Badkhim
251 subscribers
53 photos
7 videos
2 files
27 links
"وقتي نوشتن بزرگترين گناه و بزرگترين لذت تو شد ، تنها مرگ است كه مي تواند ان را از تو بگيرد."

ارنست همينگوي




و عشق يك بيماري
#بدخيم
روحي بود
@alefmast
كانال اختصاصي الف_مست

Instagram.com/_badkhim
Download Telegram
عادت ميكنيم.
بدون شك عادت ميكنيم. به دوستت دارم گفتن هاى شوهرمان بعد از شام ، به رنگ لاك جديد همسرمان ، به رنگ موى مادرمان ، به مدل ريش جديد پدرمان ،به صبحانه نخوردن هرروز ، به زيبايى افتادن برگ از درخت ، به فرار از دست باران . به شكوِه از دست پنجه ى افتاب.
ما به گريه هاى كودكى كه ناله ميكند شيشه ى ماشينمان را پاك كند عادت ميكنيم.
ما به مردهايى كه در اين گورهاى كثيف زباله تا كمر خم ميشوند | گاها براى لقمه اى غذا | عادت ميكنيم.
ما به نگاه پيرزن دم نانوايى كه ميخواهد برايش نان بخريم عادت ميكنيم.
ما به بوى مگناى درون اتوبوس ، ما به غرغر راننده ى تاكسى ، ما به گير دادن هاى حراست دانشگاه، ما به روساى احمق ، ما به چپ كردن اتوبوس ، ما به مرگ دانشجو ، ما به منع ربنا ، ما به بغض مادر ، ما به مرگ ندا ، ما به كابوس شب هاى قبل از شمارش راى ، ما به وينستون يازده تومنى ، ما به پياده روى از سر اجبار ، ما به هواى الوده ، ما به گور خواب ها ، ما به سرنگ الوده ، ما به درد ، ما به درد ، ما به درد عادت ميكنيم.

#الف_مست
@badkhim
Audio
#الف_مست
بيد مجنون
@badkhim
Forwarded from Badkhim
از يك طرف ابراهيم تبرش را به دستم ميداد ، از ديگر طرف اسماعيل چشمانش را به چاقو دوخته و از طرف ديگر شيطان با داسش گردنم را نشانه رفته بود.

@badkhim
#الف_مست
booye chashm hayash
alefmast
#الف_مست
شايد تهران...
@badkhim
Badkhim pinned an audio file
Audio
#الف_مست
بيد مجنون
@badkhim
traffic
alefmast
#بدخيم
🌵
از مجموعه { شايد تهران ... }
@badkhim
toolani
alefmast
@badkhim
از مجموعه ى " شايد تهران..."
Forwarded from Badkhim
.
⚫️
يه روز مي آد كه تو، تو خونت تنهايي ، ناهارتو پختي جارو برقي كشيدي و يك دوش كوچولو گرفتي و واس اون رو اون ناخن هاي بلند نازت لاك زدي ، سرحال سرحالي
منتظري از سركار بياد ببيني ميتونه تشخيص بده كه زير ابروهاتو تميز كردي يا نه؟
لبتاپو روشن ميكني سيمشو ميزني به برق كه يهو شارژش تموم نشه . ميخواي يكي از هاردارو پاك كني عكس جديداتونو بريزي توش
ميري تو هارد ببيني چيا داري. تك تك فولدرارو باز ميكني. همه ي پوشه ها اسم دارن اسم تك تكشونو خودت با ذوق انتخاب كردي همشون پر عكسن
عكساي دانشگاه با بچه ها ، عكساي رستوران رفتن با اكيپ ، اون شهر بازي مسخره هه
حواست نيست ولي لبخند رو لباته. همين جوري كه غلطك موست داره رو صفحه مي غلطه به يه دونه فولدر ميرسي كه اسم نداره " new folder"
لبخند رو لبات خشك ميشه گوشه ي لبات اروم مياد پايين دستت رو موس يخ ميكنه حتي پلك هم نميتوني بزني
اروم موس و ميبري سمتش روش يه كليك ميكني . موندي بازش كني يا نه . دو دل دودلي. ميدوني اگه بازش كني ديگه بقيش دست خودت نيست
راست كليك ميكني روش
-:Delete
-:Yes
اروم پاكش ميكني ميري سرغ فولدراي بعدي ديگه رو لبات لبخند نيست استرس داري
قلبت تند تند داره ميزنه صداي ضربانتو منم دارم ميشنوم
موس داره رو صفحه ميلرزه نگاه ميكني ميبيني دستات دارن ميلرز نيه بغض يواشكي داره كنج گلوت زار ميزنه


اروم به خودت ميگي اين بار ديگه بار اخره
فايلو از تو سطل اشغال در مياري قبل اينكه منصرف شي بازش ميكني. اون كه باز ميشه درد سر دل تو ام باز ميشه بغضت ميتركه
منو ميبيني
عكساي دوتاييمون، شكلك در اوردن تو سلفيا، شونه دونه ريزه كه باهاش ريشامو شونه ميكردم، دسته گل قرمزه ، ساعتي كه برام خريده بودي ،اون عكس تو سينما قدس بعد اون فيلما كه چشاي جفتمون باد كرده بود از خواب انقدري كه فيلمش مسخره بود
اخ كه صداي هق هقت تو خونه بلنده چشات داره برق ميزنه
يادته هر وقت اشغال ميرفت توش اشكتو در مي اورد چشات اينجوري برق ميزدن
خيلي قشنگ تر از هميشه ميشدن اون مردمكاي خوشگل قهوه ايت
اما الان كه اشغال نرفته توش كه من زل بزنم تو عمق چشات و فوت كنم توش
الان تو داري زار ميزني ، زار ميزني كه چرا الان نبايد منتظر من باشي زار ميزني كه چرا ديگه پيش هم نيستيم
-بدترين نوع رابطه ، بدترين نوع تموم شدن اينه كه نفهمي چرا تموم شد يا اينكه چرا بي خداحافظي تموم شد

زنگ درو ميزنن
مواظب باش نفهمه زير ابروهاتو برداشتي
مواظب باش نفهمه چشات داره برق ميزنه
⚫️
#الف_مست
الف که فلسفه می خواند هم نمی فهمید

پری که ریخته در خانه از خود او بود

که مرگ توی رگش داشت زندگی می کرد

که روی گردنش از قبل ردّ ِ چاقو بود

تو داشتی تلفن را جواب می دادی!
.
من تو را هنگامي كه پشت ترافيك تنهاي تهران
بين سرگيجه هاي ممتدم با وزوز بادي كه نميدانم از كجا ولي مي امد و با ضرب و زور شيشه هاي بسته سيگاري را اتش زدم در خودم كشتم
تا نگاه كردم وقت رفتنت بود و لبخند هاي شيرين تصنعيت ذره اي رامم نميكرد
تظاهرت به انتظار شبانه براي من بوي جنون آميخته به خون را در مغز بسته ام پر ميكرد و حرص ميخوردم
بيا
بيا و قبول كنيم كه ديگر نه تو توي سابقي و نه غده هاي من غده هاي سابق كه بخواهند تويي كه شبيه به گذشته ات نيستي را دوست بدارند
#الف_مست
ما اغلب برای از یاد بردن درد و رنج خویش به آینده پناه می بریم.
در پهنه ی زمان،خطی تصور می کنیم که فراسوی آن خط
درد و رنج ماپایان خواهد یافت.

• میلان کوندرا
حالا دکارت مسخره ثابت کند هستم.
‎آدم‌ها کرخت میشن ، یعنی همه‌جای بدنشون سره . صبح‌ها که از خواب بیدار میشن انقدر کوفته‌س همه وجودشون که انگاری بار غم دنیا دیشب روکول اینا بوده تا صبح.
‎آدم‌ها کرخت میشن ، وقتی هی براشون نشه ، هی ماراشون نشه کرخت میشن . یعنی صبح‌ها خُلق درست درمون ندارن. یعنی اینکه دغدغه‌هاش با دفدغه‌های تو فرق داره . یعنی آدم‌ها کرخت میشن دیگه. وقتی جایی برای موندن نداری حالت بده . کرختی. وقتی جایی برای رفتن نداری حالت بده . کرختی. وقتی نمیدونی چی داره می‌گذره دور و برت ، کرختی.
‎حال یه ایران کرخته این روزها. مردم کاراشون نمیشه ، پیش نمیرن ، همه دارن دست و پا میزنن که غرق نشن.
‎اونورتر ، از اسپیکر ماشین صدا میاد : حاجی حال یه ایران بده.
[انسان در اوج ناامیدی آرزوی مرگ می کند، واقعا نمی خواهد بمیرد، بلکه خواهان تحولی بزرگ و ناگهانی است]
چشمانش
به گيسوان بافته ي من بافته

مادرم زني غيور
ولي رنگ باخته

طالب جذْبه ندارد اما

انگشت روي صورتم
جا انداخته



#الف_مست
برای زنان #افغان ، که امیدوارم ازین وحشت ، به
سلامت عبور کنند.

__________________________________________
پی‌نوشت:

دق که ندانی که چیست گرفته‌ام.
دق که ندانی
تو خانم زیبا

حال تمامم
از آن تو بادا
گرچه ندارم
خانه در اینجا
خانه در آنجا

با توام ایرانه خانم زیبا

پی‌نوشت دوم:
داشت زیر لب میخوند که بزن باران که دین را دام کردند.
مونده تو ذهنم هنوز.