داستان و سخن بزرگان✒️
1.71K subscribers
5.46K photos
77 videos
172 files
643 links
Download Telegram
استاد تحریری: رُمَیْلَه یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین(ع)در زمینۀ رأفت ائمۀ معصوم(علیهم السلام) چنین نقل می‌کند: «در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) سخت بیمار شدم تا آنکه روز جمعه قدری احساس سبکی کردم. با خود گفتم بهتر از هر چیز این است که آبی روی خود بریزم و بروم پشت‌سر امیرالمؤمنین(ع) نماز بخوانم. همین کار را کرده و به مسجد رفتم. وقتی آن حضرت بالای منبر رفتند، حال من دوباره سخت شد. وقتی حضرت از مسجد برگشتند و داخل دارالحکومه شدند، من هم همراه ایشان داخل شدم. ایشان به من فرمودند: «ای #رمیله، دیدم به خودت می‌پیچیدی!». عرض کردم: بلی. جریان بیماری خود را برای ایشان تعریف کردم و انگیزه حضور خود در #نماز را بیان داشتم. ایشان فرمودند: «ای رمیله! هیچ مؤمنی بیمار نمی‌شود، مگر اینکه ما هم به‌خاطر بیماری او بیمار می‌شویم و غمگین نمی‌شود، مگر اینکه ما هم در غم او غمگین می‌شویم و هیچ دعایی نمی‌کند، مگر آنکه به دعای او آمین می‌گوییم و سکوت نمی‌کند، مگر آنکه ما برایش دعا می‌کنیم». عرض کردم ای امیر مؤمنان، فدایت گردم، این گفتۀ شما حتماً مربوط به کسانی است که با شما در اینجا (دارالحکومه) هستند (یعنی کسانی که شما آنها را می‌بینید و از حالشان باخبرید)، پس دربارۀ آن کسانی که در دیگر جاهای زمین هستند چطور؟ امام(ع) در جواب فرمودند: «ای رمیله، هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما پنهان نیست». این بالاترین ظهور عطوفتی است که یک بشر می‌تواند به دیگری داشته باشد و البته مظهر تام عطوفت #خدای_متعال نیز است.