«چرا افراد در کشورهای جهانِ سوم مدرک می گیرند ولی عموماً شخصیت آن ها خیلی تغییر نمی کند؟ »
جایگاهِ ضعیفِ EQ ( هوشِ یا مدیریت هیجان ) در زندگی ما ایرانی ها
دکتر محمود سریع القلم
* مطالعۀ مقایسه ای جوامعِ شرقِ آسیا و غرب اروپا به وضوح نشان می دهد که پیشرفت و توسعه یافتگی نه تنها تابعِ سطحِ علم و دانش بلکه شاید به مراتب مهمتر تحت سیطرۀ «بلوغ شخصیتی» است. فقط دانش و خصوصی سازی اقتصادی نیست که چین، کرۀ جنوبی و ویتنام را به وضعیت برتر اقتصادی و سیاسی فعلی رسانده است بلکه «کنترلِ خشم»، «کنترلِ هیجان»، «آگاهی از احساساتِ خود»، «توان استدلالی فهمِ دیگران»، «توانِ پذیرشِ واقعیت»، «توانِ روحی انطباق پذیری»، «فهم خود از منظرِ دیگران» و «آمادگی برای خود ارزیابی» هم بسیار دخیل و تعیین کننده هستند.
* دانش (Knowledge) و پردازش اطلاعات (Information Processing) یک نوع هوش میخواهد و مدیریت هیجان، احساس، عصبانیت، غم، ترس و خوشحالی زیاد، هوشی متفاوتی میطلبد.
* بحث کانونی می تواند این موضوع باشد که فهم خود و فهم دیگران فقط اطلاعات و دانش نیست. خودخواهی، خود محوری، عصبانیت، هیجان، خشم و ترس می توانند فهم از خود و دیگران را به شدت مخدوش کنند.
* وقتی (Emotional Quotient)EQ یا هوشِ (مدیریت) هیجان تعطیل است، آدمی متوجه نمی شود که کارها و سخنان او چه تاثیری بر اندیشه، عملکرد و روانِ طرف مقابل می گذارد و چون با خشم، احساس، عصبانیت، نفرت، جبران، تلافی، انتقام، حذف و توهین عمل میکند فرصت های احتمالی تعامل و کنار آمدن را تخریب می کند.
* شاید سینوسی بودن تاریخ ما و مرتب سیستم های سیاسی را عوض کردن به خاطر این بوده که ما در مدیریت اختلافات فکری و اجتماعی خود به اندازۀ کافی EQ نداشته ایم.
* بسیاری می پرسند مگر ما منابع طبیعی فراوان، سرزمین بزرگ، ادبیاتِ غنی، مبانی منحصر به فرد فلسفی، دانشگاه های مناسب، افراد توانمند در علوم، مهندسی، پزشکی، حقوق و اقتصاد نداریم ؛ چرا نمی توانیم در مناسبات داخلی و خارجی، سیستم بسازیم؟
* طبعا یادگیری علوم و انباشتِ ذهنی داده ها کافی نیست و نوعی بلوغ شخصیتی و رفتاری لازم است. اگر IQ را در دانشگاه به کار می گیریم، کجا سراغ EQ برویم؟
* اولین و شاید مهمترین شرط برای تحقق این امر این است که مجموعۀ خانواده، مدرسه، رسانه ها، جامعه و دولت، اصل و اهمیت EQ را بپذیرند و مدیریتِ خشم، عصبانیت، غم، ترس، عقده ها، کمبودها، هیجان و احساس را در فرآیندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری های فردی و کلان دخیل بدانند. سپس، مباحثِ EQ در برنامۀ درسی نظام آموزشی در دبیرستان قرار بگیرد و اهمیتِ آن کمتر از فیزیک، شیمی و ریاضیات و مدرک دانشگاهی تلقی نگردد. خودآگاهی و توجه به احساسات و خواسته های دیگران باید به عاداتِ مثبت و پسندیده در فضای جامعه تبدیل شوند. پدر و مادرها اول باید به EQ واقف باشند تا بتوانند آن را در محیط خانواده پیاده کنند. اگر فردی EQ داشته باشد هیچ گاه دوبله پارک نمی کند چون نه می خواهد به خودش بی احترامی کند و نه به دیگران. همین مثال دوبله پارک کردن را می توان به اندازۀ 5000 مورد فردی و اجتماعی تعمیم داد. EQ در تمام شئون زندگی انسان جاری است. افرادی که از ضریب بالای هوش هیجانی برخوردارند از اعتماد به نفس قابل توجهی نیز بهره مندند. ملت ها و دولت هایی که با EQ آشنا بوده و آن را به کار می گیرند بهتر و دقیق تر تصمیم می گیرند، بهتر مشکلات را مدیریت میکنند، کمتر اشتباه می کنند، اختلافات خود با دیگران را عمیق تر و راحت تر حل و فصل می کنند و به موازات دانش، طبع بشر، خود اکتشافی و دیگراکتشافی را مد نظر قرار می دهند.
* در مقابل، افراد یا جامعه ای که در EQ ضعیف هستند، بی محابا دروغ می گویند، Fact را نادیده می گیرند، آگاهانه حیله گری را به جای تدبیر به کار می برند، نسبت به وارونه جلوه دادن حقایق، بی حس می شوند و چون حافظۀ کوتاه مدت پیدا می کنند، فرصت طلبی را پیشۀ خود می نمایند. تمامی این نارسایی های رفتاری، ناشی از یک مسئله کانونی است: ترس از روبه رو شدن با خودِ واقعی، با زندگی واقعی خود و با واقعیتِ اجتماعی خود.
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
جایگاهِ ضعیفِ EQ ( هوشِ یا مدیریت هیجان ) در زندگی ما ایرانی ها
دکتر محمود سریع القلم
* مطالعۀ مقایسه ای جوامعِ شرقِ آسیا و غرب اروپا به وضوح نشان می دهد که پیشرفت و توسعه یافتگی نه تنها تابعِ سطحِ علم و دانش بلکه شاید به مراتب مهمتر تحت سیطرۀ «بلوغ شخصیتی» است. فقط دانش و خصوصی سازی اقتصادی نیست که چین، کرۀ جنوبی و ویتنام را به وضعیت برتر اقتصادی و سیاسی فعلی رسانده است بلکه «کنترلِ خشم»، «کنترلِ هیجان»، «آگاهی از احساساتِ خود»، «توان استدلالی فهمِ دیگران»، «توانِ پذیرشِ واقعیت»، «توانِ روحی انطباق پذیری»، «فهم خود از منظرِ دیگران» و «آمادگی برای خود ارزیابی» هم بسیار دخیل و تعیین کننده هستند.
* دانش (Knowledge) و پردازش اطلاعات (Information Processing) یک نوع هوش میخواهد و مدیریت هیجان، احساس، عصبانیت، غم، ترس و خوشحالی زیاد، هوشی متفاوتی میطلبد.
* بحث کانونی می تواند این موضوع باشد که فهم خود و فهم دیگران فقط اطلاعات و دانش نیست. خودخواهی، خود محوری، عصبانیت، هیجان، خشم و ترس می توانند فهم از خود و دیگران را به شدت مخدوش کنند.
* وقتی (Emotional Quotient)EQ یا هوشِ (مدیریت) هیجان تعطیل است، آدمی متوجه نمی شود که کارها و سخنان او چه تاثیری بر اندیشه، عملکرد و روانِ طرف مقابل می گذارد و چون با خشم، احساس، عصبانیت، نفرت، جبران، تلافی، انتقام، حذف و توهین عمل میکند فرصت های احتمالی تعامل و کنار آمدن را تخریب می کند.
* شاید سینوسی بودن تاریخ ما و مرتب سیستم های سیاسی را عوض کردن به خاطر این بوده که ما در مدیریت اختلافات فکری و اجتماعی خود به اندازۀ کافی EQ نداشته ایم.
* بسیاری می پرسند مگر ما منابع طبیعی فراوان، سرزمین بزرگ، ادبیاتِ غنی، مبانی منحصر به فرد فلسفی، دانشگاه های مناسب، افراد توانمند در علوم، مهندسی، پزشکی، حقوق و اقتصاد نداریم ؛ چرا نمی توانیم در مناسبات داخلی و خارجی، سیستم بسازیم؟
* طبعا یادگیری علوم و انباشتِ ذهنی داده ها کافی نیست و نوعی بلوغ شخصیتی و رفتاری لازم است. اگر IQ را در دانشگاه به کار می گیریم، کجا سراغ EQ برویم؟
* اولین و شاید مهمترین شرط برای تحقق این امر این است که مجموعۀ خانواده، مدرسه، رسانه ها، جامعه و دولت، اصل و اهمیت EQ را بپذیرند و مدیریتِ خشم، عصبانیت، غم، ترس، عقده ها، کمبودها، هیجان و احساس را در فرآیندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری های فردی و کلان دخیل بدانند. سپس، مباحثِ EQ در برنامۀ درسی نظام آموزشی در دبیرستان قرار بگیرد و اهمیتِ آن کمتر از فیزیک، شیمی و ریاضیات و مدرک دانشگاهی تلقی نگردد. خودآگاهی و توجه به احساسات و خواسته های دیگران باید به عاداتِ مثبت و پسندیده در فضای جامعه تبدیل شوند. پدر و مادرها اول باید به EQ واقف باشند تا بتوانند آن را در محیط خانواده پیاده کنند. اگر فردی EQ داشته باشد هیچ گاه دوبله پارک نمی کند چون نه می خواهد به خودش بی احترامی کند و نه به دیگران. همین مثال دوبله پارک کردن را می توان به اندازۀ 5000 مورد فردی و اجتماعی تعمیم داد. EQ در تمام شئون زندگی انسان جاری است. افرادی که از ضریب بالای هوش هیجانی برخوردارند از اعتماد به نفس قابل توجهی نیز بهره مندند. ملت ها و دولت هایی که با EQ آشنا بوده و آن را به کار می گیرند بهتر و دقیق تر تصمیم می گیرند، بهتر مشکلات را مدیریت میکنند، کمتر اشتباه می کنند، اختلافات خود با دیگران را عمیق تر و راحت تر حل و فصل می کنند و به موازات دانش، طبع بشر، خود اکتشافی و دیگراکتشافی را مد نظر قرار می دهند.
* در مقابل، افراد یا جامعه ای که در EQ ضعیف هستند، بی محابا دروغ می گویند، Fact را نادیده می گیرند، آگاهانه حیله گری را به جای تدبیر به کار می برند، نسبت به وارونه جلوه دادن حقایق، بی حس می شوند و چون حافظۀ کوتاه مدت پیدا می کنند، فرصت طلبی را پیشۀ خود می نمایند. تمامی این نارسایی های رفتاری، ناشی از یک مسئله کانونی است: ترس از روبه رو شدن با خودِ واقعی، با زندگی واقعی خود و با واقعیتِ اجتماعی خود.
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
Forwarded from M M.A.
**** معرفی سخنران کلیدی چهارمین کنفرانس بینالمللی آموزش و پرورش تطبیقی،
۷ تا ۵ آذرماه ۱۴۰۴
دانشگاه الزهرا
سرکار خانم پروفسور گلی رضایی رشتی لیسانس خود را قبل از انقلاب از دانشگاه ملی تهران و فوق لیسانس و دکتری را از دانشگاه تورنتو ، کانادا کسب نمودند. زمینه و علایق پژوهشی پروفسور رضایی رشتی عمدتا در زمینه آموزش برابری و عدالت اجتماعی با تمرکز بر مباحثی همچون ضد نژادپرستی ، ضد استعماری ، آموزش انتقادی چند فرهنگی ، اثرات جهانی سازی و اصلاح سیاست های نئولیبرالی در آموزش است. در حال حاضر او عضو هیات علمی Western University، کانادا و یکی از اعضای هیات تحریریه فصلنامه ایرانی آموزش و پرورش تطبیقی می باشد.
۷ تا ۵ آذرماه ۱۴۰۴
دانشگاه الزهرا
سرکار خانم پروفسور گلی رضایی رشتی لیسانس خود را قبل از انقلاب از دانشگاه ملی تهران و فوق لیسانس و دکتری را از دانشگاه تورنتو ، کانادا کسب نمودند. زمینه و علایق پژوهشی پروفسور رضایی رشتی عمدتا در زمینه آموزش برابری و عدالت اجتماعی با تمرکز بر مباحثی همچون ضد نژادپرستی ، ضد استعماری ، آموزش انتقادی چند فرهنگی ، اثرات جهانی سازی و اصلاح سیاست های نئولیبرالی در آموزش است. در حال حاضر او عضو هیات علمی Western University، کانادا و یکی از اعضای هیات تحریریه فصلنامه ایرانی آموزش و پرورش تطبیقی می باشد.
Forwarded from انجمن آ.پ تطبیقی ایران