مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
6.96K photos
2.16K videos
199 files
4.97K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
🔴 لایو #روضه_خوانی و #وعده_درمانی نوروزی در بین فرهنگیان
هشتم ابان ماه۱۴۰۰

لینک لایو
👇👇👇


https://www.instagram.com/tv/CVpTtXlJ7Nr/?utm_medium=share_sheet

📌 لطفا با حوصله تا آخر نگاه کنید معلمان هوشیار صحبت‌های او را قطع می‌کنند هم به لایحه سرهم‌بندی شده کمیسیون آموزش اعتراض می‌کنند و خواهان #همترازی_حداقل_هشتاد_درصد_هیئت_علمی_متناظر می‌شوند و هم خواهان اعلام زمان پرداخت #پاداش_بازنشستگان می‌شوند.

معلمان آگاه باید بدانند مساله افزایش حقوق و دستمزد زحمتکشان از جمله معلمان بخشی از #مبارزه_طبقاتی است و باندهای قدرت و ثروت به راحتی تن به مطالبات نمی‌دهند.
با سلام و صلوات و مجلس انقلابی نامیدن یک مجلس حداقلی و تمسک به جملات فلان آقا راه چاره نیست. راه چاره متشکل شدن و اعتراضات همبسته است.

🔻🔻🔻

به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah

https://tttttt.me/edalatxah
🛑 معلمان متشکل و چشم‌انداز اتحاد طبقاتی فراگیر

جلیل شکری

🔸 اعتراضات متشکل و سراسری معلمان ظرف روزهای گذشته بر سر مسأله‌ی «رتبه‌بندی» بار دیگر همگان را مجاب کرد که آنان هم‌چنان سازمان‌یافته‌ترین قشر معترض به وضع موجود طی ۵-۶ سال اخیر هستند.
وسعت اعتراض روزهای گذشته به حدی بود که حتی در قیاس با سابقه‌ی اعتراضی معلمان، بی‌سابقه خوانده شد.
تصویب کلیتی ذیل عنوان «لایحه‌ی رتبه‌بندی معلمان» در صحن مجلس در فردای این اعتراضات، هرچند که با مطالبه‌ی اصلی معلمان فاصله داشت، اما مصداقی از عقب‌نشینی حاکمیت دانسته شد که تحت تأثیر «محاصره‌ی مدنی دولت» توسط جنبش معلمان اتفاق افتاده است.

🔸با این همه این قدرت‌نمایی جنبشی، سوابق قابل توجهی از سال ۱۳۹۳ داشت:

- تحصن در مدارس دی و بهمن ۱۳۹۳؛
- تجمع سکوت ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ که پس از هشت سال، اولین تجمع بزرگ و سراسری معلمان بود؛
- تجمع سکوت ۲۷ فروردین ۱۳۹۴؛
- تجمع ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴؛
- تجمع ۱۶ مهر ۱۳۹۴؛
- تجمعات صنفی سال ۱۳۹۶؛
- تجمعات و تحصنات مهر و آبان ۱۳۹۷؛
- و …

🔸 دور جدید اعتراضات معلمان با تمرکز بر مسأله‌ی «رتبه‌بندی» پس از یک دوره رکود اعتراضی آنان بر اثر سیطره‌ی کرونا بر امور سیاسی کشور، منظومه‌ای جنبشی را در کنار قیام تیر ۱۴۰۰، اعتراضات کارگران (از نفت و پتروشیمی‌ها تا معادن) و کشاورزان (نمونه‌های اصفهان و کهگیلویه) بوجود آورده که بارقه‌های امید را نسبت به احیای فضای جنبشی جامعه در برابر یکدستی حاکمیت و سیاست‌های راست‌گرایانه‌ی آن زنده می‌کند.

🔸 اکنون پرسش این است که چه چیزی می‌تواند شرایط اعتراض‌خیزِ کنونی و سازمان‌یابی‌هایی همچون نمونه‌ی اعتراضات معلمان را بدل به شروع دوباره،‌ اما متفاوتِ مقاومت علیه وضع موجود با چشم‌اندازِ دگرگونی بنیادین آن کند؟
اگر می‌پذیریم که از سال ۱۳۹۶ پیوسته در چنین فضاهای مقاومت و مبارزه‌ای به‌سر بردیم که سلسله‌ای از اعتراضات صنفی به قیام‌هایی سراسری می‌انجامد و در هنگامه‌های این اعتراضات گاه می‌توان نمونه‌های بی‌نظیری از سازماندهی را سراغ گرفت، به همین اندازه حاکمیت هم همچنان توان سرکوب قابل توجهی را داراست که به ویژه از آبان ۱۳۹۸ نشان داده که از به خرج دادن وقاحتی هر دم فزاینده‌تر در اِعمال آن ابایی ندارد....

📌متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2GT

#جلیل_شکری #جنبش_معلمان
#مبارزه_طبقاتی #چشم‌انداز_تغییر #سازمانیابی
👇🏽

🖋@naghd_com

🔻🔻🔻

به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah

https://tttttt.me/edalatxah
▫️ معلمان متشکل و چشم‌انداز اتحاد طبقاتی فراگیر

نوشته‌ی: جلیل شکری

19 دسامبر 2021

🔸 اعتراضات متشکل و سراسری معلمان ظرف روزهای گذشته بر سر مسأله‌ی «رتبه‌بندی» بار دیگر همگان را مجاب کرد که آنان هم‌چنان سازمان‌یافته‌ترین قشر معترض به وضع موجود طی ۵-۶ سال اخیر هستند. وسعت اعتراض روزهای گذشته به حدی بود که حتی در قیاس با سابقه‌ی اعتراضی معلمان، بی‌سابقه خوانده شد. تصویب کلیتی ذیل عنوان «لایحه‌ی رتبه‌بندی معلمان» در صحن مجلس در فردای این اعتراضات، هرچند که با مطالبه‌ی اصلی معلمان فاصله داشت، اما مصداقی از عقب‌نشینی حاکمیت دانسته شد که تحت تأثیر «محاصره‌ی مدنی دولت» توسط جنبش معلمان اتفاق افتاده است. با این همه این قدرت‌نمایی جنبشی، سوابق قابل توجهی از سال ۱۳۹۳ داشت:

- تحصن در مدارس دی و بهمن ۱۳۹۳؛
- تجمع سکوت ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ که پس از هشت سال، اولین تجمع بزرگ و سراسری معلمان بود؛
- تجمع سکوت ۲۷ فروردین ۱۳۹۴؛
- تجمع ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴؛
- تجمع ۱۶ مهر ۱۳۹۴؛
- تجمعات صنفی سال ۱۳۹۶؛
- تجمعات و تحصنات مهر و آبان ۱۳۹۷؛
- و …

🔸 دور جدید اعتراضات معلمان با تمرکز بر مسأله‌ی «رتبه‌بندی» پس از یک دوره رکود اعتراضی آنان بر اثر سیطره‌ی کرونا بر امور سیاسی کشور، منظومه‌ای جنبشی را در کنار قیام تیر ۱۴۰۰، اعتراضات کارگران (از نفت و پتروشیمی‌ها تا معادن) و کشاورزان (نمونه‌های اصفهان و کهگیلویه) بوجود آورده که بارقه‌های امید را نسبت به احیای فضای جنبشی جامعه در برابر یکدستی حاکمیت و سیاست‌های راست‌گرایانه‌ی آن زنده می‌کند.

🔸 اکنون پرسش این است که چه چیزی می‌تواند شرایط اعتراض‌خیزِ کنونی و سازمان‌یابی‌هایی هم‌چون نمونه‌ی اعتراضات معلمان را بدل به شروع دوباره،‌ اما متفاوتِ مقاومت علیه وضع موجود با چشم‌اندازِ دگرگونی بنیادین آن کند؟ اگر می‌پذیریم که از سال ۱۳۹۶ پیوسته در چنین فضاهای مقاومت و مبارزه‌ای به‌سر بردیم که سلسله‌ای از اعتراضات صنفی به قیام‌هایی سراسری می‌انجامد و در هنگامه‌های این اعتراضات گاه می‌توان نمونه‌های بی‌نظیری از سازماندهی را سراغ گرفت، به همین اندازه حاکمیت هم هم‌چنان توان سرکوب قابل توجهی را داراست که به ویژه از آبان ۱۳۹۸ نشان داده که از به خرج دادن وقاحتی هر دم فزاینده‌تر در اِعمال آن ابایی ندارد....

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2GT

#جنبش_معلمان
#مبارزه_طبقاتی
#چشم‌انداز_تغییر
#سازمانیابی

@naghd_com
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from سرخط
مدرسه‌ رهایی
Video
🔴 زبان طلبکار بچه کول‌های لندنی علیه طبقه‌ی کارگر

تلویزیون من‌وتو، به عنوان بنگاه روابط عمومی خاندان پهلوی و کارچاق‌کن وکالت به شرط چاقو، هم‌زمان با دور جدید آغاز تجمعات صنفی از زبان مجری‌ای که در سوابق مبارزاتی‌اش اجرای برنامه‌ی «شعر یادت نره» و صداگذاری برای «بفرمایید شام» می‌درخشد با این زبان طلبکار و پر از نخوت ارث پدر تاجدارش را از طبقه‌ی کارگر مطالبه می‌کند. رو به دوربین فریاد می‌زند: «تو این صد و بیست و اندی روز که بچه‌ها اون جلو گلوله می‌خوردن، شهید می‌دادیم کجا بودین شما؟» «شهید می‌دادیم» حرامی؟ از لندن شهید می‌دادید؟ «بچه‌ها»؟ لای و لجن و تعفنی که در این چند دقیقه ویدئو دیده می‌شود با هیچ زبانی قابل بیان نیست. طرف آنقدر شکمش پر است که گمان می‌کند در این «صد و اندی روز گذشته» شکم‌پُرها و آنهایی در خیابان بودند که یخچالشان تا ته ته پر بود. اینها که این می‌گوید در همان زمان‌ها هم «بچه‌ها» داشتند در صف اول گلوله می‌خوردند توی خانه داشتند «من‌وتو» نگاه می‌کردند
بعد همین‌ها وقتی از «اعتصاب سراسری» حرف می‌زدند لابد انتظار داشتند طبقه‌ی کارگر اعتصاب کند تا شعر یادت نره را در سالن میلاد برگزار کنند و بفرمایید شام را در شهرهای ایران. شما فعلا در همان لندن و حومه به خوشمزگی‌ها و ضبط برنامه‌های مهم و تاثیرگذارتان برسید. طبقه‌ی کارگر نه نیازی به حمایت شما دارد نه گوشی برای شنیدن اراجیفتان. طبقه‌ی کارگر در همان جایی است که امثال شما تازه نامش را یاد گرفته‌اند: در خیابان!
#مبارزه_طبقاتی
#آشغالدانی_من_و_تو

@sarkhatism
مدرسه‌ رهایی
🔴من هر آنجایم که درد آنجاست زیرا که من به هر دانه اشک مصلوب شده‌ام 🔴پوستر چهلمین روز کشته‌شدن کفاش گل‌های رنج صادق فولادی‌وندا از معترضان قیام #زن_زندگی_آزادی در بهمن ماه توسط جمهوری آدم‌کش اسلامی؛ کشته شد و پیکرش در کانال آب در گچساران یافت شد در حالیکه…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایتِ زندگی #صادق_فولادی_وندا کارگرِ دستفروشِ سوسیالیست که توسط جنایت‌کاران جمهوری اسلامی در سن ۲۹ سالگی به شهادت رسید.
پیکرِ بی‌جانِ صادق در روز ۱۴ اسفند، ۱۸ روز پس از ربوده شدن توسط اوباشِ اطلاعات سپاه پاسداران، در رودخانه‌ای در نزدیکی پاساژ کپری‌های #گچساران پیدا شد. صورت او در اثر ضرب و جرح وحشیانه غیرقابل شناسایی بود و رفقای وی از روی تتوهای بدن‌اش او را شناسایی کردند.
در جریان قیام، بارها و بارها دیوارنویسی‌هایی از او به‌دست ما رسید که نشان سوسیالیسم و جملاتی از #چگوارا را بر دیوارهای گچساران حک کرده بود.

#شهید_نمیمیرد #جانفشانان #از_یاد_مبر_خون_را #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان

@Blackfishvoice1

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
▫️ جنبش انقلابی و مبارزه‌ی طبقاتی
✊🏼 به مناسبت روز جهانی کارگر

30 آوریل 2023

نوشته‌ی: کمال خسروی

🔸 در پاره‌ای از ارزیابی‌ها و واکاوی‌های جنبش انقلابی جاری جای مفاهیم طبقه‌ی اجتماعی و مبارزه‌ی طبقاتی خالی است. از منظر دو نوع نگاه و رویکرد، حتی نفسِ «جاری» و «انقلابیْ» نامیدن این جنبش دور از «واقع‌بینی» و انکار «واقعیت» تلقی می‌شود. کوشش این جستار کوتاه:
یک: واکاوی رابطه‌ی انتظار «واقع‌بینی» از یک‌سو و غیبت مفاهیم طبقه و مبارزه‌ی طبقاتی در این‌گونه از ارزیابی‌ها، از سوی دیگر؛ و
دو: طرح پرسش‌هایی پیرامون ‌نقش و جایگاه طبقه‌ی کارگر و جنبش کارگری در جنبش جاری است.

🔸 نگاه نخست، همانا رویکرد نگرورز/تماشاگر، با نگاه از پنجره‌ی اتاق کار یا خانه، از راه دور یا نزدیک، یا با نگاه از روزنه‌ی اخبار دنیای مجازی، جاری ‌بودن جنبش را انکار می‌کند. نگاه دوم، همانا رویکردِ واکاوانه/«جامعه‌شناختی»، هم در انقلابی ‌نامیدن جنبش تردید دارد و هم در جاری ‌بودن آن. نگاه نگرورز بی‌واسطه چیزی برای تماشا نمی‌یابد و بناگزیر ادعای جاری ‌بودن جنبش را گریز از «واقع‌بینی» ارزیابی می‌کند یا دست‌کم انتظار اعتراف به افول جنبش را دارد. نگاه واکاوانه‌ باواسطه چیزی برای ارزیابی و واکاوی نمی‌یابد و بناگزیر و بنا بر قیودات یا دست‌کم دغدغه‌های پدیدارشناختی، چاره‌ای جز انکار جاری‌بودن و به‌ویژه انقلابی ‌بودن جنبش نمی‌بیند.

🔸 در برابر این‌ها، رویکرد انتقادی، رویکردی از جایگاه و منظر کنش‌گر/مداخله‌گرِ فعال، می‌کوشد با واکاوی علل و زمینه‌های غیبت مفاهیم طبقه و مبارزه‌ی طبقاتی در ارزیابی جنبش، از مشروعیت جاری و انقلابی‌ بودن آن، دفاع کند. نگاه از این منظر، نگاهی از درون، نگاه جنبش به خودِ جنبش است و در هر موقعیت و وضعیت، چه تدافعی و تهاجمی و چه منتظر و فرصت‌جویانه، نمی‌تواند منکر وجود و جریانِ خودْ باشد. از منظر کارگر یا انسان تهی‌دستی که از سر فقر کلیه یا قرنیه‌ی چشمش را می‌فروشد یا از درماندگی مطلق دست به خودکشی می‌زند، از منظر دانشجو، معلم، پزشک، پرستار، نویسنده، وکیل، روزنامه‌نگار یا دگراندیشی که در سیاه‌چال‌های رژیمی سرکوب‌گر و جنایت‌پیشه زیر شکنجه است، کسی‌که یک پایش در خانه و پای دیگرش در زندان است، از منظر زنی که در مبارزه‌ی شجاعانه و روزمره برای بدیهی‌ترین خواست انسانی‌اش، همانا آزادی پوشش، باید به توهین و تعرض و تجاوز و نقص‌عضو و حتی مرگ تن دهد، و از منظر آن‌که در داغ عزیزانش شب و روز ندارد و در تب و تاب دادخواهی می‌سوزد، گواهی‌اش به جاری ‌بودن جنبشْ اعتراف به وجود خود است.

🔸 اخلال و انقطاع در فرآیند تولید و تحقق ارزش صریحاً و دقیقاً به معنای به‌هم‌ریختن نظم سرمایه‌دارانه‌ی شیوه‌ی تولید و بازتولیدِ اجتماعی است و حتی اگر آگاهانه برای واژگونی این شیوه از زندگی صورت نگرفته باشد، بی‌گمان شرط انکار و اجتناب‌ناپذیرِ انقلابی اجتماعی است که می‌تواند به سپری‌کردن این شیوه‌ی تولید و بازتولید و این شیوه از زندگی راه ببرد. اینک پرسش این است: در شرایطی که سازمان‌یابی سیاسی و صورت‌بندی‌های کمابیش روشنِ هویت سیاسی در جنبش کارگری هنوز قوام و دوام و انسجام و قدرت لازم و کافی را ندارد، آیا می‌توان گفت که جنبش کارگری، چه از دید پیشروان فعال، باتجربه و آگاه آن و چه بنا بر «غریزه»ی توده‌وار طبقاتی‌اش، آماده و متمایل به شرکت فعال در جنبشی انقلابی نیست که هژمونی جنبش کارگری در آن به صراحت تأمین نشده است؟ به‌عبارت دیگر، آیا این هوشیاریِ تجربی، آگاهانه و طبقاتی کارگران نیست که از قربانی‌شدنِ کارگران برای چشم‌اندازها، برنامه‌ها و آمال طبقات دیگر، و در شرایط کنونی، برای ایدئولوژی «طبقه‌ی متوسط»، پرهیز می‌کند؟ آیا چنین نیست که جنبش کارگری نمی‌خواهد هموارکننده‌ی راه بندبازان و شیادان سیاسی داخل و خارج برای استقرار سازوکار استثماریِ دیگری با برچسب‌های «شیک» و «مدرن» باشد، در حالی‌که هنوز دست‌کم امکان در دست گرفتن مهار کار را ندارد؟ آیا حرکت‌هایی درون‌پو و طبقاتی برای تدارک آن قوام و دوام و انسجام و قدرت لازم و کافی، دست ‌اندرکار نیستند؟ آیا پیش‌قدمیِ جنبش معلمان در تدوین و انتشار «منشور بیست» و عدم تمایل یا آمادگی برخی از گروه‌ها و نهادهای دیگر در همراهی با آن ــ هر چند نه لزوماً سراسر سنجیده و بدون فرصت کافی برای بحث و بررسی‌های درونی ــ ناشی از یک‌دستْ نبودنِ جنبش معلمان و دغدغه‌ی کم‌ترِ بخش‌هایی از آن در عطف به هویت طبقاتی خود، به‌لحاظ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نیست؟...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3ty

#کمال_خسروی #روز_جهانی_کارگر #یکم_می
#قیام_ژینا #مبارزه_طبقاتی
👇🏽

🖋@naghd_com

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from نقد
▫️ نقش پویایی خواست‌ها
▫️ پیرامون «منشور»ها و «برنامه»ها


14 ژوئن 2023

نوشته‌ی: کمال خسروی

🔸 تحلیل مشخص از شرایط مشخص به معنای عزیمت از وضع موجود نیست، عزیمت از امر مشخص است. تعّیناتی که هم‌راهی، هم‌هنگامی و هم‌دوسی‌شان به امر مشخص در مقام مشخصِ اندیشیده هویت می‌بخشند، فقط مرکب از امور واقع نیستند. در ترکیب تعیّناتِ امر مشخصْ هم امور واقع دخیل‌اند، هم فرانمودهایی که خود را هم‌چون امر واقع می‌نمایانند و هم، مهم‌تر از هر چیز دیگر، گرایش‌های رو به زوال یا به ‌سوی بالندگی، و بالقوگی‌های رو به انکشاف. جای‌گزین‌ کردن وضع موجود به‌جای امر مشخص و عزیمت از آن با ادعای «واقع‌بینی»، نه فقط به ابتذالِ سطحی‌نگری فرو می‌افتد و خودْ به جزئی ایدئولوژیک در ترکیب امر مشخص بدل می‌شود، بلکه مهم‌تر از هر چیز دیگر، گرایش‌ها و بالقوگی‌های پویای امر واقع را نادیده می‌گیرد. بی‌گمان بزرگ‌ترین دشواری تحلیل امر مشخص، تشخیص امور واقع از گرایش‌های پویای آن است. این‌جاست که خطاها ممکن، بسا گریزناپذیر، می‌شوند. یگانه راه تشخیص و تمایز گرایش‌ها و بالقوگی‌ها، تاریخیتِ امر مشخص است، بی‌آن‌که تاریخیت به دام تاریخ و تاریخی‌گری افتد: چه در استناد به پیشینه و چه در عطف به پیش‌گوییِ غایت‌شناختی. کشف هم‌دوسی‌های بنیادینِ امر مشخص، و از آن‌جا، استنتاج چیزی که بتوان آن ‌را منطق ویژه‌ی موضوعِ ویژه نامید، کاری است دشوار و نه همواره قرین کام‌یابی. از این‌ رو، چه در طرح تعیّن‌ها و چه در نقد واکاوی‌ها چاره‌ای جز تلاش و فروتنی نیست.

🔸 معضل فراهم‌آوری، تدوین و صورت‌بندی مواد «منشور»ها و «برنامه»ها و تناقضات صوری و محتواییِ مواد آن‌ها در اساس ناشی از همین تنش بین تعین ناظر بر امر واقع و تعین معطوف به گرایش و بالقوگی در چارچوب یک بند یا بین بندهاست. حتی تناقضاتی صوری از این دست که روشن نیست ماده‌ای از منشور یا برنامه به‌مثابه‌ی «خواسته» صورت‌بندی شده یا به‌عنوان «فرمان»، یعنی روشن نیست که این ماده، صورت‌بندی «خواسته»ای از یک مرجع قدرت (نهادین، سیاسی یا اقتصادی) است یا فرمانی برنامه‌ای برای وضع یا برنهادن موقعیتی نهادین‌، ‌سیاسی یا اقتصادی، از این تنش منشاء می‌گیرند که نقطه‌ی عزیمت آن‌ها بین وضع جاری امور یا بالقوگی‌های تحول و تطور آن در نوسان است. همین نوسان بین «خواسته» و «فرمان» است که به تناقضات صوری دیگر راه می‌برد. مثلاً موجب می‌شود بندها یا موادی از منشور به‌مثابه‌ی «حداقل» توصیف شوند، در حالی ‌که بنا بر ترکیب بانیان منشور، شکل «حداکثر» آن‌ها قابل تصور نیست. یا موادی به‌مثابه‌ی «فرمان» طرح می‌شوند، در حالی‌ که ضامن اجرایی یا نیروی سیاسی و اجتماعی پشتوانه‌ی آن‌ها به‌روشنی تعریف نشده ‌است. معضل از یک ‌سو تلاش برای تقلیل‌ نیافتن و محدود نماندن به به‌اصطلاح «واقع‌بینی» و سطح موجود «خواست»هاست، و از سوی دیگر، فاصله‌ گرفتن از خیال‌پردازی‌های سیاسی و اجتماعی‌ای که از افق مبارزه‌ی سیاسی فراتر می‌روند یا چیزی جز تکرار کلیشه‌های بی‌هوده و بی‌محتوا نیستند. حل این کشاکش از یک ‌سو مستلزم به ‌رسمیت ‌شناختن مشروعیت منشورها و برنامه‌های مترقیِ متفاوت و گاه متناقض، و از سوی دیگر، گفت‌وگوی انتقادی بین آن‌ها و پیرامون آن‌هاست.

🔸 تلاش جُستار پیش‌ِ رو کاوش در سرشت خواست‌ها و ژرف‌کاوی در معیارهای تمایز تعینات ناظر بر امر واقع و بر گرایش‌ها و ادای سهمی در این گفت‌وگوی انتقادی است. هدفْ واکاوی و نقدِ چالشی است که رویکرد چپ انقلابی در کشاکش و تنش بین «وضع موجود» و چشم‌انداز رهایی با آن روبه‌روست و پیش‌نهادن معیار تازه‌ای برای سرشت‌نشان خواست‌های جنبش انقلابی، هم‌راه با طرح نمونه‌وار صورت‌بندی برخی خواست‌ها بر پایه‌ی این معیار.


🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3wn

#کمال_خسروی
#قدرت_انقلابی #مبارزه‌_طبقاتی #چپ_رادیکال
#منشور #برنامه_حداقل

👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
مدرسه‌ رهایی
Photo
این مرد را می‌شناسید؟ چند مرتبه درباره‌اش شنیده‌ یا خوانده‌اید؟ طی سال‌های اخیر چند بار نام او را همراه با خبرِ بازداشت و زندان دیده‌اید ولی از کنارش گذشته‌اید؟

او، #عثمان_اسماعیلی است. دیروز به ۳۹ ماه حبس تعزیری محکوم شد. در این سال‌ها همواره در راهِ بازداشت، دادگاه و زندان بوده است.
یک کارگرِ نقاش اهل #سقز است که سال‌هاست در راه دفاع از حقوق کارگران فعالیت می‌کند. ساکن #سقز است و با درآمدِ حاصل از نقاشیِ ساختمان روزگار می‌گذارند.

طبقه‌ی حاکم می‌داند که خطر اصلی از ناحیه‌ی همین عثمان‌ها او را تهدید می‌کند که با نانِ کارگری زندگی می‌کنند، باندی-فاندی نیستند ولی چراغ سازماندهی زحمت‌کشان برای مبارزه با غارت‌گران را روشن نگاه داشته‌اند. جالب این‌جاست که ریز و درشت رسانه‌های اولترا-برانداز هم عثمان و امثال عثمان را بایکوت می‌کنند که صدای‌شان به گوش دیگر ستم‌دیدگان نرسد تا بتوانند القا کنند که "رهبر" باید یکی از میان شکم‌سیرهایِ آن‌سوی اقیانوس‌ها باشد و کارگر را چه به سازمان و سازماندهی.

عثمانی که می‌بینید کلهم هفت-هشت عکس در اینترنت دارد که بیشتر آن‌ها با همین لباس‌های کار و دست‌های رنگی هستند. مزیت این عکس‌ها ولی این است که شما مبارزانِ یک‌رنگ و صدیقِ داخل کشور را می‌بینید که سر و صورت‌شان شاید رنگی باشد، ولی قورباغه را جای قناری رنگ نمی‌کنند و مفت‌خورِ جعلق را به‌عنوان رهبر و پیشوا به شما نمی‌اندازند.

عثمان بودن و عثمان ماندن در این روزگار اصلا و ابدا کار سهلی نیست. "آقای اسماعیلی" اگر اراده کند، از ایران بزند بیرون، یک دست کت شلوار و کروات فرد اعلا بپوشد و به‌جای فعال کارگری به خودش بگوید: "کارشناس مسائل کارگری"، می‌تواند وسط لندن به خوشی و خرمی زندگی کند.

زدن زیرِ میزِ معامله کردنِ شرافت کاری‌ست دشوار؛ آن‌قدر دشوار که در همین یک‌دهه‌ی اخیر ردیفی از چپ‌های پرمدعای در زبان سوپرانقلابی را بلعیده و به زوائد محورمقاومت یا رسانه‌های جریان اصلی تبدیل کرده است.

عثمان شدن، #شاهرخ_زمانی شدن، #محمد_جراحی شدن و ... یک رمز دارد: وفاداری به انقلاب، #مبارزه_طبقاتی و ايمان به این‌که ستم‌دیدگان جز خود منجی‌ای نداشته، ندارند و نخواهند داشت.


#طبقه_کارگر
#ماتم_نگیرید_سازماندهی_کنید


@Blackfishvoice1