🔴 عدالت آموزشی در محاق
طبق آمار منتشر شده در مورد کنکور سراسری امسال، شاهد آن هستیم که اعمال سوابق تحصیلی مانند کنکور قادر به رفع تبعیض نیست طبق این آمار :
در میان ۳۰ نفر نخست گروههای ریاضی، تجربی و انسانی ۲۲ نفر سمپادی هستند
۱۰ نفر نخست تجربی در مدارس سمپاد تحصیل کردهاند
۲۷ درصد برترها پایتختنشین هستند
و تنها یک سوم رتبههای برتر به دختران رسید
سهم مدارس دولتی از این آمار فقط ۷ درصد است
این آمار نشان دهنده وضعیت فجیع عدالت آموزشی است و تا مادامی که کیفیت آموزشی و منابع و امکانات برابر در دسترس مدارس دولتی عادی قرار نگیرد و با تبعیض مثبت مناطق محروم حمایت نشود شاهد بازتولید نابرابری و تبعیض در نظام آموزشی و به تبع آن در ساختار طبقاتی خواهیم بود.
باید طرحی نو در انداخت
#نه_به_آموزش_طبقاتی
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
طبق آمار منتشر شده در مورد کنکور سراسری امسال، شاهد آن هستیم که اعمال سوابق تحصیلی مانند کنکور قادر به رفع تبعیض نیست طبق این آمار :
در میان ۳۰ نفر نخست گروههای ریاضی، تجربی و انسانی ۲۲ نفر سمپادی هستند
۱۰ نفر نخست تجربی در مدارس سمپاد تحصیل کردهاند
۲۷ درصد برترها پایتختنشین هستند
و تنها یک سوم رتبههای برتر به دختران رسید
سهم مدارس دولتی از این آمار فقط ۷ درصد است
این آمار نشان دهنده وضعیت فجیع عدالت آموزشی است و تا مادامی که کیفیت آموزشی و منابع و امکانات برابر در دسترس مدارس دولتی عادی قرار نگیرد و با تبعیض مثبت مناطق محروم حمایت نشود شاهد بازتولید نابرابری و تبعیض در نظام آموزشی و به تبع آن در ساختار طبقاتی خواهیم بود.
باید طرحی نو در انداخت
#نه_به_آموزش_طبقاتی
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی در نامهای سرگشاده
🔻با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان #افشین_بایمانی و #سامان_یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان #قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#صدای_بیصدایان_باشیم
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔻با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان #افشین_بایمانی و #سامان_یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان #قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#صدای_بیصدایان_باشیم
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ حذف فلسطین در سیستم آموزشی آلمان: مرزهای نژادی و دم خروس آزادی بدون مرز لیبرال!
🔻آنا یونیس و هنا الطاهر، مجله آکادمیک نقد خاورمیانه
🔹آنا یونِس یک پژوهشگر انتقادی است که با نظریههای انتقادی نژاد، استعمارگری اسکانی و رویکردهای روانکاوی کار میکند. او دکترای خود را در سالهای ۱۶-۲۰۱۵به پایان رسانده است. پیشینه خانوادگی آنا به آلمان برمیگردد و مسیر زندگی او به شدت به فلسطین گره خورده است.
🔹او در برلین شرقی و غربی بزرگ شده، در ایالات متحده تحصیل کرده و با وجود دانش وسیعش در حوزه مهاجرت و مطالعات انتقادی جنسیتی و نژادی، به دلیل صراحت لهجه خود علیه رژیم اسرائیل و الگوهای استعمار اسکانی،بهطور کامل در حوزه عمومی آلمان بایکوت شده است و دادگاهی نیز در برلین با دستاویز «یهودستیزی» علیه او در جریان است. او اکنون در آستانه ترک کشوری که در آن به دنیا آمده، بزرگ شده و هر گوشه آن را مطالعه کرده، قرار گرفته است.
🔹جدیدترین مقاله مشترک آنا یونس و هنا الطاهر در مورد ماهیت سیستم آموزشی آلمان در رابطه با فلسطین و رژیم اسرائیل است.
به گفته نویسندگان، از زمان اولین دولت مرکل در سال ۲۰۰۹، اصل دولتی آلمان (Staatsräson) به طور فزایندهای به عنوان «همبستگی بیقید و شرط» با دولت اسرائیل فرمولبندی شده است و بدین ترتیب به منطق و عملی برای حذف فلسطین و فلسطینیان تبدیل شده است.
🔹در چنین زمینهای، این مقاله به بررسی رویدادهای اخیر در مدارس و دانشگاههای آلمان از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ پرداخته و نشان میدهد که چگونه این فضاهای آموزشی به عرصههای اساسی برای تأیید مجدد اصل دولتی آلمان تبدیل شدهاند؛ در حالیکه در عین حال پتانسیلهایی برای مقابله با آن نیز فراهم میآورند. این دو نویسنده با ترکیب کارهای لیزا لو و نادره شالوب-کروکیان، نشان میدهند که چگونه مفاهیم لیبرال آزادی به دنبال مرزهای نژادی حرکت میکنند و به طور سیستماتیک فلسطین را در ساختارهای آموزشی، از مدارس تا دانشگاهها، حذف میکنند.
🔹در حالیکه این فرآیندها اصل دولتی آلمان را تحکیم میبخشند، جنبشهای اعتراضی دانشجویان و دانشآموزان رادیکالترین فضاها را برای مقاومت در برابر آن ارائه میدهند. در واقع در میدان مبارزه، این الگوی دولت آلمان ضد خود را بهوجود آورده و از همین روست که در شهرهای آلمان، از ابتدای اشغال فلسطین توسط اسرائیل پس از ۷اکتبر، اعتراضات زیادی علیه اقدامات دولت آلمان در همدستی با صهیونیستها شکل گرفته.
🔹این مقاله به چند و چون قواعد حذف ادغامی مساله فلسطین در ساختار کلان آموزشی آلمان میپردازد و نشان میدهد چرا سطح آگاهی از حقوق فلسطینیان در آلمان در طی سالیان متوالی کمتر شده و اساسا چیزی به نام مساله فلسطین، حداقل تا پیش از تهاجم اخیر اسرائیل، محلی از اعراب در نزد اکثریت دانشجویان و دانشآموزان آلمانی نداشته.
منبع : کانال تلگرامی #طبقه
این مطلب را میتوانید در سایت طبقه به آدرس زیر بخوانید 👇👇👇
https://tabaghe.com/2024/08/12/erasing-palestine-in-germanys-educational-system/
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔻آنا یونیس و هنا الطاهر، مجله آکادمیک نقد خاورمیانه
🔹آنا یونِس یک پژوهشگر انتقادی است که با نظریههای انتقادی نژاد، استعمارگری اسکانی و رویکردهای روانکاوی کار میکند. او دکترای خود را در سالهای ۱۶-۲۰۱۵به پایان رسانده است. پیشینه خانوادگی آنا به آلمان برمیگردد و مسیر زندگی او به شدت به فلسطین گره خورده است.
🔹او در برلین شرقی و غربی بزرگ شده، در ایالات متحده تحصیل کرده و با وجود دانش وسیعش در حوزه مهاجرت و مطالعات انتقادی جنسیتی و نژادی، به دلیل صراحت لهجه خود علیه رژیم اسرائیل و الگوهای استعمار اسکانی،بهطور کامل در حوزه عمومی آلمان بایکوت شده است و دادگاهی نیز در برلین با دستاویز «یهودستیزی» علیه او در جریان است. او اکنون در آستانه ترک کشوری که در آن به دنیا آمده، بزرگ شده و هر گوشه آن را مطالعه کرده، قرار گرفته است.
🔹جدیدترین مقاله مشترک آنا یونس و هنا الطاهر در مورد ماهیت سیستم آموزشی آلمان در رابطه با فلسطین و رژیم اسرائیل است.
به گفته نویسندگان، از زمان اولین دولت مرکل در سال ۲۰۰۹، اصل دولتی آلمان (Staatsräson) به طور فزایندهای به عنوان «همبستگی بیقید و شرط» با دولت اسرائیل فرمولبندی شده است و بدین ترتیب به منطق و عملی برای حذف فلسطین و فلسطینیان تبدیل شده است.
🔹در چنین زمینهای، این مقاله به بررسی رویدادهای اخیر در مدارس و دانشگاههای آلمان از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ پرداخته و نشان میدهد که چگونه این فضاهای آموزشی به عرصههای اساسی برای تأیید مجدد اصل دولتی آلمان تبدیل شدهاند؛ در حالیکه در عین حال پتانسیلهایی برای مقابله با آن نیز فراهم میآورند. این دو نویسنده با ترکیب کارهای لیزا لو و نادره شالوب-کروکیان، نشان میدهند که چگونه مفاهیم لیبرال آزادی به دنبال مرزهای نژادی حرکت میکنند و به طور سیستماتیک فلسطین را در ساختارهای آموزشی، از مدارس تا دانشگاهها، حذف میکنند.
🔹در حالیکه این فرآیندها اصل دولتی آلمان را تحکیم میبخشند، جنبشهای اعتراضی دانشجویان و دانشآموزان رادیکالترین فضاها را برای مقاومت در برابر آن ارائه میدهند. در واقع در میدان مبارزه، این الگوی دولت آلمان ضد خود را بهوجود آورده و از همین روست که در شهرهای آلمان، از ابتدای اشغال فلسطین توسط اسرائیل پس از ۷اکتبر، اعتراضات زیادی علیه اقدامات دولت آلمان در همدستی با صهیونیستها شکل گرفته.
🔹این مقاله به چند و چون قواعد حذف ادغامی مساله فلسطین در ساختار کلان آموزشی آلمان میپردازد و نشان میدهد چرا سطح آگاهی از حقوق فلسطینیان در آلمان در طی سالیان متوالی کمتر شده و اساسا چیزی به نام مساله فلسطین، حداقل تا پیش از تهاجم اخیر اسرائیل، محلی از اعراب در نزد اکثریت دانشجویان و دانشآموزان آلمانی نداشته.
منبع : کانال تلگرامی #طبقه
این مطلب را میتوانید در سایت طبقه به آدرس زیر بخوانید 👇👇👇
https://tabaghe.com/2024/08/12/erasing-palestine-in-germanys-educational-system/
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
طبقه دات کام
Erasing Palestine in Germany’s Educational System
«حذف فلسطین در سیستم آموزشی آلمان: مرزهای نژادی آزادی لیبرال»آنا یونیس و هنا الطاهر، مجله آکادمیک نقد خاورمیانه آنا یونِس (ضمیر اوی موئنث) یک پژوهشگر انتقادی است که با نظریههای انتقادی نژاد، استعم…
🛑 ترجمه کتاب جدید مایکل اپل توسط نازنین میرزابیگی
معرفی کتاب معلم ها و متون اثر مایکل دبلیو اپل
معلمها و متون کتابی است دربارهی اقتصاد سیاسی مدارس، با تحلیلی روشن از روابط قدرت طبقاتی و جنسیتی در فضاهای آموزشی، یعنی آن چیزی که در ساختن روابط قدرت در امر آموزش دخالت و در نبردی برای کنترل برنامهی درسی عمل میکند. این کتاب دو بخش اصلی دارد: در بخش یکم، «معلمها»، از دیدگاهی تاریخی موقعیت کنونی کنترل آموزش، یا مربوطساختن آن به تغییرات در تقسیم جنسی کار در طول زمان و پویاییهای اقتصادی و جنسیتی، بررسی میشود؛ اینکه چطور آموزش در برخی کشورها به کار زنان تبدیل شد. بخش دوم، یعنی «متون»، فرآیندی عینی را میکاود که به موجب آن دانش معینی، که اغلب دانش گروههای مسلط طبقاتی است، برای استفادهی معلمان در کلاسهای درس مشروعیت مییابد و به همان گروههای جنسیتی دیکته میشود.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
معرفی کتاب معلم ها و متون اثر مایکل دبلیو اپل
معلمها و متون کتابی است دربارهی اقتصاد سیاسی مدارس، با تحلیلی روشن از روابط قدرت طبقاتی و جنسیتی در فضاهای آموزشی، یعنی آن چیزی که در ساختن روابط قدرت در امر آموزش دخالت و در نبردی برای کنترل برنامهی درسی عمل میکند. این کتاب دو بخش اصلی دارد: در بخش یکم، «معلمها»، از دیدگاهی تاریخی موقعیت کنونی کنترل آموزش، یا مربوطساختن آن به تغییرات در تقسیم جنسی کار در طول زمان و پویاییهای اقتصادی و جنسیتی، بررسی میشود؛ اینکه چطور آموزش در برخی کشورها به کار زنان تبدیل شد. بخش دوم، یعنی «متون»، فرآیندی عینی را میکاود که به موجب آن دانش معینی، که اغلب دانش گروههای مسلط طبقاتی است، برای استفادهی معلمان در کلاسهای درس مشروعیت مییابد و به همان گروههای جنسیتی دیکته میشود.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
💢«داستانهای گمشده بینالملل کمونیستی»
🔻نگاهی به کتاب «مسافران انقلاب جهانی» نوشته بریژیت استودر و تونی وود
🔹نویسنده تاکید میکند که این کتاب جدید بر روی رهبری و تغییرات سیاسی کمینترن، انترناسیونال کمونیستی سازمان انقلابی بینالمللی، تمرکز نمیکند؛ بلکه نمونهایی از تاریخ اجتماعی از پایین به بالا درباره اعضای عادی آن است.
🔹تاریخ نگاریهای جریان غالب مربوط به کمینترن تمایل داشتهاند که بر ابعاد استراتژیک این سازمان تمرکز کنند و تغییرات پیدرپی در موضعگیری این سازمان در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را دنبال کنند. آنها اغلب با هدف نهایی توضیح اشتباهات و ناکامیهای این سازمان به عنوان نتیجه افزایش دگماتیسم و تبعیت از منافع شوروی به نگارش در آمده اند. سی. ال. آر. جیمز در سال ۱۹۳۶ تحلیلی نقادانه در این زمینه ارائه داد؛ فرناندو کلودین و ای. اچ. کار نیز در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ پرترههای انتقادی مشابهی ارائه کردند.
🔹در کنار این روایتهای کلی، آثار قابلتوجهی نیز درباره روابط بین مسکو و احزاب کمونیست مختلف شکل گرفت. در هر مورد، حزب سعی کرد فضایی برای مانور ایجاد کند زیرا تناقضات بین سیاستهای کمینترن و واقعیتهای محلی افزایش مییافت.
🔹به گفته نویسنده «مسافران انقلاب جهانی» بریژیت استودر رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته و بر مردان و زنانی تمرکز دارد که شالکه بدنه کمینترن بودند و در راه آرمانهای انترناسیونالیستی آن جانفشانی کردند:
با استفاده از اسناد آرشیوهای کمینترن، خاطرات، نامهها، عکسها و منابع ثانویه، این کتاب دریچههایی وسیع را به سوی زندگی پرتحرک و تعهدات سیاسی عمیق دهها انسان کمونیست میگشاید.
🔹علاوه بر بازسازی زندگی روزمره، ایدهها و اقدامات آنها، استودر این افراد را به طور قاطع در هنگام حرکت از یک زمینه سیاسی به دیگری—از مسکو به برلین، پاریس به ووهان، زوریخ به بارسلونا—دنبال می کند.
🔹این کتاب بیش از یک بیوگرافی جمعی یا تاریخچهای نهادی از داخل، چیزی را ارائه میدهد که میتوان آن را تاریخ رادیکال تجسم یافته نامید و نشان میدهد که چگونه یک گروه خاص از افراد این سالهای پرتلاطم را پیمودند و هر یک از آنها چه معنایی برای تلاش برای تغییر جریانها داشتند؛ تاریخی که در سایهی تاریخنگاری جریان غالب، مکتوم مانده و جدای از محتوی آن، نوع پرداخت به یک مساله از جهت فرم تاریخنگاری از پایین که در تضاد با جریان اصلی تعریف میشود را به خوبی نمایندگی میکند.
منبع : سایت طبقه
https://tabaghe.com/2024/08/12/the-lost-stories-of-the-communist-international/
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔻نگاهی به کتاب «مسافران انقلاب جهانی» نوشته بریژیت استودر و تونی وود
🔹نویسنده تاکید میکند که این کتاب جدید بر روی رهبری و تغییرات سیاسی کمینترن، انترناسیونال کمونیستی سازمان انقلابی بینالمللی، تمرکز نمیکند؛ بلکه نمونهایی از تاریخ اجتماعی از پایین به بالا درباره اعضای عادی آن است.
🔹تاریخ نگاریهای جریان غالب مربوط به کمینترن تمایل داشتهاند که بر ابعاد استراتژیک این سازمان تمرکز کنند و تغییرات پیدرپی در موضعگیری این سازمان در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را دنبال کنند. آنها اغلب با هدف نهایی توضیح اشتباهات و ناکامیهای این سازمان به عنوان نتیجه افزایش دگماتیسم و تبعیت از منافع شوروی به نگارش در آمده اند. سی. ال. آر. جیمز در سال ۱۹۳۶ تحلیلی نقادانه در این زمینه ارائه داد؛ فرناندو کلودین و ای. اچ. کار نیز در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ پرترههای انتقادی مشابهی ارائه کردند.
🔹در کنار این روایتهای کلی، آثار قابلتوجهی نیز درباره روابط بین مسکو و احزاب کمونیست مختلف شکل گرفت. در هر مورد، حزب سعی کرد فضایی برای مانور ایجاد کند زیرا تناقضات بین سیاستهای کمینترن و واقعیتهای محلی افزایش مییافت.
🔹به گفته نویسنده «مسافران انقلاب جهانی» بریژیت استودر رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته و بر مردان و زنانی تمرکز دارد که شالکه بدنه کمینترن بودند و در راه آرمانهای انترناسیونالیستی آن جانفشانی کردند:
با استفاده از اسناد آرشیوهای کمینترن، خاطرات، نامهها، عکسها و منابع ثانویه، این کتاب دریچههایی وسیع را به سوی زندگی پرتحرک و تعهدات سیاسی عمیق دهها انسان کمونیست میگشاید.
🔹علاوه بر بازسازی زندگی روزمره، ایدهها و اقدامات آنها، استودر این افراد را به طور قاطع در هنگام حرکت از یک زمینه سیاسی به دیگری—از مسکو به برلین، پاریس به ووهان، زوریخ به بارسلونا—دنبال می کند.
🔹این کتاب بیش از یک بیوگرافی جمعی یا تاریخچهای نهادی از داخل، چیزی را ارائه میدهد که میتوان آن را تاریخ رادیکال تجسم یافته نامید و نشان میدهد که چگونه یک گروه خاص از افراد این سالهای پرتلاطم را پیمودند و هر یک از آنها چه معنایی برای تلاش برای تغییر جریانها داشتند؛ تاریخی که در سایهی تاریخنگاری جریان غالب، مکتوم مانده و جدای از محتوی آن، نوع پرداخت به یک مساله از جهت فرم تاریخنگاری از پایین که در تضاد با جریان اصلی تعریف میشود را به خوبی نمایندگی میکند.
منبع : سایت طبقه
https://tabaghe.com/2024/08/12/the-lost-stories-of-the-communist-international/
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
طبقه دات کام
The Lost Stories of the Communist International
«داستانهای گمشده بینالملل کمونیستی»نگاهی به کتاب «مسافران انقلاب جهانی» نوشته بریژیت استودر، تونی وود، نیشن: نویسنده تاکید می کند که این کتاب جدید بر روی رهبری و تغییرات سیاسی کمینترن (انترناسیون…
🔴 خِ مثلِ #خاوران
#امراله_نصرالهی
#دیدگاه_همکاران
اگر موقعیتی را در زندگی انتخاب کرده باشیم که در آن بیش از همه بتوانیم برای بشریت کار کنیم، هیچ باری نمی تواند ما را خم کند، زیرا آن فداکاری به نفع همه هست. آنگاه ما هیچ شادی کوچک، محدود و خودخواهانه ای را تجربه نخواهیم کرد، بلکه خوشبختی ما متعلق به میلیون ها نفر خواهد بود، اعمال ما بی سر و صدا، اما همیشه در کار زنده خواهد ماند، و بر خاکسترمان اشک های داغ انسان های نجیب ریخته خواهد شد.»
(کارل مارکس)
۱_ آن روز که مارکس این گزاره را می نوشت، می دانست گذار به آزادی فردی از مسیر آزادی اجتماعی خواهد گذشت. و لذت های جمعی مقدمه ای برای رسیدن به التذاذهای فردی خواهند بود. و البته آنجا که کشتگان باشند در این راه، روزی بر خاکسترهاشان «اشک های داغ انسان های نجیب ریخته خواهد شد.»
۲_ و خاوران خاکستر آن مبارزان بود در راه آزادی جمعی. آن مذبح بیم و امید، آن وعده گاه وفاداران و آرمانخواهان.
و ماه آذرش، آذار نبود تا لبخندی بر لبی بشکوفاند، نگاه نگران پدری نلغزاند و قلب خسته ی مادری نَشِکاند. او آبستن سرمایی سخت سوزان و بورانی بس استخوان سوز بود. تپه های مشرف به اوین طعم دهشت سکوت می دادند. هنوز صدای تیرباران جزنی و یارانش را در گوش خود به یاد داشتند. اوین به کابوس مرگ بدل شده بود. هر تکه های آجرش از درد انبارده بود، و عدد شصت و هفت می رفت تا به سیاه ترین سال های این سرزمین بدل شود. به عبارتی آشویتس خصوصیِ دکتر شریف به اردوگاه عمومی مرگ نقل مکان کند. ظلمت سرما آنچنان بود که دیگر برگی بر انبوهه ی درختان درّه ی درکه نمانده بود. عریان در برابر شَب هایی شوم و سر به زیر افکنده از هول.
هجومِ غارتِ شب بود و خونِ گرمِ شفق
هنوز می جوشید
هنوز پیکرِ گلگونِ آفتابِ شهید
بر آن کرانه یِ دشتِ کبود می جنبید
هنوز برکه یِ غمگین به یاد می آورد
پریده رنگیَ روزی که دم به دم می کاست
۳_ در قفل در کلیدی چرخید
لرزید بر لبانش لبخندی
چون رقص آب بر سقف
در انعکاس تابش خورشید
و موجزترین تصویر از عاشق ترین زندگان این سال، این شعر بود. شاملو سروده بودش راست به مانندِ قرابه ی زهری. و ما صف زدگان بودیم به هَرَّست دریغ در انتظار مرگ موهن خویش. آنان اما ایستاده مردند با لبانی برآماسیده از لبخندهای واپسین و هرگزش به طاعون آری نگفتند. اوین آن شب دوم و تا دو سه شبِ بعد، جوی های خون بود روان بر قتلگاه ارتجاع سیاه جامگان. بر هول عظیم و بر رستاخیز مرگ، بی خطابه های تدفین.
۴_ و در آن سه شب چه خونِ های خروشان که به خاوران رسید. به خاکِ خشک تشنه اش. به مام ماتم زده ی کشتگان، و او، به جای همهْ مادران بود در گرمیِ آغوشِ فشرده ی سینه هاشان، و وَرَم بود از درد، و چونان طبل، فریادگر. خاوران از آن شب دیگر هیچ وقت خوابش نبرد و از آن شب، خانه ی ابری وطن به خانه ای خونین بدل شد. پلنگان پیر، آهوان جوانش را به خون کشیدند و درختان ارغوان از خون گل آذین گشتند. گزمگان، دوشیزگان را به حجله گهی خونین بردند، به ضد بشری ترین نااخلاق ها و گوهران ناسفته، به قانون شرع! سفته شدند. ظلم کارستان! می کرد با خاک خاوران. مارکس درست می گفت آنان که برای شادی های محدود و خودخواهانه نمی جنگند، اعمال شان بی سر و صدا زنده خواهد ماند و بر خاکسترهاشان اشک های داغ انسان های نجیب ریخته خواهد شد.
منبع :
T.me/adabiatvispard
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
#امراله_نصرالهی
#دیدگاه_همکاران
اگر موقعیتی را در زندگی انتخاب کرده باشیم که در آن بیش از همه بتوانیم برای بشریت کار کنیم، هیچ باری نمی تواند ما را خم کند، زیرا آن فداکاری به نفع همه هست. آنگاه ما هیچ شادی کوچک، محدود و خودخواهانه ای را تجربه نخواهیم کرد، بلکه خوشبختی ما متعلق به میلیون ها نفر خواهد بود، اعمال ما بی سر و صدا، اما همیشه در کار زنده خواهد ماند، و بر خاکسترمان اشک های داغ انسان های نجیب ریخته خواهد شد.»
(کارل مارکس)
۱_ آن روز که مارکس این گزاره را می نوشت، می دانست گذار به آزادی فردی از مسیر آزادی اجتماعی خواهد گذشت. و لذت های جمعی مقدمه ای برای رسیدن به التذاذهای فردی خواهند بود. و البته آنجا که کشتگان باشند در این راه، روزی بر خاکسترهاشان «اشک های داغ انسان های نجیب ریخته خواهد شد.»
۲_ و خاوران خاکستر آن مبارزان بود در راه آزادی جمعی. آن مذبح بیم و امید، آن وعده گاه وفاداران و آرمانخواهان.
و ماه آذرش، آذار نبود تا لبخندی بر لبی بشکوفاند، نگاه نگران پدری نلغزاند و قلب خسته ی مادری نَشِکاند. او آبستن سرمایی سخت سوزان و بورانی بس استخوان سوز بود. تپه های مشرف به اوین طعم دهشت سکوت می دادند. هنوز صدای تیرباران جزنی و یارانش را در گوش خود به یاد داشتند. اوین به کابوس مرگ بدل شده بود. هر تکه های آجرش از درد انبارده بود، و عدد شصت و هفت می رفت تا به سیاه ترین سال های این سرزمین بدل شود. به عبارتی آشویتس خصوصیِ دکتر شریف به اردوگاه عمومی مرگ نقل مکان کند. ظلمت سرما آنچنان بود که دیگر برگی بر انبوهه ی درختان درّه ی درکه نمانده بود. عریان در برابر شَب هایی شوم و سر به زیر افکنده از هول.
هجومِ غارتِ شب بود و خونِ گرمِ شفق
هنوز می جوشید
هنوز پیکرِ گلگونِ آفتابِ شهید
بر آن کرانه یِ دشتِ کبود می جنبید
هنوز برکه یِ غمگین به یاد می آورد
پریده رنگیَ روزی که دم به دم می کاست
۳_ در قفل در کلیدی چرخید
لرزید بر لبانش لبخندی
چون رقص آب بر سقف
در انعکاس تابش خورشید
و موجزترین تصویر از عاشق ترین زندگان این سال، این شعر بود. شاملو سروده بودش راست به مانندِ قرابه ی زهری. و ما صف زدگان بودیم به هَرَّست دریغ در انتظار مرگ موهن خویش. آنان اما ایستاده مردند با لبانی برآماسیده از لبخندهای واپسین و هرگزش به طاعون آری نگفتند. اوین آن شب دوم و تا دو سه شبِ بعد، جوی های خون بود روان بر قتلگاه ارتجاع سیاه جامگان. بر هول عظیم و بر رستاخیز مرگ، بی خطابه های تدفین.
۴_ و در آن سه شب چه خونِ های خروشان که به خاوران رسید. به خاکِ خشک تشنه اش. به مام ماتم زده ی کشتگان، و او، به جای همهْ مادران بود در گرمیِ آغوشِ فشرده ی سینه هاشان، و وَرَم بود از درد، و چونان طبل، فریادگر. خاوران از آن شب دیگر هیچ وقت خوابش نبرد و از آن شب، خانه ی ابری وطن به خانه ای خونین بدل شد. پلنگان پیر، آهوان جوانش را به خون کشیدند و درختان ارغوان از خون گل آذین گشتند. گزمگان، دوشیزگان را به حجله گهی خونین بردند، به ضد بشری ترین نااخلاق ها و گوهران ناسفته، به قانون شرع! سفته شدند. ظلم کارستان! می کرد با خاک خاوران. مارکس درست می گفت آنان که برای شادی های محدود و خودخواهانه نمی جنگند، اعمال شان بی سر و صدا زنده خواهد ماند و بر خاکسترهاشان اشک های داغ انسان های نجیب ریخته خواهد شد.
منبع :
T.me/adabiatvispard
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
Telegram
|ویسْپَرَدْ| امراله نصرالهی
(کوته نوشت های ادبی امراله نصرالهی)
ژرژ باتای بر این باور است که؛ «ادبیات یا همه چیز است، یا هیچ چیز»
ژرژ باتای بر این باور است که؛ «ادبیات یا همه چیز است، یا هیچ چیز»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥گلایه والدین از آموزشوپرورش برای ثبتنام در مدرسه دولتی : یا پول درخواست میکنند و یا میگویند ظرفیت پر است.
#مدرسه_رهایی : در حالی صدا و سیما ضد ملی این گزارش را پخش کردهاست که همه میدانند پولی و کالاییسازی آموزش جز سیاستهای کلی نظام برآمده از سیاستهای نئولیبرالی است که ارکان نظام از جمله رهبر نظام با آن موافق است. توهم نسبت به تغییر در دولت پزشکیان مصداق آب در هاون کوبیدن است و این سیاستهای ضد آموزشی و مخالف حقوق کودکان در دولت پزشکیان مانند رئیسی ادامه خواهد یافت.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
#مدرسه_رهایی : در حالی صدا و سیما ضد ملی این گزارش را پخش کردهاست که همه میدانند پولی و کالاییسازی آموزش جز سیاستهای کلی نظام برآمده از سیاستهای نئولیبرالی است که ارکان نظام از جمله رهبر نظام با آن موافق است. توهم نسبت به تغییر در دولت پزشکیان مصداق آب در هاون کوبیدن است و این سیاستهای ضد آموزشی و مخالف حقوق کودکان در دولت پزشکیان مانند رئیسی ادامه خواهد یافت.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ سیاستهای فاشیستی دولت اقلیت 📌📌📌 #مدرسه_رهایی 🆔 @edalatxah
🔴 وزیر کشور نظام : حتما بخشی از مرزها باید دیوارکشی شود/ انسداد مرزها باید یکپارچه انجام شود
🔹️کنترل مرزها و انسداد مرزها مثل چهاردیواری خانه است که به مردم احساس امنیت و آرامش می دهد و از خیلی از ناامنی ها و تهدیدها جلوگیری می کند.
🔹️با توجه به تکلیفی که شده کنترل مرزها و انسداد مرزها باید تسریع یابد و امیدواریم منابع لازم برای این تکلیف پیش بینی شود.
🔹️نیروهای مسلح این کار را شروع کرده اند ولی باید یکپارچه شود و عبور و مرور تهدید سخت شود.
🔹️بخشی از انسداد مرزها در قالب دیوارکشی، بخشی از طرق کانال و سیم خاردار و ..... انجام خواهد شد.
#مدرسه_رهایی : اول تا جا دارد از مردم آواره و جنگزده افغانستان در لشگرهای جهادی استفاده میکنند بعد همسو با روسیه و آمریکا دو دستی افغانستان را دو دستی تقدیم طالبان میکنند بعد که آوارگان افزایش یافت تا جا دارد سرمایهداری وابسته از نیروی کار ارزانی افغانستانی بهرهکشی میکنند بعد تازه یادشان میافتد که کشور ظرفیت این همه مهاجر را ندارد.
برای سرکوب مهاجرین ابتدا از طریق رسانههای فاشیستی داخل و خارج در مورد خطر افغانستانیها داستان سرایی میکنند وقتی با دروغ و دغل جمعیت آنها را ده و بیست میلیون برآورد کردند به جای پاسخگویی به خاطر ناکارآمدی خود تمام علل مشکلات را به گردن مهاجران میاندازند و بعد اینگونه زمینه اخراج و سرکوب را فراهم میکنند.
📌 نظرات فاشیستی برخی کاربران قابل توجه است کشوری که خود به خاطر فرار از وضعیت موجود، میلیونها نفر از آن مهاجرت کردهاند در مهاجرستیزی دست فاشیستهای جهانی را از دست بستهاند طرف خودش پناهده در آن سوی دنیاست از اخراج مهاجران در ایران حمایت میکند. این است ویژگی فاشیست متوهم ایرانی.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔹️کنترل مرزها و انسداد مرزها مثل چهاردیواری خانه است که به مردم احساس امنیت و آرامش می دهد و از خیلی از ناامنی ها و تهدیدها جلوگیری می کند.
🔹️با توجه به تکلیفی که شده کنترل مرزها و انسداد مرزها باید تسریع یابد و امیدواریم منابع لازم برای این تکلیف پیش بینی شود.
🔹️نیروهای مسلح این کار را شروع کرده اند ولی باید یکپارچه شود و عبور و مرور تهدید سخت شود.
🔹️بخشی از انسداد مرزها در قالب دیوارکشی، بخشی از طرق کانال و سیم خاردار و ..... انجام خواهد شد.
#مدرسه_رهایی : اول تا جا دارد از مردم آواره و جنگزده افغانستان در لشگرهای جهادی استفاده میکنند بعد همسو با روسیه و آمریکا دو دستی افغانستان را دو دستی تقدیم طالبان میکنند بعد که آوارگان افزایش یافت تا جا دارد سرمایهداری وابسته از نیروی کار ارزانی افغانستانی بهرهکشی میکنند بعد تازه یادشان میافتد که کشور ظرفیت این همه مهاجر را ندارد.
برای سرکوب مهاجرین ابتدا از طریق رسانههای فاشیستی داخل و خارج در مورد خطر افغانستانیها داستان سرایی میکنند وقتی با دروغ و دغل جمعیت آنها را ده و بیست میلیون برآورد کردند به جای پاسخگویی به خاطر ناکارآمدی خود تمام علل مشکلات را به گردن مهاجران میاندازند و بعد اینگونه زمینه اخراج و سرکوب را فراهم میکنند.
📌 نظرات فاشیستی برخی کاربران قابل توجه است کشوری که خود به خاطر فرار از وضعیت موجود، میلیونها نفر از آن مهاجرت کردهاند در مهاجرستیزی دست فاشیستهای جهانی را از دست بستهاند طرف خودش پناهده در آن سوی دنیاست از اخراج مهاجران در ایران حمایت میکند. این است ویژگی فاشیست متوهم ایرانی.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ معلمان غیررسمی در آستانهی سال تحصیلیِ جدید: سالها در مدارس دولتی تدریس کردهایم، با ما عادلانه رفتار کنید!
معلمان غیررسمی بعد از سال ۹۱ وزارت آموزش و پرورش گفتند:
🔹 وزارت آموزش و پرورش با کمبود شدید نیرو مواجه است و قصد دارد این کمبود را از طریق بازنشستگان برطرف کند، در صورتی که نیروهای غیررسمیِ توانمند با تجربه آموزگاری و گذراندن دورههای ضمن خدمت با گزینش نا عادلانه کنار گذاشته شدهاند. /ایلنا
#مدرسه_رهایی : معلمان غیررسمی شامل معلمان قراردادی و خرید خدمت در آموزش و پرورش و معلمان شاغل در مدارس خصوصی هستند.
حاکمیت سالهاست که سیاست ضدآموزشی و بیثباتکاری را در دولتهای بعد انقلاب به جریان انداخته است در دو دهه اخیر به اشکال مختلف تحت عنوانهای مختلف با کاهش دستمزد و عدم تعلق بیمه و سایر خدمات به این بخش از نیروی کار آموزشی ظلم و ستم رفته است.
شرایط حاکم بر اکثریت این بخش از نیروی کار بهرهکشی است که از استثمار بردهداری بدتر است و شاید بتوان بر آن نام #بردهداری_نوین نهاد.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
معلمان غیررسمی بعد از سال ۹۱ وزارت آموزش و پرورش گفتند:
🔹 وزارت آموزش و پرورش با کمبود شدید نیرو مواجه است و قصد دارد این کمبود را از طریق بازنشستگان برطرف کند، در صورتی که نیروهای غیررسمیِ توانمند با تجربه آموزگاری و گذراندن دورههای ضمن خدمت با گزینش نا عادلانه کنار گذاشته شدهاند. /ایلنا
#مدرسه_رهایی : معلمان غیررسمی شامل معلمان قراردادی و خرید خدمت در آموزش و پرورش و معلمان شاغل در مدارس خصوصی هستند.
حاکمیت سالهاست که سیاست ضدآموزشی و بیثباتکاری را در دولتهای بعد انقلاب به جریان انداخته است در دو دهه اخیر به اشکال مختلف تحت عنوانهای مختلف با کاهش دستمزد و عدم تعلق بیمه و سایر خدمات به این بخش از نیروی کار آموزشی ظلم و ستم رفته است.
شرایط حاکم بر اکثریت این بخش از نیروی کار بهرهکشی است که از استثمار بردهداری بدتر است و شاید بتوان بر آن نام #بردهداری_نوین نهاد.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah