#آخرین_شاهدان
اثر #سوتلانا_آلکسیویچ
ترجمه از روسی: #مصطفی_مظفری
@hirmandpub
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir 📗📘📙
اثر #سوتلانا_آلکسیویچ
ترجمه از روسی: #مصطفی_مظفری
@hirmandpub
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir 📗📘📙
مدام گرسنه بودم؛ اما بيش از آن، تشنهي اين بودم که کسي مرا بغل کند... نوازش کند... آغوشِباز، کم پيدا ميشد. دور تا دور ما جنگ بود و همه غم و غصه داشتند. در خيابان قدم ميزدم... جلوتر از من، مادري بچشههايش را راه ميبرد. يکي را بغل گرفته بود؛ اين را زمين ميگذاشت؛ ديگري را بغل ميگرفت. روي نيمکت کوچکي نشستند. بچهي کوچکتر را روي پاهايش نشاند. من همينطور ايستاده بودم و تماشا ميکردم... پيش آنها رفتم و گفتم: "خاله جون، منم بشينم رو پاتون..."
#آخرین_شاهدان #سوتلانا_آلکسیویچ #مصطفی_مظفری #نشر_هیرمند
@hirmandpub
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir 📗📘📙📔
#آخرین_شاهدان #سوتلانا_آلکسیویچ #مصطفی_مظفری #نشر_هیرمند
@hirmandpub
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir 📗📘📙📔