دوست شهید من
32 subscribers
5.68K photos
820 videos
50 files
156 links
💟🍃🍃🌷

💟اگر دوست شھید داشته باشی ڪم ڪم شبیه‌اش می‌شوی.

💙آنقدر شبیه ڪه حتی ظاهرت هم مثل او می‌شود.

💖تا آنجا پیش خواهی رفت ڪه دوست شھیدت نمی‌گذارد بمیری

🌹آخرشھیدت می‌ڪند.😊

🍃🌷
💟🍃🌷
ارتباط با ادمین
@Dostshahid
Download Telegram
#طنز_جبهه

علے خلیلی:
🎈🎈🎈🎈🎈
💣💣💣💣💣
🎃🎃🎃🎃🎃
👓👓👓👓👓

طلبه هاے جوان👳 آمده بودند براے #بازدید 👁 از جبهه.
0⃣3⃣ نفرے بودند.
#شب ڪه خوابیده بودیم😴، دو سه نفر بیدارم ڪردند 😧و شروع ڪردند به پرسیدن سوال‌هاے مسخره و الڪی!😜
مثلاً می‌گفتند:
#آبی چه رنگیه برادر؟!🤔

#عصبی 😤 شده بودم.
گفتند:
بابا بے خیال!😏
تو ڪه بیدار شدے، #حرص نخور بیا بریم یڪے دیگه رو #بیدار ڪنیم!😎

دیدم بد هم نمی‌گویند!🤔🤗😂
خلاصه همین‌طورے سے نفر را بیدار ڪردیم!😉
حالا نصفه شبے، جماعتے 👨‍👨‍👦‍👦بیدار شده‌ایم و همه‌مان دنبال شلوغ ڪارے هستیم!
قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه #قرارگاه تشییعش ڪنند!

فوری #پارچه سفیدی🖱 انداختیم روے محمدرضا و #قول گرفتیم ڪه تحت ⬇️ هر شرایطے خودش را نگه دارد!
گذاشتیمش روے #دوش 🚿 بچه‌ها و راه افتادیم🚶.

#گرےه و زاری!😭

یکی می‌گفت:
ممد رضا!
#نامرد! 😩
چرا تنها رفتے؟ 😱
یڪے می‌گفت:
تو قرار نبود #شهید شے!
دیگرے داد می‌زد:
شهیده دیگه چے میگے؟
مگه تو جبهه نمرده؟
یکی #عربده می‌ڪشید! 😫
یڪے #غش می‌ڪرد! 😑

در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند، واقعاً گریه 😭و #شیون راه می‌انداختند!

گفتےم برویم سمت اتاق #طلبه‌ها!

#جنازه را بردیم داخل اتاق.
اےن بندگان خدا📿 ڪه فڪر می‌ڪردند قضیه جدیه،
رفتند #وضو گرفتند و نشستند به #قرآن 📖خواندن بالاے سر #میت!

در همین بین من به یڪے از بچه‌ها گفتم:
برو خودت را روے محمدرضا بینداز و یک #نیشگون محڪم بگیر!😜😂

رفت گریه ڪنان پرید 🕊🕊 روے محمدرضا و گفت:
محمدرضا!
اےن قرارمون نبود!😭
منم می‌خوام باهات بیام!😖

بعد نیشگونی👌 گرفت ڪه محمدرضا از جا پرید و چنان #جیغے ڪشید 😱ڪه هفت هشت نفر از این بچه ها از حال رفتند!
ما هم قاه قاه می‌خندیدیم.😂😂😂

خلاصه آن شب با اینڪه #تنبیه 👊 سختے شدیم ولے حسابے خندیدیم

😂 #خاطره_طنز 😂

لبخند هاے پشت خاڪریز
🌹🌹🌹
@Dostshahidman