حوزه مقاومت بسیج اساتید، طلاب و روحانیون شهرستان دامغان مزین به نام روحانی شهید والامقام، حجتالاسلام سید ابوالقاسم داودالموسوی با حضور حجت الاسلام والمسلمین رستمیان امام جمعه دامغان و جمعی از مسئولان استانی و شهری افتتاح شد .
تصویر حجت الاسلام سید حسین شاهچراغ مدیر حوزه علمیه امام صادق علیه السلام دامغان را در حال افتتاح این شعبه بسیج نشان میدهد.
تصویر حجت الاسلام سید حسین شاهچراغ مدیر حوزه علمیه امام صادق علیه السلام دامغان را در حال افتتاح این شعبه بسیج نشان میدهد.
دامغان نامه
- الحمدلله - تبریک به مردمان عزیز و سرافراز ایران 🇮🇷 - تا باد چنین بادا
مانند انار گونههایت قرمز
شیرین سخنی و چشمهایت نافذ
در آخر دیدار نشستی به دلم
مانند گل آخر ایران بر ولز
شیرین سخنی و چشمهایت نافذ
در آخر دیدار نشستی به دلم
مانند گل آخر ایران بر ولز
👏3
انا لله و انا الیه راجعون
حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد شمسی پور دبیر مجمع علمای شهرستان دامغان
درگذشت خواهر مکرمه، محب و دوستدار حضرت زهرا سلام الله علیها مرحومه سید مطهره شمسی پور (والده مکرمه مرحوم حجت الاسلام شیخ رحمت الله پریمی) را به خانواده محترم عزادار، حضرتعالی و به ویژه به برادر عزیزم حجت الاسلام شیخ غلامرضا پریمی تسلیت عرض می نمایم.
از خداوند متعال برای حضرتعالی صبر و برای تازه گذشته غفران الهی را مسئلت می نمایم.
دامغان. سید سعید شاهچراغی
ششم آذر ماه ۱۴۰۱
حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد شمسی پور دبیر مجمع علمای شهرستان دامغان
درگذشت خواهر مکرمه، محب و دوستدار حضرت زهرا سلام الله علیها مرحومه سید مطهره شمسی پور (والده مکرمه مرحوم حجت الاسلام شیخ رحمت الله پریمی) را به خانواده محترم عزادار، حضرتعالی و به ویژه به برادر عزیزم حجت الاسلام شیخ غلامرضا پریمی تسلیت عرض می نمایم.
از خداوند متعال برای حضرتعالی صبر و برای تازه گذشته غفران الهی را مسئلت می نمایم.
دامغان. سید سعید شاهچراغی
ششم آذر ماه ۱۴۰۱
✅ برگی از تاریخ
کشته شدن دو عضو کمیته مجازات در دامغان در سال ۱۲۹۶ شمسی
پس از روی کار آمدن مجدد وثوق الدوله (کابینه ی معروف به قرارداد ۱۹۱۹) اعضای کمیته مجدداً به زندان منتقل شده و دادگاهی شدند.
از اعضای تیم ترور احسان الله خان توانست به قفقاز بگریزد و بعدها در جنبش جنگل نقش برجسته ای (ابتدا در همراهی و سپس بر علیه میرزا کوچک خان) ایفا کند. سید مرتضی نیز گریخت.
رشیدالسلطان و حسین لَلِه محکوم به اعدام و در میدان توپخانه به دار آویخته شدند.
عمادالکتاب، ارداقی و مشکوه الممالک هر کدام به ۵ سال حبس محکوم شدند. عمادالکتاب که از برجسته ترین خوشنویسان دوران بود، پس از ۳ سال از زندان آزاد شد. گفته می شود توصیه ی ادوارد براون در آزادی او موثر بوده.
ابوالفتح زاده و منشی زاده ابتدا به اعدام و سپس با تخفیف به تبعید به کلات نادری محکوم شدند. در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۲۹۶ مغیث الدوله رییس فوجی که نگهبان آنها بود، در نزدیکی دامغان به آنها اعلام می کند که آزاد شده اند. چند دقیقه بعد که آن دو کمی دور می شوند، مغیث الدوله ابتدا فریاد کشیده سپس دستور تیراندازی می دهد. ابوالفتح زاده و منشی زاده هر دو «در حال فرار» کشته می شوند.
فرزند منشی زاده، داوود منشی زاده بعدها حزب سومکا را تاسیس نمود.
کشته شدن دو عضو کمیته مجازات در دامغان در سال ۱۲۹۶ شمسی
پس از روی کار آمدن مجدد وثوق الدوله (کابینه ی معروف به قرارداد ۱۹۱۹) اعضای کمیته مجدداً به زندان منتقل شده و دادگاهی شدند.
از اعضای تیم ترور احسان الله خان توانست به قفقاز بگریزد و بعدها در جنبش جنگل نقش برجسته ای (ابتدا در همراهی و سپس بر علیه میرزا کوچک خان) ایفا کند. سید مرتضی نیز گریخت.
رشیدالسلطان و حسین لَلِه محکوم به اعدام و در میدان توپخانه به دار آویخته شدند.
عمادالکتاب، ارداقی و مشکوه الممالک هر کدام به ۵ سال حبس محکوم شدند. عمادالکتاب که از برجسته ترین خوشنویسان دوران بود، پس از ۳ سال از زندان آزاد شد. گفته می شود توصیه ی ادوارد براون در آزادی او موثر بوده.
ابوالفتح زاده و منشی زاده ابتدا به اعدام و سپس با تخفیف به تبعید به کلات نادری محکوم شدند. در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۲۹۶ مغیث الدوله رییس فوجی که نگهبان آنها بود، در نزدیکی دامغان به آنها اعلام می کند که آزاد شده اند. چند دقیقه بعد که آن دو کمی دور می شوند، مغیث الدوله ابتدا فریاد کشیده سپس دستور تیراندازی می دهد. ابوالفتح زاده و منشی زاده هر دو «در حال فرار» کشته می شوند.
فرزند منشی زاده، داوود منشی زاده بعدها حزب سومکا را تاسیس نمود.
(۳۰۵)
نگاهی اجمالی به زندگی نامه شهید سرافراز دیار شقایق پرور دامغان ، شهید حسین صادقچه
با تشکر از کانال راویان عشق.
#صادقچه
@damghannameh
نگاهی اجمالی به زندگی نامه شهید سرافراز دیار شقایق پرور دامغان ، شهید حسین صادقچه
با تشکر از کانال راویان عشق.
#صادقچه
@damghannameh
Forwarded from دامغان نامه
میلاد حضرت زینب کبری، عقیله بنی هاشم و روز پرستار بر همه عاشقان اهل بیت گرامی باد.
@damghannameh
@damghannameh
Forwarded from دامغان نامه
✅ مطالب وارده
به قلم فاضل ارجمند حجت الاسلام شیخ مصطفی ترابی دامغانی
🌷 جایگاه زینب کبری سلام الله علیها در نظام ولایی-سیاسی
اگر چه بسیاری از دوستان و دوست داران حضرت زینب (س) تنها با بخشی از دوران زندگی آن حضرت آشنا بوده و به شناخت صفات و سخنان آن حضرت در ماجرای کربلا بسنده نموده اند، اما شخصیت والای آن حضرت ، ابعاد گسترده ای دارد که با مطالعه و تأمل در القاب و اسامی ایشان، می توان با بخشی از صفات حمیده حضرتش آشنا شد.
یکی از مهم ترین القاب حضرت زینب
«صاحبۀ الشوری» است، زیرا زنان بنی هاشم بارها شاهد بودند که زینب کبری (س) همواره طرف مشورت امیرالمؤمنین (ع) و نیز برادران گرامش بود.
یکی دیگر از ویژگی های ارزشمند عقیله بنی هاشم (س) آن بود که خانه اش، آشنای محرومان و کانون امید گرفتاران و دردمندان بود؛ همچون پدر والا مقامش که همواره شب هایش را با دلجویی از مستمندان، روشن می ساخت. از این رو حضرتش را «ام العواجز» می نامیدند.
از دیگر اسامی مبارکه حضرت زینب (س) «نائبۀ الامام» است. زیرا در جریان شهادت حضرت سید الشهدا (ع)، مأموریت یافت تا بهبودی کامل امام سجاد (ع)، احکام دینی را از طرف علی بن الحسین (ع) برای بستگان و بازماندگان کربلا، تبیین نماید.
از این رو در دوران امامت امام حسن عسگری (ع) پس از آنکه احمد ابن ابراهیم در سال ۲۸۲ ه ق بر حکیمه خواهر امام حسن عسگری (ع) وارد شد و شاهد پاسخگویی حکیمه به سوالات مردم از ورای حجاب بود، سخت متعجب شد که چگونه ممکن است زنی به جای امام عمل نماید! در این هنگام حکیمه پاسخ داد:
«اقتداءً بالحسین فالحسین اوصی الی اخته بنت علی (ع)»
"امام حسن عسگری (ع) به امام حسین (ع) اقتداء کرده است، او نیز به زینب وصیت نموده بود."
@damghannameh
به قلم فاضل ارجمند حجت الاسلام شیخ مصطفی ترابی دامغانی
🌷 جایگاه زینب کبری سلام الله علیها در نظام ولایی-سیاسی
اگر چه بسیاری از دوستان و دوست داران حضرت زینب (س) تنها با بخشی از دوران زندگی آن حضرت آشنا بوده و به شناخت صفات و سخنان آن حضرت در ماجرای کربلا بسنده نموده اند، اما شخصیت والای آن حضرت ، ابعاد گسترده ای دارد که با مطالعه و تأمل در القاب و اسامی ایشان، می توان با بخشی از صفات حمیده حضرتش آشنا شد.
یکی از مهم ترین القاب حضرت زینب
«صاحبۀ الشوری» است، زیرا زنان بنی هاشم بارها شاهد بودند که زینب کبری (س) همواره طرف مشورت امیرالمؤمنین (ع) و نیز برادران گرامش بود.
یکی دیگر از ویژگی های ارزشمند عقیله بنی هاشم (س) آن بود که خانه اش، آشنای محرومان و کانون امید گرفتاران و دردمندان بود؛ همچون پدر والا مقامش که همواره شب هایش را با دلجویی از مستمندان، روشن می ساخت. از این رو حضرتش را «ام العواجز» می نامیدند.
از دیگر اسامی مبارکه حضرت زینب (س) «نائبۀ الامام» است. زیرا در جریان شهادت حضرت سید الشهدا (ع)، مأموریت یافت تا بهبودی کامل امام سجاد (ع)، احکام دینی را از طرف علی بن الحسین (ع) برای بستگان و بازماندگان کربلا، تبیین نماید.
از این رو در دوران امامت امام حسن عسگری (ع) پس از آنکه احمد ابن ابراهیم در سال ۲۸۲ ه ق بر حکیمه خواهر امام حسن عسگری (ع) وارد شد و شاهد پاسخگویی حکیمه به سوالات مردم از ورای حجاب بود، سخت متعجب شد که چگونه ممکن است زنی به جای امام عمل نماید! در این هنگام حکیمه پاسخ داد:
«اقتداءً بالحسین فالحسین اوصی الی اخته بنت علی (ع)»
"امام حسن عسگری (ع) به امام حسین (ع) اقتداء کرده است، او نیز به زینب وصیت نموده بود."
@damghannameh
👍1
Forwarded from دامغان نامه
🔴 حضرت زینب سلام الله علیها در کلام امام موسی صدر
اسلام راستین در حضرت زینب علیها السلام مجسم می شود
شما زنان باید دائماً زینب علیها السلام را در پیش چشم داشته باشید. او سرور و رهبر و اسوۀ زندگی شماست و اوست که حق را به شما میآموزد. آنکه به شما میگوید اسلام گوشه گیری و فرار است، حرف نادرست میزند. اسلام راستین در زینب مجسم میشود: زینب را در دارالاماره ببینید، در برابر یزید ببینید، در جنگ ببینید. این است زن مؤمن، این است زن مسلمان.
باب ایمان در برابر شما مفتوح است. هر کدام از شما میتواند زنی مؤمن و صالح باشد. اما چگونه میتوانیم مؤمن شویم؟ آن هنگام که گناهان کوچک را ترک میکنیم و آن هنگام که وقتمان را عملاً در راه تقویت ایمان به کار میگیریم.
@damghannameh
اسلام راستین در حضرت زینب علیها السلام مجسم می شود
شما زنان باید دائماً زینب علیها السلام را در پیش چشم داشته باشید. او سرور و رهبر و اسوۀ زندگی شماست و اوست که حق را به شما میآموزد. آنکه به شما میگوید اسلام گوشه گیری و فرار است، حرف نادرست میزند. اسلام راستین در زینب مجسم میشود: زینب را در دارالاماره ببینید، در برابر یزید ببینید، در جنگ ببینید. این است زن مؤمن، این است زن مسلمان.
باب ایمان در برابر شما مفتوح است. هر کدام از شما میتواند زنی مؤمن و صالح باشد. اما چگونه میتوانیم مؤمن شویم؟ آن هنگام که گناهان کوچک را ترک میکنیم و آن هنگام که وقتمان را عملاً در راه تقویت ایمان به کار میگیریم.
@damghannameh
✅ مطالب وارده
به قلم فاضل ارجمند حجت الاسلام شیخ محمدباقر خراسانی مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی
🌹🔹روز عمه؛
بمناسبت میلاد با سعادت و سراسر نور و سرور عمه اهل بیت؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها🌹🌹🌹
در فرهنگ و گفتگوهای عمومی ما مدت زمانی است واژه عمه از مفهوم و بار مثبت خوبی برخوردار نیست و بعضا برخی افراد دانسته و یا ندانسته، از روی آگاهی و یا از روی جهل وغفلت و حتی شوخی، چنانچه نسبت به فرد دیگری قصد تمسخر، تحقیر، توهین و طعنه را داشته باشند، عمه او را خطاب می کنند و جملاتی را به عمه اش نسبت می دهند. این برخوردهای کلامی بعضا بقدری عادی و فراگیر شده که افراد خودشان برخی ناملایمات و یا جملات معترضه را به عمه خود حواله و نسبت می دهند، در حالی که عمه در مناسبات خانوادگی و یا شکل گیری و تکوین شخصیت برادرزاده، نقش موثری داشته و می تواند داشته باشد. بطور کلی ارتباط عاطفی عمیقی بین عمه و برادرزاده وجود دارد که نشان از وابستگی خاص و نقش تاثیرگذار عمه در شکل گیری شخصیت برادرزاده داشته و دارد.
در کشور ما روز میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نام روز پرستار نامگذاری شده است که اگر بررسی اجمالی هم داشته باشیم شکوه پرستاری حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا، در پرستاری و مراقبت از حضرت امام سجاد علیه السلام بوده است که خود حضرت سجاد (ع) در تشریح شرایط عصر عاشورا و بعد از هجوم یزیدیان می فرماید: عمه ام حضرت زينب(س) متوجه وضع من شد و فرمود: اي يادگار جد، پدر و بردارانم، ميبينم با جان خود بازي ميكني و نزديك است جان خود را از دست بدهي. نگران نباش..
🔸عمه در معارف و سیره بزرگان دینی ما جایگاه خاصی دارد و در دستورات اهل بیت علیهم السلام نسبت به آن اشاراتی می توان یافت. به عنوان مثال امام جواد(ع) در خصوص عمه بزرگوارش حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می فرماید: هرکس عمه ام را در قم زیارت کند بهشت پاداش اوست.« كامل الزيارات ص ۳۲۴». و یا امام زمان (عج) می فرماید: در گرفتاری واسطه ای آبرومند چون عمه ام زینب علیهاالسلام به درگاه خدا معرفی کنید تا خدای متعال گرفتاری تان را برطرف سازد، و یا در جای دیگر فرموده است: به شیعیان و دوستان من بگویید خدا را به حق عمه ام حضرت زینب قسم دهند که ظهور مرا نزدیک گرداند.
و یا نقش حضرت حکیمه خاتون عمه امام زمان (عج) در هنگام تولد و خبر تولد حضرت، بوضوح دیده می شود. در کربلا حضرت زينب به عنوان عمه هم روحيه بخش است وهم پناهگاه، چنان که در دوران اسارات هر زمان بچه ها و حتی زنان کاروان اهل بیت علیهم السلام آماج تهاجم و اذیت قرار می گرفتند به عمه پناه می آوردند، ضمن اینکه عمه غم خوار و تسکین دهنده هم هست، زماني که امام حسین (ع) کنار بدن مجروح و غرق به خون فرزند جوانش؛ علی اکبر علیه السلام قرار گرفت، حضرت عمه علی اکبر را به استمداد طلبید و فرمود: بگویید عمه اش زنیب بیاید، تماشای رُخ اکبر نماید.
در دوران معاصر نيز همین نقش و تاثیرگذار بودن عمه را می بینیم بگونه ای که می توان از نقش و همراهی عمه بزرگوار امام خمینی در خونخواهی از پدر شهيد امام، یاد کرد که در نهایت امام خمینی با همکاری عمه بزرگوارش موفق به شناسایی و اعدام قاتلین پدر شهيد خود می شود، و البته می توان به موارد دیگری نیز اشاره نمود که از حوصله خواننده این نوشتار خارج است.
در سالروز میلاد با سعادت عمه سادات و بزرگ پرستار صحنه های مدینه، کوفه، و باز مدینه و در نهایت کربلا و شام؛ یعنی حضرت زینب کبری سلام الله علیها با عرض تبریک و شادباش به همه ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام، مقام عمه ها خوب، واقعي و دوست داشتني را ارج مي نهيم.
یادآور می شوم مراقب باشيم، بدليل شرايط خاص و تحولات فکری و فرهنگی، در مسيری قرار نگيريم که از افرادي که در تکوين شخصيت انسان نقش داشته اند، به نيکي ياد نشود.
قدرعمه های خوب را، خوب بدانیم و عمه های خوب هم با تاسی به عمه بزرگ سادات، در پرورش و تکوین شخصیت برادرزاده ها بکوشند تا جوانانی رشید، مومن و آشنا به هويت ايراني اسلامي و آگاه به مباني و معارف راستین اسلام ناب محمدی صلياللهعليهوآله و سلم پرورش دهند.
🌹 عمه های عزیز و رهروان زینبی؛ روزتان مبارک و فرخنده باد. پایدار باشید وسربلند.
به قلم فاضل ارجمند حجت الاسلام شیخ محمدباقر خراسانی مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی
🌹🔹روز عمه؛
بمناسبت میلاد با سعادت و سراسر نور و سرور عمه اهل بیت؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها🌹🌹🌹
در فرهنگ و گفتگوهای عمومی ما مدت زمانی است واژه عمه از مفهوم و بار مثبت خوبی برخوردار نیست و بعضا برخی افراد دانسته و یا ندانسته، از روی آگاهی و یا از روی جهل وغفلت و حتی شوخی، چنانچه نسبت به فرد دیگری قصد تمسخر، تحقیر، توهین و طعنه را داشته باشند، عمه او را خطاب می کنند و جملاتی را به عمه اش نسبت می دهند. این برخوردهای کلامی بعضا بقدری عادی و فراگیر شده که افراد خودشان برخی ناملایمات و یا جملات معترضه را به عمه خود حواله و نسبت می دهند، در حالی که عمه در مناسبات خانوادگی و یا شکل گیری و تکوین شخصیت برادرزاده، نقش موثری داشته و می تواند داشته باشد. بطور کلی ارتباط عاطفی عمیقی بین عمه و برادرزاده وجود دارد که نشان از وابستگی خاص و نقش تاثیرگذار عمه در شکل گیری شخصیت برادرزاده داشته و دارد.
در کشور ما روز میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نام روز پرستار نامگذاری شده است که اگر بررسی اجمالی هم داشته باشیم شکوه پرستاری حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا، در پرستاری و مراقبت از حضرت امام سجاد علیه السلام بوده است که خود حضرت سجاد (ع) در تشریح شرایط عصر عاشورا و بعد از هجوم یزیدیان می فرماید: عمه ام حضرت زينب(س) متوجه وضع من شد و فرمود: اي يادگار جد، پدر و بردارانم، ميبينم با جان خود بازي ميكني و نزديك است جان خود را از دست بدهي. نگران نباش..
🔸عمه در معارف و سیره بزرگان دینی ما جایگاه خاصی دارد و در دستورات اهل بیت علیهم السلام نسبت به آن اشاراتی می توان یافت. به عنوان مثال امام جواد(ع) در خصوص عمه بزرگوارش حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می فرماید: هرکس عمه ام را در قم زیارت کند بهشت پاداش اوست.« كامل الزيارات ص ۳۲۴». و یا امام زمان (عج) می فرماید: در گرفتاری واسطه ای آبرومند چون عمه ام زینب علیهاالسلام به درگاه خدا معرفی کنید تا خدای متعال گرفتاری تان را برطرف سازد، و یا در جای دیگر فرموده است: به شیعیان و دوستان من بگویید خدا را به حق عمه ام حضرت زینب قسم دهند که ظهور مرا نزدیک گرداند.
و یا نقش حضرت حکیمه خاتون عمه امام زمان (عج) در هنگام تولد و خبر تولد حضرت، بوضوح دیده می شود. در کربلا حضرت زينب به عنوان عمه هم روحيه بخش است وهم پناهگاه، چنان که در دوران اسارات هر زمان بچه ها و حتی زنان کاروان اهل بیت علیهم السلام آماج تهاجم و اذیت قرار می گرفتند به عمه پناه می آوردند، ضمن اینکه عمه غم خوار و تسکین دهنده هم هست، زماني که امام حسین (ع) کنار بدن مجروح و غرق به خون فرزند جوانش؛ علی اکبر علیه السلام قرار گرفت، حضرت عمه علی اکبر را به استمداد طلبید و فرمود: بگویید عمه اش زنیب بیاید، تماشای رُخ اکبر نماید.
در دوران معاصر نيز همین نقش و تاثیرگذار بودن عمه را می بینیم بگونه ای که می توان از نقش و همراهی عمه بزرگوار امام خمینی در خونخواهی از پدر شهيد امام، یاد کرد که در نهایت امام خمینی با همکاری عمه بزرگوارش موفق به شناسایی و اعدام قاتلین پدر شهيد خود می شود، و البته می توان به موارد دیگری نیز اشاره نمود که از حوصله خواننده این نوشتار خارج است.
در سالروز میلاد با سعادت عمه سادات و بزرگ پرستار صحنه های مدینه، کوفه، و باز مدینه و در نهایت کربلا و شام؛ یعنی حضرت زینب کبری سلام الله علیها با عرض تبریک و شادباش به همه ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام، مقام عمه ها خوب، واقعي و دوست داشتني را ارج مي نهيم.
یادآور می شوم مراقب باشيم، بدليل شرايط خاص و تحولات فکری و فرهنگی، در مسيری قرار نگيريم که از افرادي که در تکوين شخصيت انسان نقش داشته اند، به نيکي ياد نشود.
قدرعمه های خوب را، خوب بدانیم و عمه های خوب هم با تاسی به عمه بزرگ سادات، در پرورش و تکوین شخصیت برادرزاده ها بکوشند تا جوانانی رشید، مومن و آشنا به هويت ايراني اسلامي و آگاه به مباني و معارف راستین اسلام ناب محمدی صلياللهعليهوآله و سلم پرورش دهند.
🌹 عمه های عزیز و رهروان زینبی؛ روزتان مبارک و فرخنده باد. پایدار باشید وسربلند.
✅ توقف فعالیت خانه تسنیم
خبری تلخ برای اهالی فرهنگ در دامغان
🔴 اطلاعیه
فرهنگدوستان و حامیان ارجمند؛
به استحضار میرسانیم، ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان در اقدامی عجیب و به دور از شان فرهنگی مورد انتظار، اخطاریهای مبنی بر تخلیه خانه تسنیم و تحویل آن به اداره میراث فرهنگی شهرستان صادر نموده است!
از آنجاییکه ممکن است رویکرد و شیوه اقدام اداره کل میراث فرهنگی استان به جایگاه اهل هنر و فرهنگ آسیب وارد کند، سرای فرهنگ و مرکز هدایت گردشگری خانه تسنیم دامغان از روز شنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱ تا اطلاع ثانوی تعطیل و ضمن پوزش از همه گردشگران، هنرمندان، اهالی فرهنگ و مراجعین محترم به این مجموعه، خدمات ارائه شده در این خانه فعلا متوقف خواهد شد.
شایان ذکر است علیرغم میل باطنی و با وجود یک ماه مذاکره و رایزنی با متولیان امر و تاکید آنان بر وجود فشارهای سیاسی برخی از مسئولان محلی، این موضوع اطلاعرسانی عمومی میشود و انتظار است مسئولان محترم در سطوح مختلف ملی، استانی و شهرستانی با درک اهمیت و جایگاه این مجموعه و شرایط فعلی کشور، نسبت به این تصمیم غیرمدبرانه و ضدفرهنگی، موضع عالمانهای اتخاذ نمایند.
ذکر این نکته ضروری است، خانه مورد نظر که مکانی مخروبه و متروکه بود طی تفاهمنامهای در اختیار این تشکل قرار گرفت و این مجموعه نیز با استفاده از حمایت نیکوکاران و فرهنگدوستان، اقدام به بازسازی خانه و تبدیل آن به مرکز هدایت گردشگری و خانه فرهنگ نموده است و اداره کل میراث فرهنگی نیز بدون لحاظ جایگاه فرهنگی این خانه و اقدامات موثر صورت گرفته در توسعه گردشگری و صیانت از میراث فرهنگی، اخطاریه مذکور را صادر نموده است!
🎥کلیپ مراحل بازسازی و تبدیل یک مخروبه به خانه فرهنگ👇
https://www.aparat.com/v/IQ2Ll
🎥کلیپ عملکرد ۵ ساله این تشکل👇
https://www.aparat.com/v/SZ7cs
💠روابط عمومی خانه تسنیم دامغان
@Damghan_namaa
خبری تلخ برای اهالی فرهنگ در دامغان
🔴 اطلاعیه
فرهنگدوستان و حامیان ارجمند؛
به استحضار میرسانیم، ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان در اقدامی عجیب و به دور از شان فرهنگی مورد انتظار، اخطاریهای مبنی بر تخلیه خانه تسنیم و تحویل آن به اداره میراث فرهنگی شهرستان صادر نموده است!
از آنجاییکه ممکن است رویکرد و شیوه اقدام اداره کل میراث فرهنگی استان به جایگاه اهل هنر و فرهنگ آسیب وارد کند، سرای فرهنگ و مرکز هدایت گردشگری خانه تسنیم دامغان از روز شنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱ تا اطلاع ثانوی تعطیل و ضمن پوزش از همه گردشگران، هنرمندان، اهالی فرهنگ و مراجعین محترم به این مجموعه، خدمات ارائه شده در این خانه فعلا متوقف خواهد شد.
شایان ذکر است علیرغم میل باطنی و با وجود یک ماه مذاکره و رایزنی با متولیان امر و تاکید آنان بر وجود فشارهای سیاسی برخی از مسئولان محلی، این موضوع اطلاعرسانی عمومی میشود و انتظار است مسئولان محترم در سطوح مختلف ملی، استانی و شهرستانی با درک اهمیت و جایگاه این مجموعه و شرایط فعلی کشور، نسبت به این تصمیم غیرمدبرانه و ضدفرهنگی، موضع عالمانهای اتخاذ نمایند.
ذکر این نکته ضروری است، خانه مورد نظر که مکانی مخروبه و متروکه بود طی تفاهمنامهای در اختیار این تشکل قرار گرفت و این مجموعه نیز با استفاده از حمایت نیکوکاران و فرهنگدوستان، اقدام به بازسازی خانه و تبدیل آن به مرکز هدایت گردشگری و خانه فرهنگ نموده است و اداره کل میراث فرهنگی نیز بدون لحاظ جایگاه فرهنگی این خانه و اقدامات موثر صورت گرفته در توسعه گردشگری و صیانت از میراث فرهنگی، اخطاریه مذکور را صادر نموده است!
🎥کلیپ مراحل بازسازی و تبدیل یک مخروبه به خانه فرهنگ👇
https://www.aparat.com/v/IQ2Ll
🎥کلیپ عملکرد ۵ ساله این تشکل👇
https://www.aparat.com/v/SZ7cs
💠روابط عمومی خانه تسنیم دامغان
@Damghan_namaa
Telegram
attach 📎
👍1
دامغان نامه
✅ توقف فعالیت خانه تسنیم خبری تلخ برای اهالی فرهنگ در دامغان 🔴 اطلاعیه فرهنگدوستان و حامیان ارجمند؛ به استحضار میرسانیم، ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان در اقدامی عجیب و به دور از شان فرهنگی مورد انتظار، اخطاریهای مبنی بر…
🌷تقدیم به هیئت مدیره و زحمت کشان و دلسوزان خانه تسنیم🌷
امام علیهالسلام مىفرماید: «کار نیک انجام دهید و هیچ مقدار از آن را کم نشمارید زیرا کوچک آن بزرگ و کمش بسیار است».
دوستان عزیز
هرچند که شنیدن این پیام و خبرهای امروز در مورد خانه تسنیم"خانه فرهنگ و هنر دامغان" تلخ و سراسر درد است؛هرچند که رفتارهایی این چنین بسیار آزاردهنده و دردآور است؛
هرچند که کاممان را تلخ و دلمان را سرد کرد؛
ولی بهانه ای شد برای بهتر دیدن،بهتر اندیشیدن و بهتر تصمیم گرفتن
سالها تلاش و زحمت شبانه روزی شما و خانواده هایتان،همراهی اهل ادب و فرهنگ و هنر و دست سخاوت فرهنگ دوستان به همراه ارزشمندترین دارایی شما یعنی عمر و زندگی،شوق و ذوق و شعف از سر صداقت و دوستی،ثمره ای نیکو داشت
دلهای چند کودک کار و کم توان مالی،چند کودک غیر ایرانی مظلوم و چند دانش آموز در این خانه ی مهربانی به وسعت فرهنگ و تاریخ و مهربانی دامغان شاد شد،
چقدر هنرمندانی که حتی در خانه خود هم دیده نمی شدند در این خانه درخشیدند،
چقدر در این حیاطِ حیات بخش بزرگ مردان و بزرگ بانوان سفر کرده از این شهر دوباره دور هم جمع شدند و دوباره گیسوی محبت به دامغان عزیز گره زدند،
چقدر کسانی که دستشان می رسید دوباره در این ماوا گفتند:دوباره می سازیم و دوباره دامغان را آباد می کنیم،
چقدر تابلوها و فضا و مهربانی این خانه آبرویمان را جلوی مهمانان غریبه خرید،
چقدر عطر چای و دادچه و بوی نم حیاط و صفای بچه ها حال غروب غم گرفته و خداحافظی عصر جمعه مسافران را خوب کرد
چقدر ماهی های حوض و شمعدانی های حیاط نوروز را برای مردممان نوروز کرد،
و چقدر نمایه های با افتخاری برای معرفی خودمان به عنوان یک دامغانی در فضای مجازی با عکس آن داشتیم،
بگذریم...
بنده به عنوان یک دامغانی بر دست عشق و معرفت و صداقت و تلاش شما بوسه می زنم
ولی بدانید که پایان دیگری برای این مجموعه متصور نبود وقتی که هیچ گاه به خود رنگ و بوی سیاست و مصلحت نگرفت،برایش آن دخترک فال فروش و فلان مدیرِ فلان سازمان فرقی نداشت،هرگز قیچی برای روبان بریدن دست کسی نداد و هرگز جز در راه اعتلای فرهنگ تریبون به مصلحت کسی نبخشید، هرگز فریاد زنده باد و مرده باد کسی نشد و سر به تعظیم هیچ سِمَتی خم نکرد...
مطمئن باشید شما می مانید و آنها می روند که رسم روزگار چنین است.
پاینده باشید و برقرار
"حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنيد يا شنيد"
رضا شفیع زاده برمی
امام علیهالسلام مىفرماید: «کار نیک انجام دهید و هیچ مقدار از آن را کم نشمارید زیرا کوچک آن بزرگ و کمش بسیار است».
دوستان عزیز
هرچند که شنیدن این پیام و خبرهای امروز در مورد خانه تسنیم"خانه فرهنگ و هنر دامغان" تلخ و سراسر درد است؛هرچند که رفتارهایی این چنین بسیار آزاردهنده و دردآور است؛
هرچند که کاممان را تلخ و دلمان را سرد کرد؛
ولی بهانه ای شد برای بهتر دیدن،بهتر اندیشیدن و بهتر تصمیم گرفتن
سالها تلاش و زحمت شبانه روزی شما و خانواده هایتان،همراهی اهل ادب و فرهنگ و هنر و دست سخاوت فرهنگ دوستان به همراه ارزشمندترین دارایی شما یعنی عمر و زندگی،شوق و ذوق و شعف از سر صداقت و دوستی،ثمره ای نیکو داشت
دلهای چند کودک کار و کم توان مالی،چند کودک غیر ایرانی مظلوم و چند دانش آموز در این خانه ی مهربانی به وسعت فرهنگ و تاریخ و مهربانی دامغان شاد شد،
چقدر هنرمندانی که حتی در خانه خود هم دیده نمی شدند در این خانه درخشیدند،
چقدر در این حیاطِ حیات بخش بزرگ مردان و بزرگ بانوان سفر کرده از این شهر دوباره دور هم جمع شدند و دوباره گیسوی محبت به دامغان عزیز گره زدند،
چقدر کسانی که دستشان می رسید دوباره در این ماوا گفتند:دوباره می سازیم و دوباره دامغان را آباد می کنیم،
چقدر تابلوها و فضا و مهربانی این خانه آبرویمان را جلوی مهمانان غریبه خرید،
چقدر عطر چای و دادچه و بوی نم حیاط و صفای بچه ها حال غروب غم گرفته و خداحافظی عصر جمعه مسافران را خوب کرد
چقدر ماهی های حوض و شمعدانی های حیاط نوروز را برای مردممان نوروز کرد،
و چقدر نمایه های با افتخاری برای معرفی خودمان به عنوان یک دامغانی در فضای مجازی با عکس آن داشتیم،
بگذریم...
بنده به عنوان یک دامغانی بر دست عشق و معرفت و صداقت و تلاش شما بوسه می زنم
ولی بدانید که پایان دیگری برای این مجموعه متصور نبود وقتی که هیچ گاه به خود رنگ و بوی سیاست و مصلحت نگرفت،برایش آن دخترک فال فروش و فلان مدیرِ فلان سازمان فرقی نداشت،هرگز قیچی برای روبان بریدن دست کسی نداد و هرگز جز در راه اعتلای فرهنگ تریبون به مصلحت کسی نبخشید، هرگز فریاد زنده باد و مرده باد کسی نشد و سر به تعظیم هیچ سِمَتی خم نکرد...
مطمئن باشید شما می مانید و آنها می روند که رسم روزگار چنین است.
پاینده باشید و برقرار
"حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنيد يا شنيد"
رضا شفیع زاده برمی
👍5
به نام خداوند جان و خرد
با سلام
و عرض کمال ادب و احترام؛
""انّا لله و اِنّا اِلَیهِ راجِعون""
همشهریان ارجمند، و شریفم؛
خبر بسیّار بسیّار تاسّفبار، و هولناکییست، و یکی از بدترین و تاثّر برانگیزترین خبرهایی بود که در طول عمر پنجاه و یکسالهام دریافت کردهام.
مایلم: حال که غمگنانه فرجام کار خانه خوشنام و عزّتبخشِ تسنیم، و خانه فرهنگِ دامغان کهن ما به اینجا کشید، به محضر اعضای محترم گروه و همشهریان گرامیام عرض کنم که، بنده بعنوان فرزند کوچک سرزمین بزرگ، پرآوازه، و تاریخی دامغان از ابتدای شروع به تبدیل مکانی مخروبه و ویرانه، که متاسّفانه پاتوق بعضی از آسیبدیدگان اجتماعی شده بود، و تا کنون که به این بنای فاخر و با عظمت تبدیل شده، و مایهی مباهات همه ما دامغانیها است، و تحسین بازدیدکنندگان سایر هموطنان در سطح کشور، و حتّی گردشگران خارجی را به دنبال داشته، تا حدود زیادی در جریان ریز کارهای انجام شده، و سختیها و مرارتهایی که در این بازِهِ زمانی،خیلی از دوستان با اخلاص و بیادّعا و علاقهمندان به رشد، پیشرفت، و اعتلای دامغان تحمّل کردهاند، بودهام؛ و از طرفی از باب ادای دِینی هر چند اندک نسبت به شهرستان محل زادگاهم، و همشهریانم، که همیشه عاشقانه و دیوانهوار دوستشان داشته و دارم و خواهم داشت، همواره سعیم بر این بوده که حمایت معنوی و مادی[ واقعاً شرمندهام: با پوزش از همه دوستان و عزیزانِ جانم، که برای اوّلین بار از سر درد و شدّت ناراحتی، و به جهت درک اهمیّت کارهای انجام شده از طرف افرادی که اطلاعات کمتری از فرآیند کارها داشته و دارند، مجبور شدم این موضوع را در گروه مطرح و با دوستان و همشهریان عزیز و شریفم با چنین صراحتی به اشتراک بگذارم.] لازم را در حدّ مقدورات در همهی مراحل بازسازی،و تجهیز این بنای زیبا، و اجرای برنامههای مختلف در آن داشته باشم.
حال که این خبر ناگوار و دردآور را شنیدم، با قلبی آکنده از اندوهی زیاد، و چشمانی اشکبار، به اجبار باید عرض کنم دیگر قادر به ادامهی راه نیستم، چرا که با این همه ناسپاسی و نامردیها از طرف عدّهای خاص، و خدانشناس، و اربابان قدرت، که حتّی یک سازمان کاملاً مردم نهاد، فعّال،و با کارنامهای درخشان را بخاطر حُبّ دنیا، و یا احیاناً منافع شخصی و گروهی، نمیتوانند، و یا نمیخواهند تحمّل کنند، توجیهی برای وجدانم، و خانوادهام برای طی نمودن ادامهی این مسیر ندارم.
ضمناً با نهایت افتخار بنده یک فعّال اجتماعی و فرهنگی کوچک در طی حدوداً ده سال اخیر در سطح شهرستان بودهام، و همچنین عضو هیئت موسّس و هیئت مدیره، و از حامیان مالیِ کانون مردمنهادِ مهر مانای دامغان[ با موضوع شناسایی و حمایت از استعدادهای شهرستان دامغان در همه زمینهها] نیز هستم، که با عنایت فرجام ناگوار کارِ سازمان مردمنهادِ خانهی تسنیم و خانهی فرهنگ دامغان، برابر با آنچه فوقاً ذکر شد، با نهایت تاسّف، و به جهت اینکه با کیفیّت حاضر انگیزه و رغبتی به ادامهی مسیر، و امیدی به ثمربخشیی مورد انتظار از این فعّالیّتهای مردمی و داوطلبانه
ندارم، در اینجا، توقّف کارهای فرهنگی و اجتماعیام را اعلام، و نیز استعفای خودم را بعنوان عضو هیئت مدیره کانون مهر مانا اعلام میکنم.
بدیهیست: حال که چنین شد، و شوربختانه کار به اینجا رسید، هزینههای مالیای که به عشق و دوستداشتن مردم باشرافت و صبور دامغان، و شهرستان باستانیام، برای بازسازی بنای موصوف و تجهیز آن تا کنون پرداخت کردهام را، به طریق قانونی، از ادارات مربوطه مطالبه خواهم نمود.
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست
از دوست بپرس که چرا میشکند؟!
یا علی؛
عاقبت همه همشهریانم ختم بخیر باد.
ارادتمندتان؛
محمّدرضا شجاعیان
با سلام
و عرض کمال ادب و احترام؛
""انّا لله و اِنّا اِلَیهِ راجِعون""
همشهریان ارجمند، و شریفم؛
خبر بسیّار بسیّار تاسّفبار، و هولناکییست، و یکی از بدترین و تاثّر برانگیزترین خبرهایی بود که در طول عمر پنجاه و یکسالهام دریافت کردهام.
مایلم: حال که غمگنانه فرجام کار خانه خوشنام و عزّتبخشِ تسنیم، و خانه فرهنگِ دامغان کهن ما به اینجا کشید، به محضر اعضای محترم گروه و همشهریان گرامیام عرض کنم که، بنده بعنوان فرزند کوچک سرزمین بزرگ، پرآوازه، و تاریخی دامغان از ابتدای شروع به تبدیل مکانی مخروبه و ویرانه، که متاسّفانه پاتوق بعضی از آسیبدیدگان اجتماعی شده بود، و تا کنون که به این بنای فاخر و با عظمت تبدیل شده، و مایهی مباهات همه ما دامغانیها است، و تحسین بازدیدکنندگان سایر هموطنان در سطح کشور، و حتّی گردشگران خارجی را به دنبال داشته، تا حدود زیادی در جریان ریز کارهای انجام شده، و سختیها و مرارتهایی که در این بازِهِ زمانی،خیلی از دوستان با اخلاص و بیادّعا و علاقهمندان به رشد، پیشرفت، و اعتلای دامغان تحمّل کردهاند، بودهام؛ و از طرفی از باب ادای دِینی هر چند اندک نسبت به شهرستان محل زادگاهم، و همشهریانم، که همیشه عاشقانه و دیوانهوار دوستشان داشته و دارم و خواهم داشت، همواره سعیم بر این بوده که حمایت معنوی و مادی[ واقعاً شرمندهام: با پوزش از همه دوستان و عزیزانِ جانم، که برای اوّلین بار از سر درد و شدّت ناراحتی، و به جهت درک اهمیّت کارهای انجام شده از طرف افرادی که اطلاعات کمتری از فرآیند کارها داشته و دارند، مجبور شدم این موضوع را در گروه مطرح و با دوستان و همشهریان عزیز و شریفم با چنین صراحتی به اشتراک بگذارم.] لازم را در حدّ مقدورات در همهی مراحل بازسازی،و تجهیز این بنای زیبا، و اجرای برنامههای مختلف در آن داشته باشم.
حال که این خبر ناگوار و دردآور را شنیدم، با قلبی آکنده از اندوهی زیاد، و چشمانی اشکبار، به اجبار باید عرض کنم دیگر قادر به ادامهی راه نیستم، چرا که با این همه ناسپاسی و نامردیها از طرف عدّهای خاص، و خدانشناس، و اربابان قدرت، که حتّی یک سازمان کاملاً مردم نهاد، فعّال،و با کارنامهای درخشان را بخاطر حُبّ دنیا، و یا احیاناً منافع شخصی و گروهی، نمیتوانند، و یا نمیخواهند تحمّل کنند، توجیهی برای وجدانم، و خانوادهام برای طی نمودن ادامهی این مسیر ندارم.
ضمناً با نهایت افتخار بنده یک فعّال اجتماعی و فرهنگی کوچک در طی حدوداً ده سال اخیر در سطح شهرستان بودهام، و همچنین عضو هیئت موسّس و هیئت مدیره، و از حامیان مالیِ کانون مردمنهادِ مهر مانای دامغان[ با موضوع شناسایی و حمایت از استعدادهای شهرستان دامغان در همه زمینهها] نیز هستم، که با عنایت فرجام ناگوار کارِ سازمان مردمنهادِ خانهی تسنیم و خانهی فرهنگ دامغان، برابر با آنچه فوقاً ذکر شد، با نهایت تاسّف، و به جهت اینکه با کیفیّت حاضر انگیزه و رغبتی به ادامهی مسیر، و امیدی به ثمربخشیی مورد انتظار از این فعّالیّتهای مردمی و داوطلبانه
ندارم، در اینجا، توقّف کارهای فرهنگی و اجتماعیام را اعلام، و نیز استعفای خودم را بعنوان عضو هیئت مدیره کانون مهر مانا اعلام میکنم.
بدیهیست: حال که چنین شد، و شوربختانه کار به اینجا رسید، هزینههای مالیای که به عشق و دوستداشتن مردم باشرافت و صبور دامغان، و شهرستان باستانیام، برای بازسازی بنای موصوف و تجهیز آن تا کنون پرداخت کردهام را، به طریق قانونی، از ادارات مربوطه مطالبه خواهم نمود.
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست
از دوست بپرس که چرا میشکند؟!
یا علی؛
عاقبت همه همشهریانم ختم بخیر باد.
ارادتمندتان؛
محمّدرضا شجاعیان
✅ کتابخانه دامغان
کتاب "دو مروارید و یک صدف، خاطرات شهید حسن گلشنی و دو خواهرزاده اش شهیدان سید سعید هاشمی و عبدالرحیم خطیب زاده" کاری از نویسنده محترم سرکار خانم زهرا حدادی و انتشارات ستارگان پرفروغ، به لطف آقای حاج سید ابوالفضل تقوی (ستاد کنگره شهدای شهرستان دامغان) دستیاب گردید.
مطالعه کتاب را به همشهریانِ جان، توصیه می نمایم.
کتاب "دو مروارید و یک صدف، خاطرات شهید حسن گلشنی و دو خواهرزاده اش شهیدان سید سعید هاشمی و عبدالرحیم خطیب زاده" کاری از نویسنده محترم سرکار خانم زهرا حدادی و انتشارات ستارگان پرفروغ، به لطف آقای حاج سید ابوالفضل تقوی (ستاد کنگره شهدای شهرستان دامغان) دستیاب گردید.
مطالعه کتاب را به همشهریانِ جان، توصیه می نمایم.
درهای امید بر رخم بسته شده
بگشای خدایا که گشاینده تویی
در این وانفسای این روزها، در این حجم سر در گریبانی ها، در این انبوه معضلات اقتصادی که هر چه بدوی باز هم نمی رسی،در این شرایطی که می گویند فقط باید به فکر خودت باشی، جمعی داوطلبانه و عاشقانه آمدند و از وقت و زندگی و مال خود ایثار کردند تا نهال امید را بکارند. درست وقتی جامعه و بزرگانش همگی امید را فریاد می کنند؛ مگر می شود حتی فکر کرد که بخواهند خانه تسنیم، نهالی که شوق امید را در دل تمامی دوستداران و علاقه مندان به دامغان و فرهنگ زنده کرده بود را بر کنند.
وقتی پا به خانه تسنیم میگذاری اولین سرایش، سرای گفتگو است؛ وقتی از فرهنگ میگویی باید بگویی و بشنوی، باید گفتگو کرد.
آقایان عزیز
آقایان عزیز چرا گفتگو نکرد؟
چرا میخواهید ببندید؟
بجای بستن که مثل سربریدن نهال امید می باشد ، بیایید گفتگو کنید تا نهال فرهنگ بارور شود تا امید بماند تا جوانان بمانند تا شهر به حضورشان جان بگیرد و توسعه یابد، تا همگان بدانند که دامغان آنقدر بزرگ هست که همه سلایق و فکرها می توانند در چارچوب قانون زنده باشند و امید را زنده نگه دارند و قرار نیست صدایی خاموش شود.
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
با احترام
سید حسین شاهچراغ
بگشای خدایا که گشاینده تویی
در این وانفسای این روزها، در این حجم سر در گریبانی ها، در این انبوه معضلات اقتصادی که هر چه بدوی باز هم نمی رسی،در این شرایطی که می گویند فقط باید به فکر خودت باشی، جمعی داوطلبانه و عاشقانه آمدند و از وقت و زندگی و مال خود ایثار کردند تا نهال امید را بکارند. درست وقتی جامعه و بزرگانش همگی امید را فریاد می کنند؛ مگر می شود حتی فکر کرد که بخواهند خانه تسنیم، نهالی که شوق امید را در دل تمامی دوستداران و علاقه مندان به دامغان و فرهنگ زنده کرده بود را بر کنند.
وقتی پا به خانه تسنیم میگذاری اولین سرایش، سرای گفتگو است؛ وقتی از فرهنگ میگویی باید بگویی و بشنوی، باید گفتگو کرد.
آقایان عزیز
آقایان عزیز چرا گفتگو نکرد؟
چرا میخواهید ببندید؟
بجای بستن که مثل سربریدن نهال امید می باشد ، بیایید گفتگو کنید تا نهال فرهنگ بارور شود تا امید بماند تا جوانان بمانند تا شهر به حضورشان جان بگیرد و توسعه یابد، تا همگان بدانند که دامغان آنقدر بزرگ هست که همه سلایق و فکرها می توانند در چارچوب قانون زنده باشند و امید را زنده نگه دارند و قرار نیست صدایی خاموش شود.
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
با احترام
سید حسین شاهچراغ
در شهری که روزگاری دراز، مولد و مأمن اندیشوران، ادیبان و صاحبنظران بوده است، چند صباحی است که بوی ناخوش ارتجاع، مشامها را میآزارد و سایهی کجاندیشان تمامیتخواه بر آن سنگینی میکند.
کودکانی که بر اسب چوبین قدرت نشستهاند و با تاریخ و اسطوره بیگانهاند.
رؤسایی که زمامداری در شهری کوچک، چشمشان را بر واقعیات دنیای جدید و فرهنگ روز و دانش و فناوریهای نو بسته است. چونان بادیهنشینان عرب از آب شور به وجد میآیند و در تصوّرشان نمیگنجد که تسنیم و کوثر (چشمههای بهشت) چیستند!
به قول قاآنی:
بر اسب چوبین، کودک چه آگهی دارد
که چیست تخت سلیمان و رخش رستم زر؟
رئیس دِه چو به دهقان همی دهد فرمان
همی چه داند خاقان کدام یا قیصر؟
ز آب شور بیابان، عرب به وجد آید
چه آگهیش که "تسنیم" چیست یا کوثر؟
سخنانشان جز پرخاش و وعده و شعار نیست و کردارشان، افشاندن بذر ناامیدی است در دلها.
ستیزشان با اهل فرهنگ، از سرِ بیفرهنگی و جدالشان با دانشیان، برخاسته از بیخردی است و کممایگی. خفّاشوش از آفتاب روشنگری و آزاداندیشی گریزانند و نمیدانند که در خاموشکردنِ چراغ آگاهی، تا چه اندازه ناتوانند:
شبپره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
(سعدی شیرازی)
مسروریم که با تأسیس و فعالیت "خانهی تسنیم" در سالهای اخیر، گامهای مبارکی برای توسعهی فرهنگی و اجتماعیِ دامغان برداشته شده و این مرکز عزیز، تا کنون پایگاهی ارزنده برای اجتماع و هماندیشیِ اهل فرهنگ و هنر شهرستان بوده است.
دور است که نوشندگان از چشمهی "تسنیم" در برابر سنگاندازان و بداندیشان، تسلیم شوند و دیر زمانی نخواهد گذشت که اوباش فرهنگستیز چونان کف روی آب، محو شوند و زلالیِ "تسنیم" بر تیرگیِ جمود و قلدرمآبی فائق آید.
انشاءالله
به کوی میفروشم بار دادند
رهم سوی درِ خَمّار دادند
درِ میخانه بر رویم گشودند
به دستم ساغری سرشار دادند
به یک ساغر شب دوشم رهایی
ز بار خرقه و دستار دادند
هزاران بار از دوشم نهادند
پس آنگه ره بدان دربار دادند
میِ "تسنیم" و جوی کوثر ای شیخ
به ما آسان، به تو دشوار دادند
چنین شد قسمت روز نخستین
تو را سُبحه مرا زنّار دادند
به یک حرف از لب پیر خرابات
مرا صد دفتر اسرار دادند
تو را از درس زهد و خودپرستی
مرا از بیخودی تکرار دادند
به دلخواه و پسند مشتری بود
متاعی کاندر این بازار دادند
(میرزا حبیب خراسانی)
✍دکتر مسلم نادعلیزاده
نویسنده و پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی اهلبیت
کودکانی که بر اسب چوبین قدرت نشستهاند و با تاریخ و اسطوره بیگانهاند.
رؤسایی که زمامداری در شهری کوچک، چشمشان را بر واقعیات دنیای جدید و فرهنگ روز و دانش و فناوریهای نو بسته است. چونان بادیهنشینان عرب از آب شور به وجد میآیند و در تصوّرشان نمیگنجد که تسنیم و کوثر (چشمههای بهشت) چیستند!
به قول قاآنی:
بر اسب چوبین، کودک چه آگهی دارد
که چیست تخت سلیمان و رخش رستم زر؟
رئیس دِه چو به دهقان همی دهد فرمان
همی چه داند خاقان کدام یا قیصر؟
ز آب شور بیابان، عرب به وجد آید
چه آگهیش که "تسنیم" چیست یا کوثر؟
سخنانشان جز پرخاش و وعده و شعار نیست و کردارشان، افشاندن بذر ناامیدی است در دلها.
ستیزشان با اهل فرهنگ، از سرِ بیفرهنگی و جدالشان با دانشیان، برخاسته از بیخردی است و کممایگی. خفّاشوش از آفتاب روشنگری و آزاداندیشی گریزانند و نمیدانند که در خاموشکردنِ چراغ آگاهی، تا چه اندازه ناتوانند:
شبپره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
(سعدی شیرازی)
مسروریم که با تأسیس و فعالیت "خانهی تسنیم" در سالهای اخیر، گامهای مبارکی برای توسعهی فرهنگی و اجتماعیِ دامغان برداشته شده و این مرکز عزیز، تا کنون پایگاهی ارزنده برای اجتماع و هماندیشیِ اهل فرهنگ و هنر شهرستان بوده است.
دور است که نوشندگان از چشمهی "تسنیم" در برابر سنگاندازان و بداندیشان، تسلیم شوند و دیر زمانی نخواهد گذشت که اوباش فرهنگستیز چونان کف روی آب، محو شوند و زلالیِ "تسنیم" بر تیرگیِ جمود و قلدرمآبی فائق آید.
انشاءالله
به کوی میفروشم بار دادند
رهم سوی درِ خَمّار دادند
درِ میخانه بر رویم گشودند
به دستم ساغری سرشار دادند
به یک ساغر شب دوشم رهایی
ز بار خرقه و دستار دادند
هزاران بار از دوشم نهادند
پس آنگه ره بدان دربار دادند
میِ "تسنیم" و جوی کوثر ای شیخ
به ما آسان، به تو دشوار دادند
چنین شد قسمت روز نخستین
تو را سُبحه مرا زنّار دادند
به یک حرف از لب پیر خرابات
مرا صد دفتر اسرار دادند
تو را از درس زهد و خودپرستی
مرا از بیخودی تکرار دادند
به دلخواه و پسند مشتری بود
متاعی کاندر این بازار دادند
(میرزا حبیب خراسانی)
✍دکتر مسلم نادعلیزاده
نویسنده و پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی اهلبیت
👍5
"به نام آرام دلها"
میراث، را بهانه نکنید!
میراث ماندگار مردم دامغان
فرهنگ غنی آنهاست
راستش با اینکه گوشه ای از حرفه ی اصلی بنده نویسندگی است اما از اخرین باری که دست به قلم شده ام بیش از 9ماه میگذرد، وبا همه ی اصرار دوستان اما باز هم نتوانستم دلم را راضی به ادامه ی کار نمایم وفقط بر حسب وظیفه، چندی قبل در فقدان همکار ازدست رفته ام قلمی زدم... اما کنون که با مسائل بُهت آوری چون تخلیه ی خانه ی مهر واندیشه "تسنیم" در این آشفته بازار رو برو شدم میبینم که کار درست را انجام داده ام...
همگان اذعان دارند که مردم شریف دامغان پیشینه ای کُهن در علم وفرهنگ داشته وحقیقتا دامغان خاستگاه علم وفرهنگ وادب است ودر روزگار پس از انقلاب نیز هماره اهل مجاهدت ومقاومت ونماد غیرت بوده اند.
با این حال سهم آنان از این پیشینه ی درخشان تنها همان نماد فرهنگی است که در گوشه ی میدان "فرهنگ" بعنوان کتاب از شریفه تا سربلندی نصب شده اَست.
چقدر درد آور وتلخ است وقتی میدانی این بچه های نوجوان وجوان دیگر مکانی برای اجرای قطعات موسیقی شان برای تخلیه ی نیروی جوانیشان ندارند...
واقعا اینهمه تضاد در کلام به چه بهانه ای!؟؟
آقایان مسولین ومتولیان امر خاصه متولیان فرهنگی، هرگز میراث را بهانه نکنید!!!
زیرا میراث ماندگار مردم شریف دامغان، فرهنگ غنی آنهاست!
اقای مدیرکل، برادر عزیز لختی درنگ کن، ببین در استانی که زمانی پایه های حکومت کشور بر مدار شهرستان دامغانش استوار بوده چقدر هزینه ی ترمیم وباز سازی وبازگشای ابنیه تاریخی شده وسهم شهرستان دامغان در ان چه اندازه بوده است؟؟!!
جناب کرم زاده، آیا کار اهالی فرهنگ دوست خانه ی تسنیم جز سرپا کردن مخروبه ای برای نمایاندن خرده فرهنگ ها وایجاد محیطی امن وشاد وسلامت برای این مردم محروم از عدالت بوده است؟؟؟
این ها همان مردمی هستند که مسولان ارشد کشور به مرکزیت جوانان مومن وانقلابی و... ان افتخار میکنند
شهری که زادگاه وپرورشگاه عالمان وفرزانگان زیادی بوده است
پس چگونه عمق فاجعه را نمی بینید وتنها مرکز مردم نهاد شهر را از این ملت باز می ستانید؟
آیا به ره آورد ان اندیشه کرده اید؟؟؟
کاش کسانی که خود را زمام داران "فرهنگ" دامغان می دانند کمی به این شهر ومردم فخرآور وفرهیخته اش احترام می گذاشتند ومی فهمیدند در شهری که فرزانگان و عالمانِ زیادی را در خود پرورش داده است، هیچگاه نخواهند توانست با مغزهای منجمد واندیشه های کوتاه چون جلوگیری از فعالیت اهالی فرهنگ وفرهنگ دوست خانه تسنیم "فرهنگ" این شهر را مدیریت کرد!!!!!
محمد مهدی برناکی/ آذر 1401
نماینده ارباب جراید در شورای فرهنگ عمومی دامغان/
میراث، را بهانه نکنید!
میراث ماندگار مردم دامغان
فرهنگ غنی آنهاست
راستش با اینکه گوشه ای از حرفه ی اصلی بنده نویسندگی است اما از اخرین باری که دست به قلم شده ام بیش از 9ماه میگذرد، وبا همه ی اصرار دوستان اما باز هم نتوانستم دلم را راضی به ادامه ی کار نمایم وفقط بر حسب وظیفه، چندی قبل در فقدان همکار ازدست رفته ام قلمی زدم... اما کنون که با مسائل بُهت آوری چون تخلیه ی خانه ی مهر واندیشه "تسنیم" در این آشفته بازار رو برو شدم میبینم که کار درست را انجام داده ام...
همگان اذعان دارند که مردم شریف دامغان پیشینه ای کُهن در علم وفرهنگ داشته وحقیقتا دامغان خاستگاه علم وفرهنگ وادب است ودر روزگار پس از انقلاب نیز هماره اهل مجاهدت ومقاومت ونماد غیرت بوده اند.
با این حال سهم آنان از این پیشینه ی درخشان تنها همان نماد فرهنگی است که در گوشه ی میدان "فرهنگ" بعنوان کتاب از شریفه تا سربلندی نصب شده اَست.
چقدر درد آور وتلخ است وقتی میدانی این بچه های نوجوان وجوان دیگر مکانی برای اجرای قطعات موسیقی شان برای تخلیه ی نیروی جوانیشان ندارند...
واقعا اینهمه تضاد در کلام به چه بهانه ای!؟؟
آقایان مسولین ومتولیان امر خاصه متولیان فرهنگی، هرگز میراث را بهانه نکنید!!!
زیرا میراث ماندگار مردم شریف دامغان، فرهنگ غنی آنهاست!
اقای مدیرکل، برادر عزیز لختی درنگ کن، ببین در استانی که زمانی پایه های حکومت کشور بر مدار شهرستان دامغانش استوار بوده چقدر هزینه ی ترمیم وباز سازی وبازگشای ابنیه تاریخی شده وسهم شهرستان دامغان در ان چه اندازه بوده است؟؟!!
جناب کرم زاده، آیا کار اهالی فرهنگ دوست خانه ی تسنیم جز سرپا کردن مخروبه ای برای نمایاندن خرده فرهنگ ها وایجاد محیطی امن وشاد وسلامت برای این مردم محروم از عدالت بوده است؟؟؟
این ها همان مردمی هستند که مسولان ارشد کشور به مرکزیت جوانان مومن وانقلابی و... ان افتخار میکنند
شهری که زادگاه وپرورشگاه عالمان وفرزانگان زیادی بوده است
پس چگونه عمق فاجعه را نمی بینید وتنها مرکز مردم نهاد شهر را از این ملت باز می ستانید؟
آیا به ره آورد ان اندیشه کرده اید؟؟؟
کاش کسانی که خود را زمام داران "فرهنگ" دامغان می دانند کمی به این شهر ومردم فخرآور وفرهیخته اش احترام می گذاشتند ومی فهمیدند در شهری که فرزانگان و عالمانِ زیادی را در خود پرورش داده است، هیچگاه نخواهند توانست با مغزهای منجمد واندیشه های کوتاه چون جلوگیری از فعالیت اهالی فرهنگ وفرهنگ دوست خانه تسنیم "فرهنگ" این شهر را مدیریت کرد!!!!!
محمد مهدی برناکی/ آذر 1401
نماینده ارباب جراید در شورای فرهنگ عمومی دامغان/
👍3
امام علی(ع):
"حق را بگویید ولو به ضررتان باشد!"
در پاسخ به اطلاعیه روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان پیرامون صدور اخطاریه تخلیه خانه تسنیم دامغان نکات ذیل تقدیم میشود:
۱- خانه مورد نظر که به عنوان خانه حسنی معرفی شده است، خانه.ای مخروبه و متروکه بوده که بنا بر تصمیم مدیران وقت میراث فرهنگی استان و شهرستان، تخریب کامل آن در دستور کار بود و با وجود هماهنگی با شهرداری دامغان، در آستانه اجرای عملیات تخریب از موضوع مطلع شده و با تاکید بر اهمیت حفظ آن و طی مذاکره با مدیران استانی و همکاری فرمانداری و شورای شهر، عملیات تخریب را متوقف نمودیم و پس از گذشت چند ماه و با دستور مدیرکل محترم وقت، این خانه مخروبه و فاقد ارزش نگهداری(از نظر میراث فرهنگی) طی تفاهمنامهای در اختیار این تشکل قرار گرفت.(صورتجلسات و مکاتبات موجود موید این مطلب است)
۲- در بخشی از جوابیه اشاره شده است که دو سال از زمان تفاهمنامه گذشته و آن اداره کل با مشورت مسئولان شهرستان تصمیم گرفته است، اداره میراث فرهنگی شهرستان را به آنجا منتقل کند! این ادعا با صحبتهای مکرر مدیرکل محترم در تضاد است و ایشان همواره و در مذاکره با افراد مختلف، فشارهای سیاسی برخی از مسئولان شهرستان را عامل این تصمیم معرفی نموده است! که نیاز است شفافسازی لازم صورت پذیرد.
۳- گفته شده است اداره کل میراث فرهنگی استان مبلغ حدود ۱۷۰ میلیون تومان در سالهای ۹۸ و ۹۷ برای بازسازی هزینه کرده است. اولا حدود ۱۴۳ میلیون تومان از این مبلغ با پیگیری این تشکل از طریق سازمان برنامه و بودجه کشور و همکاری رییس محترم سازمان مدیریت و برنامهریزی استان و تخصیص کامل اعتبار مورد نظر دریافت و هزینه شده است و در واقع لطف و کرم آن اداره کل در کار نبوده است! ثانیا بازسازی این خانه با سخاوت نیکوکاران فرهنگدوست انجام شده است که مبلغی بالغ بر ۱ میلیارد تومان (بیش از ۶ برابر رقم مشارکت میراث فرهنگی) در ان سالها هزینه کردند و نیت و هدف اقدام خیرخواهانه این عزیزان همان اهداف مندرج در اساسنامه تشکل و اهداف تفاهمنامه بوده است و عموم این عزیزان نارضایتی خود را از تبدیل از مرکز به کاربری دیگر از جمله اداری اعلام نمودند.
۴- با وجود گذشت ۲ سال از زمان تفاهمنامه و تمایل مدیران کل سابق (آقایان جمال و دوستمحمدی) به تمدید تفاهمنامه و وجود فشارهای سیاسی بر آنان برای عدم تمدید تفاهمنامه و تخلیه خانه، آن بزرگواران شرافت کاری و تخصصی ان دستگاه تخصصی را به بهای ماندن در عرصه قدرت نفروخته و تلاش کردند فرهنگ و میراث فرهنگی را قربانی سیاست و اقتصاد نکنند که این تدبیر شایسته تقدیر است.
در پایان و در پاسخ به توصیههای اخلاقی موجود در متن، لازم به ذکر است این تشکل در طول ۵/۵ سال فعالیت خود بالغ بر ۶۰۰ برنامه اجرا نموده و در واقع وظایف ان اداره کل را در سطح شهرستان و بصورت داوطلبانه انجام داده است و موفقیت آن نیز به حدی بوده که آقای مدیرکل هم خود را عضو افتخاری این تشکل معرفی نمودند! مایه تاسف است که چرا دستگاه تخصصی چون میراث فرهنگی، بجای حمایت از یک تشکل موفق و حفظ یک مرکز و جاذبه گردشگری و ترغیب مردم به صیانت از میراث فرهنگی، بگونهای رفتار میکند که زمینه آسیب رساندن به اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را فراهم مینماید و با رویکردی عجیب و سطحی به دنبال تبدیل یک کانون فرهنگی اثربخش و موثر به مرکزی اداری یا اقتصادی است؟!!
در پایان امید است مدیرکل محترم، جاودانگی و ماندگاری در اذهان فرهیختگان و اهالی فرهنگ و تاریخ این دیار را بر ماندن در قدرت ترجیح بدهند و با تصمیم و تدبیری مبتنی بر نگاه فرهنگی، به حجم انبوهی از نگرانیهای ایجاد شده در اقشار مختلف پاسخ قانعکنندهای بدهند. این تشکل ماندنیست و آن مناصب رفتنی
با آرزوی روزهای بهتر
💠روابط عمومی خانه تسنیم دامغان
"حق را بگویید ولو به ضررتان باشد!"
در پاسخ به اطلاعیه روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان پیرامون صدور اخطاریه تخلیه خانه تسنیم دامغان نکات ذیل تقدیم میشود:
۱- خانه مورد نظر که به عنوان خانه حسنی معرفی شده است، خانه.ای مخروبه و متروکه بوده که بنا بر تصمیم مدیران وقت میراث فرهنگی استان و شهرستان، تخریب کامل آن در دستور کار بود و با وجود هماهنگی با شهرداری دامغان، در آستانه اجرای عملیات تخریب از موضوع مطلع شده و با تاکید بر اهمیت حفظ آن و طی مذاکره با مدیران استانی و همکاری فرمانداری و شورای شهر، عملیات تخریب را متوقف نمودیم و پس از گذشت چند ماه و با دستور مدیرکل محترم وقت، این خانه مخروبه و فاقد ارزش نگهداری(از نظر میراث فرهنگی) طی تفاهمنامهای در اختیار این تشکل قرار گرفت.(صورتجلسات و مکاتبات موجود موید این مطلب است)
۲- در بخشی از جوابیه اشاره شده است که دو سال از زمان تفاهمنامه گذشته و آن اداره کل با مشورت مسئولان شهرستان تصمیم گرفته است، اداره میراث فرهنگی شهرستان را به آنجا منتقل کند! این ادعا با صحبتهای مکرر مدیرکل محترم در تضاد است و ایشان همواره و در مذاکره با افراد مختلف، فشارهای سیاسی برخی از مسئولان شهرستان را عامل این تصمیم معرفی نموده است! که نیاز است شفافسازی لازم صورت پذیرد.
۳- گفته شده است اداره کل میراث فرهنگی استان مبلغ حدود ۱۷۰ میلیون تومان در سالهای ۹۸ و ۹۷ برای بازسازی هزینه کرده است. اولا حدود ۱۴۳ میلیون تومان از این مبلغ با پیگیری این تشکل از طریق سازمان برنامه و بودجه کشور و همکاری رییس محترم سازمان مدیریت و برنامهریزی استان و تخصیص کامل اعتبار مورد نظر دریافت و هزینه شده است و در واقع لطف و کرم آن اداره کل در کار نبوده است! ثانیا بازسازی این خانه با سخاوت نیکوکاران فرهنگدوست انجام شده است که مبلغی بالغ بر ۱ میلیارد تومان (بیش از ۶ برابر رقم مشارکت میراث فرهنگی) در ان سالها هزینه کردند و نیت و هدف اقدام خیرخواهانه این عزیزان همان اهداف مندرج در اساسنامه تشکل و اهداف تفاهمنامه بوده است و عموم این عزیزان نارضایتی خود را از تبدیل از مرکز به کاربری دیگر از جمله اداری اعلام نمودند.
۴- با وجود گذشت ۲ سال از زمان تفاهمنامه و تمایل مدیران کل سابق (آقایان جمال و دوستمحمدی) به تمدید تفاهمنامه و وجود فشارهای سیاسی بر آنان برای عدم تمدید تفاهمنامه و تخلیه خانه، آن بزرگواران شرافت کاری و تخصصی ان دستگاه تخصصی را به بهای ماندن در عرصه قدرت نفروخته و تلاش کردند فرهنگ و میراث فرهنگی را قربانی سیاست و اقتصاد نکنند که این تدبیر شایسته تقدیر است.
در پایان و در پاسخ به توصیههای اخلاقی موجود در متن، لازم به ذکر است این تشکل در طول ۵/۵ سال فعالیت خود بالغ بر ۶۰۰ برنامه اجرا نموده و در واقع وظایف ان اداره کل را در سطح شهرستان و بصورت داوطلبانه انجام داده است و موفقیت آن نیز به حدی بوده که آقای مدیرکل هم خود را عضو افتخاری این تشکل معرفی نمودند! مایه تاسف است که چرا دستگاه تخصصی چون میراث فرهنگی، بجای حمایت از یک تشکل موفق و حفظ یک مرکز و جاذبه گردشگری و ترغیب مردم به صیانت از میراث فرهنگی، بگونهای رفتار میکند که زمینه آسیب رساندن به اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را فراهم مینماید و با رویکردی عجیب و سطحی به دنبال تبدیل یک کانون فرهنگی اثربخش و موثر به مرکزی اداری یا اقتصادی است؟!!
در پایان امید است مدیرکل محترم، جاودانگی و ماندگاری در اذهان فرهیختگان و اهالی فرهنگ و تاریخ این دیار را بر ماندن در قدرت ترجیح بدهند و با تصمیم و تدبیری مبتنی بر نگاه فرهنگی، به حجم انبوهی از نگرانیهای ایجاد شده در اقشار مختلف پاسخ قانعکنندهای بدهند. این تشکل ماندنیست و آن مناصب رفتنی
با آرزوی روزهای بهتر
💠روابط عمومی خانه تسنیم دامغان