خشونت یا اختصاصی نبودن آن است؛ در حقیقت اگرچه با اختلاف زنان قربانی اصلی و اولیهی خشونت جنسیتمحور هستند اما دیگر گروههای حاضر در جوامع مثل مردان، کودکان و دگرباشان نیز از تیر این آسیبها در امان نبوده و نیستند. به همین دلیل است که علاوه بر اهمیت حقوق زنان به عنوان یک موضوع مستقل، تاثیرگذاری این پدیده بر سایر مسائل اجتماعی نیز ما را به تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان تشویق میکند.
یک ماه فرصت کمی برای بازاندیشی در باورها و رفتارهایمان نیست. هدف از نوشتن این یادداشتها، تلنگر به عادات و عرفهایی است که گاه در مقام یک قانونِ تبعیضآمیز ما را از تامل و تفکر دربارهی چیستی و چراییشان بازداشتهاند. قرار است در این کوتاهنوشتهها، بیش از آنکه پاسخهای مفصل و تحلیلی در اختیار مخاطب قرار بگیرد، روحیهی پرسشگری آنها تحریک شود.
بد نیست کمی در آنچه تا کنون حقیقت مطلق میپنداشتیم، تردید کنیم!
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
یک ماه؛ سی بزنگاه
|یک: چیستی و چرایی|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
#بیدارزنی: خشونت علیه زنان (Violence against Women) یکی از مهمترین و شایعترین موارد نقض حقوق بشر در دنیاست؛ امری که وابسته به مختصات زمانی و مکانی ویژهای نیست و به صورت مستمر و مداوم در جغرافیاهای مختلف در حال وقوع است. در سال ۱۹۶۰ میلادی با دستور رهبر دیکتاتور جمهوری دومینیکن، سه فعال حقوق زنان این کشور به قتل رسیدند. در سالهای بعد فعالان حقوق زنان این روز را روز افزایش آگاهی نسبت به خشونت علیه زنان در نظر گرفتند و در نهایت در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل متحد، ۲۵ نوامبر را به صورت رسمی، روز پایان دادن به خشونت علیه زنان اعلام کرد. به مناسبت این روز، معمولا این ماه به نوامبر نارنجی شناخته میشود؛ ماهی که در آن کشورهای مختلف برای آگاهیرسانی در ارتباط با انواع خشونت علیه زنان و راههای پایان دادن به آن، دست به اقداماتی با کموکیف متفاوت میزنند.
به این مناسبت، در این یک ماه طی سی یادداشت، از سی بزنگاهِ حقوقی که در کمین نقضِ حقوق زنان نشستهاند، میگوییم. بدیهی است مسائل زنان محدود به این موارد نیست و علل و عواملی که در این نوشتهها میآیند تنها روایتگر بخشی از حقیقت موجود هستند. این یادداشتها، با رویکردی انتقادی، نظام حقوقی ایران را بررسی میکنند. در این نوشتهها، تکیهی اصلی بر خلاها و نواقص قانونی است. به تعبیر بهتر خشونت قانونی به معنای عام آن مورد نقد و نظر ماست؛ اینکه قانونگذار به عنوان متولی اصلی تدوین و تنظیم قوانین عادلانه و منصفانه، چه اندازه در انجام این رسالت موفق بوده و در نهایت خروجی این فرایند چه مقدار از تبعیض و خشونت علیه زنان دور ایستاده، نقطهی مرکزی پرداخت این نوشتههاست.
با این مقدمه در نخستین یادداشت از چیستیِ خشونت علیه زنان میگوییم.
آنچه در تعریف خشونت (Violence) اهمیت دارد، استفاده از زور یا اجبار است. همچنین آسیبزا بودن نتیجهی خشونت نیز مهم است. به زبان ساده هر رفتاری که بدون رضایت دیگری، نسبت به او صورت گیرد و منجر به آسیب و ضرر در انواع مختلف آن شود، خشونت تلقی میشود. بدیهی است زور لزوما به مفهوم استفاده از نیروی فیزیکی نیست و اعم از انواع نرم و سخت این مفهوم است. از سوی دیگر آسیب وارد شده نیز دارای طیف متنوعی با شدت و ضعف متفاوت است.
به طور خلاصه اگر یک نفر یا یک گروه یا یک سیستم در مورد موضوعی مرتبط با ما چه به صورت مستقیم چه غیرمستقیم، رضایت ما را تماما نادیده بگیرد یا به بیان سادهتر چیزی را بر ما تحمیل کند، مرتکب خشونت علیه ما شده است.
در مورد زنان، خشونت مورد اشاره مبتنی بر جنسیت است؛ به این معنا که زنان تنها به این خاطر که زن هستند، هدف رفتارهایی قرار میگیرند که اساسا آنها را به عنوان افراد بشر نادیده میگیرد و در نهایت نیز به انواع آسیبهای جسمی، روانی، عاطفی، اقتصادی، حقوقی و ... نسبت به آنها منتهی میشود.
نکتهی قابل توجه در این زمینه، فراگیر بودن خشونت یا اختصاصی نبودن آن است؛ در حقیقت اگرچه با اختلاف زنان قربانی اصلی و اولیهی خشونت جنسیتمحور هستند اما دیگر گروههای حاضر در جوامع مثل مردان، کودکان و دگرباشان نیز از تیر این آسیبها در امان نبوده و نیستند. به همین دلیل است که علاوه بر اهمیت حقوق زنان به عنوان یک موضوع مستقل، تاثیرگذاری این پدیده بر سایر مسائل اجتماعی نیز ما را به تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان تشویق میکند.
یک ماه فرصت کمی برای بازاندیشی در باورها و رفتارهایمان نیست. هدف از نوشتن این یادداشتها، تلنگر به عادات و عرفهایی است که گاه در مقام یک قانونِ تبعیضآمیز ما را از تامل و تفکر دربارهی چیستی و چراییشان بازداشتهاند. قرار است در این کوتاهنوشتهها، بیش از آنکه پاسخهای مفصل و تحلیلی در اختیار مخاطب قرار بگیرد، روحیهی پرسشگری آنها تحریک شود.
بد نیست کمی در آنچه تا کنون حقیقت مطلق میپنداشتیم، تردید کنیم!
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Photo
🟣 #بیدارزنی : ترویج کودکهمسری و تبعیض جنسیتی در کتاب درسی پایه دوازدهم
تصاویر موجود، برشهایی از کتابی درسی به نام «مدیریت خانواده و سبک زندگی/ ویژهی دختران» است که نگاهی اجمالی به آن، خود راوی ابعاد دیگر ترویج رویکردهای ایدئولوژیک، سکسیسم و آموزش نابرابری در نظام آموزش و پرورش است.
در ساختاری از آموزش که صحبت از حق تحصیل رایگان و برابر، ایستادگی علیه کالاییسازی آموزش و تاکید بر «برابری» دانشآموزان (ورای جنسیت، نژاد و زبان مادریشان) به ردیف سالهای حبس و زندانِ معلمان معترض تبدیل میشود، تدریس کودک همسری و تبعیض جنسیتی به شکل ساختارمند وارد کتب درسی شده است.
بهموازات همین امر، هرگونه صحبت از آگاهی فیزیولوژیکی و یا سلامت جنسی دانشآموزان در دورهی بلوغ در مدارس ممنوع است، اما مفاد کودک همسری، طرح جوانی جمعیت و زایمان کودکانْ تدریس میشود.
در این کتاب، مقصود از آمار زنان مجرد، کودکان بالای ۱۰ سال نیز هست و مفاهیمی ارتجاعی نظیر «غیرت»، «ناموس»، «تقدم ازدواج بر حق تحصیل دختران»، «تقسیم کار نابرابر در خانه» و «عدم برابری حقوقی و آزادی فردی کودکان دختر با پسر»، تاکیدا درج و تدریس میشود. مفاهیمی که تحقق و تبلور آن در جامعه در کنار مفاد نابرابر در قانون اساسی و دستگاه قضایی، «تبعیض» را «قانونی» کرده است.
چنین سیاستی، قتلهای ناموسی و زنکشیهای روزمره را نادیده میگیرد. از سوی دیگر، خشونت علیه زنان در خانه و جامعه، سهم نابرابر زنان از اشتغال و همپوشانی جنسیت، طبقه و نژاد در تبعیض ساختاری علیه زنان را رد میکند و نمودهای عیان خشونت را ذیل «تفاوتهای فرهنگی» معنا میکند! وضعیتی که در راستای بنیان ایدئولوژیک و جنسیت زدهی خود، به دنبال تئوریزه کردن این تبعیضها در نظام آموزش و پرورش است.
#حق_تحصیل_رایگان #فقر_و_تبعیض
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت #تبعیض_جنسیتی
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
تصاویر موجود، برشهایی از کتابی درسی به نام «مدیریت خانواده و سبک زندگی/ ویژهی دختران» است که نگاهی اجمالی به آن، خود راوی ابعاد دیگر ترویج رویکردهای ایدئولوژیک، سکسیسم و آموزش نابرابری در نظام آموزش و پرورش است.
در ساختاری از آموزش که صحبت از حق تحصیل رایگان و برابر، ایستادگی علیه کالاییسازی آموزش و تاکید بر «برابری» دانشآموزان (ورای جنسیت، نژاد و زبان مادریشان) به ردیف سالهای حبس و زندانِ معلمان معترض تبدیل میشود، تدریس کودک همسری و تبعیض جنسیتی به شکل ساختارمند وارد کتب درسی شده است.
بهموازات همین امر، هرگونه صحبت از آگاهی فیزیولوژیکی و یا سلامت جنسی دانشآموزان در دورهی بلوغ در مدارس ممنوع است، اما مفاد کودک همسری، طرح جوانی جمعیت و زایمان کودکانْ تدریس میشود.
در این کتاب، مقصود از آمار زنان مجرد، کودکان بالای ۱۰ سال نیز هست و مفاهیمی ارتجاعی نظیر «غیرت»، «ناموس»، «تقدم ازدواج بر حق تحصیل دختران»، «تقسیم کار نابرابر در خانه» و «عدم برابری حقوقی و آزادی فردی کودکان دختر با پسر»، تاکیدا درج و تدریس میشود. مفاهیمی که تحقق و تبلور آن در جامعه در کنار مفاد نابرابر در قانون اساسی و دستگاه قضایی، «تبعیض» را «قانونی» کرده است.
چنین سیاستی، قتلهای ناموسی و زنکشیهای روزمره را نادیده میگیرد. از سوی دیگر، خشونت علیه زنان در خانه و جامعه، سهم نابرابر زنان از اشتغال و همپوشانی جنسیت، طبقه و نژاد در تبعیض ساختاری علیه زنان را رد میکند و نمودهای عیان خشونت را ذیل «تفاوتهای فرهنگی» معنا میکند! وضعیتی که در راستای بنیان ایدئولوژیک و جنسیت زدهی خود، به دنبال تئوریزه کردن این تبعیضها در نظام آموزش و پرورش است.
#حق_تحصیل_رایگان #فقر_و_تبعیض
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت #تبعیض_جنسیتی
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
📌 بررسی دو دهه اعتراضات معلمان- بخش اول
🟣 جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند
گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان
#بیدارزنی: در سالهای گذشته یکی از جنبشهای اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که بهویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروههای مختلفی به اعتراض برخاستهاند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حقالتدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیشدبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواستههای خود را دارند اما در کلیت جنبش میتوان دید که خواستههای صنفی معلمان بهتدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصیسازی آموزش را نیز هدف قرار داده است.
این جنبش چه ویژگیهایی دارد؟ اکنون چه خواستههایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالشها و موانعی روبرو بوده و چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانستهاند دربرگیرنده ذینفعان گوناگون آن باشند؟ و بهطور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل میدهند چه جایگاهی در سازماندهی و تصمیمگیری دارند؟ این سؤالها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.
▪️این گفتگو که در ۲۵ دیماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر میشود. این بخش از گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر اختصاص دارد. در بخش دوم نیز به مکانیزمهای تصمیمگیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43303
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🟣 جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند
گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان
#بیدارزنی: در سالهای گذشته یکی از جنبشهای اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که بهویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروههای مختلفی به اعتراض برخاستهاند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حقالتدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیشدبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواستههای خود را دارند اما در کلیت جنبش میتوان دید که خواستههای صنفی معلمان بهتدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصیسازی آموزش را نیز هدف قرار داده است.
این جنبش چه ویژگیهایی دارد؟ اکنون چه خواستههایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالشها و موانعی روبرو بوده و چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانستهاند دربرگیرنده ذینفعان گوناگون آن باشند؟ و بهطور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل میدهند چه جایگاهی در سازماندهی و تصمیمگیری دارند؟ این سؤالها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.
▪️این گفتگو که در ۲۵ دیماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر میشود. این بخش از گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر اختصاص دارد. در بخش دوم نیز به مکانیزمهای تصمیمگیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43303
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بیدارزنی
جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند -گفتگو با جعفر ابراهیمی - بیدارزنی
در این بخش از گفتگو به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر پرداختهایم.
🔴 ویژگیهای نظام آموزشی در ایران
🔹 بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت #بیدارزنی ، ۲۵ دی ۱۴۰۰
ساختار نظام آموزشی در ایران ویژگیهای خاص خود را دارد. اولین ویژگی آن این است که این ساختار بهشدت طبقاتی است یعنی منابع و امکانات عادلانه تقسیم نشده است. کسانی که پول بیشتری دارند و در مدارس خاص و خصوصی تحصیل میکنند اغلب به طبقه سرمایهدار تعلق دارند و کودکان طبقه کارگر در مدارس بیکیفیت دولتی تحصیل میکنند.
حضور تعدادی از کودکان طبقه کارگر در مدارس خاص مانند سمپاد یا نمونه دولتی به معنای مخدوش شدن این خطکشی طبقاتی نیست. طبقاتی شدن باعث شده کسانی که قدرت خرید خدمات آموزشی را دارند در کنکور موفق باشند و این خود به تقویت گفتمان موفقیت تحصیلی به مدد پول کمک کرده است.
🔹🔹🔹
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔹🔹🔹
🆔 @edalatxah
🔹 بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت #بیدارزنی ، ۲۵ دی ۱۴۰۰
ساختار نظام آموزشی در ایران ویژگیهای خاص خود را دارد. اولین ویژگی آن این است که این ساختار بهشدت طبقاتی است یعنی منابع و امکانات عادلانه تقسیم نشده است. کسانی که پول بیشتری دارند و در مدارس خاص و خصوصی تحصیل میکنند اغلب به طبقه سرمایهدار تعلق دارند و کودکان طبقه کارگر در مدارس بیکیفیت دولتی تحصیل میکنند.
حضور تعدادی از کودکان طبقه کارگر در مدارس خاص مانند سمپاد یا نمونه دولتی به معنای مخدوش شدن این خطکشی طبقاتی نیست. طبقاتی شدن باعث شده کسانی که قدرت خرید خدمات آموزشی را دارند در کنکور موفق باشند و این خود به تقویت گفتمان موفقیت تحصیلی به مدد پول کمک کرده است.
🔹🔹🔹
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔹🔹🔹
🆔 @edalatxah
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی : از سری پوسترهای ویژهنامهی هشتمارس، روزجهانی زن
▪️حق آموزش رایگان و همگانی، بهدور از تبعیض وخشونت
▪️حق برخورداری عمومی از خدمات پیشگیری از بارداری ناخواسته و رابطهی جنسی پُرخطر
▪️حق آموزش رایگان، دربارهی سلامت رابطهی جنسی و بهداشت باروری
▪️حق برخورداری از خدمات سقط جنین بیخطر و قانونی
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#هشت_مارس
@bidarzani
▪️حق آموزش رایگان و همگانی، بهدور از تبعیض وخشونت
▪️حق برخورداری عمومی از خدمات پیشگیری از بارداری ناخواسته و رابطهی جنسی پُرخطر
▪️حق آموزش رایگان، دربارهی سلامت رابطهی جنسی و بهداشت باروری
▪️حق برخورداری از خدمات سقط جنین بیخطر و قانونی
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#هشت_مارس
@bidarzani
📌 معلمان زن؛ بغضهای فروخورده و پیشگامی در اعتراضات معلمان
🟣 پرونده ویژهی گفتگو با زنان معلم
#بیدارزنی: جنبش معلمان از دهه ۸۰ فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده و درون آن گروههای مختلفی از معلمان رسمی (استخدامی) و غیررسمی تا معلمان بازنشسته به اعتراض برخاستهاند. در ماههای اخیر این جنبش به یکی از پر تحرکترین اعتراضات عمومی تبدیل شده و ویژگی خاص آن را میتوان حضور پررنگ زنان در صفوف این مبارزه دانست. به نظر میرسد خواستههای این جنبش به تدریج رو به خواستههایی فراتر از مطالبات معیشتی رفته است از نابرابری نظام آموزشی و خصوصیسازی آموزش گرفته تا ازدواج کودکان و کار کودکان.
در حال حاضر گفتمانِ درون شبکههای اجتماعی این جنبش، خواستههایی فراتر از معیشت معلمان را ترویج میکند که تبلور آن را میتوان در بیانیه «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» و بیانیه کانون صنفی معلمان استان بوشهر به مناسبت هشت مارس و نوشتههای معلمان فعال در کانونهای صنفی درباره مطالبات زنان معلم مشاهده کرد.
▪️به همین مناسبت با جمعی از معلمان زن – خانمها الف. س. و ه. خ. و ز. م. بازنشسته از #تهران، م. ر. با پانزده سال سابقه تدریس و ح. ص. با بیست سال سابقه تدریس از #البرز، پ. الف. با شش سال سابقه تدریس از #کردستان، ب. ک. بازنشسته از #قزوین، ف. ر. با ۱۷ سال سابقهی تدریس از #خوزستان- که فعال صنفی هستند یا در اعتراضات اخیر حضور داشتهاند به گفتگو نشستیم.
▪️در بخش اول این گفتگو از آنها پرسیدیم خواستههای زنان معلم، دغدغهها و نگرانیهای آنها چیست؟ زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل میدهند چه جایگاهی در سازماندهی و تصمیمگیری دارند؟ و در بخش دوم رابطهای میان خواستههای جنبش معلمان با مسائل دانشآموزان از جمله ترک تحصیل و ازدواج دختران را جویا شدیم.
#اعتراضات_سراسری_معلمان #زنان_معلم
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43921
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
🟣 پرونده ویژهی گفتگو با زنان معلم
#بیدارزنی: جنبش معلمان از دهه ۸۰ فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده و درون آن گروههای مختلفی از معلمان رسمی (استخدامی) و غیررسمی تا معلمان بازنشسته به اعتراض برخاستهاند. در ماههای اخیر این جنبش به یکی از پر تحرکترین اعتراضات عمومی تبدیل شده و ویژگی خاص آن را میتوان حضور پررنگ زنان در صفوف این مبارزه دانست. به نظر میرسد خواستههای این جنبش به تدریج رو به خواستههایی فراتر از مطالبات معیشتی رفته است از نابرابری نظام آموزشی و خصوصیسازی آموزش گرفته تا ازدواج کودکان و کار کودکان.
در حال حاضر گفتمانِ درون شبکههای اجتماعی این جنبش، خواستههایی فراتر از معیشت معلمان را ترویج میکند که تبلور آن را میتوان در بیانیه «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» و بیانیه کانون صنفی معلمان استان بوشهر به مناسبت هشت مارس و نوشتههای معلمان فعال در کانونهای صنفی درباره مطالبات زنان معلم مشاهده کرد.
▪️به همین مناسبت با جمعی از معلمان زن – خانمها الف. س. و ه. خ. و ز. م. بازنشسته از #تهران، م. ر. با پانزده سال سابقه تدریس و ح. ص. با بیست سال سابقه تدریس از #البرز، پ. الف. با شش سال سابقه تدریس از #کردستان، ب. ک. بازنشسته از #قزوین، ف. ر. با ۱۷ سال سابقهی تدریس از #خوزستان- که فعال صنفی هستند یا در اعتراضات اخیر حضور داشتهاند به گفتگو نشستیم.
▪️در بخش اول این گفتگو از آنها پرسیدیم خواستههای زنان معلم، دغدغهها و نگرانیهای آنها چیست؟ زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل میدهند چه جایگاهی در سازماندهی و تصمیمگیری دارند؟ و در بخش دوم رابطهای میان خواستههای جنبش معلمان با مسائل دانشآموزان از جمله ترک تحصیل و ازدواج دختران را جویا شدیم.
#اعتراضات_سراسری_معلمان #زنان_معلم
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43921
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
بیدارزنی
زنان معلم؛ بغضهای فروخورده و پیشگامی در اعتراضات معلمان - بیدارزنی
با زنان معلم درباره خواستههای متفاوت زنان معلم، موانع و محدودیتهایشان برای مشارکت و تصمیمگیر در فعالیتهای صنفی گفتگو کردیم.
📌روایتی از تبعیضها و فشارها بر «پرستاران زن»
🟡 گفتگوی ویژه با #زنان_پرستار، پیرامون تجمع اخیر پرستارانْ مقابل ساختمان وزارت بهداشت، وضعیت بیثباتکاری، معیشت و تبعیض جنسیتی علیه زنان پرستار
#بیدارزنی: شاغلان بهداشت و درمان، بهخصوص پرستاران، از آبان سال ۹۸، بهشدت درگیر یک همهگیری جهانی به نام ویروس« کرونا» شدند که جان بسیاری را ستانده و هنوز هم جانهای بسیاری را تهدید میکند. پرستاران در صف مقدم مبارزه با مرگومیر ناشی از این ویروس بودهاند. با شیوع ویروس، آنها در بیمارستانهایشان در چند شیفت متوالی کار کردهاند؛ تعداد بالای مرگومیر بیمارانشان را تاب آوردهاند؛ مشکلات روحی زیادی را متحمل شدهاند و طبق گزارشها تعداد ۴۰۰ پرستار بهدلیل مشکلات ریوی از چرخهی درمان خارج شدهاند[۱]. این فقط بخشی از مصائب شغلی آنهاست.
بسیاری از آنها، بهخصوص در اوایل بحران کرونا، تا چندین روز از دیدن فرزندان، پدر، مادر و خانوادهی خود محروم ماندند. در اوج این بیماری، برخی از آنها حداقل روزی بیست گواهی فوت مینوشتند که منجر به آمار بالای افسردگی و اضطراب در میان آنها شد. مشکلات معیشت، گرانی و آمار بالای تورم و مشکلات مربوط به مسکن نیز در این مدت آنها را آسیبپذیرتر کرده است.
▪️مدتی پیش، آنها موفق شدند تجمعی را در مقابل ساختمان وزارت بهداشت شکل دهند که تقریباً از سراسر کشور گرد آمده بودند. دو خواستهی عمده در این تجمع هم بر روی بنرها و هم در شعارهایشان دیده میشد: تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و برقراری فوقالعاده خاص برای شاغلان در مراکز بهداشتی درمانی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور.
🟣 به همین بهانه با چند تن از زنان شاغل در این حوزه مصاحبه کردهایم. آنها از شرایط زندگی کاری و خانوادگی خود و اینکه چگونه به صفوف مطالبهگری این صنف پیوستهاند، میگویند.
از متن: «مریم» از شیفتهای طولانی، تعداد بالای مرگومیر و بغضی که دائم در گلوی کادر سلامت است میگوید. او پرستاری است که از سال ۹۰ تا کنون بهصورت قراردادی کار میکند.
او تصریح میکند: «با همهی این کمبود نیروی پرستار و نیازی که بیمارستانها دارند، تعداد زیادی از ما دارای ثبات شغلی نیستیم و هنوز، هرساله، ما قراردادیها را گزینش میکنند. این یعنی هربار ممکن است برای ادای توضیح به مدیریت گزینش برویم و مثلاً بگوییم چرا با فلان همکار مرد در حال خندیدن دیده شدهایم و یا چرا آرایش میکنیم یا چرا مقنعهمان عقب است و موهایمان دیده میشود.»
مریم ادامه میدهد: «واقعیت این است که در محیط کارِ ما، همیشه امکان تأمین خواستههای آنها وجود ندارد؛ تقصیر من نیست که موقع کار با این ماسکها و این گانها و دستکشها، امکان مرتب کردن این مقنعهی روی سرم، آنطور که آنها انتظار دارند، وجود ندارد. ما در محیط کارمان آنقدر استرس و نگرانی و آه و نالههای مریض داریم که این بیثباتی هرساله و گاهی هر شش ماه فقط بر استرس ما دامن میزند و هربار روحمان را میخراشد.»
مریم همچنین اضافه میکند: «این فشارها بیشتر بر روی زنان است. هم جامعه و هم بهتبعآن مسئولان مربوطه، مثل گزینش و حراست، روی زنها خیلی بیشتر حساساند. وضعیت پوشش و نحوهی ارتباط ما با همکار، بیمار و همراهانشان همیشه تحت کنترل بوده است. نه اینکه رسمیها آزاد بوده باشند، بلکه لزوم تأیید مدیریت گزینش برای ما، در ابتدای هر سال، برای بستن قرارداد جدید اهمیت اساسی دارد و این موقعیتمان را بیثبات و تابع سلایق کسانی میکند که شایستگی شغلی ملاک تأیید یا عدم تأییدشان نیست. آنها بارها به ما گفتهاندکه شما نیروهای قراردادی هستید و گزینش میتواند تأییدتان نکند.»
او در ادامه ماجرای دوستی را تعریف میکند که گویا عکسهای بدون حجابش در صفحهی اینستاگرامش توسط شخصی به گزینش گزارش میشود و گزینش بهدلیل داشتن عکس بیحجاب در شبکههای مجازی قراردادش را فسخ کرده است. او تأکید میکند که «سایهی ترس از عدم تمدید قراردادمان همیشه روی سر ماست.»
مریم توضیح میدهد: «علاوه بر این موارد، ما هیچگونه حق اعتراضی به هیچ وضعیت ناخوشایندی نداریم. اگر مثلاً گفتیم چرا تعداد شیفتمان زیاد است و یا چرا حقوقمان کم است و یا حرفی حاکی از اعتراض به زبان بیاوریم، بلافاصله به ما یادآوری میکنند که شماها قراردادی هستید و بهراحتی با یک عدم نیاز و یا هر بهانهی دیگر میتوانند قراردادمان را فسخ کنند.»
#اشتغال_زنان #پرستاران #فقر_و_تبعیض #بیثباتکاران #بهداشت_و_درمان_خصوصی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43931
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🟡 گفتگوی ویژه با #زنان_پرستار، پیرامون تجمع اخیر پرستارانْ مقابل ساختمان وزارت بهداشت، وضعیت بیثباتکاری، معیشت و تبعیض جنسیتی علیه زنان پرستار
#بیدارزنی: شاغلان بهداشت و درمان، بهخصوص پرستاران، از آبان سال ۹۸، بهشدت درگیر یک همهگیری جهانی به نام ویروس« کرونا» شدند که جان بسیاری را ستانده و هنوز هم جانهای بسیاری را تهدید میکند. پرستاران در صف مقدم مبارزه با مرگومیر ناشی از این ویروس بودهاند. با شیوع ویروس، آنها در بیمارستانهایشان در چند شیفت متوالی کار کردهاند؛ تعداد بالای مرگومیر بیمارانشان را تاب آوردهاند؛ مشکلات روحی زیادی را متحمل شدهاند و طبق گزارشها تعداد ۴۰۰ پرستار بهدلیل مشکلات ریوی از چرخهی درمان خارج شدهاند[۱]. این فقط بخشی از مصائب شغلی آنهاست.
بسیاری از آنها، بهخصوص در اوایل بحران کرونا، تا چندین روز از دیدن فرزندان، پدر، مادر و خانوادهی خود محروم ماندند. در اوج این بیماری، برخی از آنها حداقل روزی بیست گواهی فوت مینوشتند که منجر به آمار بالای افسردگی و اضطراب در میان آنها شد. مشکلات معیشت، گرانی و آمار بالای تورم و مشکلات مربوط به مسکن نیز در این مدت آنها را آسیبپذیرتر کرده است.
▪️مدتی پیش، آنها موفق شدند تجمعی را در مقابل ساختمان وزارت بهداشت شکل دهند که تقریباً از سراسر کشور گرد آمده بودند. دو خواستهی عمده در این تجمع هم بر روی بنرها و هم در شعارهایشان دیده میشد: تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و برقراری فوقالعاده خاص برای شاغلان در مراکز بهداشتی درمانی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور.
🟣 به همین بهانه با چند تن از زنان شاغل در این حوزه مصاحبه کردهایم. آنها از شرایط زندگی کاری و خانوادگی خود و اینکه چگونه به صفوف مطالبهگری این صنف پیوستهاند، میگویند.
از متن: «مریم» از شیفتهای طولانی، تعداد بالای مرگومیر و بغضی که دائم در گلوی کادر سلامت است میگوید. او پرستاری است که از سال ۹۰ تا کنون بهصورت قراردادی کار میکند.
او تصریح میکند: «با همهی این کمبود نیروی پرستار و نیازی که بیمارستانها دارند، تعداد زیادی از ما دارای ثبات شغلی نیستیم و هنوز، هرساله، ما قراردادیها را گزینش میکنند. این یعنی هربار ممکن است برای ادای توضیح به مدیریت گزینش برویم و مثلاً بگوییم چرا با فلان همکار مرد در حال خندیدن دیده شدهایم و یا چرا آرایش میکنیم یا چرا مقنعهمان عقب است و موهایمان دیده میشود.»
مریم ادامه میدهد: «واقعیت این است که در محیط کارِ ما، همیشه امکان تأمین خواستههای آنها وجود ندارد؛ تقصیر من نیست که موقع کار با این ماسکها و این گانها و دستکشها، امکان مرتب کردن این مقنعهی روی سرم، آنطور که آنها انتظار دارند، وجود ندارد. ما در محیط کارمان آنقدر استرس و نگرانی و آه و نالههای مریض داریم که این بیثباتی هرساله و گاهی هر شش ماه فقط بر استرس ما دامن میزند و هربار روحمان را میخراشد.»
مریم همچنین اضافه میکند: «این فشارها بیشتر بر روی زنان است. هم جامعه و هم بهتبعآن مسئولان مربوطه، مثل گزینش و حراست، روی زنها خیلی بیشتر حساساند. وضعیت پوشش و نحوهی ارتباط ما با همکار، بیمار و همراهانشان همیشه تحت کنترل بوده است. نه اینکه رسمیها آزاد بوده باشند، بلکه لزوم تأیید مدیریت گزینش برای ما، در ابتدای هر سال، برای بستن قرارداد جدید اهمیت اساسی دارد و این موقعیتمان را بیثبات و تابع سلایق کسانی میکند که شایستگی شغلی ملاک تأیید یا عدم تأییدشان نیست. آنها بارها به ما گفتهاندکه شما نیروهای قراردادی هستید و گزینش میتواند تأییدتان نکند.»
او در ادامه ماجرای دوستی را تعریف میکند که گویا عکسهای بدون حجابش در صفحهی اینستاگرامش توسط شخصی به گزینش گزارش میشود و گزینش بهدلیل داشتن عکس بیحجاب در شبکههای مجازی قراردادش را فسخ کرده است. او تأکید میکند که «سایهی ترس از عدم تمدید قراردادمان همیشه روی سر ماست.»
مریم توضیح میدهد: «علاوه بر این موارد، ما هیچگونه حق اعتراضی به هیچ وضعیت ناخوشایندی نداریم. اگر مثلاً گفتیم چرا تعداد شیفتمان زیاد است و یا چرا حقوقمان کم است و یا حرفی حاکی از اعتراض به زبان بیاوریم، بلافاصله به ما یادآوری میکنند که شماها قراردادی هستید و بهراحتی با یک عدم نیاز و یا هر بهانهی دیگر میتوانند قراردادمان را فسخ کنند.»
#اشتغال_زنان #پرستاران #فقر_و_تبعیض #بیثباتکاران #بهداشت_و_درمان_خصوصی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43931
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بیدارزنی
روایتی از تبعیضها و فشارها بر پرستاران زن - بیدارزنی
با چند تن از بهیاران و پرستاران زن گفتگو کردهایم تا از شرایط زندگی کاری و خانوادگی آنها و چگونگی پیوستن به صفوف مطالبهگری بشنویم.
📌 تامین فضای آموزشی و استاندارد، حق اولیه دانشآموزان است
🟣 گفتگو با معلمان مدارسِ کپری و کانکسی از «سیستان بلوچستان»، «هرمزگان» و «کهگیلویه و بویراحمد»
#بیدارزنی : شامگاه ۳۰ دی ماه ۹۹ بود که #مدرسه_کانکسی در روستای کنگرستان بخش سردشت دزفول دچار آتشسوزی شد. در این حادثه، ۶ نفر دچار سوختگی شدند که ۳ نفر معلم و ۳ نفر از دانشآموزان بازمانده از تحصیل بودند که برای کمک به خاموش کردن آتش به آنجا رفتند. یکی از معلمها بر اثر سوختگی شدید فوت کرد. چند روز بعد نیز خبر آمد که دو نفر از آن کودکان نیز بر اثر شدت سوختگی جان باختهاند. آتشسوزی در مدرسه روستای کنگرستان اولین حادثه از ایندست در مدارس کانکسی نبود و آخرین هم نخواهد بود.
حادثهی #آتشسوزی در ساختمان مدرسه شینآباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر در آذربایجان غربی (۱۵ آذر ۱۳۹۱ خورشیدی) که در این حادثه ۲۸ دانشآموز دختر دچار سوختگی شدند و یک نفر از دانشآموزان هم درگذشت.
آتشسوزی در مدرسه اسوه حسنه در زاهدان (۲۷ آذر ۱۳۹۷ خورشیدی)که باعث مرگ ۳ دانشآموز شد، آتشسوزی در خوابگاه دبیرستان شبانهروزی وابسته به دانشگاه چابهار (آبان ۱۳۹۰ خورشیدی) که در آن یک دانشآموز فوت کرد، آتشسوزی در مدرسه شهید رحیمی درودزن فارس (آذر ۱۳۸۵ خورشیدی) که ۸ دانشآموز دچار سوختگی شدید شدند.
آتشسوزی در مدرسه روستای سفیلان شهرستان لردگان چهارمحال و بختیاری (آبان ۱۳۸۳ خورشیدی) که همه ۱۳ دانشآموز کلاس در آتش محاصره و دچار سوختگی شدید شدند و معلم مدرسه نیز بر اثر سوختگی شدید فوت کرد، آتشسوزی در مدرسه روستای بیجارسر شهرستان شفت گیلان (بهمن ۱۳۷۶خورشیدی) که منجر به سوختگی شدید معلم شد. او به دلیل نجات جان دانشآموزان خود و گیر افتادن در حلقه آتش با سوختگی بالا هرگز نتوانست به کار خود باز گردد.
سقوط پنجره آهنی کلاس کانکسی به سر یکی از دانشآموزان به نام عبدالرحمن در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان که منجر به کما رفتن وی و از دست دادن حافظهاش شد (۱۰ مهر ۱۳۹۶)، ریزش کوه بر سر مدرسه کانکسی در روستای کوته کومه آستارا و تخریب کامل این کانکس که خوشبختانه حادثه جانی در پی نداشت اما اگر دانشآموزان و معلمان در آن حاضر بودند یک فاجعه جبران ناپذیر رخ میداد (۲۶ آبان ۱۳۹۹).
اینها تنها موارد اندکی از آتشسوزیها و حوادث جانخراشی است که در مدارس کانکسی اتفاق افتاده است و در هر کدام از اینها دانش آموزان و معلمان دچار آسیبهای جدی جسمی و به تبع روحی شدهاند.
مسئله آتشسوزی و حوادث ناگوار در مدارس از جمله معضلاتی است که دست کم در بیش از ۲۵ سال گذشته نیز بوده است. ایمنسازی مدارس و فراهم آوردن فضای آموزشی ایمن و استاندارد از جمله موارد اولیه و ابتدایی است که وزارت آموزش و پرورش موظف است که برای معلمان و دانشآموزان فراهم کند.
▪️اما میبینیم که نه تنها در این زمینه تلاشی نمیکند بلکه متوسل فعالیتها و کمکهای خیّران مدرسهساز است و مشخص نیست بودجه این وزارتخانه صرف چه چیزی میشود که نه حقوق معلمان را در بالای خط فقر پرداخت میکند و نه مدرسه ایمن و استاندارد در اختیار کادر آموزشی و دانشآموزان میگذارد. اکنون که ما در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ هستیم همچنان مدارس کانکسی وجود دارند؛ مدارسی که به لحاظ ایمنی و امکانات در وضعیت بسیار بدی هستند و معلمان و دانشآموزان بسیاری را در خود جای دادهاند.
طبق گفته وزیر آموزش و پرورش در زمستان ۱۳۹۹ تعداد ۳۹۰۰ مدرسه کانکسی در سطح کشور داریم. یعنی ۳۹۰۰ مکان آموزشی که هر لحظه مستعد هر گونه اتفاق ناگوار است؛ در کشور وجود دارد. همچنین بر اساس گفتههای رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس در مهر ۱۴۰۰، چهار هزار مدرسه سنگی نا ایمن (خشت و گلی، نیمه کپری، چادر عشایری ) تک کلاسه در ایران وجود دارد که عشایر و کوچروها از آن استفاده میکنند.
🟡 این شرایط ما را بر آن داشت تا با پنج معلم از سیستان بلوچستان، هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد که در مدرسه کانکسی/کپری درس میدهند یا درس میدادهاند، گفتگو کنیم. در این گفتگو آنها به شرایط تحصیل و تدریس در این کانکسها و تاثیر آن بر دانشآموزان میگویند.
#فقیرسازی_سیستماتیک
#حق_آموزش_رایگان_و_برابر #مدارس_کپری #مدارس_کانکسی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44004
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🟣 گفتگو با معلمان مدارسِ کپری و کانکسی از «سیستان بلوچستان»، «هرمزگان» و «کهگیلویه و بویراحمد»
#بیدارزنی : شامگاه ۳۰ دی ماه ۹۹ بود که #مدرسه_کانکسی در روستای کنگرستان بخش سردشت دزفول دچار آتشسوزی شد. در این حادثه، ۶ نفر دچار سوختگی شدند که ۳ نفر معلم و ۳ نفر از دانشآموزان بازمانده از تحصیل بودند که برای کمک به خاموش کردن آتش به آنجا رفتند. یکی از معلمها بر اثر سوختگی شدید فوت کرد. چند روز بعد نیز خبر آمد که دو نفر از آن کودکان نیز بر اثر شدت سوختگی جان باختهاند. آتشسوزی در مدرسه روستای کنگرستان اولین حادثه از ایندست در مدارس کانکسی نبود و آخرین هم نخواهد بود.
حادثهی #آتشسوزی در ساختمان مدرسه شینآباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر در آذربایجان غربی (۱۵ آذر ۱۳۹۱ خورشیدی) که در این حادثه ۲۸ دانشآموز دختر دچار سوختگی شدند و یک نفر از دانشآموزان هم درگذشت.
آتشسوزی در مدرسه اسوه حسنه در زاهدان (۲۷ آذر ۱۳۹۷ خورشیدی)که باعث مرگ ۳ دانشآموز شد، آتشسوزی در خوابگاه دبیرستان شبانهروزی وابسته به دانشگاه چابهار (آبان ۱۳۹۰ خورشیدی) که در آن یک دانشآموز فوت کرد، آتشسوزی در مدرسه شهید رحیمی درودزن فارس (آذر ۱۳۸۵ خورشیدی) که ۸ دانشآموز دچار سوختگی شدید شدند.
آتشسوزی در مدرسه روستای سفیلان شهرستان لردگان چهارمحال و بختیاری (آبان ۱۳۸۳ خورشیدی) که همه ۱۳ دانشآموز کلاس در آتش محاصره و دچار سوختگی شدید شدند و معلم مدرسه نیز بر اثر سوختگی شدید فوت کرد، آتشسوزی در مدرسه روستای بیجارسر شهرستان شفت گیلان (بهمن ۱۳۷۶خورشیدی) که منجر به سوختگی شدید معلم شد. او به دلیل نجات جان دانشآموزان خود و گیر افتادن در حلقه آتش با سوختگی بالا هرگز نتوانست به کار خود باز گردد.
سقوط پنجره آهنی کلاس کانکسی به سر یکی از دانشآموزان به نام عبدالرحمن در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان که منجر به کما رفتن وی و از دست دادن حافظهاش شد (۱۰ مهر ۱۳۹۶)، ریزش کوه بر سر مدرسه کانکسی در روستای کوته کومه آستارا و تخریب کامل این کانکس که خوشبختانه حادثه جانی در پی نداشت اما اگر دانشآموزان و معلمان در آن حاضر بودند یک فاجعه جبران ناپذیر رخ میداد (۲۶ آبان ۱۳۹۹).
اینها تنها موارد اندکی از آتشسوزیها و حوادث جانخراشی است که در مدارس کانکسی اتفاق افتاده است و در هر کدام از اینها دانش آموزان و معلمان دچار آسیبهای جدی جسمی و به تبع روحی شدهاند.
مسئله آتشسوزی و حوادث ناگوار در مدارس از جمله معضلاتی است که دست کم در بیش از ۲۵ سال گذشته نیز بوده است. ایمنسازی مدارس و فراهم آوردن فضای آموزشی ایمن و استاندارد از جمله موارد اولیه و ابتدایی است که وزارت آموزش و پرورش موظف است که برای معلمان و دانشآموزان فراهم کند.
▪️اما میبینیم که نه تنها در این زمینه تلاشی نمیکند بلکه متوسل فعالیتها و کمکهای خیّران مدرسهساز است و مشخص نیست بودجه این وزارتخانه صرف چه چیزی میشود که نه حقوق معلمان را در بالای خط فقر پرداخت میکند و نه مدرسه ایمن و استاندارد در اختیار کادر آموزشی و دانشآموزان میگذارد. اکنون که ما در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ هستیم همچنان مدارس کانکسی وجود دارند؛ مدارسی که به لحاظ ایمنی و امکانات در وضعیت بسیار بدی هستند و معلمان و دانشآموزان بسیاری را در خود جای دادهاند.
طبق گفته وزیر آموزش و پرورش در زمستان ۱۳۹۹ تعداد ۳۹۰۰ مدرسه کانکسی در سطح کشور داریم. یعنی ۳۹۰۰ مکان آموزشی که هر لحظه مستعد هر گونه اتفاق ناگوار است؛ در کشور وجود دارد. همچنین بر اساس گفتههای رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس در مهر ۱۴۰۰، چهار هزار مدرسه سنگی نا ایمن (خشت و گلی، نیمه کپری، چادر عشایری ) تک کلاسه در ایران وجود دارد که عشایر و کوچروها از آن استفاده میکنند.
🟡 این شرایط ما را بر آن داشت تا با پنج معلم از سیستان بلوچستان، هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد که در مدرسه کانکسی/کپری درس میدهند یا درس میدادهاند، گفتگو کنیم. در این گفتگو آنها به شرایط تحصیل و تدریس در این کانکسها و تاثیر آن بر دانشآموزان میگویند.
#فقیرسازی_سیستماتیک
#حق_آموزش_رایگان_و_برابر #مدارس_کپری #مدارس_کانکسی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44004
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بیدارزنی
تامین فضای آموزشی و استاندارد حق اولیه دانشآموزان است - بیدارزنی
در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ هستیم و همچنان مدارس کانکسی وجود دارند؛ مدارسی که به لحاظ ایمنی و امکانات در وضعیت بسیار بدی هستند.