دیوید بویی خیلی قشنگ میگه:
« وقتی گذشتهتان زنگ میزند، اجازه بدهید برود روی پیغام گیر..
اعتماد کنید به من؛ دیگر هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارد! »
@CaptionKhaas
« وقتی گذشتهتان زنگ میزند، اجازه بدهید برود روی پیغام گیر..
اعتماد کنید به من؛ دیگر هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارد! »
@CaptionKhaas
سالها گذشت و رویِ تمامی افکار متمرکز شدم و
بالاخره به این پاسخ رسیدم؛
مهمترین داشته آدمی
“ذوقی” برای ادامهی زندگیست…
@CaptionKhaas
بالاخره به این پاسخ رسیدم؛
مهمترین داشته آدمی
“ذوقی” برای ادامهی زندگیست…
@CaptionKhaas
خرده نگیرید
به هوای این روزهای بهار
بوسه گرفتن از ابرهای اردیبهشت
اینگونه روانیاش کرده است!
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
به هوای این روزهای بهار
بوسه گرفتن از ابرهای اردیبهشت
اینگونه روانیاش کرده است!
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
کپشن خـــاص
انیمیشن دوست داری؟ کتاب زیاد میخونی؟ این کانال مخصوص خودته💓📚✨😍 @mahyauns
کانالش عجیب خوبه👌👌👌👌❤️😍
یکی از نشونه های عزت نفس داشتن اینه که وقتی یکی خودشو برات کمرنگ میکنه و ازت فاصله میگیره، میپذیری و اصرار نمیکنی.
@CaptionKhaas
@CaptionKhaas
Losing respect for someone is always such a weird thing because you don’t hate the person, you just don’t feel the need to ever speak to them again or even think about them in the same way, you’re just done.
از بین رفتن احترامی که برای یه نفر قائلی همیشه حس عجیبی داره چون در واقع از اون آدم بدت نمیاد، فقط دیگه نیازی به حرف زدن باهاش نداری یا حتی مثل قبل نمیتونی راجع بهش فکر کنی، صرفاً برات تموم شده.
@CaptionKhaas
از بین رفتن احترامی که برای یه نفر قائلی همیشه حس عجیبی داره چون در واقع از اون آدم بدت نمیاد، فقط دیگه نیازی به حرف زدن باهاش نداری یا حتی مثل قبل نمیتونی راجع بهش فکر کنی، صرفاً برات تموم شده.
@CaptionKhaas
چه دعایی کنمت بهتر از این؟
خنده ات از ته در
گریه ات از سر شوق
دلتون بی غم لبتون خندان🌺🌸🌼❤️🥰
@CaptionKhaas
خنده ات از ته در
گریه ات از سر شوق
دلتون بی غم لبتون خندان🌺🌸🌼❤️🥰
@CaptionKhaas
چقدر درک شدن دلنشینه
اینکه کسی باشه که بفهمه
بی حوصلگیات از دلتنگیه،
از خستگی و
به جای ناراحتی و اخم کردن،
حرف هاتو به دل نگیره و
با محبت آرومت کنه.
خوبه کسی باشه که بپذیردت
و کنارت باشه باهمه بدی و
بی حوصلگی ها و غر زدنات
یادش نره که تو همان خوبِ همیشگی هستی که فقط کمی خسته شده...
@CaptionKhaas
اینکه کسی باشه که بفهمه
بی حوصلگیات از دلتنگیه،
از خستگی و
به جای ناراحتی و اخم کردن،
حرف هاتو به دل نگیره و
با محبت آرومت کنه.
خوبه کسی باشه که بپذیردت
و کنارت باشه باهمه بدی و
بی حوصلگی ها و غر زدنات
یادش نره که تو همان خوبِ همیشگی هستی که فقط کمی خسته شده...
@CaptionKhaas
یک تمثیلِ روسی
از بوتهای میگوید که بر فرازِ تپّهای میروید و چون بر بلندی است باد میزند و کمرش را میشکند، و بوته میگوید: «ارزش داشت به این شکسته شدن، زیرا آنسوی تپّه را هم دیدم».
همهی ما در زمانی بودیم که آنسوی تپّهها را دیدیم.
@CaptionKhaas
از بوتهای میگوید که بر فرازِ تپّهای میروید و چون بر بلندی است باد میزند و کمرش را میشکند، و بوته میگوید: «ارزش داشت به این شکسته شدن، زیرا آنسوی تپّه را هم دیدم».
همهی ما در زمانی بودیم که آنسوی تپّهها را دیدیم.
@CaptionKhaas
یک نصحیت برای اینکه کاریزماتیک تر باشین :
برای آدمها مرز بذار
مرز صمیمیت
مرز گفتار
مرز رفتار
مرز تماس فیزیکی
مرزِ...
خودت این مرزها رو تعیین کن
و همیشه یک قدم عقبتر بایست !
@CaptionKhaas
برای آدمها مرز بذار
مرز صمیمیت
مرز گفتار
مرز رفتار
مرز تماس فیزیکی
مرزِ...
خودت این مرزها رو تعیین کن
و همیشه یک قدم عقبتر بایست !
@CaptionKhaas
توجه آدما رو از کاراشون بفهم نه از حرفاشون، نگاه کن ببین اولویت چندم آدمایی، یهو به خودت نیای ببینی تمام خودتو گذاشتی وسط درحالیکه هیچوقت مهمترین نبودی، به خودت احترام بذار تا بهت احترام بذارن. میگفت مثل ما نباش، اینقدر بودیم که بودنمون به چشم نمیاد دیگه
@CaptionKhaas
@CaptionKhaas
مردی فقیر نزد حکیمی آمد و گفت:
– ای حکیم، چرا مردم مرا کوچک میشمارند؟ چرا به من احترام نمیگذارند؟
حکیم لحظهای اندیشید و کیسهای کوچک از جیبش بیرون آورد. سنگی قیمتی در آن بود. آن را به مرد داد و گفت:
– این سنگ را بگیر و به بازار برو. بپرس چقدر میخرند، اما آن را نفروش.
مرد به بازار رفت. ابتدا به سبزیفروشی رسید. سبزیفروش گفت:
– این سنگ ارزش خاصی ندارد. حاضرم یک کیلو سبزی به تو بدهم.
سپس به آهنگری رفت. آهنگر گفت:
– شاید برای کوبیدن چیزی به کار آید. در عوضش یک تکه آهن به تو میدهم.
سرانجام مرد به جواهرفروشی رفت. جواهرفروش با دقت به سنگ نگاه کرد و گفت:
– این سنگ بسیار گرانبهاست. حاضرم تمام داراییام را برایش بدهم.
مرد حیران نزد حکیم بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. حکیم لبخندی زد و گفت:
– ارزش تو مانند این سنگ است. اگر خودت را نزد کسانی ببری که قدر تو را نمیدانند، کوچک میشوی. اما اگر نزد دانایان و آگاهان باشی، ارزش واقعیات نمایان میشود.
سپس افزود:
"ارزش هر انسان، بهاندازه چیزی است که آن را نیکو میداند."
@CaptionKhaas
– ای حکیم، چرا مردم مرا کوچک میشمارند؟ چرا به من احترام نمیگذارند؟
حکیم لحظهای اندیشید و کیسهای کوچک از جیبش بیرون آورد. سنگی قیمتی در آن بود. آن را به مرد داد و گفت:
– این سنگ را بگیر و به بازار برو. بپرس چقدر میخرند، اما آن را نفروش.
مرد به بازار رفت. ابتدا به سبزیفروشی رسید. سبزیفروش گفت:
– این سنگ ارزش خاصی ندارد. حاضرم یک کیلو سبزی به تو بدهم.
سپس به آهنگری رفت. آهنگر گفت:
– شاید برای کوبیدن چیزی به کار آید. در عوضش یک تکه آهن به تو میدهم.
سرانجام مرد به جواهرفروشی رفت. جواهرفروش با دقت به سنگ نگاه کرد و گفت:
– این سنگ بسیار گرانبهاست. حاضرم تمام داراییام را برایش بدهم.
مرد حیران نزد حکیم بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. حکیم لبخندی زد و گفت:
– ارزش تو مانند این سنگ است. اگر خودت را نزد کسانی ببری که قدر تو را نمیدانند، کوچک میشوی. اما اگر نزد دانایان و آگاهان باشی، ارزش واقعیات نمایان میشود.
سپس افزود:
"ارزش هر انسان، بهاندازه چیزی است که آن را نیکو میداند."
@CaptionKhaas
آنگاه که مردی به زبان نمی آورد زنی را دوست دارد
همه چیز را از دست می دهد حتی آن زن را...
و آنگاه که زنی به زبان می آورد مَردی را دوست دارد
همه چیز را از دست می دهد حتی آن مرد را...
در عشق...
سکوت، جنایت مَرد است
و حرف زدن، جنایت زن...
👤جین آستین
@CaptionKhaas
همه چیز را از دست می دهد حتی آن زن را...
و آنگاه که زنی به زبان می آورد مَردی را دوست دارد
همه چیز را از دست می دهد حتی آن مرد را...
در عشق...
سکوت، جنایت مَرد است
و حرف زدن، جنایت زن...
👤جین آستین
@CaptionKhaas
When someone doesn’t fully choose you, your nervous system knows it, and it will keep sounding the alarm.
Choose the person who doesn’t make you question where you stand in their life.
وقتی یه نفر از ته دلش تو رو انتخاب نکنه، سیستم عصبیات این قضیه رو احساس میکنه، و دائم زنگ هشدار رو برات فعال میکنه.
پس دست روی آدمی بذار که باعث نشه از خودت بپرسی که کجای زندگیش جا داری.
@CaptionKhaas
Choose the person who doesn’t make you question where you stand in their life.
وقتی یه نفر از ته دلش تو رو انتخاب نکنه، سیستم عصبیات این قضیه رو احساس میکنه، و دائم زنگ هشدار رو برات فعال میکنه.
پس دست روی آدمی بذار که باعث نشه از خودت بپرسی که کجای زندگیش جا داری.
@CaptionKhaas