🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
56.3K subscribers
5.31K photos
2.87K videos
367 files
5.5K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد وخلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین

کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.

❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین

کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.

❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین

کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.

❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین

کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.

❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین

کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.

❄️ @coding_504 ❄️
180. #Innovative ˈɪnəˌvetɪv
Fresh; clever; having new ideas
تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید، نوین

a. The innovative ads for the candy won many new customers.
تبلیغات مبتکرانه برای شیرینی ، مشتریان زیادی را بدست آورد
b. Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهادهای خلاقش تحسین کردند.
c. Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
«نیکول» تصمیم گرفت راهکارش را تغییر دهد و خلاق تر شود.
❄️ @coding_504 ❄️
👍1
#innovative
تازه، زیرکانه، نوآورانه، مبتکرانه، خلاق ، خلاقانه، نوین

کدینگ: این نوع تی وی ها تازه به بازار اومدن خیلی مبتکرانه ساخته شده اند.

❄️ @coding_504 ❄️