*ربع پایانی عمر*
---
ربع پایانی عمر
نوشته: بیر یوهانسون
بیر یوهانسون، جامعهشناس سوئدی که در دانشگاه استکهلم جامعهشناسی تدریس میکرد، مقالهای برای سالمندان نوشته است که در آن تجربه شخصیاش پس از بازنشستگی را با عنوان «ربع پایانی عمر» بازگو میکند:
همانطور که میدانی... زمان طوری حرکت میکند که گویی تو را میرباید، بیآنکه متوجه سرعت گذرش باشی...
انگار همین دیروز بود که جوان بودم و تازه زندگی را آغاز میکردم... ولی به طرز عجیبی احساس میکنم که این اتفاق مربوط به قرنها پیش بوده، و از خود میپرسم: همهی آن سالها کجا رفتند؟
میدانم که همهی آنها را زندگی کردهام، خاطراتی از آن زمان و رویاهایی که در سر داشتم دارم...
اما ناگهان متوجه شدم که اکنون در ربع پایانی زندگیام هستم، و این کشف مرا شگفتزده کرد...
همهی آن سالها کجا رفتند!؟ جوانیام کی و کجا از من جدا شد؟
در طول عمرم با سالمندان زیادی روبهرو شدم، اما همیشه فکر میکردم پیری چیزی دور از من است... آن زمان در ربع اول مسیر زندگیام بودم و ربع چهارم آنقدر دور بهنظر میرسید که حتی نمیتوانستم تصورش را بکنم...
اما حالا، ربع چهارم در را کوبیده، از آستانهام گذشته و جوانیام را با خود برده است... دوستانم بازنشسته شدهاند، موهایشان سفید شده، آهسته راه میروند، به سختی میشنوند، به زحمت میفهمند...
برخی از آنها از من بهترند و برخی بدتر... اما بهوضوح میبینم که چقدر تغییر کردهاند... دیگر آن آدمهای پرشور و جوانی که در خاطرم بودند نیستند...
ما اکنون همان سالمندانی هستیم که زمانی نگاهشان میکردیم و هرگز تصور نمیکردیم روزی مثل آنها شویم...
امروز برایم حمام کردن خودش به هدف روز تبدیل شده!! و چرت نیمروزی دیگر اختیاری نیست، بلکه ضروریست!!
چرا که اگر خودم بهدلخواه نخوابم، همانجا که نشستهام خوابم میبرد...
و اینگونه وارد فصل جدیدی از زندگیام شدهام، بیآنکه برای دردها، ناتوانیها و کارهایی که میخواستم انجام دهم ولی هرگز نکردم آماده باشم...
چقدر برای کارهایی که نباید انجام میدادم پشیمانم... و چقدر برای چیزهایی که باید انجام میدادم و نکردم افسوس میخورم...
در عین حال، کارهای زیادی هم هست که از انجامشان در گذشته خوشحالم...
پس اگر تو هنوز وارد ربع پایانی زندگیات نشدهای... بگذار به تو یادآوری کنم که زودتر از آنچه فکرش را میکنی از راه میرسد...
بنابراین، هرچه در زندگیات میخواهی انجام دهی، همین حالا انجامش بده...
کار را به فردا نینداز!!
زندگی با سرعت میگذرد... پس هرچه میتوانی امروز انجام بده، چون هیچگاه نمیتوانی مطمئن باشی که در کدام ربع از زندگیات هستی...
هیچ تضمینی نیست که همهی فصلهای عمرت را ببینی... پس امروز را زندگی کن و هرچه میخواهی انجام دهی یا بگویی تا عزیزانت بهیاد بسپارند، همان امروز بگو و انجام بده...
امیدوار باش که قدردانت باشند و بهخاطر همهی آنچه برایشان در این سالها کردهای، دوستت داشته باشند...
«زندگی» هدیهای است برای تو.
و نحوهی زندگیات، هدیهایست برای کسانی که بعد از تو میآیند...
پس آن را عالی کن... زندگیات را خوب زندگی کن.
از روزت لذت ببر...
کاری مفرّح انجام بده...
شاد باش...
برای تو روزی فوقالعاده آرزو دارم...
به یاد داشته باش که «سلامتی» ثروت واقعیست، نه طلا و نقره...
و بهتر است این موارد را هم در نظر داشته باشی:
بیرون رفتن خوب است
بازگشت به خانه بهتر
فراموش کردن اسامی اشکالی ندارد... چون بعضیها حتی فراموش کردهاند که تو را میشناسند!
میدانی که قرار نیست در همهچیز حرفهای باشی، مثل گلف
کارهایی که قبلاً انجام میدادی، دیگر برایت مهم نیستند، و اینکه اهمیتی هم نمیدهی که دیگر علاقهای نداری
روی صندلی راحتی و با تلویزیون روشن بهتر از تخت میخوابی
دلت برای روزهایی که فقط با کلید «روشن» و «خاموش» همهچیز کار میکرد تنگ شده
تمایل داری از کلمات کوتاهتری استفاده کنی: «چی؟»... «کی؟»... «کجا؟»
لباسهای زیادی در کمد داری... که بیش از نیمی از آنها را دیگر هرگز نخواهی پوشید
چیزهای قدیمی برایت ارزشمندتر میشوند:
آهنگهای قدیمی
فیلمهای قدیمی
و از همه بهتر: دوستان قدیمی!!
این را برای دوستان قدیمیات بفرست... بگذار بخندند و با تو همنظر باشند...
و به یاد داشته باش: مهم نیست چه اندازه جمع کردهای، بلکه مهم این است که چه چیزهایی پخش کردهای...
و این نشان میدهد که چه نوع زندگیای داشتهای...
در پایان... و گمان میکنم این خلاصهی خرد زندگیام باشد:
ما خوب میدانیم که نمیتوانیم زمانی به عمرمان بیفزاییم، اما میتوانیم زندگی را به زمانمان بیفزاییم..
---
ربع پایانی عمر
نوشته: بیر یوهانسون
بیر یوهانسون، جامعهشناس سوئدی که در دانشگاه استکهلم جامعهشناسی تدریس میکرد، مقالهای برای سالمندان نوشته است که در آن تجربه شخصیاش پس از بازنشستگی را با عنوان «ربع پایانی عمر» بازگو میکند:
همانطور که میدانی... زمان طوری حرکت میکند که گویی تو را میرباید، بیآنکه متوجه سرعت گذرش باشی...
انگار همین دیروز بود که جوان بودم و تازه زندگی را آغاز میکردم... ولی به طرز عجیبی احساس میکنم که این اتفاق مربوط به قرنها پیش بوده، و از خود میپرسم: همهی آن سالها کجا رفتند؟
میدانم که همهی آنها را زندگی کردهام، خاطراتی از آن زمان و رویاهایی که در سر داشتم دارم...
اما ناگهان متوجه شدم که اکنون در ربع پایانی زندگیام هستم، و این کشف مرا شگفتزده کرد...
همهی آن سالها کجا رفتند!؟ جوانیام کی و کجا از من جدا شد؟
در طول عمرم با سالمندان زیادی روبهرو شدم، اما همیشه فکر میکردم پیری چیزی دور از من است... آن زمان در ربع اول مسیر زندگیام بودم و ربع چهارم آنقدر دور بهنظر میرسید که حتی نمیتوانستم تصورش را بکنم...
اما حالا، ربع چهارم در را کوبیده، از آستانهام گذشته و جوانیام را با خود برده است... دوستانم بازنشسته شدهاند، موهایشان سفید شده، آهسته راه میروند، به سختی میشنوند، به زحمت میفهمند...
برخی از آنها از من بهترند و برخی بدتر... اما بهوضوح میبینم که چقدر تغییر کردهاند... دیگر آن آدمهای پرشور و جوانی که در خاطرم بودند نیستند...
ما اکنون همان سالمندانی هستیم که زمانی نگاهشان میکردیم و هرگز تصور نمیکردیم روزی مثل آنها شویم...
امروز برایم حمام کردن خودش به هدف روز تبدیل شده!! و چرت نیمروزی دیگر اختیاری نیست، بلکه ضروریست!!
چرا که اگر خودم بهدلخواه نخوابم، همانجا که نشستهام خوابم میبرد...
و اینگونه وارد فصل جدیدی از زندگیام شدهام، بیآنکه برای دردها، ناتوانیها و کارهایی که میخواستم انجام دهم ولی هرگز نکردم آماده باشم...
چقدر برای کارهایی که نباید انجام میدادم پشیمانم... و چقدر برای چیزهایی که باید انجام میدادم و نکردم افسوس میخورم...
در عین حال، کارهای زیادی هم هست که از انجامشان در گذشته خوشحالم...
پس اگر تو هنوز وارد ربع پایانی زندگیات نشدهای... بگذار به تو یادآوری کنم که زودتر از آنچه فکرش را میکنی از راه میرسد...
بنابراین، هرچه در زندگیات میخواهی انجام دهی، همین حالا انجامش بده...
کار را به فردا نینداز!!
زندگی با سرعت میگذرد... پس هرچه میتوانی امروز انجام بده، چون هیچگاه نمیتوانی مطمئن باشی که در کدام ربع از زندگیات هستی...
هیچ تضمینی نیست که همهی فصلهای عمرت را ببینی... پس امروز را زندگی کن و هرچه میخواهی انجام دهی یا بگویی تا عزیزانت بهیاد بسپارند، همان امروز بگو و انجام بده...
امیدوار باش که قدردانت باشند و بهخاطر همهی آنچه برایشان در این سالها کردهای، دوستت داشته باشند...
«زندگی» هدیهای است برای تو.
و نحوهی زندگیات، هدیهایست برای کسانی که بعد از تو میآیند...
پس آن را عالی کن... زندگیات را خوب زندگی کن.
از روزت لذت ببر...
کاری مفرّح انجام بده...
شاد باش...
برای تو روزی فوقالعاده آرزو دارم...
به یاد داشته باش که «سلامتی» ثروت واقعیست، نه طلا و نقره...
و بهتر است این موارد را هم در نظر داشته باشی:
بیرون رفتن خوب است
بازگشت به خانه بهتر
فراموش کردن اسامی اشکالی ندارد... چون بعضیها حتی فراموش کردهاند که تو را میشناسند!
میدانی که قرار نیست در همهچیز حرفهای باشی، مثل گلف
کارهایی که قبلاً انجام میدادی، دیگر برایت مهم نیستند، و اینکه اهمیتی هم نمیدهی که دیگر علاقهای نداری
روی صندلی راحتی و با تلویزیون روشن بهتر از تخت میخوابی
دلت برای روزهایی که فقط با کلید «روشن» و «خاموش» همهچیز کار میکرد تنگ شده
تمایل داری از کلمات کوتاهتری استفاده کنی: «چی؟»... «کی؟»... «کجا؟»
لباسهای زیادی در کمد داری... که بیش از نیمی از آنها را دیگر هرگز نخواهی پوشید
چیزهای قدیمی برایت ارزشمندتر میشوند:
آهنگهای قدیمی
فیلمهای قدیمی
و از همه بهتر: دوستان قدیمی!!
این را برای دوستان قدیمیات بفرست... بگذار بخندند و با تو همنظر باشند...
و به یاد داشته باش: مهم نیست چه اندازه جمع کردهای، بلکه مهم این است که چه چیزهایی پخش کردهای...
و این نشان میدهد که چه نوع زندگیای داشتهای...
در پایان... و گمان میکنم این خلاصهی خرد زندگیام باشد:
ما خوب میدانیم که نمیتوانیم زمانی به عمرمان بیفزاییم، اما میتوانیم زندگی را به زمانمان بیفزاییم..
Forwarded from انجمن آ.پ تطبیقی ایران
**** اخذ درجه الف از کمیسیون نشریات وزارت عتف
بدینوسیله در کمال خوشحالی به اطلاع کلیه اعضای محترم انجمن و پژوهشگران و نویسندگان عزیز می رساند فصلنامه ایرانی آموزش و پرورش تطبیقی در ارزیابی اخیر کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مجددا موفق به اخذ درجه الف گردید
بدینوسیله در کمال خوشحالی به اطلاع کلیه اعضای محترم انجمن و پژوهشگران و نویسندگان عزیز می رساند فصلنامه ایرانی آموزش و پرورش تطبیقی در ارزیابی اخیر کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مجددا موفق به اخذ درجه الف گردید
*والدینآگاهبدانند*
✍خوبست به یاد داشته باشیم که مهم نیست فرزندانمان چندساله اند، آنها فقط برای مدت کوتاهی در این سن هستند...
❗️ پس این خشم و غضبها میگذرد، خیس کردن رختخواب، پشت سر حرف زدن و سالهای نوجوانی عاشق شدن، همه میگذرند.
✍سعی کنیم حالا که فرصتش را داریم، از هر مرحلهای لذت ببریم و به جای تمرکز کردن روی بدیهای هر مسئله، به جنبه بامزه آن نگاه کنیم. زمانی که خسته ایم، یک قدم به عقب برگردیم و قبل از حسابرسی به فرزندان، خودمان را آرام کنیم.
هیچ خوب نیست که بیش از حد عصبانی یا ناراحت باشیم زیرا ممکن است کاری انجام دهیم که بعدا از آن پشیمان شویم.
آرام باشیم و لحظهای زمان بگذاریم تا دوباره ارزیابی کنیم.
شاید این یک مسئله دورهای باشد و اوضاع بهتر شود.
شاید نیاز به مشاور هم داشته باشیم
و یک روان درمانگر با تجربه شما را درتربیت بهتر فرزندان تان یاریگر باشد
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
✍خوبست به یاد داشته باشیم که مهم نیست فرزندانمان چندساله اند، آنها فقط برای مدت کوتاهی در این سن هستند...
❗️ پس این خشم و غضبها میگذرد، خیس کردن رختخواب، پشت سر حرف زدن و سالهای نوجوانی عاشق شدن، همه میگذرند.
✍سعی کنیم حالا که فرصتش را داریم، از هر مرحلهای لذت ببریم و به جای تمرکز کردن روی بدیهای هر مسئله، به جنبه بامزه آن نگاه کنیم. زمانی که خسته ایم، یک قدم به عقب برگردیم و قبل از حسابرسی به فرزندان، خودمان را آرام کنیم.
هیچ خوب نیست که بیش از حد عصبانی یا ناراحت باشیم زیرا ممکن است کاری انجام دهیم که بعدا از آن پشیمان شویم.
آرام باشیم و لحظهای زمان بگذاریم تا دوباره ارزیابی کنیم.
شاید این یک مسئله دورهای باشد و اوضاع بهتر شود.
شاید نیاز به مشاور هم داشته باشیم
و یک روان درمانگر با تجربه شما را درتربیت بهتر فرزندان تان یاریگر باشد
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
Forwarded from انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
دنیا هنوز درگیر تاریکیهای خود است.
زخم هایی هستند که هرگز التیام نمی یابند!
دختر زیبای سرزمین ام قربانی پلیدی های یک نانجیب بی رحم شد و دنیای درگیر تاریکی مان را برای همیشه تاریک تر کرد.
هیچ واژه ای برای قتل الهه حسین نژاد دختر پاک و بی گناه، نمی تواند این تلخی را توصیف کند. دختری که در دل شب، در سکوتی تلخ و بی صدا خاموش شده است، بسیار غم انگیز است.
از صمیم قلب ام تسلیت می گویم.
نور وجودش هیچ وقت خاموش نمی شود و تا همیشه در قلب های زخمی ما زنده خواهد بود.
روحش قرین رحمت الهی در آرامش باشد و در آغوش مهربانی پروردگار جای گیرد.
✍زهرا نجاتی
🇮🇷 @iranianspa
زخم هایی هستند که هرگز التیام نمی یابند!
دختر زیبای سرزمین ام قربانی پلیدی های یک نانجیب بی رحم شد و دنیای درگیر تاریکی مان را برای همیشه تاریک تر کرد.
هیچ واژه ای برای قتل الهه حسین نژاد دختر پاک و بی گناه، نمی تواند این تلخی را توصیف کند. دختری که در دل شب، در سکوتی تلخ و بی صدا خاموش شده است، بسیار غم انگیز است.
از صمیم قلب ام تسلیت می گویم.
نور وجودش هیچ وقت خاموش نمی شود و تا همیشه در قلب های زخمی ما زنده خواهد بود.
روحش قرین رحمت الهی در آرامش باشد و در آغوش مهربانی پروردگار جای گیرد.
✍زهرا نجاتی
🇮🇷 @iranianspa
والدین_عزیزبدانید
👈‼️زودرنجی در کودکان، حاصل یک زخم روحی است!
👈‼️ زخمهای کودکان ممکن است از ۴ مورد آسیب رسان حاصل شده باشد:
🔸تهدید
🔸تحقیر
🔸توهین
🔸تنبیه
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و راون درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
👈‼️زودرنجی در کودکان، حاصل یک زخم روحی است!
👈‼️ زخمهای کودکان ممکن است از ۴ مورد آسیب رسان حاصل شده باشد:
🔸تهدید
🔸تحقیر
🔸توهین
🔸تنبیه
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و راون درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
در شرایط بحرانی (مانند بلایای طبیعی، اتفاقات اجتماعی، یا بحرانهای فردی و خانوادگی)، کودکان و نوجوانان بیش از دیگران به آرامش، اطمینان و همراهی نیاز دارند. شما، به عنوان والدین، نقش مهمی در حمایت روانی و عاطفی فرزندانتان دارید. در ادامه به نکاتی مهم در مدیریت شرایط بحرانی اشاره میکنیم:
---
✅ ۱. آرامش خود را حفظ کنید
کودکان و نوجوانان اضطراب والدین را خیلی سریع حس میکنند. تلاش کنید در گفتار و رفتار خود آرامش را منتقل کنید، حتی اگر در درون نگران هستید.
---
✅ ۲. اطلاعات درست و متناسب با سن فرزند ارائه دهید
کودکان و نوجوانان نباید با اطلاعات پیچیده، ترسناک یا شایعات مواجه شوند. با زبانی ساده، واقعیات را توضیح دهید و اطمینانبخشی کنید.
---
✅ ۳. به احساسات فرزندتان احترام بگذارید
اجازه دهید درباره ترس، نگرانی یا ناراحتیهایش حرف بزند. شنوندهای مهربان و بیقضاوت باشید. از جملات سادهای مثل «میفهمم نگرانی» استفاده کنید.
---
✅ ۴. روال زندگی را تا حد ممکن حفظ کنید
حفظ زمانبندی خواب، غذا، مطالعه و تفریح، به کودک و نوجوان ، احساس امنیت و پیشبینیپذیری میدهد.
---
✅ ۵. الگویی از صبر، همدلی و امید باشید
رفتار شما تأثیر مستقیم بر نگاه فرزندتان به بحرانها دارد. با نشان دادن قدرت، مهربانی و همکاری، به او میآموزید چگونه در بحرانها تابآور باشد.
---
✅ ۶. مراقب علائم اضطراب باشید
بیخوابی، بیاشتهایی، چسبیدن بیشازحد به والدین، عصبانیت یا گوشهگیری میتوانند نشانههایی از فشار روانی باشند. در صورت شدت یافتن علائم، از مشاور یا روانشناس کودک کمک بگیرید.
---
✅ ۷. گفتوگوی خانوادگی برقرار کنید
در زمانهایی که همه اعضای خانواده در کنار هم هستند، فضای گفتوگوی دوستانه ایجاد کنید تا بچهها احساس تنهایی نکنند و فرصت بیان سوالها یا نگرانیهای خود را داشته باشند.
---
✅ ۸. از ظرفیت مدرسه و مشاوران استفاده کنید.
و بنده به عنوان یک مشاوره با تمام وجود و با عشق در خدمت شما عزیزانم هستم .
مدرسه میتواند پناهگاه روانی خوبی برای فرزندان باشد. ارتباط خود را با مدرسه حفظ کنید و از راهنماییهای مربیان و مشاوران بهره ببرید.
---
📌 جمعبندی:
هیچ بحرانی دائمی نیست، اما واکنش ما به بحرانها میتواند اثرات بلندمدت بر روحیه و شخصیت فرزندانمان داشته باشد. با حمایت، آگاهی و همراهی، میتوانیم فرزندان قویتر، مقاومتر و با آرامش بیشتری تربیت کنیم.
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده
با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ٱدرس مطب :
تهران ، یوسف اباد ، خ 55 ، روبروی پارک دوستان ، پلاک 4 ، طبقه اول ، واحد 8
---
✅ ۱. آرامش خود را حفظ کنید
کودکان و نوجوانان اضطراب والدین را خیلی سریع حس میکنند. تلاش کنید در گفتار و رفتار خود آرامش را منتقل کنید، حتی اگر در درون نگران هستید.
---
✅ ۲. اطلاعات درست و متناسب با سن فرزند ارائه دهید
کودکان و نوجوانان نباید با اطلاعات پیچیده، ترسناک یا شایعات مواجه شوند. با زبانی ساده، واقعیات را توضیح دهید و اطمینانبخشی کنید.
---
✅ ۳. به احساسات فرزندتان احترام بگذارید
اجازه دهید درباره ترس، نگرانی یا ناراحتیهایش حرف بزند. شنوندهای مهربان و بیقضاوت باشید. از جملات سادهای مثل «میفهمم نگرانی» استفاده کنید.
---
✅ ۴. روال زندگی را تا حد ممکن حفظ کنید
حفظ زمانبندی خواب، غذا، مطالعه و تفریح، به کودک و نوجوان ، احساس امنیت و پیشبینیپذیری میدهد.
---
✅ ۵. الگویی از صبر، همدلی و امید باشید
رفتار شما تأثیر مستقیم بر نگاه فرزندتان به بحرانها دارد. با نشان دادن قدرت، مهربانی و همکاری، به او میآموزید چگونه در بحرانها تابآور باشد.
---
✅ ۶. مراقب علائم اضطراب باشید
بیخوابی، بیاشتهایی، چسبیدن بیشازحد به والدین، عصبانیت یا گوشهگیری میتوانند نشانههایی از فشار روانی باشند. در صورت شدت یافتن علائم، از مشاور یا روانشناس کودک کمک بگیرید.
---
✅ ۷. گفتوگوی خانوادگی برقرار کنید
در زمانهایی که همه اعضای خانواده در کنار هم هستند، فضای گفتوگوی دوستانه ایجاد کنید تا بچهها احساس تنهایی نکنند و فرصت بیان سوالها یا نگرانیهای خود را داشته باشند.
---
✅ ۸. از ظرفیت مدرسه و مشاوران استفاده کنید.
و بنده به عنوان یک مشاوره با تمام وجود و با عشق در خدمت شما عزیزانم هستم .
مدرسه میتواند پناهگاه روانی خوبی برای فرزندان باشد. ارتباط خود را با مدرسه حفظ کنید و از راهنماییهای مربیان و مشاوران بهره ببرید.
---
📌 جمعبندی:
هیچ بحرانی دائمی نیست، اما واکنش ما به بحرانها میتواند اثرات بلندمدت بر روحیه و شخصیت فرزندانمان داشته باشد. با حمایت، آگاهی و همراهی، میتوانیم فرزندان قویتر، مقاومتر و با آرامش بیشتری تربیت کنیم.
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده
با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ٱدرس مطب :
تهران ، یوسف اباد ، خ 55 ، روبروی پارک دوستان ، پلاک 4 ، طبقه اول ، واحد 8
Forwarded from مدرسه بزرگ ما
به نام زندگی ، به احترام امید
⛔️ می نویسیم … برای پدر و مادرهایی که فکر میکنند فرزندان دلبندشان نمیفهمند !
بنویس که وقتی حرف از جنگ میزنیم، گوش بچهها بازتر از همیشه است…
وقتی تصاویر بمب و آژیر و ویرانی از تلویزیون و گوشیها پخش میشود ،
بچهها فقط نگاه نمیکنند … بلکه با تمام وجودشان احساس می کنند.
💣 در روزهایی که درگیریها در ایران زیبای مان بالا گرفته است ،
و حتی جهان نگران آغاز یک جنگ تمامعیار بود،
بچههای ما با ترسی نامرئی بزرگتر شدند…
❗️شما والدین گرامی ، نباید با بیفکریتان ، استرس آینده را در دل فرزندان دلبندمان بکاریم،
در حالی که انها هنوز مسئولش نیستند!
جنگ را تحلیل کنید ، اما با دوستان تان، نه جلوی فرزند تان !
بگذارید کودک و نوجوان ، کودک و نوجوان بمانند؛ نه تحلیلگر سیاست خاورمیانه!
حتی اگر در ظاهر اوضاع آرام بشود ،
زخمی که اضطراب روی روان فرزندان می گذارد
تا سالها باقی می ماند…
✅ بنوسیم :
«امنیت روان فرزندم، خط قرمز من است؛
هیچ تحلیل سیاسیای، ارزش به ترس کشیدهشدن در دل فرزند گل و نازنینم را واقعا ندارد»
انجمن ٱسیب شناسی اجتماعی ایران
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
⛔️ می نویسیم … برای پدر و مادرهایی که فکر میکنند فرزندان دلبندشان نمیفهمند !
بنویس که وقتی حرف از جنگ میزنیم، گوش بچهها بازتر از همیشه است…
وقتی تصاویر بمب و آژیر و ویرانی از تلویزیون و گوشیها پخش میشود ،
بچهها فقط نگاه نمیکنند … بلکه با تمام وجودشان احساس می کنند.
💣 در روزهایی که درگیریها در ایران زیبای مان بالا گرفته است ،
و حتی جهان نگران آغاز یک جنگ تمامعیار بود،
بچههای ما با ترسی نامرئی بزرگتر شدند…
❗️شما والدین گرامی ، نباید با بیفکریتان ، استرس آینده را در دل فرزندان دلبندمان بکاریم،
در حالی که انها هنوز مسئولش نیستند!
جنگ را تحلیل کنید ، اما با دوستان تان، نه جلوی فرزند تان !
بگذارید کودک و نوجوان ، کودک و نوجوان بمانند؛ نه تحلیلگر سیاست خاورمیانه!
حتی اگر در ظاهر اوضاع آرام بشود ،
زخمی که اضطراب روی روان فرزندان می گذارد
تا سالها باقی می ماند…
✅ بنوسیم :
«امنیت روان فرزندم، خط قرمز من است؛
هیچ تحلیل سیاسیای، ارزش به ترس کشیدهشدن در دل فرزند گل و نازنینم را واقعا ندارد»
انجمن ٱسیب شناسی اجتماعی ایران
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
براى كودكان بالاى شش سال و نوجوانانى كه خجالتى هستند، يا وقت خود را پاى تلویزيون يا كامپيوتر ميگذراند يا حرمت نفس و اعتماد به نفس پايینى دارند سه كار انجام بدهيد؛
آنها را درگير ورزش مخصوصا ورزش گروهى كنيد.
شرايطى را مهيا كنيد آنها وقت خود را با همسالان و دوستان خوبشان بگذرانند.
آنها را با دوستانشان به پارك يا رستوران ببريد يا دوستانشان را دعوت كنيد.
آموزش مهارت های زندگی توسط مشاور ،را یکی از برنامه های فرزند دلبند خود قرار دهید.
ورزش ، دوست و مهارت های زندگی پايه هاى اصلى سلامت روحی روانی بچه ها از شش سالگى به بعد ميباشد.
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
آنها را درگير ورزش مخصوصا ورزش گروهى كنيد.
شرايطى را مهيا كنيد آنها وقت خود را با همسالان و دوستان خوبشان بگذرانند.
آنها را با دوستانشان به پارك يا رستوران ببريد يا دوستانشان را دعوت كنيد.
آموزش مهارت های زندگی توسط مشاور ،را یکی از برنامه های فرزند دلبند خود قرار دهید.
ورزش ، دوست و مهارت های زندگی پايه هاى اصلى سلامت روحی روانی بچه ها از شش سالگى به بعد ميباشد.
🔶🌹🔶🌹🔶
موسسه روان پویا عارف
دکتر لیدا کاکیا
مشاور و روان درمانگر و مدرس آموزش خانواده با کد مدرسی۲۱۳۱۴۳۹
۰۲۱-۸۸۶۰۰۶۵۶
۰۹۱۲-۴۱۳۳۸۱۳
کانال تلگرام:@Drlidakakia
@dr_lida_kakia
در اینستا گرام دنبال کنید👆👆
ادرس مطب: تهران یوسف آباد خ ۵۵ روبروی پارک دوستان پلاک ۴ طبقه اول واحد ۸
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
یادم هست اولین باری که به او نزدیک شدم و گفتم احساس خوبی نسبت به او دارم، واکنش او برایم خیلی جالب بود. فقط یک کلمه پرسید: چرا؟ در جواب گفتم شاید چون چشمانش زیباترین تصویری است که در این ۲۰ سال دیدهام! لبخندی زد و با همان لحن شیوا گفت: شروع خوبی بود! و این آغاز دوستی من با سوزان بود. دوستی که هر دوی ما خوب میدانستیم قرار نیست به با هم بودنمون ختم بشه.
سوزان ارمنی بود و پدر و مادری مسیحی و بسیار مذهبی داشت. من هم مسلمان بودم و در خانوادهای با اعتقادات مذهبی سفت و سخت بزرگ شده بودم.
ما سال ۷۰ در دانشگاه اصفهان با هم، همدانشگاهی بودیم، اون ساکن اصفهان بود و ادبیات میخوند و من هم اصالتاً رشتی بودم، دانشجوی حسابداری.
اون روز مثل همه دوشنبهها هیچی از کلاس مالیه عمومی نفهمیدم! طبق معمول تمام هفتههای گذشته منتظر بودم ده دقیقه قبل از پایان کلاس بیاد دم در و از قسمت شیشهای برام دست تکون بده که یعنی کلاسش تموم شده، بعدشم دوتایی بریم همون کافه همیشگی و گپ بزنیم و برام کتاب بخونه.
همیشه آرزوش این بود که یک کتابفروشی بزرگ داشته باشه. بهش میگفتم اگه یک روزی کتابفروشی رویاهات به واقعیت بدل شد، اسمش رو بذار «کتابفروشی بارانهای نقرهای». اینجوری هر وقت وارد کتابفروشیت بشی یاد شهر من و خودم میفتی!
سوزان عاشق ادبیات و کتاب بود و منم عاشق هر چیزی که اون عاشقشون بود. وقتی دانشگاهمون تمام شد با خانوادهها صحبت کردیم. واکنشها دقیقاً همونی بود که انتظارش رو داشتیم. یک "نه" قاطع به دلایل کاملاً مذهبی. ما واقعاً احساس میکردیم که عاشق همیم اما عاشق خونوادههامونم بودیم. اون زمان مثل الان نبود که خانوادهها کمی منطقیتر با اینگونه مسائل برخورد کنند. روزهای قشنگ من و سوزان آذر ۱۳۷۰ شروع شد و بهار ۱۳۷۵ که من رفتم سربازی تموم شد. بعد از کلی آرزوی قشنگ برای هم، از هم خداحافظی کردیم. بعد از اون هیچوقت به اصفهان برنگشتم. اما وقتی سال گذشته همسرم مقصد سفر برای تعطیلات عید رو اصفهان اعلام کرد نمیدونم چرا از این پیشنهاد استقبال کردم.
حس غریبی داشتم. چیزی حدود ۳۰ سال از اون روزا گذشته بود، اما یه ترس ناشناختهای روحمو آزار میداد. وقتی دلیل این ترس را فهمیدم که دست تو دست همسر و پسرم داشتیم مرکز شهر قدم میزدیم. یه ساختمان بسیار بزرگ و مجلل که این تابلوی بزرگ روی درش خودنمایی میکرد: "کتابفروشی بارانهای نقرهای". با اینکه میترسیدم داخل کتابفروشی بروم ... با وجود اینکه میترسیدم دوباره سوزان را ببینم ... با وجود ترس از این که ممکنه توی ۵۰ سالگی، با دیدن زنی به غیر از همسرم ضربان قلبم شدید بشه.
اما نیرویی ناشناخته مرا به یک کتابفروشی کشید. توی اون ساعت از روز خیلی شلوغ نبود.
همسر و پسرم به بخش رمانها رفتن و من درست وسط کتابفروشی خشکم زده بود. دختر جوونی که داشت راهنماییشون میکرد به نظرم آشنا اومد. وقتی که لبخند زد، مطمئن شدم اون چشمها، اون لبخند، اون کمان گوشه لبها موقع خندیدن، اون دختر بدون شک دختر سوزان بود. درست لحظهای که خواستم صداش کنم و درباره صاحب کتابفروشی ازش سوال کنم چشمم به یک قاب عکس بالای میزی که دختر جوون از پشتش بلند شده بود افتاد. عکس سوزان بود، مسنتر، شکستهتر، و شاید جذابتر. گوشه قاب عکس یک نوار مشکی زده شده بود و کنار اون هم یه تختهسیاه چوبی کوچیک که روی اون به خطی زیبا نوشته شده بود:
عشق، زیباترین دین دنیاست
سوزان گروسیان
۱۲ ژوئن ۱۹۶۸
۳۱ ژانویه ۲۰۱۹
کار از فشار دادن نوک بینی و لب ورچیدن گذشته بود. اشکام سرعت عملشون خیلی از من بیشتر بود. همسرم با نگرانی به سمتم اومد و پرسید چی شده، و من به سختی لبخندی مصنوعی زدم و گفتم چیزی نیست یاد خاطرات دوران دانشگاهم افتادم. فقط دلم برای اون روزا تنگ شد و بغض کردم همین...!
آدمها آنقدرها که جدی مینویسند خشک و عبوس نیستند، آنقدرها که بذلهگویی میکنند شاد و خندان نیستند، آنقدرها که در نوشتهها قربان صدقه هم میروند دلبسته نیستند، آنقدرها که شکایت میکنند ناراضی نیستند.
آدمها به آن شدتی که سرود ای ایران را میخوانند وطندوست نیستند، به آن حرارتی که سینه امام حسین را میزنند، مذهبی نیستند، آنقدرها که کتاب میخرند کتابخوان نیستند، آنقدرها که پردهدری میکنند بیحیا نیستند.
آدمها انقدرها که پرت و پلا میگویند کمشعور نیستند، آنقدرها که حرفهای زیبا میزنند پاک و منزه نیستند، آنقدرها که دشمنانشان میگویند پلید نیستند، آنقدرها که دوستانشان تعریف میکنند دوستداشتنی نیستند. کار دارد شناختن آدمها، به این آسانیها نیست.
*امیرعلی بنیاسدی ، نوهی دختری مهندس بازرگان*
سوزان ارمنی بود و پدر و مادری مسیحی و بسیار مذهبی داشت. من هم مسلمان بودم و در خانوادهای با اعتقادات مذهبی سفت و سخت بزرگ شده بودم.
ما سال ۷۰ در دانشگاه اصفهان با هم، همدانشگاهی بودیم، اون ساکن اصفهان بود و ادبیات میخوند و من هم اصالتاً رشتی بودم، دانشجوی حسابداری.
اون روز مثل همه دوشنبهها هیچی از کلاس مالیه عمومی نفهمیدم! طبق معمول تمام هفتههای گذشته منتظر بودم ده دقیقه قبل از پایان کلاس بیاد دم در و از قسمت شیشهای برام دست تکون بده که یعنی کلاسش تموم شده، بعدشم دوتایی بریم همون کافه همیشگی و گپ بزنیم و برام کتاب بخونه.
همیشه آرزوش این بود که یک کتابفروشی بزرگ داشته باشه. بهش میگفتم اگه یک روزی کتابفروشی رویاهات به واقعیت بدل شد، اسمش رو بذار «کتابفروشی بارانهای نقرهای». اینجوری هر وقت وارد کتابفروشیت بشی یاد شهر من و خودم میفتی!
سوزان عاشق ادبیات و کتاب بود و منم عاشق هر چیزی که اون عاشقشون بود. وقتی دانشگاهمون تمام شد با خانوادهها صحبت کردیم. واکنشها دقیقاً همونی بود که انتظارش رو داشتیم. یک "نه" قاطع به دلایل کاملاً مذهبی. ما واقعاً احساس میکردیم که عاشق همیم اما عاشق خونوادههامونم بودیم. اون زمان مثل الان نبود که خانوادهها کمی منطقیتر با اینگونه مسائل برخورد کنند. روزهای قشنگ من و سوزان آذر ۱۳۷۰ شروع شد و بهار ۱۳۷۵ که من رفتم سربازی تموم شد. بعد از کلی آرزوی قشنگ برای هم، از هم خداحافظی کردیم. بعد از اون هیچوقت به اصفهان برنگشتم. اما وقتی سال گذشته همسرم مقصد سفر برای تعطیلات عید رو اصفهان اعلام کرد نمیدونم چرا از این پیشنهاد استقبال کردم.
حس غریبی داشتم. چیزی حدود ۳۰ سال از اون روزا گذشته بود، اما یه ترس ناشناختهای روحمو آزار میداد. وقتی دلیل این ترس را فهمیدم که دست تو دست همسر و پسرم داشتیم مرکز شهر قدم میزدیم. یه ساختمان بسیار بزرگ و مجلل که این تابلوی بزرگ روی درش خودنمایی میکرد: "کتابفروشی بارانهای نقرهای". با اینکه میترسیدم داخل کتابفروشی بروم ... با وجود اینکه میترسیدم دوباره سوزان را ببینم ... با وجود ترس از این که ممکنه توی ۵۰ سالگی، با دیدن زنی به غیر از همسرم ضربان قلبم شدید بشه.
اما نیرویی ناشناخته مرا به یک کتابفروشی کشید. توی اون ساعت از روز خیلی شلوغ نبود.
همسر و پسرم به بخش رمانها رفتن و من درست وسط کتابفروشی خشکم زده بود. دختر جوونی که داشت راهنماییشون میکرد به نظرم آشنا اومد. وقتی که لبخند زد، مطمئن شدم اون چشمها، اون لبخند، اون کمان گوشه لبها موقع خندیدن، اون دختر بدون شک دختر سوزان بود. درست لحظهای که خواستم صداش کنم و درباره صاحب کتابفروشی ازش سوال کنم چشمم به یک قاب عکس بالای میزی که دختر جوون از پشتش بلند شده بود افتاد. عکس سوزان بود، مسنتر، شکستهتر، و شاید جذابتر. گوشه قاب عکس یک نوار مشکی زده شده بود و کنار اون هم یه تختهسیاه چوبی کوچیک که روی اون به خطی زیبا نوشته شده بود:
عشق، زیباترین دین دنیاست
سوزان گروسیان
۱۲ ژوئن ۱۹۶۸
۳۱ ژانویه ۲۰۱۹
کار از فشار دادن نوک بینی و لب ورچیدن گذشته بود. اشکام سرعت عملشون خیلی از من بیشتر بود. همسرم با نگرانی به سمتم اومد و پرسید چی شده، و من به سختی لبخندی مصنوعی زدم و گفتم چیزی نیست یاد خاطرات دوران دانشگاهم افتادم. فقط دلم برای اون روزا تنگ شد و بغض کردم همین...!
آدمها آنقدرها که جدی مینویسند خشک و عبوس نیستند، آنقدرها که بذلهگویی میکنند شاد و خندان نیستند، آنقدرها که در نوشتهها قربان صدقه هم میروند دلبسته نیستند، آنقدرها که شکایت میکنند ناراضی نیستند.
آدمها به آن شدتی که سرود ای ایران را میخوانند وطندوست نیستند، به آن حرارتی که سینه امام حسین را میزنند، مذهبی نیستند، آنقدرها که کتاب میخرند کتابخوان نیستند، آنقدرها که پردهدری میکنند بیحیا نیستند.
آدمها انقدرها که پرت و پلا میگویند کمشعور نیستند، آنقدرها که حرفهای زیبا میزنند پاک و منزه نیستند، آنقدرها که دشمنانشان میگویند پلید نیستند، آنقدرها که دوستانشان تعریف میکنند دوستداشتنی نیستند. کار دارد شناختن آدمها، به این آسانیها نیست.
*امیرعلی بنیاسدی ، نوهی دختری مهندس بازرگان*
Forwarded from پشتیبانی کنفرانس الزهرا
قابل توجه نویسندگان محترم
درود فراوان
همانگونه که قبلا نیز گفته شد انجمن و کنفرانس درگاه پرداخت ندارد و نویسندگان عزیز باید از طریق دستگاه خودپرداز بانکی یا از طریق موبایل یا تکمیل فیش بانکی ، هزینه ثبت نام در کنفرانس را به حساب انجمن با توجه به جدول فوق واریز کنند. مشخصات حساب بانکی کنفرانس در پیام زیر قابل مشاهده است
درود فراوان
همانگونه که قبلا نیز گفته شد انجمن و کنفرانس درگاه پرداخت ندارد و نویسندگان عزیز باید از طریق دستگاه خودپرداز بانکی یا از طریق موبایل یا تکمیل فیش بانکی ، هزینه ثبت نام در کنفرانس را به حساب انجمن با توجه به جدول فوق واریز کنند. مشخصات حساب بانکی کنفرانس در پیام زیر قابل مشاهده است
Forwarded from پشتیبانی کنفرانس الزهرا
لطفا برای ارسال مدارک خود به شماره های مندرج در پیام بالا فقط از تلگرام استفاده کنید.
Forwarded from پشتیبانی کنفرانس الزهرا
**** قابل توجه نویسندگان عزیز
ضمن آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما. متاسفانه علیرغم اینکه هم در سایت کنفرانس و هم در پیام های قبلی در این کانال توضیحاتی در خصوص نحوه نوشتن مقاله ارائه شده است ولی کماکان بعضی از نویسندگان بزرگوار نکات مورد نظر را رعایت نمی کنند. بدینوسیله از شما خواهشمندیم برای جلوگیری از مشکلات بعدی حتما موارد زیر در تدوین مقاله رعایت شود :
۱. ارسال فایل ورد مقاله کامل. از فرستادن فقط چکیده مقاله خودداری کنید.
۲. مراجعه به سایت کنفرانس بخش فایل ها ، راهنمای مقالات فارسی. لطفا مقاله خود را طبق فرمت این فایل بنویسید و در همین قالب قرار دهید.
۳. حتما مشخصات کامل همه نویسندگان را در فایل ورد مقاله بنویسید. تاکنون چندین مقاله ارسال شده که فاقد نام نویسندگان است . خواهشمندیم کسانی که فایل بدون نام فرستاده اند و مقاله آنها پذیرش شده یک فایل کامل به ایمیل زیر همراه با کد مقاله ارسال کنند .
Irancomparative@gmail.com
۴. لطفا و مجددا لطفا حتما بخش هزینه و پیام مندرج در سمت راست ص اصلی سایت کنفرانس را مطالعه کنید. بعضی از نویسندگان محترم بدون اینکه بخش های مختلف سایت کنفرانس را مطالعه کنند راحت ترین راه را برقراری تماس تلفنی تلقی می کنند در حالی که پاسخ بسیاری از سوالات آنها در سایت کنفرانس پیشاپیش داده شده است.
۵. برای کسانی که مقالات آنها پذیرش شده است یک ایمیل ارسال می گردد. دبیرخانه کنفرانس قادر به تهیه گواهی " حضور و پذیرش مقاله" تا قبل از برگزاری کنفرانس نیست. این گواهی بعد از اتمام کنفرانس و به ترتیب اولویت ثبت نام برای افراد در فرمت فایل پی دی اف ارسال خواهد شد. لذا کسانی که زودتر مراحل ثبت نام را انجام دهند ، بعد از پایان کنفرانس زودتر نیز گواهی خود را دریافت خواهند نمود .
سلامت و موفق باشید
به امید دیدار در دانشگاه الزهرا
ضمن آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما. متاسفانه علیرغم اینکه هم در سایت کنفرانس و هم در پیام های قبلی در این کانال توضیحاتی در خصوص نحوه نوشتن مقاله ارائه شده است ولی کماکان بعضی از نویسندگان بزرگوار نکات مورد نظر را رعایت نمی کنند. بدینوسیله از شما خواهشمندیم برای جلوگیری از مشکلات بعدی حتما موارد زیر در تدوین مقاله رعایت شود :
۱. ارسال فایل ورد مقاله کامل. از فرستادن فقط چکیده مقاله خودداری کنید.
۲. مراجعه به سایت کنفرانس بخش فایل ها ، راهنمای مقالات فارسی. لطفا مقاله خود را طبق فرمت این فایل بنویسید و در همین قالب قرار دهید.
۳. حتما مشخصات کامل همه نویسندگان را در فایل ورد مقاله بنویسید. تاکنون چندین مقاله ارسال شده که فاقد نام نویسندگان است . خواهشمندیم کسانی که فایل بدون نام فرستاده اند و مقاله آنها پذیرش شده یک فایل کامل به ایمیل زیر همراه با کد مقاله ارسال کنند .
Irancomparative@gmail.com
۴. لطفا و مجددا لطفا حتما بخش هزینه و پیام مندرج در سمت راست ص اصلی سایت کنفرانس را مطالعه کنید. بعضی از نویسندگان محترم بدون اینکه بخش های مختلف سایت کنفرانس را مطالعه کنند راحت ترین راه را برقراری تماس تلفنی تلقی می کنند در حالی که پاسخ بسیاری از سوالات آنها در سایت کنفرانس پیشاپیش داده شده است.
۵. برای کسانی که مقالات آنها پذیرش شده است یک ایمیل ارسال می گردد. دبیرخانه کنفرانس قادر به تهیه گواهی " حضور و پذیرش مقاله" تا قبل از برگزاری کنفرانس نیست. این گواهی بعد از اتمام کنفرانس و به ترتیب اولویت ثبت نام برای افراد در فرمت فایل پی دی اف ارسال خواهد شد. لذا کسانی که زودتر مراحل ثبت نام را انجام دهند ، بعد از پایان کنفرانس زودتر نیز گواهی خود را دریافت خواهند نمود .
سلامت و موفق باشید
به امید دیدار در دانشگاه الزهرا
Forwarded from M M.A.
رویداد
رابرت کوئن تطبیق گر برجسته انگلیسی در اوایل هزاره جدید در مقاله ای که بسیار مورد توجه و استناد قرار گرفت به ویژگی های علم آموزش و پرورش تطبیقی اشاره و معتقد است تطبیق گران از طریق ارائه قرائت های فکری از وضع زمانه به تبیین نقش و جایگاه نظام آموزشی در فراگرد توسعه جوامع یاری می رسانند. هدف پنل تخصصی " قرائت های فکری جدید در آموزش و پرورش تطبیقی " ، نگاهی دوباره به قرائت های دیروز ، امروز و فردای صاحب نظران این حوزه معرفتی از دریچه چشم سه تن از تطبیق گران ایرانی است. دبیرخانه " چهارمین کنفرانس بین المللی آموزش و پرورش تطبیقی" ( ۵ تا ۷ آذرماه ۱۴۰۴ ) امید دارد که از طریق این پنل تخصصی، تطبیق گران جوان با آخرین تحولات نظری و مباحث جاری این رشته آشنا شوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه شرکت در کنفرانس لطفا به سایت زیر مراجعه کنید .
conference.cesir.ir
سلامت و موفق باشید
دبیرخانه کنفرانس
رابرت کوئن تطبیق گر برجسته انگلیسی در اوایل هزاره جدید در مقاله ای که بسیار مورد توجه و استناد قرار گرفت به ویژگی های علم آموزش و پرورش تطبیقی اشاره و معتقد است تطبیق گران از طریق ارائه قرائت های فکری از وضع زمانه به تبیین نقش و جایگاه نظام آموزشی در فراگرد توسعه جوامع یاری می رسانند. هدف پنل تخصصی " قرائت های فکری جدید در آموزش و پرورش تطبیقی " ، نگاهی دوباره به قرائت های دیروز ، امروز و فردای صاحب نظران این حوزه معرفتی از دریچه چشم سه تن از تطبیق گران ایرانی است. دبیرخانه " چهارمین کنفرانس بین المللی آموزش و پرورش تطبیقی" ( ۵ تا ۷ آذرماه ۱۴۰۴ ) امید دارد که از طریق این پنل تخصصی، تطبیق گران جوان با آخرین تحولات نظری و مباحث جاری این رشته آشنا شوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه شرکت در کنفرانس لطفا به سایت زیر مراجعه کنید .
conference.cesir.ir
سلامت و موفق باشید
دبیرخانه کنفرانس
Forwarded from M M.A.
**** پنل تخصصی مطالعات تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت: روندهای گذشته و چشم اندازهای آینده
در طی چند دهه اخیر بیشترین درجه علاقمندی به مطالعات تطبیقی در بین گرایشات مختلف علوم تربیتی را می توان در بین علما و متخصصان فلسفه تعلیم و تربیت مشاهده نمود . این علاقمندی تا حد زیادی متاثر از حاکمیت فلسفه تربیتی شیعه امامیه بر نظام آموزشی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش فلاسفه ایرانی برای تبیین درستی و کارآمدی و هم چنین یافتن شباهت ها و تفاوت های آن با سایر فرق، مکاتب ، و دیدگاه های فلسفی است. چهارمین کنفرانس بینالمللی آموزش و پرورش تطبیقی این فرصت را فراهم ساخته است که نظرات آقایان دکتر علی ستاری ( دانشیار دانشگاه الزهرا ) ، دکتر اکبر رهنما ( استاد دانشگاه شاهد ) و سرکار خانم دکتر مریم بناهان ( دانشیار دانشگاه الزهرا ) را در خصوص تحلیل روندهای گذشته و چشم اندازهای آینده مطالعات تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت بشنویم. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص سایر برنامه های کنفرانس به آدرس زیر مراجعه فرمایید.
conference.cesir.ir
سلامت و شادکام باشید
دبیرخانه کنفرانس
در طی چند دهه اخیر بیشترین درجه علاقمندی به مطالعات تطبیقی در بین گرایشات مختلف علوم تربیتی را می توان در بین علما و متخصصان فلسفه تعلیم و تربیت مشاهده نمود . این علاقمندی تا حد زیادی متاثر از حاکمیت فلسفه تربیتی شیعه امامیه بر نظام آموزشی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش فلاسفه ایرانی برای تبیین درستی و کارآمدی و هم چنین یافتن شباهت ها و تفاوت های آن با سایر فرق، مکاتب ، و دیدگاه های فلسفی است. چهارمین کنفرانس بینالمللی آموزش و پرورش تطبیقی این فرصت را فراهم ساخته است که نظرات آقایان دکتر علی ستاری ( دانشیار دانشگاه الزهرا ) ، دکتر اکبر رهنما ( استاد دانشگاه شاهد ) و سرکار خانم دکتر مریم بناهان ( دانشیار دانشگاه الزهرا ) را در خصوص تحلیل روندهای گذشته و چشم اندازهای آینده مطالعات تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت بشنویم. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص سایر برنامه های کنفرانس به آدرس زیر مراجعه فرمایید.
conference.cesir.ir
سلامت و شادکام باشید
دبیرخانه کنفرانس