{سَلامٌعَلۍقَلبِزَينَبَالصَّبور}
#براۍعمهجانمزینبسلاماللهعلیها.
نوزاد گریه مۍکند
در آغوش پدربزرگ آرام نشد؛
درآغوش پــدر آرام نشد؛
درآغوش مـادر هنوز گریه مۍکند
همـــه نگرانند
بہ هم نگاه مۍکنند...
دربغل برادر بزرگترهمگریهاشتمامنشد
مادر #نوزاد را در بغل #حسین گذاشت...آرام شد...حسین در گوش نوزاد حرفی زد...لبخند زد....
#براۍعمهجانمزینبسلاماللهعلیها.
نوزاد گریه مۍکند
در آغوش پدربزرگ آرام نشد؛
درآغوش پــدر آرام نشد؛
درآغوش مـادر هنوز گریه مۍکند
همـــه نگرانند
بہ هم نگاه مۍکنند...
دربغل برادر بزرگترهمگریهاشتمامنشد
مادر #نوزاد را در بغل #حسین گذاشت...آرام شد...حسین در گوش نوزاد حرفی زد...لبخند زد....