@dusharge || همت شهبازی
#گفتمان_شعر_زن_سالار_آذربایجان #همت_شهبازی ...مهمترين عامل براي #گفتمان_زنانه كه مستلزم «انعطاف فكري» است، خروج از احساسات مردانه در #ادبيات_زنانه است. همين مسئله رسالت بزرگي است در ساختار ادبيات كه هنرمند زن را بسوي هويتي آشنا و به دور از «غيرخودي» فرا…
👆👆👆👆
و اغلب حول محور محتوايي مردسالارانه ميچرخا نمونة زير مثالي بري اين دو ويژگي است كه در داستان #قانتورالی از زبان #سلجان_خاتون» معشوق قانتورالي جاري ميشود:
«بگ ايگيت، اؤگونرسه، ار اؤگونسون ـ آسلان دير.
اؤگونمكليك عورتلره بهتان دير.
اؤگونمكله عورت ار اولماز
آلا يورغان ايچينده سنينله دولاشماديم
دادلي داماغ داديباني سوروشماديم
آل دوداغيم آلتيندا سؤيلشمه ديم
تئز سئودين، تئز اوساندين …
دربارة «كتاب ددهقورقود» ميتوان به اين سخن قانع شد كه اثر، يك اثري شفاهي است كه در طول زمانهاي مختلف بصورت نسل به نسل نقل شده و طبيعتاً ميتواند وجههاي از انديشهها و تصورات هر دورة خاصي را در خود حفظ كرده و به ما منتقل نمايد. دربارة «رباعيات مهستي گنجوي» نيز گاه به طور ضمني ما را بر آن مي دارد كه نكند او داراي آييني مسيحي باشد چرا كه درآن دوران آيين #مسيحيت بخصوص در قسمتهاي شمالي #آذربايجان (گنجه و شيروان و …) رايج بوده است. به هرحال گاه بيان بي باكانة احساسات زنانة «مهستي» ما را برآنميدارد كه او را يكي از پايهگذاران #ادبيات_زنسالار» بناميم:
برخيز و بيا كه حجره پرداخته ام
وز بهر تو پردة خوش انداخته ام
با من به شرابي و كبابي درساز
كين هردو زديده و زدل ساختهام
جوله پسري كه جان و دل خستة اوست
از تار دو زلفش تن من بستة اوست
بيپود چو تار زلف در شانه كند
زآن اين تن زار گشته پيوستة اوست
دريافتم آخر ز قضا را به لبش
صد بوسه زدم برلب همچون رطبش
اوخواست كه دشنام دهد حالي من
دشنام به بوسه درشكستم به لبش
با خواندن اينگونه اشعار است كه احساسات و تجربيات زنانه را در قالب واقعيتهاي اجتماعي انكار ناپذير تصور ميكنيم. در اينجاست كه ما با شاعرهاي روراست كه از سانسور كردن و از استحالة احساسات زنانة خود پرهيز مينمايد، روبرو ميشويم اين احساس فارغ از هرگونه بيان محافظهكارانه است و به همين خاطر تصويري از احساس زنانه را مي توان تجربه كرد.
#منابع:
۱) ديوان حيران خانيم، حسين فيضالهي، چاپ تبريز
۲)«كتاب ددهقورقود»، به كوشش م.ع.فرزانه، انتشارات فرزانه، تهران 1358، ص145
۳)رباعيات مهستي گنجوي، به كوشش رفائيل حسينوف، نشريازيچي، باكو1985، صص 53 و 60
برگرفته از #مقاله:
#گفتمان_شعر_زن_سالار_آذربایجان
چاپ شده در هفتهنامه #وراوی،
با مدیر مسؤولی #دکتر_سلیم_زحمت_دوست،
شمارههای ۸ و ۹،
به تاریخ ۱۸ تیرماه ۱۳۸۱.
https://telegram.me/dusharge
و اغلب حول محور محتوايي مردسالارانه ميچرخا نمونة زير مثالي بري اين دو ويژگي است كه در داستان #قانتورالی از زبان #سلجان_خاتون» معشوق قانتورالي جاري ميشود:
«بگ ايگيت، اؤگونرسه، ار اؤگونسون ـ آسلان دير.
اؤگونمكليك عورتلره بهتان دير.
اؤگونمكله عورت ار اولماز
آلا يورغان ايچينده سنينله دولاشماديم
دادلي داماغ داديباني سوروشماديم
آل دوداغيم آلتيندا سؤيلشمه ديم
تئز سئودين، تئز اوساندين …
دربارة «كتاب ددهقورقود» ميتوان به اين سخن قانع شد كه اثر، يك اثري شفاهي است كه در طول زمانهاي مختلف بصورت نسل به نسل نقل شده و طبيعتاً ميتواند وجههاي از انديشهها و تصورات هر دورة خاصي را در خود حفظ كرده و به ما منتقل نمايد. دربارة «رباعيات مهستي گنجوي» نيز گاه به طور ضمني ما را بر آن مي دارد كه نكند او داراي آييني مسيحي باشد چرا كه درآن دوران آيين #مسيحيت بخصوص در قسمتهاي شمالي #آذربايجان (گنجه و شيروان و …) رايج بوده است. به هرحال گاه بيان بي باكانة احساسات زنانة «مهستي» ما را برآنميدارد كه او را يكي از پايهگذاران #ادبيات_زنسالار» بناميم:
برخيز و بيا كه حجره پرداخته ام
وز بهر تو پردة خوش انداخته ام
با من به شرابي و كبابي درساز
كين هردو زديده و زدل ساختهام
جوله پسري كه جان و دل خستة اوست
از تار دو زلفش تن من بستة اوست
بيپود چو تار زلف در شانه كند
زآن اين تن زار گشته پيوستة اوست
دريافتم آخر ز قضا را به لبش
صد بوسه زدم برلب همچون رطبش
اوخواست كه دشنام دهد حالي من
دشنام به بوسه درشكستم به لبش
با خواندن اينگونه اشعار است كه احساسات و تجربيات زنانه را در قالب واقعيتهاي اجتماعي انكار ناپذير تصور ميكنيم. در اينجاست كه ما با شاعرهاي روراست كه از سانسور كردن و از استحالة احساسات زنانة خود پرهيز مينمايد، روبرو ميشويم اين احساس فارغ از هرگونه بيان محافظهكارانه است و به همين خاطر تصويري از احساس زنانه را مي توان تجربه كرد.
#منابع:
۱) ديوان حيران خانيم، حسين فيضالهي، چاپ تبريز
۲)«كتاب ددهقورقود»، به كوشش م.ع.فرزانه، انتشارات فرزانه، تهران 1358، ص145
۳)رباعيات مهستي گنجوي، به كوشش رفائيل حسينوف، نشريازيچي، باكو1985، صص 53 و 60
برگرفته از #مقاله:
#گفتمان_شعر_زن_سالار_آذربایجان
چاپ شده در هفتهنامه #وراوی،
با مدیر مسؤولی #دکتر_سلیم_زحمت_دوست،
شمارههای ۸ و ۹،
به تاریخ ۱۸ تیرماه ۱۳۸۱.
https://telegram.me/dusharge
Telegram
@dusharge || همت شهبازی
@dusharge
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.