169. #Expand ɪkˈspænd
Increase in size; enlarge; swell
از نظر اندازه افزایش یافتن، بزرگ شدن، متورم شدن
a. We will expand our business as soon as we locate a new building.
به محض اینکه ساختمان جدیدی را پیدا کنیم تجارتمان را توسعه خواهیم داد.
b. Present laws against people who pollute the air must be expanded.
باید قوانین مربوط به کسانی که هوا را آلوده می کنند گسترش داده شود.
c. Expanding the comic strips, the editor hoped that more people would buy his paper.
ویراستار با افزایش ستون فکاهی امید داشت که افراد بیشتری روزنامه اش را بخرند.
❄️ @coding_504 ❄️
Increase in size; enlarge; swell
از نظر اندازه افزایش یافتن، بزرگ شدن، متورم شدن
a. We will expand our business as soon as we locate a new building.
به محض اینکه ساختمان جدیدی را پیدا کنیم تجارتمان را توسعه خواهیم داد.
b. Present laws against people who pollute the air must be expanded.
باید قوانین مربوط به کسانی که هوا را آلوده می کنند گسترش داده شود.
c. Expanding the comic strips, the editor hoped that more people would buy his paper.
ویراستار با افزایش ستون فکاهی امید داشت که افراد بیشتری روزنامه اش را بخرند.
❄️ @coding_504 ❄️