Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥/ محرم در بهبهان نوحه الوداع(محل شاه فضل) سال 94 مداح کربلایی مجید حبیب پور
#گویش_بهبهانی
✍ کانال شهر بهبهان را دنبال نمیکنی؟👇👇
https://tlgrm.me/joinchat/BgTX-j-vno7wdO_JNVmCqA
#گویش_بهبهانی
✍ کانال شهر بهبهان را دنبال نمیکنی؟👇👇
https://tlgrm.me/joinchat/BgTX-j-vno7wdO_JNVmCqA
#واژه_شناسی در #گویش_بهبهانی
"آجان"
این واژه در اصل واژه ی فرانسوی آژان به معنی"مامور جزء تامینات و پاسبان" است.
"بعد از ظهور مشروطیت که صاحب منصب سوئدی آوردیم دیدیم"پلیس" هم کهنه شده و از روی آخرین"مود" پاریس محتسبین شهر را "آژان" اسم گذاشتیم. (کاوه، سال پنجم، ش45: ص3)
در کتاب دانشنامه ی ایران هم در توضیح این واژه آمده:
"آجودان، اصطلاحی نظامی که به روزگار قاجاریان از زبان فرانسوی به فارسی راه یافت و متداول گردید. این اصطلاح پس از مسافرت ژنرال گاردان به ایران(1222ق/1807م) و آشنایی ایرانیان با نظم کشورهای غرب احتمالا به تقلید از ترکان عثمانی، در دستگاه های لشکری و کشوری ایران به کار برده شد. " (ج1 : 634)
بنابراین واژه در اصل فرانسوی است و ریشه ی آن"آجودان" باشد یا"آژان" بر اساس فرآیند واجی تغیبراتی در آن صورت گرفته چنان که در گویش بهبهانی ابدال"ژ" و"ج" نیز دیده می شود مانند:
ژاکت: جاکت
منیژه: منیجَه
در این سِمَت هم رتبه بندی هایی دیده می شود که برخی عبارتند از:
آژان پست: آژان مامور نگهبانی در محل معین.
آژان سوار:
آژانی که در ماموریت ها از اسب استفاده می کند و... .
آجان اَ نِها وُ پُی سری بی
سرنیزه اَ بِینِی کِمرِی بی
(سید، 1386: 233)
فرخنده نشاتی
تیرماه 1397
🌐 رسانه فرهنگی شهربهبهان👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ
"آجان"
این واژه در اصل واژه ی فرانسوی آژان به معنی"مامور جزء تامینات و پاسبان" است.
"بعد از ظهور مشروطیت که صاحب منصب سوئدی آوردیم دیدیم"پلیس" هم کهنه شده و از روی آخرین"مود" پاریس محتسبین شهر را "آژان" اسم گذاشتیم. (کاوه، سال پنجم، ش45: ص3)
در کتاب دانشنامه ی ایران هم در توضیح این واژه آمده:
"آجودان، اصطلاحی نظامی که به روزگار قاجاریان از زبان فرانسوی به فارسی راه یافت و متداول گردید. این اصطلاح پس از مسافرت ژنرال گاردان به ایران(1222ق/1807م) و آشنایی ایرانیان با نظم کشورهای غرب احتمالا به تقلید از ترکان عثمانی، در دستگاه های لشکری و کشوری ایران به کار برده شد. " (ج1 : 634)
بنابراین واژه در اصل فرانسوی است و ریشه ی آن"آجودان" باشد یا"آژان" بر اساس فرآیند واجی تغیبراتی در آن صورت گرفته چنان که در گویش بهبهانی ابدال"ژ" و"ج" نیز دیده می شود مانند:
ژاکت: جاکت
منیژه: منیجَه
در این سِمَت هم رتبه بندی هایی دیده می شود که برخی عبارتند از:
آژان پست: آژان مامور نگهبانی در محل معین.
آژان سوار:
آژانی که در ماموریت ها از اسب استفاده می کند و... .
آجان اَ نِها وُ پُی سری بی
سرنیزه اَ بِینِی کِمرِی بی
(سید، 1386: 233)
فرخنده نشاتی
تیرماه 1397
🌐 رسانه فرهنگی شهربهبهان👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ
📝 #واژه_شناسی در #گویش_بهبهانی
📖 اُشنُنگ/اُشلُنگ/اشنان
اشننگ(اشلنگ)، نوعی پودر گیاهی بوده که از دانه های سبزریزی تهیه می شده است. این دانه ها را از نوعی بوته خودروی صحرایی به دست می آوردند. این بوته ها، دارای برگ های متناوبی با گلهای منفرد یا دوتایی بودند. دانه هایی که از این بوته حاصل می شد ریز می کوبیدند تا تبدیل به پودر شود و از این پودر برای شستن لباس ها و حتی ظروف استفاده می کردند. چیزی شبیه پودر رختشویی امروز.
@behbahoo
در برهان قاطع، ج1 آمده:
"اشنان: به ضم اول بر وزن نقصان، گیاهی است که بدان رخت شویند. گیاهی است شور که در زمین شور می روید، چون بدان جامه شویند مثل صابون سفید گرداند."
و نیز در همین منبع آمده:
گیاه بلکه ریشه ای است که بدان مانند صابون رخت شویند و آن را اشنه و اشلم هم گویند.
این گیاه در گویش بهبهانی به صورت"اشلنگ/اشننگ" تلفظ می شود و در ضرب المثل"اشلنگی دِمِت نِخردِه/ کنایه از آسیب او به تو نرسیده است. غوغاگری و دادوبیدادهای او را ندیده ای"هم دیده می شود.
درواقع در کاربرد این مثل اشاره به خواص و نیز اثر آن گیاه می شود.
از تو چند اشنان خرد ریزم به خاک
دست از صابون بشستم از تو پاک
(عطار/ منطق الطیر)
🖍فرخنده نشاتی
📣رسانه شهربهبهان👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ
📖 اُشنُنگ/اُشلُنگ/اشنان
اشننگ(اشلنگ)، نوعی پودر گیاهی بوده که از دانه های سبزریزی تهیه می شده است. این دانه ها را از نوعی بوته خودروی صحرایی به دست می آوردند. این بوته ها، دارای برگ های متناوبی با گلهای منفرد یا دوتایی بودند. دانه هایی که از این بوته حاصل می شد ریز می کوبیدند تا تبدیل به پودر شود و از این پودر برای شستن لباس ها و حتی ظروف استفاده می کردند. چیزی شبیه پودر رختشویی امروز.
@behbahoo
در برهان قاطع، ج1 آمده:
"اشنان: به ضم اول بر وزن نقصان، گیاهی است که بدان رخت شویند. گیاهی است شور که در زمین شور می روید، چون بدان جامه شویند مثل صابون سفید گرداند."
و نیز در همین منبع آمده:
گیاه بلکه ریشه ای است که بدان مانند صابون رخت شویند و آن را اشنه و اشلم هم گویند.
این گیاه در گویش بهبهانی به صورت"اشلنگ/اشننگ" تلفظ می شود و در ضرب المثل"اشلنگی دِمِت نِخردِه/ کنایه از آسیب او به تو نرسیده است. غوغاگری و دادوبیدادهای او را ندیده ای"هم دیده می شود.
درواقع در کاربرد این مثل اشاره به خواص و نیز اثر آن گیاه می شود.
از تو چند اشنان خرد ریزم به خاک
دست از صابون بشستم از تو پاک
(عطار/ منطق الطیر)
🖍فرخنده نشاتی
📣رسانه شهربهبهان👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-vno6GhigxAh4vbQ
https://www.instagram.com/p/CJoCIZGAUiJ/?igshid=1n7bi7uravrmt
واژه و اصطلاحات ادبیات شفاهی گویش بهبهانی
سری۱_ قسمت۳
@behbahoo
#گویش_محلی
#گویش_محلی_بهبهانی
#گویش_بهبهانی
#بهبهان
#بهبهانی
#بهبهو
#بهبهوگرام
واژه و اصطلاحات ادبیات شفاهی گویش بهبهانی
سری۱_ قسمت۳
@behbahoo
#گویش_محلی
#گویش_محلی_بهبهانی
#گویش_بهبهانی
#بهبهان
#بهبهانی
#بهبهو
#بهبهوگرام
Instagram
⚠️ وضعیت بهبهان به مرحله هشدار رسید! / افزایش چهل درصدی مراجعات حضوری و ۱۵ درصدی میزان بستری در استان
👤یوسف زمانی اصل فرماندار بهبهان:
🔺وضعیت شهرستان در مرحله هشدار است، چهل درصد میزان مراجعات حضوری و ۱۵ درصد میزان بستری ها در سطح استان افزایش پیدا کرده است
🔺اعلام رنگ بندی جدید باعث شده است مردم تا حدودی بیخیال شوند و رعایت کردن ها کم تر شود
🔺پیک چهارم ، بسیار خطرناک تر از پیک های قبلی خواهد بود
@behbahoo
به پیج اینستاگرام بهبهو بپیوندید🔻
instagram.com/behbahoo
#بهبهان #بهبهانی_ها #اهواز #تنگ_تهلیو #تنگ_نیده_بهبهان #ارجان #ارگان #رامهرمز #صحرای_شیرعلی #لاسبید_بهبهان #بهبهو #گویش_بهبهانی #بهبهانیهای_مقیم_اهواز #گچساران #بهبهان_قدیم #شهربهبهان #بهبهانیهای_مقیم_تهران #اشعار_محلی_بهبهانی #بهبهونی #خوزستان #بشیرنذیر_بهبهان
👤یوسف زمانی اصل فرماندار بهبهان:
🔺وضعیت شهرستان در مرحله هشدار است، چهل درصد میزان مراجعات حضوری و ۱۵ درصد میزان بستری ها در سطح استان افزایش پیدا کرده است
🔺اعلام رنگ بندی جدید باعث شده است مردم تا حدودی بیخیال شوند و رعایت کردن ها کم تر شود
🔺پیک چهارم ، بسیار خطرناک تر از پیک های قبلی خواهد بود
@behbahoo
به پیج اینستاگرام بهبهو بپیوندید🔻
instagram.com/behbahoo
#بهبهان #بهبهانی_ها #اهواز #تنگ_تهلیو #تنگ_نیده_بهبهان #ارجان #ارگان #رامهرمز #صحرای_شیرعلی #لاسبید_بهبهان #بهبهو #گویش_بهبهانی #بهبهانیهای_مقیم_اهواز #گچساران #بهبهان_قدیم #شهربهبهان #بهبهانیهای_مقیم_تهران #اشعار_محلی_بهبهانی #بهبهونی #خوزستان #بشیرنذیر_بهبهان
"نُچ نُچَی"
@behbahangram.ir
در گذشته، هنگامی که مردم با کم بارانی و عدم نزولات جوی روبرو می شدند برای رهایی از این وضعیت و جلوگیری از خشکسالی و قحطی احتمالی، آداب و رسوم خاصی داشتند که به صورت جمعی انجام می دادند.
اگرچه، برگزاری آن مراسم گاهی با پاره ای خرافه همراه بود اما چون با نیتی پاک و عقیده ای خالص انجام می شد قطعا برایشان موثربود.
در آن زمان برای مقابله با کم بارانی، مراسمی چون"نچ نچی"، "در مشک درکرده"، "چنچلوسی" و ... برگزار می شد که به مرور به توضیح مطالب گفته شده می پردازیم.
نچ نچی:
یکی از آداب و رسوم محلی مردم بهبهان در گذشته برای طلب باران،"نچ نچی" بود.
روش کار:
این گونه بود که شب هنگام چند زن یا دختر همسایه یا قوم و خویش، دور هم جمع می شدند و چادر به سر کرده و یکی از آن ها غربالی به دست می گرفت که در آن غربال یک جلد قرآن، مقداری نان و خرما بود.
بعد به اتفاق سایر زن ها روانه ی کوچه می شدند. زن غربال به دست سعی می کرد کاملاً روی خود را بپوشاند طوری که به زحمت فقط یک چشم او پیداباشد و شناخته نشود، وقتی آن گروه به در خانه ای می رسیدند زنِ غربال به دست، آهسته به در خانه می زد یا حتی اگر در باز بود، بدون اجازه وارد خانه می شدند و بقیه افراد هم پشت سر او می ایستادند. کسی که به داخل خانه رفته بود زبان خود را در دهان چرخانده، شروع به"نچ نچ "می کرد و در حالی که تغییر صدا می داد تا شناخته نشود مرتب این جمله را تکرار می کرد:
"خیرِ بارُم هُدِه/خیر بارش باران را به من بده".
صاحب خانه به فراخور همت یا توان مالی و به نیت بارش باران مقداری قند، چای و یا پول در غربال او می نهاد. به همین ترتیب به در چند خانه می رفتند و در نهایت آن چه را که با عنوان"خیر باران"جمع کرده بودند بین فقرا و بینوایان بهعنوان صدقه می دادند و نان و خرمای مانده در غربال را در چاهی انداخته و از خدا می خواستند که به حرمت این کار، باران رحمت خود را از مردم مضایقه نکند.
شاید:
ریختن نان و خرما به درون چاه، در واقع، نوعی هدیه و پیش کشی یا قربانی به درگاه الهه ی آب و برای خشنود ساختن و جلب رضایت او بود که این الهه دست از قهر و غضب بردارد و به باران اجازه بارش بدهد.
@behbahangram_ir
آداب و رسوم و باورهای بهبهانی
#فرخنده_نشاتی
@farkhondeh.neshati
گروه تاریخ و ادبیات بیبهو
@behbahooo
#تاریخ_بهبهان #بهبهان #بهبهانی #بهبهو #بهبهونی #بهبهون #گویش_بهبهانی #بهبهان_قدیم #بهبهانگرام #بهبهان_گرام
@behbahangram.ir
در گذشته، هنگامی که مردم با کم بارانی و عدم نزولات جوی روبرو می شدند برای رهایی از این وضعیت و جلوگیری از خشکسالی و قحطی احتمالی، آداب و رسوم خاصی داشتند که به صورت جمعی انجام می دادند.
اگرچه، برگزاری آن مراسم گاهی با پاره ای خرافه همراه بود اما چون با نیتی پاک و عقیده ای خالص انجام می شد قطعا برایشان موثربود.
در آن زمان برای مقابله با کم بارانی، مراسمی چون"نچ نچی"، "در مشک درکرده"، "چنچلوسی" و ... برگزار می شد که به مرور به توضیح مطالب گفته شده می پردازیم.
نچ نچی:
یکی از آداب و رسوم محلی مردم بهبهان در گذشته برای طلب باران،"نچ نچی" بود.
روش کار:
این گونه بود که شب هنگام چند زن یا دختر همسایه یا قوم و خویش، دور هم جمع می شدند و چادر به سر کرده و یکی از آن ها غربالی به دست می گرفت که در آن غربال یک جلد قرآن، مقداری نان و خرما بود.
بعد به اتفاق سایر زن ها روانه ی کوچه می شدند. زن غربال به دست سعی می کرد کاملاً روی خود را بپوشاند طوری که به زحمت فقط یک چشم او پیداباشد و شناخته نشود، وقتی آن گروه به در خانه ای می رسیدند زنِ غربال به دست، آهسته به در خانه می زد یا حتی اگر در باز بود، بدون اجازه وارد خانه می شدند و بقیه افراد هم پشت سر او می ایستادند. کسی که به داخل خانه رفته بود زبان خود را در دهان چرخانده، شروع به"نچ نچ "می کرد و در حالی که تغییر صدا می داد تا شناخته نشود مرتب این جمله را تکرار می کرد:
"خیرِ بارُم هُدِه/خیر بارش باران را به من بده".
صاحب خانه به فراخور همت یا توان مالی و به نیت بارش باران مقداری قند، چای و یا پول در غربال او می نهاد. به همین ترتیب به در چند خانه می رفتند و در نهایت آن چه را که با عنوان"خیر باران"جمع کرده بودند بین فقرا و بینوایان بهعنوان صدقه می دادند و نان و خرمای مانده در غربال را در چاهی انداخته و از خدا می خواستند که به حرمت این کار، باران رحمت خود را از مردم مضایقه نکند.
شاید:
ریختن نان و خرما به درون چاه، در واقع، نوعی هدیه و پیش کشی یا قربانی به درگاه الهه ی آب و برای خشنود ساختن و جلب رضایت او بود که این الهه دست از قهر و غضب بردارد و به باران اجازه بارش بدهد.
@behbahangram_ir
آداب و رسوم و باورهای بهبهانی
#فرخنده_نشاتی
@farkhondeh.neshati
گروه تاریخ و ادبیات بیبهو
@behbahooo
#تاریخ_بهبهان #بهبهان #بهبهانی #بهبهو #بهبهونی #بهبهون #گویش_بهبهانی #بهبهان_قدیم #بهبهانگرام #بهبهان_گرام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر خوانی گویشی بهبهانی استاد عباس سلطانی در ویژه برنامه فرهنگی _هنری شب های شیدایی آموزشگاه موسیقی شیدا با عنوان ( نه حال وروزخشی هه )
نه حال و روز خشی هه، نه وَخت وُ بخت تیاری
دل خراب ئی شَهره، همیشه اور و کواری
نه سال نومد و قحطین، نه سال تیر و تفنگی
که رنگ عشق پرسّه، نه عید هِه، نه باهاری
نهاترا دلِ خش بی ، دعا بکُه تنِ خش بو
که بار ، بارِ غریبی وُ فرسخِ ی نه دیاری
هنی سوار،سوارن، پیاده اسبِ دُرشکَه
تِه غرّ و باد چه گه می، اَ قبله سوزسواری؟
عذاب غلّه وُ میگَی، چه کانه- بارِ گرونی
غُرُنگِ تش ته جخونا، چه دردِ ریشه وراری
دَرَق تِه دس حریفا وُ تیغ و قمّه و شیش پر
مه دس، دس پتی، اَرّه دار و، دارِ کُناری
چراغ بُر کُه! که امشو دلم مونی مِش و موری
اَ فاخِ نیمدر پستو، بنی که غم نه بیاری؟
کلا ته چالکِ بلبل، خدا خدا نه خوشن دی
که قارِقارِ کلا بشنفم، نه بُنگ هزاری
دلم سه ملّه و تنگاره، می بُهنده تِه کوکَی
اسیر دس دو چشمت، عجب دل نه بکاری
دلم گرفته، فلونی کجا که ناله ورآرم:
نه حال و روز خشی هه، نه وخت و بخت تیاری
شاعر: استادعباس سلطانی
@behbahooo
#شعر_گویشی #شعر_بهبهانی #گویش_بهبهانی
نه حال و روز خشی هه، نه وَخت وُ بخت تیاری
دل خراب ئی شَهره، همیشه اور و کواری
نه سال نومد و قحطین، نه سال تیر و تفنگی
که رنگ عشق پرسّه، نه عید هِه، نه باهاری
نهاترا دلِ خش بی ، دعا بکُه تنِ خش بو
که بار ، بارِ غریبی وُ فرسخِ ی نه دیاری
هنی سوار،سوارن، پیاده اسبِ دُرشکَه
تِه غرّ و باد چه گه می، اَ قبله سوزسواری؟
عذاب غلّه وُ میگَی، چه کانه- بارِ گرونی
غُرُنگِ تش ته جخونا، چه دردِ ریشه وراری
دَرَق تِه دس حریفا وُ تیغ و قمّه و شیش پر
مه دس، دس پتی، اَرّه دار و، دارِ کُناری
چراغ بُر کُه! که امشو دلم مونی مِش و موری
اَ فاخِ نیمدر پستو، بنی که غم نه بیاری؟
کلا ته چالکِ بلبل، خدا خدا نه خوشن دی
که قارِقارِ کلا بشنفم، نه بُنگ هزاری
دلم سه ملّه و تنگاره، می بُهنده تِه کوکَی
اسیر دس دو چشمت، عجب دل نه بکاری
دلم گرفته، فلونی کجا که ناله ورآرم:
نه حال و روز خشی هه، نه وخت و بخت تیاری
شاعر: استادعباس سلطانی
@behbahooo
#شعر_گویشی #شعر_بهبهانی #گویش_بهبهانی