ما واسه اون دوره ای هستیم که اگه لباس نو میپوشیدیم یا عید نوروز بود یا اول مهر و بمعنای واقعی شادی از ته دل رو تجربه میکردیم ☺️😁
#نوستالژی
Join → @chenaariha
#نوستالژی
Join → @chenaariha
بچه های امروز هرگز خاطراتی که ما با چراغ والور داریم را نخواهند داشت.
این چراغ ها که سه رنگ آبی و سبز و خاکستری داشت
ساخت انگلیس بود و در زمستانها وسط اتاق جا خوش میکرد
و در تابستانها گوشه اتاق بود.
یادم میاد ظهرها که از مدرسه تعطیل می شدیم در حالی که از سرما پاهایمان سِر و بی حس شده بود شتابان به منزل می آمدیم
و دفتر و کتاب را کنار این چراغ پهن میکردیم
و در حالی که تند تند مشق هایمان را مینوشتیم یک چشممان هم به تابه یا قابلمه درب و داغونی بود که مادر ناهار ظهرمان را در آن آماده میکرد.
شعله آبی این چراغ توی اون زمستونهای پر از برف و یخ نوید گرمای آرامش بخشی میداد.
در زمستانها چراغ والورمان 24 ساعته روشن بود و بعضی شبهای سرد و برفی که نفت چراغ تمام میشد یک شیرمرد میخواست تا به حیاط برود و از بشکه نفت بیاورد.
گاهی اوقات فکر میکنم چرا آن زمان با اینکه زندگی آنقدر سخت بود، همیشه یادآوری آن دوران با آه و حسرت همراه است
#نوستالژی
💎 @chenaariha
خانم اسکندری
این چراغ ها که سه رنگ آبی و سبز و خاکستری داشت
ساخت انگلیس بود و در زمستانها وسط اتاق جا خوش میکرد
و در تابستانها گوشه اتاق بود.
یادم میاد ظهرها که از مدرسه تعطیل می شدیم در حالی که از سرما پاهایمان سِر و بی حس شده بود شتابان به منزل می آمدیم
و دفتر و کتاب را کنار این چراغ پهن میکردیم
و در حالی که تند تند مشق هایمان را مینوشتیم یک چشممان هم به تابه یا قابلمه درب و داغونی بود که مادر ناهار ظهرمان را در آن آماده میکرد.
شعله آبی این چراغ توی اون زمستونهای پر از برف و یخ نوید گرمای آرامش بخشی میداد.
در زمستانها چراغ والورمان 24 ساعته روشن بود و بعضی شبهای سرد و برفی که نفت چراغ تمام میشد یک شیرمرد میخواست تا به حیاط برود و از بشکه نفت بیاورد.
گاهی اوقات فکر میکنم چرا آن زمان با اینکه زندگی آنقدر سخت بود، همیشه یادآوری آن دوران با آه و حسرت همراه است
#نوستالژی
💎 @chenaariha
خانم اسکندری
#نوستالژی
🔸یادیزدادور قدیم اُولَر صفاصه
🔹کیشه لرین غیرتی و وفاسه
🔸یادیزدادور اُو مهربان آروادلار
🔹زحمتکش و خمیر یاپان آروادلار
منبع کانال سده
🔸یادیزدادور قدیم اُولَر صفاصه
🔹کیشه لرین غیرتی و وفاسه
🔸یادیزدادور اُو مهربان آروادلار
🔹زحمتکش و خمیر یاپان آروادلار
منبع کانال سده
هوا بس ناجوانمردانه سرد است....
سلامم را تو پاسخگوی، در بگشای!
زمستان است.
با عرض سلام و درود بیکران بر تک تک همولایتی های خوب و خونگرم چنار امیدوارم در این روزهای سرد زمستانی ایامی پر از شادی و وپر ازمهر ومحبت سپری, کنید و با گرمی محبت و صفای خودتان این روزها را چون روزگاران خوب قدیم، گرم کنید.
گفتم روزگاران قدیم!، این واژه مرا به عمق روزگاران کودکی برد که که به قول شاعر هوابس ناجوانمردانه سرد, بود و پر از, برف و کولاک، زمانی که امکانات کم بود و وسایل گرمایشی, خیلی محدود و هوا هم خیلی, سرد ولی میدونید چی باعث میشد که اون روزها رو الان به خوبی, یاد کنیم واصلا چطور اون شرایط رو سپری کردیم؟؟
جوابش اینه 👈اون روزها سرد بود ولی دلامون گرم بودن بخاطر محبت و همدلی اون روزها به بهترین روزهای دیروزمون تبدیل شدند بله دور هم بودن باعث محبت و گرمی دلها میشه.
مطلب و کوتاه کنم حوصله تون رو سر نبرم
امروزه روز علم و تکنولوژی حرف اول رو میزنه و همه ما به نحوی سرگرمیم و کارومشغله زندگی باعث شده هر کدام از ما هم روستایی ها ازهم دور, باشیم
بنابراین کانال تلگرام چنار تنها جایی که ما از حال هم خبر داریم و از اوضاع و احوال روستا باخبرمیشیم.
بنابراین از همراهان محترم کانال و عزیزانی که در روستا هستند خواهشمندم #خاطرات از کودکی، #سرگذشت #بزرگان، عکسهای #نوستالژی، تصاویر #طبیعت و اخبار مربوط به #روستا را ارسال کنند و همولایتی ها را از اوضاع احوال روستا بی نصیب نگذارند.
با تشکر از همراهی و همکاری همه عزیزان
@chenaariha
سلامم را تو پاسخگوی، در بگشای!
زمستان است.
با عرض سلام و درود بیکران بر تک تک همولایتی های خوب و خونگرم چنار امیدوارم در این روزهای سرد زمستانی ایامی پر از شادی و وپر ازمهر ومحبت سپری, کنید و با گرمی محبت و صفای خودتان این روزها را چون روزگاران خوب قدیم، گرم کنید.
گفتم روزگاران قدیم!، این واژه مرا به عمق روزگاران کودکی برد که که به قول شاعر هوابس ناجوانمردانه سرد, بود و پر از, برف و کولاک، زمانی که امکانات کم بود و وسایل گرمایشی, خیلی محدود و هوا هم خیلی, سرد ولی میدونید چی باعث میشد که اون روزها رو الان به خوبی, یاد کنیم واصلا چطور اون شرایط رو سپری کردیم؟؟
جوابش اینه 👈اون روزها سرد بود ولی دلامون گرم بودن بخاطر محبت و همدلی اون روزها به بهترین روزهای دیروزمون تبدیل شدند بله دور هم بودن باعث محبت و گرمی دلها میشه.
مطلب و کوتاه کنم حوصله تون رو سر نبرم
امروزه روز علم و تکنولوژی حرف اول رو میزنه و همه ما به نحوی سرگرمیم و کارومشغله زندگی باعث شده هر کدام از ما هم روستایی ها ازهم دور, باشیم
بنابراین کانال تلگرام چنار تنها جایی که ما از حال هم خبر داریم و از اوضاع و احوال روستا باخبرمیشیم.
بنابراین از همراهان محترم کانال و عزیزانی که در روستا هستند خواهشمندم #خاطرات از کودکی، #سرگذشت #بزرگان، عکسهای #نوستالژی، تصاویر #طبیعت و اخبار مربوط به #روستا را ارسال کنند و همولایتی ها را از اوضاع احوال روستا بی نصیب نگذارند.
با تشکر از همراهی و همکاری همه عزیزان
@chenaariha
#نوستالژی
گوشهی دنج من اینجاست
همین سادهی خوش ترکیبی
که به صد رنگ و به صد ظاهر پر نقش کفایت دارد ❤️
@chenaariha
گوشهی دنج من اینجاست
همین سادهی خوش ترکیبی
که به صد رنگ و به صد ظاهر پر نقش کفایت دارد ❤️
@chenaariha
#نوستالژی
#عکس_قدیمی
یاد باد آن روزگاران یاد باد😊🥺
باتشکر از آقای خدامرادی بابت ارسال این تصویرزیبا و قدیمی🙌
❄️@chenaariha
#عکس_قدیمی
یاد باد آن روزگاران یاد باد😊🥺
باتشکر از آقای خدامرادی بابت ارسال این تصویرزیبا و قدیمی🙌
❄️@chenaariha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نوستالژی
محرم سال 1384 چنار
در این تصاویر عزیزانی هستند که به رحمت خدا رفتن
عزیزان هر کدومو دیدید برای شادی روحشون یک صلوات بفرستید🌹
تشکر از آقا مهدی براتی که این تصاویر رو جمع آوری کردن🙏
🍁❄️ @chenaariha
محرم سال 1384 چنار
در این تصاویر عزیزانی هستند که به رحمت خدا رفتن
عزیزان هر کدومو دیدید برای شادی روحشون یک صلوات بفرستید🌹
تشکر از آقا مهدی براتی که این تصاویر رو جمع آوری کردن🙏
🍁❄️ @chenaariha
😢2👍1🤪1
ببخشيد، یک سكه دوزاری داريد؟
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم!
به آن روزهای دور...
به دل های بزرگ،
به محل كار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه هاى كودكى،
به هم بازيهاى بچگى.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ هاى تفريح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخارى نفتى که همۀ ما رابا عشق دور هم جمع میکرد،
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند...
می دانم...
آري ميدانم كه تو هم، دنبال سكه ميگردى!!
افسوس... هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی،
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد...
حيف...
صد افسوس که دوزاری مون بموقع نیفتاد!
#نوستالژی
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیها
📡با ما به روز باشید...
به کانال ما بپیوندید 👇👇
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
💐لینک کانال خبری چناردرتلگرام👇
@Chenaariha
💐لینک کانال خبری چناردرایتا👇
https://eitaa.com/chenare
┗━━━🍂💞🍃━━━┛
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم!
به آن روزهای دور...
به دل های بزرگ،
به محل كار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه هاى كودكى،
به هم بازيهاى بچگى.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ هاى تفريح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخارى نفتى که همۀ ما رابا عشق دور هم جمع میکرد،
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند...
می دانم...
آري ميدانم كه تو هم، دنبال سكه ميگردى!!
افسوس... هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی،
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد...
حيف...
صد افسوس که دوزاری مون بموقع نیفتاد!
#نوستالژی
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیها
📡با ما به روز باشید...
به کانال ما بپیوندید 👇👇
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
💐لینک کانال خبری چناردرتلگرام👇
@Chenaariha
💐لینک کانال خبری چناردرایتا👇
https://eitaa.com/chenare
┗━━━🍂💞🍃━━━┛
Eitaa
ایتا - کانال خبری چنار
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
❤1
بچه های امروز هرگز خاطراتی که ما با چراغ والور داریم را نخواهند داشت.
این چراغ ها که سه رنگ آبی و سبز و خاکستری داشت
ساخت انگلیس بود و در زمستانها وسط اتاق جا خوش میکرد
و در تابستانها گوشه اتاق بود.
یادم میاد ظهرها که از مدرسه تعطیل می شدیم در حالی که از سرما پاهایمان سِر و بی حس شده بود شتابان به منزل می آمدیم
و دفتر و کتاب را کنار این چراغ پهن میکردیم
و در حالی که تند تند مشق هایمان را مینوشتیم یک چشممان هم به تابه یا قابلمه درب و داغونی بود که مادر ناهار ظهرمان را در آن آماده میکرد.
شعله آبی این چراغ توی اون زمستونهای پر از برف و یخ نوید گرمای آرامش بخشی میداد.
در زمستانها چراغ والورمان 24 ساعته روشن بود و بعضی شبهای سرد و برفی که نفت چراغ تمام میشد یک شیرمرد میخواست تا به حیاط برود و از بشکه نفت بیاورد.
گاهی اوقات فکر میکنم چرا آن زمان با اینکه زندگی آنقدر سخت بود، همیشه یادآوری آن دوران با آه و حسرت همراه است
#نوستالژی
💬ارسالی از همراهان
@chenaariha
این چراغ ها که سه رنگ آبی و سبز و خاکستری داشت
ساخت انگلیس بود و در زمستانها وسط اتاق جا خوش میکرد
و در تابستانها گوشه اتاق بود.
یادم میاد ظهرها که از مدرسه تعطیل می شدیم در حالی که از سرما پاهایمان سِر و بی حس شده بود شتابان به منزل می آمدیم
و دفتر و کتاب را کنار این چراغ پهن میکردیم
و در حالی که تند تند مشق هایمان را مینوشتیم یک چشممان هم به تابه یا قابلمه درب و داغونی بود که مادر ناهار ظهرمان را در آن آماده میکرد.
شعله آبی این چراغ توی اون زمستونهای پر از برف و یخ نوید گرمای آرامش بخشی میداد.
در زمستانها چراغ والورمان 24 ساعته روشن بود و بعضی شبهای سرد و برفی که نفت چراغ تمام میشد یک شیرمرد میخواست تا به حیاط برود و از بشکه نفت بیاورد.
گاهی اوقات فکر میکنم چرا آن زمان با اینکه زندگی آنقدر سخت بود، همیشه یادآوری آن دوران با آه و حسرت همراه است
#نوستالژی
💬ارسالی از همراهان
@chenaariha
❤2😢1
همه ی وسایلمون چند منظوره بود😂
هم لیوان بود هم ساز دهنی و هم اسباب بازی
چقدرم با این لیوان ساز میزدیم
#نوستالژی
ارسالی ازشماهمراهان کانال خبری چنار 🖕
📡با ما به روز باشید...
🔻مقدمتان را به کانالهای خبری چنار گرامی میداریم.
به کانال ما بپیوندید 👇👇
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
💐لینک کانال خبری چناردرتلگرام👇
@Chenaariha
💐لینک کانال خبری چناردرایتا👇
https://eitaa.com/chenare
┗━━━🍂💞🍃━━━┛
هم لیوان بود هم ساز دهنی و هم اسباب بازی
چقدرم با این لیوان ساز میزدیم
#نوستالژی
ارسالی ازشماهمراهان کانال خبری چنار 🖕
📡با ما به روز باشید...
🔻مقدمتان را به کانالهای خبری چنار گرامی میداریم.
به کانال ما بپیوندید 👇👇
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
💐لینک کانال خبری چناردرتلگرام👇
@Chenaariha
💐لینک کانال خبری چناردرایتا👇
https://eitaa.com/chenare
┗━━━🍂💞🍃━━━┛
👍3
❄️❄️❄️
خوابِ سفید
شبهای آخرِ پاییز است. در خانهٔ قدیمیمان هستم ، در دهکده. از شب سهچار ساعتی گذشته و خوابم میآید. خوابِ کنارِ کرسی دلچسب است. اول کمی ادامهٔ بازی در کوچه است. و بعد، پشت پلکهایم گویی از بامِ خانه خوشخوشک صدای بالِ کبوتر میآید. من روی بام ایستادهام، و دستهدسته هی کبوترِ سفید از هوا فرو میآید و، آرام روی بام مینشیند و... باز از نو؛ آرام و ساکت و پیوسته. تا اینکه نرمنرم، بام و حیاط از فرودِ کبوترها یکدست ساکت و سفید میشود؛ یکدست، ساکت و سفید و تماشایی. خوابم لبالبِِ کبوتر است و پر از پرواز.
آهسته پلک باز میکنم. صبح است. نورِ زلالِ پشتِ پنجره این را میگوید؛ نورِ سپیده و سفیدیِ صریحِ برف؛ برفی که بر حیاط و پشتبام نشستهاست و، توتِ حیاط را سفیدپوش کرده است. از سمتِ جادهٔ قلمستان، تکتک صدای برفیِ کلاغها شنیده میشود. یکدست کوچههای دهکده سفیدِ سفید است؛ یکدست، ساکت و سفید و تماشایی. گویی ادامهٔ خوابم را میبینم، اما کنارِ پنجرهٔ صبح و، با پلکهای باز.
#نوستالژی
#دهه_شصت
# چنار
💐لینک کانال خبری چنار👇
https://eitaa.com/chenare
خوابِ سفید
شبهای آخرِ پاییز است. در خانهٔ قدیمیمان هستم ، در دهکده. از شب سهچار ساعتی گذشته و خوابم میآید. خوابِ کنارِ کرسی دلچسب است. اول کمی ادامهٔ بازی در کوچه است. و بعد، پشت پلکهایم گویی از بامِ خانه خوشخوشک صدای بالِ کبوتر میآید. من روی بام ایستادهام، و دستهدسته هی کبوترِ سفید از هوا فرو میآید و، آرام روی بام مینشیند و... باز از نو؛ آرام و ساکت و پیوسته. تا اینکه نرمنرم، بام و حیاط از فرودِ کبوترها یکدست ساکت و سفید میشود؛ یکدست، ساکت و سفید و تماشایی. خوابم لبالبِِ کبوتر است و پر از پرواز.
آهسته پلک باز میکنم. صبح است. نورِ زلالِ پشتِ پنجره این را میگوید؛ نورِ سپیده و سفیدیِ صریحِ برف؛ برفی که بر حیاط و پشتبام نشستهاست و، توتِ حیاط را سفیدپوش کرده است. از سمتِ جادهٔ قلمستان، تکتک صدای برفیِ کلاغها شنیده میشود. یکدست کوچههای دهکده سفیدِ سفید است؛ یکدست، ساکت و سفید و تماشایی. گویی ادامهٔ خوابم را میبینم، اما کنارِ پنجرهٔ صبح و، با پلکهای باز.
#نوستالژی
#دهه_شصت
# چنار
💐لینک کانال خبری چنار👇
https://eitaa.com/chenare
Eitaa
ایتا - کانال خبری چنار
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa