180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد وخلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد وخلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین
a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
👍1
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین
کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.
❄️ @coding_504 ❄️