⌛️دست های مادرم از#خستگی پژمرده شد
باتمام درد خود، از درد ما #افسرده شد
مادرم دیگر به ما لبخند زیبایی نزد
هرچه کردم اوبرایم سازخوشحالی نزد
باز می ترسم که مادر ازکنارم پرزند
کاش صبح روزبعد اومادری دیگرشود
ای خدا،من را خدا کن تا خودم کاری کنم
کفر می گویم ولی بگذار خود کاری کنم
مادرم را پیر کردی؟این ولی رسمش نبود
خنده هایش کور کردی؟این ولی سهمش نبود
حال،خود درمان درد مادر ما می شوی؟
خود برایش یک خدای خوب وزیبا می شوی؟
دست مادرهیچ، قلبش را #مصفا می کنی؟
روزهایش را توغرق نور ورویا می کنی؟
من که هرچه بود کردم ،باقی اش دردست تو
هرچه می دانی بکن این زندگی پابست تو


روح تمام مادران آسمانی شاد