خبر به دربار یزید لعنتالله رسید
یزید گفت: بروید بہ همسرم بگویید
#ڪارواناسرا دارند مۍآیند لقمههاۍ نذرۍات را آماده ڪن...
ڪاروان وارد شد
شروع ڪردند لقمهها را پخشڪردن
ناگهان #صدایی به گوش هنده خورد
#الصدقهعلیناحرام.....
صدقهبرماحراماست
هنده با تعجب پرسید: #قافلهسالار این ڪاروان ڪیست؟
#عمهسادات فرمودند: حرفت را بزن...
هنده سوال ڪرد
اهل ڪجایید؟!
بیبی پاسخ دادند: مدینه....
هنده پرسید: ڪدام مدینه....
بیبی فرمودند: #مدینةالنبی
تا هنده شنید مدینةالنبی را ، ازمرڪب پیاده شد دوزانو جلوۍ عمهسادات نشست و سوالڪرد
در مدینه #ڪوچه بنیهاشم را میشناسید؟!
حضرت فرمودند: بله ڪه میشناسم...
درڪوچه بنی هاشم #خانهۍعلی را میشناسید؟!
بله ڪه میشناسم...
خانم اینها صدقه نیست نذر است من کودک بودم مریض بودم پدرم مراخانه #علی برد به #دعاۍحسین من #شفا گرفتم و سالیانی #کنیزۍ خانه #علی را ڪردم...
خانم ...
من هم بازۍایی به اسم #زینب داشتم شما زینب را میشناسید؟!
بغض بیبی ترڪید😭
حق دارۍ #زینب را نشناسس
هنده من #زینبم
هنده گریهڪکنان میگفت: زینبی ڪه من میشناسم یڪ نشانہ داشت...
#اگرتوزینبۍپسڪوحسینت؟!
اون زینبی ڪه میشناسم لحظهاۍ از #حسینش #جدا نمیشد...
بیبی اشاره ڪرد بہ #سر روبَر #روۍنیزه
سرۍبهنیزهبلنداستدربرابر #زینب
خداکندڪهنباشدسر #برادرزینب😭😭
یزید گفت: بروید بہ همسرم بگویید
#ڪارواناسرا دارند مۍآیند لقمههاۍ نذرۍات را آماده ڪن...
ڪاروان وارد شد
شروع ڪردند لقمهها را پخشڪردن
ناگهان #صدایی به گوش هنده خورد
#الصدقهعلیناحرام.....
صدقهبرماحراماست
هنده با تعجب پرسید: #قافلهسالار این ڪاروان ڪیست؟
#عمهسادات فرمودند: حرفت را بزن...
هنده سوال ڪرد
اهل ڪجایید؟!
بیبی پاسخ دادند: مدینه....
هنده پرسید: ڪدام مدینه....
بیبی فرمودند: #مدینةالنبی
تا هنده شنید مدینةالنبی را ، ازمرڪب پیاده شد دوزانو جلوۍ عمهسادات نشست و سوالڪرد
در مدینه #ڪوچه بنیهاشم را میشناسید؟!
حضرت فرمودند: بله ڪه میشناسم...
درڪوچه بنی هاشم #خانهۍعلی را میشناسید؟!
بله ڪه میشناسم...
خانم اینها صدقه نیست نذر است من کودک بودم مریض بودم پدرم مراخانه #علی برد به #دعاۍحسین من #شفا گرفتم و سالیانی #کنیزۍ خانه #علی را ڪردم...
خانم ...
من هم بازۍایی به اسم #زینب داشتم شما زینب را میشناسید؟!
بغض بیبی ترڪید😭
حق دارۍ #زینب را نشناسس
هنده من #زینبم
هنده گریهڪکنان میگفت: زینبی ڪه من میشناسم یڪ نشانہ داشت...
#اگرتوزینبۍپسڪوحسینت؟!
اون زینبی ڪه میشناسم لحظهاۍ از #حسینش #جدا نمیشد...
بیبی اشاره ڪرد بہ #سر روبَر #روۍنیزه
سرۍبهنیزهبلنداستدربرابر #زینب
خداکندڪهنباشدسر #برادرزینب😭😭
﷽
#دلـــ💔ـنوشــــته
مگر نمی گویند #شهدا_زنده_اند ؟
زنده ها #میبینند و #میشنوند !!
زنده ها #جواب میدهند!
من با #ابراهیم_هادی کار دارم!
ابراهیم #موبایل نداشت اما #بی_سیم داشت!
ابراهیم جان!
اگر صدای مرا می شنوی #سلام
ابراهیم جان اگر صدای مرا می شنوی کمک!
من و بچه ها گیر افتادیم در #تله_دشمن!
تلفن همراه من کار نمی کند، بدرد نمی خورد ،هر چه گشتم برنامه بی سیم نداشت تا با شما تماس بگیرم.
گفتم می خواهم با بی سیم شما #تماس بگیرم
بعضی ها گفتن اندرویدهای شما را چه به بی سیم شهدا!
#دلم_گرفت ابراهیم جان!
ولی من همچنان دارم تلاش می کنم تا با #گوشی_اندروید صدایم را به شما برسانم
ابراهیم جان : اگر صدای من را می شنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوش شما رساندن که دخترهای از #هیکل تو خوش شان آمد، از فردایش با لباس های گشاد #تمرین_کشتی می رفتی؟
تا #چشم_و_دل دختری را آب نکنی!
اینجا کشتی می گیرند تا #دیده_شوند....
لاک میزنند تا #دیده_شوند
تو حتما راهش را بلدی #ابراهیم_جان که به این پیچ ها خندیدی
و دنیا را پیچاندی!
و ما را در پیچ دنیا #سر_گیجه گرفتیم
ابراهیم جان :
اگر صدای من را می شنوی دوباره #اذان_بگو تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند راه را پیدا کنیم
راه را #گم کرده ایم که به عشق سیب زمینی های سرخ کرده ی ،مک دونالد آنقدر ذوق زده شدیم و پای کوبی کردیم
تا آقا گفت: لطفا متانتتان را حفظ کنید!!!
ابراهیم جان
اگر از جبهه برگشتی کمی از آن #غیرت_های_بسیجی_ها برایمان سوغات بیاور؛
تا ما هم مثل شما #حرف_امامان را زمین نگذاریم
ابراهیم جان زمین هم دیگر صفای ندارد ای کاش ما هم #آسمانی می شدیم...
..
دیگر حرفی ندارم!!
تمـــــامـ !!
🌹شَـْღـٻداݩ زڼْدِه اَڼد
در زمان غیبت، اطاعت محض
از ولایـت فقیـه داشته باشید.🌹
@Dostshahidman
#دلـــ💔ـنوشــــته
مگر نمی گویند #شهدا_زنده_اند ؟
زنده ها #میبینند و #میشنوند !!
زنده ها #جواب میدهند!
من با #ابراهیم_هادی کار دارم!
ابراهیم #موبایل نداشت اما #بی_سیم داشت!
ابراهیم جان!
اگر صدای مرا می شنوی #سلام
ابراهیم جان اگر صدای مرا می شنوی کمک!
من و بچه ها گیر افتادیم در #تله_دشمن!
تلفن همراه من کار نمی کند، بدرد نمی خورد ،هر چه گشتم برنامه بی سیم نداشت تا با شما تماس بگیرم.
گفتم می خواهم با بی سیم شما #تماس بگیرم
بعضی ها گفتن اندرویدهای شما را چه به بی سیم شهدا!
#دلم_گرفت ابراهیم جان!
ولی من همچنان دارم تلاش می کنم تا با #گوشی_اندروید صدایم را به شما برسانم
ابراهیم جان : اگر صدای من را می شنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوش شما رساندن که دخترهای از #هیکل تو خوش شان آمد، از فردایش با لباس های گشاد #تمرین_کشتی می رفتی؟
تا #چشم_و_دل دختری را آب نکنی!
اینجا کشتی می گیرند تا #دیده_شوند....
لاک میزنند تا #دیده_شوند
تو حتما راهش را بلدی #ابراهیم_جان که به این پیچ ها خندیدی
و دنیا را پیچاندی!
و ما را در پیچ دنیا #سر_گیجه گرفتیم
ابراهیم جان :
اگر صدای من را می شنوی دوباره #اذان_بگو تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند راه را پیدا کنیم
راه را #گم کرده ایم که به عشق سیب زمینی های سرخ کرده ی ،مک دونالد آنقدر ذوق زده شدیم و پای کوبی کردیم
تا آقا گفت: لطفا متانتتان را حفظ کنید!!!
ابراهیم جان
اگر از جبهه برگشتی کمی از آن #غیرت_های_بسیجی_ها برایمان سوغات بیاور؛
تا ما هم مثل شما #حرف_امامان را زمین نگذاریم
ابراهیم جان زمین هم دیگر صفای ندارد ای کاش ما هم #آسمانی می شدیم...
..
دیگر حرفی ندارم!!
تمـــــامـ !!
🌹شَـْღـٻداݩ زڼْدِه اَڼد
در زمان غیبت، اطاعت محض
از ولایـت فقیـه داشته باشید.🌹
@Dostshahidman