مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
7.79K photos
2.29K videos
231 files
5.68K links
«مدرسه‌ رهایی» با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.

✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
Download Telegram
🔴اعتراض و اعتصاب پرستاران بیمارستان‌های شیراز بخشی از مبارزه طبقه کارگر

✍🏼 رضا امانی‌فر/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم

بارها و به درستی استدلال شده است که پرستاران، معلمان، بخش زیادی از جامعه زنان، کارگران بخش‌های مختلف و همه مزدبگیران و استثمارشدگان در یک طبقه اقتصادی و اجتماعی قرار می‌گیرند. #طبقه_کارگر_به_معنای_عام، طبقه‌ای‌ست که در مناسبات اقتصادی و اجتماعی برساخت‌ شده از نظام نئولیبرالیستی هم‌سرنوشت شده‌اند. در آن سوی نیز، کارفرمای دولتی و غیر دولتی - که این یکی معمولا از رانت دولتی بهره می‌برد - قرار می‌گیرد و صف واحدی را تشکیل می‌دهد.

نیروی سرکوب نیز در همه موارد - اعتراضات پرستاران، معلمان، کارگران، مالباختگان و… - یکدست و یک‌شکل عمل می‌کند و نشان می‌دهد که دولت و نیروهایش در تحلیل نهایی، ابزاری برای سلطه طبقات حاکم اقتصادی و سیاسی است که در نقاط مختلفی به هم گره می‌خورند.

با این منطق، همه مزدبگیران و زحمتکشان و سرکوب‌شدگان جامعه بایستی به این درک مشترک برسند که صفی طولانی از استثمارکنندگان و استثمارشوندگان در مناسبات سرمایه‌سالار این نظام در مقابل هم می‌ایستند و مبارزه پرستاران، معلمان، کارگران و…. مبارزه‌ای‌ست که از مرز قشربندی‌های شغلی فراتر می‌رود و صف‌بندی‌ها را هر روز مشخص‌تر می‌کند.
#پرستاران_بیمارستان‌های_شیراز در چند روز اخیر بخشی از این صف‌بندی را به نمایش گذاشته‌اند. تهدید نیروهای امنیتی نیز - از حراست و مدیران داخلی تا نیروهای بیرون از دانشگاه - به خوبی نشان می‌دهد که کارفرمای دولتی و غیردولتی و نیروهای سرکوبش بدنه‌ واحدی را تشکیل می‌دهند و در هر قسم از اعتراض بازنشستگان، معلمان، کارگران، مالباختگان و حتی جامعه استثمارشده زنان به صورت مشابهی ورود می‌کنند.
بنابراین، پرستاران بیمارستان‌های شیراز نیز مانند دیگر اقشار هم‌سرنوشت خود، باید به این درک از نظام سلطه و غارت و سرکوب و همچنین جایگاه خود در مناسبات همراه این نظام برسند که بخشی از طبقه بزرگ‌تر کارگرند و مرزبندی مشخص استثمارکننده و استثمارشونده جایگاه و حتی پراتیک صنفی و اجتماعی آنها را تعیین می‌کند. این مرزبندی و فهم و درک درست از آن است که به مبارزه رهایی‌بخش اقشار مختلف سامان می‌دهد و در نقاط تعیین‌کننده‌ای سبب وحدت آنها می‌شود.
نیروهای سرکوب در بیمارستان‌های شیراز مانند موارد دیگر، قوانینی چون اصل ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی که مسبب اتفاقات محیط کار را به کارگر و معلم و پرستار و…. ارجاع می‌دهد، پیش کشیدند تا با تهدید و ارعاب مطالبات به حق پرستاران را - که برخی از آنها حدود سه ماه است، حقوقی دریافت نکرده‌اند - به حاشیه ببرند و معترضان را زمبن‌گیر سازند.
استفاده از این شیوه‌های تهدید و پیش کشیدن این نوع از قوانین تنها در مورد پرستاران بیمارستان‌های شیراز اعمال نشده، بلکه سالهاست که حکومت به این روش‌ها چنگ انداخته است؛ در حالی که مسبب هر آنچه در محیط کار اتفاق می‌افتد، کارفرمای دولتی و غیر دولتی است که با دزدی و غارت و استثمار نیروی کار، هستی اجتماعی و اقتصادی و حتی روانی آنها را مورد تعرض قرار داده است.

📚 منبع : کانال صنفی معلمان ایران

#تشکل‌یابی_مستقل
#کارگر_معلم_پرستار_اتحاد_اتحاد

📌📌📌

#مدرسه_رهایی

🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
🔴 خِ مثلِ #خاوران #امراله_نصرالهی #دیدگاه_همکاران اگر موقعیتی را در زندگی انتخاب کرده باشیم که در آن بیش از همه بتوانیم برای بشریت کار کنیم، هیچ باری نمی تواند ما را خم کند، زیرا آن فداکاری به نفع همه هست. آنگاه ما هیچ شادی کوچک، محدود و خودخواهانه ای را…
⭕️ نقدی بر یادداشت خ مثل خاوران نوشته امرالله نصرالهی
#دیدگاه_معلم
به قلم #حسین_پروانه

غنای تاریخی و ادبیِ زبان فارسی خاصه در کارکردها و تجربه‌های متنوعِ شعری‌اش از رودکی تا دوران معاصر، آن را دارای پیچیدگی‌ها و ظرائفِ ویژه‌ای کرده است. بسیاری از کلمات و استعاره‌ها از چنان ظرفیت‌های حسی و عاطفی‌ای برخوردار شده‌اند که گاه تشخیص روکشِ ایدئولوژیک‌شان چندان آسان نیست. به بیان دیگر، مهارِ سرکشی‌های زبانِ فارسی گاهی حتی برای نویسنده‌ی آشنا با ظرائفِ آن نیز، دشوار است. در بهره‌گیری از رتوریک یا بلاغتِ زبانِ فارسی، لحظه‌ای اهمال یا اندکی ولنگاری یا افراط در ادبیّت، چه‌بسا موجب شود افسار نوشته به دستِ خودِ زبان بیفتد و به میل خود معناهایی را بارِ متن کند.
به نظر من، چنین لغزشی در بند چهارمِ نوشته‌ی "خ مثل خاوران" رخ داده است، آنجا که نویسنده می‌گوید: "گوهرانِ ناسُفته، به قانون شرع! سُفته شدند." ترکیبِ "گوهرانِ ناسُفته" استعاره از دختران باکره و "سفته شدن" استعاره از مورد تجاوز قرار گرفتن است. اما این استعاره‌پردازی و زیبایی‌شناسانه کردنِ زبان برای بیانِ تجاوز به دخترانِ باکره در زندان، مطلقا سیاسی نیست؛ نه فقط به این‌ دلیل که توصیفِ دوشیزگی از طریقِ استعاره‌هایی شرم‌زده از اعماق سنت ادبی (سعدی و حافظ) است، بلکه به دلیل معنای زننده‌ی لغویِ آنها. گوهرانِ ناسُفته به معنی مرواریدهای سوراخ نشده و سُفته شدن به معنی سوراخ شدن است. دختران زندانی را مرواریدهای "سوراخ" نشده نامیدن، خود از اساس بر پیش‌فرض‌های اخلاق مذهبی و قانون شرع استوار است و ناخواسته با حساسیت‌های مردسالارانه‌ی ارتجاعی حول مفهومِ باکرگی، همراهی می‌کند. زبان همه‌جا نمی‌تواند یا نباید فربگیِ تاریخی/ ادبی‌اش را برای بیان‌مندی به رخ بکشد و به عبارتی، شکست در واقعیت با پیروزی در زبان، جبران شود. گاهی باید اجازه داد زبان در هم‌دلی با فجایعِ واقعی به لکنت بیفتد و از فاصله‌‌اش با سویه‌های بیان‌ناشدنیِ واقعیت بکاهد.

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah