"به بهانهی زادروز"
دانشمند گرانقدر محمدامین ریاحی در مقالهی "یوسف و زلیخا چگونه به نام فردوسی بسته شد"، (فصلنامهی هستی، ۱۳۷۲/ همچنین چهل گفتار، ۱۳۷۹، سخن)، این نظر را مطرح کرده که سرایش "یوسف و زلیخا" را احتمالا نخستینبار شرفالدین یزدی در مقدمهی شاهنامهی بایسنغری(کتابت شده ۸۲۹)، به فردوسی نسبت داده است. (بنگرید به چهلگفتار، صفحات ۲۲۵ تا۲۳۳)
اجتهاد ایشان متّکی بر دو مقدمه است؛ نخست اینکه قدیمترین نسخهی موجود از "یوسف و زلیخا" همان نسخهی مورد نظر استاد مینوی است که در اواخر قرن نهم کتابت شده و دوم اینکه قدیمترین سند موجود دربارهی استناد "یوسف و زلیخا" به حکیم توس، مقدمهی بایسنغری بوده است.
هرچند در ردّ انتساب این منظومه به فردوسی تردیدی نیست؛ میتوان به دلایلی زمان انتساب این اثر به فردوسی را کهنتر از اجتهاد استاد ریاحی دانست.
در نسخهای از یوسف و زلیخا که بهتاریخ صفر ۸۱۷، کتابت شده، بخشی به عنوان "در عذر آوردن فردوسی" ثبت شده که احتمالی دیگر را دربارهی زمان شهرت این اثر به نام فردوسی تایید میکند.
دربارهی این نسخه در مجالی دیگر خواهیم نوشت.
#یوسف_و_زلیخا
#محمد_مرادی
@drmomoradi
دانشمند گرانقدر محمدامین ریاحی در مقالهی "یوسف و زلیخا چگونه به نام فردوسی بسته شد"، (فصلنامهی هستی، ۱۳۷۲/ همچنین چهل گفتار، ۱۳۷۹، سخن)، این نظر را مطرح کرده که سرایش "یوسف و زلیخا" را احتمالا نخستینبار شرفالدین یزدی در مقدمهی شاهنامهی بایسنغری(کتابت شده ۸۲۹)، به فردوسی نسبت داده است. (بنگرید به چهلگفتار، صفحات ۲۲۵ تا۲۳۳)
اجتهاد ایشان متّکی بر دو مقدمه است؛ نخست اینکه قدیمترین نسخهی موجود از "یوسف و زلیخا" همان نسخهی مورد نظر استاد مینوی است که در اواخر قرن نهم کتابت شده و دوم اینکه قدیمترین سند موجود دربارهی استناد "یوسف و زلیخا" به حکیم توس، مقدمهی بایسنغری بوده است.
هرچند در ردّ انتساب این منظومه به فردوسی تردیدی نیست؛ میتوان به دلایلی زمان انتساب این اثر به فردوسی را کهنتر از اجتهاد استاد ریاحی دانست.
در نسخهای از یوسف و زلیخا که بهتاریخ صفر ۸۱۷، کتابت شده، بخشی به عنوان "در عذر آوردن فردوسی" ثبت شده که احتمالی دیگر را دربارهی زمان شهرت این اثر به نام فردوسی تایید میکند.
دربارهی این نسخه در مجالی دیگر خواهیم نوشت.
#یوسف_و_زلیخا
#محمد_مرادی
@drmomoradi