#شعر_آزاد_آذربایجان
بطور كلي در شعر آزاد معاصر آذربايجان، وزن سه مرحله را تجربه كرده است:
وزن آزاد #عروضي، وزن آزاد #هجايي، وزن #سپيد (يا آرمونيك)
در #شعر_عروضي كلمات با آهنگ خاصي در رقصند اما حذف و اضافههاي ناخواسته و ناشي از همان وزن عروضي باعث تعقيدهاي معنايي و لفظي ميشود. «شعر آزاد عروضي» سرشار از نشاط است. اين وزن شعر را هميشه سر حال نگه ميدارد. از يك طرف آزاد بودن شاعر در آوردن مصراعهاي كوتاه و بلند و نيز تقسيم شعر به بندهايي كه ميتواند هر كدام كلمات همقافيه داشته باشد كه با كلمات همقافيه بندهاي ديگر متفاوت است. اين مسئله دست شاعر را در سرودن شعر و براي رسيدن به هدفمندي و محتواي عالي آزاد ميگذارد. از طرف ديگر شاعر از وزن يكسان با هجاهاي يكساني استفاده ميكند كه وزن شعر را هم در محور افقي و هم در محور عمودي به هماهنگي كاملي ميرساند..
اشكال اين وزن در #شعر_آذربايجان آن است كه شاعر مجبور به استفاده از كلمات و ساختار دستوري غير از كلمات و دستور #تركي ميشود و براي همين نيز در بيشتر اين شعرها روحي سواي روح آذربايجاني حاكم است در حاليكه در «شعر آزاد #هجايي» چون شاعر از ساختار ذهن و زبان تركي استفاده ميكند بر اين اساس براي مخاطب نيز شيرين و خوشايند ميآيد چرا كه در اين وزن، از كلمات و تركيبات و روحيات تركي، از فرهنگ و بيان فولكلوريك تركي استفاده مينمايد و همين مسئله خود نقطة تلاقي و آشنايي مخاطب با شعر ميشود:
كوچه ساكيت
قاپي آچيق
گونش آيدا، آي هالايدا
باياقداندير دامجيلايير گؤزلمهلر پيچيلتيسي
دؤيور قاپي، گولور اوتاق
گول الينده بير چيلچيراق، زومزومهلر هالهلنير بوداقـ بوداق…
…گاه پاييزسان، گاه يازواري
اوخويورسان آرازباري
هر سئوديكده بيزه ساري هم سوزوب، هم سوزولورسن
نفسليكدن نيمچهلره دوزولورسن.
هردن آجي،كاسا بنزهر، پاسا بنزهر
آينالاردا ياسا بنزهر
آه مجليسي،واه مجليسي
گاه گليرسن،گاه گئديرسن
گئدندهده بير باخميرسان گئديشينله نه ائديرسن
بيان فولكلوريك يا گفـتاري كه در #شـعر_هـجايي بكار گرفته ميشود هميشه خود را سادهتر و صميميتر و پوياتر نشان داده كه صميميت لحن آن حاصل نگرش غير مركب به دنياي اطراف خود است..
آهنگ يا موسيقي از شگردهاي شعري است كه باعث لطافت و رواني انديشه و احساس ميگردد. سازگاري آهنگ شعر با مفهوم و محتواي آن از موارد ضروري براي رواني احساس بشمار ميآيد كه اصطلاحاً به آن « #آرموني» ميگويند كه در #شعر_«سپيد» (شعري كه نه وزن عروضي و نه هجايي دارد) بيشترين نقش را برعهده دارد. اين مسئله حتي در انتخاب قالب شعري نيز كمك شاياني ميكند. مسلماً محتوايي كه گرايش به نرمي و صميميت دارد نميتوان براي آن آهنگ يا ريتمي حماسي انتخاب كرد مگر آنكه شاعر قصد آن را داشته باشد كه نرمي و صميميت عاطفيِ شعر را به محتواي پرتپش اجتماعي گره بزند. آهنگ شعر از همان مصراع اولِ شعر شروع شده تا پايان آن ادامه مييابد در واقع مصراع اول تعيين كننده آهنگ و #موسيقي (يا وزن) مصراعهاي بعدي همان شعر و متناسب با ريتم آن است:
بير چاناق ايشيق تك چيپجالانير«آي»
آيديندي حسرتين آياق يئرلري
قالايا ياخين
بوْغولان هارايين چيرپينتيلاري
يانـيؤره دالغالي
اودـآلوو وئرير يئر.
قانلي آچيق قاپي
سسسيز اوزون دالان
يارا اييسي گزير
و حسرت ايزلري
قوتاران يئرده
بير قوشا دؤنوب
باشدا دوْلانير
جالانير، جالانير گؤزلرينه «آي»
بديهي است كه شعر به هيچوجه بيان از پيش تعيين شده يا تحميلي را برنميتابد. اين بدان معنا نيست كه شاعر دركار سرودن هيچ تعمد و آگاهي نداشته و سراپا از روي الهام است، برعكس آنچه كه از روي تعمد برگزيده ميشود همين بيان شاعر است. بنابراين در شعر سپيد همه چيز آگاهانه است چرا كه اگر از روي آگاهي نباشد يا به #شعر_انشايي ميگرايد و يا به شعري سردرگم و بيهويت.
شاعر بايد در شعرسپيد به دنبال رعايت تناسبهاي بياني با بيان طبيعي باشد كه از روند زبان طبيعي برگزيده شده سرشت هنري به خود ميگيرد...
ناهمخواني فرم و محتوا باعث حضور حشوهاي محتوايي و بياني در شعر آزاد انشايي ميشود كه شعر را از حيطة شعريت خارج مينمايد.در حاليكه #شعر_سپيد آرمونيك آن است كه در يك مصراع چندين تصوير ريتميك و هماهنگ وجود داشته باشد كه ما را براي تصور بيان شخصيتي آماده نگه بدارد.اين كار #شعر_انشايي است كه نه تنها در يك مصراع بلكه در كليت يك شعر نيز نميتوانيم با يك تصوير هنري مواجه شويم. #فرم_انشايي در واقع رونوشتي از سخنان و حرفهاي عاميانه و گفتاري است كه بدون پيش زمينه و پرداخت هنري بر زبان جاري ميشود.
منبع:
#نقد_شعر_معاصر_آذربایجان
#همت_شهبازی
#نشر_اختر تبریز چاپ دوم صص 18-22
https://telegram.me/dusharge
بطور كلي در شعر آزاد معاصر آذربايجان، وزن سه مرحله را تجربه كرده است:
وزن آزاد #عروضي، وزن آزاد #هجايي، وزن #سپيد (يا آرمونيك)
در #شعر_عروضي كلمات با آهنگ خاصي در رقصند اما حذف و اضافههاي ناخواسته و ناشي از همان وزن عروضي باعث تعقيدهاي معنايي و لفظي ميشود. «شعر آزاد عروضي» سرشار از نشاط است. اين وزن شعر را هميشه سر حال نگه ميدارد. از يك طرف آزاد بودن شاعر در آوردن مصراعهاي كوتاه و بلند و نيز تقسيم شعر به بندهايي كه ميتواند هر كدام كلمات همقافيه داشته باشد كه با كلمات همقافيه بندهاي ديگر متفاوت است. اين مسئله دست شاعر را در سرودن شعر و براي رسيدن به هدفمندي و محتواي عالي آزاد ميگذارد. از طرف ديگر شاعر از وزن يكسان با هجاهاي يكساني استفاده ميكند كه وزن شعر را هم در محور افقي و هم در محور عمودي به هماهنگي كاملي ميرساند..
اشكال اين وزن در #شعر_آذربايجان آن است كه شاعر مجبور به استفاده از كلمات و ساختار دستوري غير از كلمات و دستور #تركي ميشود و براي همين نيز در بيشتر اين شعرها روحي سواي روح آذربايجاني حاكم است در حاليكه در «شعر آزاد #هجايي» چون شاعر از ساختار ذهن و زبان تركي استفاده ميكند بر اين اساس براي مخاطب نيز شيرين و خوشايند ميآيد چرا كه در اين وزن، از كلمات و تركيبات و روحيات تركي، از فرهنگ و بيان فولكلوريك تركي استفاده مينمايد و همين مسئله خود نقطة تلاقي و آشنايي مخاطب با شعر ميشود:
كوچه ساكيت
قاپي آچيق
گونش آيدا، آي هالايدا
باياقداندير دامجيلايير گؤزلمهلر پيچيلتيسي
دؤيور قاپي، گولور اوتاق
گول الينده بير چيلچيراق، زومزومهلر هالهلنير بوداقـ بوداق…
…گاه پاييزسان، گاه يازواري
اوخويورسان آرازباري
هر سئوديكده بيزه ساري هم سوزوب، هم سوزولورسن
نفسليكدن نيمچهلره دوزولورسن.
هردن آجي،كاسا بنزهر، پاسا بنزهر
آينالاردا ياسا بنزهر
آه مجليسي،واه مجليسي
گاه گليرسن،گاه گئديرسن
گئدندهده بير باخميرسان گئديشينله نه ائديرسن
بيان فولكلوريك يا گفـتاري كه در #شـعر_هـجايي بكار گرفته ميشود هميشه خود را سادهتر و صميميتر و پوياتر نشان داده كه صميميت لحن آن حاصل نگرش غير مركب به دنياي اطراف خود است..
آهنگ يا موسيقي از شگردهاي شعري است كه باعث لطافت و رواني انديشه و احساس ميگردد. سازگاري آهنگ شعر با مفهوم و محتواي آن از موارد ضروري براي رواني احساس بشمار ميآيد كه اصطلاحاً به آن « #آرموني» ميگويند كه در #شعر_«سپيد» (شعري كه نه وزن عروضي و نه هجايي دارد) بيشترين نقش را برعهده دارد. اين مسئله حتي در انتخاب قالب شعري نيز كمك شاياني ميكند. مسلماً محتوايي كه گرايش به نرمي و صميميت دارد نميتوان براي آن آهنگ يا ريتمي حماسي انتخاب كرد مگر آنكه شاعر قصد آن را داشته باشد كه نرمي و صميميت عاطفيِ شعر را به محتواي پرتپش اجتماعي گره بزند. آهنگ شعر از همان مصراع اولِ شعر شروع شده تا پايان آن ادامه مييابد در واقع مصراع اول تعيين كننده آهنگ و #موسيقي (يا وزن) مصراعهاي بعدي همان شعر و متناسب با ريتم آن است:
بير چاناق ايشيق تك چيپجالانير«آي»
آيديندي حسرتين آياق يئرلري
قالايا ياخين
بوْغولان هارايين چيرپينتيلاري
يانـيؤره دالغالي
اودـآلوو وئرير يئر.
قانلي آچيق قاپي
سسسيز اوزون دالان
يارا اييسي گزير
و حسرت ايزلري
قوتاران يئرده
بير قوشا دؤنوب
باشدا دوْلانير
جالانير، جالانير گؤزلرينه «آي»
بديهي است كه شعر به هيچوجه بيان از پيش تعيين شده يا تحميلي را برنميتابد. اين بدان معنا نيست كه شاعر دركار سرودن هيچ تعمد و آگاهي نداشته و سراپا از روي الهام است، برعكس آنچه كه از روي تعمد برگزيده ميشود همين بيان شاعر است. بنابراين در شعر سپيد همه چيز آگاهانه است چرا كه اگر از روي آگاهي نباشد يا به #شعر_انشايي ميگرايد و يا به شعري سردرگم و بيهويت.
شاعر بايد در شعرسپيد به دنبال رعايت تناسبهاي بياني با بيان طبيعي باشد كه از روند زبان طبيعي برگزيده شده سرشت هنري به خود ميگيرد...
ناهمخواني فرم و محتوا باعث حضور حشوهاي محتوايي و بياني در شعر آزاد انشايي ميشود كه شعر را از حيطة شعريت خارج مينمايد.در حاليكه #شعر_سپيد آرمونيك آن است كه در يك مصراع چندين تصوير ريتميك و هماهنگ وجود داشته باشد كه ما را براي تصور بيان شخصيتي آماده نگه بدارد.اين كار #شعر_انشايي است كه نه تنها در يك مصراع بلكه در كليت يك شعر نيز نميتوانيم با يك تصوير هنري مواجه شويم. #فرم_انشايي در واقع رونوشتي از سخنان و حرفهاي عاميانه و گفتاري است كه بدون پيش زمينه و پرداخت هنري بر زبان جاري ميشود.
منبع:
#نقد_شعر_معاصر_آذربایجان
#همت_شهبازی
#نشر_اختر تبریز چاپ دوم صص 18-22
https://telegram.me/dusharge
Telegram
@dusharge || همت شهبازی
@dusharge
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.