مدرسه‌ رهایی
2.33K subscribers
6.97K photos
2.16K videos
199 files
4.99K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
🛑نام چهار نویسنده تاریخ ادبیات ایران از خیابان های تهران پاک شد

🔸تغییر نام چهار خیابان توسط شهرداری تهران

🔸پس از آغاز فعالیت علیرضا زاکانی و شورای شهر ششم در اتفاقی عجیب و ضد فرهنگی نام چهار معبر شهری که پیش‌تر برای گرامیداشت چهار نویسنده مطرح ایرانی به نام آنان ثبت شده بود دوباره عوض شده است.

🔸#هوشنگ_مرادی‌_کرمانی
#جبار_باغچه‌‌بان
#مهدی_آذریزدی
#صمد_بهرنگی
از جمله نویسیندگان حذف شده هستند.


🔻🔻🔻

به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah

https://tttttt.me/edalatxah
🔴عصیانی در من زبانه می‌کشد!
✍🏻ارسالی از یک‌همکار

روزی برای آزادی و برای زندگی سینه‌ام را سپرِ سرب استبدادِ «تاج» می‌کنم و #خانعلی معلم می‌شوم.

روزی دیگر با ماهی‌های سیاه کوچولو دوست می‌شوم و با آن‌ها به سوی دریاهای جاوانگیِ حقیقت و رهایی شنا میکنم و #صمدِ معلم می‌شوم، و آنجا که غوغای «عمامه» است و قحط‌سال عدل و داد، به قیمت جانم الفبای امید و برابری را میسرایم برای لیلاهایِ زندگی و #فرزادِ معلم می‌شوم.

من انکارِ شب‌های بلندِ خفقان و سلامِ گرم خورشید و زندگی هستم.

تنم ریش ریش صد زخم ناسور است. عصیانی اما در من زبانه می‌کشد، عصیانی علیه آتشبار سپاهِ تباهی و مرگ، که جان ۷۳ عزیز نوشکفته‌ام را در خون غلطاند.
عصیان آن دخترکانی که سهمشان از این سرزمین شده‌ است گاز صد میکروب و گرز صد سردار.

عصیان #معلمان_زندانی زندانی در من زبانه می‌کشد و دانش‌آموزان کار و کولبری.

عصیان کودکانی که به کلاس‌های درس حرام شدند، عصیان کودکانی که همسر شدند و زباله‌گرد.

عصیان مدارس کپری و آموزشی که هر روز نابرابرتر می‌شود.

من روز ۱۹ اردیبهشت با خانعلی و صمد و فرزاد پیمان تازه می‌کنم، و این عصیان‌ها را فریاد میزنم.

تو نیز همصدای من باش، تو نیز معلم من باش.



#تجمع_سراسری_معلمان_ایران
#جای_معلم_زندان_نیست
#زن_زندگی_آزادی

منبع: کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 "آیا بازخوانی آثار صمد بهرنگی کافی است؟"

چرا باید راه و اندیشه
صمد را زیست...

✍️ جعفرابراهیمی، معلم زندانی در بند، ۹ شهریور، سالروز مرگ
صمد بهرنگی
(بازنشر)
در این یادداشت می‌کوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینه‎هایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی می‌کند.
این رویکرد بر اساس پرسش‎هایی است که در ارتباط با نحوه‎ی مواجهه با صمد شکل می‌گیرد. آیا بازخوانی و واکاوی صمد و اندیشه و روش‌اش کافی است؟ آیا زندگی و آثار صمد موضوع مناسبی برای نمایشگاه عکس و نقاشی و تحقیقات دانشگاهی است یا یک روش مواجهه با جهان پیرامون است؟

اگر چه واکاوی آثار صمد یک ضرورت است اما صرف بازخوانی کافی نیست و باید اندیشه و روش او را زیست. این موضوع را از دو منظر می‎توان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی از این وجوه شرایط عینی جامعه است و دیگری واکنش‎های مخالفان به اندیشه و روش صمد است. بررسی وضعیت اجتماعی نشان از اقبال جامعه به اندیشه‌های برابری‌خواهانه به صورت عام و اندیشه‌های بهرنگی به صورت خاص دارد. بررسی مطالبات جنبش‌های اجتماعی از کارگران و زنان تا دانشجویان و معلمان به ما نشان می‌دهد که عدالت‌خواهی در محور مطالبات این جریانات اجتماعی قرار دارد. عینیت این رویکرد در میان معلمان با مطالبات برابری‌خواهانه‌ای بارز می‌گردد که در طی سه سال اخیر و به کمک شبکه‌های اجتماعی مطرح شده‌اند؛ این مطالبات برابری‌خواهانه اجتماعی در کنار مطالبات معیشتی و رفاهی با تأکید بر آموزش کیفی، برابر و رایگان و نفی ساختار تبعیض‌آمیز نظام آموزشی یک رویکرد هژمونیک در نرخ مطالبات بوده است که ناظر به تغییر در مناسبات اجتماعی به سمت یک ساختار برابر است. به همان اندازه که دولت و مجلس در راستای بنگاهی کردن آموزش و حمایت از بخش خصوصی به آموزش عمومی تعرض نموده‌اند به اشکال مختلف اقشار مختلف جامعه به خصوص معلمان به این سیاست‌های ضد آموزشی واکنش نشان داده و در برابر آن مقاومت کرده‌اند. از این منظر ضرورت بازخوانی و زیست اندیشه‌ی صمد در دل تضادهای امروز بیرون می‌آید و به نظر می‌رسد جایگاه در خور خود را در جامعه بیشتر از قبل بارز خواهد نمود. اما وجه‌ی دیگر از ضرورت و اهمیت بازخوانی و زیست اندیشه‌های صمد در بررسی واکنش مخالفان وی بارز می‌گردد. برای درک این اهمیت کافی است به این مسأله دقت نماییم که چرا و چگونه اندیشه‌ی برابری‌خواهانه به صورت عام و راه صمد به صورت خاص طی همین چند سال اخیر مورد هجمه قرار گرفته است. هر چند طی این ۴۸ سال که از مرگ صمد می‌گذرد؛ صمد در عین محبوبیت و مقبولیت عمومی، همواره مورد هجمه‌ی برخی خواص و جریانات بوده است.

رسانه‌های سرمایه و بازار در قالب فحشنامه و به کمک شومن‌های رسانه‌ی ملی و حامیان و هواداران هنر و ادبیات حامی وضع موجود چهره‌ای که از صمد و همراهاناش در طی دهه‌ی ۴۰ و ۵۹ ارائه می‌کنند چهرهای است که با تروریسم و خشونت تداعی می‌گردد. این وارونه‌سازی حقیقت در سایه‌ی حمایت گسترده‌ی کارتل‌های بزرگ رسانه‌های جهانی مانند بی‌بی‌سی صورت می‌گیرد که در حال تئوریزه کردن و عادی‌سازی ارزش‌های منبعث از نئولیبرالیسم هستند؛ نئولیبرالیسمی که تمام شئون زیست انسانی را در سود و رقابت خلاصه می‌کند تا بیشتر بتواند ۹۹ درصد جامعه را به استثمار بکشد.

برای خواندن متن کامل، به لینک زیر بروید

bit.ly/3TqQEgG

#صمد_بهرنگی
#ژن_ژیان_ئازادی


🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جعفر_ابراهیمی، فعال صنفی معلمان است که اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت ۵ساله‌ی حبس در #زندان_اوین است.
ابراهیمی مدتهاست که به دلیل عود بیماری التهاب روده نیاز فوری به درمان دارد. این معلم زندانی با از دست دادن ۸ کیلو‌ وزن در دو ماه اخیر، دست‌وپا و دهانش نیز درگیر این بیماری شده است.
پزشکی قانونی تشخیص داده که او نیازمند درمان فوری است ولی مسئولان زندان از اعزام او به مرخصی درمانی جلوگیری می‌کنند.
وضعیت جسمی جعفر ابراهیمی در زندان روز به روز وخیم‌تر و بدون داشتن هیچ سابقه‌ای پیشین، به دلیل فشارهای دوران انفرادی و نیز زندان، به دیابت نیز مبتلا شده‌ است.

ابراهیمی را بابت رفاه از حقوق معلمان و دانش‌آموزان، نقدِ خصوصی‌سازی و کالایی‌سازی آموزش و امنیتی‌سازی حوزه‌ی آموزش به بند کشیده‌اند.


#علیه_سکوت #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#صمد_بهرنگی


@Blackfishvoice1
💠 #یاد

🔺۲ تیر زادروز صمد بهرنگی

(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم


صمد در خانواده‌ای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغ‌التحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستان‌های آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بی‌نام" تا ۱۳۴۲ و داستان‌های دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.‌
وی ترجمه‌هایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی به‌فارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمع‌آوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شده‌است.
او در سال ۱۳۴۱  به‌جرم بیان سخن‌های ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آل‌‌‎احمد برای چاپ به کمیته‌‌‎ پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ به‌خاطر چاپ کتاب «پاره پاره» به‌مدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و به‌سر کلاس بازگشت. سال‌های میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری  تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصه‌های خود تلاش می‌کرد روح اعتراض به‌حکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شام‌گوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در  چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آل‌احمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعه‌سازى دانست. صمد را در گورستان امامیه  تبریز به‌خاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.

#صمد_بهرنگی

https://tttttt.me/httpsksmtehran2/186

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
🔴 شعری از عبدالرضا قنبری به یاد
آفریننده ماهی سیاه کوچولو


ارس!
رود خروشان
جاری در خیال دشت
آن یاد و یادگاری ات
جاودانه !
برما چه گذشت
در سال های نامیرای قحط آبی
از گمشدگان برکه‌ی ماندن‌های کوچک
جز ماهیان سرگردان
در چنبرتکرار
بر ما
جز زخم‌های کهنه‌ی درد فراموشی
در دامگاه مرگ، چه مانده است؟
ارس!
با خیل خرچنگ‌ها و کفچه ماهی‌های پیش رو
در حلقه‌ی مداوم آه و فسوس
چه رازی نهفته در دل داری؟!
از آن غریب گمشده
در وسعت دریا – ماهی سیاه کوچولو –
اسکلت مانده بر ماسه‌های داغ
ارس!
ماهی قرمز کوچک
–  باز مانده از یازده هزار و نهصد ونود ونه خواب زده – را گو
در پهنه‌ی وسیع این بیابان
در آسمان
مرغ پیر ماهی‌خوار
در کمین است تا باورت شود
هنوز در ذهن برکه
زمزمه جویبار  و ماهی سیاه کوچولو
افسانه‌ی عبور مسافران خواب‌آلود
در بی ستاره‌ترین شب است.
و هیچ وسوسه‌ای
حتا هزاران خنجر
دل سپردگان به برکه‌های ماندن را
یازده هزار و نهصد ونود ونه خواب زده را
بیدار نخواهد کرد
این را
همسایه‌ها و حلزون پیچ پیچی
حتا پیر ماهی‌های درمانده نیز می‌دانند
که آن سوی برکه ی تکرار
دریاست
و خوب می‌دانند که روزی
داستان ماهی سیاه کوچولو
با یادگاری از غرور و خون
خواب قرن‌هایشان را آشفته
و  زندگی و مرگ را برای فرزاندانش معنا می‌کند
ارس !
نشسته بر بلندای آشنایی‌ها
یادگار صلابت آن با نشان مرد آزاده، صمد
نام شریف تو را
تمام مردم آزاده دانستند
آن یاد و یادگاری‌ات
جاودانه!

#صمد_بهرنگی                                                           #عبدالرضا_قنبری

📌📌📌

#مدرسه_رهایی

🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
🔴 صمد و یاران جنبش فدایی 📌📌📌 #مدرسه_رهایی 🆔 @edalatxah
🔴 سه چهره از صمد بهرنگی
#بازنشر

امروز ۹ شهریور است؛ روزی که صمد به ارس پیوست.
از صمد عموما چهره‌ی «معلم متعهدش» همه جا بازنمایی می‌شود اما این تعهد دستکم دو چهره‌ی دیگر هم داشت که در کنار «وجه معلمی» او، پازل سیمای دوران‌سازش را تکمیل می‌کند:
🔘 صمد چریک؛
🔘 صمدِ ضدناسیونالیسم و مدافع حق تعیین سرنوشت خلق‌ها.


✔️ صمد آن چریک فدایی خلقی که به همراه کاظم سعادتی و بهروز دهقانی و علیرضا نابدل و مناف فلکی هسته‌ی تبریز چریک‌ها را پایه‌گذاری کردند.
از کار در روزنامه‌ی قدیمی و پرخواننده‌ی مهد آزادی در تبریز و به راه انداختن ضمبمه‌ای برای آن که در روزهای جمعه با نام «آدینه» منتشر می‌شد و از مهر ۱۳۴۴ تا شهریور ۱۳۴۵ برقرار بود، تحت تأثیر ضرورت مبارزه‌ی توده‌ای کار پژوهشی در روستاها و برخی مراکز کار را در پیش گرفتند و آگاه‌سازی و سازماندهی در مدارس و دانشگاه و برخی کارگاه‌ها و روستاها  را در پیش گرفتند و در اعتصاب بزرگ دانشگاه تبریز در ۱۳۴۶ نقشی پُررنگ ایفا می‌کنند.
با پیدایی و رشد جنبش‌های چریکی در برخی نقاط دنیا و همچنین مبارزات مسلحانه یک گروه روشنفکری از جوانان کُرد –ملا احمد شلماشی، اسماعیل شریف‌زاده و سلیمان معینی– و جان باختن آن‌ها در بانه و سردشت در سال ۱۳۴۷، « چه باید کرد؟» در میان اعضای گروه مطرح می‌شود و ایده مبارزه‌ی مسلحانه جدیت بیشتری می‌یابد.
صمد خود در سال ۱۳۴۶ «ماهی سیاه کوچولو» را نوشته بود.

✔️ صمد آن مدافع «حق تعیین سرنوشت» که کتاب سال اول ابتدائی را برای کودکان ترک آذربایجانی، به زبان ترکی تألیف نمود و «افسانه‌های آذربایجان» را گردآوری کرد و می‌اندیشید که هر کس باید به زبانی که می‌خواهد بتواند بگوید، فکر کند، بنویسد و بخواند.
صمد در کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» کلمات عربی به عاریت گرفته شده از عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبان‌های رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانسته‌ است. و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانه‌های باستان‌گرایی و تاکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.

#صمد_بهرنگی
#چریک_فدایی_خلق
#حق_تعیین_سرنوشت
#زبان_ترکی

منبع : سرخط
@sarkhatism

https://tttttt.me/edalatxah/18479

📌📌📌

#مدرسه_رهایی

🆔 @edalatxah
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩 به بهانه سالگرد مرگ (یا قتل؟) صمد بهرنگی، معلم مبارزی که فرزاد کمانگر راهش را ادامه داد

صمد بهرنگی، آموزگار، منتقد اجتماعی، داستان‌نویس، مترجم و پژوهش‌گر آذربایجانی، یکی از چهره‌های انقلابی و بی‌باک در تاریخ معاصر ایران بود که با قلم تیز و اندیشه‌ شوریده‌اش، به مبارزه علیه ظلم و ستم برخاست. او در دل مردمانی زیست که زیر چرخ‌دنده‌های فقر و استثمار  و ستم طبقاتی خرد می‌شدند و با وجود همه‌ی موانع، تصمیم گرفت به آنان صدایی ببخشد که از اعماق درد و رنج برخاسته بود. بهرنگی در آثارش به بازنمایی واقعیت‌های تلخ زندگی مردم عادی پرداخت و با زبانی ساده اما پرشور، از بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌هایی گفت که جان و روح جامعه را زخمی کرده بودند. داستان «ماهی سیاه کوچولو» او، نه تنها یک قصه‌ برای کودکان، بلکه بیانیه‌ای سیاسی علیه جمود فکری و استبداد شاهنشاهی بود، قصه‌ای از تمرد، آزادی‌خواهی و شکستن زنجیرهایی که ذهن و جسم را در بند کرده بود.

اما مبارزات #صمد_بهرنگی تنها در صفحات کتاب‌هایش خلاصه نمی‌شد. او در کلاس‌های درس روستاهای آذربایجان، به‌سان انقلابی‌ای بی‌سلاح، اما با کوله‌باری از عشق به مردم، به کودکان یاد می‌داد که چگونه فراتر از مرزهای تحمیلی قدرت‌مداران بیندیشند، درست به مانند کاری که #فرزاد_کمانگر در کلاس‌های درس کردستان بعدها کرد. این معلم کورد بارها در نوشته‌هایش اشاره کرده که بر راه صمد بهرنگی گام نهاده و همان مسیر را ادامه میدهد، و دست آخر توسط دیکتاتوری جمهوری سالامی به همین خاطر به دار آویخته شد.

صمد بهرنگی  در میان آن‌ها بذر آگاهی و مقاومت می‌کاشت، و با هر کلمه و هر درسی که می‌داد، به نبرد با جهالت و بی‌عدالتی می‌رفت. در اوج درگیری‌های بهرنگی با «کمیته ملی پیکار با بیسوادی» و ساواک، که بر سر کتاب الفبای ترکی‌ای که او برای آموزش کودکان آذربایجان تدوین کرده بود، جریان داشت، صمد به‌طور ویژه زیر نظر نیروهای امنیتی قرار گرفت. ماه پس از انتشار «ماهی سیاه کوچولو» و در میان این فشارها، او بارها توسط ساواک بازجویی شد. این مبارز بی‌وقفه که تنها سلاحش قلم و عشق به مردم بود، سرانجام در یکی از روزهای غم‌بار ناپدید شد.

چند روز پس از ناپدید شدنش، جسد بی‌جان او را در رودخانه‌ی ارس پیدا کردند، در چنین روزی ۹ شهریور، در سال ۱۳۴۷؛ رودی که همچون سرنوشت ملت‌ها، گواهی خاموش بر تراژدی‌های بی‌شمار بود. مرگ صمد بهرنگی از همان ابتدا با ابهامات و شایعات فراوانی همراه شد. بسیاری بر این باور بودند که او نه در یک حادثه، بلکه به دست نیروهای امنیتی حکومت، که از نفوذ و تأثیر او در میان مردم هراس داشتند، به قتل رسیده است. همزمان با پیدا شدن جسد او، خانه‌اش نیز توسط مأموران ساواک به‌هم ریخته شد، تا این شبهه بیشتر قوت بگیرد که مرگ او تصادفی نبوده است.

حقیقت این مرگ هرچه باشد، برای بسیاری از مردم، بهرنگی به شهیدی تبدیل شد که خونش همچون جوهر قرمز در تاریخ مبارزات مردمی جاری است. مرگ او خاموشی نبود، بلکه آتشی بود که در قلب‌ها شعله‌ور شد و به نسل‌های بعدی الهام بخشید تا در برابر ظلم و استبداد شیخ و شاه ایستادگی کنند. صمد بهرنگی، اگرچه به ظاهر از میان ما رفت، اما آرمان‌هایش در داستان‌هایش زنده است و همچنان در کنار رود ارس، صدای ماهی سیاه کوچولو شنیده می‌شود؛ صدایی که هنوز هم نوید آزادی و رهایی را می‌دهد.

@collective98
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟠 سکانسی از یک سریال قدیمی ساخت کشور ترکیه به نام «دایره گل ‌‌‌‌‌رُز»
çemberimde gül oya

🔻خانم معلمی کتاب «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی را به دانش‌آموزانش می‌دهد تا بخوانند. اما مدیر مدرسه با دیدن این کتاب در دست بچه‌ها خشمگین می‌شود و.‌.. ادامه ماجرا را در این سکانس کوتاه ببینید.( زیرنویس فارسی)
#صمد_بهرنگی
#ماهی_سیاه_کوچولو

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah