با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همراهان عزیز؛
در صورت علاقه مندی به همکاری در بزرگترین رویداد تحقیقاتی دانش آموزی، مسابقه ملی علوم اعصاب شناختی (CNCH)، این فرم ثبت نام را تکمیل فرمایید.
این فراخوان ویژهی دانشجویانی است که تمایل دارند به عنوان منتور با تیمهای دانشآموزی همراه شوند و در مسیر پژوهش و ایدهپردازی راهنمای آنها باشند.
مشتاقانه منتظر همراهی شما هستیم 🌱
🔗
اطلاع رسانی:
@cnchchannel
پشتیبانی:
@blogishadmin
در صورت علاقه مندی به همکاری در بزرگترین رویداد تحقیقاتی دانش آموزی، مسابقه ملی علوم اعصاب شناختی (CNCH)، این فرم ثبت نام را تکمیل فرمایید.
این فراخوان ویژهی دانشجویانی است که تمایل دارند به عنوان منتور با تیمهای دانشآموزی همراه شوند و در مسیر پژوهش و ایدهپردازی راهنمای آنها باشند.
مشتاقانه منتظر همراهی شما هستیم 🌱
🔗
اطلاع رسانی:
@cnchchannel
پشتیبانی:
@blogishadmin
❓ پرسشهای متداول (FAQ)
📌 درباره مسابقه
مسابقه CNCH چیست؟
مسابقه ملی علوم اعصاب شناختی است که سالانه میان هزاران دانشآموز پایه هشتم تا یازدهم برگزار میشود. هدف آن آشنایی دانشآموزان با علوم اعصاب و پرورش مهارتهای پژوهشی است.
این مسابقه توسط چه کسانی برگزار میشود؟
این مسابقه تحت نظارت سازمان ملی پرورش استعداد های درخشان، ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی با همکاری جمعی از دانشجویان، پژوهشگران و اساتید دانشگاهی برگزار میشود که هدفشان ایجاد فرصتی علمی و آموزشی برای دانشآموزان است.
📌 درباره نقش منتور
منتور چه کسی است؟
منتورها دانشجویانی هستند که به دلیل تجربهی بیشتر در فضای دانشگاهی و پژوهشی، دانشآموزان را در ایدهپردازی، طراحی و پیشبرد پروژههای علمی همراهی میکنند.
منتورها با چه کسانی کار میکنند؟
هر منتور همراه گروه کوچکی از دانشآموزان خواهد بود که بر اساس تخصص و علاقهمندیهایش با او منطبق میشوند.
چه میزان زمان نیاز است؟
میانگین تعهد زمانی حدود ۳ ساعت در هفته است.
آیا منتور بودن نیاز به تجربهی قبلی دارد؟
داشتن تجربه پژوهشی یا آموزشی امتیاز محسوب میشود، اما شرط اصلی نیست. انگیزه، علاقه و تعهد مهمتر هستند.
📌 درباره حمایت و نظارت
منتورها تحت نظارت چه کسانی فعالیت میکنند؟
منتورها زیر نظر سوپروایزرها کار میکنند و در طول مسیر از راهنمایی آنها بهرهمند میشوند. همچنین اساتید دانش و تجربهی خود را در اختیار منتورها قرار میدهند تا کیفیت علمی پروژهها تضمین شود.
اگر منتور در مسیر به مشکل علمی برخورد کند چه میشود؟
منتورها میتوانند از سوپروایزرها و اساتید راهنمای مسابقه کمک بگیرند.
📌 درباره روند ثبتنام و انتخاب
چطور میتوانم منتور شوم؟
کافی است فرم ثبتنام را تکمیل کنید. پس از بررسی اطلاعات و رزومه، در صورت نیاز با شما مصاحبه کوتاهی انجام خواهد شد.
معیار انتخاب منتورها چیست؟
تعهد زمانی، علاقه به آموزش، توانایی کار تیمی و سطح آشنایی علمی از معیارهای اصلی هستند.
📌 درباره تجربه و دستاوردها
منتور بودن چه مزایایی دارد؟
منتورها تجربهی ارزشمندی در آموزش، هدایت پژوهش و کار تیمی به دست میآورند. این فرصت همچنین امکان شبکهسازی با دانشجویان و اساتید حوزه علوم اعصاب را فراهم میکند.
📌 اگر پرسش دیگری دارید، میتوانید از طریق اکانت پشتیبانی با ما در ارتباط باشید.
🔗
اطلاع رسانی:
@cnchchannel
پشتیبانی:
@blogishadmin 🌱
📌 درباره مسابقه
مسابقه CNCH چیست؟
مسابقه ملی علوم اعصاب شناختی است که سالانه میان هزاران دانشآموز پایه هشتم تا یازدهم برگزار میشود. هدف آن آشنایی دانشآموزان با علوم اعصاب و پرورش مهارتهای پژوهشی است.
این مسابقه توسط چه کسانی برگزار میشود؟
این مسابقه تحت نظارت سازمان ملی پرورش استعداد های درخشان، ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی با همکاری جمعی از دانشجویان، پژوهشگران و اساتید دانشگاهی برگزار میشود که هدفشان ایجاد فرصتی علمی و آموزشی برای دانشآموزان است.
📌 درباره نقش منتور
منتور چه کسی است؟
منتورها دانشجویانی هستند که به دلیل تجربهی بیشتر در فضای دانشگاهی و پژوهشی، دانشآموزان را در ایدهپردازی، طراحی و پیشبرد پروژههای علمی همراهی میکنند.
منتورها با چه کسانی کار میکنند؟
هر منتور همراه گروه کوچکی از دانشآموزان خواهد بود که بر اساس تخصص و علاقهمندیهایش با او منطبق میشوند.
چه میزان زمان نیاز است؟
میانگین تعهد زمانی حدود ۳ ساعت در هفته است.
آیا منتور بودن نیاز به تجربهی قبلی دارد؟
داشتن تجربه پژوهشی یا آموزشی امتیاز محسوب میشود، اما شرط اصلی نیست. انگیزه، علاقه و تعهد مهمتر هستند.
📌 درباره حمایت و نظارت
منتورها تحت نظارت چه کسانی فعالیت میکنند؟
منتورها زیر نظر سوپروایزرها کار میکنند و در طول مسیر از راهنمایی آنها بهرهمند میشوند. همچنین اساتید دانش و تجربهی خود را در اختیار منتورها قرار میدهند تا کیفیت علمی پروژهها تضمین شود.
اگر منتور در مسیر به مشکل علمی برخورد کند چه میشود؟
منتورها میتوانند از سوپروایزرها و اساتید راهنمای مسابقه کمک بگیرند.
📌 درباره روند ثبتنام و انتخاب
چطور میتوانم منتور شوم؟
کافی است فرم ثبتنام را تکمیل کنید. پس از بررسی اطلاعات و رزومه، در صورت نیاز با شما مصاحبه کوتاهی انجام خواهد شد.
معیار انتخاب منتورها چیست؟
تعهد زمانی، علاقه به آموزش، توانایی کار تیمی و سطح آشنایی علمی از معیارهای اصلی هستند.
📌 درباره تجربه و دستاوردها
منتور بودن چه مزایایی دارد؟
منتورها تجربهی ارزشمندی در آموزش، هدایت پژوهش و کار تیمی به دست میآورند. این فرصت همچنین امکان شبکهسازی با دانشجویان و اساتید حوزه علوم اعصاب را فراهم میکند.
📌 اگر پرسش دیگری دارید، میتوانید از طریق اکانت پشتیبانی با ما در ارتباط باشید.
🔗
اطلاع رسانی:
@cnchchannel
پشتیبانی:
@blogishadmin 🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🧠 هر فراموشیای، آلزایمر نیست!
صحبت های جناب دکتر عباسیان (محقق IPM)، در کارگاه عمومی دورههای پیشین
🔗
#ThrowBack
#CNCHinsights
#Alzheimers
@cnchchannel 🌱
صحبت های جناب دکتر عباسیان (محقق IPM)، در کارگاه عمومی دورههای پیشین
🔗
#ThrowBack
#CNCHinsights
#Alzheimers
@cnchchannel 🌱
🧠 چرا بینایی رنگی در انسان وجود دارد؟
در مقاله Paradoxical impact of memory on color appearance of faces، مریم حسنتاش و همکارانش به بررسی این موضوع پرداختند.
در این پژوهش چگونگی اثرگذاری حافظهی ما بر رنگ های معمول اشیا نسبت به آنچه واقعا میبینیم مورد بررسی قرار گرفت.
برای آزمایش این اثرگذاری 20 شرکتکننده را با توانایی بینایی رنگی عادی انتخاب کردند تا رنگ محرک های مختلفی از جمله قطعات لگو ، توت فرنگی، پرتقال و بخش هایی از پوست چهار بازیگر زن (با رنگ های مختلف پوستی) را در دو شرایط نوری متفاوت گزارش کنند:
1. نور سفید معمولی
2. نور سدیم فشار کم (LPS) که تمام سرنخ های رنگی را از بین می برد
شرکت کننده ها میبایست نه از طریق حافظه، بلکه از طریق آنچه میدیدند در صفحه نمایش رنگ ناحیهی مورد مشاهده را اعلام میکردند.
نتیجه چه بود؟
تحت نور سفید، تطبیق رنگ،بیشتر با انتظار آزمایش کنندگان مطابقت داشت (مثلا میوه ها و پوست بیشتر به رنگ طبیعی خودشان دیده میشدند). اما تحت نور LPS اکثر محرک ها یعنی اشیای مورد آزمایش به رنگ زرد یا قهوه ای دیده میشدند؛ یعنی رنگ ها تقریبا از بین رفته بودند و هیچ اثر قویای از حافظهی رنگی دیده نمیشد.
اما تحت این نور، برای چهره ها نتایج متفاوتی به دست آمد!
تطبیق رنگ چهره ها به سمت سبز و حالت چهره ها بیمارگونه دیده میشدند.
تحلیل نتایج نشان میدهدکه مغز انسان یک انتظار درونی از رنگ پوست سالم دارد؛ وقتی نور محیط آن را به هم میزند، ادراکمان برعکس عمل میکند و چهره را ناسالم میبیند.
بر اساس تحلیل نتایج،حافظه رنگی در مورد اشیایی مانند میوهها چندان تأثیری ندارد، اما در مورد چهره انسان بسیار فعال است.این یافته نشان میدهد که بینایی رنگی احتمالاً در مسیر تکامل انسان بیش از آنکه برای یافتن میوههای رسیده شکل گرفته باشد، برای درک نشانههای اجتماعی، هیجانات و وضعیت سلامت دیگران تکامل یافته است.
در واقع ما با رنگ چهرهی دیگران سلامت ، احساسات و هیجاناتشان را تشخیص میدهیم که این نقش کلیدی بینایی رنگی در زندگی اجتماعی ما میباشد.
✍مونا اکبری
📝ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#ColorVision #SocialPerception
@cnchchannel 🌱
در مقاله Paradoxical impact of memory on color appearance of faces، مریم حسنتاش و همکارانش به بررسی این موضوع پرداختند.
در این پژوهش چگونگی اثرگذاری حافظهی ما بر رنگ های معمول اشیا نسبت به آنچه واقعا میبینیم مورد بررسی قرار گرفت.
برای آزمایش این اثرگذاری 20 شرکتکننده را با توانایی بینایی رنگی عادی انتخاب کردند تا رنگ محرک های مختلفی از جمله قطعات لگو ، توت فرنگی، پرتقال و بخش هایی از پوست چهار بازیگر زن (با رنگ های مختلف پوستی) را در دو شرایط نوری متفاوت گزارش کنند:
1. نور سفید معمولی
2. نور سدیم فشار کم (LPS) که تمام سرنخ های رنگی را از بین می برد
شرکت کننده ها میبایست نه از طریق حافظه، بلکه از طریق آنچه میدیدند در صفحه نمایش رنگ ناحیهی مورد مشاهده را اعلام میکردند.
نتیجه چه بود؟
تحت نور سفید، تطبیق رنگ،بیشتر با انتظار آزمایش کنندگان مطابقت داشت (مثلا میوه ها و پوست بیشتر به رنگ طبیعی خودشان دیده میشدند). اما تحت نور LPS اکثر محرک ها یعنی اشیای مورد آزمایش به رنگ زرد یا قهوه ای دیده میشدند؛ یعنی رنگ ها تقریبا از بین رفته بودند و هیچ اثر قویای از حافظهی رنگی دیده نمیشد.
اما تحت این نور، برای چهره ها نتایج متفاوتی به دست آمد!
تطبیق رنگ چهره ها به سمت سبز و حالت چهره ها بیمارگونه دیده میشدند.
تحلیل نتایج نشان میدهدکه مغز انسان یک انتظار درونی از رنگ پوست سالم دارد؛ وقتی نور محیط آن را به هم میزند، ادراکمان برعکس عمل میکند و چهره را ناسالم میبیند.
بر اساس تحلیل نتایج،حافظه رنگی در مورد اشیایی مانند میوهها چندان تأثیری ندارد، اما در مورد چهره انسان بسیار فعال است.این یافته نشان میدهد که بینایی رنگی احتمالاً در مسیر تکامل انسان بیش از آنکه برای یافتن میوههای رسیده شکل گرفته باشد، برای درک نشانههای اجتماعی، هیجانات و وضعیت سلامت دیگران تکامل یافته است.
در واقع ما با رنگ چهرهی دیگران سلامت ، احساسات و هیجاناتشان را تشخیص میدهیم که این نقش کلیدی بینایی رنگی در زندگی اجتماعی ما میباشد.
✍مونا اکبری
📝ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#ColorVision #SocialPerception
@cnchchannel 🌱
Nature
Paradoxical impact of memory on color appearance of faces
Nature Communications - What is the function of color vision? Here, the authors show that when retinal mechanisms of color are impaired, memory has a paradoxical impact on color appearance that is...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دكتر آرش افراز استاد عزيز ما به تازگى كتاب تاريخى چاپ كردن. رمان تاريخى در مورد معين الدين پروانه رو از دست ندين. 🌱
براى دسترسى رايگان به كتاب از لينك زير اقدام كنيد:
🔗
https://www.nogaam.com/book/2475/
https://www.instagram.com/reel/DPweVUNiv1r/?igsh=MTJ4NjE0cTRheDg2Nw==
#books #historical
@cnchchannel
براى دسترسى رايگان به كتاب از لينك زير اقدام كنيد:
🔗
https://www.nogaam.com/book/2475/
https://www.instagram.com/reel/DPweVUNiv1r/?igsh=MTJ4NjE0cTRheDg2Nw==
#books #historical
@cnchchannel
🧠 فراخوان جذب منتور برای نهمین کارسوق ملی مسابقات علوم اعصاب شناختی (CNCH)
مسابقهی علوم اعصاب شناختی ایران (CNCH) بزرگترین رویداد تحقیقاتی ملی است که زیر نظر ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان، با هدف آشنایی دانشآموزان با مفاهیم علوم اعصاب، تفکر پژوهشی و مهارتهای علمی برگزار میشود.
در این مسیر، حضور منتورهای علمی نقشی کلیدی دارد؛ افرادی از جامعهی دانشگاهی و پژوهشی که علاقهمندند تجربه، دانش و دیدگاه خود را در اختیار نسل بعدی پژوهشگران علوم اعصاب بگذارند.
اگر در یکی از حوزههای مرتبط با علوم شناختی، علوم اعصاب، روانشناسی، زیستشناسی، پزشکی، مهندسی پزشکی، ریاضی، فیزیک، مهندسی برق، مهندسی یا علوم کامپیوتر، مهندسی مکانیک، و سایر رشتههای مرتبط فعالیت دارید،
و علاقهمندید به ترویج علم در کشور کمک کنید،
از شما دعوت میکنیم به خانوادهی بزرگ و پر افتخار منتورهای CNCH بپیوندید 🌱
🔗 برای آشنایی بیشتر با روند منتورینگ و سؤالات متداول، به پست FAQ در کانال CNCH مراجعه کنید.
🔹در صورت علاقهمندی فرم ثبتنام را پر کنید.
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
مسابقهی علوم اعصاب شناختی ایران (CNCH) بزرگترین رویداد تحقیقاتی ملی است که زیر نظر ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان، با هدف آشنایی دانشآموزان با مفاهیم علوم اعصاب، تفکر پژوهشی و مهارتهای علمی برگزار میشود.
در این مسیر، حضور منتورهای علمی نقشی کلیدی دارد؛ افرادی از جامعهی دانشگاهی و پژوهشی که علاقهمندند تجربه، دانش و دیدگاه خود را در اختیار نسل بعدی پژوهشگران علوم اعصاب بگذارند.
اگر در یکی از حوزههای مرتبط با علوم شناختی، علوم اعصاب، روانشناسی، زیستشناسی، پزشکی، مهندسی پزشکی، ریاضی، فیزیک، مهندسی برق، مهندسی یا علوم کامپیوتر، مهندسی مکانیک، و سایر رشتههای مرتبط فعالیت دارید،
و علاقهمندید به ترویج علم در کشور کمک کنید،
از شما دعوت میکنیم به خانوادهی بزرگ و پر افتخار منتورهای CNCH بپیوندید 🌱
🔗 برای آشنایی بیشتر با روند منتورینگ و سؤالات متداول، به پست FAQ در کانال CNCH مراجعه کنید.
🔹در صورت علاقهمندی فرم ثبتنام را پر کنید.
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
NSC Honors.pdf
59.5 KB
فایل نتایج مسابقات علوم اعصاب (NSC)
"The BRAIN exercises the greatest power in man"
Hippocrates
🔗
Channel: @CNCHChannel
Support: @Cognscsup
"The BRAIN exercises the greatest power in man"
Hippocrates
🔗
Channel: @CNCHChannel
Support: @Cognscsup
با سلام و عرض خسته نباشید به تمامی پژوهشگران و علاقهمندان شرکت کننده در مسابقات علوم اعصاب
پس از داوری و بررسیهای دقیق، تیمهای شایسته تقدیر را میتوانید در فایل پیوست مشاهده کنید.
تیم مسابقات علوم اعصاب صمیمانه موفقیت شما در این مسابقات را تبریک میگوید. این مسابقات فرصتی برای آشنایی با مباحث و پژوهش در زمینه علوم اعصاب است و خرسندیم که در کنار شما گرامیان این دوره را نیز به اتمام رساندیم.
گروههای برگزیده این فرصت را میدارند تا در راستای ادامه در این میسر با یکی از اساتید ارتباط بگیرند و سوالات خود را از ایشان برای مسیر تحصیل و پژوهش خود جویا شوند. مراحل این کار به سرگروهها اعلام میشود.
با آرزوی بهترینها برای تمامی شرکت کنندگان. مسابقات علوم اعصاب خانوادهای است از پژوهشگرانی که از کمک به یکدیگر دریغ نمیکنند.
"The BRAIN exercises the greatest power in man"
Hippocrates
🔗
Channel: @CNCHChannel
Support: @Cognscsup
پس از داوری و بررسیهای دقیق، تیمهای شایسته تقدیر را میتوانید در فایل پیوست مشاهده کنید.
تیم مسابقات علوم اعصاب صمیمانه موفقیت شما در این مسابقات را تبریک میگوید. این مسابقات فرصتی برای آشنایی با مباحث و پژوهش در زمینه علوم اعصاب است و خرسندیم که در کنار شما گرامیان این دوره را نیز به اتمام رساندیم.
گروههای برگزیده این فرصت را میدارند تا در راستای ادامه در این میسر با یکی از اساتید ارتباط بگیرند و سوالات خود را از ایشان برای مسیر تحصیل و پژوهش خود جویا شوند. مراحل این کار به سرگروهها اعلام میشود.
با آرزوی بهترینها برای تمامی شرکت کنندگان. مسابقات علوم اعصاب خانوادهای است از پژوهشگرانی که از کمک به یکدیگر دریغ نمیکنند.
"The BRAIN exercises the greatest power in man"
Hippocrates
🔗
Channel: @CNCHChannel
Support: @Cognscsup
مسابقات علوم اعصاب شناختی
🧠 فراخوان جذب منتور برای نهمین کارسوق ملی مسابقات علوم اعصاب شناختی (CNCH) مسابقهی علوم اعصاب شناختی ایران (CNCH) بزرگترین رویداد تحقیقاتی ملی است که زیر نظر ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان، با هدف آشنایی دانشآموزان…
🔴 توجه توجه!
به اطلاع میرساند با توجه به استقبال و درخواست های فراوان شما عزیزان،
📢 مهلت ثبتنام برای اینترنشیپ منتورینگ CNCH تا ۱۶ آبان تمدید شد!
اگر هنوز ثبتنام نکردهاید، این فرصت طلایی رو از دست ندید🌟
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
به اطلاع میرساند با توجه به استقبال و درخواست های فراوان شما عزیزان،
📢 مهلت ثبتنام برای اینترنشیپ منتورینگ CNCH تا ۱۶ آبان تمدید شد!
اگر هنوز ثبتنام نکردهاید، این فرصت طلایی رو از دست ندید🌟
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
مسابقات علوم اعصاب شناختی
🧠 فراخوان جذب منتور برای نهمین کارسوق ملی مسابقات علوم اعصاب شناختی (CNCH) مسابقهی علوم اعصاب شناختی ایران (CNCH) بزرگترین رویداد تحقیقاتی ملی است که زیر نظر ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان، با هدف آشنایی دانشآموزان…
توجه: برای ثبت نام تا ۶ ساعت دیگر فرصت باقی است.
موفق باشید.
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
موفق باشید.
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
🧠آیا واقعا دو اندیشه بهتر از یک اندیشه است؟
(Are two heads really better than one?)
بهادر بهرامی و همکاران، در پژوهشی که در سال 2010 در مجله Science با عنوان “Optimally Interacting Minds” منتشر شد، به بررسی پاسخ این سوال پرداختند. پاسخ اینکه آیا همکاری بین دو نفر می تواند تصمیم گیری را واقعا بهبود دهد یا خیر؟
در این آزمایش، افراد را دوتا دوتا گروه کرده، و به آنها تصویری با وضوح پایین نشان دادند. در بعضی تصاویر هم نقطه ای را به عنوان نشان یا target قرار دادند. هر فرد باید به تنهایی تصمیم می گرفت که آیا نشان را دیده است یا خیر؛ و میزان اطمینان خود به تصمیمش را اعلام می کرد. سپس، افراد تیم باید با هم صحبت می کردند تا به یک تصمیم مشترک برسند. محقق ها دقت تصمیم های فردی و تصمیم های گروهی را با هم مقایسه کردند.
مشخص شد که وقتی هر دو نفر از نظر حساسیت دیداری تقریبا در یک سطح بودند، تصمیم های گروهی از تصمیم های فردی، بهتر شد.
به عبارت علمی تر، تصمیم های گروهی تقریبا به ترکیب بهینه آماری نزدیک شدند. یعنی مغز ها اطلاعات خودشان را طوری ترکیب کردند که انگار یک سیستم ریاضی دقیق تصمیم می گیرد!
اما وقتی تفاوت بین حساسیت دیداری دو نفر خیلی زیاد بود، یعنی یکی از آنها از دیگری دقیق تر بود، گفتوگو باعث شد شخصی که حساسیت کمتری داشته، در روند نتیجه گیری تاثیر منفی بگذارد و دقت کلی پایین بیاید.
راز کسب نتیجه مطلوب توسط تیم های موفق، در بروز صحیح اعتماد به نفس بود. وقتی هر فرد می توانست به دقت ادعا کند که چقدر به پاسخ خود مطمئن است، آن اطلاعات به تیم کمک می کرد که اصنیم نزدیک به واقع تری را بدهند.
نویسندگان مقاله نتیجه گرفتند که ذهن انسان ها در همکاری می تواند تقریبا بهینه عمل کند، ولی فقط وقتی که اعتماد به نفس و مهارت ها متعادل باشد.
✍عرفانه حسینی
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#GroupDescisionMaking
#CognitiveNeuroscienc
@cnchchannel 🌱
(Are two heads really better than one?)
بهادر بهرامی و همکاران، در پژوهشی که در سال 2010 در مجله Science با عنوان “Optimally Interacting Minds” منتشر شد، به بررسی پاسخ این سوال پرداختند. پاسخ اینکه آیا همکاری بین دو نفر می تواند تصمیم گیری را واقعا بهبود دهد یا خیر؟
در این آزمایش، افراد را دوتا دوتا گروه کرده، و به آنها تصویری با وضوح پایین نشان دادند. در بعضی تصاویر هم نقطه ای را به عنوان نشان یا target قرار دادند. هر فرد باید به تنهایی تصمیم می گرفت که آیا نشان را دیده است یا خیر؛ و میزان اطمینان خود به تصمیمش را اعلام می کرد. سپس، افراد تیم باید با هم صحبت می کردند تا به یک تصمیم مشترک برسند. محقق ها دقت تصمیم های فردی و تصمیم های گروهی را با هم مقایسه کردند.
مشخص شد که وقتی هر دو نفر از نظر حساسیت دیداری تقریبا در یک سطح بودند، تصمیم های گروهی از تصمیم های فردی، بهتر شد.
به عبارت علمی تر، تصمیم های گروهی تقریبا به ترکیب بهینه آماری نزدیک شدند. یعنی مغز ها اطلاعات خودشان را طوری ترکیب کردند که انگار یک سیستم ریاضی دقیق تصمیم می گیرد!
اما وقتی تفاوت بین حساسیت دیداری دو نفر خیلی زیاد بود، یعنی یکی از آنها از دیگری دقیق تر بود، گفتوگو باعث شد شخصی که حساسیت کمتری داشته، در روند نتیجه گیری تاثیر منفی بگذارد و دقت کلی پایین بیاید.
راز کسب نتیجه مطلوب توسط تیم های موفق، در بروز صحیح اعتماد به نفس بود. وقتی هر فرد می توانست به دقت ادعا کند که چقدر به پاسخ خود مطمئن است، آن اطلاعات به تیم کمک می کرد که اصنیم نزدیک به واقع تری را بدهند.
نویسندگان مقاله نتیجه گرفتند که ذهن انسان ها در همکاری می تواند تقریبا بهینه عمل کند، ولی فقط وقتی که اعتماد به نفس و مهارت ها متعادل باشد.
✍عرفانه حسینی
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#GroupDescisionMaking
#CognitiveNeuroscienc
@cnchchannel 🌱
Science
Optimally Interacting Minds
Sharing choices and confidence in those choices can be an empowering experience.
🧠 آیا ممکن است مغز انسان پیش از آنکه حرکتی آغاز شود، هدف آن راتشخیص دهد، آنهم تنها از چند تغییر ظریف در وضعیت بدن؟
در مجموعه مطالعات مریم وزیری و همکاران (۲۰۱۷، ۲۰۲۱) توانایی انسان برای پیش بینی هدف حرکت تنها بر اساس نشانه های مقدماتی بررسی شده است؛ نشانههایی که پیش از اجرای حرکت اصلی و در قالب تنظیمات وضعیتی بدن ظاهر میشوند.
این مطالعات نشان دادند که بزرگسالان می توانند قبل از شروع حرکت دست، هدف نهایی را پیش بینی کنند. اطلاعات مورد استفاده محدود به دست نیست؛ سر،شانه، تنه و بازو همگی در انتقال سیگنال های مقدماتی نقش دارند.
این یافته تاکید می کند که سیستم بینایی-حرکتی انسان قادر است از حداقل تغییرات وضعیتی، الگوی حرکتی آتی را استخراج کند.
همچنین نتایج نشان می دهد حتی نوزادان 3 تا 5 ماهه نیز قادرند اهداف حرکتی را رمزگشایی کنند. نوزادان 6 ماهه تنها زمانی نگاه پیش بینانه نشان می دهند که حرکت مشاهده شده از نظر زیست مکانیکی ممکن باشد؛ یعنی مغز در این سن نوعی مدل درونی حرکت دارد. این توانایی هم زمان با رشد حرکات ارادی کودک تقویت می شود.
در بازه سنی 6 تا 8 سال، کودکان بیشتر از تنه و بازو برای پیش بینی استفاده می کنند و معمولا نمی توانند از نشانه های ظریف سر و شانه ها اطلاعات کافی استخراج کنند.
البته با وجود دقت مشابه بزرگسالان، سرعت واکنش کمتر است.این الگو نشان می دهد که پردازش نشانه های دورتر از اندام های عامل(مانند سر) در این سنین هنوز در حال بلوغ است.
نکتهای که وجود دارد این است که در هیچ کدام از گروه ها، طی جلسات آزمایش بهبود کوتاه مدت دیده نشد؛ بنابراین این مهارت نتیجه یادگیری لحظهای نیست و محصول رشد تدریجی و تجربه دیداری-حرکتی است.
خلاصه نتایج نشان میدهد که انسان از نوزادی قادر به پیشبینی هدف حرکات دیگران است و این توانایی با رشد سیستم بینایی–حرکتی تدریجاً دقیقتر میشود. بزرگسالان از نشانههای بسیار ظریف در سراسر بدن برای تشخیص حرکت بعدی استفاده میکنند، اما کودکان بیشتر به اطلاعات محدودترِ بازو و تنه متکیاند و پردازش کندتری دارند. این مهارت با تمرین کوتاهمدت تقویت نمیشود و نتیجهی رشد و تجربهی تدریجی در سالهای کودکی است.
✍یسنا رستمی
📖منابع: 1 , 2
🔗
#CNCHinsights
#ActionPrediction
#SocialCognition
@cnchchannel 🌱
در مجموعه مطالعات مریم وزیری و همکاران (۲۰۱۷، ۲۰۲۱) توانایی انسان برای پیش بینی هدف حرکت تنها بر اساس نشانه های مقدماتی بررسی شده است؛ نشانههایی که پیش از اجرای حرکت اصلی و در قالب تنظیمات وضعیتی بدن ظاهر میشوند.
این مطالعات نشان دادند که بزرگسالان می توانند قبل از شروع حرکت دست، هدف نهایی را پیش بینی کنند. اطلاعات مورد استفاده محدود به دست نیست؛ سر،شانه، تنه و بازو همگی در انتقال سیگنال های مقدماتی نقش دارند.
این یافته تاکید می کند که سیستم بینایی-حرکتی انسان قادر است از حداقل تغییرات وضعیتی، الگوی حرکتی آتی را استخراج کند.
همچنین نتایج نشان می دهد حتی نوزادان 3 تا 5 ماهه نیز قادرند اهداف حرکتی را رمزگشایی کنند. نوزادان 6 ماهه تنها زمانی نگاه پیش بینانه نشان می دهند که حرکت مشاهده شده از نظر زیست مکانیکی ممکن باشد؛ یعنی مغز در این سن نوعی مدل درونی حرکت دارد. این توانایی هم زمان با رشد حرکات ارادی کودک تقویت می شود.
در بازه سنی 6 تا 8 سال، کودکان بیشتر از تنه و بازو برای پیش بینی استفاده می کنند و معمولا نمی توانند از نشانه های ظریف سر و شانه ها اطلاعات کافی استخراج کنند.
البته با وجود دقت مشابه بزرگسالان، سرعت واکنش کمتر است.این الگو نشان می دهد که پردازش نشانه های دورتر از اندام های عامل(مانند سر) در این سنین هنوز در حال بلوغ است.
نکتهای که وجود دارد این است که در هیچ کدام از گروه ها، طی جلسات آزمایش بهبود کوتاه مدت دیده نشد؛ بنابراین این مهارت نتیجه یادگیری لحظهای نیست و محصول رشد تدریجی و تجربه دیداری-حرکتی است.
خلاصه نتایج نشان میدهد که انسان از نوزادی قادر به پیشبینی هدف حرکات دیگران است و این توانایی با رشد سیستم بینایی–حرکتی تدریجاً دقیقتر میشود. بزرگسالان از نشانههای بسیار ظریف در سراسر بدن برای تشخیص حرکت بعدی استفاده میکنند، اما کودکان بیشتر به اطلاعات محدودترِ بازو و تنه متکیاند و پردازش کندتری دارند. این مهارت با تمرین کوتاهمدت تقویت نمیشود و نتیجهی رشد و تجربهی تدریجی در سالهای کودکی است.
✍یسنا رستمی
📖منابع: 1 , 2
🔗
#CNCHinsights
#ActionPrediction
#SocialCognition
@cnchchannel 🌱
به اطلاع متقاضیان کارآموزی منتورینگ میرساند:
به دلیل حجم بالای پیامها و تعداد زیاد درخواستهای ثبتنام منتورینگ، روند بررسی و پاسخگویی با تأخیر همراه شده است. تیم پشتیبانی در حال رسیدگی مستمر به تمامی پیامهاست و تلاش میکنیم در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی شما باشیم.
از همراهی و شکیبایی شما صمیمانه سپاسگزاریم.🌱
🔗
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
به دلیل حجم بالای پیامها و تعداد زیاد درخواستهای ثبتنام منتورینگ، روند بررسی و پاسخگویی با تأخیر همراه شده است. تیم پشتیبانی در حال رسیدگی مستمر به تمامی پیامهاست و تلاش میکنیم در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی شما باشیم.
از همراهی و شکیبایی شما صمیمانه سپاسگزاریم.🌱
🔗
اطلاعات بیشتر:
@cnchchannel
اکانت پشتیبانی:
@blogishadmin
🧠 آیا یک مولکول در قشر پیشپیشانی میتواند کیفیت دید ما را در قشربینایی تغییر دهد؟
بهراد نوع دوست و همکارانش، در مقالهای که سال 2011 با عنوان Prefrontal dopamine controls visual cortical signals در نشریه Nature منتشر شد، نقش دوپامین قشر پیش پیشانی (PFC) را در تنظیم پردازش بصری بررسی کردند.
آنها دو میمون ماکاک را آموزش داده تا یک تسک بصری را انجام دهند. روی دو صفحه متحرک شکلهای گابور و یا رنگی به آنها نشان داده شد که یکی از این شکلها درون میدان پاسخ دهی نورون ثبت شونده در V4 (RF یا receptive field) و دیگری در بیرون آن بود.
همزمان با این واکنشها، نورونهای V4 مورد بررسی بودند تا شدت و الگوی پاسخ نورون ها درشرایط مختلف سنجیده شود.
برای بررسی نقش دوپامین در قشر پیش پیشانی (FEF)،دارو های موضعی به سه شکل به آن ناحیه تزریق شدند:
1. آگونیست گیرنده های D1 (برای فعال سازی)
2. آنتاگونیست گیرنده های D1 (برای جلوگیری از فعال سازی)
3. آگونیست گیرنده های D2 (برای فعال سازی)
نتایج نشان داد وقتی گیرندههای D1 فعال شدند:
🔹 قدرت پاسخ هایV4 به شدت افزایش یافت.
🔹 پاسخ ها تفکیک پذیرتر و انتخاب گرایانه تر شدند.
🔹اختلاف پاسخ این نورونها در حالت توجه و عدم توجه بیشتر شد.
🔹واکنش به محرک های غیر مرتبط شدیدا کاهش یافت.
🔹شاخص توجه بسیار بالا رفت.
هنگامی که از فعالیت گیرنده های D1 جلوگیری شد:
🔹اختلاف پاسخ بین توجه و عدم توجه تقریبا از بین رفت.
🔹گویا مغز نمیتوانست روی محرک مهم تمرکز کند.
اما فعال سازی گیرندههای D2 نشان داد:
🔹تقریبا هیچ تغییری رخ نمیدهد و مسیر توجه وابسته به گیرندههای D1 میباشد. به این معنی که گیرندههای D1، انتخابگری (selectivity) را افزایش می دهند.
این پژوهش برای اولین بار نشان داد که یک مولکول شیمیایی در PFC می تواند فعالیت نورون های قشر بینایی را کنترل کند.به بیان دیگر، توجه بصری یک فرآیند شیمیایی-عصبی است، نه فقط شناختی. این مکانیسم می تواند توضیح دهد که چرا در اختلالاتی مانند ADHD، اسکیزوفرنی و بیماری های مرتبط با دوپامین مشکلات توجه دیده می شود. هدف گیری گیرنده های D1 حتی می تواند مسیر جدیدی برای بهبود توجه و پردازش بصری باشد.
✍هانیه رضایی
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#CognitiveNeuroscience
#VisualAttention
@cnchchannel 🌱
بهراد نوع دوست و همکارانش، در مقالهای که سال 2011 با عنوان Prefrontal dopamine controls visual cortical signals در نشریه Nature منتشر شد، نقش دوپامین قشر پیش پیشانی (PFC) را در تنظیم پردازش بصری بررسی کردند.
آنها دو میمون ماکاک را آموزش داده تا یک تسک بصری را انجام دهند. روی دو صفحه متحرک شکلهای گابور و یا رنگی به آنها نشان داده شد که یکی از این شکلها درون میدان پاسخ دهی نورون ثبت شونده در V4 (RF یا receptive field) و دیگری در بیرون آن بود.
همزمان با این واکنشها، نورونهای V4 مورد بررسی بودند تا شدت و الگوی پاسخ نورون ها درشرایط مختلف سنجیده شود.
برای بررسی نقش دوپامین در قشر پیش پیشانی (FEF)،دارو های موضعی به سه شکل به آن ناحیه تزریق شدند:
1. آگونیست گیرنده های D1 (برای فعال سازی)
2. آنتاگونیست گیرنده های D1 (برای جلوگیری از فعال سازی)
3. آگونیست گیرنده های D2 (برای فعال سازی)
نتایج نشان داد وقتی گیرندههای D1 فعال شدند:
🔹 قدرت پاسخ هایV4 به شدت افزایش یافت.
🔹 پاسخ ها تفکیک پذیرتر و انتخاب گرایانه تر شدند.
🔹اختلاف پاسخ این نورونها در حالت توجه و عدم توجه بیشتر شد.
🔹واکنش به محرک های غیر مرتبط شدیدا کاهش یافت.
🔹شاخص توجه بسیار بالا رفت.
هنگامی که از فعالیت گیرنده های D1 جلوگیری شد:
🔹اختلاف پاسخ بین توجه و عدم توجه تقریبا از بین رفت.
🔹گویا مغز نمیتوانست روی محرک مهم تمرکز کند.
اما فعال سازی گیرندههای D2 نشان داد:
🔹تقریبا هیچ تغییری رخ نمیدهد و مسیر توجه وابسته به گیرندههای D1 میباشد. به این معنی که گیرندههای D1، انتخابگری (selectivity) را افزایش می دهند.
این پژوهش برای اولین بار نشان داد که یک مولکول شیمیایی در PFC می تواند فعالیت نورون های قشر بینایی را کنترل کند.به بیان دیگر، توجه بصری یک فرآیند شیمیایی-عصبی است، نه فقط شناختی. این مکانیسم می تواند توضیح دهد که چرا در اختلالاتی مانند ADHD، اسکیزوفرنی و بیماری های مرتبط با دوپامین مشکلات توجه دیده می شود. هدف گیری گیرنده های D1 حتی می تواند مسیر جدیدی برای بهبود توجه و پردازش بصری باشد.
✍هانیه رضایی
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#CognitiveNeuroscience
#VisualAttention
@cnchchannel 🌱
Nature
Control of visual cortical signals by prefrontal dopamine
Nature - The prefrontal cortex has an important role in higher cognitive functions, and is thought to control the information in the visual cortex, but little is known about the specifics of this...
🧠 مغز چگونه میان فعالیتهای تحریکی و مهاری توازن ایجاد میکند، و اختلال در این توازن چه پیامدهایی دارد؟
در نئوکورتکسِ مغز، دو جمعیت اصلی نورونی وجود دارد:
🔹نورون های تحریکی (excitatory)
🔹نورون های مهاری (inhibitory)
این دو گروه بهشدت با یکدیگر همبسته اند و برای حفظ عملکرد طبیعی مغز تقریباً بدون تأخیر و در بازه های زمانی مختلف (از میلی ثانیه تا چند ثانیه) با هم عمل میکنند.
در گذشته، پژوهش ها دربارهی این تعادل عمدتاً روی حیوانات آزمایشگاهی انجام میشد. اما در مقالهای که توسط دکتر نیما دهقان و همکاران در سال ۲۰۱۶ با عنوان Dynamic Balance of Excitation and Inhibition in Human and Monkey Neocortex در مجله Scientific Reports منتشر شد، فعالیت الکتریکی مغز انسان و میمون برای ساعت ها با الکترود های ویژه ثبت و تحلیل شد.
آنها مشاهده کردند که:
وقتی نورون های تحریکی فعال تر می شوند، نورون های مهارکننده نیز تقریباً همزمان فعال می شوند. هر دو جمعیت در کنار هم بالا و پایین می روند تا مغز در حالت پایدار باقی بماند.
این الگو در تمام حالت ها دیده شد:
🔸 بیداری
🔸 خواب REM
🔸 خواب موج آهسته (SWS)
در خواب عمیق، مغز بین حالت های «فعال» و «سکوت» جابهجا می شود. به همین دلیل این تعادل کمی نوسان دارد، اما در کل همچنان حفظ می شود.
در SWS میزان نوسان ها بیشتر بود، به دلیل حضور چرخه های up/down. همین انحراف ها در بیداری نیز وجود دارد، اما بسیار محدودتر.
اما در حالت های بیمارگونه مانند تشنج در افراد مبتلا به صرع، این تعادل فرو می ریزد:
برخی نورون های تحریکی بیش از حد فعال می شوند، برخی نورون های مهارکننده کم کار یا خاموش می شوند، و نظم طبیعی فعالیت شبکه مختل می شود. این یافته نشان می دهد که برهم خوردن تعادل E/I یکی از ویژگی های اصلیِ حالت های پاتولوژیک مغز است.
پس از پایان تشنج، مغز به تدریج تلاش می کند این تعادل را بازیابی کند. این فرایند معمولاً از چند ده ثانیه تا چند دقیقه طول می کشد؛ اما زمان دقیق آن به فرد و نوع تشنج بستگی دارد.
در نهایت، مدل سازی محاسباتی نشان داد که این تعادل عمدتاً از ارتباطات داخلی شبکهی مغزی ناشی می شود، نه از ورودی های بیرونی مانند حواس یا تالاموس.
وقتی مدل با ورودی خارجی کنترل می شد، همبستگی بین فعالیت تحریکی و مهارکننده دچار تأخیر می شد؛ چیزی که در داده های واقعی دیده نمی شود. این یعنی مغز مانند یک سیستم خودتنظیمگر رفتار میکند.
✍آناهیتا قادری
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#Neurophysiology
#NeuralCorrelation
@cnchchannel 🌱
در نئوکورتکسِ مغز، دو جمعیت اصلی نورونی وجود دارد:
🔹نورون های تحریکی (excitatory)
🔹نورون های مهاری (inhibitory)
این دو گروه بهشدت با یکدیگر همبسته اند و برای حفظ عملکرد طبیعی مغز تقریباً بدون تأخیر و در بازه های زمانی مختلف (از میلی ثانیه تا چند ثانیه) با هم عمل میکنند.
در گذشته، پژوهش ها دربارهی این تعادل عمدتاً روی حیوانات آزمایشگاهی انجام میشد. اما در مقالهای که توسط دکتر نیما دهقان و همکاران در سال ۲۰۱۶ با عنوان Dynamic Balance of Excitation and Inhibition in Human and Monkey Neocortex در مجله Scientific Reports منتشر شد، فعالیت الکتریکی مغز انسان و میمون برای ساعت ها با الکترود های ویژه ثبت و تحلیل شد.
آنها مشاهده کردند که:
وقتی نورون های تحریکی فعال تر می شوند، نورون های مهارکننده نیز تقریباً همزمان فعال می شوند. هر دو جمعیت در کنار هم بالا و پایین می روند تا مغز در حالت پایدار باقی بماند.
این الگو در تمام حالت ها دیده شد:
🔸 بیداری
🔸 خواب REM
🔸 خواب موج آهسته (SWS)
در خواب عمیق، مغز بین حالت های «فعال» و «سکوت» جابهجا می شود. به همین دلیل این تعادل کمی نوسان دارد، اما در کل همچنان حفظ می شود.
در SWS میزان نوسان ها بیشتر بود، به دلیل حضور چرخه های up/down. همین انحراف ها در بیداری نیز وجود دارد، اما بسیار محدودتر.
اما در حالت های بیمارگونه مانند تشنج در افراد مبتلا به صرع، این تعادل فرو می ریزد:
برخی نورون های تحریکی بیش از حد فعال می شوند، برخی نورون های مهارکننده کم کار یا خاموش می شوند، و نظم طبیعی فعالیت شبکه مختل می شود. این یافته نشان می دهد که برهم خوردن تعادل E/I یکی از ویژگی های اصلیِ حالت های پاتولوژیک مغز است.
پس از پایان تشنج، مغز به تدریج تلاش می کند این تعادل را بازیابی کند. این فرایند معمولاً از چند ده ثانیه تا چند دقیقه طول می کشد؛ اما زمان دقیق آن به فرد و نوع تشنج بستگی دارد.
در نهایت، مدل سازی محاسباتی نشان داد که این تعادل عمدتاً از ارتباطات داخلی شبکهی مغزی ناشی می شود، نه از ورودی های بیرونی مانند حواس یا تالاموس.
وقتی مدل با ورودی خارجی کنترل می شد، همبستگی بین فعالیت تحریکی و مهارکننده دچار تأخیر می شد؛ چیزی که در داده های واقعی دیده نمی شود. این یعنی مغز مانند یک سیستم خودتنظیمگر رفتار میکند.
✍آناهیتا قادری
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#Neurophysiology
#NeuralCorrelation
@cnchchannel 🌱
Nature
Dynamic Balance of Excitation and Inhibition in Human and Monkey Neocortex
Scientific Reports - Dynamic Balance of Excitation and Inhibition in Human and Monkey Neocortex
🧠 مغز چگونه با تحریک مصنوعی، واقعیت را جعل میکند؟
و این فرایند چه رازی را دربارهٔ ماهیتِ «دیدن» فاش میکند؟
ناحیۀ قشر گیجگاهی تحتانی (IT) یکی از بنیادیترین بخشهای سیستم بینایی است؛ جایی که مغز:
🔹 شکلها را پردازش میکند
🔹 اشیاء را تشخیص میدهد
🔹 بازنماییهای پیچیدۀ بصری را میسازد
سالها میدانستیم نورونهای IT هنگام دیدن اشیاء فعال میشوند؛ اما پرسش اصلی همچنان بیپاسخ مانده بود:
آیا میتوان تنها با فعالکردن مصنوعی این نورونها، یک تجربهٔ ادراکی شفاف ایجاد کرد؟
در پژوهشی که الیا شهبازی و همکاران در سال ۲۰۲۴ در Nature Communications منتشر کردند، با استفاده از اپتوژنتیک نورونهای IT میمونها را بهصورت دقیق تحریک کردند و همزمان، ادراک آنها را سنجیدند.
آنها برای نخستین بار ابزاری ساختند به نام پرسپتوگرام (Perceptogram). یک بازنمایی محاسباتی از اینکه میمون در اثر تحریک مغزی تصور میکند چه چیزی را دیده است.
و نتایج شگفتانگیز بودند:
هنگام تحریک زیرشبکههای خاص IT:
میمونها توهمهای دیداری پیچیده تجربه کردند؛ نه فقط نور یا فلاش، بلکه الگوهای شکلی و «شیءمانند».
شدت و الگوی توهم به موقعیت تحریک، قدرت نور، و تصویر واقعی بستگی داشت.
ورودی دیداری واقعی و تحریک مصنوعی با هم ترکیب میشدند و یک ادراک واحد میساختند.
در برخی شرایط، تحریک میتوانست دقت تشخیص اشیاء واقعی را افزایش یا کاهش دهد.
به عبارت دیگر: IT فقط گیرندهٔ اطلاعات نیست؛ خودش سازندۀ ادراک است.
این اثر در تمام شرایط آزمایش پایدار بود. چه در نبود محرک خارجی، چه در حضور تصویر واقعی، و چه در شدتهای مختلف تحریک.
در ادامه، تحلیل محاسباتی نشان داد که ساختار درونی شبکهٔ IT تعیین میکند که پرسپتوگرام چه شکلی باشد؛ نه سیگنالهای ورودی دیگر.
این یافتهها نشان میدهند که قشر بینایی یک سیستم ادراکساز درونی است، نه صرفاً بازتابدهندۀ جهان بیرون.
از سوی دیگر، همین قابلیت میتواند در آینده برای پروتزهای بینایی مبتنی بر تحریک مستقیم قشر مغز حیاتی باشد؛ و همچنین دیدگاهی تازه دربارهٔ منشأ توهمهای بصری در اختلالات نورولوژیک ارائه میدهد.
✍ راشین بیچرانلو
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#InferiorTemporalCortex
#NeuroTechnology
@cnchchannel 🌱
و این فرایند چه رازی را دربارهٔ ماهیتِ «دیدن» فاش میکند؟
ناحیۀ قشر گیجگاهی تحتانی (IT) یکی از بنیادیترین بخشهای سیستم بینایی است؛ جایی که مغز:
🔹 شکلها را پردازش میکند
🔹 اشیاء را تشخیص میدهد
🔹 بازنماییهای پیچیدۀ بصری را میسازد
سالها میدانستیم نورونهای IT هنگام دیدن اشیاء فعال میشوند؛ اما پرسش اصلی همچنان بیپاسخ مانده بود:
آیا میتوان تنها با فعالکردن مصنوعی این نورونها، یک تجربهٔ ادراکی شفاف ایجاد کرد؟
در پژوهشی که الیا شهبازی و همکاران در سال ۲۰۲۴ در Nature Communications منتشر کردند، با استفاده از اپتوژنتیک نورونهای IT میمونها را بهصورت دقیق تحریک کردند و همزمان، ادراک آنها را سنجیدند.
آنها برای نخستین بار ابزاری ساختند به نام پرسپتوگرام (Perceptogram). یک بازنمایی محاسباتی از اینکه میمون در اثر تحریک مغزی تصور میکند چه چیزی را دیده است.
و نتایج شگفتانگیز بودند:
هنگام تحریک زیرشبکههای خاص IT:
میمونها توهمهای دیداری پیچیده تجربه کردند؛ نه فقط نور یا فلاش، بلکه الگوهای شکلی و «شیءمانند».
شدت و الگوی توهم به موقعیت تحریک، قدرت نور، و تصویر واقعی بستگی داشت.
ورودی دیداری واقعی و تحریک مصنوعی با هم ترکیب میشدند و یک ادراک واحد میساختند.
در برخی شرایط، تحریک میتوانست دقت تشخیص اشیاء واقعی را افزایش یا کاهش دهد.
به عبارت دیگر: IT فقط گیرندهٔ اطلاعات نیست؛ خودش سازندۀ ادراک است.
این اثر در تمام شرایط آزمایش پایدار بود. چه در نبود محرک خارجی، چه در حضور تصویر واقعی، و چه در شدتهای مختلف تحریک.
در ادامه، تحلیل محاسباتی نشان داد که ساختار درونی شبکهٔ IT تعیین میکند که پرسپتوگرام چه شکلی باشد؛ نه سیگنالهای ورودی دیگر.
این یافتهها نشان میدهند که قشر بینایی یک سیستم ادراکساز درونی است، نه صرفاً بازتابدهندۀ جهان بیرون.
از سوی دیگر، همین قابلیت میتواند در آینده برای پروتزهای بینایی مبتنی بر تحریک مستقیم قشر مغز حیاتی باشد؛ و همچنین دیدگاهی تازه دربارهٔ منشأ توهمهای بصری در اختلالات نورولوژیک ارائه میدهد.
✍ راشین بیچرانلو
ویراستار: یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#InferiorTemporalCortex
#NeuroTechnology
@cnchchannel 🌱
Nature
Perceptography unveils the causal contribution of inferior temporal cortex to visual perception
Nature Communications - The precise role that inferotemporal cortex plays in object recognition remains poorly understood. Here, the authors combine high-throughput behavioral optogenetics in...
🧠 آیا تصمیمگیری جمعی میتواند تجربهٔ ذهنی ما از مسئولیت و پشیمانی را بازتعریف کند؟
محمد الزین و بهادر بهرامی، در مقاله ای با عنوان Joining a group diverts regret and responsibility away from the individual، به بررسی این پرسش پرداختند که قرار گرفتن در یک گروه، چگونه تجربه ذهنی ما از پشیمانی (regret) و مسئولیت (responsibility) را تغییر می دهد.
در این پژوهش، شرکت کنندگان در یک آزمایش تصمیم گیری ساده شرکت کردند. آنها باید بین چند گزینه انتخاب می کردند و سپس پیامد تصمیم خود را میدیدند. این تصمیم گیری ها در دو وضعیت انجام می شد:
🔹 تصمیم گیری به صورت فردی
🔹 تصمیم گیری به عنوان عضو یک گروه (حتی زمانی که نقش فرد درتصمیم گروهی کمرنگ بود)
پس از مشخص شدن نتیجه، از شرکت کنندگان خواسته می شد میزان پشیمانی و احساس مسئولیت خود را گزارش کنند.
نتایج نشان داد:
وقتی افراد به یک گروه می پیوندند، حتی اگر نتیجهی تصمیم نامطلوب باشد، شدت پشیمانی شخصی آنها کاهش پیدا می کند. به طور همزمان، احساس مسئولیت فردی نیز تضعیف می شود؛ گویی بار پیامد تصمیم بین اعضای گروه پخش می شود.
🔶 نکته مهم این بود که این کاهش پشیمانی، لزوما به بهتر شدن تصمیم ها ارتباطی نداشت. حتی زمانی که کیفیت تصمیم تغییری نمی کرد، صرف "گروهی بودن" کافی بود تا تجربه هیجانی افراد تغییر کند.
تحلیل ها نشان دادند که مغز، در شرایط گروهی، پیامد منفی تصمیم را کمتر به خود نسبت می دهد و بیشتر آن را به یک عامل جمعی و غیر شخصی نسبت می دهد. به بیان دیگر، گروه مانند یک سپر روان شناختی عمل می کند که ضربه هیجانی شکست را پخش می کند..
نویسندگان نتیجه گرفتند که تصمیم گیری گروهی فقط یک فرایند شناختی یا آماری نیست، بلکه عمیقا با سازوکار های هیجانی و اجتماعی مغز گره خورده است. این یافته می تواند توضیح دهد چرا افراد در بافت های گروهی، از هیئت مدیره ها گرفته تا جمع های اجتماعی، راحت تر ریسک می کنند، مسئولیت ها را کمتر احساس می کنند و شکست ها را ساده تر می پذیرند.
✍یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#CognitiveNeuroscience
#SocialNeuroscience
@cnchchannel 🌱
محمد الزین و بهادر بهرامی، در مقاله ای با عنوان Joining a group diverts regret and responsibility away from the individual، به بررسی این پرسش پرداختند که قرار گرفتن در یک گروه، چگونه تجربه ذهنی ما از پشیمانی (regret) و مسئولیت (responsibility) را تغییر می دهد.
در این پژوهش، شرکت کنندگان در یک آزمایش تصمیم گیری ساده شرکت کردند. آنها باید بین چند گزینه انتخاب می کردند و سپس پیامد تصمیم خود را میدیدند. این تصمیم گیری ها در دو وضعیت انجام می شد:
🔹 تصمیم گیری به صورت فردی
🔹 تصمیم گیری به عنوان عضو یک گروه (حتی زمانی که نقش فرد درتصمیم گروهی کمرنگ بود)
پس از مشخص شدن نتیجه، از شرکت کنندگان خواسته می شد میزان پشیمانی و احساس مسئولیت خود را گزارش کنند.
نتایج نشان داد:
وقتی افراد به یک گروه می پیوندند، حتی اگر نتیجهی تصمیم نامطلوب باشد، شدت پشیمانی شخصی آنها کاهش پیدا می کند. به طور همزمان، احساس مسئولیت فردی نیز تضعیف می شود؛ گویی بار پیامد تصمیم بین اعضای گروه پخش می شود.
🔶 نکته مهم این بود که این کاهش پشیمانی، لزوما به بهتر شدن تصمیم ها ارتباطی نداشت. حتی زمانی که کیفیت تصمیم تغییری نمی کرد، صرف "گروهی بودن" کافی بود تا تجربه هیجانی افراد تغییر کند.
تحلیل ها نشان دادند که مغز، در شرایط گروهی، پیامد منفی تصمیم را کمتر به خود نسبت می دهد و بیشتر آن را به یک عامل جمعی و غیر شخصی نسبت می دهد. به بیان دیگر، گروه مانند یک سپر روان شناختی عمل می کند که ضربه هیجانی شکست را پخش می کند..
نویسندگان نتیجه گرفتند که تصمیم گیری گروهی فقط یک فرایند شناختی یا آماری نیست، بلکه عمیقا با سازوکار های هیجانی و اجتماعی مغز گره خورده است. این یافته می تواند توضیح دهد چرا افراد در بافت های گروهی، از هیئت مدیره ها گرفته تا جمع های اجتماعی، راحت تر ریسک می کنند، مسئولیت ها را کمتر احساس می کنند و شکست ها را ساده تر می پذیرند.
✍یسنا رستمی
📖منبع
🔗
#CNCHinsights
#CognitiveNeuroscience
#SocialNeuroscience
@cnchchannel 🌱
The Royal Society
Joining a group diverts regret and responsibility away from the individual
Abstract. It has recently been proposed that a key motivation for joining groups is the protection from the negative consequences of undesirable outcomes.
🧠 آیا مغز فقط بر اساس شواهد تصمیم می گیرد یا زمانی که صرف تصمیم گیری می کنیم هم در تجربه اطمینان نقش دارد؟
در مقاله ای با عنوان Choice certainty is informed by both evidence and decision time که در سال 2014 در مجله Neuron منتشر شد، روزبه کیانی و همکارانش این پرسش را به شکلی دقیق آزمایش کردند.
در این مطالعه، شرکت کنندگان مجبور بودند جهت حرکت نقطه های متحرک را تشخیص دهند (به صورت Two-alternative forced choice). همزمان با ثبت پاسخ انتخابی، از آن ها خواسته می شد که میزان اطمینان خود را درباره درستی انتخابشان هم بیان کنند.
نکته کلیدی این بود که:
✔ سرعت پاسخ (reaction time) و
✔ قدرت شواهد بصری
هر دو مستقل از همه در شکل گیری حس اطمینان تاثیر داشتند.
یافته ها نشان دادند که هر چقدر زمان تصمیم گیری طولانی تر باشد، حتی اگر دقت پاسخ یکسان باشد، اطمینان گزارش شده کاهش می یابد.
و هر چقدر شواهد قوی تر باشند، اطمینان بیشتر گزارش می شود.
چیزی که مدل های کلاسیک مبتنی بر مقدار شواهد نمی توانند به طور کامل توضیح دهند.
این یافتهها نشان میدهند که حس اطمینان در مغز، صرفاً بازتابی از کیفیت شواهد حسی نیست. مغز بهطور ضمنی از زمان صرفشده برای رسیدن به تصمیم نیز بهعنوان یک نشانهٔ درونی استفاده میکند. به بیان دیگر، حتی زمانی که دو تصمیم از نظر دقت یکساناند، تصمیمی که سریعتر گرفته شده، مطمئنتر تجربه میشود. این نتیجه نشان میدهد که اطمینان ذهنی از ترکیب اطلاعات حسی و دینامیک فرایند تصمیمگیری شکل میگیرد، نه فقط از خروجی نهایی انتخاب.
✍ یسنا رستمی
📖 منبع
🔗
#CNCHinsights
#CognitiveNeuroscience
#DecisionMaking
@cnchchannel 🌱
در مقاله ای با عنوان Choice certainty is informed by both evidence and decision time که در سال 2014 در مجله Neuron منتشر شد، روزبه کیانی و همکارانش این پرسش را به شکلی دقیق آزمایش کردند.
در این مطالعه، شرکت کنندگان مجبور بودند جهت حرکت نقطه های متحرک را تشخیص دهند (به صورت Two-alternative forced choice). همزمان با ثبت پاسخ انتخابی، از آن ها خواسته می شد که میزان اطمینان خود را درباره درستی انتخابشان هم بیان کنند.
نکته کلیدی این بود که:
✔ سرعت پاسخ (reaction time) و
✔ قدرت شواهد بصری
هر دو مستقل از همه در شکل گیری حس اطمینان تاثیر داشتند.
یافته ها نشان دادند که هر چقدر زمان تصمیم گیری طولانی تر باشد، حتی اگر دقت پاسخ یکسان باشد، اطمینان گزارش شده کاهش می یابد.
و هر چقدر شواهد قوی تر باشند، اطمینان بیشتر گزارش می شود.
چیزی که مدل های کلاسیک مبتنی بر مقدار شواهد نمی توانند به طور کامل توضیح دهند.
این یافتهها نشان میدهند که حس اطمینان در مغز، صرفاً بازتابی از کیفیت شواهد حسی نیست. مغز بهطور ضمنی از زمان صرفشده برای رسیدن به تصمیم نیز بهعنوان یک نشانهٔ درونی استفاده میکند. به بیان دیگر، حتی زمانی که دو تصمیم از نظر دقت یکساناند، تصمیمی که سریعتر گرفته شده، مطمئنتر تجربه میشود. این نتیجه نشان میدهد که اطمینان ذهنی از ترکیب اطلاعات حسی و دینامیک فرایند تصمیمگیری شکل میگیرد، نه فقط از خروجی نهایی انتخاب.
✍ یسنا رستمی
📖 منبع
🔗
#CNCHinsights
#CognitiveNeuroscience
#DecisionMaking
@cnchchannel 🌱
PubMed Central (PMC)
Choice certainty is informed by both evidence and decision time
“Degree of certainty” refers to the subjective belief, prior to feedback, that a decision is correct. A reliable estimate of certainty is essential for prediction, learning from mistakes, and planning subsequent actions when outcomes are not ...