مدرسه‌ رهایی
2.38K subscribers
7.17K photos
2.2K videos
205 files
5.21K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
مدرسه‌ رهایی
⭕️ ملاحظاتی درباره #قیام_ژینا، به مناسبت دومین سالگرد جانباختن ژینا امینی #یادداشت_روز ، ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
⭕️ ملاحظاتی دربارهٔ #قیام_ژینا، به مناسبت دومین سالگرد جان باختن ژینا امینی

آن قیامی که در پی قتل ژینا امینی رخ داد و نام جنبش زن‌زندگی‌آزادی به خود گرفت اگر چه در ظاهر، سرکوب خونین گردید اما در تار و پود جامعه جاری و ساری است. این قیام واجد ویژگی‌هایی است که آن را از قیام‌های پیشین متمایز می‌کنند. از جمله می‌توان به:‌ ۱) سراسری بودن قیام ۲) محله‌محور بودن قیام و ۳) استمرار چهار ماههٔ قیام اشاره نمود. اما آن چیز که این قیام را برجسته‌تر می‌کند، حضور و بروز مؤثر زنان انقلابی بود که می‌خواستند خود را از زیر ستم جنسیتی و مردسالاری رها نمایند. زنان چون شعار قیام نشان دادند که قادرند در امر تغییر مؤثر باشند و عاملیت داشته باشند.
اگر همین امروز قیام را بالفرض خاتمه یافته تلقی کنیم که نیست، این قیام دستاوردهای ملموس و عینی داشته‌است که می‌شود به موارد زیر اشاره نمود:

- عقب راندن نیروی سرکوب در خیابان تا حدی
- تحمیل حجاب اختیاری بر حاکمیت
- بروز و ظهور ادبیات سایر محذوفان مانند LGBTQIA
- تقویت جنبش دادخواهی و ...
- شنیده شدن صدای ملل تحت ستم

بی‌شک به این موارد می‌شود مواردی را افزود. اما قیام در ادامه تاکنون نتوانسته‌است به تغییرات بنیادین و رادیکال دست یابد که از جمله می‌توان به موانع زیر اشاره کرد:

- صدای بلند و رسانه‌ای جریان فاشیستی که در واکنش به دستاوردهای قیام آشکار گردید
- غلبه یافتن نگاه لیبرالی به مسألهٔ زنان بدون درک طبقاتی از مسألهٔ زنان
- ائتلاف‌ در هم شکستهٔ سلبریتی‌ها و بازماندگان نظام ارتجاعی پهلوی که ناامیدی را به جامعه تزریق نمود
- سرکوب گستردهٔ فعالان سیاسی، مدنی و صنفی در داخل و ...

به نظر می‌رسد برای عبور از شرایط موجود وظیفهٔ امروز طبقه کارگر این است که:

گفتمان سازی کند
ستم طبقاتی را در کنار سایر ستم‌ها، از جمله جنسیتی، ملی، مذهبی و ویرانگری محیط زیست را به عنوان مسألهٔ اصلی طرح و پیگیری نماید.
تشکل‌های صنفی واقعی را تقویت کند و در جایی که تشکل وجود ندارد تشکل مستقل ایجاد نماید و از افراد فعال و متوهم و تشکل‌های تک‌نفره و روی کاغذ عبور نماید.
ضمن حفظ استقلال، با جریانات مترقیْ همسویی مرحله‌ای و تاکتیکی داشته باشد.
با هر شکل از استبداد مرزبندی جدی نماید و مقهور فضاسازی داخلی و خارجی به سود ارتجاع نگردد.
و در نهایت، بتواند با پیوند زدن مطالبات خود به سایر جنبش‌های اجتماعی و ایجاد همگرایی گسترده‌تر، نیروی لازم را برای ایجاد تغییرات بنیادی و ساختاری فراهم نماید.

لازم است که طبقهٔ کارگر و سایر نیروهای پیشرو در جامعه با بهره‌گیری از تجربه‌های قیام ژینا و شناخت دقیق نقاط قوت و ضعف آن، راهبردهای خود را به‌روز رسانی کنند و به سوی آینده‌ای که در آن برابری و آزادی برای همگان تضمین شده باشد، گام بردارند.

این مهم تنها از طریق سازماندهی هوشمندانه، همبستگی پایدار و تلاش مشترک برای ایجاد جامعه‌ای عاری از ستم و نابرابری میسر خواهد شد.

https://tttttt.me/edalatxah/18598
مدرسه‌ رهایی
Photo
🔴 طبس، مرگ را زیست و ما...
#یادداشت_روز ، دوشنبه ، دوم مهر ۱۴۰۳

تا کنون بیش از پنجاه کارگر معدن زغال سنگ متعلق به شرکت خصوصی معدن جو در طبس خونین، به سبب ارزانی جان انسان در برهوت جمهوری اسلامی از اقمار سرمایه داری جان باختند.
در جایی که همه باید قربانی یک تن شوند این عادی ترین حادثه است، چرا که فریادی برنیامد!!
در جایی که " نظام" این مجهول ترین اراده، به فرمان سرمایه حکم می راند و برای اثبات حکومت خود خون می ریزد، مُردن رایج ترین مفهومی است که جامعه را نمی آزارد!!
خصوصی سازی که مذهب رسمی " نظام" است، برای بقا، نه به نیروی کار ارزان، که به " جان دادن ارزان " نیاز دارد. نه به عرق پیشانی که به خون وابسته است!!
آنچه در نظام سرمایه محور حاکم برما متعین شده است، قربانی شدن انبوه فرودستان به پای منویات صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی است که دولت ها و حکومت های دست نشانده را برده ی مطامع خود ساخته اند.
شنیع ترین اندیشه این است که پنداشته شود در جهان مدرن، فاشیسم به مدد دموکراسی و در سایه پارلمانتاریسم هستی ندارد.
فاشیسم همچنان به لطف دموکراسیِ مبتنی بر پول و پارلمانِ بی مردم حکمرانی می کند.
حادثه طبس اولین نبوده و آخرین حادثه هم نخواهد بود، این سنت قربانی گرفتن، از ملزومات فاشیسم است، آشویتس سرنوشت ماست، گاز اسباب مردن ما، این تکرار، تمام شدنی نیست، اگر صرفا تماشاچیان بی روح " جامعه نمایش" باشیم.

🔴  طبس نیازمند فریاد است، طبسِ ماتم زده تسلیت را نمی پذیرد، همه، باید همه را بازتولید کنیم.

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
⭕️ تحلیلی بر #کشتار_کارگران_معدن_طبس #یادداشت_روز ، چهارشنبه، چهار مهر 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
تحلیلی بر #کشتار_کارگران_معدن_طبس
#یادداشت_روز، چهارشنبه ، چهار مهر

اخبار جان باختن کارگران معدن طبس با این که بسی دلخراش بود، ولی چندان عجیب نبود. این حادثه و حوادث مشابه را می‌توان در چارچوب نظام اقتصادی-سیاسی حاکم در کشورمان تحلیل کرد. نظام اقتصادی جمهوری اسلامی از ازدواج نامیمون قرائتی ارتجاعی از مذهب (همان که مارکس افیون توده‌ها می‌نامیدش) و خوانشی از سرمایه‌داری (که می‌توان نئولیبرالیسمش نامید) شکل گرفته است. هرچند به صورت تاریخی نیز مذهب و نظام سرمایه‌داری به طور عام نقش چپاول‌ و غارت‌گری توده‌های مردم را ایفا کرده‌اند. ولی خوانشی که حاکمیت از مذهب و نظام اقتصادی ارایه داده، شکل هارتری را ایجاد کرده است که محصول آن را در عرصه‌های مختلف می‌توان ملاحظه کرد.
نزدیکی این دو (مذهب و سرمایه‌‌داری) را در انسان‌شناسی سرمایه‌داری می‌توان جستجو کرد. انسان‌شناسی سرمایه‌داری، درست مانند آنچه که حاکمیت از دین ارایه می‌دهد، به شی‌انگاری و ابزارگونگی انسان‌ها می‌انجامد. سرمایه‌داری انسان‌ها را ذاتا منفعت‌طلب، لذت‌جو و منطقی می‌شناسد که بر اساس علل خارجی رفتار می‌کنند، به نحوی که علل یکسان، آثار مشابهی بر آنها به جای می‌گذارد. در واقع، شناخت انسان بر مشاهده‌ی رفتار وی و آنچه که در واقعیت بیرونی اتفاق می‌افتد، ممکن است.
این تعریف، انسان را به مثابه شی معرفی می‌کند. همانطور که اشیا در طبیعت بر اساس واقعیت بیرونی و قوانین از پیش تعیین‌شده واکنش نشان می‌دهند، علل یکسان همان‌طور که بر اشیا آثار مشابهی می‌گذارند، برای انسان‌ها نیز همین قاعده وحود دارد.
این شی‌انگاری به صورت ماهوی نقطه‌ی تلاقی رفتار طبقه‌ی حاکم با اقشار مختلف از جمله کودکان، زنان، کارگران و… و رفتار نظام سرمایه‌سالار با انسان‌هاست؛ هرچند هر کدام آمال و اهداف متفاوتی را برای انسان در نظر داشته باشند.
منطق نظام سرمایه‌داری مبتنی بر «سود حداکثر» و عقلانیت آن استراتژی انتخاب بهینه‌ترین وسیله (ابزار) برای رسیدن به هدف است. در این رویکرد کارگران معدن طبس ابزاری برای رسیدن به هدف یا همان سود حداکثر  می‌شوند. حال هر چقدر میزان هزینه‌های ایمنی و حفظ موحودیت کارگر کاهش یابد، بر اساس معادله‌ی هزینه-فایده سود بیشتری نصیب کارفرما خواهد شد. به ویژه که «ارتش ذخیره‌ی کار» با سیاست‌های اقتصادی حکومت - که دایما تولید بیکاری می‌کند - به سهولت در اختیار کارفرما قرار می‌گیرد و کارفرما دغدغه‌ی جایگزینی کارگران جدید به جای کارگران آسیب دیده یا جان باخته را ندارد. درست مانند ابزاری که جایگزین ابزارهای پیشین فرسوده یا از رده خارج شده‌ می‌شود. با این تفاوت که در وضعیت اقتصادی جامعه‌ی ما احتمالا - به دلیل وجود همان ارتش ذخیره‌ی کاری که به آن اشاره شد - هرینه‌ی ابزارهای جایگزین بسی کمتر از جایگزینی کارگران جدید باشد.
این موضوع فقط منطق نظام سرمایه‌داری نیست، بلکه قرائت دینی نظام حاکم نیز در این نقطه به منطق مورد اشاره به هم گره می‌خورد. نظام ولایت فقیه بدن زنان را به مثابه‌ی شی می‌انگارد که بایستی بر آن کنترل داشته باشد. کودکان را اشیایی می‌بیند که بایستی در جهت اهداف ایدئولوژیک پرورش یابند و در واقع کنترل شوند. نهادهای آموزشی و به اصطلاح فرهنگی این نظام بر اساس همین تعریف شکل گرفته‌اند. روابط و مناسبات انسانی در جامعه‌ی مورد نظر حکومت بر اساس همین کنترل و شی‌انگاری انسان‌ها تعریف می‌شوند. مراسم مذهبی و حکومتی به همبن سیاق قوام می‌یابند و حتی امر مقدس نیز کالایی است که جهت کنترل دیگران پاس داشته می‌شود.
این موارد و موارد بسیار دیگری نشان از این واقعیت دارند که نظام اقتصادی مورد نظر جمهوری اسلامی ذاتا در راستای نظام سرمایه‌داری جهانی است و ماهیت آنچه که حکومت از دین و یا حتی امر مقدس ارایه می‌دهد، با منطق نظام سرمایه‌داری مشابه است. فقط این که به دلیل تسری وجه ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه، سرمایه‌داری جاری در جامعه‌ی ما بسی افسارگسیخنه‌تر از سرمایه‌داری‌های موجود در جهان است. گویی نظام سرمایه‌داری در اینجا جهش یافته است و چپاول و غارت و کشتار را در سطوحی فراتر از آنچه در جهان وجود دارد، جاری ساخته است.

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ کودکان و نوجوانان حق دارند شادی کنند

#یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
⭕️ کودکان و نوجوانان حق دارند شادی کنند #یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
کودکان و نوجوانان حق دارند شادی کنند
#یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر

رویکرد ایدئولوژیک آموزش‌وپرورش جمهوری اسلامی دربارهٔ نحوهٔ خوداِبرازی کودکان و نوجوانان مشخص است؛ در فعالیت‌های مذهبی شرکت کن، مداحی کن، سینه بزن، مولودی برو و در بهترین حالت، سرود بخوان.

این درحالی است که نیازهای بچه‌ها حقیقتاً متفاوت است. کودکان و نوجوانان از خانواده‌های مختلف با فرهنگ‌های مختلف می‌آیند و هرکدام شیوهٔ خاص خود را برای ابراز احساسات دارند. یکی دوست دارد بخواند، یکی دوست دارد برقصد، یکی دوست دارد بلند بلند بخندد و یکی هم دوست دارد مولودی بخواند. همهٔ این بچه‌ها باید به یک اندازه فرصت تخلیهٔ احساسات و هیجانات خود را داشته باشند.

«شادی کردن» حق بچه‌هاست زیرا به رشد عاطفی‌شان کمک می‌کند. شادی به بچه‌ها کمک می‌کند احساسات خود را بشناسند و مدیریت کنند و از سلامت روانی بهتری برخوردار شوند.

شادی باعث یادگیری مؤثر کودکان و نوجوانان می‌شود. محیط شاد و مثبت باعث افزایش انگیزه و تمرکز در یادگیری می‌شود و بچه‌ها را به کشف و خلاقیت ترغیب می‌کند.

شادی به ایجاد روابط مثبت با دیگران کمک می‌کند و مهارت‌های اجتماعی مانند همکاری و همدلی را تقویت می‌کند. از این طریق، رشد اجتماعی نیز ممکن می‌شود.

احساس شادی به بهبود سیستم ایمنی و کاهش استرس کمک می‌کند و بر سلامت جسمانی اثر مثبت می‌گذارد.

از همه بدیهی‌تر این است که فرد حق دارد از گذشتهٔ خود به عنوان دوره‌ای شاد یاد کند و خاطرات خوب داشته باشد. او نباید مانند کودکان و نوجوانان دیروز دههٔ شصت، خود را نسل سوخته بنامد.

https://tttttt.me/edalatxah/18751
🔴 علیه اعدام؛ سنت ستمگران
به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
#یادداشت_روز، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

انسان، محکوم ‌به اعدام متولد نمی‌شود؛ انسان برای اعدام شدن آموزش نمی‌بیند؛ برای اعدام شدن میل نمی‌ورزد. جامعه توسط قدرتمندان که رویهٔ استبدادی و بهره‌کشی از انسان را آیین خود ساخته‌اند به تباهی کشیده می‌شود. انسانی که به اعدام محکوم می‌شود محصول مناسبات اجتماعی قدرتمندان، صاحبان سرمایهٔ نامشروع و قوانینی است که برای بقا و بازتولید این منطق وضع می‌شود.

هر اعدامی که رخ می‌دهد بستر آن را نه عدالت، که حاکمان از قبل فراهم کرده‌اند: با فقیر سازی جامعه، با ساختن وضعیتی استثنائی که در آن‌ همه مجرمند، با برساختن منطقی غیرانسانی که در آن ستمگری عادی‌سازی شده‌است، با طرد دیگران از زندگی حداقلی و با جنگ همه علیه همه.

خاستگاه اعدام اندیشه‌ای است که از قبل انسان را برای مطامع ناروای خود قربانی فرض کرده‌است. اندیشه‌ای که اول می‌کُشد، سپس به زندگی فرامی‌خواند. این سنت ستمگران است که انسانِ ترازِ اعدام می‌سازند. این سنت ستمگران در جهان ما برچیده نمی‌شود مگر با اراده و خواست همگانی، با اندیشیدن در مدار زندگی‌خواهی و آزادگی و برابری طلبی.

برای داشتن جهانی عاری از خواست اعدام و اندیشه‌هایی که بستر کشتن به نام اعدام در لوای قانون (!!) را ترویج می‌کنند، باید اندیشید، عمل کرد و جانب انسان را گرفت. بهای بقای کین‌توزی حاکمان را به نرخ اعدام دیگران پرداخت نکنیم. اعدام امری طبیعی نیست؛ تاریخ‌مند است، وجه مشترک دیکتاتورهای بازمانده از قرون‌وسطی است.
ما حق‌داریم با آگاهی از خویش، جهانی عاری از اعدام داشته باشیم، توان ما فراتر از خواست اقلیتی است که شکننده‌تر از آنند که در سر پرورانده‌اند.

در ایران تلاش‌هایی برای اعتراض به اعدام تاکنون صورت گرفته‌است اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام است که بهمن‌ماه ۱۴۰۲ توسط زندانیان سیاسی تبعیدی به #قزل‌حصار شکل گرفت و به‌مرور زندانی‌های بیشتری در زندان‌های کشور به آن پیوستند. سه‌شنبهٔ گذشته سی‌وهفتمین سه‌شنبهٔ متوالی بود که در ۲۲ زندان اعتصاب ادامه یافت. آن‌گونه که از بیانیه‌ها مشخص است، این کارزار به دنبال صدا دادن به زندانیان محکوم به اعدام از جمله زندانیان غیرسیاسی و گمنام است. این کارزار ماه‌ها توسط نهادهای مدعی حقوق‌بشری و فعالان صنعت حقوق‌بشر نادیده گرفته و بایکوت شد اما با ایستادگی زندانیان مبارز و مقاوم، کارزار امروز جهانی شده‌است. به خاطر همین کاسبان حقوق‌بشر امروز از آن حرف می‌زنند بی‌آنکه توضیح دهند در ماه‌های گذشته چرا صدای این کارزار را خفه کرده و آن را بایکوت کردند و حالا که کارزار جهانی شده‌است با ارجاع به کارزار برای خود به دنبال رزومه هستند. برخی از این فاندبگیران و جایزه‌بگیران و متإسفانه برخی زندانیان به اصطلاح سیاسی هنوز هم می‌کوشند صدای کارزار را خاموش کنند. چراکه در کارزار که عمل جمعی زندانیان سیاسی است، صدای فردی آنان شاید کمتر شنیده می‌شود.

به‌راستی بشر برای اینان چه کسانی هستند؟ آیا زندانیان گمنام در زندان خرم‌آباد یا خوی یا زندانیان بلوچ محبوس در قزلحصار که به این کارزار پیوسته‌اند از نظر این مدعیان، بشر هستند و حقوقی دارند؟

در پایان بر وظیفهٔ معلمان پیشرو در برابر ماشین اعدام و سرکوب تاکید می‌کنیم. معلمان پیشرو باید پرچم‌دار مبارزه با هر خشونت از جمله خشونت حکومتیِ اعدام باشند. دانش‌آموزان باید بدانند اعدام راهکار حل مشکلات نیست. اگر اعدام راهکار بود با اعدامِ متهمان به قتل و مواد مخدر باید جامعهٔ ما عاری از قتل و قاچاق و مصرف مواد مخدر می‌شد.

وقتی کلان‌دزدان و برهم‌زنان امنیت جامعه در  حاشیهٔ امنیت هستند، حکم محاربه و اعدام برای معترضان و حتی آن سارقی که ایجاد رعب نموده بی‌معناست. کلان‌دزدان علت معضل هستند و آن سارق، معلول شرایط کلان اقتصادی.

باید آگاهی بخشید، اتحاد و همبستگی جمعی و عملی برای توقف اعدام را گسترش داد و نسبت به کاسبان حقوق‌بشر توهمی نداشت.

🔸دربارهٔ روز ده اکتبر: مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷، روز ۱۰ اکتبر را روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام تصویب کرد. از آن‌ پس هر ساله تجمعات و کنفرانس‌ها و جلسات علیه اعدام و دربارهٔ ضرورت لغو این مجازات غیرانسانی در سراسر دنیا برگزار می‌گردد. تعدادی از کشورها مجازات اعدام را در قانون یا در عمل لغو کرده‌اند. ۱۱۳ کشور از سال ۲۰۲۴ مجازات اعدام را برای همه جرائم لغو کرده‌اند، ۶۵ کشور آن را برای جرائم خاص (مانند جنایات علیه دولت یا در زمان جنگ) حفظ کرده‌اند. در ۵۰ کشور مجازات اعدام علیرغم اینکه هنوز قانوناً لغو نشده‌، ولی متوقف شده‌است و استفاده نمی‌شود. در ۳۶ کشور و از جمله ایران مجازات اعدام قانونی و مورد استفاده است.

📌📌📌
#مدرسه_رهایی

🆔 @edalatxah
🔴 علیه اعدام؛ سنت ستمگران
به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
#یادداشت_روز، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
⭕️ مادری برای ثبت‌نام فرزندش مجبور شد کلاس‌های مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند!

#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
⭕️ مادری برای ثبت‌نام فرزندش مجبور شد کلاس‌های مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند! #یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
⭕️ مادری برای ثبت‌نام فرزندش مجبور شد کلاس‌های مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند!

#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳

نتیجهٔ دو سال تلاش و دوندگی شبانه‌روزی و بی‌وقفه‌اش برای اخراج نشدن پسرش از مدرسه، با بهره‌کشی و بی‌وجدانی مدیر مدرسهٔ دولتیِ شهر قدس پاسخ داده شد. تا جایی که سعید یقینی، خبرنگار حکومتی صداوسیما، نتوانست آن را بازتاب ندهد و پردهٔ جدیدی از بی‌عدالتی، بهره‌کشی و استثماری که در مدارس دولتی به خانواده‌ها روا داشته می‌شود بارز شد.

مدیر و عوامل اجراییِ مدرسه‌ای دولتی در شهر قدس، به‌خاطر اینکه مادر توان پرداخت هزینهٔ تحصیل فرزندش را نداشت، او را مجبور کردند تک‌تک کلاس‌ها را تمیز کند. این درحالی است که طبق اصل ۳ و ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دسترسی به آموزش و پرورش رایگان، حق همهٔ کودکان و نوجوانان ساکن در ایران است و دولت وظیفه دارد شرایطی مهیا کند که همهٔ کودکان و نوجوانان در ایران دستکم تا پایان مقطع متوسطه، به تحصیل رایگان دسترسی داشته باشند. از نظر ما دیر زمانی است که این قوانین به دست حاکمیت ملغی شده‌است.

بر هیچ کس پوشیده نیست که همهٔ مدارس دولتی، خارج از قانون، اقدام به دریافت مقادیر و مبالغ از خانواده‌ها می‌کنند اما مدیران بعضی مدارس از جمله این مدرسه در قدس، قساوت را به منتهی‌الیه آن می‌رسانند و به تحقیر و استثمار دانش‌آموزان و خانواده‌ها می‌پردازند؛ از ارائهٔ آموزش بی‌کیفیت گرفته تا پول گرفتن از خانواده‌ها تا انجام اقدامات باورنکردنی‌ای مثل بهره‌کشی از والدین در ازای ثبت‌نام فرزندشان. این مدیران مجریان حلقه به گوش سیاست‌های حاکمیتی هستند و نباید این مسأله را به برخورد سلیقهٔ مدیران تقلیل داد.

تا وقتی حاکمیت ذیل سیاست‌های نئولیبرالی و ضدآموزشی در آموزش‌وپروش، معلم و دانش‌آموز و خانواده‌ها را کیف‌پول می‌بیند، این فجایع ادامه خواهد داشت. امروز به جرأت می‌توان گفت آموزش طبقاتی اصلی‌ترین برنامهٔ حاکمیت با رویکردی ایدئولوژیک و فاقد کیفیت است.

دانش‌آموزان در کلاس‌های ناامن و خراب درس می‌خوانند، مافیای کنکور روح و جان نوجوانان را می‌کُشد، تغییر مکرر قوانین آموزشی در دو سه سال اخیر آرامش روان را از نوجوانان و خانواده‌هایشان گرفته‌است، پدرومادرها از پس ساده‌ترین هزینه‌های تحصیل مانند خرید لوازم تحریر برنمی‌آیند، معلمان معترض بازداشت و اخراج می‌شوند و حاکمیت هرروز بیش از دیروز تیغ سرکوب را تیز می‌کند و می‌کوشد به مدد مدرسه دانش‌آموزان را رام و مطیع کند.

راهکار مقابله با این شرایط متشکل‌شدن هر چه بیشتر است. باید مبارزه با آموزش ایدئولوژیک و طبقاتی و هر شکلی از استثمار و تبعیض به مطالبه‌ای عمومی بدل گردد.

https://tttttt.me/edalatxah/18818