Forwarded from محمد مرادی
"تفاوت تعزیه و شعر"
تعریف شعر دشوار است و از آن دشوارتر رسیدن به #شعر_ناب است. بی شک نمی توان ادعا کرد که شاعری، اثری سروده که فقط شعر است و با دیگر هنرهای زبانی شباهت ندارد؛ اما شعر قاعدتا با دیگر آفرینش های زبانی تفاوت دارد و هر اثر ادبی، تا آن زمان شعر است که مرز آن با دیگر گونه ها محسوس باشد.
از آسیب های اصلی شعر معاصر، آمیختگی آن با دیگر گونه های ادبی است. از جمله، بسیاری از اشعار مذهبی، بیش از آن که شعر باشند، نوحه یا تعزیه اند و همین نکته سبب شده؛ متصلان به این گونه ها که از طریق هنر نوحه گویی یا تعزیه خوانی شان به شهرت رسیده اند، در شاعری نیز خود را صاحب سبک و جایگاه بدانند.
این دست از سخنوران، بسیار شبیه منقبت گویان و شاعران دینی عصر های صفوی و قاجارند که با تمام احترامی که از زاویه ی تاریخ ادبیات می توان برای آنان قایل شد، با گذشت زمان و به مرور، فراموش می شوند.
بسیاری از آثار مذهبی که در دهه ی اخیر به نام شعر مذهبی شهرت یافته از این دسته اند. شاید بتوان این آثار را به تعزیه ها شبیه دانست؛ اما باید در نظر گرفت که بین تعزیه و شعر، در تعریف خاص آن دو، تفاوت های بسیاری است. تعزیه از سه رکن اصلی تشکیل شده است؛ نخست وزن، دوم روایت و سوم عنصر عاطفه ی مذهبی برای تحریک مخاطب. عاطفه در تعزیه عمدتا به وسیله ی اغراق و مبالغه های مذهبی و احساسی تقویت می شود و بر مخاطب تاثیر می گذارد. در کنار این موارد، توانایی شاعر یا راوی در نقالی نیز، عنصری برای جذب مخاطبان است. در زمان ما نیز، شگرد این دست شاعران، شبیه روضه خوانان و مداحان مذهبی است و در سروده های آنان، تلاش برای جلب مخاطب عام، بیشترین جایگاه را در استفاده از کلام دارد.
حال مرز تعزیه و شعر در چیست؟ پاسخ مشخص است: اتفاق زبانی، تخیل شاعرانه و حفظ فرم زبانی ( و نه روایی).
اگر از این زاویه به شعرهای مذهبی شاخص روزگارمان (منظور در بین توده ی مردم است)، بنگریم، بسیاری از آثار را تعزیه خواهیم دید و نه شعر(بسیاری از کتاب های نشر #آرام_دل را قطعا در این دسته قرار می دهم). اغلب شعرهایی که در #شب_شعر ها و محفل های مذهبی خوانده می شوند یا از #صدا_و_سیما پخش می شوند، نه از زاویه ی شاعرانگی اهمیت دارند که تنها برای برانگیختن مخاطب تنظیم شده اند. این گونه نگریستن به شعر دینی، در روزگار ما به اندازه ای فراگیر شده که صدها تن از شاعران زمان ما را متمرکز بر خلق آثاری با این ویژگی ها کرده است.
به یکی از مهمترین دفترهای شعر مذهبی این دهه نظر می افکنیم. #قبله_مایل_به_تو، از #سید_حمید_رضا_برقعی. این دفتر تنها مجموعه شعر تقدیر شده ی سال 90 در کتاب سال جمهوری اسلامی بوده و از پر فروش ترین مجموعه اشعار مذهبی در دهه ی اخیر است. دفتری که #فصل_پنجم آن را در 79 صفحه منتشر کرده است. البته 22 صفحه ی آن مقدمه است و تنها 57 صفحه شعر دارد. 24 اثر این دفتر، اغلب در قالب غزل و پس از آن مثنوی، چارپاره، مسمط و بحر طویل سروده شده است. به دلیل اهمیت محتوا، شاعر از وزن های متنوع در دفترش استفاده کرده، البته وزن های موثر در سنت تعزیه گویی و نوحه سرایی، در آن حضوری پر رنگ دارند. تبدیل غزل به مثنوی و همچنین استفاده از چارپاره، به خالق اثر اجازه داده، کمتر خود را در محدودیت های شعر رسمی گرفتار کند.
ردیف ها از فعل های ساده یا اسم های خطابی انتخاب شده اند. اساس شعر بر روایت و گفتگو است و خط روایت رویدادها عمدتا مستقیم است. اشعار چون داستان یا تعزیه، از جایی آغاز و به جایی می انجامند. شاعر به شیوه ی ادب داستانی از پرش زمانی در روایت ها استفاده می کند و از حالتی به حالت دیگر گریز می زند. ویژگی ای که در تعزیه ها نیز دیده می شود و کمکی به شکل گیری ساختار شعر(با تعریف خاص آن) نکرده است. شاعر در بسیاری موارد، خاطره، خواب یا حسی را در پیوند با شخصی مذهبی نقالی کرده است. زبان حالت ایجاز شاعرانه ندارد و بیشتر به اطناب داستانی نزدیک شده؛ همچنین محوریت عاطفه ی مخاطب عام، زبان را به سطح محاوره نزدیک کرده و همین نکته، بر اغلاط نگارشی و دستوری زبان افزوده است. حشوهای زبانی، ضعف تالیف و کاربرد ناصواب حروف در دفتر، در برخی ابیات دیده می شود. مهمتر از همه، تخیل شاعرانه و اندیشه، جایگاه چندانی در این دفتر ندارد و تنها نشانه های تخیل اغراقی را در تحریک عاطفه ی مخاطب می توان دید. گویا تنها برانگیختن عاطفه ی مذهبی مخاطب هدف صاحب این مجموعه بوده است. در یادداشتی دیگر به صورت جزیی و با تکیه بر شواهد به نقد این مجموعه خواهیم پرداخت.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
تعریف شعر دشوار است و از آن دشوارتر رسیدن به #شعر_ناب است. بی شک نمی توان ادعا کرد که شاعری، اثری سروده که فقط شعر است و با دیگر هنرهای زبانی شباهت ندارد؛ اما شعر قاعدتا با دیگر آفرینش های زبانی تفاوت دارد و هر اثر ادبی، تا آن زمان شعر است که مرز آن با دیگر گونه ها محسوس باشد.
از آسیب های اصلی شعر معاصر، آمیختگی آن با دیگر گونه های ادبی است. از جمله، بسیاری از اشعار مذهبی، بیش از آن که شعر باشند، نوحه یا تعزیه اند و همین نکته سبب شده؛ متصلان به این گونه ها که از طریق هنر نوحه گویی یا تعزیه خوانی شان به شهرت رسیده اند، در شاعری نیز خود را صاحب سبک و جایگاه بدانند.
این دست از سخنوران، بسیار شبیه منقبت گویان و شاعران دینی عصر های صفوی و قاجارند که با تمام احترامی که از زاویه ی تاریخ ادبیات می توان برای آنان قایل شد، با گذشت زمان و به مرور، فراموش می شوند.
بسیاری از آثار مذهبی که در دهه ی اخیر به نام شعر مذهبی شهرت یافته از این دسته اند. شاید بتوان این آثار را به تعزیه ها شبیه دانست؛ اما باید در نظر گرفت که بین تعزیه و شعر، در تعریف خاص آن دو، تفاوت های بسیاری است. تعزیه از سه رکن اصلی تشکیل شده است؛ نخست وزن، دوم روایت و سوم عنصر عاطفه ی مذهبی برای تحریک مخاطب. عاطفه در تعزیه عمدتا به وسیله ی اغراق و مبالغه های مذهبی و احساسی تقویت می شود و بر مخاطب تاثیر می گذارد. در کنار این موارد، توانایی شاعر یا راوی در نقالی نیز، عنصری برای جذب مخاطبان است. در زمان ما نیز، شگرد این دست شاعران، شبیه روضه خوانان و مداحان مذهبی است و در سروده های آنان، تلاش برای جلب مخاطب عام، بیشترین جایگاه را در استفاده از کلام دارد.
حال مرز تعزیه و شعر در چیست؟ پاسخ مشخص است: اتفاق زبانی، تخیل شاعرانه و حفظ فرم زبانی ( و نه روایی).
اگر از این زاویه به شعرهای مذهبی شاخص روزگارمان (منظور در بین توده ی مردم است)، بنگریم، بسیاری از آثار را تعزیه خواهیم دید و نه شعر(بسیاری از کتاب های نشر #آرام_دل را قطعا در این دسته قرار می دهم). اغلب شعرهایی که در #شب_شعر ها و محفل های مذهبی خوانده می شوند یا از #صدا_و_سیما پخش می شوند، نه از زاویه ی شاعرانگی اهمیت دارند که تنها برای برانگیختن مخاطب تنظیم شده اند. این گونه نگریستن به شعر دینی، در روزگار ما به اندازه ای فراگیر شده که صدها تن از شاعران زمان ما را متمرکز بر خلق آثاری با این ویژگی ها کرده است.
به یکی از مهمترین دفترهای شعر مذهبی این دهه نظر می افکنیم. #قبله_مایل_به_تو، از #سید_حمید_رضا_برقعی. این دفتر تنها مجموعه شعر تقدیر شده ی سال 90 در کتاب سال جمهوری اسلامی بوده و از پر فروش ترین مجموعه اشعار مذهبی در دهه ی اخیر است. دفتری که #فصل_پنجم آن را در 79 صفحه منتشر کرده است. البته 22 صفحه ی آن مقدمه است و تنها 57 صفحه شعر دارد. 24 اثر این دفتر، اغلب در قالب غزل و پس از آن مثنوی، چارپاره، مسمط و بحر طویل سروده شده است. به دلیل اهمیت محتوا، شاعر از وزن های متنوع در دفترش استفاده کرده، البته وزن های موثر در سنت تعزیه گویی و نوحه سرایی، در آن حضوری پر رنگ دارند. تبدیل غزل به مثنوی و همچنین استفاده از چارپاره، به خالق اثر اجازه داده، کمتر خود را در محدودیت های شعر رسمی گرفتار کند.
ردیف ها از فعل های ساده یا اسم های خطابی انتخاب شده اند. اساس شعر بر روایت و گفتگو است و خط روایت رویدادها عمدتا مستقیم است. اشعار چون داستان یا تعزیه، از جایی آغاز و به جایی می انجامند. شاعر به شیوه ی ادب داستانی از پرش زمانی در روایت ها استفاده می کند و از حالتی به حالت دیگر گریز می زند. ویژگی ای که در تعزیه ها نیز دیده می شود و کمکی به شکل گیری ساختار شعر(با تعریف خاص آن) نکرده است. شاعر در بسیاری موارد، خاطره، خواب یا حسی را در پیوند با شخصی مذهبی نقالی کرده است. زبان حالت ایجاز شاعرانه ندارد و بیشتر به اطناب داستانی نزدیک شده؛ همچنین محوریت عاطفه ی مخاطب عام، زبان را به سطح محاوره نزدیک کرده و همین نکته، بر اغلاط نگارشی و دستوری زبان افزوده است. حشوهای زبانی، ضعف تالیف و کاربرد ناصواب حروف در دفتر، در برخی ابیات دیده می شود. مهمتر از همه، تخیل شاعرانه و اندیشه، جایگاه چندانی در این دفتر ندارد و تنها نشانه های تخیل اغراقی را در تحریک عاطفه ی مخاطب می توان دید. گویا تنها برانگیختن عاطفه ی مذهبی مخاطب هدف صاحب این مجموعه بوده است. در یادداشتی دیگر به صورت جزیی و با تکیه بر شواهد به نقد این مجموعه خواهیم پرداخت.
#محمد_مرادی
@drmmoradi