در معدنِ زَر فَقرِ غریبانــــــه یِ تو
در زیرِ زمین ناله ی بی شِکوِه ی تو
کم بوده به نانِ سفره ات جُرعه ای از
خونِ دلِ آن زخمِ شکیبانــــه ی تو
از ثروتِ کوه وُ جنگل وُ معدن ، باز
شد قسمتِ تو ، دَخمه ، گلستانه ی تو
شعرِ منِ قاصر ، درین فقر جگرسوز
درمان نکند زخمِ دل وُ ناله ی تـــــــــو
#ریزش_معدن
#تسلیت
در زیرِ زمین ناله ی بی شِکوِه ی تو
کم بوده به نانِ سفره ات جُرعه ای از
خونِ دلِ آن زخمِ شکیبانــــه ی تو
از ثروتِ کوه وُ جنگل وُ معدن ، باز
شد قسمتِ تو ، دَخمه ، گلستانه ی تو
شعرِ منِ قاصر ، درین فقر جگرسوز
درمان نکند زخمِ دل وُ ناله ی تـــــــــو
#ریزش_معدن
#تسلیت
دردِ نان کم بود شدیم بی خانمان
غرقِ خشم ، در کشتی بد ناوبان
شد خدا مستأصل از خشكی ِرود
از فسون و مو فشانیِ زنان
حال پرسیم سیل از بهر چه بود ؟
ریزش معدن ! پلاسکو ! آشيان ؟
شیخ ِ[داغ،پیشانی] با اذنِ خدا
میکنند خالی خزانه رایگان
حال چون نوبت به مردم میرسد
وعده ی خرمن دهند در این خزان
#ریزش_معدن_کلاریز_طزره_دامغان
#تسلیت
غرقِ خشم ، در کشتی بد ناوبان
شد خدا مستأصل از خشكی ِرود
از فسون و مو فشانیِ زنان
حال پرسیم سیل از بهر چه بود ؟
ریزش معدن ! پلاسکو ! آشيان ؟
شیخ ِ[داغ،پیشانی] با اذنِ خدا
میکنند خالی خزانه رایگان
حال چون نوبت به مردم میرسد
وعده ی خرمن دهند در این خزان
#ریزش_معدن_کلاریز_طزره_دامغان
#تسلیت