«اعتماد»، چگونه شوروي را به #فروپاشي كشاند؟
ريچارد نيكسون (سي و هفتمين رئيسجمهور ايالاتمتحده #امريكا) در اواخر دهه ۸۰ ميلادي و در زماني كه جنگ سرد هنوز به پايان نرسيده بود، كتابي با عنوان «پيروزي بدون جنگ» به رشته تحرير درآورد و دكترين امريكا در مقابله با كشورهاي رقيبش از جمله اتحاد جماهير #شوروي را ترسيم نمود. او صراحتاً از كشاندن نبرد به داخل محيط شوروي سخن گفت و #راهبرد_فرهنگي را براي بهزانو درآوردن ساكنان آن روزهاي كرملين مناسب قلمداد كرد. درست همان روزها، اما سردمداران كرملين و كمونيستهاي مسكو، بيتوجه به اين واقعيتي كه نيكسون برملا كرده بود، نظارهگر روند جديدي در شوروي بودند كه در ظاهر اصلاحات سياسي و اقتصادي در حال رخ دادن بود. در سال ۱۹۸۵ ميخائيل #گورباچف به صدارت هيئترئيسه اتحاد شوروي رسيد و نويد اصلاحات سياسي و اقتصادي را براي عبور از چالشهاي مزمني كه اين كشور در طول ساليان متمادي حكومت كمونيسم به آن مبتلا بود، به جامعه بزرگترين كشور دنيا داد.
در اثناي برنامه ظاهراً اميدبخش گورباچف آنچه برجسته مينمود، در پيش گرفتن سياست جدي «#تنشزدايي» با غرب و اميد به حل مشكلات اقتصادي با تعامل گسترده با غرب بود. در طرف مقابل استراتژيستهاي كاخسفيد فرصت ذيقيمتي را كه در اميد و التماس گورباچف وجود داشت بهخوبي درك ميكردند و آن را فرصت مغتنمي براي #پيروزي_بدون_جنگ بر بلوك شرق ميديدند.
مذاكرات به بهانه خلع سلاح آغاز شد و گورباچف كه چارهاي جز #اعتماد و اتكا به غرب نميديد با شتاب حداكثري به دنبال امتيازدهي به غرب بود. كار بهجايي رسيد كه شوروي بخشي از فرايند خلع سلاح را بهصورت يكجانبه و داوطلبانه انجام داد، بيآنكه منتظر اقدام متقابل غرب باشد. در مقابل هر انعطافي كه در حاكمان جديد #كرملين رخ ميداد، ساكنان كاخسفيد بهجاي انعطاف و امتيازدهي متقابل، به پيشبرد سناريوي خود مطمئنتر شده و طبيعتاً مطالبات جديدي روي ميز مذاكرات قرار ميدادند. مذاكرات چند سال تداوم يافت و گورباچف كه بزرگترين #قمار_سياسي عمر خود و شوروي را انجام داده بود، چارهاي جز تداوم راهي را كه شروع كرده بود نميپذيرفت.
شروع و تداوم مذاكرات، علاوه بر عقبنشيني روزافزون بلوك شرق، فرصت مغتنم ديگري را براي غربي فراهم ميآورد و آن #نفوذ گسترده و آشكار در جامعه روس و ساير مردم شرق اروپا بود. اين نفوذ زماني معنادار شد كه صف چند كيلومتري در مقابل شعبه تازه افتتاحشده «مكدونالد» در مسكو تشكيل شد و اين درست زماني بود كه امريكاييها از صادرات تجهيزات با فناوري برتر به شوروي جلوگيري ميكردند.
كاهش #قيمت_نفت كه با هدايت غربيها و عامليت #آلسعود انجام گرفت ضربه كاري را بر اقتصاد ضعيف و وابسته به نفت شوروي وارد كرد و بر نارضايتي افكار عمومي داخل اين كشور افزود. كسي چه ميداند، شايد همان روزهاي پرآشوب، گورباچف متوجه بيوفايي كدخداي غرب شده بود، اما او كه سرنوشت سياسي خود را به پيروزي ايدههاي #تعاملگرايانه و #اصلاحطلبانه گره زده بود، پذيرش واقعيت و اعتراف به آن را بهمثابه شكست در برابر مخالفان و رقبا و اقدامي نامعقول در مناسبات داخلي حزب كمونيست قلمداد ميكرد؛ بدينترتيب تا آخرين لحظات بر مسير بينتيجهاي كه آغاز كرده بود، اصرار ورزيد.
درست زماني كه گورباچف با مشكلات عديده داخلي و اقتصاد مضمحل شده روبهرو بود، پاسخ اعتماد و تكيه خود به غرب را دريافت و بالا آمدن مهره جديد غرب يعني «يلتسين» نشان داد كه از نظر غرب تاريخمصرف او نيز به پايان رسيده است. غربيها گورباچف را در حد يك واسطه براي #عقبگرد و #رخنهپذير كردن شوروي تلقي ميكردند و براي روسيه دوران پساشوروي گزينه ديگري را در نظر داشتند.
با فروپاشي شوروي، كاخ آرزوهاي گورباچف و همفكرانش براي گشايش اقتصادي بهوسيله تعامل با غرب فروريخت و كاخسفيد پاداش كساني را كه به واشنگتن اعتماد كردند داد. تجربه روسيه پس از فروپاشي در دوران يلتسين نيز نشان داد باز هم #اتكا_به_غرب آوردهاي براي اقتصاد اين بزرگترين كشور دنيا ندارد و در واقع غربيها هواي #مهرههاي_دستآموز خود را نيز ندارند.
@Bultannews
ريچارد نيكسون (سي و هفتمين رئيسجمهور ايالاتمتحده #امريكا) در اواخر دهه ۸۰ ميلادي و در زماني كه جنگ سرد هنوز به پايان نرسيده بود، كتابي با عنوان «پيروزي بدون جنگ» به رشته تحرير درآورد و دكترين امريكا در مقابله با كشورهاي رقيبش از جمله اتحاد جماهير #شوروي را ترسيم نمود. او صراحتاً از كشاندن نبرد به داخل محيط شوروي سخن گفت و #راهبرد_فرهنگي را براي بهزانو درآوردن ساكنان آن روزهاي كرملين مناسب قلمداد كرد. درست همان روزها، اما سردمداران كرملين و كمونيستهاي مسكو، بيتوجه به اين واقعيتي كه نيكسون برملا كرده بود، نظارهگر روند جديدي در شوروي بودند كه در ظاهر اصلاحات سياسي و اقتصادي در حال رخ دادن بود. در سال ۱۹۸۵ ميخائيل #گورباچف به صدارت هيئترئيسه اتحاد شوروي رسيد و نويد اصلاحات سياسي و اقتصادي را براي عبور از چالشهاي مزمني كه اين كشور در طول ساليان متمادي حكومت كمونيسم به آن مبتلا بود، به جامعه بزرگترين كشور دنيا داد.
در اثناي برنامه ظاهراً اميدبخش گورباچف آنچه برجسته مينمود، در پيش گرفتن سياست جدي «#تنشزدايي» با غرب و اميد به حل مشكلات اقتصادي با تعامل گسترده با غرب بود. در طرف مقابل استراتژيستهاي كاخسفيد فرصت ذيقيمتي را كه در اميد و التماس گورباچف وجود داشت بهخوبي درك ميكردند و آن را فرصت مغتنمي براي #پيروزي_بدون_جنگ بر بلوك شرق ميديدند.
مذاكرات به بهانه خلع سلاح آغاز شد و گورباچف كه چارهاي جز #اعتماد و اتكا به غرب نميديد با شتاب حداكثري به دنبال امتيازدهي به غرب بود. كار بهجايي رسيد كه شوروي بخشي از فرايند خلع سلاح را بهصورت يكجانبه و داوطلبانه انجام داد، بيآنكه منتظر اقدام متقابل غرب باشد. در مقابل هر انعطافي كه در حاكمان جديد #كرملين رخ ميداد، ساكنان كاخسفيد بهجاي انعطاف و امتيازدهي متقابل، به پيشبرد سناريوي خود مطمئنتر شده و طبيعتاً مطالبات جديدي روي ميز مذاكرات قرار ميدادند. مذاكرات چند سال تداوم يافت و گورباچف كه بزرگترين #قمار_سياسي عمر خود و شوروي را انجام داده بود، چارهاي جز تداوم راهي را كه شروع كرده بود نميپذيرفت.
شروع و تداوم مذاكرات، علاوه بر عقبنشيني روزافزون بلوك شرق، فرصت مغتنم ديگري را براي غربي فراهم ميآورد و آن #نفوذ گسترده و آشكار در جامعه روس و ساير مردم شرق اروپا بود. اين نفوذ زماني معنادار شد كه صف چند كيلومتري در مقابل شعبه تازه افتتاحشده «مكدونالد» در مسكو تشكيل شد و اين درست زماني بود كه امريكاييها از صادرات تجهيزات با فناوري برتر به شوروي جلوگيري ميكردند.
كاهش #قيمت_نفت كه با هدايت غربيها و عامليت #آلسعود انجام گرفت ضربه كاري را بر اقتصاد ضعيف و وابسته به نفت شوروي وارد كرد و بر نارضايتي افكار عمومي داخل اين كشور افزود. كسي چه ميداند، شايد همان روزهاي پرآشوب، گورباچف متوجه بيوفايي كدخداي غرب شده بود، اما او كه سرنوشت سياسي خود را به پيروزي ايدههاي #تعاملگرايانه و #اصلاحطلبانه گره زده بود، پذيرش واقعيت و اعتراف به آن را بهمثابه شكست در برابر مخالفان و رقبا و اقدامي نامعقول در مناسبات داخلي حزب كمونيست قلمداد ميكرد؛ بدينترتيب تا آخرين لحظات بر مسير بينتيجهاي كه آغاز كرده بود، اصرار ورزيد.
درست زماني كه گورباچف با مشكلات عديده داخلي و اقتصاد مضمحل شده روبهرو بود، پاسخ اعتماد و تكيه خود به غرب را دريافت و بالا آمدن مهره جديد غرب يعني «يلتسين» نشان داد كه از نظر غرب تاريخمصرف او نيز به پايان رسيده است. غربيها گورباچف را در حد يك واسطه براي #عقبگرد و #رخنهپذير كردن شوروي تلقي ميكردند و براي روسيه دوران پساشوروي گزينه ديگري را در نظر داشتند.
با فروپاشي شوروي، كاخ آرزوهاي گورباچف و همفكرانش براي گشايش اقتصادي بهوسيله تعامل با غرب فروريخت و كاخسفيد پاداش كساني را كه به واشنگتن اعتماد كردند داد. تجربه روسيه پس از فروپاشي در دوران يلتسين نيز نشان داد باز هم #اتكا_به_غرب آوردهاي براي اقتصاد اين بزرگترين كشور دنيا ندارد و در واقع غربيها هواي #مهرههاي_دستآموز خود را نيز ندارند.
@Bultannews